تبلیغ مؤمن آل فرعون (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مؤمن آل فرعون به نفع
حضرت موسی علیهالسلام قومش را به
یکتاپرستی دعوت میکرد. در این مقاله آیات مرتبط با تبلیغ مؤمن آل فرعون معرفی میشوند.
دعوت به
توحید، از محورهاى تبليغى
مؤمن آل فرعون:
«... وأنا أدعوكم إلى العزيز الغفَّر؛
...در حالي كه من شما را به سوي خداوند عزيز غفار دعوت ميكنم.»
مؤمن آل فرعون در تبلیغ و ارشاد قومش از دو روش
تهدید و جدل استفاده میکرد.
تبليغ مؤمن آل فرعون به نفع موسى علیهالسلام با استفاده از شيوه
جدل، در مقابل منطق زور
فرعونیان:
«وقال رجل مّؤمن مّن ءال فرعون يكتم إيمنه أتقتلون رجلا أن يقول ربّى اللّه وقد جاءكم بالبيّنت من رّبّكم وإن يك كذبا فعليه كذبه وإن يك صادقا يصبكم بعض الّذى يعدكم إنّ اللّه لايهدى من هو مسرف كذّاب؛
مرد مومني از آل فرعون كه ايمان خود را پنهان ميداشت گفت، آيا ميخواهيد كسي را به قتل برسانيد بخاطر اينكه ميگويد پروردگار من الله است در حالي كه دلائل روشني از سوي پروردگارتان آورده، اگر دروغگو باشد دروغش دامن خود او را خواهد گرفت، و اگر راستگو باشد (لااقل) بعضي از عذابهائي را كه وعده ميدهد به شما خواهد رسيد، خداوند كسي را كه اسرافكار و بسيار دروغگو است هدايت نميكند.»
گاهی شدت فشار مخالفان به حدی است که اظهار دعوت به مفهوم قرار دادن آن در معرض خطر قطعی است، پس برای مؤمن آل فرعون که دارای منصبی حکومتی و از نزدیکان فرعون است و می تواند حمایت عملی مؤثری برای دعوت فراهم سازد،
کتمان ایمان در شرایطی بسیار بجاست، تا زمانی که به اقتضای شرایط جدید، صورت علنی یابد. زمانی که جان موسی از سوی فرعون تهدید می شود فعالیت جدی او آغاز می گردد: «وقال رجل مؤمن من آل فرعون یکتم إیمانه أتقتلون رجلا أن یقول ربی الله
و مردی مؤمن از خاندان فرعون که ایمان خود را نهان می داشت، گفت: آیا مردی را می کشید که می گوید: پروردگار من خداست؟.» در مجموعه
قصص القرآن الکریم نوشته محمدعلی دخیل چنین آمده است: او حزبیل پسر عموی فرعون و
ولی عهد او بوده که ایمانش را در هنگام ضرورت پنهان می داشت و چون شرایط مساعد گشت، ایمان خود را علنی ساخت. ولی در هر شرایط تابع دستورهای الهی بود.
مؤمن آل فرعون به خوبی می داند با اندک دفاعی از موسی و رسالت او، امنیتی برای او نخواهد ماند، اما، مع الوصف به دفاعی جانانه و همه جانبه می پردازد که نخستین مرحله آن متزلزل ساختن منطق فرعونیان است. می گوید: به
مجرد این که کسی بگوید: خدا پروردگار من است، او را می کشید؟ این جمله خود حاوی
استدلال است «أتقتلون رجلا أن یقول ربی الله وقد جاءکم بالبینات من ربکم؛
آیا مردی رامی کشید که می گوید: پروردگار من خداست؟ و مسلما برای شما از جانب پروردگارتان دلایل آشکاری آورده است.»
استدلال های دیگر او به قرار زیر است:
«و إن یک کاذبا فعلیه کذبه وإن یک صادقا یصبکم بعض الذی یعدکم إن الله لایهدی من هو مسرف کذاب؛
و اگر
دروغگو باشد، دروغش به زیان اوست، و اگر
راستگو باشد، برخی از آنچه به شما وعده می دهد به شما خواهد رسید، چرا که خدا کسی را که افراط کار دروغ
زن باشد
هدایت نمی کند.»
«یا قوم لکم الملک الیوم ظاهرین فی الأرض فمن ینصرنا من بأس الله إن جاءنا؛
ای
قوم من، امروز فرمانروایی از آن شماست و در این سرزمین مسلطید، ولی چه کسی ما را از بلای خدا - اگر به ما برسد - حمایت خواهد کرد؟ »
این انکار شدیدی از جانب مؤمن است که می خواهید جنایت بزرگی مانند قتل یک
نفس محترم مرتکب شوید و هیچ دلیلی برای آن ندارید مگر کلمه حقی که گفته و برای سخن حقش نه یک دلیل بلکه دلایل روشن متعددی از جانب آن که خدایش می خواند آورده است، و این نوعی آماده سازی مخاطبان برای
اعتراف آنها به حقانیت دعوت موسی و آرام کردن
خشم آنها ست.
در مرحله ای دیگر از
تبلیغ خود، دعوت فرعونیان را پوچ و بی معنا و بدین سبب غیر قابل اعتنا می شمرد: «لاجرم أنما تدعوننی إلیه لیس له دعوة فی الدنیا ولا فی الآخرة وأن مردنا إلی الله؛
آنچه مرا به سوی آن دعوت می کنید، به ناچار نه در دنیا و نه در آخرت (در خور) خواندن نیست و در حقیقت، برگشت ما به سوی خدا ست.»
مؤمن آل فرعون نیز گاهی با یاد آوری و
انذار توأمان،
آهنگ تحریک و
اقناع مخاطبان را می نماید، دو شیوه ای که به خوبی یکدیگر را تکمیل می کنند:
۱. «و قال الذی آمن یا قوم إنی أخاف علیکم مثل یوم الأحزاب مثل دأب قوم نوح و عاد و ثمود والذین من بعدهم وما الله یرید ظلما للعباد؛
و کسی که ایمان آورده بود گفت: ای قوم من، من از روزی مثل روز دسته های مخالف خدا بر شما می ترسم.» در این آیات، انذار و یادآوری سرگذشت اقوام پیشین به همراه یکدیگر، یک روند تبلیغی مؤثر را به وجود آورده است که می تواند هر مخاطب
حق پذیری را به تأثر وا دارد.
۲. «و یا قوم إنی أخاف علیکم یوم التناد یوم تولون مدبرین ما لکم من الله من عاصم ومن یضلل الله فما له من هاد؛
و ای قوم من، من شما را از روزی که مردم یکدیگر را
ندا در می دهند، بیم دارم.»
در این قسمت یادآوری ها، استدلال ها و نصیحت ها، برای اتمام حجت، انذاری صریح و تکان دهنده را ارائه می کند که حاوی نوعی
برائت نیز هست:
« الذین یجادلون فی آیات الله بغیر سلطان أتاهم کبر مقتا عند الله و عند الذین آمنوا کذلک یطبع الله علی کل قلب متکبر جبار
کسانی که درباره آیات خدا - بدون حجتی که برای آنان آمده باشد -
مجادله می کنند، این ستیزه در نزد خدا و کسانی که ایمان آورده اند
عداوت بزرگی است. این گونه خدا بر
دل هر
متکبر زور گویی مهر می نهد.»
آیه ۳۴
سوره غافر نیز بر یاد آوری ماجرای دعوت پر از اعجاز و عبرت یوسف آغاز می شود و با انذار گمراهی دائم مشرکان پایان می یابد: «ولقد جاءکم یوسف من قبل بالبینات فما زلتم فی شک مما جاءکم به؛
و به
یقین،
یوسف پیش از این، دلایل آشکار برای شما آورده، و از آنچه برایتان آورد همواره در تردید بودید.»
تبلیغ مؤمن آل فرعون به نفع
موسی علیهالسلام، با هشدار به آسيب ديدن شديد آنان بر اثر
کشتن موسى (علیهالسلام):
«وقال رجل مّؤمن مّن ءال فرعون يكتم إيمنه أتقتلون رجلا أن يقول ربّى اللّه وقد جاءكم بالبيّنت من رّبّكم وإن يك كذبا فعليه كذبه وإن يك صادقا يصبكم بعض الّذى يعدكم إنّ اللّه لايهدى من هو مسرف كذّاب؛
مرد مومني از آل فرعون كه ايمان خود را پنهان ميداشت گفت، آيا ميخواهيد كسي را به قتل برسانيد بخاطر اينكه ميگويد پروردگار من الله است در حالي كه دلائل روشني از سوي پروردگارتان آورده، اگر دروغگو باشد دروغش دامن خود او را خواهد گرفت، و اگر راستگو باشد (لااقل) بعضي از عذابهائي را كه وعده ميدهد به شما خواهد رسيد، خداوند كسي را كه اسرافكار و بسيار دروغگو است هدايت نميكند.»
تبليغ مؤمن آل فرعون با هشدار به فرعونيان و
قبطیان، درباره خطر
عذاب الهى در صورت مخالفت با موسى علیهالسلام:
«وقال رجل مّؤمن مّن ءال فرعون يكتم إيمنه أتقتلون رجلا أن يقول ربّى اللّه وقد جاءكم بالبيّنت من رّبّكم وإن يك كذبا فعليه كذبه وإن يك صادقا يصبكم بعض الّذى يعدكم إنّ اللّه لايهدى من هو مسرف كذّاب• يقوم لكم الملك اليوم ظهرين فى الأرض فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا قال فرعون ما أركم إلّا ما أرى وما أهديكم إلّاسبيل الرّشاد؛
مرد مومني از آل فرعون كه ايمان خود را پنهان ميداشت گفت، آيا ميخواهيد كسي را به قتل برسانيد بخاطر اينكه ميگويد پروردگار من الله است در حالي كه دلائل روشني از سوي پروردگارتان آورده، اگر دروغگو باشد دروغش دامن خود او را خواهد گرفت، و اگر راستگو باشد (لااقل) بعضي از عذابهائي را كه وعده ميدهد به شما خواهد رسيد، خداوند كسي را كه اسرافكار و بسيار دروغگو است هدايت نميكند.اي قوم من! امروز حكومت از آن شماست، و در اين سرزمين پيروزيد، اگر عذاب الهي به سراغ ما آيد، چه كسي ما را ياري خواهد كرد؟! فرعون گفت: من جز آنچه را معتقدم به شما ارائه نميدهم، و شما را جز به طريق حق و پيروزي دعوت نميكنم (دستور همان قتل موسي است).»
تبليغ مؤمن آل فرعون با
انذار قوم خود، از دچار شدن به كيفرى همچون كيفر احزاب و اقوام
کافر پيشين:
«وقال الّذى ءامن يقوم إنّى أخاف عليكم مّثل يوم الأحزاب• مثل دأب قوم نوح وعاد وثمود والّذين من بعدهم وما اللّه يريد ظلما لّلعباد؛
آن مرد با ايمان گفت: اي قوم من، من بر شما از روزي همانند روز (عذاب) اقوام پيشين خائفم! از عادتي همچون عادت قوم نوح و عاد و ثمود و كساني كه بعد از آنها بودند (از شرك و كفر و طغيان) ميترسم و خداوند ظلم و ستمي بر بندگانش نميخواهد.»
تبليغ مؤمن آل فرعون با انذار قوم خويش، از دچار شدن به
عذاب الهی در
روز قیامت:
«ويقوم إنّى أخاف عليكم يوم التّناد• يوم تولّون مدبرين ما لكم مّن اللّه من عاصم ومن يضلل اللّه فما له من هاد؛
اي قوم! من بر شما از روزي كه مردم يكديگر را صدا ميزنند (و از هم ياري ميطلبند و صدايشان به جائي نميرسد) بيمناكم!همان روز كه روي ميگردانيد و فرار ميكنيد، اما هيچ پناهگاهي در برابر خداوند براي شما وجود ندارد، و هر كس را خداوند (بخاطر اعمالش گمراه سازد، هدايت كننده اي براي او نيست. »
از شیوه های مشترک انبیا و اولیا در تبلیغ
دین این است که سر نوشت خود شان و مخاطبان را یکسان به حساب آورند و برای آن ناصحانه دلسوزی کنند. ازاین رو مؤمن آل فرعون، این گونه به مردم هشدار می دهد:
۱. «فمن ینصرنا من بأس الله إن جاءنا؛
پس چه کسی ما را از بلای خدا - اگر به ما رسد - حمایت خواهد کرد؟»
۲. «إنی أخاف علیکم مثل یوم الأحزاب؛
من بر شما از مثل روز عذاب دسته های مخالف خدا می ترسم.»
۳. «یا قوم إنما هذه الحیاة الدنیا متاع وإن الآخرة هی دار القرار؛
ای قوم من، این زندگی دنیا تنها کالایی ناچیز است، و در حقیقت، آن
آخرت است که سرای پایدار است.»
۴. «و یا قوم ما لی أدعوکم إلی النجاة وتدعوننی إلی النار؛
و ای قوم من، چه شده است که من شما را به نجات می خوانم و شما مرا به
آتش می خوانید؟ بیش از هر چیز باید به
لحن و
سیاق آیات فوق دقت کرد تا
عمق دلسوزی و خیر خواهی مؤمن برای مردم روشن گردد.
از ظاهر آیات بر می آید که تبلیغ مؤمن دارای مراحل متعدد بوده است و با طی یک
مرحله، در صدد یافتن فرصت دیگر بوده و پیام های خود را در فراگرد تبلیغی جدید عرضه می کرده آیات ۲۸ تا ۳۵ سوره مؤمن است.
را می توان حکایت کننده مرحله اول دعوت وی دانست و آیات ۳۸ تا ۴۶
بازگو کننده مرحله دوم می باشند. گفتنی آن که به نظر می رسد با مردد شدن فرعونیان در مورد قتل موسی مرحله اول دعوت او به
توفیق نایل شد، و در مرحله دوم وقت آن رسیده که مبلغ ضمن
تقویت این
نتیجه، در پی
تثبیت عقاید و پیام های دیگر خویش باشد. جالب است که ترتیب شیوه های اتخاذ شده در دو مرحله متفاوت است. به عنوان مثال در مرحله دوم
شیوه ترغیب و تشویق بسیار بیشتر از مرحله اول به کار رفته و در عوض انذار در مرحله اول بیشتر به چشم می خورد.
از آن جا که یک باره نمی توان تمامیت عقل و دل مخاطبان را در اختیار گرفت، در مراحل اولیه دعوت، نوعی همراهی و امید
هدایت تدریجی ضرورت می یابد. مؤمن از ابتدا سخن نهایی و اعتقاد کامل را بازگو نکرد، چه، مخاطبان از تلقی و تحمل آن عاجز بودند. پس نوعی همراهی و تسهیل امر موجب تمایل آنان به پیام او گردید، به این ترتیب که، هر چند می داند تمام
گفتار موسی راست و صحیح است با ظاهر
شک و دودلی می گوید: وإن یک کاذبا فعلیه کذبه، و اگر دروغگو باشد، دروغش به
زیان اوست. و نیز به جای آن که به تمام آنچه موسی
وعده داده اشاره کند، بعضی از آن را متعرض شده است: «وإن یک صادقا یصبکم بعض الذی یعدکم؛
و اگر راستگو باشد، بعضی از آنچه شما را وعده داده به شما می رسد. اگر پرسیده شود چرا گفت: بعضی از آنچه وعده تان داده به شما می رسد، در حالی که او
نبی راستگو یی است و هر چه وعده داده بدون استثنا باید عملی شود، پاسخ این است که چون او در مقابل دشمنان موسی و منکران دعوتش نیاز داشت تا قدری با آنان مدارا و ملایمت کند و راه میانه را بپیماید و از در خیرخواهی درآید، طوری که زمینه برای قبول آنها فراهم تر شود و چون از او شنیدند پیامش را رد نکنند».
بخش قابل توجهی از آیات دعوت مؤمن آل فرعون را تشویق ها و
امید بخشی های او به مخاطبان تشکیل می دهد. وی آن گاه که شیوه های استدلال و انذار و یادآوری را بی اثر یا کم
اثر می بیند، در دومین فرآیند تبلیغی خود، بیش از هر روش، به
تشویق و اظهار خیر خواهی می پردازد و با بیان نعمت ها و پاداش های الهی، آنان را به پذیرش و التزام به پیام ها سوق می دهد.
«و قال الذی آمن یا قوم اتبعون أهدکم سبیل الرشاد؛
و آن کس که ایمان آورده بود گفت: ای قوم من، مرا
پیروی کنید تا شما را به راه درست هدایت کنم.»
«و من عمل صالحا من ذکر أو أنثی و هو مؤمن فأولئک یدخلون الجنة یرزقون فیها بغیرحساب؛
و هر کس که کار شایسته ای کند، چه
مرد باشد یا
زن، در حالی که ایمان داشته باشد، در نتیجه، آنان داخل
بهشت می شوند و در آن جا بی حساب روزی می یابند.»
«یا قوم إنما هذه الحیاة الدنیا متاع وإن الآخرة هی دار القرار؛
ای قوم من، این زندگی دنیا تنها کالایی ناچیز است و در حقیقت، آن سرای آخرت است که سرای پایدار است.»
در دعوت مؤمن آل فرعون، اسلوب مقایسه به نیکو ترین وجه مورد بهره برداری قرار گرفته تا ضمن روشنگری و آگاهی بخشی،
فطرت و
روان مخاطبان را به پذیرش حق و ندای توحید تحریک و
تحریض نماید.
مؤمن آل فرعون گاهی حیات دنیوی و اخروی را مقایسه می کند تا عنایت
مخاطب را به آخرت جلب نماید:
«یا قوم إنما هذه الحیاة الدنیا متاع وإن الآخرة هی دار القرار؛
ای قوم من، این زندگی دنیا تنها کالایی نا چیز است و آن آخرت است که سرای پایداراست.»
مؤمن آل فرعون کار
بد و
خوب و جزای هر یک در پیشگاه خدا را مقایسه می کند، تا به نیکی تشویق نماید:
«من عمل سیئة فلا یجزی إلا مثلها ومن عمل صالحا من ذکر أو أنثی وهو مؤمن فأولئک یدخلون الجنة یرزقون فیها بغیر حساب؛
هر که بدی کند، جز به مانند آن
کیفر نمی یابد. و هر که کار شایسته کند - چه مرد باشد یازن- در حالی که ایمان داشته باشد، در نتیجه آنان وارد بهشت می شوند و در آن جا بی حساب روزی می یابند.»
دعوت بی محتوای
جبهه مقابل را با دعوت نجات بخش خویش مقایسه می کند تا آنان را به قبول آن سوق دهد:
«ویا قوم ما لی أدعوکم إلی النجاة وتدعوننی إلی النار تدعوننی لأکفر بالله وأشرک به مالیس لی به علم وأنا أدعوکم إلی العزیز الغفار؛
و ای قوم من، چه شده است که من شما را به نجات فرا می خوانم و شما مرا به آتش می خوانید؟ مرا دعوت می کنید که به خدا کافر شوم و چیزی را که بدان علم ندارم با او شریک گردانم و من شما را به سوی آن ارجمند آمرزنده دعوت می کنم.»
زمخشری در این خصوص می گوید: آن گاه به مقایسه دو دعوت پرداخت. دعوتی به دین خدا که نتیجه آن رهایی است و دعوتی به
اعتقاد به شرک که عاقبت آن آتش است، و مردم را با تلاش زیاد به هشیاری فرا خواند و بدین ترتیب خداوند او را
حجت و مایه
عبرت آل فرعون قرار داد.
در انتها، نتیجه گیری او نیز در بر دارنده مقایسه ای مؤثر است:
«لاجرم أنما تدعوننی إلیه لیس له دعوة فی الدنیا ولا فی الآخرة وأن مردنا إلی الله وأن المسرفین هم أصحاب النار؛
آنچه مرا به سوی آن می خوانید به ناچار نه در دنیا و نه در آخرت، در خور خواندن نیست و در حقیقت، بر گشت ما به سوی خداست و افراط گران همدمان آتشند.» در
تفسیر آیه فوق، مؤلف
تفسیر کشاف می نویسد: یعنی آنچه مرا بدان می خوانید حتی نمی تواند کسی را به سوی خودش بخواند، چرا که لازم است
معبود واقعی، بندگان را به طاعت خویش فرا خواند و سپس بندگان برای عبادت او تبلیغ کنند، در حالی که این معبود شما نه خود دعوت می کند و نه مدعی
ربوبیت است... در دنیا جمادی بیش نیست و در آخرت هم، اگر خدا به او نیرویی دهد از
پرستش کنندگانش بیزاری خواهد جست.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۳۵۷، برگرفته از مقاله «تبلیغ مؤمن آل فرعون». دایرة المعارف طهور.