حکم آشامیدنیها (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حکم آشاميدنیها با توجه به
آیات قرآن عبارتند از:
حکم آشاميدنیهاى حرام عبارتند از:
حرام بودن هر نوع
آشامیدنی پليد
و آلوده:
۱. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ
وَ الْمَيْسِرُ
وَ الْأَنْصابُ
وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ ...؛
اي كساني كه ايمان آورده ايد شراب
و قمار و بتها و ازلام (كه يكنوع
بخت آزمائی بوده) پليدند
و از عمل شيطانند از آنها دوري كنيد....»
۲. «قُلْ لا أَجِدُ فِي ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ ...؛
بگو در آنچه بر من وحي شده، هيچ حرامي بر كسي كه غذائي مي
خورد نمييابم بجز اينكه مردار باشد يا خوني كه (از بدن حيوان) بيرون ريخته يا گوشت
خوک كه اينها همه پليدند....»
حرمت نوشيدن
خمر و هر
مایع مستكننده:
۱. «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ ... قُلْ فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ ...
وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما ...؛
درباره
شراب از تو سؤال ميكنند...، بگو: در آنها گناه است،... (ولي) گناه آنها از نفعشان بيشتر است....» «خمر» در لغت به معناى پوشاندن آمده است
و هر نوشيدنى كه انسان را مست
و در نتيجه،
عقل او را پوشانده
و زايل مىكند، خمر ناميده شده است.
پس مىتوان استفاده كرد هر مايع مستكننده خمر
و حرام است.
۲. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ ... رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ ...؛
اي كساني كه ايمان آورده ايد شراب
و قمار
و بتها
و ازلام (كه يكنوع بخت آزمائي بوده) پليدند
و از عمل شيطانند از آنها دوري كنيد....»
خون از آشاميدنيهاى حرام:
۱. «إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ
وَ الدَّمَ ...؛
خداوند تنها (گوشت) مردار
و خون ... حرام كرده است ....»
۲. «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ
وَ الدَّمُ ...؛
گوشت مردار
و خون ... بر شما حرام است ....»
۳. «قُلْ لا أَجِدُ فِي ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً ...؛
بگو در آنچه بر من وحي شده، هيچ حرامي بر كسي كه غذائي مي
خورد نمييابم بجز اينكه مردار باشد يا خوني كه (از بدن حيوان) بيرون ريخته....»
حکم آشاميدنیهاى حلال عبارتند از:
••• حرمت استفاده از آشاميدنيهاى حلال در
روز، براى
انسان روزهدار:
«أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيامِ ...
وَ كُلُوا
وَ اشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيْلِ ...؛
در شب روزه داري حلال است... بخوريد
و بياشاميد تا رشته سپيد صبح از رشته سياه (شب) براي شما آشكار گردد، سپس روزه را تا شب تكميل كنيد.....»
••• جواز استفاده از آشاميدنيهاى حلال براى روزهدار، از
مغرب تا
طلوع فجر، در
ماه رمضان:
«أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيامِ ...
وَ كُلُوا
وَ اشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ...؛
در شب روزه داري حلال است ... بخوريد
و بياشاميد تا رشته سپيد
صبح از رشته
سیاه (
شب) براي شما آشكار گردد....»
استفاده از آشاميدنيهاى روزى شده از جانب خدا، امرى
مباح و روا در آيين
موسی علیهالسلام:
«
وَ إِذِ اسْتَسْقى مُوسى لِقَوْمِهِ ... كُلُوا
وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ ...؛
و (بخاطر بياور) زماني را كه موسي براي قوم خويش طلب آب كرد به او دستور داديم ... (
و گفتيم) از روزيهاي الهي بخوريد
و بياشاميد....»
اباحه استفاده
و آشاميدن
شیر انعام (
شتر،
گاو و گوسفند):
۱. «
وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ
وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبِينَ؛
و در وجود چهار پايان براي شما (درسهاي) عبرتي است، از درون شكم آنها از ميان غذاهاي هضم شده،
و خون، شير خالص
و گوارا به شما مينوشانيم!»
۲. «أَ
وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا أَنْعاماً ...
وَ لَهُمْ فِيها مَنافِعُ
وَ مَشارِبُ ...؛
آيا آنها نديدند كه از آنچه با قدرت خود به عمل آورده ايم چهار پاياني براي آنها آفريديم ...
و براي آنان منافع ديگري در آن (حيوانات) است
و نوشيدنيهاي گوارائي....»
جواز نوشيدن خون، در موقع
اضطرار:
۱. «إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ
وَ الدَّمَ ... فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ
وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛
خداوند تنها (گوشت) مردار
و خون ... حرام كرده است (ولي) آن كس كه مجبور شود (در موقع ضرورت براي حفظ جان خود از آن
بخورد) در صورتي كه ستمگر
و متجاوز نباشد گناهي بر او نيست، خداوند بخشنده
و مهربان است.»
۲. «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ
وَ الدَّمُ ... فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛
گوشت مردار
و خون ... بر شما حرام است ... اما آنها كه در حال
گرسنگی دستشان بغذاي ديگري نرسد
و متمايل به
گناه نباشند (مانعي ندارد كه از گوشتهاي ممنوع بخورند) خداوند آمرزنده
و مهربان است.»
۳. «قُلْ لا أَجِدُ فِي ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً ... فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ
وَ لا عادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛
بگو در آنچه بر من وحي شده، هيچ حرامي بر كسي كه غذائي مي
خورد نمييابم بجز اينكه
مردار باشد يا خوني كه (از بدن حيوان) بيرون ريخته ... اما كساني كه ناچار شوند بدون اينكه بخاطر
لذت باشد
و يا زياده از حد بخورند (گناهي بر آنها نيست) پروردگار تو
آمرزنده مهربان است.»
۴.«إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ
وَ الدَّمَ ... فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ
وَ لا عادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛
خداوند تنها مردار
و خون ... بر شما تحريم كرده، اما كساني كه مجبور شوند در حالي كه
تجاوز و تعدی از حد ننمايند (خداوند آنها را مجازات نخواهد كرد) چرا كه خدا
غفور و رحیم است. »
اباحه استفاده از خونهاى باقىمانده با گوشت، پس از ذبح:
«قُلْ لا أَجِدُ فِي ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً ...؛
بگو در آنچه بر من وحي شده، هيچ حرامي بر كسي كه غذائي مي
خورد نمييابم بجز اينكه مردار باشد يا خوني كه (از بدن حيوان) بيرون ريخته ....»
از مقيّد شدن حرمت «دم» به مسفوح (ريخته شده) استفاده مىشود دم غيرمسفوح (خون باقىمانده در بدن) حرام نيست.
عسل از آشاميدنيهاى حلال:
«
وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً
وَ مِنَ الشَّجَرِ
وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ ...؛
پروردگار تو به
زنبور عسل
وحی (
الهام غريزي) فرستاد كه از
کوهها و درختان
و داربستهائي كه مردم ميسازند خانه هائي برگزين! سپس از تمام ثمرات تناول كن،
و راههائي را كه پروردگارت براي تو تعيين كرده به راحتي بپيما، از درون
شکم آنها نوشيدني خاصي خارج ميشود، به رنگهاي مختلف، كه در آن شفاي مردم است....»
اين آيه بر حلّيّت عسل دلالت دارد.
استفاده از
آب براى آشاميدن، امرى مباح:
۱. «
وَ إِذِ اسْتَسْقى مُوسى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ كُلُوا
وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ ...؛
و (بخاطر بياور) زماني را كه موسي براي قوم خويش طلب آب كرد به او دستور داديم عصاي خود را بر
سنگ مخصوص بزن ناگاه دوازده
چشمه آب از آن جوشيد، بطوري كه هر يك (از طوائف دوازدهگانه
بنی اسرائیل) چشمه مخصوص خود را ميشناخت (
و گفتيم) از روزيهاي الهي بخوريد
و بياشاميد ....»
۲. «...
وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ ...؛
و آنها را به دوازده گروه كه هر يك شاخهاي (از دودمان اسرائيل) بودند تقسيم كرديم
و هنگامي كه موسي تقاضاي آب (براي قوم تشنه كامش در بيابان) كرد به او وحي فرستاديم كه عصاي خود را بر سنگ بزن ناگهان دوازده چشمه از آن بيرون ريخت آنچنان كه هر گروه چشمه خود را ميشناختند....»
۳. «
وَ أَرْسَلْنَا الرِّياحَ لَواقِحَ فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَسْقَيْناكُمُوهُ
وَ ما أَنْتُمْ لَهُ بِخازِنِينَ؛
ما بادها را براي تلقيح (
ابرها و بهم پيوستن
و بارور ساختن آنها) فرستاديم،
و از آسمان آبي نازل كرديم با آن سيراب ساختيم، در حالي كه شما توانائي حفظ
و نگهداري آن را نداشتيد.»
۴. «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً لَكُمْ مِنْهُ شَرابٌ ...؛
او كسي است كه از آسمان آبي فرستاد كه شرب شما از آن است....»
۵. «فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا فَكُلِي
وَ اشْرَبِي
وَ قَرِّي عَيْناً ...؛
ناگهان از طرف پائين پايش او را صدا زد كه غمگين مباش پروردگارت زير پاي تو چشمه آب (گوارائي) قرار داده است. از (اين غذاي لذيذ) بخور،
و از (آن آب گوارا) بنوش،
و چشمت را (به اين مولود جديد) روشن دار....»
۶. «...
وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً
وَ نُسْقِيَهُ مِمَّا خَلَقْنا أَنْعاماً
وَ أَناسِيَّ كَثِيراً؛
و او كسي است كه بادها را بشارتگراني پيش از رحمتش فرستاد
و از آسمان آبي پاك كننده نازل كرديم. تا به وسيله آن سرزمين
مرده را زنده كنيم،
و آنرا براي نوشيدن در اختيار مخلوقاتي كه آفريده ايم - چهارپايان
و انسانهاي بسيار - بگذاريم.»
۷. «
وَ هُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ
وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ ...؛
و او كسي است كه دو دريا را در كنار هم قرار داد يكي گوارا
و شيرين
و ديگري شور
و تلخ ....»
۸. «قالَ هذِهِ ناقَةٌ لَها شِرْبٌ
وَ لَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ؛
گفت اين ناقه اي است كه براي او سهمي (از آب قريه) است
و براي شما سهم روز معيني.»
۹. «
وَ ما يَسْتَوِي الْبَحْرانِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ سائِغٌ شَرابُهُ
وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ ...؛
اين دو
دریا يكسان نيستند: اين دريائي كه آبش گوارا
و شیرین و نوشيدنش خوشگوار است،
و اين يكي كه شور
و تلخ
و گلوگير است....»
۱۰. «ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ
وَ شَرابٌ؛
(به او گفتيم) پاي خود را بر زمين بكوب اين، چشمه آبي خنك براي شستشو
و نوشيدن است.»
۱۱. «إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ
وَ اصْطَبِرْ
وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ؛
ما
ناقه را براي
آزمایش آنها ميفرستيم، در انتظار پايان كار آنها باش
و صبر كن.
و به آنها خبر ده كه آب (
قریه) بايد در ميان آنها تقسيم شود (يك روز سهم ناقه،
و يكروز براي آنها)
و هر يك در نوبت خود بايد حاضر شوند.»
۱۲. «أَ فَرَأَيْتُمُ الْماءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْكُرُونَ؛
آيا به آبي كه مينوشيد انديشيده ايد؟هرگاه بخواهيم اين آب گوارا را، تلخ
و شور قرار ميدهيم، پس چرا شكر نميكنيد؟»
۱۳. «
وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً؛
و اگر آنها (
جن و انس) بر طريقه (ايمان)
استقامت ورزند ما آنها را با آب فراوان سيراب ميكنيم.»
۱۴. «...
وَ أَسْقَيْناكُمْ ماءً فُراتاً؛
...
و آبي گوارا به شما نوشانديم.»
استفاده از آب
انگور، امرى مباح
و روا:
«
وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِيلِ
وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً
وَ رِزْقاً حَسَناً ...؛
و از ميوه هاي درختان نخل
و انگور
مسکرات (ناپاك)
و روزي خوب
و پاکیزه ميگيريد....»
«
و من ثمرات النّخيل
و الأعناب» متعلّق است به «نسقيكم» كه در تقدير است
و معناى آيه چنين مىشود: ما شما را از شيره خرما
و انگور سيراب مىكنيم.
جواز استفاده از
شیره خرما:
«
وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِيلِ
وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً
وَ رِزْقاً حَسَناً ...؛
و از ميوه هاي درختان
نخل و انگور مسكرات (ناپاك)
و روزي خوب
و پاكيزه ميگيريد....»
آداب
و شرایط استفاده از آشامیدنیهای حلال عبارتند از:
جواز استفاده از آشاميدنيهاى حلال، مشروط به دورى از
اسراف:
«يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ
وَ كُلُوا
وَ اشْرَبُوا
وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ؛
اي فرزندان
آدم!
زینت خود را به هنگام رفتن به
مسجد با خود برداريد
و بخوريد
و بياشاميد
و اسراف نكنيد كه خداوند مسرفان را دوست نميدارد.»
مباح بودن استفاده از
آشاميدنيها، مشروط به دورى از فساد:
«
وَ إِذِ اسْتَسْقى مُوسى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ كُلُوا
وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ
وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ؛
و (بخاطر بياور) زماني را كه موسي براي قوم خويش طلب آب كرد به او دستور داديم عصاي خود را بر سنگ مخصوص بزن ناگاه دوازده چشمه آب از آن جوشيد، بطوري كه هر يك (از طوائف دوازدهگانه بني اسرائيل) چشمه مخصوص خود را ميشناخت (
و گفتيم) از روزيهاي الهي بخوريد
و بياشاميد
و در زمين فساد نكنيد
و فساد را گسترش ندهيد.»
لزوم
شکرگزاری به درگاه پروردگار، پس از
آشاميدنيها:
۱. «
وَ ما يَسْتَوِي الْبَحْرانِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ سائِغٌ شَرابُهُ
وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ ... لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ
وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ؛
اين دو دريا يكسان نيستند: اين دريائي كه آبش گوارا
و شيرين
و نوشيدنش خوشگوار است،
و اين يكي كه شور
و تلخ
و گلوگير است... تا از
فضل خداوند بهره گيريد
و شايد شكر (نعمتهاي او را) بجا آوريد.»
۲. «أَ
وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ
وَ لَهُمْ فِيها مَنافِعُ
وَ مَشارِبُ أَ فَلا يَشْكُرُونَ؛
آيا آنها نديدند كه از آنچه با
قدرت خود به عمل آورده ايم چهار پاياني براي آنها آفريديم كه آنان مالك آن هستند؟
و براي آنان منافع ديگري در آن (حيوانات) است
و نوشيدنيهاي گوارائي، آيا با اين حال شكرگزاري نميكنند؟»
۳. «أَ فَرَأَيْتُمُ الْماءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْكُرُونَ؛
آيا به آبي كه مينوشيد انديشيده ايد؟آيا شما آن را از ابر نازل ميكنيد؟ يا ما نازل ميكنيم ؟ هرگاه بخواهيم اين آب گوارا را،
تلخ و شور قرار ميدهيم، پس چرا شكر نميكنيد؟»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۱، ص۶۹، برگرفته از مقاله «حکم آشامیدنیها».