• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکم استهزا (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مسخره کردن به قصد تحقیر، توهین یا اهدافی دیگر را استهزاء گویند، این مفهوم در قرآن کریم با واژه‌های «هُزْء» و مشتقات آن ۳۴ بار و «سُخْر» و مشتقاتش ۱۶ بار به‌کار رفته است که بیشتر لغویان این دو واژه را به یک معنا دانسته‌اند؛ ولی برخی بین این دو تفاوت قائل شده‌اند. در این مقاله آیات مرتبط با حکم استهزا معرفی می‌شوند.



حرمت استهزاى آیات الهى:
۱. «... وَ لا تَتَّخِذُوا آياتِ اللَّهِ هُزُواً...؛...و (با این اعمال، و سوء استفاده از قوانین الهی،) آیات خدا را به استهزا نگیرید!...»
۲. «وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِينَ وَ الْكافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً؛خداوند در قرآن (این حکم را) بر شما فرستاده که هنگامی که بشنوید افرادی آیات خدا را انکار و استهزا می‌نمایند با آنها ننشینید تا به سخن دگری بپردازند، زیرا در این صورت شما هم مثل آنان خواهید بود، خداوند منافقان و کافران را همگی در دوزخ جمع می‌کند.»
۳. «... ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ‌ فَقَدْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنْباءُ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ؛...اما كافران براي پروردگار خود شريك و شبيه قرار مي‌دهند (با اينكه دلايل توحيد و يگانگي او در آفرينش جهان آشكار است) ... آنان حق را هنگامي كه سراغشان آمد، انكار كردند ولي به زودي خبر آنچه را به باد مسخره گرفتند به آنان ميرسد (و از نتائج كار خود آگاه مي‌شوند).»
۴. «وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى‌ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ؛هر وقت کسانی را که آیات ما را استهزاء می‌کنند مشاهده نمائی از آنها روی بگردان تا به سخن دیگری بپردازند و اگر شیطان از یاد تو ببرد، به محض توجه پیدا کردن با (این) جمعیت ستمگر منشین.» مقصود از « خوض » در آیات، استهزای آن است.
۵. «يَحْذَرُ الْمُنافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِما فِي قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِؤُا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ ما تَحْذَرُونَ‌ وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّما كُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ أَ بِاللَّهِ وَ آياتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنْتُمْ‌تَسْتَهْزِؤُنَ‌ لا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ إِنْ نَعْفُ عَنْ طائِفَةٍ مِنْكُمْ نُعَذِّبْ طائِفَةً بِأَنَّهُمْ كانُوا مُجْرِمِينَ؛منافقان از آن بیم دارند که آیهای بر ضد آنها نازل گردد و به آنها از اسرار درون قلبشان خبر دهد، بگو: استهزا کنید، خداوند آنچه را از آن بیم دارید آشکار می‌سازد! • و اگر از آنها بپرسی (چرا این اعمال خلاف را انجام دادید) می‌گویند ما بازی و شوخی می‌کردیم، بگو آیا خدا، و آیات او، و پیامبرش را مسخره می‌کنید• (بگو) عذر خواهی نکنید (که بیهوده است، چرا که) شما پس از ایمان آوردن کافر شدید، اگر گروهی از شما را (به خاطر توبه ) مورد عفو قرار دهیم، گروه دیگری را عذاب خواهیم کرد، زیرا آنها مجرم بودند.»
۶. «وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ يُجادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَ اتَّخَذُوا آياتِي وَ ما أُنْذِرُوا هُزُواً؛ما پیامبران را جز برای بشارت و انذار نمی‌فرستیم، اما کافران همواره مجادله به باطل می‌کنند تا (به گمان خود) حق را از میان بردارند، و آیات ما و مجازاتهائی را که به آنها وعده داده شده است به باد مسخره گیرند.»
۷. «ذلِكَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِما كَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آياتِي وَ رُسُلِي هُزُواً؛اینگونه کیفر آنها دوزخ است، بخاطر آنکه کافر شدند و آیات من و پیامبرانم را به باد استهزاء گرفتند.»
۸. «ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى‌ أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ؛سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جائی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آنرا به سخریه گرفتند.»
۹. «يَسْمَعُ آياتِ اللَّهِ تُتْلى‌ عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِراً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْها فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَلِيمٍ‌ وَ إِذا عَلِمَ مِنْ آياتِنا شَيْئاً اتَّخَذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ‌ مِنْ وَرائِهِمْ جَهَنَّمُ وَ لا يُغْنِي عَنْهُمْ ما كَسَبُوا شَيْئاً وَ لا مَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِياءَ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ؛که پیوسته آیات الهی را می‌شنود که بر او تلاوت می‌شود اما از روی تکبر اصرار بر مخالفت دارد گوئی اصلا آنرا نشنیده است، چنین کسی را به عذاب دردناک بشارت ده! • و هر گاه از بعضی آیات ما آگاه شود آنرا به باد استهزاء می‌گیرد، برای آنها عذاب خوار کننده‌ای است• و پشت سر آنها دوزخ است، و هرگز آنچه را به دست آورده‌اند آنها را از عذاب الهی رهائی نمی‌بخشد، و نه اولیائی که غیر از خدا برای خود برگزیدند، و عذاب دردناکی برای آنهاست.»
۱۰. «... وَ مَأْواكُمُ النَّارُ ... ذلِكُمْ بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ غَرَّتْكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا فَالْيَوْمَ لا يُخْرَجُونَ مِنْها وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ؛... و جایگاه شما دوزخ است!... این به خاطر آن است که شما آیات خدا را به سخریه گرفتید و زندگی دنیا شما را مغرور کرد، امروز آنها از دوزخ خارج نمی‌شوند، و هیچگونه عذری از آنها پذیرفته نیست.»


حرمت استهزاى اذان:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُواً وَ لَعِباً ... وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ‌ وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ؛ای کسانیکه ایمان آورده‌اید، افرادی که آئین شما را به باد استهزاء و بازی می‌گیرند ...و از خدا بپرهیزید اگر ایمان دارید• آنها هنگامی که ( اذان می‌گوئید و مردم را) به نماز می‌خوانید آنرا به مسخره و بازی می‌گیرند، این بخاطر آن است که آنها جمعی هستند که درک نمی‌کنند.»


جواز استهزا و مسخره كردن استهزاگران، در حدّ استهزاى آنان:
«... وَ كُلَّما مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَما تَسْخَرُونَ؛ او مشغول ساختن کشتی بود و هر زمان گروهی از اشراف قومش بر او می‌گذشتند او را مسخره می‌کردند، (ولی نوح ) گفت اگر ما را مسخره می‌کنید ما نیز شما را همینگونه مسخره خواهیم کرد.»


حرمت استهزاى دین اسلام:
۱. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ الْكُفَّارَ أَوْلِياءَ ....؛ای کسانیکه ایمان آورده‌اید، افرادی که آئین شما را بباد استهزاء و بازی می‌گیرند از اهل کتاب و مشرکان، دوست و تکیه گاه خود انتخاب نکنید، و از خدا بپرهیزید اگر ایمان دارید.»
۲. «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ؛بعضی از مردم سخنان باطل و بیهوده خریداری می‌کنند تا مردم را از روی جهل و نادانی گمراه سازند، و آیات الهی را به استهزا و سخریه گیرند، برای آنها عذاب خوار کننده است.» مقصود از «سبیل الله» دین اسلام است.

۴.۱ - دوستی با استهزاء‌کنندگان اسلام

حرمت روابط دوستانه، با استهزاكنندگان اسلام:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ الْكُفَّارَ أَوْلِياءَ ...؛ ای کسانیکه ایمان آورده‌اید، افرادی که آئین شما را به باد استهزاء و بازی می‌گیرند از اهل کتاب و مشرکان، دوست و تکیه گاه خود انتخاب نکنید، و از خدا بپرهیزید اگر ایمان دارید.»


حرمت استهزاى انبیا:
۱. وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ؛ (با این حال نگران نباش) جمعی از پیامبران پیش از تو را به باد استهزا گرفتند اما سرانجام آنچه را مسخره میکردند دامانشان را گرفت (و عذاب الهی بر آنها نازل شد).»
۲. «وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ عِقابِ؛ (تنها تو را استهزا نکردند) پیامبران پیش از تو را نیز استهزا نمودند، من به کافران مهلت دادم سپس آنها را گرفتم دیدی مجازات (من) چگونه بود؟!»
۳. «ذلِكَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِما كَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آياتِي‌ وَ رُسُلِي هُزُواً؛اینگونه کیفر آنها دوزخ است، بخاطر آنکه کافر شدند و آیات من و پیامبرانم را به باد استهزاء گرفتند.»
۴. «وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ؛ (اگر تو را استهزا کنند نگران نباش) پیامبران پیش از تو را نیز استهزا کردند، اما سرانجام آنچه را (از عذابهای الهی) مسخره می‌کردند دامان استهزا کنندگان را گرفت.»
۵. يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ‌ أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ؛افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنها نیامد مگر اینکه او را استهزاء می‌کردند آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنها (به خاطر گناهانشان) هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان باز نمی‌گردند.»
۶. «وَ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ‌ فَأَهْلَكْنا أَشَدَّ مِنْهُمْ بَطْشاً وَ مَضى‌ مَثَلُ الْأَوَّلِينَ؛ ولی هیچ پیامبری به سراغشان نمی‌آمد مگر اینکه او را استهزا می‌کردند• ما کسانی را که نیرومندتر از اینها بودند هلاک کردیم، و داستان پیشینیان قبلا گذشت.»


استهزاى خدا، حرام و سبب کفر و ارتداد:
«وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّما كُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ أَ بِاللَّهِ وَ آياتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ‌ لا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ إِنْ نَعْفُ عَنْ طائِفَةٍ مِنْكُمْ نُعَذِّبْ طائِفَةً بِأَنَّهُمْ كانُوا مُجْرِمِينَ؛ و اگر از آنها بپرسی (چرا این اعمال خلاف را انجام دادید) می‌گویند ما بازی و شوخی می‌کردیم، بگو آیا خدا، و آیات او، و پیامبرش را مسخره می‌کنید• (بگو) عذر خواهی نکنید (که بیهوده است، چرا که) شما پس از ایمان آوردن کافر شدید، اگر گروهی از شما را (به خاطر توبه) مورد عفو قرار دهیم، گروه دیگری را عذاب خواهیم کرد، زیرا آنها مجرم بودند.»


استهزاى وعید عذاب الهى، حرام و ناروا:
۱. «فَقَدْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنْباءُ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ‌ وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ؛آنان حق را هنگامی که سراغشان آمد، انکار کردند ولی به زودی خبر آنچه را به باد مسخره گرفتند به آنان میرسد (و از نتائج کار خود آگاه می‌شوند)• (با این حال نگران نباش) جمعی از پیامبران پیش از تو را به باد استهزا گرفتند اما سرانجام آنچه را مسخره میکردند دامانشان را گرفت (و عذاب الهی بر آنها نازل شد).»
۲. «وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى‌ أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَيَقُولُنَّ ما يَحْبِسُهُ أَلا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ؛و اگر مجازات را تا زمان محدود از آنها به تاخیر اندازیم (از روی استهزا) می‌گویند چه چیز مانع آن شده؟! آگاه باشید آن روز که به سراغشان می‌آید هیچ چیز مانع آن نخواهد بود و آنچه را مسخره می‌کردند دامنشان را می‌گیرد!»
۳. «فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ؛و سرانجام سیئات اعمالشان به آنها رسید و آنچه را استهزا می‌کردند (از وعده‌های عذاب) بر آنها وارد شد.»
۴. «وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى‌ وَ يَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ قُبُلًا وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ يُجادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَ اتَّخَذُوا آياتِي وَ ما أُنْذِرُوا هُزُواً؛تنها مانع انسانها از اینکه هنگامی که هدایت به سراغشان آمد ایمان بیاورند و از پروردگارشان تقاضای آمرزش کنند این بود که سرنوشت پیشینیان دامانشان را بگیرد، و یا عذاب الهی را در برابر خود مشاهده کنند!•ما پیامبران را جز برای بشارت و انذار نمی‌فرستیم، اما کافران همواره مجادله به باطل می‌کنند تا (به گمان خود) حق را از میان بردارند، و آیات ما و مجازاتهائی را که به آنها وعده داده شده است به باد مسخر گیرند.»
۵. «وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ؛ (اگر تو را استهزا کنند نگران نباش) پیامبران پیش از تو را نیز استهزا کردند، اما سرانجام آنچه را (از عذابهای الهی) مسخره می‌کردند دامان استهزا کنندگان را گرفت.»
۶. «فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيَأْتِيهِمْ أَنْبؤُا ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ؛آنها تکذیب کردند، اما به زودی اخبار آنچه را به استهزاء می‌گرفتند به آنان می‌رسد (و از مجازاتش با خبر خواهند شد).»
۷. «وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ؛در آن روز اعمال بدی را که انجام داده‌اند برای آنها ظاهر می‌شود و آنچه را استهزا می‌کردند بر آنها واقع می‌گردد.»
۸. «وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ؛و سیئات اعمالشان برای آنها آشکار می‌شود، و سرانجام آنچه را استهزا می‌کردند بر آنها واقع می‌گردد.»
۹. «وَ لَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيما إِنْ مَكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَ جَعَلْنا لَهُمْ سَمْعاً وَ أَبْصاراً وَ أَفْئِدَةً فَما أَغْنى‌ عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَ لا أَبْصارُهُمْ وَ لا أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِذْ كانُوا يَجْحَدُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ؛ ما به آنها ( قوم عاد ) قدرتی دادیم که به شما ندادیم و برای آنها گوش و چشم و قلب قرار دادیم (اما به هنگام نزول عذاب) نه گوشها و چشمها، و نه عقلهایشان برای آنها سودی نداشت، چرا که آیات خدا را انکار می‌کردند، و سرانجام آنچه را استهزا می‌کردند بر آنها وارد شد.»


حرمت استهزاى پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله:
۱. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْكافِرِينَ عَذابٌ أَلِيمٌ؛؛‌ای افراد با ایمان (هنگامی که از پیغمبر تقاضای مهلت برای درک آیات قرآن می‌کنید) نگوئید «راعنا» بلکه بگوئید «انظرنا» (زیرا کلمه اول هم به معنی ما را مهلت بده و هم بمعنی «ما را تحمیق کن» می‌باشد و دستاویزی برای دشمنان است) و آنچه به شما دستور داده می‌شود بشنوید و برای کافران (و استهزاء کنندگان) عذاب دردناکی است.»
۲. «مِنَ الَّذِينَ هادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَ راعِنا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِي الدِّينِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنا لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ وَ لكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا؛بعضی از یهود ، سخنان را از محل خود تحریف می‌کنند؛ و (به جای اینکه بگویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم)، می‌گویند: «شنیدیم و مخالفت کردیم و (نیز می‌گویند: ) بشنو! که هرگز نشنوی! و (از روی تمسخر می‌گویند: ) راعنا (ما را تحمیق کن! ) تا با زبان خود، حقایق را بگردانند و در آئین خدا، طعنه زنند ولی اگر آنها (به جای این همه لجاجت) می‌گفتند: «شنیدیم و اطاعت کردیم؛ و سخنان ما را بشنو و به ما مهلت ده (تا حقایق را درک کنیم»)، برای آنها بهتر، و با واقعیت سازگارتر بود. ولی خداوند، آنها را بخاطر کفرشان، از رحمت خود دور ساخته است؛ از این رو جز عده کمی ایمان نمی‌آورند.»
۳. «وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَيْكَ كِتاباً فِي قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ‌ وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَكاً لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا يُنْظَرُونَ‌ وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ؛و اگر نامهای بر روی صفحهای بر آنها نازل کنیم و (علاوه بر دیدن) آن را با دستهای خود لمس کنند باز کافران می‌گویند این چیزی جز یک سحر آشکار نیست! گفتند چرا فرشتهای بر او نازل نشده (تا او را در دعوت مردم به سوی خدا همراهی کند) ولی اگر فرشته ای بفرستیم (و موضوع جنبه حسی و شهود پیدا کند) کار تمام می‌شود (و اگر مخالفت کنند) دیگر به آنها مهلت داده نخواهد شد (و همگی هلاک می‌گردند) ... (با این حال نگران نباش) جمعی از پیامبران پیش از تو را به باد استهزا گرفتند اما سرانجام آنچه را مسخره میکردند دامانشان را گرفت (و عذاب الهی بر آنها نازل شد).»
۴. «يَحْذَرُ الْمُنافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِما فِي قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِؤُا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ ما تَحْذَرُونَ‌ وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّما كُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ أَ بِاللَّهِ وَ آياتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ؛منافقان از آن بیم دارند که آیهای بر ضد آنها نازل گردد و به آنها از اسرار درون قلبشان خبر دهد، بگو: استهزا کنید، خداوند آنچه را از آن بیم دارید آشکار می‌سازد! و اگر از آنها بپرسی (چرا این اعمال خلاف را انجام دادید) می‌گویند ما بازی و شوخی می‌کردیم، بگو آیا خدا، و آیات او، و پیامبرش را مسخره می‌کنید.»
۵. «وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ عِقابِ؛(تنها تو را استهزا نکردند) پیامبران پیش از تو را نیز استهزا نمودند، من به کافران مهلت دادم سپس آنها را گرفتم دیدی مجازات (من) چگونه بود؟!»
۶. «وَ إِذا رَأَوْكَ إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُواً أَ هذَا الَّذِي بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا ... إِنْ كادَ لَيُضِلُّنا عَنْ آلِهَتِنا لَوْ لا أَنْ صَبَرْنا عَلَيْها وَ سَوْفَ يَعْلَمُونَ حِينَ يَرَوْنَ الْعَذابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِيلًا؛و هنگامی که تو را می‌بینند تنها به باد استهزایت می‌گیرند (سخن منطقی که ندارند می‌گویند: ) آیا این کسی است که خدا او را به عنوان رسول مبعوث کرده است؟! • اگر ما بر پرستش خدایانمایان استقامت نکنیم بیم آن می‌رود که او ما را گمراه سازد! اما هنگامی که عذاب الهی را دیدند به زودی می‌فهمند چه کسی گمراه بوده است؟!»


حرمت استهزاى معاد:
۱. «أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ؛آنها می‌گویند، او قرآن را به دروغ به خدا نسبت داده بگو اگر راست می‌گوئید یک سوره همانند آن بیاورید و هر کس را می‌توانید غیر از خدا (به یاری) بطلبید.»
۲. «وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَ لَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ‌ وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى‌ أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَيَقُولُنَّ ما يَحْبِسُهُ أَلا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ؛او کسی است که آسمانها و زمین را در شش روز (شش دوران) آفرید و عرش ( قدرت ) او بر آب قرار داشت، (بخاطر این آفرید) تا شما را آزمایش کند تا کدامیک عملتان بهتر است و اگر بگوئی شما بعد از مرگ برانگیخته می‌شوید مسلما کافران می‌گویند این سحر آشکاری است! • و اگر مجازات را تا زمان محدود از آنها به تاخیر اندازیم (از روی استهزا) می‌گویند چه چیز مانع آن شده؟! آگاه باشید آن روز که به سراغشان می‌آید هیچ چیز مانع آن نخواهد بود و آنچه را مسخره می‌کردند دامنشان را می‌گیرد!»
۳. «أَوْ خَلْقاً مِمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَنْ يُعِيدُنا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُؤُسَهُمْ وَ يَقُولُونَ مَتى‌ هُوَ قُلْ عَسى‌ أَنْ يَكُونَ قَرِيباً؛یا هر مخلوقی که در نظر شما از این هم سختتر است (و از حیات و زندگی دورتر، باز خدا قادر است شما را به زندگی مجدد بازگرداند) آنها به زودی می‌گویند چه کسی ما را باز می‌گرداند؟ بگو همان کسی که روز نخست شما را آفرید، آنها سر خود را (از روی تعجب و انکار) به سوی تو خم می‌کنند و می‌گویند: در چه زمانی خواهد بود؟! بگو شاید نزدیک باشد.» مقصود از جمله «فسینغضون الیک رؤسهم» تکان دادن سر از روی تعجب و استهزا است.
۴. «وَ يَقُولُونَ مَتى‌ هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ؛ آنها می‌گویند اگر راست میگوئید این وعده (قیامت) کی خواهد بود؟!» ممکن است پرسش مشرکان از زمان وقوع قیامت به انگیزه استهزا باشد.
۵. «وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلى‌ رَجُلٍ يُنَبِّئُكُمْ إِذا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ؛وکافران گفتند: آیا مردی را به شما نشان دهیم که خبر می‌دهد هنگامی که (مردید و خاک شدید و) سخت از هم متلاشی شدید (بار دیگر) آفرینش تازهای خواهید یافت!»
۶. «بَلْ عَجِبْتَ وَ يَسْخَرُونَ‌ وَ إِذا ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ‌ وَ إِذا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ‌ وَ قالُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ‌ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ؛تو از انکار آنها تعجب می‌کنی، ولی آنها مسخره می‌کنند! • و هنگامی که به آنها تذکر داده شود هرگز متذکر نمی‌شوند• و هنگامی که معجزه‌ای را ببینند دیگران را نیز به استهزا دعوت می‌کنند! • و می‌گویند این فقط سحر آشکاری است• آنها می‌گویند آیا هنگامی که ما مردیم و خاک و استخوان شدیم بار دیگر برانگیخته خواهیم شد!»
۷. «وَ إِذا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ السَّاعَةُ لا رَيْبَ فِيها قُلْتُمْ ما نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ‌ وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ؛ و هنگامی که گفته می‌شد وعده خداوند حق است و در قیامت هیچ شکی نیست، شما می‌گفتید: ما نمی‌دانیم قیامت چیست؟ ما تنها گمانی در این باره داریم، و به هیچوجه یقین نداریم! و سیئات اعمالشان برای آنها آشکار می‌شود، و سرانجام آنچه را استهزا می‌کردند بر آنها واقع می‌گردد.»
۸. «يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحافِرَةِ أَ إِذا كُنَّا عِظاماً نَخِرَةً قالُوا تِلْكَ إِذاً كَرَّةٌ خاسِرَةٌ؛(ولی امروز) می‌گویند: آیا ما به زندگی مجدد• آیا هنگامی که استخوانهای پوسیده‌ای شدیم (ممکن است زنده شویم؟ ) می‌گویند اگر قیامتی در کار باشد بازگشتی است زیانبار!» بیان جمله «قالوا تلک اذا کرة خاسرة» برای استهزا است.
[۱۰۸] موسوی خمینی، مصطفی، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۷۹.



حرمت استهزاى معجزات:
۱. «بَلْ عَجِبْتَ وَ يَسْخَرُونَ‌ وَ إِذا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ؛تو از انکار آنها تعجب می‌کنی، ولی آنها مسخره می‌کنند! • و هنگامی که به آنها تذکر داده شود هرگز متذکر نمی‌شوند• و هنگامی که معجزه‌ای را ببینند دیگران را نیز به استهزا دعوت می‌کنند!» مقصود از «آیه» آیات الهی و معجزات است.
۲. «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‌ بِآياتِنا إِلى‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ فَقالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِينَ‌ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِآياتِنا إِذا هُمْ مِنْها يَضْحَكُونَ؛ما موسی را با آیات خود به سوی فرعون و درباریان او فرستادیم (به آنها) گفت: من فرستاده پروردگار عالمیانم• ولی هنگامی که او آیات ما را برای آنها آورد از آن می‌خندیدند.» منظور از «یضحکون» خنده از روی استهزا و تمسخر نسبت به آیات و معجزات است.


حرمت استهزاى مؤمنان:
۱. «وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى‌ شَياطِينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ‌ اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ‌ أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى‌ فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ؛و هنگامی که افراد با ایمان را ملاقات می‌کنند می‌گویند ما ایمان آورده‌ایم، (ولی هنگامی که با شیاطین خود خلوت می‌کنند می‌گویند با شمائیم ما (آنها) را مسخره می‌کنیم• خداوند آنها را استهزاء می‌کند، و آنها را در طغیانشان نگه می‌دارد تا سرگردان شوند• آنها کسانی هستند که هدایت را با گمراهی معاوضه کرده‌اند و (این) تجارت برای آنها سودی نداده، و هدایت نیافته‌اند.»
۲. «الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقاتِ وَ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ؛کسانی که از صدقات مومنان اطاعت کار عیبجوئی می‌کنند، و آنهائی را که دسترسی جز به مقدار (ناچیز) توانائیشان ندارند مسخره می‌نمایند خدا آنها را مسخره می‌کند (کیفر استهزا کنندگان را به آنها میدهد) و برای آنان عذاب دردناکی است.»
۳. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى‌ أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى‌ أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَ‌ ... وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛ ‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را استهزا کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند، و نه زنانی از زنان دیگر شاید آنان بهتر از اینان باشند، و یکدیگر را مورد طعن و عیبجوئی قرار ندهید، و با القاب زشت و ناپسند یاد نکنید، بسیار بد است که بر کسی بعد از ایمان نام کفر بگذارید، و آنها که توبه نکنند ظالم و ستمگرند.»
۴. «إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ‌ وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغامَزُونَ‌ وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى‌ أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ‌ وَ إِذا رَأَوْهُمْ قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ‌ وَ ما أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حافِظِينَ‌ فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ؛ بدکاران (در دنیا ) پیوسته به مؤمنان می‌خندیدند و هنگامی که از کنار آنها (جمع مؤمنان) می‌گذشتند آنها را با اشارات مورد سخریه قرار می‌دادند و هنگامی که به سوی خانواده خود باز می‌گشتند مسرور و خندان بودند و هنگامی که آنها (مؤمنان) را می‌دیدند می‌گفتند: اینها گمراهانند• در حالی که آنها هرگز ماءمور مراقبت و متکفل آنان (مؤمنان) نبودند ولی امروز مؤمنان به کفار می‌خندند.»


حرمت استهزاى نماز:
«وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ؛آنها هنگامی که (اذان می‌گوئید و مردم را) به نماز می‌خوانید آنرا به مسخره و بازی می‌گیرند، این بخاطر آن است که آنها جمعی هستند که درک نمی‌کنند.» ضمیر «اتخذوها» به «الصلوة» برمی گردد.


۱. بقره/سوره۲، آیه۲۳۱.    
۲. نساء/سوره۴، آیه۱۴۰.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۱۷۲.    
۴. انعام/سوره۶، آیه۱.    
۵. انعام/سوره۶، آیه۵.    
۶. انعام/سوره۶، آیه۶۸.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۲۸۸.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۸۱.    
۹. طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۱۳۹، ترجمه موسوی همدانی.    
۱۰. توبه/سوره۹، آیه۶۴ - ۶۶.    
۱۱. کهف/سوره۱۸، آیه۵۶.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۴۷۲.    
۱۳. طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۳، ص۴۶۲، ترجمه موسوی همدانی.    
۱۴. کهف/سوره۱۸، آیه۱۰۶.    
۱۵. روم/سوره۳۰، آیه۱۰.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۳۷۴.    
۱۷. طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۶، ص۲۳۹.    
۱۸. جاثیه/سوره۴۵، آیه۸ - ۱۰.    
۱۹. جاثیه/سوره۴۵، آیه۳۴.    
۲۰. جاثیه/سوره۴۵، آیه۳۵.    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۲۸۹.    
۲۲. طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۸، ص۲۷۵.    
۲۳. مائده/سوره۵، آیه۵۷.    
۲۴. مائده/سوره۵، آیه۵۸.    
۲۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۴۴۱.    
۲۶. طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۴، ص۴۳۷.    
۲۷. هود/سوره۱۱، آیه۳۸.    
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۹، ص۹۳.    
۲۹. طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۰، ص۳۳۷.    
۳۰. مائده/سوره۵، آیه۵۷.    
۳۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۴۳۵.    
۳۲. طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۶، ص۳۷.    
۳۳. لقمان/سوره۳۱، آیه۶.    
۳۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۱۴.    
۳۵. طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۶، ص۳۱۳.    
۳۶. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۳، ص۴۹۱.    
۳۷. مائده/سوره۵، آیه۵۷.    
۳۸. انعام/سوره۶، آیه۱۰.    
۳۹. رعد/سوره۱۳، آیه۳۲.    
۴۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۲۲۳.    
۴۱. طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۱، ص۴۹۶.    
۴۲. کهف/سوره۱۸، آیه۱۰۶.    
۴۳. انبیاء/سوره۲۱، آیه۴۱.    
۴۴. یس/سوره۳۶، آیه۳۰.    
۴۵. یس/سوره۳۶، آیه۳۱.    
۴۶. زخرف/سوره۴۳، آیه۷.    
۴۷. زخرف/سوره۴۳، آیه۸.    
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۱۱.    
۴۹. طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۸، ص۱۲۶.    
۵۰. توبه/سوره۹، آیه۶۵.    
۵۱. توبه/سوره۹، آیه۶۶.    
۵۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۸، ص۲۵.    
۵۳. طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۹، ص۴۴۷.    
۵۴. انعام/سوره۶، آیه۵.    
۵۵. انعام/سوره۶، آیه۱۰.    
۵۶. هود/سوره۱۱، آیه۸.    
۵۷. نحل/سوره۱۶، آیه۳۴.    
۵۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۲۱۹.    
۵۹. طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۲، ص۳۴۷.    
۶۰. کهف/سوره۱۸، آیه۵۵.    
۶۱. کهف/سوره۱۸، آیه۵۶.    
۶۲. انبیاء/سوره۲۱، آیه۴۱.    
۶۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۴۱۳.    
۶۴. طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۴، ص۴۰۹.    
۶۵. شعراء/سوره۲۶، آیه۶.    
۶۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۱۹۰.    
۶۷. طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۵، ص۳۴۸.    
۶۸. زمر/سوره۳۹، آیه۴۸.    
۶۹. جاثیه/سوره۴۵، آیه۳۳.    
۷۰. احقاف/سوره۴۶، آیه۲۶.    
۷۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۳۶۰.    
۷۲. طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۸، ص۳۲۵.    
۷۳. بقره/سوره۲، آیه۱۰۴.    
۷۴. نساء/سوره۴، آیه۴۶.    
۷۵. انعام/سوره۶، آیه۷.    
۷۶. انعام/سوره۶، آیه۸.    
۷۷. انعام/سوره۶، آیه۱۰.    
۷۸. توبه/سوره۹، آیه۶۴.    
۷۹. توبه/سوره۹، آیه۶۵.    
۸۰. رعد/سوره۱۳، آیه۳۲.    
۸۱. فرقان/سوره۲۵، آیه۴۱.    
۸۲. فرقان/سوره۲۵، آیه۴۲.    
۸۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۹۸.    
۸۴. طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۵، ص۳۰۷.    
۸۵. یونس/سوره۱۰، آیه۳۸.    
۸۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۸، ص۲۸۹.    
۸۷. طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۰، ص۹۲.    
۸۸. فیض کاشانی، محسن، تفسیر الصافی، ج۲، ص۴۰۲.    
۸۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۱۸۹.    
۹۰. هود/سوره۱۱، آیه۷.    
۹۱. هود/سوره۱۱، آیه۸.    
۹۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۵۱.    
۹۳. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۲۶۷.    
۹۴. انبیاء/سوره۲۱، آیه۳۸.    
۹۵. نمل/سوره۲۷، آیه۷۱.    
۹۶. یس/سوره۳۶، آیه۴۸.    
۹۷. ملک/سوره۶۷، آیه۲۵.    
۹۸. آلوسی، شهاب الدین، روح المعانی، ج۱۳، ص۴۴.    
۹۹. سبا/سوره۳۴، آیه۷.    
۱۰۰. صافات/سوره۳۷، آیه۱۲ - ۱۶.    
۱۰۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۲۴.    
۱۰۲. طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۷، ص۱۹۴.    
۱۰۳. جاثیه/سوره۴۵، آیه۳۲.    
۱۰۴. جاثیه/سوره۴۵، آیه۳۳.    
۱۰۵. نازعات/سوره۷۹، آیه۱۰ - ۱۲.    
۱۰۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۸۳.    
۱۰۷. طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲۰، ص۳۰۰.    
۱۰۸. موسوی خمینی، مصطفی، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۷۹.
۱۰۹. صافات/سوره۳۷، آیه۱۲.    
۱۱۰. صافات/سوره۳۷، آیه۱۴.    
۱۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۲۹۹.    
۱۱۲. زخرف/سوره۴۳، آیه۴۶.    
۱۱۳. زخرف/سوره۴۳، آیه۴۷.    
۱۱۴. طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۱۰۹.    
۱۱۵. بقره/سوره۲، آیه۱۴ - ۱۶.    
۱۱۶. توبه/سوره۹، آیه۷۹.    
۱۱۷. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۱.    
۱۱۸. مطففین/سوره۸۳، آیه۲۹ - ۳۴.    
۱۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۲۸۴.    
۱۲۰. طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲۰، ص۳۹۵.    
۱۲۱. فیض کاشانی، محسن، تفسیر الصافی، ج۷، ص۴۲۹.    
۱۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۲۹۸.    
۱۲۳. مائده/سوره۵، آیه۵۸.    
۱۲۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۴۴۱.    
۱۲۵. طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۴، ص۴۳۷.    
۱۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۳۶۶.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۱، ص۱۴۷، برگرفته از مقاله «حکم استهزا».    


رده‌های این صفحه : احکام | استهزاء | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار