تشبه به کفار
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از کارهایی که کفار و دشمنان امت اسلامی سعی در ترویج آن در بین مسلمانان دارند،
تشبه مسلمین به کفار است. گویا آنها دریافتهاند که یکی از راههای تهاجم فرهنگی و تغییر فرهنگ مسلمانان ـ بهویژه جوانان مسلمان ـ
تشبه آنها به کفار است.
در مقاله حاضر نویسنده کوشیده است که به بررسی شقوق مختلف فقهی
تشبه مسلمانان به
کفار بپردازد. اینک مطلب را با هم از نظر میگذرانیم:
تشبه به کفار در فقه در دو حوزه اساسی مورد بحث قرار میگیرد:
تشبه به کفار در عبادت، به این معنی که شخص،
عبادت را با وضع خاص یا لباس خاصی که شبیه
کافران است انجام دهد؛ چنانکه در روایتی آمده است:
عن جعفربن محمد ـ عليهالسلام ـ انه قال: «اذا کنت قائماً فی الصلاه فلا تضع یدک الیمنی علی الیسری و لا الیسری علی الیمنی فان ذلک تکفیر اهل الکتاب»؛
امام باقر علیهالسلام فرمود: هنگامی که برای
نماز ایستادهای، دست راست را روی دست چپ یا دست چپ را روی دست راست قرار نده؛ زیرا این کار خضوعی (
تکفیر) است که
اهل کتاب انجام میدهند.
بحث
تشبه به
کفار در
عبادت گرچه مهم است، ولی چنانکه عنوان مقاله نشان میهد، از موضوع این نوشتار خارج بوده و به آن نمیپردازیم.
تشبه به کفار در غیر عبادت، یعنی
انسان در غیر
عبادت در جنبههای گوناگون زندگی،
تشبه به کفار نموده و خود را همانند آنان سازد. آنچه که در این نوشتار مورد بحث قرار خواهد گرفت، همین قسم است که اکنون مورد ابتلای جامعه اسلامی نیز میباشد.
تشبه به کفار در غیر عبادت، شکلهای گوناگونی دارد؛ ولی میتوان آنها را به سه دسته اساسی تقسیم کرد:
أ. تشبه به کفار در پوششبدین معنی که مسلمانان در لباس، کفش، کلاه، انگشتر، گردن بند و سایر پوشیدنیها، خود را شبیه کافران سازند؛ همانند پوشیدن کراوات، پاپیون و لباسهایی با مدلها و تصاویر مخصوص به کفار که شعار و مروج
فرهنگ آنان است. در روایات،
تشبه به کفار در خصوص
پوشش مورد توجه قرار گرفته و مؤمنان از آن نهی شدهاند.
ب. تشبه به کفار در آرایشبدین معنی که مسلمانان در آرایش سر، صورت و سایر مواضع آرایشی، خود را شبیه کافران سازند؛ همانند مدلهای آرایش سر و صورت برخی افراد که امروزه کم و بیش در جامعه مشاهده میشود. در این باره نیز روایات،
مؤمنان را از
تشبه به
کفار برحذر داشتهاند.
ج. تشبه به کفار در آداب و رسوممنظور از آن، همانند شدن با کفار در آداب و رسومی است که از ویژگی و شعارهای آنان به شمار میرود و اکنون در جامعه نمونههایی از آن به چشم میخورد؛ مانند سگ بازی و آوردن آن به خانه و ماشین و مانند غذا خوردن نزد صاحبان عزا که در برخی مناطق کشور معمول است و مخارج سنگینی بر صاحبان عزا تحمیل نموده و مصیبتی فوق مصیبت است. در این زمینه نیز اولیای دین، مؤمنان را راهنمایی نموده و آنها را از
تشبه به کفار برحذر داشتهاند.
اکنون به بررسی دلایل هریک از اقسام یادشده تحت عنوان
حکم تشبه به کفار میپردازیم:
دلایلی که از آنها حکم
تشبه به کفار در پوشش به دست میآید، دو دستهاند:
دلایل عام: یعنی دلایلی که بهطور کلی دلالت بر حکم
تشبه به کفار دارند و در آنها مصداق خاصی مطرح نشده است.
دلایل خاص: یعنی دلایلی که در خصوص تشبیه به کفار در پوشش وارد شدهاند.
آیات متعددی
برای اثبات حرکت
تشبه به کفار مورد استناد قرار گرفته؛
ولی دلالت آنها بر مدعا تمام به نظر نمیرسد؛ زیرا از دقت در متن آیات یادشده و موضوع مورد بحث در آنها، به دست میآید که این آیات مربوط به مسایل بنیادی دین همانند
توحید و
شرک،
عبودیت،
رسالت پیامبر اکرم ـ صلياللهعليهوآله ـ و حکم بر طبق
«ما انزل الله» است؛ چنانکه سخنان مفسرین نیز گویای همین مطلب است.
بنابراین استدلال به آیات یادشده بر مسئله فرعی همانند
تشبه به کفار، بجا نیست؛ لذا از طرح آنها صرف نظر میشود؛ اما دلالت آیه زیر و آیات مانند آن بر حرمت
تشبه به کفار در برخی موارد تمام است.
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوَاْ إِن تُطِيعُواْ الَّذِينَ كَفَرُواْ يَرُدُّوكُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ فَتَنقَلِبُواْ خَاسِرِينَ »؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید اگر از کسانی که
کفر ورزیدهاند، اطاعت کنید شما را به گذشتههایتان باز میگردانند و سرانجام زیانکار خواهید شد.
آیه شریفه مربوط به تبلیغات کفار پس از جنگ احد است که در لباس خیرخواهی و
نصیحت میخواستند مؤمنان را از قتال دلسرد نموده و میان آنان
تفرقه بیندازند؛
اما
خداوند مؤمنان را از
اطاعت آنان برحذر داشته است. مورد آیه گرچه درباره تبلیغات کفار پس از
جنگ احد است، ولی مورد، حکم در آیه را تخصیص نمیزند. پس با توجه به تبلیغات گسترده کافران مستکبر برای ترویج فرهنگ خویش، آیه،
تشبه به کفار را در اموری که از ویژگیها و شعارهای آنان است، شامل میشود؛ زیرا پیروی مؤمنان از کفار در امور یادشده، زمینه گرایش آنان به کفر را فراهم میسازد؛ با این توضیح که طاعت به معنای موافقت با
اراده کسی است که به انجام کاری تشویق و ترغیب دارد، اگرچه فرمانی در کار نباشد
و از طرفی مقصود از بازگشت به گذشته که در آیه، نتیجه پیروی از کفار شمرده شده، بازگشت به کفر است.
روشن است که مقصود از آن،
شأنیت است نه فعلیت، به این معنی که لازم نیست پیروی از کفار بهصورت بالفعل و حتمی، منجر به کفر پیروی کنندگان شود؛ بلکه همین که پیروی، زمینه گرایش به کفر را در آنها ایجاد نماید، مشمول نهی در آیه خواهد بود؛ چراکه در این آیه، ممکن است اطاعت کفار در همه جا یا توسط همه کس منجر به کفر نشود؛ بهویژه با توجه به این نکته که فعل «رد» یعنی بازگرداندن به گذشته، به کفار نسبت داده شده است نه به اطاعت؛ یعنی اطاعت از کفار در امور یادشده، شأنیت و زمینه، فعل کفار را در کشاندن
مؤمنان به کفر ایجاد میکند؛ گرچه ممکن است کفار در همه جا یا نسبت به همه کس قادر به کشاندن آنان به کفر نباشند.
پس با توجه به تبلیغات کافران مستکبر برای ترویج فرهنگ خویش،
تشبه به کفار در اموری که از ویژگیها و شعارهای آنان است، اطاعت از آنان بوده و زمینه کشاندن مؤمنان به کفر را ایجاد میکند، در نتیجه طبق ظاهر آیه شریف، حرام خواهد بود. یادآوری میشود اگرچه در آیه، امر یا نهی به کار نرفته است؛ ولی مقصود از آن، فرمان به دوری کردن از پیروی کافران است.
قال رسول الله صلياللهعليهوآله: «من تشبه بقوم فهو منهم».
این
روایت با اطلاق خود شامل
تشبه به کفار میشود و در نتیجه مبغوض بودن آن را اقتضا دارد؛ ولی از نظر
سند ضعیف است؛ زیرا گرچه در منابع اهل سنت آمده، ولی از محدثین امامیه، تنها ابن ابیجمهور احسائی آن را نقل نموده که نقل او معتبر نیست.
عن علی ـ عليهالسلام ـ انه قال: «من تشبه بقوم عد منهم».
از
علی علیهالسلام روایت شده که فرمود: کسی که خود را شبیه قومی نماید، از آنها شمرده خواهد شد.
این روایت نیز با اطلاق خود شامل
تشبه به کفار میشود و دلالت بر مبغوض بودن آن دارد، ولی از نظر سند ضعیف است؛ زیرا آن را میرزای نوری و قاضی مغربی بهصورت مرسل نقل کردهاند و نسبت به ضعف آن، جبرانکنندهای وجود ندارد.
قال امیر المؤمنین علیهالسلام: «ان لم تکن حلیماً فتحلم فانه قل من تشبه بقوم الا اوشک ان یکون منهم»؛
علی ـ عليهالسلام ـ فرمود: اگر بردبار نیستی، خود را بردبار بنمای؛ زیرا کم میشود کسی خود را شبیه قومی سازد و اندک اندک از آنها نشود.
دقت و تأمل در متن روایت ما را به این نکته رهنمون می سازد که این روایت در مقام بیان
حکم تکلیفی از قبیل حرمت یا کراهت نیست، بلکه از جمله آغازین آن که امر به حلمورزی است و تعابیری همانند «قل» و «اوشک» فهمیده میشود که روایت، ارشاد به این واقعیت است که در اموری چون
بردباری، چنانچه کسی بردبار نباشد؛ لیکن خود را همانند بردباران سازد، اندکاندک ظاهر او در باطن سرایت کرده و از آنها خواهد شد.
البته این روایت، صرفنظر از سند آن، اشارهای به برخی مفاسد
تشبه به کفار دارد. بدین ترتیب که در صورت
تشبه به آنان، چهبسا پیروی از امور ظاهری، اندک اندک به پیروی فکری و اعتقادی منجر شده و شخص در زمره آنان قرارگیرد.
در زمینه
تشبه به کفار در پوشش، روایاتی وارد شده که مهمترین آنها مورد بحث قرار میگیرند:
عن ابی عبدالله ـ عليهالسلام ـ قال: «اوحی الله عزوجل الی نبی من انبیائه قل للمومنین: لاتلبسوا لباس اعدائی و لاتطعموا طعام اعدائی و لاتسلکوا مسالک اعدائی فتکونوا اعدائی کما هم اعدائی»؛
امام صادق علیهالسلام فرمود: خداوند به پیامبری از پیامبرانش وحی فرمود: به مؤمنان بگو که لباس دشمنان مرا نپوشید و طعام دشمنان مرا نخورید و راههای دشمنان مرا نپیمایید وگرنه در زمره دشمنان من به شمار خواهید رفت.
در تهذیب، فعلها بهصورت غایب و بهجای
«لاتسلکوا مسالک اعدائی»،
«لایشاکلوا بمشاکل اعدائی» آمده است.
طریق مرحوم خوییمرحوم
خویی ـ رحمةالله ـ سند این روایت را ضعیف شمرده است،
ولی تضعیف او بجا نیست؛ زیرا این
حدیث را
شیخ صدوق ـ رحمةالله ـ در کتابهای
با سندهای مختلف روایت نموده و نیز
طوسی ـ رحمةالله ـ آن را در
تهذیب روایت کرده است. طریق
شیخ صدوق در کتابهای
من لایحضره الفقیه و
عیون الاخبار گرچه ضعیف است، ولی طریق او در کتاب
علل الشرایع و نیز طریق شیخ در تهذیب معتبر است.
طریق شیخ صدوق در طریق شیخ صدوق در
علل الشرایع، همه راویان صحیح و دارای توثیق خاص هستند، مگر حسین بن یزید نوفلی و اسماعیل بن ابی زیاد سکونی که نوفلی توثیق خاص ندارد
و سکونی از عامه است،
ولی این امر ضرری به اعتبار سند نمیرساند؛ زیرا نوفلی از رجال
کامل الزیارات و از ثقات تفسیر
علی بن ابراهیم است. علی بن ابراهیم در مقدمه تفسیرش به وثاقت راویانی که در طریق
احادیث تفسیرش واقع شدهاند، تصریح کرده است
و
ابن قولویه نیز در مقدمه کامل الزیارات تصریح به وثاقت راویانی نموده که در اسانید آن واقع شدهاند؛
به همین جهت کسانی که در اسناد این دو کتاب قرار گرفتهاند، از جمله نوفلی، موثق به توثیق عام هستند؛ چنانکه مرحوم خویی ـ رحمةالله ـ همه کسانی را که در اسناد این دو کتاب واقع شدهاند، موثق میداند
اما سکونی گرچه از عامه است ولی توثیق خاص دارد
و
شیخ طوسی گفته است: طائفه امامیه به روایات او عمل نمودهاند؛
بنابراین طریق شیخ صدوق در
علل الشرایع معتبر است.
طریق شیخ طوسیطریق شیخ طوسی نیز همانند طریق شیخ صدوق معتبر است؛ گرچه در آن علاوه بر نوفلی و سکونی، ابراهیم بن هاشم واقع شده که توفیق خاص ندارد؛ زیرا ابراهیم از
ثقات تفسیر فرزندش علی بن ابراهیم است؛ بهگونهای که در طریق بسیاری از احادیث آن واقع شده است؛
ازاینروی بسیاری از بزرگان فن، به
وثاقت و صحت روایت ابراهیم تصریح نمودهاند؛
پس حدیث مورد بحث از نظر
سند معتبر به شمار میرود.
عبارت
«لاتلبسوا لباس اعدائی» نهی و ظهور در تحریم دارد؛
چنانکه
شیخ حر عاملی نیز آن را حمل بر
تحریم نموده است.
در نتیجه آن دسته از پوشیدنیهایی که از ویژگیها و شعارهای کافران است؛ بهگونهای که پوشنده آن در عرف، پوشنده لباس آنان به شمار رود، مشمول نهی در عبارت یاد شده است و حرام خواهد بود. به نظر میرسد اکنون کراوات و پاپیون در جامعه ما از همین مقوله هستند؛ چنانکه برخی فقهای معاصر همانند آیه الله خامنهای، آیه الله صافی و آیه الله مکارم، استفاده از آنها را جایز نمیدانند.
عن ابی عبدالله ـ عليهالسلام ـ قال: «کان امیرالمومنین ـ عليهالسلام ـ یقول: لاتزال هذه الامه بخیر مالم یلبسوا لباس العجم و یطعموا اطعمه العجم فاذا فعلوا ذلک ضربهتم الله بالذل»؛
امام صادق ـ عليهالسلام ـ فرمود: امیرالمومنین ـ عليهالسلام ـ میفرمود: این امت مادامی که لباس عجم را نپوشند و خوراکهای عجم را نخورند، پیوسته در خیر هستند و هر گاه چنین کنند، خداوند برای آنها ذلت را مقرر خواهد کرد.
این حدیث در موضع دیگر
محاسن برقی و نیز در
وسائل الشیعه با یک جمله اضافی نقل شده که ارتباطی به موضوع بحث ندارد.
این روایت از نظر سند اشکال دارد؛ زیرا در آن محمدبن خالد برقی و طلحه بن زید واقع شدهاند، طلحه بن زید اگر چه از
اهل سنت است
و
توثیق خاص ندارد، ولی توثیق عام دارد؛ زیرا از ثقاوت صفوان است
و شیخ طوسی کتاب او را مورد
اعتماد دانسته
ولی محمدبن خالد برقی مورد اختلاف است؛ زیرا این غضائری علامه حلی،
و نجاشی
او را تضعیف نموده و شیخ طوسی او را
توثیق کرده است؛
اگرچه
علامه حلی به قول شیخ طوسی اعتماد نموده و او را توثیق کرده است،
ولی وجهی برای این ترجیح به نظر نمیرسد؛ لذا سند حدیث به لحاظ محمد بن خالد برقی اشکال دارد.
گویا مقصود از
عجم درحدیث، کفار هستند؛ چنانکه مرحوم
کاشف الغطاء آن را متحمل دانسته و حدیث را حمل بر
کراهت کرده است.
دقت در متن حدیث نیز ما را به همین نکته رهنمون میسازد؛ زیرا تعبیری مانند «لاتزال هذه الامه بخیر» متناسب با کراهت است.
بنابراین حدیث، دلالت بر کراهت
تشبه به کفار در پوشش دارد. در این صورت صرفنظر از سند، طریق جمع میان این
حدیث و حدیث معتبر پیشین، آن است که حدیث پیشین را که دلالت برحرمت دارد، حمل بر موردی نماییم که
تشبه در اموری باشد که از ویژگیها و شعارهای آنان است و این حدیث را حمل بر موردی نماییم که این چنین نیست.
عن عائشه ان رسول الله صلياللهعليهوآله: «کان لایترک فی بیته شیئاً فیه تصلیب الاقبضه»؛
عایشه گفته است که: پیامبر اکرم ـ صلياللهعليهوآله ـ درخانه چیزی را که بر آن نقش صلیب بوده، رها نمیکرد، مگر اینکه آن را میبرید. این روایت از نظر سند ضعیف است؛ زیرا تنها در منابع حدیثی اهل سنت آمده و محدثین
شیعه آن را روایت نکردهاند.
دلایلی که از آنها
تشبه به کفار در آرایش به دست می آید، نیز دو دستهاند:
همان دلایلی که در مسأله پوشش بهصورت کلی بیانگر حرمت
تشبه به کفار در برخی موارد بودهاند، درمورد آرایش نیز جاری میشوند.
روایت معتبر شیخ طوسی که پیش از این در مسئله مربوط به پوشش مطرح شد، یکی از فقراتش شامل آرایش نیز میشود: «اوحی الله عزوجل الی نبی من الانبیاء قل للمومنین... و لا یشاکلوا بمشاکل اعدائی».
بر طبق این فقره،
خداوند به مؤمنان میفرماید: هم شکل دشمنان من نشوید.
نهی دراین فقره، طبق قاعده، ظهور در
حرمت دارد؛ چنانکه شیخ حر عاملی نیز آن را حمل بر حرمت کرده است.
پس اگر آرایش از ویژگیها و شعارهای کفار باشد؛ بهگونهای که شخص با انجام آن در عرف، هم شکل کافران محسوب شود، مشمول نهی در این فقره بوده و مرتکب حرام خواهد شد. گویا نظر مقام معظم رهبری نیز دراین زمینه همین است. ایشان میگوید: ملاک در حرمت
تقلید از غرب از نظر آرایش مو و مانند آن، شبیه شدن به دشمنان اسلام و ترویج فرهنگ آنان است که با اختلاف کشورها، زمانها و اشخاص، متفاوت خواهد بود.
ترویج فرهنگ در کلام یادشده، همان نحوه آرایش و مانند آن است و این هنگامی است که از ویژگیهای آنان باشد؛ بهگونهای که شخص با انجام آن شبیه کفار محسوب شود.
قال رسول الله صلياللهعليهوآله: «ان المجوس جزوا لحاهم وفروا شواربهم و انا نجز الشوارب و نعفی اللحی وهی الفطره»؛
مجوس ریشهای خود را میتراشیدند و سبیلها را پرپشت میگذاشتند؛ ولی ما سبیلهای خود را میتراشیم و ریشهای خود را بلند میگذاریم، روش ما مطابق فطرت است.
این روایت گرچه مرسله است، ولی معتبر است؛ زیرا از مرسلات معتبر شیخ صدوق است؛ چراکه مرسلات او دو قسماند:
اول: مرسلاتی که آنها را بهطور جزم به معصوم نسبت داده است، مانند «قال امیرالمؤمنین کذا».
دوم: مرسلاتی که آنها را بهطور جزم به معصوم نسبت نداده بلکه گفته است «روی عنه علیه السلام». مرسلات دسته اول مورد اعتماد و قابل قبول هستند.
روایت مورد بحث جزو دسته اول است؛ زیرا
شیخ صدوق آن را به نحو جزم به پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ نسبت داده و گفته «قال رسول الله صلياللهعليهوآله»، پس این حدیث معتبر است؛ چراکه از صدوق جدا بعید است خبری را که نزد او موثق نباشد و روایاتش صحیح نباشند، به نحو جزم به
معصوم نسبت دهد؛ با اینکه نهایت احتیاط و کمال دقت را در اسناد داشته است. وانگهی خود صدوق در کتابش به نحو عام اینگونه اخبار را صحیح شمرده است؛ او در مقدمه کتابش گفته است: روایاتی را در این کتاب میآورم که بر طبق آنها
فتوا داده و حکم به صحت آنها مینماییم و میان خود و پروردگارم آنها را
حجت میدانم.
بنابراین روایت مورد بحث و امثال آن که بهطور جزم به معصوم نسبت داده شدهاند، در
تصحیح عام شیخ صدوق، قدر متیقن بوده و معتبر میباشند.
گویا مرحوم خویی ـ رحمةالله ـ دلالت این حدیث را بر حرمت
تشبه به مجوس تمام میداند؛ ولی میگوید: «فرار از
تشبه نیاز به انجام هر دو مورد ندارد، بلکه با فعل یکی از آن دو نیز محقق میشود.
بدین معنی اگر کسی ریش و سبیل، هر دو را بلند بگذارد یا هر دو را بتراشد، از
تشبه به مجوس خارج میشود.
قال رسول الله صلياللهعليهوآله: «حفوا الشوارب واعفوا اللحی و لا تشبهوا بالیهود»؛
سبیلهای خود را کوتاه و ریشهای خود را بلند نگه دارید و خود را شبیه یهود مگردانید.
این حدیث از نظر سند همانند حدیث پیشین است بدین معنی که از مرسلات معتبر شیخ صدوق است؛ زیرا آن را به نحو جزم به معصوم نسبت داده است.
در عبارت
«ولا تشبهوا بالیهود» احتمال میشود مربوط به بلند کردن سبیل و تراشیدن ریش باشد و احتمال میرود، فقط مربوط به بلند نمودن بیش از حد ریش باشد. به این معنی که ریشها را بلند نگه دارید؛ ولی همانند
یهود نباشید که ریشها را بیش از حد (یک قبضه) بلند میکنند.
دقت در متن حدیث، احتمال دوم را تأیید میکند؛ چنانکه محدث
فیض کاشانی با بررسی واژههای حدیث به این نتیجه رسیده
و برخی محققان نیز آن را پذیرفتهاند.
در نتیجه نهی در
«ولا تشبهوا بالیهود» حمل بر کراهت میشود؛ زیرا جمله
«واعفوا اللحی» که به انبوه گذاشتن ریش امر میکند، برای استحباب است.
پس وحدت سیاق اقتضا دارد که جمله
«ولا تشبهوا بالیهود» حمل بر کراهت شود.
قابل ذکر است که ممنوعیت تراشیدن ریش، دلایل دیگری همانند روایت صحیح بزنطی
و سیره قطعیه متدینین که متصل به زمان پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ است.
قال رسول الله صلياللهعليهوآله: «غیروا الشیب ولا تشبهوا بالیهود والنصاری»؛
پیامبر اکرم ـ صلياللهعليهوآله ـ فرمود: موهای سپید خود را (با خضاب) تغییر دهید و خود را شبیه یهود و
نصارا نسازید.
سند حدیث از جهات متعدد اشکال دارد و ضعیف است؛ ولی در
نهج البلاغه آمده است که از
امام علی علیهالسلام درباره این سخن پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ که فرمود: «غیروا الشیب ولاتشبهوا بالیهود» سؤال شد، امام ـ عليهالسلام ـ فرمود: پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ این سخن را هنگامی فرمود که پیروان
اسلام اندک بودند؛ اما اکنون که اسلام گسترش یافته و استوار شده است، هرکس آنچه را دوست دارد، انجام دهد.
از روایت فوق به دست میآید که نهی پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ از
تشبه به یهود در عدم خضاب موی سفید، صرفاً به خاطر
تشبه به آنان نبوده؛ بلکه برای دفع توهم ضعف پیروان اسلام در مقابل کفار بوده است؛ لذا پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ به پیروان دستور داده بودند موهای خود را خضاب نمایند تا در دیدگان دشمنان پیر جلوه نکنند.
دلایلی که از آنها حکم
تشبه به کفار در آداب و رسوم به دست میآید نیز دو دستهاند:
همان دلایلی که در مسئله پوشش بهصورت کلی بیانگر حرمت
تشبه به کفار در برخی موارد بودهاند، در مورد آداب و رسوم نیز جاری میشوند.
حدیث معتبر شیخ صدوق که پیش از این در مسئله پوشش مطرح شده بود، یکی از فقراتش مربوط به آداب و رسوم است:
«اوحی الله عزوجل الی نبی من انبیائه قل للمومنین... ولاتسلکوا مسالک اعدائی».
نهی در عبارت
«ولاتسلکوا مسالک اعدائی» شامل آداب و رسومی میشود که از ویژگیها و شعارهای کفار است؛ درصورتیکه شخص آن را زی خود قرار دهد؛ بهگونهای که در عرف، طی کننده طریق آنها شمرده شود و نهی،
ظهور در حرمت دارد؛
چنانکه شیخ حر عاملی نیز آن را حمل بر حرمت نموده است.
پس طبق این حدیث،
تشبه به کفار در آداب و رسوم آنها، بر وجهی که ذکر شد،
حرام خواهدبود.
قال الصادق عليهالسلام: «الاکل عند اهل المصیبة من عمل الجاهلیه والسنه البعث الیهم بالطعام کما امر به النبی فی آل جعفربن ابی طالب لما جاء نعیه»؛
امام صادق علیهالسلام فرمود: غذاخوردن نزد صاحب عزا از کارهای اهل
جاهلیت است،
سنت آن است که غذا برای آنها فرستاده شود؛ چنانکه پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ درباره آل جعفر ابن ابیطالب، هنگامی که خبر شهادتش رسید، چنین دستوری صادر فرمود.
این حدیث از مرسلات معتبر شیخ صدوق است؛ زیرا آن را بهطور جزم به
معصوم علیهالسلام نسبت داده است؛ چنانکه پیش از این گفته شد، چنین مرسلهای معتبر است.
از دقت در متن حدیث به دست میآید که حدیث در مقام تحریم نیست؛ بلکه دلالت بر کراهت دارد؛ زیرا فقره دوم که میگوید:
«السنه البعث الیهم بالطعام» ظهور در
استحباب دارد، پس مراد از فقره اول که نقطه مقابل آن میباشد، کراهت است.
قال ابوعبدالله عليهالسلام: «اکنسوا افنیتکم ولاتشبهوا بالیهود»؛
حیاط منازل خود را جارو کنید و مانند یهود نباشید.
سند این حدیث معتبر است، گرچه در آن، سعدان بن مسلم واقع شده است؛ زیرا او از ثقات تفسیر علی بن ابراهیم
و نیز از رجال
کامل الزیارات است
و چنانکه پیش از این گفته شد، کسانی که در اسناد این دو کتاب واقع شدهاند،
موثق به شمار میروند؛
امر در «
اکنسوا افنیتکم»، به معنای
وجوب نیست، لذا نهی در
«ولاتشبهوا بالیهود» که مربوط به آن است، به معنای کراهت خواهدبود.
دلالت برخی روایات بر کراهت
تشبه به کفار در مواردی مانند پوشیدن لباس عجم، غذا خوردن نزد صاحب عزا و عدم نظافت حیاط منزل، منافاتی با ادلهی حرمت
تشبه به کفار ندارد؛ زیرا:
اولاً: خروج برخی افراد از تحت ادله یادشده، ضرری به سایر موارد نمی رساند؛ چنان که مقتضای
عام و خاص همین است.
ثانیاً: همانگونه که پیش از این گفته شد، ادله حرمت
تشبه به کفار مربوط به مواردی است که
تشبه به کفار در اموری باشد که از ویژگیها و شعارهای آنان است، بهگونهای که شخص با انجام آنها، متلبس به لباس کافران یا هم شکل آنان و یا طیکننده راه آنان به شمار رود. پس جمع میان ادله، اقتضا دارد که روایات دال بر کراهت را حمل بر موردی نماییم که
تشبه به کفار در این حد نباشد؛ چنانکه دقت در برخی از این روایات نیز ما را به این نکته رهنمون میسازد.
همانگونه که مباحث گذشته نشان میدهد،
تشبه به کفار مربوط به اموری است که در عرف، از ویژگیها و شعارهای آنان به شمار رود؛ به نحوی که پیش از این ذکر شده است؛ روشن است که این امر با اختلاف زمانها و مکانها متفاوت خواهد بود. بنابراین اگر عملی در کشوری از ویژگیهای کفار به شمار رود و در کشور دیگر چنین نباشد، حکم آن در آن دو کشور متفاوت خواهد بود و همچنین اگر عملی در زمانی از ویژگیهای کفار باشد، ولی پس از آن طوری میان مسلمانان رواج یابد که دیگر از ویژگیهای آنان محسوب نشود، حکم
تشبه به کفار را ندارد.
همانگونه که دلایل پیشین نشان میدهد، حرمت
تشبه به کفار مربوط به اموری مانند پوشش، آرایش و آداب و رسوم زندگی است؛ پس مسائل علمی و صنعت و مانند آن، مشمول دلایل یادشده نیستند.
تشبه به کفار با توجه به آثار و عواقب آن آنچه تاکنون مورد بحث قرار گرفت،
تشبه به کفار با صرفنظر از آثار و عواقب آن بوده است. اکنون مسئله
تشبه به کفار با توجه به آثار و عواقب آن با رعایت حجم مقاله مورد بررسی قرار میگیرد.
مقصود از آثار و عواقب، مفاسدی است که بر عمل
تشبه مترتب میشود؛ مانند این که
تشبه به کافران، موجب
سلطه آنان بر مسلمانان در زمینه سیاسی، نظامی، اقتصادی و مانند آن شود. بدین نحو که مثلاً
تشبه مردم به کفار در سطح گسترده، برای کفار توهم همراهی مردم با آنان را ایجاد نماید و زمینه حمله نظامی آنها را فراهم سازد. یا آن که
تشبه به کفار در انظار جهانی، به معنی اعراض مردم از
حکومت اسلامی تلقی شود و موقعیت دولت اسلامی در روابط بینالمللی تضعیف شود و یا آن که بر
تشبه به کفار، مفاسد اجتماعی مترتب باشد و یا آنکه موجب ترویج دین کافران گردد. در اینگونه موارد، علاوه برحکم
تشبه به کفار، عنوان حرام دیگری نیز بر آن مترتب میشود. برای توضیح مطلب، از میان آثار و عواقب مورد اشاره، مسئله سلطه بهعنوان نمونه مورد بررسی قرار میگیرد.
خداوند متعال فرمود:
«وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا»؛
خداوند هرگز برای کافران، بر مؤمنان راهی (برای تسلط) قرار نداده است.
«سبیل» نکره در سیاق نفی و افاده عمومی میکند؛ بدین معنی که در
شریعت اسلامی برای کافران، هیچ راه تسلطی بر مسلمانان قرار داده نشده است. ازاینروی با این آیه، بر عدم جواز تسلط کفار بر مسلمانان در تمام زمینهها میتوان استدلال کرد؛
چنانکه
فاضل مقداد میگوید: فقها با این آیه بر مسائل متعددی استدلال میکنند. آنگاه خود، نه مسئله را برشمرده و در پایان گفته است: بهطور کلی هر چیزی که موجب دخول مسلمان در ملک کافر یا موجب سلطه
کافر بر
مسلمان گردد، به دلیل آیه یادشده
باطل است.
بنابراین چنانچه
تشبه به کفار، موجب سلطه آنان بر مسلمانان گردد، عمل
تشبه، تعاون بر اثم بوده و از این بابت نیز مصداق حرام خواهد بود.
خداوند متعال فرموده است:
«وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ»؛
در
گناه و تعدی دستیار هم نشوید.
سایت پژوهشکده باقر العلوم