• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

توفیق و عمل به تکلیف (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



به فرمایش آیات قرآن توفیق الهی، زمینه ساز عمل به تکلیف است.



به فرمایش آیات ۱۰۲-۱۰۶ سوره صافات توفیق الهی، زمینه ساز عمل به تکلیف است:
فلما بلغ معه السعی قال یـبنی انی اری فی المنام انی اذبحک فانظر ماذا تری قال یـابت افعل ما تؤمر ستجدنی ان شاء الله من الصـبرین• فلما اسلما وتله للجبین• قد صدقت الرءیا انا کذلک نجزی المحسنین• ان هـذا لهو البلـؤا المبین. «و وقتی با او به جایگاه سعی رسید گفت‌ای پسرک من من در خواب (چنین) می‌بینم که تو را سر می‌برم پس ببین چه به نظرت می‌آید گفت‌ای پدر من آنچه را ماموری بکن ان شاء الله مرا از شکیبایان خواهی یافت؛ . . ؛ پس وقتی هر دو تن دردادند (و همدیگر را بدرود گفتند) و (پسر) را به پیشانی بر خاک افکند؛ . . ؛ رؤیا (ی خود) را حقیقت بخشیدی ما نیکوکاران را چنین پاداش می‌دهیم؛ راستی که این همان آزمایش آشکار بود.»

۱.۱ - دیدگاه تفسیر نمونه

فرزند موعود ابراهیم طبق بشارت الهی متولد شد، و قلب پدر را که در انتظار فرزندی صالح سالها چشم به راه بود روشن ساخت، دوران طفولیت را پشت سر گذاشت و به سن نوجوانی رسید.
در اینجا قرآن می‌گوید: " هنگامی که با او به مقام سعی و کوشش رسید" (فلما بلغ معه السعی).
یعنی به مرحله‌ای رسید که می‌توانست در مسائل مختلف زندگی همراه پدر تلاش و کوشش کند و او را یاری دهد.
بعضی" سعی" را در اینجا به معنی عبادت و کار برای خدا دانسته‌اند، البته سعی مفهوم وسیعی دارد که این معنی را نیز شامل می‌شود ولی منحصر به آن نیست، و تعبیر" معه" (با پدرش) نشان می‌دهد که منظور معاونت پدر در امور زندگی است.
به هر حال به گفته جمعی از مفسران، فرزندش در آن وقت ۱۳ ساله بود که ابراهیم خواب عجیب و شگفت انگیزی می‌بیند که بیانگر شروع یک آزمایش بزرگ دیگر در مورد این پیامبر عظیم الشان است، در خواب می‌بیند که از سوی خداوند به او دستور داده شد تا فرزند یگانه اش را با دست خود قربانی کند و سر ببرد.
ابراهیم وحشت زده از خواب بیدار شد، می‌دانست که خواب پیامبران واقعیت دارد و از وسوسه‌های شیطانی دور است، اما با این حال دو شب دیگر همان خواب تکرار شد که تاکیدی بود بر لزوم این امر و فوریت آن.
می‌گویند نخستین بار در شب " ترویه " (شب هشتم ماه ذی الحجه) این خواب را دید، و در شبهای" عرفه " و شب" عید قربان " (نهم و دهم ذی الحجه) خواب تکرار گردید، لذا برای او کمترین شکی باقی نماند که این فرمان قطعی خدا است.
ابراهیم که بارها از کوره داغ امتحان الهی سرافراز بیرون آمده بود، این بار نیز باید دل به دریا بزند و سر بر فرمان حق بگذارد، و فرزندی را که یک عمر در انتظارش بوده و اکنون نوجوانی برومند شده است با دست خود سر ببرد! ولی باید قبل از هر چیز فرزند را آماده این کار کند، رو به سوی او کرد و" گفت: فرزندم من در خواب دیدم که باید تو را ذبح کنم، بنگر نظر تو چیست"؟! (قال یا بنی انی اری فی المنام انی اذبحک فانظر ما ذا تری).
فرزندش که نسخه‌ای از وجود پدر ایثارگر بود و درس صبر و استقامت و ایمان را در همین عمر کوتاهش در مکتب او خوانده بود، با آغوش باز و از روی طیب خاطر از این فرمان الهی استقبال کرد، و با صراحت و قاطعیت" گفت: پدرم هر دستوری به تو داده شده است اجرا کن" (قال یا ابت افعل ما تؤمر).
و از ناحیه من فکر تو راحت باشد که" به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت" (ستجدنی ان شاء الله من الصابرین).
این تعبیرات پدر و پسر چقدر پر معنی است و چه ریزه کاریهایی در آن نهفته است؟.
از یک سو پدر با صراحت مساله ذبح را با فرزند ۱۳ ساله مطرح می‌کند و از او نظرخواهی می‌کند، برای او شخصیت مستقل و آزادی اراده قائل می‌شود، او هرگز نمی‌خواهد فرزندش را بفریبد، و کورکورانه به این میدان بزرگ امتحان دعوت کند، او می‌خواهد فرزند نیز در این پیکار بزرگ با نفس شرکت جوید، و لذت تسلیم و رضا را همچون پدر بچشد! از سوی دیگر فرزند هم می‌خواهد پدر در عزم و تصمیمش راسخ باشد، نمی‌گوید مرا ذبح کن، بلکه می‌گوید هر ماموریتی داری انجام ده، من تسلیم امر و فرمان او هستم، و مخصوصا پدر را با خطاب" یا ابت"! (ای پدر! ) مخاطب می‌سازد، تا نشان دهد این مساله از عواطف فرزندی و پدری سر سوزنی نمی‌کاهد که فرمان خدا حاکم بر همه چیز است.
و از سوی سوم مراتب ادب را در پیشگاه پروردگار به عالی‌ترین وجهی نگه می‌دارد، هرگز به نیروی ایمان و اراده و تصمیم خویش تکیه نمی‌کند، بلکه بر مشیت خدا و اراده او تکیه می‌نماید و با این عبارت از او توفیق پایمردی و استقامت می‌طلبد.
و به این ترتیب هم پدر و هم پسر نخستین مرحله این آزمایش بزرگ را با پیروزی کامل می‌گذرانند.
در این میان چه‌ها گذشت؟ قرآن از شرح آن خودداری کرده، و تنها روی نقاط حساس این ماجرای عجیب انگشت می‌گذارد.
بعضی نوشته‌اند: فرزند فداکار برای اینکه پدر را در انجام این ماموریت کمک کند، و هم از رنج و اندوه مادر بکاهد، هنگامی که او را به قربانگاه در میان کوه‌های خشک و سوزان سرزمین" منی " آورد به پدر گفت: پدرم ریسمان را محکم ببند تا هنگام اجرای فرمان الهی دست و پا نزنم، می‌ترسم از پاداشم کاسته شود! پدر جان کارد را تیز کن و با سرعت بر گلویم بگذران تا تحملش بر من (و بر تو) آسانتر باشد! پدرم قبلا پیراهنم را از تن بیرون کن که به خون آلوده نشود، چرا که بیم دارم چون مادرم آن را ببیند عنان صبر از کفش بیرون رود.
آن گاه افزود سلامم را به مادرم برسان و اگر مانعی ندیدی پیراهنم را برایش ببر که باعث تسلی خاطر و تسکین دردهای او است، چرا که بوی فرزندش را از آن خواهد یافت، و هر گاه دلتنگ شود آن را در آغوش می‌فشارد و سوز درونش را تخفیف خواهد داد.
لحظه‌های حساسی فرا رسید، فرمان الهی باید اجرا می‌شد، ابراهیم که مقام تسلیم فرزند را دید او را در آغوش کشید، و گونه هایش را بوسه داد، و هر دو در این لحظه به گریه افتادند، گریه‌ای که بیانگر عواطف و مقدمه شوق لقای خدا بود.
قرآن همین اندازه در عبارتی کوتاه و پر معنی می‌گوید: " هنگامی که هر دو تسلیم و آماده شدند و ابراهیم جبین فرزند را بر خاک نهاد... " (فلما اسلما و تله للجبین) (" تله" از ماده" تل" در اصل به معنی مکان مرتفع است، و" تله للجبین" مفهومش این است که او را بر مکان مرتفعی به یک طرف صورت بر زمین افکند-" جبین" به معنی طرف صورت است، و دو طرف را" جبینان" می‌گویند.)
باز قرآن اینجا را به اختصار برگزار کرده و به شنونده اجازه می‌دهد تا با امواج عواطفش قصه را هم چنان دنبال کند.
بعضی گفته‌اند منظور از جمله" تله للجبین" این بود که پیشانی پسر را به پیشنهاد خودش بر خاک نهاد، مبادا چشمش در صورت فرزند بیفتد و عواطف پدری به هیجان در آید و مانع اجرای فرمان خدا شود! به هر حال ابراهیم صورت فرزند را بر خاک نهاد و کارد را به حرکت در آورد و با سرعت و قدرت بر گلوی فرزند گذارد در حالی که روحش در هیجان فرو رفته بود، و تنها عشق خدا بود که او را در مسیرش بی تردید پیش می‌برد. اما کارد برنده در گلوی لطیف فرزند کمترین اثری نگذارد!. ..
ابراهیم در حیرت فرو رفت بار دیگر کارد را به حرکت در آورد ولی باز کارگر نیفتاد، آری ابراهیم " خلیل " می‌گوید: ببر! اما خداوند" خلیل" فرمان می‌دهد نبر! و کارد تنها گوش بر فرمان او دارد.
اینجا است که قرآن با یک جمله کوتاه و پر معنی به همه انتظارها پایان داده، می‌گوید: " در این هنگام او را ندا دادیم که‌ای ابراهیم" (و نادیناه ان یا ابراهیم).
" آنچه را در خواب ماموریت یافتی انجام دادی" (قد صدقت الرؤیا).
" ما اینگونه نیکوکاران را جزا و پاداش می‌دهیم" (انا کذلک نجزی المحسنین).
هم به آنها توفیق پیروزی در امتحان می‌دهیم، و هم نمی‌گذاریم فرزند دلبندشان از دست برود، آری کسی که سر تا پا تسلیم فرمان ما است و نیکی را به حد اعلا رسانده جز این پاداشی نخواهد داشت.
سپس می‌افزاید: " این مسلما امتحان مهم و آشکاری است" (ان هذا لهو البلاء المبین).
ذبح کردن فرزند با دست خود، آنهم فرزندی برومند و لایق، برای پدری که یک عمر در انتظار چنین فرزندی بوده، کار ساده و آسانی نیست، چگونه می‌توان دل از چنین فرزندی برکند؟ و از آن بالاتر با نهایت تسلیم و رضا بی آنکه خم به ابرو آورد به امتثال این فرمان بشتابد، و تمام مقدمات را تا آخرین مرحله انجام دهد، بطوری که از نظر آمادگی‌های روانی و عملی چیزی فروگذار نکند؟
و از آن عجیب تر تسلیم مطلق این نوجوان در برابر این فرمان بود، که با آغوش باز و با اطمینان خاطر به لطف پروردگار و تسلیم در برابر اراده او به استقبال ذبح شتافت.
لذا در بعضی از روایات آمده است هنگامی که این کار انجام گرفت جبرئیل (از روی اعجاب) صدا زد: " الله اکبر"" الله اکبر"!. ..
و فرزند ابراهیم صدا زد: " لا اله الا الله، و الله اکبر!. .. "
و پدر قهرمان فداکار نیز گفت: " الله اکبر و لله الحمد"
[۵] تفسیر قرطبی.
[۶] تفسیر روح البیان .

و این شبیه تکبیراتی است که ما روز عید قربان می‌گوئیم.
اما برای اینکه برنامه ابراهیم ناتمام نماند، و در پیشگاه خدا قربانی کرده باشد و آرزوی ابراهیم برآورده شود، خداوند قوچی بزرگ فرستاد تا به جای فرزند قربانی کند و سنتی برای آیندگان در مراسم" حج " و سرزمین" منی " از خود بگذارد، چنان که قرآن می‌گوید: " ما ذبح عظیمی را فدای او کردیم" (و فدیناه بذبح عظیم).
در اینکه عظمت این ذبح از چه نظر بوده از نظر جسمانی و ظاهری؟ و یا از جهت اینکه فدای فرزند ابراهیم شد؟ و یا از نظر اینکه برای خدا و در راه خدا بود؟
و یا از این نظر که این قربانی از سوی خدا برای ابراهیم فرستاده شد؟
مفسران گفتگوهای فراوانی دارند، ولی هیچ مانعی ندارد که تمام این جهات در ذبح عظیم جمع، و از دیدگاههای مختلف دارای عظمت باشد.


۱. صافات/سوره۳۷، آیه۱۰۲.    
۲. صافات/سوره۳۷، آیه۱۰۳.    
۳. صافات/سوره۳۷، آیه۱۰۵.    
۴. صافات/سوره۳۷، آیه۱۰۶.    
۵. تفسیر قرطبی.
۶. تفسیر روح البیان .
۷. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۱۹، ص۱۱۱.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «توفیق».    




جعبه ابزار