علوم دیگر • حجر (فقه)، از اصطلاحات بهکار رفته در علم فقه به معنای منع شخص از تصرّف در اموال خود و یا آنچه به مال تعلّق میگیرد • حجر (حقوق مدنی)، از اصطلاحات بهکار رفته در علم حقوق مدنی به معنای منع شخص از اداره امور خود به طور مستقل و هرگونه عمل حقوقی به حکم قانون • حجر (حقوق خصوصی)، از اصطلاحات بهکار رفته در علم حقوق خصوصی به معنای منع شدن شخص از تصرف در مال و اموال و اداره امور خود
دیگر کاربردها • حجر اسماعیل، فضای بین کعبه و دیواری نیمدایره که از یال شمالی کعبه (رکن عراقی) تا یال غربی آن (رکن شامی) امتداد دارد • حجر، سنگ یا حجر به معنای جسمی طبیعی و سخت و دارای کاربرد فقهی • حجرالاسود، سنگی مقدّس، دارای پیشینه کهن و جایگاهی ویژه در فرهنگ اسلامی و مناسک حج ، واقع در رکنشرقی کعبه • شهر حجر، شهری در شمال غربی عربستان • حجر - به فتح حاء و جیم (مفرداتنهجالبلاغه)، یکی از مفردات نهج البلاغه به معنای سنگ • حجر - به فتح حاء و سکون جیم (مفرداتنهجالبلاغه)، یکی از مفردات نهج البلاغه به معنای آغوش