• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکم بن ابی‌العاص

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حَکَم‌ بن ابی ‌العاص بن ‌امیه، عموی عثمان ‌بن عَفّان، پدر مروان خلیفه اموی و از دشمنان سرسخت پیامبر صلی‌اللّه علیه‌وآله‌وسلم است.




وی از سرشناسان تیره بنی‌ امیه از قبیله قریش بود.
[۱] ابن‌ حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج ۲، ص ۱۰۴، چاپ علی‌محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.




از تاریخ تولدش اطلاعی در دست نیست.



گزارش‌های اندک از زندگی او، اغلب درباره دشمنی‌هایش با پیامبر اکرم صلواتاللهعلیه است و نشان می‌دهد وی از آن دسته دشمنانی بوده است که رفتارهای زشتی با پیامبر صلواتاللهعلیه داشتند و از درایت و دوراندیشی تهی بودند.



گفته شده کار وی، حجامت بوده است.
[۲] ابن رسته، الاعلاق النفیسة، ص ۲۱۵، ترجمه حسین قرچانلو، تهران ۱۳۶۵ ش.




پس از آشکار شدن دعوت رسول خدا صلواتاللهعلیه در مکه، حکم‌ بن ابی ‌العاص، پیامبر صلواتاللهعلیه را بسیار می‌آزرد و از کسانی بود که بر سر پیامبر صلواتاللهعلیه در هنگام نماز، شکنبه گوسفند ریخت.
[۳] ابن‌ هشام، السیرة النبویة، ج ۲، ص۱۵۷، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۵/۱۹۳۶.




حکم ‌بر خویشانش که مسلمان می‌شدند، سخت می‌گرفت، چنان که برادر زاده خود، عثمان، را با طناب بست و او را تهدید کرد تا از دین جدید، دست برندارد، وی را آزاد نخواهد کرد.



وی در توطئه قتل پیامبر اکرم صلواتاللهعلیه (توطئه دار الندوه) شرکت داشت و جزو محاصره‌ کنندگان خانه آن حضرت بود.



او همچنان بر کفر و شرک خود باقی بود تا آن‌که پس از فتح مکه، به ‌رغم میل خود، اسلام آورد و پس از مدتی در مدینه ساکن شد.
[۶] ابن‌ حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج ۲، ص ۱۰۴، چاپ علی‌محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.

مسلمانان همواره با تردید، به اسلام آوردن حکم می‌نگریستند و مسلمانی او را واقعی نمی‌پنداشتند
[۷] احمد بن یحیی بلاذری، انساب‌الاشراف، ج ۵، ص ۱۲۵، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد.




حکم در مدینه نیز از رفتارهای زشت خود، دست برنداشت. وی پشت سر رسول خدا صلواتاللهعلیه به راه می‌افتاد و از راه رفتن پیامبر صلواتاللهعلیه تقلید و حرکات حضرت را با دست و بینی و چشم، مسخره می‌کرد.
[۸] احمد بن یحیی بلاذری، انساب‌الاشراف، ج ۵، ص ۱۲۵، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد.
[۹] ابن‌ عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج ۱، ص ۳۵۹، چاپ علی‌محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۱۰] ابن‌حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج ۲، ص ۱۰۵، چاپ علی‌محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.




یک بار که پیامبر صلواتاللهعلیه حکم را در حال تقلید کردن دید، او را نفرین کرد و فرمود: «به همین حال بمان» و حکم از آن لحظه تا پایان عمر به همان قیافه ماند
[۱۱] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری : تاریخ الامم و الملوک، ج ۱۰، ص ۵۸، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
[۱۲] ابن‌عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج ۱، ص ۳۵۹ـ۳۶۰، چاپ علی‌محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
و دچار رعشه و بی‌عقلی شد.
[۱۳] احمد بن یحیی بلاذری، انساب‌الاشراف، ج ۵، ص ۱۲۵، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد.
[۱۴] ابن‌ عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج ۱، ص ۳۵۹ـ۳۶۰، چاپ علی‌محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.




حکم اسرار پیامبر صلواتاللهعلیه را فاش می‌نمود.
[۱۵] احمد بن یحیی بلاذری، انساب‌الاشراف، ج ۵، ص ۱۲۵، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد.
مثلاً، آنچه را پیامبر صلواتاللهعلیه درباره مشرکان قریش و منافقان، به بزرگان صحابه می‌گفت، برملا می‌کرد.
[۱۶] ابن‌عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج ۱، ص ۳۵۹، چاپ علی‌محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.




گوش ‌دادن به یکی دیگر از کارهای او، که پیامبر صلواتاللهعلیه را رنجیده‌ خاطر ساخت، این بود که پشت خانه رسول خدا صلواتاللهعلیه می‌ایستاد و به سخنان ایشان گوش می‌داد.



یک ‌بار نیز از شکاف در به درون خانه پیامبر صلواتاللهعلیه می‌نگریست که پیامبر صلواتاللهعلیه بیرون آمد و فرمود: «چه کسی مرا از شرّ این مرد نجات می‌دهد؟»



سرانجام، رسول خدا صلواتاللهعلیه وی را لعنت و به طائف تبعید کرد و فرمود او حق ندارد (در مدینه) با من زندگی و سکونت کند.
[۱۷] احمد بن یحیی بلاذری، انساب‌الاشراف، ج ۵، ص ۱۲۵، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد.

برخی فرزندان حکم، از جمله عثمان و حارث
[۱۸] احمد بن یحیی بلاذری، انساب‌الاشراف، ج ۵، ص ۱۲۵، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد.
و به قولی، مروان
[۱۹] ابن‌عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج ۱، ص ۳۵۹، چاپ علی‌محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۲۰] ابن‌اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج ۲، ص ۳۷، چاپ محمد ابراهیم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره ۱۹۷۰ـ۱۹۷۳.
، نیز همراه وی در طائف به‌ سر بردند.



تبعید حکم به طائف، به سبب همه رفتارهای خصمانه او و نیز افشای اسرار پیامبر صلواتاللهعلیه برای دشمنان وی از کفار و منافقان بود. (احمد بن یحیی بلاذری، انساب‌الاشراف، ج ۵، ص ۱۲۵، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد.)
[۲۱] ابن‌عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج ۱، ص ۳۵۹، چاپ علی‌محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.

حکم از آن پس به طَریدِ (تبعید شده) رسول خدا، مشهور گشت.
[۲۲] ابن ‌عبدربّه، العقد الفرید، ج ۴، ص ۲۶۷، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰.
[۲۳] علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجواهر، ج ۳، ص ۷۸، چاپ شارل پلاّ، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹.
[۲۴] ابن ‌طقطقی، الفخری فی الآداب السلطانیة و الدول الاسلامیة، ص ۱۴۳، چاپ و آلوارت، گریفزولت ۱۸۵۸.




حکم ‌بن ابی ‌العاص، مصداق بارز آیه ۵۷ سوره احزاب بود که در آن، آزار پیامبر صلواتاللهعلیه با آزار خدا یکسان شمرده شده و خدا آزاردهندگان پیامبر را در دنیا و آخرت از رحمت خود دور کرده و عذاب خوارکننده‌ای برای ایشان در آخرت، مهیا ساخته است.



به ‌گزارش بلاذری
[۲۶] احمد بن یحیی بلاذری، انساب‌الاشراف، ج ۵، ص ۱۲۶، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد.
، پیامبر اکرم صلواتاللهعلیه، نه فقط حَکم، بلکه ذریه و نسل او را نیز لعنت کرد، مگر مؤمنان آنان که اندک‌اند.
ماجرای لعن حکم و فرزندانش از سوی پیامبر صلواتاللهعلیه، در روایات متعددی از زبان صحابه و تابعین نقل شده است.
[۲۷] ابن‌ عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج ۱، ص۳۶۰، چاپ علی‌محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۲۸] ابن‌ اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج ۲، ص ۳۷ـ۳۸، چاپ محمد ابراهیم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره ۱۹۷۰ـ۱۹۷۳.
[۲۹] محمد بن احمد ذهبی، العبر فی خبر من غبر، ج ۲، ص ۱۰۸، چاپ صلاح الدین منجد، کویت ۱۹۶۰-۱۹۶۶.




پس از رحلت پیامبر اکرم صلواتاللهعلیه، حکم و فرزندانش، تا زمان خلافت عثمان در تبعید بودند. عثمان ظاهراً به سبب خویشاوندْ دوستی اصرار داشت که حکم و خانواده‌اش به مدینه بازگردند.
[۳۰] ابن ‌عبدربّه، العقد الفرید، ج ۲، ص ۱۹۴، ج ۴، ص ۲۸۶، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰.


۱۸.۱ - زمان خلافت ابوبکر


در زمان خلافت ابوبکر، عثمان از او خواست که حکم و فرزندانش را به مدینه بازگرداند، اما ابوبکر گفت: «من نمی‌توانم تبعیدی رسول خدا صلواتاللهعلیه را به مدینه بازگردانم».

۱۸.۲ - زمان خلافت عمر


با به خلافت رسیدن عمر بن خطّاب، عثمان تقاضای خود را تکرار کرد، اما عمر نیز نپذیرفت.

۱۸.۳ - زمان خلافت عثمان


زمانی که عثمان به خلافت رسید، حکم و فرزندانش را به مدینه بازگرداند.
[۳۱] احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج ۲، ص ۱۶۴، تهران ۱۳۵۶ ش.
[۳۲] ابن‌ اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج ۲، ص ۳۸، چاپ محمد ابراهیم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره ۱۹۷۰ـ۱۹۷۳.

بر این کار عثمان، ایراد گرفته‌اند:
[۳۳] احمد بن یحیی بلاذری، انساب‌الاشراف، ج ۵، ص ۱۲۶، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد.
[۳۴] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری : تاریخ الامم و الملوک، ج ۴، ص ۳۴۷، ۳۹۹، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
مسلمانان نیز به بازگشتِ رانده‌شدگانِ رسول خدا صلواتاللهعلیه به مدینه، اعتراض کردند.
[۳۵] ابن‌ اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج ۲، ص ۳۸، چاپ محمد ابراهیم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره ۱۹۷۰ـ۱۹۷۳.


۱۸.۳.۱ - بی‌توجهی به اقدام پیامبر صلواتاللهعلیه


عثمان با فراخواندن حکم و فرزندانش از طائف به مدینه و بخشیدن صد هزار درهم به او به منزله صله رحم، بی‌توجهی خود را به اقدام پیامبر صلواتاللهعلیه و عواطف و احساسات مسلمانان نشان داد.
[۳۶] خلیل‌ بن ایبک صفدی، کتاب الوافی بالوفیات، ج ۱۳، ص ۱۱۲، ویسبادن ۱۹۶۲.




حکم در آخر عمر، نابینا شد.
[۳۷] خلیل‌ بن ایبک صفدی، نکت الهمیان فی نکت العُمیان، ص ۱۴۷، چاپ احمد زکی‌بک، مصر ۱۳۲۹/ ۱۹۱۱.




سرانجام در سال ۳۱ یا ۳۲ در مدینه
[۳۸] خلیل‌ بن ایبک صفدی، نکت الهمیان فی نکت العُمیان، ص ۱۴۷، چاپ احمد زکی‌بک، مصر ۱۳۲۹/ ۱۹۱۱.
[۳۹] ابن‌ حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج ۲، ص ۱۰۶، چاپ علی‌محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
و به قولی، در آخر خلافت عثمان و چند ماه پیش از قیام مردم بر ضد عثمان (سال ۳۵) درگذشت.
[۴۰] ابن‌ عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج ۱، ص ۳۵۹، چاپ علی‌محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.

به ‌دستور عثمان، بر سر قبر حَکم، خیمه‌ای برپا کردند.



حکم ‌بن ابی‌ العاص، هشت دختر و ۲۱ پسر داشت که مشهورترین آن‌ها مروان، داماد عثمان و خلیفه مشهور اموی، بود.
[۴۲] ابن ‌قتیبه، المعارف، ص ۳۵۳، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
[۴۳] مصعب ‌بن عبداللّه، کتاب نسب قریش، ص ۱۵۹ـ۱۶۰، چاپ لوی پرووانسال، قاهره ۱۹۵۳.
[۴۴] احمد بن یحیی بلاذری، انساب‌الاشراف، ج ۵، ص ۱۶۰ـ۱۶۳، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد.





ابن‌ اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، چاپ محمد ابراهیم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره ۱۹۷۰ـ۱۹۷۳.
ابن‌ حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، چاپ علی‌محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
ابن رسته، الاعلاق النفیسة، ترجمه حسین قرچانلو، تهران ۱۳۶۵ ش.
ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
ابن ‌طقطقی، الفخری فی الآداب السلطانیة و الدول الاسلامیة، چاپ و آلوارت، گریفزولت ۱۸۵۸.
ابن‌ عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی‌محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
ابن ‌عبدربّه، العقد الفرید، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱[[۹۸۸ـ۱۹۹۰.
• ابن ‌قتیبه]]، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
ابن‌ هشام، السیرة النبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۵/۱۹۳۶.
احمد بن یحیی بلاذری، انساب‌الاشراف، ج ۵، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد.
محمد بن احمد ذهبی، العبر فی خبر من غبر، چاپ صلاح الدین منجد، کویت ۱۹۶۰-۱۹۶۶
خلیل‌ بن ایبک صفدی، کتاب الوافی بالوفیات، ویسبادن ۱۹۶۲ـ.
• خلیل‌ بن ایبک صفدی، نکت الهمیان فی نکت العُمیان، چاپ احمد زکی‌بک، مصر ۱۳۲۹/ ۱۹۱۱
محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری : تاریخ الامم و الملوک، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت ( ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷ ).
علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجواهر، چاپ شارل پلاّ، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹
مصعب ‌بن عبداللّه، کتاب نسب قریش، چاپ لوی پرووانسال، قاهره ۱۹۵۳
احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران ۱۳۵۶ ش


 
۱. ابن‌ حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج ۲، ص ۱۰۴، چاپ علی‌محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۲. ابن رسته، الاعلاق النفیسة، ص ۲۱۵، ترجمه حسین قرچانلو، تهران ۱۳۶۵ ش.
۳. ابن‌ هشام، السیرة النبویة، ج ۲، ص۱۵۷، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۵/۱۹۳۶.
۴. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۳، ص ۵۵، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.    
۵. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۲۸، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.    
۶. ابن‌ حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج ۲، ص ۱۰۴، چاپ علی‌محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۷. احمد بن یحیی بلاذری، انساب‌الاشراف، ج ۵، ص ۱۲۵، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد.
۸. احمد بن یحیی بلاذری، انساب‌الاشراف، ج ۵، ص ۱۲۵، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد.
۹. ابن‌ عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج ۱، ص ۳۵۹، چاپ علی‌محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۱۰. ابن‌حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج ۲، ص ۱۰۵، چاپ علی‌محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۱۱. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری : تاریخ الامم و الملوک، ج ۱۰، ص ۵۸، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۱۲. ابن‌عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج ۱، ص ۳۵۹ـ۳۶۰، چاپ علی‌محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۱۳. احمد بن یحیی بلاذری، انساب‌الاشراف، ج ۵، ص ۱۲۵، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد.
۱۴. ابن‌ عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج ۱، ص ۳۵۹ـ۳۶۰، چاپ علی‌محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۱۵. احمد بن یحیی بلاذری، انساب‌الاشراف، ج ۵، ص ۱۲۵، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد.
۱۶. ابن‌عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج ۱، ص ۳۵۹، چاپ علی‌محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۱۷. احمد بن یحیی بلاذری، انساب‌الاشراف، ج ۵، ص ۱۲۵، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد.
۱۸. احمد بن یحیی بلاذری، انساب‌الاشراف، ج ۵، ص ۱۲۵، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد.
۱۹. ابن‌عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج ۱، ص ۳۵۹، چاپ علی‌محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۲۰. ابن‌اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج ۲، ص ۳۷، چاپ محمد ابراهیم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره ۱۹۷۰ـ۱۹۷۳.
۲۱. ابن‌عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج ۱، ص ۳۵۹، چاپ علی‌محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۲۲. ابن ‌عبدربّه، العقد الفرید، ج ۴، ص ۲۶۷، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰.
۲۳. علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجواهر، ج ۳، ص ۷۸، چاپ شارل پلاّ، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹.
۲۴. ابن ‌طقطقی، الفخری فی الآداب السلطانیة و الدول الاسلامیة، ص ۱۴۳، چاپ و آلوارت، گریفزولت ۱۸۵۸.
۲۵. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۷.    
۲۶. احمد بن یحیی بلاذری، انساب‌الاشراف، ج ۵، ص ۱۲۶، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد.
۲۷. ابن‌ عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج ۱، ص۳۶۰، چاپ علی‌محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۲۸. ابن‌ اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج ۲، ص ۳۷ـ۳۸، چاپ محمد ابراهیم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره ۱۹۷۰ـ۱۹۷۳.
۲۹. محمد بن احمد ذهبی، العبر فی خبر من غبر، ج ۲، ص ۱۰۸، چاپ صلاح الدین منجد، کویت ۱۹۶۰-۱۹۶۶.
۳۰. ابن ‌عبدربّه، العقد الفرید، ج ۲، ص ۱۹۴، ج ۴، ص ۲۸۶، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰.
۳۱. احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج ۲، ص ۱۶۴، تهران ۱۳۵۶ ش.
۳۲. ابن‌ اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج ۲، ص ۳۸، چاپ محمد ابراهیم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره ۱۹۷۰ـ۱۹۷۳.
۳۳. احمد بن یحیی بلاذری، انساب‌الاشراف، ج ۵، ص ۱۲۶، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد.
۳۴. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری : تاریخ الامم و الملوک، ج ۴، ص ۳۴۷، ۳۹۹، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۳۵. ابن‌ اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج ۲، ص ۳۸، چاپ محمد ابراهیم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره ۱۹۷۰ـ۱۹۷۳.
۳۶. خلیل‌ بن ایبک صفدی، کتاب الوافی بالوفیات، ج ۱۳، ص ۱۱۲، ویسبادن ۱۹۶۲.
۳۷. خلیل‌ بن ایبک صفدی، نکت الهمیان فی نکت العُمیان، ص ۱۴۷، چاپ احمد زکی‌بک، مصر ۱۳۲۹/ ۱۹۱۱.
۳۸. خلیل‌ بن ایبک صفدی، نکت الهمیان فی نکت العُمیان، ص ۱۴۷، چاپ احمد زکی‌بک، مصر ۱۳۲۹/ ۱۹۱۱.
۳۹. ابن‌ حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج ۲، ص ۱۰۶، چاپ علی‌محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۴۰. ابن‌ عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج ۱، ص ۳۵۹، چاپ علی‌محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۴۱. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۱۱۳، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.    
۴۲. ابن ‌قتیبه، المعارف، ص ۳۵۳، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
۴۳. مصعب ‌بن عبداللّه، کتاب نسب قریش، ص ۱۵۹ـ۱۶۰، چاپ لوی پرووانسال، قاهره ۱۹۵۳.
۴۴. احمد بن یحیی بلاذری، انساب‌الاشراف، ج ۵، ص ۱۶۰ـ۱۶۳، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله « حَکَم‌ بن ابی ‌العاص بن ‌امیه»، شماره۶۳۷۵.    






جعبه ابزار