جمرات
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جَمْرَه، نام سه محل مخصوص در سرزمین
منا که
حاجیان در روزهای معینی به سوی آنها
سنگ میاندازند.
جَمْرَه (جمع آن
جَمَرات و
جِمار) واژهای عربی است که به معنای قطعه سوزان
آتش،
قبیلهای که سیصد سوار داشته باشد،
سنگریزه و جز اینها به کار رفته است.
به گفته واژه شناسان، ریشه ج م ر بر تجمع و گرد آمدن دلالت دارد.
در اصطلاح متون دینی،
جمرات یا
جمرات ثلاث، نام سه محل مخصوص در سرزمین مناست که با ستونهای سنگی مشخص شده است و از آنرو به آنها
جَمْره گفته میشود که محل تجمع سنگریزههایی هستند که حاجیان به سوی آنها پرتاب میکنند یا بدین سبب که توده سنگریزه (
جِمار) به سوی آنها پرتاب میشود یا از آنرو که مردم گرد آنها جمع میشوند.
نخستین
جمره از سمت منا به طرف
مکه،
جمره اوُلی است که
صغری و
دنیا نیز خوانده شده است.
دومین ستون،
جمره وُسطی و آخرین آنها
جمره عَقَبه است که به نظر برخی سرحد منا با مکه به شمار میرود و
کُبری،
عُظْمی و
قُصْوی نیز نامیده شده است.
فاصله تقریبی
جمره دوم با
جمره اول ۱۵۶ متر و فاصله آن با
جمره عقبه ۱۱۶ متر است.
از برخی منابع بر میآید که در صدر
اسلام در محل
جمره عقبه درختی وجود داشته
که بعدها از میان رفته است.
اطراف
جمره اول و دوم از ابتدا کاملاً باز و پرتاب کردن سنگ
از چهار طرف به سوی آنها ممکن بوده است، اما
جمره عقبه تنها از یک سو قابل
رمی بوده، زیرا کوهی کم ارتفاع، به طول تقریبی یکصد متر، در پشت آن قرار داشته است.
بنا بر بعضی
احادیث،
پیامبر اکرم در
حجة الوداع، در حالی که شانه چپشان به سمت مکه و شانه راستِ ایشان به سوی منا بود، به سوی
جمره عقبه سنگریزه افکند.
زمان ساخت ستونهای فعلی
جمرات، به درستی معلوم نیست.
به نظر برخی،
این ستونها در زمان پیامبر اکرم و
امامان علیهم السلام وجود نداشته و بعدها، به عنوان نشانههایی برای محل
رمی حاجیان، ساخته شدهاند.
این نکته مسلّم است که در گذر زمان در شکل و اندازه ستونها تغییراتی ایجاد شده است، از جمله به گزارش
ازرقی،
در سال ۲۴۰
جمره عقبه، بر اثر
بارانهای پاییزی، ویران شد و شخصی به نام اسحاق بن سَلَمه به دستور
متوکل عباسی (حک: ۲۳۲ـ۲۴۷) آن را بازسازی کرد.
همچنین در ۲۴۱، به سبب کثرت سنگریزهها و غفلت از پاکسازی آنها، نزدیک بود
جمره عقبه از انظار پنهان شود، اما اسحاق بن سلمه سنگها را جمع کرد و در پشت
جمره دیواری بلند ساخت تا کسی نتواند از آن سو این
جمره را
رمی کند.
این دیوار در طی زمان بارها
تجدید بنا شد.
ابن جُبَیر (متوفی) از وجود نشانههایی برای
جمرات سهگانه در
عصر خود گزارش داده است.
پس از ۱۲۹۲، برای توسعه دایره
رمی و کاستن از
ازدحام حاجیان، در اطراف ستونها حوضچههایی مدور احداث شد؛ البته حوضچه
جمره عقبه، به سبب دیوار پشت آن، نیم دایره بود.
در ۱۳۷۶/۱۳۳۶ ش، عبداللّه بن عمر دهیش، رئیس محاکم شرع مکه، برای وسعت بخشیدن به راه حجاج، فتوا داد که تخریب
کوه پشت
جمره عقبه
مجاز است، مشروط بر آن که پرتاب سنگ از آن سو صورت نگیرد؛ از این رو،
حکومت عربستان سعودی در همان سال دیواری به طول تقریبی شش متر، عرض چهار متر و ارتفاع دو متر بنا کرد، تا
رمی حاجیان از این سو صورت نگیرد.
بعدها این دیوار برداشته شد و امکان
رمی جمره عقبه از هر چهار سو فراهم گردید.
به سبب محدود بودن زمانِ
رمی و شدت ازدحام حجاج در آن هنگام، در سالهای اخیر این
مناسک با تلفات همراه بوده و از این رو حکومت عربستان سعودی بارها محدوده
رمی جمرات را گسترش داده است، از جمله بعد از ۱۳۴۳ ش / ۱۳۸۳ مسیر حرکت حاجیان را به سوی
جمرات دو طبقه کردند
در سالهای بعد نیز، به جای ستونهای سه گانه، دیوارهایی به طول تقریبی ۲۲ متر احداث شده است تا پرتاب سنگ آسانتر صورت گیرد.
پس از
موسم حج سال ۱۳۸۴ ش/ ۱۴۲۶، نیز اجرای طرح تأسیس
پل جدید، در چهار طبقه آغاز شده است.
رَمْی در لغت به معنای پرتاب کردن و انداختن است
و
رمی جمرات در اصطلاح
فقها، پرتاب کردن سنگریزه به سمت
جمرات سهگانه در مراسم
حج است.
مُفاد احادیث در خصوص پیشینه تاریخی
رمی جمرات، متفاوت است.
برخی احادیث آن را به زمان
حضرت آدم علیهالسلام رسانده و در واقع، بخشی از مناسکی به شمار آوردهاند که به موجب آن
خدا توبه آن حضرت را پذیرفت.
احادیثی دیگر،
رمی جمرات را از جمله آموزشهای
جبرئیل به
حضرت ابراهیم علیهالسلام هنگام تعلیم
مناسک حج دانسته و ظاهر شدن
شیطان بر آن حضرت در محل
جمرات سهگانه و سنگ انداختن ایشان به سوی او را آغاز پیدایش این
سنّت شمردهاند.
برخی احادیث از ظهور شیطان بر حضرت ابراهیم، هنگام مأموریت
ذبح اسماعیل، سخن گفتهاند
(برای اقوال دیگر به این منابع رجوع کنید.
پارهای اسناد و شواهد تاریخی، از جمله برخی
اشعار عرب جاهلی، بیانگر این است که
رمی جمرات پیش از ظهور اسلام هم بخشی از مناسک حج بوده است.
امام خمینی در
تحریرالوسیله میفرماید: «یجب
فی رمی الجمار امور: الاوّل: النیّة الخالصة للَّهتعالی کسائر العبادات.»
رمی جمرات نیز عملی
تعبدی است که، مانند
عبادات دیگر، باید به
قصد قربت و
امتثال امر الهی صورت گیرد.
در منابع حدیثی و اخلاقی، اسرار و حکمتهایی برای آن ذکر شده است.
بر پایه منابع تاریخی، پرتاب کردن سنگ به سوی افراد یا اشیا، به قصد ابراز
خشم و
انزجار یا
اهانت و
استخفاف، امری متداول بوده است.
توضیحات عرفانی نیز در باره این عمل عبادی بیان شده است؛ مثلاً
غزالی جمرات را نماد شیطان و سنگ زدن به آنها را نوعی اظهار
نفرت از او دانسته است.
حاج
ملا هادی سبزواری،
جمرات سهگانه را نماد سه
نفس اماره،
مُسَوله و
لوامه دانسته و گفته است که از آنرو در
عید قربان تنها
جمره عقبه رمی میشود که با طرد کردن نفس شرورتر، در واقع دو
نفس دیگر هم طرد میشوند.
به گفته
ابن عربی،
شیطان در
جمره اول
شبهاتی در باره
ذات خداوند، در
جمره دوم در باره
صفات الاهی و در
جمره عقبه در باره
افعال خدا به
انسان القا میکند و انسان با پرتاب کردن سنگ، شیطان و القائات وی را از خود میراند.
واجبات منی سه چیز است که «اول (آنها)
رمی نمودن
جمره عقبه با حصی (ریگ) است.»
همچنین «
رمی جمرات سهگانه یعنی
جمره اولی و
وسطی و عقبه، در روز شبهایی که باید بیتوته کند، بر او واجب است، حتی روز سیزدهم برای کسی که بیتوته شب سیزدهم بر او واجب است، پس اگر
رمی را ترک کند حجش صحیح است و لو اینکه عمداً ترک کرده باشد اگرچه
گناه کرده است.»
فقهای امامی و
اهل سنّت، با استناد به احادیثی که درباره
سیره پیامبر اسلام در سفر حجة الوداع نقل شده
و بر این اساس که ایشان در آن سفر به
مسلمانان دستور دادند تا مناسک حج را از ایشان فرا گیرند،
رمی جمرات را در
حج تمتع واجب شمردهاند.
چون در احادیث مفهوم دقیق
جمرات و اینکه آیا مراد از آن تنها ستونهای سنگی است یا قطعه
زمین اطراف آن را نیز در بر میگیرد، تبیین نشده، تعابیر فقها نیز در باره جزئیات
رمی جمرات متفاوت است.
امام خمینی معتقد است: «در
رمی، وصول به خود
جمره معتبر است و خوردن به اطراف آن کافی است. و خوردن به دیوار سیمانی کفایت نمیکند.»
از تعابیر بیشتر
فقهای اهل سنّت بر میآید که به نظر آنان
جمره همان زمین اطراف ستونهاست که امروزه به شکل حوضچه در آمده است.
برخی از آنان (برای نمونه به این منابع رجوع کنید
) و نیز شماری از فقهای
زیدی (برای نمونه به این منابع رجوع کنید
) تصریح کردهاند که ستونهای سهگانه صرفاً نشانههایی برای جای پرتاب کردن سنگ هستند و
جمره به آنها اطلاق نمیشود، حتی شماری از آنان
برخورد
سنگریزه را به ستونها کافی ندانستهاند.
به نظر آیت اللّه
مکارم شیرازی،
هر چند بسیاری از فقها در باره مفهوم دقیق
جمره سکوت کردهاند، علاوه بر تعابیر یاد شده از عالمان غیرشیعی، ادله و شواهد متعدد دیگری نیز میتوان یافت که اثبات میکند مراد از
جمره، ستونهای سنگی نیست، بلکه مراد از آن همان زمین اطراف ستونهاست.
از جمله این شواهد است:
۱) تفسیر واژه
جمره در منابع لغت و اصطلاح شناسی.
در این منابع،
جمره به معنای محل جمع شدن سنگریزههاست نه ستونهایی که امروزه بر آنها
سنگ زده میشود، به ویژه با توجه به این که در این خصوص باید به مفهوم لغوی و عرفی واژه توجه کرد.
۲) شماری از فقهای امامی
و اهل سنّت (برای نمونه به این منبع رجوع کنید
) صریحاً از
جمره به زمین (
اَرض) تعبیر کرده و از ستونها سخنی به میان نیاوردهاند.
۳) برخی از فقهای امامی و اهل سنّت تعابیری به کار بردهاند (مانند علی
الجمرة،
فی الجمرة،
فی المَرْمی)، که میرساند
جمره را همان قطعه زمین میدانستهاند.
۴) جمعی از فقها بر آناند که پرتاب سنگ هم میتواند بر ستونها صورت گیرد و هم بر زمین اطراف آن، که این نظریه خود بر کفایتِ
رمی بر محل گرد آمدن سنگریزهها دلالت دارد
(برای تفاصیل این ادله و دلایل دیگر به این منابع رجوع کنید
(برای آگاهی از انتقادهایی که از این رأی شده است به این منابع رجوع کنید (
).
بر پایه این رأی، چون ستونهای سنگی موجود در
جمرات سهگانه (با توجه به قرائن و شواهد تاریخی) صرفاً نشانه محل
رمیاند، اصابت سنگریزهها به این ستونها در هنگام
رمی لازم نیست و افتادن آنها در محل
جمرات، یعنی دایره اطراف ستونها، کافی است.
در برابر، برخی فقها بر این باورند که
جمرات همان ستونهای سهگانهاند و بنا بر این، سنگریزههایی که به سوی آنها پرتاب میشود، باید به ستونها برخورد کند و در صورت از میان رفتن ستونها، به محل آنها اصابت کند.
قائلان به این
نظریه به دلایلی مانند مفهوم واژه
جمره و تعابیر
احادیث استناد کردهاند.
برخی دیگر،
جمره را
حوضچه اطراف
ستون که محلّ جمع شدن سنگریزهها است دانستهاند.
گروه دیگر برآنند که
جمره عبارت است از ستون یا موضع آن در صورت نبود ستون.
معروف از
لفظ جمره در دوران متأخر همین معنا است.
حاجیان در حج تمتع پس از
وقوف در سرزمین
مشعرالحرام، تا
طلوع آفتابِ روز
عید قربان یا نیمه شب پیش از آن (ادامه مقاله) باید به
سرزمین منا بروند و
جمره عقبه را
رمی کنند.
همچنین پس از انجام دادن
مناسک دیگر، در روزهای یازدهم و دوازدهم ذیحجه باید هر سه
جمره را
رمی کنند.
چون عمل
رمی بخشی از مناسک حج و یک رفتار
عبادی است،
صحتِ آن منوط به شرایطی چون
نیت و
قصد قربت داشتن و پرتاب پیدرپی هفت سنگریزه و رعایت ترتیب در
رمی جمرات سهگانه در
ایام تشریق است
(برای
آداب و
احکام مستحب آن به این منابع رجوع کنید
).
زمان
رمی جمره عقبه در روز دهم ذیحجه و نیز ایام تشریق به نظر فقهای امامی، به استناد احادیث، از طلوع آفتاب تا
غروب هر روز است.
و «اگر فراموش کرد تا روز سیزدهم جایز است و اگر تا بعد از سیزدهم یادش نیامد
احتیاط (واجب)
رمی کردن در سال آینده است ولو اینکه
نایب بگیرد.»
اما
مذاهب اهل سنّت در باره زمان
رمی اختلاف
رأی دارند و به نظر بیشتر آنان آغاز زمان
رمی در ایام تشریق، زوال
خورشید در این روزهاست.
همچنین برخی مذاهب اهل سنّت، انتهای وقت
ادا در
رمی هر روز از ایام تشریق را، غروب خورشید در همان روز دانستهاند که بر اساس این
فتاوا زمان کوتاه بین آغاز تا پایان
رمی، سبب ازدحام حاجیان در اطراف
جمرات میشود (برای تفصیل آرای اهل سنّت به این منابع رجوع کنید
).
ازدحام حجاج به هنگام
رمی جمره ظاهراً همواره مسئله ساز بوده و از جمله، برخی منابع علت
مرگ عبداللّه بن عمر را جراحت او بر اثر ازدحام
جمعیت در هنگام
رمی ذکر کردهاند،
اما افزایش تلفات در سالهای اخیر، شماری از فقیهان اهل سنّت را بر آن داشته است که به
جواز رمی جمرات سهگانه در ایام تشریق از هنگام طلوع
فجر حکم کنند.
هیئة کِبار العلماء (هیئت علمای بزرگ)
عربستان در ۱۴۰۵، پایان زمان
رمی جمرات را در هر روز از ایام تشریق، طلوع فجر روز بعد مقرر کرد.
درباره سنگریزهای که با آن
رمی میشود نیز شرایطی مقرر شده است.
امام خمینی درباره شرایط ریگ مینویسد: «و المعتبر صدق عنوانها، فلا یصحّ بالرمل و لا بالحجارة و لا بالخزف و نحوها. و یشترط فیها ان تکون من الحرم، فلا تجزی من خارجه، و ان تکون بِکراً لم یُرمَ بها و لو
فی السنین السابقة، و ان تکون مباحة، فلا یجوز بالمغصوب، و لا بما حازها غیره بغیر اذنه. و یستحبّ ان تکون من المشعر.»
در آنچه که با آن
رمی میشود اموری معتبر است. از جمله آن که از محدوده
حرم (جز
مسجدالحرام و سایر
مساجد) گردآوری شده باشد، مستحب است که از سرزمین
مَشْعَر جمع شده باشد؛
مباح و
بکر باشد،
به اندازهای باشد که عنوان
ریگ و
سنگریزه (
حَصی،
حَجَر) بر آن صدق کند و به تعبیر منابع حدیثی و فقهی، به اندازه یک بند انگشت و کوچکتر از آن یا به اندازه
دانه خرما و
باقلا باشد.
و «اگر
شک کند که آیا این سنگها قبلاً به کار گرفته شدهاند یا نه، جایز است با آنها
رمی نماید. و اگر احتمال دهد که آنها از غیر حَرَماند و از بیرون آورده شدهاند، اعتنا نمیکند. و اگر شک کند که به آنها «
حصی» (ریگ) گفته میشود یا نه، نمیتواند به آنها اکتفا کند. و اگر در تعداد
رمی شک نماید باید بهقدری
رمی کند که یقین به هفت پیدا کند. و همچنین است اگر شک کند که سنگها به
جمره رسیده یا نه، واجب است
رمی کند تا
یقین به رسیدن به
جمره پیدا کند. و گمان در آنچه که ذکر شد در حکم شک است.»
و «لازم نیست که سنگها پاک باشند، و در کسی که
رمی میکند
طهارت از حدث یا نجاست، شرط نیست.»
همچنین میان فقهای امامی و اهل سنّت و نیز بین مذاهب اهل سنّت، اختلاف نظرهایی در باره اندازه و
جنس سنگریزهها دیده میشود.
به نظر فقهای
شیعه و
اهل سنّت،
رمی جمره هر چند از
واجبات عام حج است،
رکن به شمار نمیرود و از اینرو، انجام ندادن آن موجب
بطلان حج نمیشود،
البته در این صورت، به نظر فقهای اهل سنّت،
حاجی باید
گوسفندی قربانی کند
و به نظر فقهای امامی، اگر وی در طول ایام تشریق یا پس از آن تا زمان خارج شدن از
مکه از حکم مسئله آگاه شود یا آن را به یاد آورد، باید به
منا برگردد و
رمی را انجام دهد، اما چنانچه از مکه بیرون رفته باشد، باید در
موسم حج آینده، خود یا
نایبش در زمان مقرر آن را انجام دهد.
روایات رمی جمرات در
کتاب وسائل الشیعه شیخ حر عاملی، در دو بخش نقل شده است:
نخست در ابواب «
رمی جمره عقبه» در ضمن هفده باب، روایات فراوانی درباره
احکام جمرات ذکر شده است؛ ولی در هیچ یک از آنها
تفسیر و توضیحی درباره
جمره و این که
جمره «ستون» است یا «محل اجتماع سنگریزهها» دیده نمیشود.
سپس بعد از ابواب
ذبح و
تقصیر، بار دیگر با عنوان «ابواب العود الی منی و
رمی الجمار...» ، احادیث فراوان دیگری، طی هفت باب، درباره
رمی هر سه
جمره با عنوان «اعمال روز یازدهم و دوازدهم ذیحجه» بیان فرموده، که در هیچ یک از این روایات نیز سخنی درباره تفسیر
جمرات دیده نمیشود.
ولی با بررسی دقیقی که در مجموع این ابواب بیست و چهارگانه به عمل آمد، در روایات متعددی «اشارههای پرمعنایی» دیده میشود که نظر فوق را تایید میکند و نشان میدهد
جمره همان «محل اجتماع سنگریزهها» است. برای نمونه به روایات زیر توجه فرمایید:
در حدیث معتبری از
معاویة بن عمار از
امام صادق (علیهالسّلام) میخوانیم که فرمود: «فان رمیت بحصاة فوقعت
فی محمل فاعد مکانها و ان اصابت انسانا او جملا ثم وقعت علی
الجمار اجزاک».
«اگر سنگریزهای پرتاب کردی و در محملی افتاد، یکی دیگر به جای آن
رمی کن، و اگر به
بدن انسان و یا
شتری خورد، سپس روی
جمرات افتاد، کفایت میکند».
تعبیر به «وقعت علی
الجمار» (روی سنگریزهها افتاد) نشان میدهد که
جمره همان قطعه زمینی است که سنگهاست؛ و سنگها روی آن میافتد. توجه داشته باشید که بسیاری از ارباب لغت «
جمار» را به معنای سنگهای ریز تفسیر کردهاند؛ از جمله:
ابن اثیر در «
نهایه» میگوید: «
الجمار هی الاحجار الصغار».
فیومی در «
مصباح المنیر» میگوید: «و
الجمار هی الحجارة». همچنین
ابن منظور در «
لسان العرب» میگوید: «
الجمرات و
الجمار الحصیات التی ترمی بها
فی مکة».
بنابراین، افتادن
سنگ بر
جمار؛ یعنی افتادن روی سنگریزهها و همین امر طبق روایت بالا برای وظیفه
رمی جمرات کفایت میکند. بنابراین تعبیر مذکور
دلالت خوبی بر مقصود دارد. افزون بر این، سنگی که به بدن انسانی یا شتری بخورد، در برگشت، چنان قوتی ندارد که به ستونها اصابت کند (اگر آنجا ستونی بوده باشد)، حداکثر آن است که روی سنگریزهها میافتد.
در
حدیث بزنطی (
احمدبن محمدبن ابی نصر) از
ابوالحسن علی بن موسی الرضا (علیهالسّلام) میخوانیم: «و اجعلهن علی یمینک کلهن و لا ترم علی
الجمرة»
«تمام
جمرات را هنگام
رمی در طرف راست خود قرار بده و به هنگام
رمی روی
جمره نایست». این حدیث نیز نشان میدهد که
جمره همان سنگریزه هاست؛ زیرا بعضی روی یک طرف آن میایستادند و طرف دیگر را
رمی میکردند و جمعی از
علمای عامه آن را کافی دانستهاند و ما
حرام یا
مکروه میدانیم. امام (علیهالسّلام) از این کار
نهی میکند و
بدیهی است که هیچ عاقلی به هنگام
رمی جمره روی ستون نمیایستد. در کلمات فقهای عامه، است که بعضی از آنها میگویند: ایستادن روی
جمره جایز نیست.
در
کتاب «
فقه الرضا» آمده است: «و ان رمیت و وقعت
فی محمل و انحدرت منه الی الارض اجزات عنک»
«هرگاه
رمی کردی و در محمل افتاد و از آنجا به روی
زمین غلتید، کافی است».
در نسخه دیگری در همان
کتاب آمده است: «ان اصاب انسانا ثم او جملا ثم وقعت علی الارض اجزاه»
«هرگاه به انسان یا شتری که در آنجاست اصابت کند، سپس بر زمین افتد (و در
مرمی قرار گیرد) کفایت میکند».
پر واضح است که مراد از این عبارت، غلتیدن و افتادن در زمین محل
رمی است. بنابراین، ایراد مرحوم
صاحب جواهر که میگوید: «این حدیث مبهم است زیرا کلمه «ارض» مطلق است»، موجه به نظر نمیرسد، و حدیث ابهامی ندارد، منظور از افتادن سنگریزه بر زمین، افتادن آن بر
جمره (مجتمع الحصی) است.
بیهقی محدث معروف
اهل سنت در حدیث مفصلی نقل میکند: «
جبرئیل مناسک حج را به
حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) عرضه داشت از جمله «ثم انتهی الی
جمرة العقبة فعرض له یعنی الشیطان فرماه بسبع حصیات حتی ذهب»
سپس ابراهیم (به اتفاق جبرئیل) به
جمره عقبه رسید
شیطان در آنجا بر او ظاهر گشت ابراهیم هفت سنگریزه به او انداخت و او رفت». روشن است منظور از «
جمره» در اینجا همان توده سنگریزههایی است که به طور طبیعی در آنجا وجود داشته، نه این که در
زمان حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) ستونی در آنجا قبل از این ماجرا ساخته شده بود (مگر این که کلماتی در تقدیر بگیریم که مخالف ظاهر کلام است).
در حدیث دیگری در همان
کتاب میخوانیم: «ابن ابی نعم» میگوید: از ابو سعید (خدری) درباره
رمی جمرات پرسیدم گفت: سنگهایی که قبول میشود به
آسمان برده میشود و اگر چنین نبود
جمرات از
کوه ثبیر (کوهی است در
مدینه) بلندتر میشد (و لولا ذلک کان اطول من ثبیر!).
از این حدیث به خوبی استفاده میشود که
جمرات همان توده سنگریزه هاست که بر اثر پرتاب سنگهای
جدید روز به روز بزرگتر میشود.
ازرقی در
کتاب «
اخبار مکه» چنانکه خواهد آمد حدیثی از عطاء نقل میکند که «نزد
ابن عباس بودم و به او گفتم من در وسط
جمره رفتم (انی توسطت
الجمرة) و از پیش رو و پشت سر و طرف راست و چپ
رمی کردم و چیزی از سنگها را احساس نکردم ابن عباس گفت: سنگهای مقبول به آسمان میرود».
آیا وسط
جمره رفتن و پیش رو و پشت سر و طرف راست و چپ را سنگ زدن جز با آنچه گفتیم میتواند صحیح باشد؟
در اینجا دو حدیث وجود دارد که ممکن است تصور شود اشاره بر وجود ستون برای
جمرات میکند.
روایت اول از ابو غسان حمید بن مسعود از امام صادق (علیهالسّلام) است. عن ابی غسان حمید بن مسعود، قال: سالت ابا عبدالله (علیهالسّلام) عن
رمی الجمار علی غیر طهور، قال:
الجمار عندنا مثل الصفا و المروة حیطان ان طفت بینهما علی غیر طهور، لم یضرک و الطهر احب الی فلا تدعه و انت قادر علیه:»
ابو غسان حمید بن مسعود میگوید: از امام صادق (علیهالسّلام) پرسیدیم: آیا میتوان
رمی جمرات را بدون
وضو انجام داد؟ امام فرمود:
جمرات در نزد ما مانند
صفا و
مروه حیطانی بیش نیست، اگر بدون وضو سعی صفا و مروه کنی ضرری ندارد (اگر
جمرات را هم بدون وضو
رمی کنی مانعی ندارد) اما با وضو بودن نزد من بهتر است، تا میتوانی آن را ترک نکن».
بعضی از فقهای متاخرین
تصور کردهاند حیطان (جمع حائط به معنای دیوار) نشان میدهد که در آنجا دیواری وجود داشته و این دیوار احتمالا همان ستونهای
جمرات بوده است.
ولی این استدلال از چند جهت قابل مناقشه است؛ زیرا:
اولا: سند
حدیث ضعیف است؛ زیرا حمید بن مسعود از مجاهیل است، بنابراین با حدیث مزبور، که
خبر واحد ضعیفی است، نمیتوان چیزی را اثبات کرد، در حالی که روایات سابق،
متضافر بودند؛ به علاوه در میان آنها
حدیث صحیح و معتبر نیز وجود داشت.
ثانیا: از نظر
دلالت هم اگر بر خلاف مطلوب دلالت نکند، بر وفق مطلوب نیست؛ زیرا:
۱- «حیطان» جمع «حائط» به معنای دیواری است که دور چیزی را میگیرد و این کلمه از ماده «حوط» و «احاطه» گرفته شده است، لذا به باغهای محصوری که اطراف آن را دیوار کشیدهاند «حائط» میگویند. ابن منظور در «لسان العرب» میگوید: «و الحائط: الجدار لانه یحوط ما فیه، و الجمع حیطان». «حائط» به معنای دیوار است؛ زیرا آنچه را که در وسط آن قرار دارد، احاطه میکند و جمع آن «حیطان» است.
جالب این که معنی اصلی «حوط» حفظ و نگهداری چیزی است و به دیوارهایی که گرداگرد چیزی را میگیرد حائط گفتهاند؛ زیرا آن را حفظ میکند. فرق «جدار» با «حائط» در همین است که حائط در اصل، چیزی است که گرداگرد را احاطه کند ولی «جدار» به هر دیواری گفته میشود.
بنابراین، معنی ندارد که به ستونی شبیه ستون فعلی
جمرات، حائط بگویند، و اگر «حائط» در آنجا بوده، دیواری شبیه دیوار حوضچه فعلی
جمرات بوده که اطراف آن قطعه زمین مخصوص کشیده شده است، و ارتباطی به ستون ندارد.
۲- تشبیه به «صفا و مروه» معنی خاصی را در اینجا القا میکند؛ زیرا صفا و مروه دو
کوه است؛ یکی کوچک و دیگری کمی بلندتر و در آنجا دیواری وجود نداشته است. به علاوه بودن دیوار چه ارتباطی به مسئله وضو دارد، که میفرماید این دو (صفا ومروه، و
جمرات) حیطان هستند و نیازی به وضو ندارد. تصور ما این است که منظور از حدیث بالا این است که: صفا و مروه یک محوطه معمولی است؛ نه
مسجد، (مانند
جمرات) و هیچ کدام از این دو حکم خانه
کعبه و
مسجدالحرام را ندارد، که وضو گرفتن برای انجام
طواف،
واجب باشد و برای دخول در مسجد
مستحب. بنابراین حدیث مزبور هیچ گونه دلالتی بر وجود ستون در
جمرات ندارد، بلکه ممکن است دلالت بر خلاف داشته باشد.
در حدیث دیگری از عبد الاعلی از امام صادق (علیهالسّلام) چنین نقل شده: «قال: قلت له: رجل
رمی الجمرة بست حصیات فوقعت واحدة
فی الحصی؟ قال: یعیدها ان شاء من ساعته و ان شاء من الغد اذا اراد
الرمی»:
«به حضرت عرض کردم مردی
جمره را با شش سنگریزه
رمی کرده و یکی از آنها در ریگها افتاده؟ فرمود: مخیر است آن را در همان ساعت یا فردا اعاده کند».
یکی از فضلا میگفت: این حدیث دلالت میکند اگر سنگریزه روی سنگریزهها بیفتد کافی نیست در حالی که شما میگویید
جمره همان «مجتمع الحصی» است. در جواب عرض کردم: همان گونه که از عبارات
فقها استفاده میشود «
الجمرة هی مجتمع الحصی لا السائل منه» یعنی
جمره محل اجتماع سنگریزه هاست، نه سنگهایی که به اطراف پراکنده میشود» و منظور از روایت فوق افتادن سنگ در سنگهای پراکنده است نه در
جمره و قطعا باید اعاده شود لذا میفرماید: «
فی الحصی» و نمیفرماید: «
فی مجتمع الحصی».
به علاوه این حدیث هم از نظر سند ضعیف است و هم از نظر دلالت. در سند آن «
سهل بن زیاد» میباشد که مورد اشکال معروف است و از نظر دلالت در ذیل حدیث عبارتی است که فقها به آن عمل نکردهاند یعنی عمدا یک سنگ را به فردا افکندن.
گرچه در هیچ یک از روایاتی که در بالا آوردیم و تمام روایاتی که در باب
رمی جمرات آمده، سخن صریحی از موضوع «
جمره» به میان نیامده، لیکن از تعبیرات موجود در آنها میتوان اطمینان یافت که «
جمرات» چیزی جز محل اجتماع سنگریزهها در آن قطعه زمین معین از منا نیست و اگر ستونی در آنجا باشد به عنوان
علامت و نشانه است.
به تعبیر دیگر، ستونی به نام
جمره در
منا نبوده که به آن سنگ بزنند؛ بلکه
حجاج سنگها را به همان محلی که امروز به صورت حوضچههایی در اطراف
جمرات بنا شده است، پرتاب میکردند، کم کم بر اثر گذشت
زمان مردم علامت را به جای
جمره اشتباه گرفتهاند و
رمی آن را به جای محل اصلی قرار دادهاند و به
احتمال قوی این مساله در قرون اخیر صورت گرفته است، و به صورت یک عرف در آمده زیرا در کلمات پیشینیان دیده نمیشود، زیاد هم نباید تعجب کرد.
(۱) ابن اثیر، النهایة
فیغریب الحدیث و الاثر، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت/۱۹۶۳، چاپافست قم ش.
(۲) ابن ادریس حلّی،
کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم ۱۴۱۰ـ۱۴۱۱.
(۳) ابن بابویه، عللالشرایع، نجف ۱۳۸۶/۱۹۶۶، چاپافست قم (بیتا ).
(۴) ابن جبیر، رحلة ابن جبیر، بیروت.
(۵) ابن حجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیح البخاری، بیروت: دار المعرفة، ( بیتا ).
(۶) ابن زهره، غنیةالنزوع الیعلمی الاصول و الفروع، چاپ ابراهیم بهادری، قم.
(۷) ابن سعد (بیروت).
(۸) ابن سعید، الجامع للشّرائع، قم.
(۹) ابن سیدالناس، عیون الاثر
فی فنون المغازی و الشمائل و السیر، چاپ محمد عید خطراوی و محییالدین مستو، مدینه ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
(۱۰) ابن شاس، عقد الجواهر الثمینة
فی مذهب عالمالمدینة، چاپ محمد ابوالاجفان و عبدالحفیظ منصور، جده ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
(۱۱) ابن عابدین، حاشیه ردّ المحتار علیالدّر المختار: شرح تنویر الابصار، چاپ افست بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۱۲) ابن عربی، الفتوحات المکیة، بیروت: دارصادر، (بیتا).
(۱۳) ابن فارس.
(۱۴) ابن قدامه، المغنی، بیروت: عالم
الکتب، (بیتا ).
(۱۵) ابن کثیر، السیرة النبویة، چاپ مصطفی عبد الواحد، قاهره ۱۳۸۳ـ۱۳۸۶/۱۹۶۴ـ۱۹۶۶، چاپافست بیروت (بیتا).
(۱۶) ابن مفتاح، المنتزع المختار من الغیث المدرار، المعروف بشرح الازهار، صعده، یمن ۱۴۲۴/۲۰۰۳.
(۱۷) ابن منظور، لسان العرب.
(۱۸) احمد دردیر ابوالبرکات، الشرحالکبیر، بیروت: داراحیاء
الکتب العربیة، (بیتا).
(۱۹) ابوالصلاح حلبی، الکافی
فی الفقه، چاپ رضا استادی، اصفهان (۱۳۶۲ ش).
(۲۰) عبدالوهاب ابراهیم ابوسلیمان، «مشروعیة
رمی الجمرات قبل الزوال ایام التشریق»، رسالة التقریب، ش ۴۰ (شتاء ۱۴۲۴).
(۲۱) محمد بن عبداللّه ازرقی، اخبار مکة و ما جاء فیها منالاثار، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم ۱۳۶۹ ش.
(۲۲) محمد لبیب بتنونی، الرحلة الحجازیة، قاهره۱۴۱۵/۱۹۹۵.
(۲۳) منصور بن یونس بهوتی حنبلی، کشّاف القناع عن متن الاقناع، چاپ محمد حسن شافعی، بیروت۱۴۱۸/۱۹۹۷.
(۲۴) احمد بن حسین بیهقی، السنن الکبری، بیروت: دارالفکر،) بیتا).
(۲۵) مهدی پیشوایی و حسین گودرزی، «
جمرات کجاست؟»، میقات حج، ش ۹ (پاییز ۱۳۷۳).
(۲۶) عبدالرحمان جزیری،
کتاب الفقه علی المذاهب الاربعة، استانبول ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۲۷) جسر
الجمرات الجدید: نقلة نوعیة
فی مفهوم ادارة الحشود البشریة»، الحج و العمرة، سال۶۱، ش ۲ (صفر ۱۴۲۷).
(۲۷) ترجمه فارسی «جسر
الجمرات الجدید»، «احداث پل
جدید جمرات: تحولی در مفهوم مدیریت اجتماعات بزرگ انسانی»، ترجمه مهدی سرحدی، میقات حج، ش ۵۵ (بهار ۱۳۸۵).
(۲۸) جوادعلی، المفصل
فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
(۲۹) محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علیالصحیحین، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت.
(۳۰) حرّعاملی، وسائل الشیعة.
(۳۱) محمد بن محمد حطّاب، مواهب الجلیل لشرح مختصر خلیل، چاپ زکریا عمیرات، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
(۳۲) محمد بن احمد خطیب شربینی، مغنیالمحتاج، (بیجا): دارالفکر، (بیتا).
(۳۳) رضا خلخالی، المعتمد
فی شرح المناسک، تقریرات درس آیه اللّه خوئی، در موسوعة الامام الخوئی، ج ۲۹، قم: مؤسسة احیاء.
(۳۴) خلیل بن احمد،
کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم.
(۳۵) روح اللّه خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، مناسک حج: مطابق با فتاوای حضرت آیةاللّه العظمی امام خمینی سلاماللّه علیه، با حواشی مراجع معظم تقلید، تهران ۱۳۸۴ ش.
(۳۶) ابراهیم رفعت باشا، مرآة الحرمین، او، الرحلات الحجازیة و الحج و مشاعره الدینیة، بیروت، دارالمعرفة، (بیتا).
(۳۷)
رمی الجمرة قبل طلوع الشمس، مجله
البحوث الاسلامیة، ش (محرّم ـ جمادیالثانیه).
(۳۸) وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
(۳۹) عبد الاعلی سبزواری، مهذّب الاحکام
فی بیان الحلال و الحرام، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۶.
(۴۰) هادی بن مهدی سبزواری، شرح نبراس الهدی
فی احکامالفقه و اسرارها، چاپ محسن بیدارفر، قم ش.
(۴۱) سیوطی.
(۴۲) عبدالحمید شروانی، حاشیة العلامة الشیخ عبدالحمید الشروانی، در حواشی الشروانی و ابن قاسم العبادی علی تحفة المحتاج بشرح المنهاج، چاپ سنگی مصر ۱۳۱۵، چاپافست (بیروت): داراحیاء التراث العربی، (بیتا).
(۴۳) محمد بن مکی شهید اول، الدروس الشرعیة
فی فقه الامامیة، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
(۴۴) سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، چاپ حمدی عبد المجید سلفی، چاپ افست بیروت ـ -۱۴۰.
(۴۵) طبری، جامع البیان.
(۴۶) فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۴۷) محمد الیاس عبدالغنی، تاریخ مکة المکرمة قدیماً و حدیثاً، مدینه ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
(۴۸) حسن بن یوسف علامه حلّی، تذکرة الفقهاء، قم ۱۴۱۴.
(۴۹) حسن بن یوسف علامه حلّی، مختلف الشیعة
فی احکام الشریعة، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۲۰.
(۵۰) محمد بن محمد غزالی، احیاء علومالدین، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۵۱) عبد الرحمان غفیلی، «حکم
رمی الجمار لیلاً»، مجله
البحوث الفقهیة المعاصرة، ش (۱۴۱۸).
(۵۲) محمد بن اسحاق فاکهی، اخبار مکة
فی قدیم الدهر و حدیثه، چاپ عبدالملک بن عبداللّه بن دهیش، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
(۵۳) احمد فتحاللّه، معجم الفاظ الفقه الجعفری، دمام ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
(۵۴) محمد بن یعقوب فیروزآبادی، ترتیب القاموس المحیط، چاپ طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۵۵) احمد بن ادریس قرافی، الذخیرة، چاپ محمد بوخبزه، بیروت ۱۹۹۴.
(۵۶) یوسف قرضاوی، من هدی الاسلام: فتاوی معاصرة، کویت ۱۴۲۴/۲۰۰۳.
(۵۷) محمد بن احمد قرطبی، الجامع الاحکام القرآن، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۵۸) محمد طاهر کردی، التاریخ القویم لمکة و بیت اللّه الکریم، بیروت/۲۰۰۰.
(۵۹) کلینی، اصول کافی.
(۶۰) ناصر مکارم شیرازی، «تحقیقی
جدید درباره
رمی جمرات»، میقات حج، ش ۳۹ (بهار ۱۳۸۱).
(۶۱) ناصر مکارم شیرازی، «
جمرات در گذشته و حال»، میقات حج، ش ۴۵ (پاییز ۱۳۸۲)، ش ۴۶ (زمستان ۱۳۸۲).
(۶۲) الموسوعة الفقهیة، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ج۱۵، ۱۴۰۸/۱۹۸۸، ج۱۷، ۱۴۰۹/۱۹۸۹، ج ۲۳، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۶۳) محمد بن علی موسوی عاملی، مدارک الاحکام
فیشرح شرائع الاسلام، قم ۱۴۱۰.
(۶۴) مهدی مهریزی، «نگرشی تازه به
رمی جمرات»، میقات حج، ش ۲۶ (زمستان ۱۳۷۷).
(۶۵) محمد حسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام
فی شرح شرائع الاسلام، بیروت.
(۶۶) احمد بن محمد مهدی نراقی، مستند الشیعة
فی احکام الشریعة، قم، ۱۴۱۷.
(۶۷) حسین بن محمد تقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۰۸.
(۶۸) یحیی بن شرف نووی، المجموع: شرح المهذّب، بیروت: دارالفکر،) بیتا).
(۶۹) حسین یزدی اصفهانی، «تحقیقی در مسأله
رمی جمرات»، میقات حج، ش ۴۲ (زمستان ۱۳۸۱).
(۷۰) خبرگزاری مهر، ۲۹/۱۰/۱۳۸۳؛
•
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جمره»، شماره۴۸۵۰. •
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۳، ص۱۰۳. •
پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیتاللهالعظمی مکارم شیرازی، برگرفته از مقاله «جمرات در روایات اسلامی». •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی