• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تفاسیر قرن دوم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ژتفاسیر قرن دوم هجری چهل و یک مورد است. از جمله آنها تفسیر فرات کوفی، تفسیر عکرمه، مجاهد بن جبر، ابوحمزه ثمالی، ابان بن تغلب، فضیل بن یسار، تفسیر منسوب به امام صادق (علیه‌السلام)، تفسیر منسوب به امام باقر (علیه‌السلام) و ... می‌باشد.

فهرست مندرجات

۱ - تفسیر عکرمه
۲ - تفسیر مجاهد
۳ - تفسیر سعید مخزومی
۴ - تفسیر طاووس یمانی
۵ - تفسیر عطیه عوفی
۶ - تفسیر ابی الجارود
۷ - تفسیر قتادة
۸ - تفسیر زید شهید
۹ - تفسیر عاصم
۱۰ - تفسیر سدی
۱۱ - تفسیر جابر الجعفی
۱۲ - تفسیر ابن ابی شعبه
۱۳ - تفسیر ابن ابی هند
۱۴ - تفسیر القرآن
۱۵ - تفسیر الاحمسی
۱۶ - تفسیر زید عدوی
۱۷ - تفسیر فضیل بصری
۱۸ - تفسیر محمد بن فرات
۱۹ - تفسیر احکام القرآن
۲۰ - تفسیر امام جعفر صادق
۲۱ - التحریف و التبدیل
۲۲ - تفسیر ابی حمزة الثمالی
۲۳ - تفسیر ابن ابی زیاد
۲۴ - تفسیر الاعمش
۲۵ - تفسیر ابی بصیر
۲۶ - تفسیر مقاتل بن سلیمان
۲۷ - تفسیر ابومریم انصاری
۲۸ - تفسیر فضیل رسانی
۲۹ - تفسیر منخل
۳۰ - تفسیر حسن مروزی
۳۱ - تفسیر هاشمی
۳۲ - تفسیر ابن زیات کوفی
۳۳ - تفسیر علی بن حمزه
۳۴ - تفسیر جوالیقی
۳۵ - تفسیر سدی صغیر
۳۶ - تفسیر وهیب
۳۷ - تفسیر معانی القرآن
۳۸ - تفسیر احمد بن صبیح
۳۹ - تفسیر ابی روق
۴۰ - غریب القرآن
۴۱ - تفسیر الهلالی
۴۲ - عناوین مرتبط
۴۳ - پانویس
۴۴ - منبع


تفسیر عکرمه اثـر ابـوعبدالله عکرمه (۲۰ - ۱۰۰ یا ۱۰۵ ق) فرزند عبدالله بربری مدنی غلام ابن عباس از مفسران تابعین و مشاهیر دانشمندان علوم قرآن در قرن اول هجری. وی از مـردم مغرب بود تفسیر و علوم قرآن را از مولای خویش ابن عباس و حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) و به قول ابن حجر در تهذیب التهذیب از حضرت امام حسن (علیه‌السّلام) نیز فراگرفته است.
هـنـگـامی که ابن عباس مرد عکرمه همچنان غلام او بود سپس علی بن عباس عکرمه را به چهار هزار دینار به خالد بن یزید فروخت. عـکـرمـه بـه او گفت علم پدر خود را به چهار هزار دینار فروختی علی بن عباس معامله را فسخ نمود و عکرمه را آزاد کرد. عـکرمه می‌گفت چهل سال کسب علم نمودم و نیز من درب منزل ابن عباس فتوا می‌دادم و ابن عباس در درون خانه بود.
ابن عساکر از قول الشعبی نقل نموده.
مـا بـقـی احد اعلم بکتاب الله عزّوجلّ من عکرمة و همچنین از قول قتاده می‌نویسد: اعلم الناس بالحلال و الحرام الحسن (علیه‌السّلام) و اعلمهم بالمناسک عطاء ابی ریاح و اعلمهم بالتفسیر عکرمة.
عـکرمه در بسیاری از بلاد اسلامی به سیر و سیاحت پرداخت و در اکثر شهرها تفسیر و علوم قرآن تدریس می‌کرد و شاگردان بسیاری در مدرس او تربیت یافتند.
تفسیر عکرمه مانند بسیاری از تفاسیر صدر اول اسلام به شیوه روائی است و طی تفسیرهای سنی و شیعه بسیاری نقل گردیده است.
[۹] داودی، محمد بن علی، طبقات الـمـفـسـریـن، ج۱، ص۳۸۶.



تفسیر مجاهد اثر ابوالحجاج مجاهد (۲۱ - ۱۰۴ یا ۱۰۵ ق) فرزند جبر و یا جبیر مکی مخزونی از مفسران تابعین و علمای علوم قرآنی شیعه.
عـلـوم و فـنون تفسیر را از ابن عباس اخذ کرد و ابن حجر عسقلانی در تهذیب التهذیب افـزون بر ابن عباس وی را از شاگردان حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) ضبط کرده است ابن عساکر در تاریخ دمشق و سایرین می‌نویسند که مجاهد سی مرتبه قرآن کریم را بر ابن عباس عرضه نمود و تفسیر آیات قرآن را یکان یکان سؤال کرد.
وی بـه سـیـر سـیـاحـت در بـلاد اسـلامـی پرداخت و در اکثر شهرها فضلا از محضر او بهره‌مند می‌گشتند و نیز مدتی در کوفه تفسیر قرآن تدریس می‌نمود.
او بـخـاطـر تـشـیعش سال‌ها مورد بغض و کینه بنی امیه بود و به زندان افتاد و همچنان در زندان حجاج بن یوسف ثقفی بود تا اینکه حجاج در سال ۹۶ ق وفات یافت و مجاهد آزاد گردید. تفسیر مجاهد به زبان عربی به شیوه روائی در هشت جلد موجود می‌باشد.
‌ایـن تـفسیر در طی کتب معتبر سنی و شیعه بسیار نقل گردیده است اکثر آنرا طبری در تفسیر خویش و نیز بخاری و شافعی و سایرین از عامه در کتب خود ضبط کرده‌اند و همچنین در تفسیرها و کتب معتبر شیعه مانند کتب اربعه از او بسیاری نقل گردیده است. مجاهد بسیاری از فضائل حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) و خاندان عصمت و طهارت را (علیه‌السّلام) را که در قرآن کریم نازل گردید نقل می‌نماید.
‌امـروز نـسـخـه‌ای از تـفـسیر مجاهد مورخه سال ۵۴۴ ق به شماره ۱۰۷۵ ثبت در دفتر کتابخانه دارالکتب المصریه در هشت جلد موجود است: مجلد اول از سوره بقره تا آیه ۴۳ سوره نساء. مجلد دوم از آیه ۴۶ سوره نساء تا سوره انفال. مجلد سوم از سوره توبه تا آیه ۴۴ سوره بنی اسرائیل. مجلد چهارم از آیه ۲۵ سوره بنی اسرائیل تا آیه ۲۵ سوره فرقان. مجلد پنجم از آیه ۲۷ سوره فرقان تا پایان سوره یس. مجلد ششم از سوره صافات تا پایان سوره نجم. مجلد هفتم از سوره قمر تا پایان سوره عم یتساءلون. مجلد هشتم از سوره و النازعات تا پایان سوره الناس .
‌ایـن نـسـخـه تـوسط مجمع الابحاث الاسلامیه پاکستان عکس‌برداری گردید سپس با مقدمه و تـحـقیق عبدالرحمن الطاهر سورتی و با نفقه شیخ خلیفه آل ثانی امیر دولت قطر در دو مجلد به طبع رسید و مجدد در بیروت تجدید چاپ گردید.
لازم بـه یـادآوری اسـت که مصحح اختلافات متن تفسیر و آنچه را که در تفسیر طبری ذکر شده است در پاورقی ضبط کرده که بسیار نافع است.
مـجـاهد پس از آزادی از زندان مجددا به مکه مکرمه بازگشت و در حال سجده دار فانی را وداع گفت.
[۳۵] ابن شاکر کتبی، محمدبن شاکر، فوات الوفیات، ج۲، ص۱۴۴.
[۳۹] قزوینی رازی، عبدالجلیل بن ابوالحسین، النقض، ص۲۱۲.



تفسیر سعید مخزومی اثر ابومحمد سعید (م ح ۱۰۵ ق) فرزند المسیب بن حزن قرشی مدنی.
مـی گـویـنـد در سـن هـفـتـاد و پـنج سالگی وفات یافت وی تفسیر و تاویل را از محضر حضرت‌امـیـرالـمؤمنین (علیه‌السّلام) و ابن عباس اخذ کرد و تربیت یافته امام بود و در تمام جنگهای حضرت (علیه‌السّلام) شرکت داشت.
روایات وی در کـتب معتبر شیعه نقل شده است و سید حسن صدر در تاسیس الشیعه می‌نویسد تفسیر را از امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) و ابن عباس اخذ کرد و در کلیه جنگ‌های حضرت شرکت داشت و‌ امـام را ترک نکرد و نیز حضرت امام صادق و علی بن موسی الرضا (علیهم‌السّلام) تصریح به تشیع وی کرده‌اند.
[۴۱] صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعه، ص۳۴۱.
[۴۷] علامه حلی، حسن بن یوسف، رجال، ص۷۹.



تفسیر طاووس یمانی اثر ابوعبدالرحمن طاووس (م ۱۰۶ ق) فرزند کیسان یمانی، نقل روایات تفسیری او در تفسیرهای دیگر به معنای موجود بودن تفسیرش نیست.
وی از مفسرین شیعه و فقهای امامیه بود.
وی تـفـسـیـر و علوم قرآن را از ابن عباس فراگرفت و ابن قتیبه در کتاب خود المعارف تصریح به تشیع وی کرده است.
سیوطی او را در طـبـقه تابعین از مفسرین یاد کرده و قول ابن تیمیه را که اعلم الناس در علم تفسیر بود تاکید می‌دارد.
صـاحـب کشف الظنون وی را در عداد مفسرین از تابعین ضبط کرده و روایات وی در تفاسیر اصحابنا الامامیه آمده است از جمله در تفسیر فرات در تفسیر سوره ن و القلم. تفسیر وی به شیوه روائی است که مفسرین دیگر از آن نقل کرده و خود تفسیر اکنون وجود ندارد.
[۵۱] صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة، ص۳۲۵.
[۶۱] شفیعی، محمد، مفسران شیعه، ص۷۰.
(صفة الصفوة).


تفسیر عطیه عوفی اثـر ابـوالـحسن عطیة (م ۱۱۱ ق) فرزند سعد بن جنادة عوفی کوفی معروف به جدلی از شیعیان معروف کوفه و مفسران امامیه.
ولادت وی در عـصـر حضرت امیر علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) بوده و نام او را امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) عطیه نهاد و تفسیر و تاویل را از ابن عباس و زید بن ارقم و عکرمه و عدی بن ثابت و دیگران اخذ کرد. تـفـسیری وی در پنج جلد بوده است (که فعلا موجود نیست) و آنرا بر استادش ابن عباس عرضه نمود.
عطیه از اصحاب حضرت باقر (علیه‌السّلام) بوده است.
ابن عماد حنبلی در شذرات الذهب او را به عالمی نبیل و زاهدی رفیع مقام یاد کرده است و ذهبی در میزان الاعتدال او را بخاطر تشیع‌اش تضعیف نموده و می‌گوید (کان عطیة یتشیع). (جز آنچه در متن آمده است.)
[۷۱] شفیعی، محمد، مفسران شیعه، ص۷۰.



تفسیر ابی الجارود (تفسیر امام باقر (علیه‌السّلام))، منسوب به امام محمد باقر (علیه‌السّلام) (۵۷ - ۱۱۴ ق) ابن ندیم در الفهرست این تـفسیر را به عنوان نخستین تفسیر در کتب تفاسیر ذکر می‌کند و آن را از تصانیف حضرت باقر (علیه‌السّلام) می‌داند که حضرت (علیه‌السّلام) آنرا برای ابی الجارود املاء فرموده‌اند.
نـام ابی الجارود زیاد بن منذر (م ۱۵۰) است وی در حال تولد نابینا بود و از اصحاب سه تن از ائمه اطهار (علیهم‌السّلام) حضرت علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد (علیهم‌السّلام) بوده است. او مؤسس فرقه زیدیه جارودیه است. ظـاهرا حضرت باقر (علیه‌السّلام) در ایام استقامت او و قبل از گرایش وی به زیدیه این تفسیر را بر وی املاء فرموده‌اند.
راوی ایـن تـفسیر از ابی الجارود در طریق شیخ الطائفه شیخ طوسی و ابوالعباس نجاشی، ابوسهل کثیر بن عیاش قطان است و او از روات ضعیف می‌باشد.
ولی علی بن ابراهیم بن هاشم قمی که این تفسیر را در تفسیر خود (که به چاپ رسیده است) به اسـناد از ابی بصیر یحیی بن ابی القاسم اسدی (م ۱۵۰ ق) روایت کرده که به توثیق او تصریح شده است و او از ابی الجارود روایت می‌کند.
آقابزرگ تهرانی در الذریعه این تفسیر را تحت عنوان تفسیر ابی الجارود ذکر می‌کند سپس تحت عـنوان تفسیر الامام الباقر (علیه‌السّلام) یاد کرده و سید حسن صدر در تاسیس الشیعه تحت عنوان تفسیر ابوجعفر الباقر (علیه‌السّلام) ثبت کرده است.
[۷۴] صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام، ص۳۲۷.
[۸۱] سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، ج۵، ص۹.
[۸۴] شفیعی، محمد، مفسران شیعه،ص ۶۷.



تفسیر قتادة از قتاده (۶۱ - ۱۱۷ ق) فرزند دعامه سدوسی بصری از مفسرین و علمای بصره.
وی اطـلاع وسیع در شعر و لغت عربی داشت و اعلم علمای عصر خویش در عراق بود و از مشاهیر مفسرین تابعین است مفسرین اقوال او در تفسیر آیات قرآن در تفاسیر خود نقل کرده‌اند. ولی تفسیر او فعلا وجود ندارد.
داودی در طبقات المفسرین خـود و ذهبی در تذکرة الحفاظ به شرح حال وی در تفسیر پرداخته‌اند.
[۸۹] داودی، محمدبن علی، طبقات المفسرین، ج۲، ص۴۳.



تـفسیر القرآن الکریم لزید الشهید، مفسر ابوالحسین زید (۷۹ - شهادت ۱۲۱ یا ۱۲۲ ق) فرزند امام زین العابدین (علیه‌السّلام) معروف به زید شهید از فقهاء مفسران به نام شیعه در قرن دوم هجری.
تفسیر و علوم قرآن را از پدرش حضرت سجاد (علیه‌السّلام) و برادرش حضرت امام محمدباقر (علیه‌السّلام) و حضرت صادق (علیه‌السّلام) و دیگران فراگرفت و در فقه و تفسیر و کلام و خطابه وحید عصر خویش بود ابوحنیفه در حق وی می‌گفت (ما رایت فی زمانه افقه منه و لا اسرع جوابا و لا ابین قولا). هنگام قیام وی ابوحنیفه به او پیوست.
تـفـسیر مورد بحث به زبان عربی در یک جلد به شیوه روائی است که اکثر مفسران شیعه آن را طی تـفـسیرهای خود نقل نموده‌اند از جمله فرات کوفی در تفسیر خود بیست و هفت مورد در تفسیر آیات قرآن کریم از وی نقل نموده است که تمامی آنها در فضائل خاندان عصمت و طهارت ( علیهم‌السّلام) می‌باشد.
و نیز چند تفسیر دیگر به زید نسبت می‌دهند که آنها نیز موجود هستند:
۱ ـ تفسیر قرائت زید.
۲ ـ تفسیر مدخل الی القرآن لمواضع مختارة منه.
۳ ـ تفسیر غریب القرآن المجید.
[۹۳] تاریخ الادب العربی، کارل برو کلمان، ج۳، ص۳۲۲.
[۹۴] ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۹، ص۱۴۹.
[۹۹] شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص۸۹.
[۱۰۸] حسینی اشکوری، احمد، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۰۷.
[۱۰۹] شیخ صدوق، محمدبن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۱۲۶-۱۲۸.



تفسیر عاصم اثر ابوبکر عاصم (م ۱۲۷ یا ۱۲۸ ق) فرزند ابی النجود بهدالله اسدی کوفی از مفسران شیعه و یکی از قراء هفت گانه معروف قرن دوم هجری.
وی ایرانی تبار و از هم پیمان‌های قبیله بنی اسد بود. او فنون قرآن کریم و قراءات را از عبدالرحمن سلمی فرا گرفت.
سـلمی خود از شاگردان حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) بود و در علوم قرآن مخصوصا در قراءات مقام شامخی داشت.
او مورد وثوق سنی و شیعه می‌باشد.
و نـیـز دو روایت در تفسیر و قراءات عاصم مشهور است نخست روایت حفص بن سلیمان بزاز که فـرزنـد هـمـسـر دوم او بـود و روایـت دوم : ابی بکر بن عیاش حفص می‌گوید که عاصم به من می‌گفت قرائتی را که به تو آموختم همان قرائتی است که از عبدالرحمن سلمی فراگرفتم و او از حـضـرت‌ امـیـرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) روایت کرده است و هر آنچه را که به ابوبکر بن عیاش آموختم همان قرائتی است که از زربن حبیش فراگرفتم و او از ابن مسعود نقل می‌کند.
تـفـسـیـر مـورد بحث به زبان عربی است و در اکثر تفسیرهای عامه و خاصه مخصوصا در قسمت قـراءات ذکـر شـده اسـت و مـورد اعتماد فحول علمای شیعه می‌باشد علامه حلی در کتاب خود المنتهی می‌نویسد: بهترین قراءات نزد من قراءت عاصم از طریق روایت ابوبکر عیاش می‌باشد.
این تفسیر در کتب فقهی امامیه کتاب صلاة باب قراءات بسیار نقل شده است.
بحرالعرفان بسیاری از باب قراءات از عاصم نقل کرده است.
ابن ندیم در الفهرست عاصم را در طبقه سوم کوفیان بعد از یحیی بن وثاب یاد کرده است.
وفات او را سال ۱۲۸ ق ضبط نموده است.
همچنین آیت‌الله خوئی در معجم رجال الحدیث می‌گوید یکی از قاریان هفتگانه مشهور می‌باشد و نـیـز قـرائت او از طـریق حفص بسیار معروف است و هرچه از مصاحف قدیم و جدید را مشاهده نموده‌ام تمامی آنها رسم الخط خود را بر مبنا و اساس قرائت عاصم نهاده‌اند.
[۱۱۲] صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة لعلوم الاسلام، ص۳۴۶-۳۴۷.
[۱۱۷] مدرس، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۴، ص۴۳۶-۴۳۷.
[۱۲۰] برغانی، محمدصالح بن محمد، موسوعة البرغانی فی فقه الشیعة، ج۷، ص۲۷۲-۲۷۷.
[۱۲۳] قزوینی، رازی، عبدالجلیل بن ابوالحسین، النقض، ص۲۱۳.



تفسیر سدی (تـفـسـیـر السدی الکبیر)، از ابومحمد اسماعیل (۱۲۷ ق) فرزند عبدالرحمن القرشی هاشمی تـابـعـی کـوفـی مـعروف به سدی کبیر، از مفسرین امامیه و از اصحاب سه تن از ائمه اطهار (علیه‌السّلام) حضرت سجاد و امام محمد الباقر و امام جعفر الصادق (علیهم‌السلام).
ابن حجر در تقریب التهذیب می‌گوید... انه صدوق متهم بالتشیع... و داودی در طبقات المفسرین از او و تفسیرش و گرایشش به تشیع یاد کرده است. سیوطی در الاتقان تفسیر وی را از بهترین تفاسیر می‌داند. و نیز ائمه حدیث مانند: ثوری و شعبه از وی روایت کرده‌اند.
آقابزرگ تهرانی در الذریعة می‌نویسد که اسماعیل بن موسی فزاری سدی کوفی (م ۱۴۵ ق) که با‌ ابن سـدی در نـام و کنیه و لقب و مذهب مشارکت دارد و با او معاصر است غیر از اوست، و مفسر نیست.
از احفاد وی محمد بن مروان بن عبدالله بن اسماعیل معروف به سدی صغیر است (م ۱۸۶ ق) که راوی تفسیر ابن عباس از محمد بن سائب کلبی (م ۱۴۶) می‌باشد.
[۱۲۵] صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة لعلوم الاسلام، ص۳۲۶.
[۱۲۷] ابـن داود، حسن بن علی، رجـال، ص۵۷.
[۱۳۰] سید کسروی، حسن، ذکر اخبار اصفهان، ج۱، ص۲۰۴ (چاپ لیدن، ۱۹۳۱ م).
[۱۳۱] داودی، محمدبن علی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۱۰۹.
[۱۳۴] شفیعی، محمد، مفسران شیعه،ص۶۷-۶۸.



تفسیر جابر الجعفی اثـر ابوعبدالله جابر (م ۱۲۷ یا ۱۲۸ یا ۱۳۲ ق) فرزند یزید بن الحرث بن عبد یغوث جعفی تابعی از مفسران شیعه و محدثین تابعین بود. حـدیـث و تفسیر را از محضر امام محمد باقر (علیه‌السّلام) اخذ کرد و از خواص و ملازمین امام (علیه‌السّلام) بود.
ابـن حجر در تهذیب التهذیب وی را از ضعفا و رافضی دشنام دهنده به اصحاب النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وصف کرده است.
در کتب رجالی شیعه او را توثیق و عدل می‌خوانند و ابوالعباس نجاشی (م ۴۵۰ ق) وی را از اصحاب حضرت امام باقر و حضرت صادق (علیه‌السّلام) ذکر نموده است و نیز تفسیر وی را با پنج واسطه از او روایت نموده است.
شیخ طوسی در رجال خود وی را از اصحاب حضرت باقر (علیه‌السّلام) و حضرت ابی عبدالله جعفر الصادق (علیه‌السّلام) ضبط کرده است.
تـفـسـیر مورد بحث به زبان عربی و به شیوه منقول و ماثور است و این تفسیر از املاء حضرت امام ابی جعفر محمد الباقر (علیه‌السّلام) است. فرات کوفی در تفسیر خویش معروف به تفسیر فرات سی و دو عنوان اسناد تفسیر آیات را از وی نقل کرده است که تمامی آنها در شان و فضایل حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) و خاندان عصمت و طهارت است.
از جـمله در تفسیر آیه ۴۸ سوره النساء «ان الله لا یغفر ان یشرک به ویغفر ما دون ذلک لمن یشاء» به نقل از جابر از حضرت باقر (علیه‌السّلام) قال (علیه‌السّلام): یا جابر ان الله لا یغفر ان یشرک بولایة علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) و طاعته و اما قوله : و یغفر مادون ذلک لمن یشاء: فانه ولایة علی بن ابی طالب. (علیه‌السّلام)
و هـمـچنین علی بن ابراهیم قمی در تفسیر خود معروف به تفسیر القمی در تفسیر آیه ۳۴ سوره بقره «واذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم» به نقل از جابر بن یزید جعفی از ابی جعفر محمد بن علی (علیه‌السّلام) روایت نموده و به تفسیر آیه می‌پردازد. بعضی از عامه او را توثیق و روایات او را در کتب تفسیر و حدیث خویش ضبط نموده‌اند.
[۱۴۰] صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة، ص۳۲۶.
[۱۵۱] علامه حلی، حسن بن یوسف، رجال، ص۳۵.



تفسیر ابن ابی شعبه اثـر ابـوجـعفر محمد (م ۱۳۵ ق) علی بن ابی شعبه حلبی از ثقات مفسرین امامیه و از برجستگان علمای خاندان آل ابی شعبه حلبی (آل ابی شعبه حلبی). وی حدیث تفسیر و تاویل را از حضرت امام جعفر الصادق (علیه‌السّلام) اخذ کرده است.
در کـتـب رجـالی بر توثیق وی اتفاق نظر است و تفسیر او به شیوه آن عصر روائی است و مفسرین دیگر از آن نقل کرده‌اند ولی اکنون وجود ندارد.
ابوالعباس نجاشی (م ۴۵۰ ق) پس از توثیق ابی شعبه تفسیر وی را ضبط کرده و آن را توسط اسـتـادانـش در روایـت محمد بن جعفر نحوی تمیمی و ابن نوح سیرافی به سه واسطه روایت می‌نماید.
[۱۵۹] شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص ۲۹۵.
[۱۶۱] علامه حلی، حسن بن یوسف، رجال، ص۱۰۳.
[۱۶۲] شیخ طوسی، محمدبن حسن، الفهرست، ص۳۰۳.
[۱۶۳] ابن شهرآشوب، محمدبن علی، معالم العلماء، ص۹۴.
[۱۶۴] شفیعی، محمد، مفسران شیعه، ص۶۶.
[۱۶۶] ابن قولویة، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۸۹.
[۱۶۷] برقی، محمدبن خالد، رجال، ص۲۰.



تفسیر ابن ابی هند از ابوبکر داوود (م ۱۳۹ ق) فرزند ابی هند دینار قشیری سرخسی متوفی در راه مکه معظمه از مفسرین و محققین و از اصحاب حضرت ابی جعفر محمد الباقر (علیه‌السّلام). وی تفسیر و حدیث را از امام محمد الباقر (علیه‌السّلام) اخذ کرد.
ابن ندیم در فهرست در فصل کتب تفاسیر به کتاب تفسیر داوود بن ابی هند اشاره می‌کند. تفسیر وی به زبان عربی به شیوه صدر اول اسلام روائی است و متاسفانه وجود ندارد.


تفسیر القرآن اثر ابی سعید ابان (م ۱۴۱ ق) فرزند تغلب بن رباح بکری جریری کوفی شیخ قراء و مفسرین شیعه و از اصحاب ائمه ثلاثه حضرت زین العابدین و محمد باقر و جعفر الصادق (علیهم‌السّلام) بوده و نزد آن بزرگواران مقامی ارجمند داشته است. وی را فریقین عامه و خاصه توثیق کرده‌اند.
وی بـه امـر حـضـرت صادق (علیه‌السّلام) در مدینه کرسی فتوی را به دست گرفت و از مؤسسین در علم قراآت قرآن کریم و از اعاظم علمای شیعه می‌باشد که به تالیف چهار تفسیر پرداخته است.
تفاسیر او در تفسیرهای چاپی و خطی به تفصیل تا عصر حاضر نقل شده است.
تفاسیر وی عبارتند از:
۱ ـ معانی القرآن اللطیف.
۲ ـ تفسیر القرآن.
۳ ـ الغریب فی القرآن.
۴ ـ تفسیر القراآت.
[۱۷۴] صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة، ص۳۱۹ - ۳۴۳.
(تفسیر کنز العرفان خطی.)
[۱۸۵] داودی، محمدبن علی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۱.
[۱۹۰] شفیعی، محمد، مفسران شیعه، ص۶۵ -۶۶.



تفسیر الاحمسی اثر ابوالحسن مالک (م ح ۱۴۵ ق) فرزند عطیة بجلی احمسی کوفی از محدثین و مفسرین شیعه.
وی عـلـوم قرآن و تفسیر و حدیث را از حضرت سجاد زین العابدین (علیه‌السّلام) و حضرت ابی جعفر محمد الباقر (علیه‌السّلام) و حضرت ابی عبدالله جعفر الصادق (علیه‌السّلام) اخذ کرد. تفسیر مورد بحث به زبان عربی و به شیوه روائی است.
فرات کوفی در تفسیر خویش معروف به تفسیر فرات الکوفی هنگام تفسیر آیه ۳۳ سوره محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) (یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله واطیعوا الرسول ولا تبطلوا اعمالکم). مالک بن عطیه توسط یزید بن فرقد نهدی از امام صادق (علیه‌السّلام) سؤال کرد چه چیزی پس از اطاعت از خـداوند و رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اعمال را باطل می‌کند؟ امام فرمودند: دشمنی با ما باطل کننده عمل آنان است.
در کـتـب مـهم حدیث شیعه از جمله کتب اربعه و نیز توسط روات بزرگ شیعه از آن روایت شده است.


تفسیر زید عدوی اثـر ابوعبدالله زید۱۳۶ یا ۱۴۰ یا ۱۴۵ ق) فرزند اسلم عدوی مدنی از مفسرین شیعه و محدثین امامیه.
شـیـخ الطائفه شیخ طوسی وی را از اصحاب حضرت سجاد (علیه‌السّلام) سپس در اصحاب حضرت صادق (علیه‌السّلام) یاد کرده است وی از ثقات مفسرین است و فریقین سنی و شیعه او را توثیق نموده‌اند.
ابن ندیم در کتاب خود الفهرست کتاب تفسیر زید بن اسلم را که به خط سکری نحوی لغوی بوده جزء کتابهای تفسیر ضبط کرده است.
[۲۱۲] داودی، محمدبن علی، طبقات المفسرین، جداوودی، ج۱، ص۱۷۶.



تفسیر فضیل بصری اثـر ابوالقاسم فضیل (م ح ۱۴۵ ق) فرزند یسار نهدی عربی بصری از مفسران و محدثین شیعه و اصحاب امام پنجم و امام ششم (علیهماالسلام). علوم قرآن و حدیث را از حضرت امام محمد باقر (علیه‌السّلام) و حضرت امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) اخذ کرد. ابوالعباس نجاشی پس از توثیق وی می‌نویسد در حیات حضرت صادق (علیه‌السّلام) وفات یافت.
ابن حجر عسقلائی در کتاب خود لسان المیزان او را رافضی کذاب و لا یعتمد علیه می‌خواند. اما در کتب رجالی امامیه اتفاق کلمه در توثیق اوست. تفسیر مورد بحث به زبان عربی و به شیوه روایی است. و در کتب حدیث و تفسیرهای شیعی منقول است.
ابـی الـحسن علی بن ابرهیم قمی در تفسیر خود معروف به تفسیر القمی در بحث از آیه ۷۱ سوره بنی اسرائیل «یوم ندعو کل اناس بامامهم» از فضیل بن یسار به نقل از حضرت ابی جعفر محمد الباقر (علیه‌السّلام) نقل می‌کند که: رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و حضرت علی و امام حسن و امام حسین (علیهم‌السّلام) هریک با فرقه‌ای می‌آیند و همه شیعیان همراه ایشان هستند.
شیخ مفید در رساله عددیه خود او را از فقهای اعلام و صاحبان فتوا می‌خواند و طریق روایت وی را صحیح دانسته است.
[۲۱۷] شیخ طوسی، محمدبن حسن، الاسـتبصار، ج۱، ص۴۰۱.
[۲۲۵] ابن حجر عسقلانی، احمدبن علی، لسان المیزان، ج۴، ص۴۵۴.



تفسیر محمد بن فرات از محمد (م ۱۴۵ ق) فرزند فرات از روات و محدثین امامیه. وی عـلـوم قـرآن و تـفـسیر و حدیث را از حضرت ابی جعفر محمد الباقر (علیه‌السّلام) اخذ کرد. و نیز عصر حضرت ابی عبدالله جعفر الصادق (علیه‌السّلام) را درک کرد و از حضرت صادق (علیه‌السّلام) روایت می‌نماید.
کتب رجالی وی را توثیق نموده‌اند. کشی در رجال خود می‌نویسد که او اصبغ بن نباته را ملاقات نموده بود. سـپـس حـدیـثـی را که وی از اصبغ بن نباته و او از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) شنیده بود یاد می‌کند. وی غیر از محمد بن فرات جعفی می‌باشد که در عصر حضرت رضا (علیه‌السّلام) می‌زیست و کتب رجالی او را تضعیف کرده و کذاب می‌خوانند و امام هشتم (علیه‌السّلام) او را ذم نموده است.
تـفـسیر مورد بحث به زبان عربی و به شیوه روائی است و در طی کتب تفسیرهای شیعی و اسناد کتب معتبر حدیث امامیه نقل گردیده است. اکثر تفسیر او در فضائل حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) و خاندان عصمت و طهارت می‌باشد.
فرات کوفی در تفسیر خویش در تفسیر آیه ۱۴ سوره واقعة «ثلة من الاولین وقلیل من الآخرین» می‌نویسد که محمد بن فرات از امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) در تفسیر آیه مذکور سؤال می‌کند.
‌امـام (علیه‌السّلام) مـی‌فـرمایند قال: ثلة من الاولین: ابن آدم المقتول و مؤمن آل فرعون و حبیب النجار صاحب یس، و قلیل من الاخرین: امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) می‌باشند.
وی بـا محمد بن فرات حرامی که شیخ طوسی در کتاب رجال خود از اصحاب حضرت ابی عبدالله جـعـفـر الـصادق (علیه‌السّلام) یاد کرده است متحد هستند و آیت‌الله خوئی نیز همین احتمال را در معجم رجال الحدیث داده است.
[۲۳۱] شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص۲۹۸.



آیات الاحکام، تفسیر احکام القرآن اثـر ابـوالـنـصر محمد بن السائب بن بشر کلبی (م ۱۴۶ ق) از مفسران معروف شیعه و از اصحاب حضرت امام محمد الباقر و امام جعفر الصادق (علیه‌السّلام). ابن ندیم در کتاب الفهرست خود هنگام ذکر کتاب‌هائی که درباره علوم قرآن تالیف گردیده است از این تفسیر به نام احکام القرآن کلبی یاد کرده است و جمعی به نام آیات الاحکام ضبط کرده‌اند و هر دو تفسیر متحد هستند.
آقابزرگ تهرانی در الذریعة از این تفسیر به نام آیات الاحکام نام برده و از قول ابن عدی می‌نویسد کلبی صاحب تفسیر کبیر است که از بزرگترین تفاسیر معروف می‌باشد. با این ترتیب کلبی صاحب دو تفسیر می‌باشد به نام تفسیر کبیر و تفسیر آیات الاحکام.
گـفـتـه‌اند که نخستین کسی است که در این فن در اسلام کتابی تالیف نموده است، و ابن حجر عسقلانی در کتاب خویش تهذیب التهذیب پای خود را فراتر گذاشته و ابوالنصر کلبی را به خاطر تشیع‌اش به کفر و زندقه متهم کرده است.
تـفسیرهای مورد بحث به زبان عربی و چنان چه از متون تاریخ استفاده می‌گردد در تفسیر آیات و در فقه و آیات احکام قرآن کریم و به شیوه روائی است و متاسفانه اکنون موجود نمی‌باشد.
[۲۳۷] صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة، ص۳۲۱.
[۲۳۸] صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة، ص۳۲۵.
[۲۳۹] سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج۴، ص۲۳۹.
[۲۴۶] داودی، محمدبن علی، طبقات المفسرین، ج۲، ص۱۴۴.
[۲۵۰] شفیعی، محمد، مفسران شیعه، ص۶۵.



تفسیر امام جعفر صادق (۸۰ - ۱۴۸ ق)، حضرت صادق (علیه‌السّلام) مشهورترین اهل زمان خود در علم و فضل بود محدثین از هیچ یک از ائمه معصومین (علیه‌السّلام) به مقدار وی روایت نقل نداشته‌اند. صـاحبان حدیث و کتب رجالی اسماء شاگردان او را از ثقات با اختلاف آراء و گفته‌های آنان بیش از چهار هزار محدث و عالم ضبط کرده‌اند.
جنابذی در معالم العترة الطاهرة به نقل از صالح بن الاسود می‌نویسد هیچ کس جز امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) و حضرت صادق (علیه‌السّلام) نگفته است سلونی قبل ان تفقدونی.
در فهرست چاپی کتابخانه علی پاشا در استانبول تفسیری منسوب به امام جعفر الصادق (علیه‌السّلام) به نام تـفسیر الامام جعفر بن محمد الصادق ذکر شده است و آقابزرگ تهرانی آنرا در الذریعه یاد کرده و می‌نویسد: چنین تفسیری در کتب فقها اصحاب، و علمای امامیه یاد نشده و آنچه که قریب بـه ظن اسـت‌ ایـن تـفـسیر توسط بعضی از اصحاب ائمه (علیهم‌السّلام) نگاشته شده مانند کتاب بحارالعلوم که منسوب به امام حضرت الصادق (علیه‌السّلام) است و توسط یکی از اصحاب ائمه (علیهم‌السّلام) تالیف شده است. مـؤلـف کـه یـکی از اصحاب ائمه (علیهم‌السّلام) بوده روایات صحیح را جمع نموده است چون ایمان قطعی داشته است که این اقوال از ابی عبدالله جعفر الصادق (علیه‌السّلام) است مستقیما آنها را به امام نسبت داده و از خود نام نبرده است. ولـی آنـچـه مسلم است اکثر اسناد احادیث در تفسیر قرآن کریم به امام جعفر الصادق (علیه‌السّلام) منتهی می‌گردد.
تـصـحـیح انتقادی قابل توجهی از تفسیر امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) به کوشش پل نویا در مجموعه آثار ابـوعـبدالرحمن سلمی (گردآورده نصرالله پورجوادی، تهران، مرکز نشر، ۱۳۶۹، ۱، ص۵ - ۶۳) آمده است.
[۲۵۴] پورجوادی، نصرالله، تفسیر امام جعفر صادق (علیه‌السّلام)، تهران، مرکز نشر، ۱۳۶۹، ج۱، ص۵-۶۳.
(تفسیر بحرالعرفان برغانی (خطی).)
[۲۵۹] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۲۰.
[۲۶۱] شفیعی، محمد، مفسران شیعه، ص۷۰.
[۲۶۲] پورجوادی، نصرالله، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، ج۱، ص۵-۶۳.



التحریف و التبدیل اثـر ابوجعفر محمد (۸۳ - ۱۴۸ ق) فرزند حسن صیرفی کوفی از محققین شیعه و مفسران امامیه در قرن دوم هجری و از اصحاب حضرت امام جعفر الصادق (علیه‌السّلام). مفسر، علم حدیث و تفسیر را از ابی عبدالله جعفر الصادق (علیه‌السّلام). اخـذ نـمـوده و از التحریف و التبدیل چنین استفاده می‌گردد که این تفسیر که فعلا وجود ندارد ردی بـوده اسـت بـر اقوال فرقه حشویه و اصحاب حدیث که در صدر اول اعتقاد غلطی نسبت به قرآن داشتند و تلفیقاتی به کرامت قرآن کریم نسبت داده‌اند این تفسیر از جمله تفاسیر و ردهائی می‌باشد که مانند: شریف مرتضی و شیخ طوسی و شیخ صدوق بر آن اقوال نوشته‌اند.
[۲۶۳] صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة، ص۳۳۴.
[۲۶۴] اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۲۶۴.



تفسیر ابی حمزة الثمالی اثـر ابـوحمزه ثابت (م ۱۵۰ ق) فرزند ابی صفیه دینار ثمالی کوفی ازدی معروف به ابوحمزه ثمالی شیخ شیوخ شیعه در عصر خویش و از اخیار و ثقات معتمدین در روایات و [[حدیث].
از اصحاب حضرت سجاد (علیه‌السّلام)، امام باقر (علیه‌السّلام)، امام صادق (علیه‌السّلام) و امام کاظم (علیه‌السّلام) بود و نیز علماء عامه و خاصه روایات و احادیث او را در تفاسیر خود نقل کرده‌اند.
ابـن الـنـدیم در الفهرست در ذکر کتب تفاسیر قرآن تفسیر او را ضبط کرده و چنین یاد می‌کند کـتـاب تـفـسـیر ابی حمزة الثمالی و نام او ثابت بن دینار و کنیه پدرش دینار ابوصفیه است و نیز ابوحمزه از اصحاب علی (علیه‌السّلام) بوده و از نجباء ثقات و از مصاحبین اباجعفر (علیه‌السّلام) ....
از جمله کسانی که از تفسیر ابی حمزه ثمالی نقل نموده‌اند. ابوالقاسم فرات از اعلام مفسرین شیعه در عصر غیبت صغری در تفسیر خویش به نام تفسیر فرات در بیش از چهارده مورد از ابی حمزه ثمالی نقل می‌نماید.
و نیز ثعلبی (م ۴۲۷ ق) در تفسیر خود به نام الکشف و البیان فی تفسیر القرآن و ابن شهر آشوب (م ۵۸۸ ق) در تفسیر خود اسباب و النزول و کتاب دیگرش المناقب و ملامحمد صالح البرغانی (م ۱۲۷۱ ق) در تـفـسیر خود کنزالعرفان و جمعی دیگر و حاجی خلیفه در کشف الظنون و در ضمن ذکـر تـفاسیر آن را نیز ضبط کرده‌اند و نجاشی می‌نویسد، سه فرزند وی نوح و منصور و حمزه در قیام و خروج زید شهید گردیده‌اند.
[۲۷۲] صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة، ص۳۲۷.
(تفسیر کـنـزالـعـرفـان (خطی). تفسیر بحرالعرفان و معدن الایمان، ملامحمد صالح برغانی (خطی).)
[۲۷۷] علامه حلی، حسن بن یوسف، رجال، ص۲۹.
[۲۸۲] داودی، محمدبن علی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۱۲۳.
[۲۸۵] شفیعی، محمد، مفسران شیعه، ص۶۷.
[۲۸۶] ابن شهرآشوب، محمدبن علی، مناقب، ج۴، ص۳۲۰.



تفسیر ابن ابی زیاد (تـفـسـیـر سکونی)، اثر اسماعیل (م ب ۱۴۸ ق) فرزند ابی زیاد مسلم شعیری سکونی کوفی از دانشمندان و مفسران شیعه و از اصحاب حضرت امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) و ثقات محدثین امامیه. ابن ندیم در الفهرست، تفسیر قرآن وی را ضبط کرده است.
ابوالعباس نجاشی (م ۴۵۰ ق) آن را توسط استاد و شیخش در روایات ابی العباس احمد بن علی بن نوح سیرافی با پنج واسطه روایت می‌کند.
میرداماد در کـتـاب خـود الرواشح السماویة فی شرح الاحادیث الامامیه پس از توثیق وی قول تـضـعـیـف او را چـون از سکونیه است رد می‌کند و اظهار می‌دارد که اجماع اصحاب به توثیق او تصریح دارند. تـفـسـیـر مورد بحث به زبان عربی و بر شیوه همان عصر یعنی روائی می‌باشد و در کتب تفسیر و حدیث معتبر شیعه از تفسیر وی بسیاری نقل گردیده است.
[۲۸۹] شیخ طوسی، محمدبن حسن، الاسـتبصار، ج ۱، ص۴۴۲.



تفسیر الاعمش از ابومحمد سلیمان (۶۱ - ۱۴۸ یا ۱۴۹ ق) فرزند مهران الاعمش اسدی کاهلی از اکابر مفسران و خواص اصحاب امام محمدباقر (علیه‌السّلام) و از قاریان مشهور [[شیعه].
ابن سعد در الطبقات الکبری او را اعرف مردم در تفسیر و فنون قرآن می‌خواند سپس اضافه کرده است که ابوحیان تیمی قرآنی را با خود داشت که آن را بر اعمش عرضه می‌کرد و تصحیح می‌نمود بر قراات او و این صحیح‌ترین مصاحف بود. ابن عماد حنبلی او را در کتاب خود شذرات از شیوخ محدثین کوفه و عالم رئیس می‌خواند که سند ۱۳۰۰ حدیث در تفسیر و سایر موارد به او منتهی می‌گردد.
تـفسیر اعمش به زبان عربی و شیوه روائی است و منقولاتی از آن در بسیاری از تفسیرهای سنی و شیعه آمده است که در فضائل حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) و خاندان عصمت و طهارت می‌باشد.
مـانند تفسیر آیه ۳۷ سوره بقره «فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه» اعمش از ابی صالح از ابن عباس روایت می‌کند که چون آدم دچار خطیئه شد جبرئیل به او تعلیم کرد که خداوند را به حق خمسه طیبه سوگند دهد تا بخشوده شود و او چنین کرد پس بخشوده شد.
[۳۱۰] مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ۴۵۶.
[۳۱۵] مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۱، ص۱۵۴.



تفسیر ابی بصیر از ابوبصیر یحیی (م ۱۴۸ یا ۱۵۰ ق) فرزند ابی القاسم اسدی نام پدرش را به اختلاف نقل کرده‌اند. شیخ طوسی در الفهرست یحیی بن القاسم ذکر نموده در رجال خود یحیی بن ابی القاسم. حدیث و تفسیر را از حضرت ابی جعفر محمد الباقر و امام جعفر الصادق (علیهماالسلام) اخذ کرد.
کشی در رجال خود در شرح حال او به نقل از محمد بن مسعود می‌نویسد که از علی بن حسن بن فضال درباره او سؤال کردم گفت که از هم پیمانان بنی اسد بود. سپس مجددا سؤال کردم آیا متهم به غلو بود؟ گفت خیر. وی دارای تفسیر قرآن است. سید حسن صدر در تاسیس الشیعه می‌نویسد اجماع بر توثیق اوست و تقدیم وی در فقه است. وی دارای کتابی است در تفسیر قرآن. احـتـمـالا با ابوبصیر فرزند قاسم که اسناد بیش از ۲۷۵ روایت به او منتهی می‌گردد یکی است و روایات او در کتب اربعه ضبط است.
[۳۲۰] شیخ مفید، محمدبن نعمان، الاختار، ص۸۳.
[۳۲۱] صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة، ص۳۲۷.
[۳۲۶] علامه حلی، حسن بن یوسف، رجال، ص۲۶۴.
[۳۳۱] صدر، حسن، الشیعه و فنون الاسلام، ص۶۱.
[۳۳۴] شفیعی، محمد، مفسران شیعه،ص۶۷.
[۳۳۵] قمی، علی بن ابراهیم، تـفـسیر قمی، ج۱، ص۲۸.



تفسیر (های) مقاتل بن سلیمان اثر ابوالحسن مقاتل بن سلیمان بن زید بلخی خراسانی (م ۱۵۰ ق)، از اصحاب امام محمدباقر (علیه‌السّلام) و امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) و با یک واسطه از طریق ضحاک بن مزاحم از ابن عباس روایت کرده است. شافعی گفته است همه مردم در تفسیر نیازمند به مقاتل هستند.
از او آثار قرآن پژوهی متعددی باقی مانده است. از جـمـلـه کتابی در زمینه متشابهات قرآن (نسخه مکتوب به سال ۵۸۶ ق در کتابخانه راقم این سطور در [[قزوین]). کتابی در وجوه و نظایر قرآن مجید که به طبع رسیده است. کتابی در زمینه [[ناسخ و منسوخ]. کتابی به نام تفسیر الجوابات فی القرآن، همچنین نوادر التفسیر، تفسیر الخمسمائة آیة من القرآن (نسخه محفوظ در کتابخانه موزه بریتانیا به شماره ۸۰۳۳.
[۳۳۷] تاریخ الادب العربی، کارل برو کلمان، ج۴، ص۹ - ۱۰.
[۳۴۱] اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۲، ص۲۶۱.
[۳۴۵] شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص۱۳۸.
[۳۴۸] داودی، محمدبن علی، طبقات المفسرین، ج۲، ص۳۳۰ - ۳۳۱.
[۳۵۲] زمخشری، محمودبن عمر، ربیع الابرار، ج۱، ص۳۹۷.



تفسیر ابومریم انصاری اثـر ابومریم عبدالغفار (م ح ۱۵۰ ق) فرزند القاسم بن قیس بن فهد انصاری فقیه مفسر شیخ المحدثین و از اصحاب امام محمدباقر (علیه‌السّلام) و امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) .
ابن حجر در لسان المیزان مفسر را رافضی و غیر ثقه و از رؤس الشیعة وصف نموده و از قول احمد بن حنبل می‌نویسد هرگاه ابوعبیده حدیثی را از قول ابن مریم نقل می‌کرد، مردم فریاد می‌زدند که لا نریده (او را نمی‌خواهیم). سپس از بخاری از مفسر با ذکر سند از ابن عباس از رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حدیث علی مولی من کنت مولاه را ضبط کرده است. تفسیر مورد بحث در یک جلد به شیوه روائی به زبان عربی است که طی کتب معتبر حدیث شیعه و تفسیرهای امامیه منقول است.
از جمله فرات کوفی در کتاب تفسیر خود در تفسیر آیه ۳۶ سوره نساء«واعبدوا الله ولا تشرکوا به شیئا وبالوالدین احسانا وبذی القربی» می‌نویسد وی از حضرت صادق (علیه‌السّلام) نقل می‌نماید که مراد از الـوالـدیـن، رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) است و همچنین در تفسیر آیه ۸۲ سوره انعام «الذین آمنوا ولم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن وهم مهتدون» از حضرت صادق (علیه‌السّلام) نقل نموده که امام (علیه‌السّلام) فرمودند یا ابامریم هذه و الله نزلت فی علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) خاصة.
[۳۶۱] علامه حلی، حسن بن یوسف، رجال، ص۱۱۷.



تفسیر فضیل رسانی از فضیل (م ح۱۵۰ق) فرزند زبیر بن عمر بن درهم رسانی اسدی کوفی، از اصحاب امامین حضرت باقر (علیه‌السّلام) و حضرت صادق (علیه‌السّلام) و مفسرین و محدثین شیعه در قرن دوم هجری. تـفسیر مورد بحث به زبان عربی به شیوه روائی که قسمتی از این تفسیر طی کتب تفسیر و کتب حدیث نقل گردیده است.
از جمله مفسران شیعه که تفسیر او را نقل نموده‌اند فرات کوفی در تفسیر خود بیش از پنج عنوان از تـفـسـیـر آیات خـویـش را اسـنـاد به این مفسر نموده است که تمامی آنها در فضائل حضرت‌امـیـرالـمـؤمنین علی (علیه‌السّلام) و خاندان عصمت و نبوت است و چهار عنوان آن را مفسر از زید شهید روایت نـمـوده اسـت از جمله در تفسیر آیه ۳۶ سوره نور «فی بیوت اذن الله ان ترفع ویذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو والآصال» می‌نویسد که فضیل بن زبیر از زید بن علی (علیه‌السّلام) درباره این آیه پرسید، گفت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرموده است مراد از بیوت بیوت انبیاء است. ابوبکر مـی پـرسـد آیا بیت علی (علیه‌السّلام) هم از آنهاست. حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پاسخ می‌دهند آری از برترین آنهاست. مجله تراثنا (شماره ۲ سال اول).


تفسیر منخل اثـر منخل (م ح ۱۵۰ ق) فرزند جمیل اسدی کوفی از مفسران شیعه و اصحاب حضرت امام جعفر الصادق (علیه‌السّلام) و از دانشمندان امامیه در قرن دوم هجری. مـفـسـر را از غـلاة شـیـعه می‌خوانند و نیز تفسیر وی را محمد بن سنان و احمد بن میثم روایت کرده‌اند. نجاشی تفسیر او را در کتاب رجال خود ضبط کرده است. ‌ایـن تـفسیر به شیوه روائی است و در تفسیر آیات قرآن کریم از اقوال ائمه اطهار (علیهم‌السّلام) بهره گرفته است. روایات مفسر در کتب اربعه و تفاسیر مهم شیعه نقل شده است. تفسیر فرات کوفی. تفسیر بحرالعرفان برغانی (خطی).
[۳۸۵] شفیعی، محمد، مفسران شیعه، ص۶۹.



تفسیر حسن مروزی اثر حسن (م ح ۱۵۰ ق) فرزند واقد مروزی کوفی از مفسران امامیه فقیه [[محدث]. وی از اصـحـاب حضرت ابی عبدالله جعفر الصادق (علیه‌السّلام) بوده و نیز ابن ندیم در الفهرست می‌نویسد دارای مـؤلـفـات از جمله کتاب تفسیر قرآن و تفسیر الناسخ و المنسوخ و کتاب تفسیر الوجوه فی القرآن است. تـفـسـیر مروزی به شیوه مفسران اصحاب روائی است و در تفسیر آیات قرآن از روایات و احادیث خاندان عصمت بهره گرفته است ولی متاسفانه فعلا موجود نیست. طی تفسیرهای روائی از آن نقل گردیده است.
[۳۸۷] شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص۲۲۵.
[۳۹۰] شفیعی، محمد، مفسران شیعه،ص۶۹.



تفسیر هاشمی (تفسیر سوره القدر)، اثر عبدالرحمان فرزند کثیر هاشمی (م ح ۱۵۵ ق) فقیه محدث و مفسر، از اصحاب امامین حضرت امام باقر (علیه‌السّلام) و حضرت امام جعفر صادق (علیه‌السّلام). ابن قولویه او را توثیق می‌نماید و شیخ صدوق توسط محمد بن الحسن از محمد بن الحسن الصفار از علی بن حسان واسطی از عمویش عبدالرحمان بن کثیر هاشمی روایت می‌کند. تـفـسیر وی به زبان عربی و به شیوه روائی است و طی کتب تفسیر و حدیث معتبر شیعه از جمله کتب اربعه بسیاری نقل گردیده است. هـمچنین نام وی در اسناد بیش از چهل و دو روایت ضبط شده است که سند آنها به او می‌رسد از جمله در تهذیب و من لا یحضره الفقیه و کامل الزیارات و سایر کتب حدیث.


تفسیر ابن زیات کوفی اثـر ابوعماره حمزة (۸۰ - ۱۵۰ یا ۱۵۴ یا ۱۵۸ ق) فرزند حبیب بن عمارة بن اسماعیل زیات کوفی تمیمی که مزارش در شهر حلوان عراق معروف است. از شیوخ مفسران امامیه و یکی از قراء نامدار قرآن مجید که به امام القراء معروف است.
تفسیر و تاویل قرآن را از امام صادق (علیه‌السّلام) و قراآت و سایر علوم قرآنی را از شیوخ شیعه و اکابر علمای عصر خویش از جمله سلیمان الاعمش و حمران بن اعین برادرزاده ابن اعین و دیگران فراگرفت ابن ندیم تفسیر متشابه القرآن او را در الفهرست یاد کرده است.
بـعضی دیگر از آثار قرآن پژوهی او عبارت است از: عدد آی القرآن، اسباع القرآن (که در این رشته صاحب ابتکار بوده است). کتاب الوقف و الابتداء. حدود آی القرآن. مقطوع القرآن و موصوله.
ملامحمدصالح برغانی حائری (م ۱۲۷۱ ق) در کتاب [[موسوعة البرغانی فی فقه الشیعة]، در فصل الصلوة فی ماهیة القراء از او به نیکی یاد کرده است.
[۴۰۱] بغدادی، اسماعیل، ایضاح المکنون، ج۲، ص۳۱۸.
[۴۰۲] خوئی، سیدابوالقاسم، البیان، ص۱۳۶ - ۲۵۷.
[۴۱۱] شوشتری، نورالله بن شریف الدین، مجالس المؤمنین، ج۱۰، ص۵۴۹.



تفسیر علی بن حمزه اثـر ابـوالـحسن علی (م ۱۸۵ یا ۱۸۹ ق) فرزند حمزة بن عبدالله بن بهمن بن فیروز کوفی اسدی معروف به [[کسایی]، از مفسران و قراء شیعه و علماء لغت و نحو. شمس الدین محمد ذهبی مشایخ او را امام صادق (علیه‌السّلام) و اعمش و سلیمان بن ارقم نام برده است.
آثـار قرآن پژوهی او عبارتند از: تفسیر الهاآت، یا هاء القرآن. القراآت. المتشابه فی القرآن (تفسیر مـا تشابه من الفاظ القرآن و تناظر من کلمات الفرقان) (نسخه‌ای از آن به شماره ۱۵ در مجموعه کتابخانه قوله محفوظ است). مقطوع القرآن و موصوله. تفسیر معانی القرآن.
[۴۱۷] ابن عماد، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، ج۱، ص۳۲۱.
[۴۱۸] داودی، محمدبن علی، طبقات المفسرین، جداوودی، ۱، ص۴۰۴ - ۴۰۹.



تفسیر جوالیقی از هاشم (م ح ۱۸۳ ق) فرزند سالم جوالیقی جوزجانی (و جوزجان از نواحی بلخ است)، از شیوخ شـیـعـه در قرن دوم هجری و اعلام امامیه در علم کلام و تفسیر و از اصحاب امام جعفر الصادق و امام موسی الکاظم (علیهماالسلام).
وی‌ ایـرانـی تـبـار بوده و نجاشی و شیخ الطائفه شیخ طوسی او را توثیق نموده‌اند. نجاشی تفسیر جوالیقی و سایر کتب او را به چهار واسطه روایت کرده است. تـفـسـیر مزبور به زبان عربی و شیوه روائی است و در تفسیر آیات قرآن کریم از روایات و احادیث خاندان عصمت و طهارت بهره گرفته است.
مفسرین دیگر از این تفسیر نقل کرده‌اند ولی اکنون وجود ندارد.
[۴۲۴] صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة، ص۳۶۰.
[۴۲۶] برقی، محمدبن خالد، رجال، ص۳۴.
[۴۲۷] برقی، محمدبن خالد، رجال، ص ۴۸.
[۴۳۱] شیخ طوسی، محمدبن حسن، الفهرست، ص۳۵۶.
[۴۳۳] شفیعی، محمد، مفسران شیعه،ص ۶۹.



تفسیر سدی صغیر اثـر محمد سدی صغیر (م ۱۸۶ ق) فـرزنـد مروان بن عبدالله بن اسماعیل سدی کبیر بن عبدالرحمن بن ابی کریمه قرشی سدی کوفی، فقیه مفسر محدث، وی از احفاد ابومحمد اسماعیل سدی کبیر (م ۲۷ ق) می‌باشد.
تـفـسیر وی به زبان عربی به شیوه روائی طی تفسیرهای شیعه و کتب حدیث منقول است و شیخ آقابزرگ تهرانی در الذریعة هنگام ذکر تفسیر جدش اسماعیل بن عبدالرحمن سدی کبیر به تفسیر وی نـیـز‌ اشـاره نـموده است و نیز قسمتی از این تفسیر را فرات کوفی در تفسیر خود در بیش از هـفـده مـورد طی سـلسله اسناد خود از این مفسر نقل نموده است و اکثر آنها در فضائل حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) و خاندان عصمت و نبوت می‌باشد.
در تـفسیر آیه ۲۴۸ سوره بقره: «بقیة مما ترک آل موسی وآل هارون» به نقل از محمد بن مروان سدی از ابان بن عیاش از سلیم بن قیس می‌گوید:
پس از جنگ صفین و قبل از [[جنگ نهروان]، ما در مسجد نـشسته بودیم که امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) وارد گردید و مسجد مملو از مردم بود و خطبه معروف را خواند که در ضمن آن عبارت معروف سلونی قبل ان تفقدونی را بیان فرمود.
و در تـفـسیر آیه ۲۷۴ سوره بقره «الذین ینفقون اموالهم باللیل والنهار سرا وعلانیة... ،» از محمد بن مروان سدی به نقل از کلبی از ابی صالح می‌نویسد در حق علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) نازل گردیده است.
شـیـخ طـوسی و برقی در کتب رجالی خود وی را از اصحاب امام محمد الباقر (علیه‌السّلام) یاد می‌کنند و حائری اردبیلی در جامع الرواة او را از اصحاب حضرت امام محمد باقر (علیه‌السّلام) و امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) ضبط کرده‌اند و نیز قسمت بسیاری از روایات امامین را ذکر نموده است و نیز از وی به نام محمد بن مروان کلبی یاد می‌کند.
[۴۳۸] برقی، محمدبن خالد، رجال، ص۱۰.
[۴۴۰] اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۲، ص۱۹۰ - ۱۹۲.



تفسیر وهیب اثر ابوعلی وهیب (م ب ۱۸۸ ق) فرزند حفص جریری کوفی معروف به المنتوف، از مفسران شیعه و از اصحاب امام جعفر صادق و امام موسی کاظم (علیهماالسلام). نجاشی پـس از توثیق او را واقفی می‌خواند و می‌نویسد: وی دارای مصنفاتی است از جمله آنها کتابی در تفسیر قرآن.
صدوق او را در مـشـیـخه خود یاد کرده و می‌نویسد کوفی و معروف به المنتوف بوده او بیش از شـصـت و یـک روایـت از ابوبصیر نقل کرده و جمعی از بزرگان شیعه از وی روایت کرده‌اند. همچنین مفسران شیعه از جمله قمی در تفسیر خود و سایرین و نیز روایات او در کافی و تهذیب و الاستبصار ذکر شده است.
[۴۴۲] صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة، ص۳۲۸.
[۴۴۹] شیخ طوسی، محمدبن حسن، الاستبصار، ج۲، ص۲۶۶.
[۴۵۴] شفیعی، محمد، مفسران شیعه،ص۶۹.



تفسیر معانی القرآن اثـر شیخ ابوجعفر محمد (م ح ۱۹۰ ق) فرزند حسن بن ابی ساره رواسی کوفی نیلی، از نحویین کوفه و مفسران شیعه.
وی عـلوم عربی و نحو و لغت را ااز اعمش و دیگران اخذ کرد و تفسیر و حدیث را از محضر امامین ابی جعفر الباقر (علیه‌السّلام) و ابی عبدالله جعفر الصادق (علیه‌السّلام). وی نخستین شخصی است که از علمای کوفه کتابی را در نحو تالیف نمود و نیز وی استاد کسائی و فراء می‌باشد. تـفـسـیر موردد بحث در یک جلد به زبان عربی است و مفسر با مشرب ادبی و نحو خود به معانی کلمات و مشکل قرآن کریم پرداخت. نجاشی در رجال خود نام این تفسیر را اعراب القرآن ذکر کرده است. (آل ابی ساره).
[۴۵۷] صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة، ص۶۷.
[۴۶۱] داودی، محمدبن علی، طبقات المفسرین، ج۲، ص۱۳۴.



تفسیر احمد بن صبیح (تفسیر ابن صبیح) اثر ابوعبدالله احمد (م ح ۱۹۰ ق) فرزند صبیح اسدی کوفی [[فقیه]، مفسر و محدث شیعه. گـفته شده که زیدیه او را از خود می‌دانند ولی این موضوع صحیح نیست و زیدی بودن وی نفی شده است. تفسیر وی به زبان عربی در یک جلد به شیوه روائی است. ابـوالعباس نجاشی (م ۴۵۰ ق) در رجال خود پس از توثیق وی و نفی زیدی بودن او کتاب تفسیر مذکور را ضبط کرده است.
شیخ طوسی (م ۴۶۰ ق) آن را در الفهرست ضبط نموده است و سید حسن صدر در تاسیس الشیعه وی را توثیق نموده سپس تفسیر او را ذکر کرده و این مفسر را در طبقه ابن عیسی که عصر حضرت امام رضا (علیه‌السّلام) را درک نمود می‌شمارد.
تفسیر مذکور را مفسران شیعه طی کتب تفسیرهای خویش نقل کرده‌اند. فرات کوفی در تفسیر خود معروف به تفسیر فرات کوفی در تفسیر آیه ۱۹۹ سوره بقره «ثم افیضوا من حیث افاض الناس» به نقل از استادش حسین بن علوان از حضرت صادق (علیه‌السّلام) می‌نویسد: سوگند به پروردگار و کعبه که آنان را به علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) هدایت کرده است، که هرکس به او راه یافت، ره یافته شد، و هرکس نیافت، گمراه شد.
[۴۶۷] شیخ طوسی، محمدبن حسن، الاستبصار، ج۲، ص۱۲۷.
[۴۷۰] صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة، ص۳۲۹.



تفسیر ابی روق اثر ابی روق عطیة (م ۱۹۰ ق) فرزند حارث همدانی کوفی، از مفسران و [[تابعین]. فریقین عامه و خاصه او را توثیق نموده‌اند.
علامه حلی در رجال خود (۱۳۱) از قول ابن عقده می‌نویسد ابی روق به ولایت اهل بیت (علیهم‌السّلام) قائل بوده و اعتقاد جازم داشت.
نجاشی در رجال خود در شرح حال ابان بن تغلب می‌گوید: محمد بن عبدالرحمن فتحی کوفی بین تفاسیر ابان بن تغلب، ابی روق و محمد بن السائب جمع نموده و از آن سه تفسیر، تفسیر واحدی را تالیف نموده است داودی (م ۹۴۵ ق) در طبقات المفسرین
[۴۷۹] داودی، محمدبن علی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۸۰.
خود پس از ذکر تفسیر وی ابی روق را در طبقه پنجم مفسران ضبط کرده است.
ابن تفسیر نیز از جمله تفسیرهای روائی بوده ولی از بین رفته است.
[۴۸۵] شفیعی، محمد، مفسران شیعه، ص۷۸.



غریب القرآن اثر شیخ ابوفید مؤرج (م ۱۹۵ ق) فرزند عمرو بن ثور سدوسی بصری از علمای نحو و لغت عربی و ادیب و مفسر.
وی از شاگردان مدرسه شیعی بصره است. وی هـنـگـام اقامت در خراسان محضر حضرت رضا (علیه‌السّلام) را درک کرده ولی در کتب حدیث او هیچ گونه روایتی از امام (علیه‌السّلام) نقل نشده است. تـفـسـیـر مـورد بحث در یک جلد به زبان عربی است که مفسر با مشرب ادبی و نحو خود به آیات متشابه و کلمات غریب قرآن کریم پرداخته و تفسیر کرده است.
[۴۹۱] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة، ش۱۶۹۴۹.



تفسیر الهلالی (تـفسیر جوابات القرآن)، اثر مفسر ابومحمد سفیان (کوفه ۱۰۷ - مکه ۱۹۸ ق) فرزند عیینة بن ابـی عـمـران مـیـمـون هلالی، از مفسران شیعه و محدثین و متکلمین عصر خویش و از اصحاب حضرت صادق (علیه‌السّلام). از محضر بسیاری از محدثین فریقین سنی و شیعة و زیدی بهره‌مند گشت.
تـفـسـیـر مورد بحث به زبان عربی به شیوه روائی است و در دل تفسیرهای سنی و شیعه و زیدیه منقول است. ابوالعباس نجاشی تفسیر مذکور را از حضرت صادق (علیه‌السّلام) دانسته است و آن را توسط استادش احمد بن علی بن العباس السیرافی با چهار واسطه نقل می‌کند. این تفسیر در عصر ابن ندیم از شهرت بسزائی برخوردار بوده است.
ذهبی (م ۷۴۸ ق) در سیر اعلام النبلاء پس از ذکر مشایخ و جمع کثیری از شاگردان مفسر اقوال تمام فقهاء و محدثینی که مفسر را ستوده‌اند نقل می‌کند و در مورد تفسیر می‌نویسد عبدالله بن و هب گفته است: در علم تفسیر هیچ کس را داناتر از ابن عیینه نمی‌شناسم سپس اضافه نموده که امام شافعی گفته است اگر مالک و سفیان بن عیینة نبودند علم حجاز از بین رفته بود.
شـمـس الـدین محمد داودی (م ۹۴۵ ق) در کتاب خود طبقات المفسرین پس از اینکه او را امام مجتهدین و شیخ الاسلام می‌خواند به شرح حال وی پرداخته و تفسیری به نام جوابات القرآن به او نسبت داده است که احتمالا با تفسیر الهلالی متحد باشد.
فرات کوفی در تفسیر خود بخشی از تفسیر سفیان را در تفسیر آیه اول از سوره معارج «سال سائل بعذاب واقع» به نقل از حسین بن محمد الخارفی نقل کرده است.
و نـیـز علی بن ابراهیم قمی در تفسیر خود در تفسیر آیه ۲۰۰ سوره بقره «فاذا قضیتم مناسککم فاذکروا الله کذکرکم آباءکم او اشد ذکرا فمن الناس من یقول ربنا آتنا فی الدنیا وما له فی الآخرة من خلاق» به نقل از سفیان بن عیینة از حضرت صادق (علیه‌السّلام) به تفسیر آیه می‌پردازد.
همچنین احادیث وی در کتب اربعه. محسن امین عاملی در اعیان الشیعة به تشیع او تصریح دارد و نیز تمام مورخین تفسیر او را جـزء مـؤلـفات وی ضبط کرده‌اند و بغدادی در ایضاح المکنون این تفسیر را ضبط کرده است و از معاصرین، خیرالدین زرکلی و عمر رضا کحاله این تفسیر را یاد کرده‌اند.
[۴۹۹] بغدادی، اسماعیل، ایضاح المکنون، ج ۱، ص۳۰۳.
[۵۰۰] شیخ طوسی، محمدبن حسن، الاستبصار، ج۲، ص۱۳۱.
[۵۱۵] داودی، محمدبن علی، طبقات المفسرین، ۱، ص۱۹۶.



تفاسیر قرن اول؛ تفاسیر قرن سوم؛ تفاسیر قرن چهارم؛ تفاسیر قرن پنجم؛ تفاسیر قرن ششم؛ تفاسیر قرن هفتم؛ تفاسیر قرن هشتم؛ تفاسیر قرن نهم؛ تفاسیر قرن دهم؛ تفاسیر قرن یازدهم؛ تفاسیر قرن دوازدهم؛ تفاسیر قرن سیزدهم؛ تفاسیر قرن چهاردهم؛ تفاسیر قرن پانزدهم.


۱. ابن حجرعسقلانی، احمدبن علی، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۶۳.    
۲. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۴، ص۲۴۴.    
۳. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۴۱، ص۸۸.    
۴. ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۸۱.    
۵. فرات کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ص۴۸.    
۶. ابونعیم، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء، ج۳، ص۳۲۶.    
۷. خزرجی، صفی الدین، خلاصة التهذیب، ص۲۷۰.    
۸. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال کشی، ص۲۱۶.    
۹. داودی، محمد بن علی، طبقات الـمـفـسـریـن، ج۱، ص۳۸۶.
۱۰. ذهبی، محمدبن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۵.    
۱۱. خویی، سیدابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۱۲، ص۱۷۷.    
۱۲. ذهبی، محمدبن احمد، میزان الاعتدال، ج۳، ص۹۳.    
۱۳. ابن حجرعسقلانی، احمدبن علی، تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۴۲.    
۱۴. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۵۷، ص۲۵.    
۱۵. نساء/سوره۴، آیه۴۳.    
۱۶. نساء/سوره۴، آیه۴۶.    
۱۷. اسراء/سوره۱۷، آیه۴۴.    
۱۸. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۵.    
۱۹. فرقان/سوره۲۵، آیه۲۵.    
۲۰. فرقان/سوره۲۵، آیه۲۷.    
۲۱. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۵، ص۲۷۸.    
۲۲. ذهبی، محمدبن احمد، تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۷۱.    
۲۳. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۹، ص۲۲۴.    
۲۴. فرات کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ص۴۹.    
۲۵. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۵۷.    
۲۶. ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۱۰۴-۱۰۷.    
۲۷. شیخ طوسی، محمدبن حسن، تهذیب الاحکام، ج۵، ص۲۷۶.    
۲۸. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۴۳.    
۲۹. کلینی، محمدبن یعقوب، روضة کافی، ج۸، ص۲۲۰.    
۳۰. خزرجی، صفی الدین، خلاصة التهذیب، ص۳۶۹.    
۳۱. ذهبی، محمدبن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۴۴۹.    
۳۲. ابن عماد، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، ج۲، ص۱۹.    
۳۳. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، صفة الصفوة، ج۱، ص۴۱۳.    
۳۴. ذهبی، شمس الدین، العبر، ج۱، ص۹۴.    
۳۵. ابن شاکر کتبی، محمدبن شاکر، فوات الوفیات، ج۲، ص۱۴۴.
۳۶. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۴۴۷.    
۳۷. خویی، سیدابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۱۵، ص۱۹۶.    
۳۸. ذهبی، محمدبن احمد، میزان الاعتدال، ج۳، ص۴۳۹.    
۳۹. قزوینی رازی، عبدالجلیل بن ابوالحسین، النقض، ص۲۱۲.
۴۰. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۲۴۹.    
۴۱. صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعه، ص۳۴۱.
۴۲. ذهبی، محمدبن احمد، تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۴۴.    
۴۳. اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۱، ص۳۶۲.    
۴۴. ابن داود، حسن بن علی، رجال، ص۱۰۳.    
۴۵. شیخ طوسی. محمد بن حسن، رجال، ص۱۱۴.    
۴۶. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال کشی، ص۱۱۵.    
۴۷. علامه حلی، حسن بن یوسف، رجال، ص۷۹.
۴۸. خویی، سیدابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۹، ص۱۳۸-۱۴۶.    
۴۹. ابن قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، المعارف، ص۶۲۴.    
۵۰. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعة، ج۷، ص۳۹۵.    
۵۱. صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة، ص۳۲۵.
۵۲. ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۸۵.    
۵۳. ذهبی، محمدبن احمد، تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۶۹.    
۵۴. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج۴، ص۲۴۰.    
۵۵. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة، ج۴، ص۲۷۹    .
۵۶. ابن داود، حسن بن علی، رجال، ص۱۱۲.    
۵۷. شیخ طوسی. محمد بن حسن، رجال، ص۱۱۶.    
۵۸. اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۱، ص۴۲۰.    
۵۹. فرات کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ص۲۲.    
۶۰. خویی، سیدابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۱۰، ص۱۶۹.    
۶۱. شفیعی، محمد، مفسران شیعه، ص۷۰.
۶۲. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۵، ص۸.    
۶۳. ابونعیم، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء، ج۴، ص۳.    
۶۴. ابن عماد، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، ج۲، ص۶۲.    
۶۵. ذهبی، محمدبن احمد، میزان الاعتدال، ج۳، ص۷۹.    
۶۶. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۴، ص۲۳۷.    
۶۷. بخاری، محمدبن اسماعیل، التاریخ الکبیر، ج۷، ص۸.    
۶۸. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۲۴-۲۲۶.    
۶۹. ابن سعد، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۶، ص۳۰۴.    
۷۰. خویی، سیدابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۱۲، ص۱۶۴.    
۷۱. شفیعی، محمد، مفسران شیعه، ص۷۰.
۷۲. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة، ج۴، ص۲۸۲.    
۷۳. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۵۱.    
۷۴. صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام، ص۳۲۷.
۷۵. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة، ج۴، ص۲۵۱-۲۶۲.    
۷۶. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، ص۷۹.    
۷۷. اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۱، ص۳۳۹-۳۴۰.    
۷۸. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال کشی، ص۲۲۹.    
۷۹. نجاشی، احمد بن علی، رجال، ج۱، ص۱۷۰.    
۸۰. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲۹، ص۵۵.    
۸۱. سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، ج۵، ص۹.
۸۲. خویی، سیدابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۸، ص۳۳۲-۳۳۷.    
۸۳. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۵۲.    
۸۴. شفیعی، محمد، مفسران شیعه،ص ۶۷.
۸۵. ذهبی، محمدبن احمد، تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۹۲.    
۸۶. ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۹۳.    
۸۷. یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم الادباء، ج۵، ص۲۲۳۳.    
۸۸. ابن خلکان، احمدبن محمد، وفیات الاعیان، ج۴، ص۸۵.    
۸۹. داودی، محمدبن علی، طبقات المفسرین، ج۲، ص۴۳.
۹۰. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۸، ص۳۵۳ - ۳۵۷.    
۹۱. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعة، ج۷، ص۱۰۷.    
۹۲. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۳، ص۵۹.    
۹۳. تاریخ الادب العربی، کارل برو کلمان، ج۳، ص۳۲۲.
۹۴. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۹، ص۱۴۹.
۹۵. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، ص۱۲۲.    
۹۶. شیخ طوسی، محمدبن حسن، تهذیب الاحکام، ج۸، ص۲۳۵.    
۹۷. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۴۱۹.    
۹۸. خزرجی، صفی الدین، خلاصة التهذیب، ص۱۲۹.    
۹۹. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص۸۹.
۱۰۰. ذهبی، محمدبن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۸۹.    
۱۰۱. ابن عماد، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، ج۲، ص۹۲.    
۱۰۲. ذهبی، محمدبن احمد، تاریخ الاسلام، ج۸، ص۶۲.    
۱۰۳. ابن سعد، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۵، ص۳۲۵.    
۱۰۴. ابن شاکر کتبی، محمدبن شاکر، فوات الوفیات، ج۲، ص۳۵.    
۱۰۵. خویی، سیدابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۸، ص۳۵۷.    
۱۰۶. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۴، ص۱۹۰.    
۱۰۷. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبین، ص۱۲۷.    
۱۰۸. حسینی اشکوری، احمد، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۰۷.
۱۰۹. شیخ صدوق، محمدبن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۱۲۶-۱۲۸.
۱۱۰. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۳، ص۲۴۸.    
۱۱۱. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعة، ج۷، ص۴۰۷.    
۱۱۲. صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة لعلوم الاسلام، ص۳۴۶-۳۴۷.
۱۱۳. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۵، ص۳۸-۴۰.    
۱۱۴. بخاری، محمدبن اسماعیل، التاریخ الکبیر، ج۶، ص۴۸۷.    
۱۱۵. رازی، ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۶، ص۳۴۱.    
۱۱۶. خزرجی، صفی الدین، خلاصة التهذیب، ص۱۸۲.    
۱۱۷. مدرس، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۴، ص۴۳۶-۴۳۷.
۱۱۸. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۲۵، ص۲۲۶.    
۱۱۹. خویی، سیدابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۱۰، ص۱۹۴-۱۹۵.    
۱۲۰. برغانی، محمدصالح بن محمد، موسوعة البرغانی فی فقه الشیعة، ج۷، ص۲۷۲-۲۷۷.
۱۲۱. ذهبی، محمدبن احمد، میزان الاعتدال، ج۲، ص۳۵۷.    
۱۲۲. ذهبی، محمدبن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۲۵۶-۲۶۱.    
۱۲۳. قزوینی، رازی، عبدالجلیل بن ابوالحسین، النقض، ص۲۱۳.
۱۲۴. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعة، ج۳، ص۳۷۹.    
۱۲۵. صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة لعلوم الاسلام، ص۳۲۶.
۱۲۶. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة، ج۴، ص۲۷۶.    
۱۲۷. ابـن داود، حسن بن علی، رجـال، ص۵۷.
۱۲۸. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ج۱، ص۱۶۰.    
۱۲۹. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ج۱، ص۱۲۴.    
۱۳۰. سید کسروی، حسن، ذکر اخبار اصفهان، ج۱، ص۲۰۴ (چاپ لیدن، ۱۹۳۱ م).
۱۳۱. داودی، محمدبن علی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۱۰۹.
۱۳۲. یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم الادباء، ج۷، ص۳۱۷۹.    
۱۳۳. ابن تغری بردی، یوسف بن تغری بردی، النجوم الزاهرة، ج۱، ص۳۰۴.    
۱۳۴. شفیعی، محمد، مفسران شیعه،ص۶۷-۶۸.
۱۳۵. اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۱، ص۹۸-۹۹.    
۱۳۶. نساء/سوره۴، آیه۴۸.    
۱۳۷. بقره/سوره۲، آیه۳۴.    
۱۳۸. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعة، ج۴، ص۵۱-۵۵.    
۱۳۹. زرکلی، خیرالدین، اعلام، ج۲، ص۱۰۵.    
۱۴۰. صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة، ص۳۲۶.
۱۴۱. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، ص۵۴.    
۱۴۲. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۱، ص۳۶.    
۱۴۳. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة، ج۴، ص۲۶۸.    
۱۴۴. اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۱، ص۱۴۴-۱۴۶.    
۱۴۵. ابن داود، حسن بن علی، رجال، ص۲۳۵.    
۱۴۶. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص۱۲۹.    
۱۴۷. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال کشی، ص۱۹۱.    
۱۴۸. شیخ طوسی، محمدبن حسن، الفهرست، ص۹۵.    
۱۴۹. خویی، سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۳۳۶-۳۴۶.    
۱۵۰. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۳، ص۱۰۶.    
۱۵۱. علامه حلی، حسن بن یوسف، رجال، ص۳۵.
۱۵۲. ذهبی، محمدبن احمد، میزان الاعتدال، ج۱، ص۳۷۹ - ۳۸۴.    
۱۵۳. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۱۴، ص۱۲۸.    
۱۵۴. نجاشی، احمد بن علی، رجال، ج۱، ص۱۲۸.    
۱۵۵. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعة، ج۲، ص۸۹.    
۱۵۶. اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۱، ص۵۵۱.    
۱۵۷. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة، ج۴، ص۲۴۰.    
۱۵۸. ابن داود، حسن بن علی، رجال، ص۱۳۴.    
۱۵۹. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص ۲۹۵.
۱۶۰. نجاشی، احمد بن علی، رجال، ج۱، ص۳۲۵.    
۱۶۱. علامه حلی، حسن بن یوسف، رجال، ص۱۰۳.
۱۶۲. شیخ طوسی، محمدبن حسن، الفهرست، ص۳۰۳.
۱۶۳. ابن شهرآشوب، محمدبن علی، معالم العلماء، ص۹۴.
۱۶۴. شفیعی، محمد، مفسران شیعه، ص۶۶.
۱۶۵. خویی، سیدابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۲۳، ص۱۱۰.    
۱۶۶. ابن قولویة، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۸۹.
۱۶۷. برقی، محمدبن خالد، رجال، ص۲۰.
۱۶۸. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة، ج۴، ص۲۴۰.    
۱۶۹. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص۱۳۴.    
۱۷۰. اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۱، ص۳۰۱.    
۱۷۱. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۵۳.    
۱۷۲. خویی، سیدابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۸، ص۹۶.    
۱۷۳. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج۲، ص۹۸.    
۱۷۴. صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة، ص۳۱۹ - ۳۴۳.
۱۷۵. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۴، ص۲۳۳-۲۳۹.    
۱۷۶. فرات کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ص۹۰.    
۱۷۷. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، بغیة الوعاة، ج۱، ص۴۰۴.    
۱۷۸. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۳، ص۹۶.    
۱۷۹. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۱، ص۹۳.    
۱۸۰. اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۱، ص۹.    
۱۸۱. ابن داود، حسن بن علی، رجال، ص۲۹.    
۱۸۲. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص۱۰۹.    
۱۸۳. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال کشی، ص۳۳۰.    
۱۸۴. نجاشی، احمد بن علی، رجال، ج۱، ص۱۰.    
۱۸۵. داودی، محمدبن علی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۱.
۱۸۶. ابن سعد، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۶، ص۳۶۰.    
۱۸۷. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۲۷۲.    
۱۸۸. شیخ طوسی، محمدبن حسن، الفهرست، ص۵۷.    
۱۸۹. یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم الادباء، ج۱، ص۳۸.    
۱۹۰. شفیعی، محمد، مفسران شیعه، ص۶۵ -۶۶.
۱۹۱. ذهبی، محمدبن احمد، میزان الاعتدال، ج۱، ص۵.    
۱۹۲. محمد/سوره۴۷، آیه۳۳.    
۱۹۳. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، ص۴۱۸.    
۱۹۴. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج ۲، ص۲۱۲.    
۱۹۵. اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۱، ص۱۳۵.    
۱۹۶. ابن داود، حسن بن علی، رجال، ص۱۵۷.    
۱۹۷. نجاشی، احمد بن علی، رجال، ج۱، ص۴۲۲.    
۱۹۸. شیخ طوسی، محمدبن حسن، الفهرست، ص۲۵۰.    
۱۹۹. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال کشی، ص۳۶۷.    
۲۰۰. کلینی، محمدبن یعقوب، الروضة الکافی، ج۸، ص۲۶۸.    
۲۰۱. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۹۳-۳۹۴.    
۲۰۲. شیخ صدوق، محمدبن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۵۷.    
۲۰۳. خویی، سیدابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۱۵، ص۱۷۵-۱۷۸.    
۲۰۴. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعة، ج۷، ص۹۱-۹۳.    
۲۰۵. ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۸۷.    
۲۰۶. ذهبی، محمدبن احمد، تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۹۹-۱۰۰.    
۲۰۷. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۴، ص۲۷۵.    
۲۰۸. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج۴، ص۲۴۰.    
۲۰۹. اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۱، ص۳۴۰.    
۲۱۰. ابن داود، حسن بن علی، رجال، ص۹۹.    
۲۱۱. شیخ طوسی. محمد بن حسن، رجال، ص۲۰۷.    
۲۱۲. داودی، محمدبن علی، طبقات المفسرین، جداوودی، ج۱، ص۱۷۶.
۲۱۳. مولاهم خویی، سیدابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۸، ص۳۴۶.    
۲۱۴. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۴۰۸.    
۲۱۵. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، ص۲۵۸.    
۲۱۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۷۱.    
۲۱۷. شیخ طوسی، محمدبن حسن، الاسـتبصار، ج۱، ص۴۰۱.
۲۱۸. شیخ طوسی، محمدبن حسن، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۴۸.    
۲۱۹. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۲۳.    
۲۲۰. اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۲، ص۱۱-۱۳.    
۲۲۱. ابن داود، حسن بن علی، رجال، ص۱۵۲.    
۲۲۲. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص۲۶۹.    
۲۲۳. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال کشی، ص۲۱۳.    
۲۲۴. نجاشی، احمد بن علی، رجال، ج۱، ص۳۰۹.    
۲۲۵. ابن حجر عسقلانی، احمدبن علی، لسان المیزان، ج۴، ص۴۵۴.
۲۲۶. خویی، سیدابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۱۴، ص۳۵۶-۳۶۲.    
۲۲۷. شیخ صدوق، محمدبن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۴۰۸.    
۲۲۸. واقعه/سوره۵۶، آیه۱۴.    
۲۲۹. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، ص۴۶۵.    
۲۳۰. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۱۲۵.    
۲۳۱. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص۲۹۸.
۲۳۲. خویی، سیدابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۱۸، ص۱۳۲-۱۳۴.    
۲۳۳. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۳۴۹.    
۲۳۴. شیخ طوسی، محمدبن حسن، تهذیب الاحکام، ج۱۰، ص۵۰.    
۲۳۵. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، زرکلی، ۶، ص۱۳۳.    
۲۳۶. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعة، ج۹، ص۳۳۹.    
۲۳۷. صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة، ص۳۲۱.
۲۳۸. صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة، ص۳۲۵.
۲۳۹. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج۴، ص۲۳۹.
۲۴۰. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة، ج۱، ص۴۰.    
۲۴۱. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة، ج۴، ص۳۱۱.    
۲۴۲. ابن حجرعسقلانی، احمدبن علی، تهذیب التهذیب، ج۹، ص۴۳۶.    
۲۴۳. ابن داود، حسن بن علی، رجال، ص۱۷۲.    
۲۴۴. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص۲۸۴.    
۲۴۵. ابن عماد، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، ج۲، ص۲۱۱.    
۲۴۶. داودی، محمدبن علی، طبقات المفسرین، ج۲، ص۱۴۴.
۲۴۷. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۵۳.    
۲۴۸. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۱۲۴.    
۲۴۹. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۱، ص۴۲۷.    
۲۵۰. شفیعی، محمد، مفسران شیعه، ص۶۵.
۲۵۱. ابن خلکان، احمدبن محمد، وفیات الاعیان، ج۴، ص۳۰۹.    
۲۵۲. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۳، ص۶۹.    
۲۵۳. ابن قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، المعارف، ص۵۳۵.    
۲۵۴. پورجوادی، نصرالله، تفسیر امام جعفر صادق (علیه‌السّلام)، تهران، مرکز نشر، ۱۳۶۹، ج۱، ص۵-۶۳.
۲۵۵. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۶۸-۶۶۹.    
۲۵۶. محمدبن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲.    
۲۵۷. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، ص۴۹.    
۲۵۸. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۱، ص۲۹.    
۲۵۹. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۲۰.
۲۶۰. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة، ج۴، ص۲۶۹.    
۲۶۱. شفیعی، محمد، مفسران شیعه، ص۷۰.
۲۶۲. پورجوادی، نصرالله، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، ج۱، ص۵-۶۳.
۲۶۳. صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة، ص۳۳۴.
۲۶۴. اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۲۶۴.
۲۶۵. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة، ج۳، ص۳۹۴.    
۲۶۶. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص۲۷۹.    
۲۶۷. ابن داود، حسن بن علی، رجال، ص۱۶۹.    
۲۶۸. شیخ طوسی، محمدبن حسن، الفهرست، ص۲۳۰.    
۲۶۹. خویی، سیدابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۱۶، ص۲۷۷.    
۲۷۰. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعة، ج۴، ص۹.    
۲۷۱. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۲، ص۹۷.    
۲۷۲. صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة، ص۳۲۷.
۲۷۳. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، ص۱۷۷.    
۲۷۴. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۴، ص۲۵۲.    
۲۷۵. اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۱، ص۱۳۴.    
۲۷۶. ابن داود، حسن بن علی، رجال، ص۵۹.    
۲۷۷. علامه حلی، حسن بن یوسف، رجال، ص۲۹.
۲۷۸. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال کشی، ص۲۰۱.    
۲۷۹. نجاشی، احمد بن علی، رجال، ج۱، ص۱۱۵.    
۲۸۰. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص۳۳۳.    
۲۸۱. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج ۱، ص۴۴۳.    
۲۸۲. داودی، محمدبن علی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۱۲۳.
۲۸۳. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۵۳.    
۲۸۴. شیخ طوسی، محمدبن حسن، الفهرست، ص ۹۰.    
۲۸۵. شفیعی، محمد، مفسران شیعه، ص۶۷.
۲۸۶. ابن شهرآشوب، محمدبن علی، مناقب، ج۴، ص۳۲۰.
۲۸۷. خویی، سیدابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۴، ص۲۹۲-۳۰۰.    
۲۸۸. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۴۵۱.    
۲۸۹. شیخ طوسی، محمدبن حسن، الاسـتبصار، ج ۱، ص۴۴۲.
۲۹۰. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۱۰، ص۳۸۵.    
۲۹۱. شیخ طوسی، محمدبن حسن، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۲۵۶.    
۲۹۲. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۱، ص۳۸۸.    
۲۹۳. اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۱، ص۹۱.    
۲۹۴. میرداماد، محمدباقربن محمد، الرواشح السماویة فی شرح الاحادیث الامامیه، ص۹۷.    
۲۹۵. ابن داود، حسن بن علی، رجال، ص۴۹.    
۲۹۶. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص۱۶۰.    
۲۹۷. نجاشی، احمد بن علی، رجال، ج۱، ص۲۶.    
۲۹۸. علامه حلی، حسن بن یوسف، الخلاصة، ص۳۱۶.    
۲۹۹. شیخ طوسی، محمدبن حسن، الفهرست، ص۵۰.    
۳۰۰. خویی، سیدابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۴، ص۱۱۸.    
۳۰۱. شیخ صدوق، محمدبن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۲۰۲.    
۳۰۲. ذهبی، محمدبن احمد، میزان الاعتدال، ج۱، ص۲۳۱.    
۳۰۳. بقره/سوره۲، آیه۳۷.    
۳۰۴. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۳، ص۱۳۵.    
۳۰۵. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۹، ص۱۳.    
۳۰۶. ذهبی، محمدبن احمد، تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۱۱۶.    
۳۰۷. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، ص۵۷.    
۳۰۸. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۸۱.    
۳۰۹. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۴، ص۲۲۲-۲۲۶.    
۳۱۰. مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ۴۵۶.
۳۱۱. ابونعیم، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء، ج۵، ص۴۶.    
۳۱۲. خزرجی، صفی الدین، خلاصة التهذیب، ص۱۵۵.    
۳۱۳. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص۲۱۵.    
۳۱۴. ابن داود، حسن بن علی، رجال، ص۱۰۶.    
۳۱۵. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۱، ص۱۵۴.
۳۱۶. اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۱، ص۳۸۳.    
۳۱۷. ذهبی، محمدبن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۶، ص۲۲۶.    
۳۱۸. ابن سعد، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۶، ص۳۴۲.    
۳۱۹. ذهبی، محمدبن احمد، میزان الاعتدال، ج۲، ص۲۲۴.    
۳۲۰. شیخ مفید، محمدبن نعمان، الاختار، ص۸۳.
۳۲۱. صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة، ص۳۲۷.
۳۲۲. فرات کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ص۴۱۷.    
۳۲۳. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة، ج۴، ص۲۵۱.    
۳۲۴. اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۱، ص۴۰۰.    
۳۲۵. ابن داود، حسن بن علی، رجال، ص۲۸۴.    
۳۲۶. علامه حلی، حسن بن یوسف، رجال، ص۲۶۴.
۳۲۷. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص۱۴۹.    
۳۲۸. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص۳۴۶.    
۳۲۹. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال کشی، ص۱۷۳.    
۳۳۰. نجاشی، احمد بن علی، رجال، ج۱، ص۴۴۱.    
۳۳۱. صدر، حسن، الشیعه و فنون الاسلام، ص۶۱.
۳۳۲. شیخ طوسی، محمدبن حسن، الفهرست، ص۲۶۲.    
۳۳۳. خویی، سیدابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۲۱، ص۷۹-۹۰.    
۳۳۴. شفیعی، محمد، مفسران شیعه،ص۶۷.
۳۳۵. قمی، علی بن ابراهیم، تـفـسیر قمی، ج۱، ص۲۸.
۳۳۶. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۷، ص۲۸۱.    
۳۳۷. تاریخ الادب العربی، کارل برو کلمان، ج۴، ص۹ - ۱۰.
۳۳۸. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۶۰، ص۱۱۹.    
۳۳۹. فرات کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ص۱۷۴.    
۳۴۰. ابن حجرعسقلانی، احمدبن علی، تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۲۷۹.    
۳۴۱. اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۲، ص۲۶۱.
۳۴۲. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة، ج۴، ص۳۱۵.    
۳۴۳. ابن داود، حسن بن علی، رجال، ص۲۸۰.    
۳۴۴. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص۳۰۶.    
۳۴۵. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص۱۳۸.
۳۴۶. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال کشی، ص۶۱۴.    
۳۴۷. ابن عماد، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، ج۲، ص۲۲۹.    
۳۴۸. داودی، محمدبن علی، طبقات المفسرین، ج۲، ص۳۳۰ - ۳۳۱.
۳۴۹. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۷۰.    
۳۵۰. خویی، سیدابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۱۹، ص۳۳۷.    
۳۵۱. ابن خلکان، احمدبن محمد، وفیات الاعیان، ج۵، ص۲۵۵-۲۵۷.    
۳۵۲. زمخشری، محمودبن عمر، ربیع الابرار، ج۱، ص۳۹۷.
۳۵۳. نساء/سوره۴، آیه۳۶.    
۳۵۴. انعام/سوره۶، آیه۸۲.    
۳۵۵. فرات کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ص۱۰۴.    
۳۵۶. اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۱، ص۴۶۱-۴۶۲.    
۳۵۷. ابن داود، حسن بن علی، رجال، ص۱۳۰.    
۳۵۸. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص۲۴۱.    
۳۵۹. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص۱۴۰.    
۳۶۰. نجاشی، احمد بن علی، رجال، ص۲۴۶.    
۳۶۱. علامه حلی، حسن بن یوسف، رجال، ص۱۱۷.
۳۶۲. شیخ طوسی، محمدبن حسن، الفهرست، ص۲۷۶.    
۳۶۳. ابن حجر عسقلانی، احمدبن علی، لسان المیزان، ج۴، ص۴۲ - ۴۳.    
۳۶۴. خویی، سیدابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۱۱، ص۵۹-۶۰.    
۳۶۵. شیخ طوسی، محمدبن حسن، تهذیب الاحکام، ج۹، ص۳۷۰.    
۳۶۶. نور/سوره۲۴، آیه۳۶.    
۳۶۷. فرات کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ص۱۷۷.    
۳۶۸. اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۱، ص۱۷۱.    
۳۶۹. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال کشی، ص۳۳۸.    
۳۷۰. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص۲۶۹.    
۳۷۱. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۲۲۱.    
۳۷۲. خویی، سیدابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۱۴، ص۳۴۶-۳۴۷.    
۳۷۳. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۳۲۶.    
۳۷۴. ابن قولویة، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۷۲.    
۳۷۵. شیخ طوسی، محمدبن حسن، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۱۰۹.    
۳۷۶. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۴، ص۳۱۶.    
۳۷۷. اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۱، ص۱۴۴.    
۳۷۸. ابن داود، حسن بن علی، رجال، ص۲۸۱.    
۳۷۹. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص۳۱۲.    
۳۸۰. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال کشی، ص۳۱۴.    
۳۸۱. نجاشی، احمد بن علی، رجال، ج۱، ص ۴۲۱.    
۳۸۲. شیخ طوسی، محمدبن حسن، الفهرست، ص۲۵۱.    
۳۸۳. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۱۷.    
۳۸۴. ابن شهرآشوب، محمدبن علی، معالم العلماء، ص۱۵۹.    
۳۸۵. شفیعی، محمد، مفسران شیعه، ص۶۹.
۳۸۶. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۴، ص۲۷۱.    
۳۸۷. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص۲۲۵.
۳۸۸. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۲۸۰.    
۳۸۹. خویی، سیدابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۶، ص۱۶۴.    
۳۹۰. شفیعی، محمد، مفسران شیعه،ص۶۹.
۳۹۱. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۱۳۱.    
۳۹۲. شیخ طوسی، محمدبن حسن، تهذیب الاحکام، ج۱، ص۵۳.    
۳۹۳. اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۱، ص۴۵۳.    
۳۹۴. ابن داود، حسن بن علی، رجال، ص۲۵۶.    
۳۹۵. نجاشی، احمد بن علی، رجال، ج۱، ص۲۳۴.    
۳۹۶. شیخ طوسی، محمدبن حسن، الفهرست، ص۱۷۷.    
۳۹۷. العباس‌ خویی، سیدابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۱۰، ص۳۷۳-۳۷۵.    
۳۹۸. شیخ صدوق، محمدبن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۵۶۲.    
۳۹۹. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعة، ج۶، ص۲۳۸-۲۴۰.    
۴۰۰. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۲، ص۲۷۷.    
۴۰۱. بغدادی، اسماعیل، ایضاح المکنون، ج۲، ص۳۱۸.
۴۰۲. خوئی، سیدابوالقاسم، البیان، ص۱۳۶ - ۲۵۷.
۴۰۳. ذهبی، محمدبن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۹۰.    
۴۰۴. ابن عماد، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، ج۲، ص۲۵۵.    
۴۰۵. ابن سعد، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۶، ص۳۸۵.    
۴۰۶. ابن جرزی، محمدبن محمد، غایة النهایة، ج۱، ص۲۶۱.    
۴۰۷. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۴۸.    
۴۰۸. ذهبی، محمدبن احمد، میزان الاعتدال، ج۱، ص۶۰۵.    
۴۰۹. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۲۱، ص۴۸.    
۴۱۰. ابن خلکان، احمدبن محمد، وفیات الاعیان، ج۲، ص۲۱۶.    
۴۱۱. شوشتری، نورالله بن شریف الدین، مجالس المؤمنین، ج۱۰، ص۵۴۹.
۴۱۲. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۴، ص۲۸۳.    
۴۱۳. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، جج۱۱، ص۴۰۳ - ۴۱۵.    
۴۱۴. سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، ج۱۱، ص۹۹.    
۴۱۵. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۱۰، ص۲۰۲.    
۴۱۶. ذهبی، محمدبن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۹، ص۱۳۱ - ۱۳۴.    
۴۱۷. ابن عماد، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، ج۱، ص۳۲۱.
۴۱۸. داودی، محمدبن علی، طبقات المفسرین، جداوودی، ۱، ص۴۰۴ - ۴۰۹.
۴۱۹. سلار، امین‌الدین، طبقات القراء، ج۱، ص۸۹.    
۴۲۰. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۵۳.    
۴۲۱. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۲، ص۱۳۲۸.    
۴۲۲. یافعی، عبدالله بن اسعد، مرآة الجنان، ج۱، ص۳۲۴.    
۴۲۳. ابن تغری بردی، یوسف بن تغری بردی، النجوم الزاهرة، ج۲، ص۱۳۰.    
۴۲۴. صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة، ص۳۶۰.
۴۲۵. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة، ج۴، ص۳۲۱.    
۴۲۶. برقی، محمدبن خالد، رجال، ص۳۴.
۴۲۷. برقی، محمدبن خالد، رجال، ص ۴۸.
۴۲۸. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص۳۱۸.    
۴۲۹. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص۳۴۵.    
۴۳۰. نجاشی، احمد بن علی، رجال، ج۱، ص۴۳۴.    
۴۳۱. شیخ طوسی، محمدبن حسن، الفهرست، ص۳۵۶.
۴۳۲. ابن شهرآشوب، محمدبن علی، معالم العلماء، ص۱۶۴.    
۴۳۳. شفیعی، محمد، مفسران شیعه،ص ۶۹.
۴۳۴. بقره/سوره۲، آیه۲۴۸.    
۴۳۵. بقره/سوره۲، آیه۲۷۴.    
۴۳۶. کوفی، محمدبن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، ص۹۸.    
۴۳۷. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة، ج۴، ص۲۷۶.    
۴۳۸. برقی، محمدبن خالد، رجال، ص۱۰.
۴۳۹. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال کشی، ص۲۱۴.    
۴۴۰. اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۲، ص۱۹۰ - ۱۹۲.
۴۴۱. خویی، سیدابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۱۸، ص۲۳۱.    
۴۴۲. صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة، ص۳۲۸.
۴۴۳. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۴۵۱.    
۴۴۴. اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۱، ص۲۷۰.    
۴۴۵. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة، ج۴، ص۳۲۰.    
۴۴۶. ابن داود، حسن بن علی، رجال، ص۴۶.    
۴۴۷. نجاشی، احمد بن علی، رجال، ص۴۳۱.    
۴۴۸. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۵۰۴.    
۴۴۹. شیخ طوسی، محمدبن حسن، الاستبصار، ج۲، ص۲۶۶.
۴۵۰. شیخ طوسی، محمدبن حسن، تهذیب الاحکام، ج۵، ص۲۰۸.    
۴۵۱. شیخ صدوق، ابن بابویه، من لا یحضرة الفقیه، ج۴، ص۴۶۵.    
۴۵۲. شیخ طوسی، محمدبن حسن، الفهرست، ص۲۵۷.    
۴۵۳. خویی، سیدابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۲۰، ص۲۲۴.    
۴۵۴. شفیعی، محمد، مفسران شیعه،ص۶۹.
۴۵۵. نجاشی، احمد بن علی، رجال،ج۱، ص۳۲۴.    
۴۵۶. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، بغیة الوعاة، ج۱، ص۸۲.    
۴۵۷. صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة، ص۶۷.
۴۵۸. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة، ج۲۱، ص۲۰۵.    
۴۵۹. ابن داود، حسن بن علی، رجال، ص۱۶۸.    
۴۶۰. نجاشی، احمد بن علی، رجال، ج۱، ص۳۲۴.    
۴۶۱. داودی، محمدبن علی، طبقات المفسرین، ج۲، ص۱۳۴.
۴۶۲. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۵۳.    
۴۶۳. یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم الادباء، ج۶، ص۲۴۸۶.    
۴۶۴. خویی، سیدابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۱۶، ص۲۱۸-۲۱۹.    
۴۶۵. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۹، ص۱۹۱.    
۴۶۶. بقره/سوره۲، آیه۱۹۹.    
۴۶۷. شیخ طوسی، محمدبن حسن، الاستبصار، ج۲، ص۱۲۷.
۴۶۸. فرات کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ص۶۴.    
۴۶۹. شیخ طوسی، محمدبن حسن، تهذیب الاحکام، ج۱، ص۳۱۶.    
۴۷۰. صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة، ص۳۲۹.
۴۷۱. اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۱، ص۵۱.    
۴۷۲. ابن داود، حسن بن علی، رجال، ص۳۸.    
۴۷۳. نجاشی، احمد بن علی، رجال، ج۱، ص۷۸.    
۴۷۴. شیخ طوسی، محمدبن حسن، الفهرست، ص۶۶.    
۴۷۵. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة، ج۴، ص۲۴۳.    
۴۷۶. ابن شهرآشوب، محمدبن علی، معالم العلماء، ص۴۹.    
۴۷۷. محمدتقی، تستری، قاموس الرجال، ج۱، ص۴۷۹-۴۸۰.    
۴۷۸. نجاشی، احمد بن علی، رجال،ج۱، ص۱۲.    
۴۷۹. داودی، محمدبن علی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۸۰.
۴۸۰. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۴، ص۲۵۳.    
۴۸۱. اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۱، ص۵۳۸.    
۴۸۲. ابن داود، حسن بن علی، رجال، ص۱۳۳.    
۴۸۳. خزرجی، صفی الدین، خلاصة التهذیب، ص۲۶۷.    
۴۸۴. خویی، سیدابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۱۲، ص۱۶۲.    
۴۸۵. شفیعی، محمد، مفسران شیعه، ص۷۸.
۴۸۶. زرکلی، خیرالدین، اعلام، ج۷، ص۳۱۸.    
۴۸۷. قفطی، علی بن یوسف، انباه الرواة، ج۳، ص۳۲۷.    
۴۸۸. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، بغیة الوعاة، ج۲، ص۳۰۵.    
۴۸۹. بخاری، محمدبن اسماعیل، التاریخ الکبیر، ج۸، ص۷۱.    
۴۹۰. ابن حزم، علی بن احمد، جمهرة انساب العرب، ص۳۱۸.    
۴۹۱. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة، ش۱۶۹۴۹.
۴۹۲. ذهبی، محمدبن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۹، ص۳۰۹.    
۴۹۳. یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم الادباء، ج۶، ص۲۷۳۱.    
۴۹۴. ابن خلکان، احمدبن محمد، وفیات الاعیان، ج۵، ص۳۰۴.    
۴۹۵. معارج/سوره۷۰، آیه۱.    
۴۹۶. بقره/سوره۲، آیه۲۰۰.    
۴۹۷. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعة، ج۷، ص۲۶۶.    
۴۹۸. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۳، ص۱۰۵.    
۴۹۹. بغدادی، اسماعیل، ایضاح المکنون، ج ۱، ص۳۰۳.
۵۰۰. شیخ طوسی، محمدبن حسن، الاستبصار، ج۲، ص۱۳۱.
۵۰۱. ذهبی، محمدبن احمد، تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۱۹۳.    
۵۰۲. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۹، ص۱۸۲.    
۵۰۳. شیخ طوسی، محمدبن حسن، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۲۹۴.    
۵۰۴. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۴، ص۱۱۷-۱۲۲.    
۵۰۵. اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۱، ص۳۶۷.    
۵۰۶. ابونعیم، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء، ج۷، ص۲۷۰.    
۵۰۷. ابن داود، حسن بن علی، رجال، ص۱۰۴.    
۵۰۸. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص۲۲۰.    
۵۰۹. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال کشی، ص۳۹۰.    
۵۱۰. ذهبی، محمدبن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۸، ص۴۵۷-۴۵۸.    
۵۱۱. ابن عماد، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، ج۲، ص۴۶۶.    
۵۱۲. فرات کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ص۵۰۵.    
۵۱۳. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۱، ص۷۰.    
۵۱۴. نجاشی، احمد بن علی، رجال، ج۱، ص۱۹۰.    
۵۱۵. داودی، محمدبن علی، طبقات المفسرین، ۱، ص۱۹۶.
۵۱۶. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص ۲۷۸.    
۵۱۷. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۴، ص۲۳۵.    
۵۱۸. خویی، سیدابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۹، ص۱۶۴-۱۶۶.    
۵۱۹. ذهبی، محمدبن احمد، میزان الاعتدال، ج۲، ص۱۷۰.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تفاسیر قرن دوم»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۳/۵.    






جعبه ابزار