مؤمن آل فرعون (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مؤمن آل فرعون مردی بود از فرعونیان که به موسی علیهالسلام ایمان آورده بود اما ایمان خود را مکتوم می داشت، در دل به موسی عشق می ورزید و خود را موظف به دفاع از او می دید.
در اين مقاله از آيات «و جاء رجل من اقصى المدينة
» و «و قال رجل مؤمن من آل فرعون
» استفاده شده است.
او مردی بود
هوشیار و
دقیق و
وقت شناس و از نظر
منطق بسیار
نیرومند و
قوی که در لحظات حساس به یاری موسی شتافت، و چنان که در دنباله این
آیات خواهد آمد او را از یک
توطئه خطرناک
قتل رهایی بخشید.
مؤمن آلفرعون، از
قبطیان و نزديكان فرعون بود، برخى او را پسر عموى
فرعون و
ولیعهد اودانستهاند.
مورّخان و مفسّران، نام وى را حبروك، شمعون،
حزقيل،
حزبيل، حبيب و يا سمعان
ذكر كردهاند.
بعضی گویند او حزبیل، همان نجاری بود که
صندوق برای حضرت موسی ساخت تا مادرش او را در میان
رود نیل بیاندازد.
بعضی
روایت کرده اند که او
خازن (
سرپرست خزائن و گنجینه های) فرعون بوده است از
ابن عباس نقل شده که در میان فرعونیان تنها سه کس به موسی ایمان آوردند: مؤمن آل فرعون، و
همسر فرعون و آن مردی که قبل از
نبوت موسی به او
خبر داد که فرعونیان تصمیم دارند تو را به خاطر قتل یکی از اتباعشان به قتل برسانند و هر چه زودتر از
مصر بیرون رو.
ولی قرائتی در دست است که نشان می دهد بعد از ماجرای موسی با ساحران
گروه قابل ملاحظه ای به موسی ایمان آوردند و ظاهر این است که ماجرای مؤمن آل فرعون بعد از جریان ساحران بود. بعضی نیز احتمال داده اند که او از
بنی اسرائیل بوده که در میان فرعونیان می زیسته و مورد اعتمادشان بوده است، ولی این
احتمال بسیار
ضعیف به نظر می رسد چرا که با
تعبیر" آل فرعون"، و همچنین" یا قوم" (ای قوم من) سازگار نیست، ولی به هر حال نقش مؤثر او در
تاریخ موسی و بنی اسرائیل کاملا روشن است، هر چند تمام خصوصیات زندگی او
امروز برای ما روشن نیست.
در بعضی روایات از
پیغمبر گرامی اسلام نقل شده: نخستین
تصدیق کنندگان (پیامبران بزرگ) سه کس بودند:
حبیب نجار،
مؤمن آل یس همان کسی که به مردم (
انطاکیه) می گفت از فرستادگان خدا پیروی کنید، از کسانی پیروی کنید که پاداشی از شما نمی خواهند و خود هدایت یافته اند، و حزقیل مؤمن آل فرعون، و
علی بن ابی طالب (ع) و او از همه برتر است".
این
حدیث هم در
منابع شیعه و هم در منابع
اهل سنت به
چشم می خورد". و به راستی این هر سه در بحرانی ترین لحظات به پیامبران الهی ایمان آوردند و پیش گام و پیش قدم بودند و شایسته نام صدیقند، آنها در رأس کسانی قرار دارند که پیامبران الهی را تصدیق کردند.
افشاگرى مؤمن آلفرعون از
توطئه اشراف فرعونى، در قتل موسى عليهالسلام:
«وجاءَ رَجُلٌ مِن اقصَا المَدينَةِ يَسعى قالَ يموسى انَّ المَلَا يَأتَمِرونَ بِكَ لِيَقتُلوكَ فَاخرُج انّى لَكَ مِنَ النصِحين؛
(در اين هنگام) مردي از نقطه دور دست شهر (از مركز فرعونيان) با سرعت آمد و به موسي گفت اي موسي اين جمعيت براي كشتنت به مشورت نشسته اند، فورا (از شهر) خارج شو كه من از خيرخواهان توام.»
مفسّران، مقصود از «رجل» در آيه را مؤمن آلفرعون دانستهاند.
شگفتی مؤمن آلفرعون، از فراخواندن قومش به نجات و دعوت آنان از وى به
دوزخ:
«ويقَومِ ما لى ادعوكُم الَى النَّجوةِ وتَدعونَنى الَى النّار؛
اي قوم! چرا من شما را به سوي نجات دعوت ميكنم، اما شما مرا به سوي آتش ميخوانيد؟!»
استفهام در «ما لى ادعوكم ...» براى تعجّب است.
توطئهها و نقشههاى شوم فرعونيان، عليه مؤمن آلفرعون:
«فَوَقهُ اللَّهُ سَيّاتِ ما مَكَروا وحاقَ بِالِ فِرعَونَ سوءُ العَذاب؛
خداوند او را از نقشه هاي سوء آنها نگهداشت، و عذابهاي شديد بر آل فرعون نازل گرديد.»
جمع آوردن «سيّئات» بيانگر تعدّد و گوناگونى مكرهاى فرعونيان است.
ناكامى فرعونيان در
توطئه خود بر عليه مؤمن آلفرعون:
«فَسَتَذكُرونَ ما اقولُ لَكُم وافَوّضُ امرى الَى اللَّهِ انَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالعِباد• فَوَقهُ اللَّهُ سَيّاتِ ما مَكَروا وحاقَ بِالِ فِرعَونَ سوءُ العَذاب؛
و به زودي آنچه را ميگويم به خاطر خواهيد آورد، من كار خود را به خداوند يكتا واگذار ميكنم كه او نسبت به بندگانش بيناست. خداوند او را از نقشه هاي سوء آنها نگهداشت، و عذابهاي شديد بر آل فرعون نازل گرديد.»
استفاده مؤمن آلفرعون از شيوه
جدل، در برابر منطق
زور فرعونيان:
«وقالَ رَجُلٌ مُؤمِنٌ مِن الِ فِرعَونَ يَكتُمُ ايمنَهُ اتَقتُلونَ رَجُلًا ان يَقولَ رَبّىَ اللَّهُ وقَد جاءَكُم بِالبَيّنتِ مِن رَبّكُم وان يَكُ كذِبًا فَعَلَيهِ كَذِبُهُ وان يَكُ صادِقًا يُصِبكُم بَعضُ الَّذى يَعِدُكُم ...؛
مرد مومني از آل فرعون كه ايمان خود را پنهان ميداشت گفت، آيا ميخواهيد كسي را به قتل برسانيد بخاطر اينكه ميگويد پروردگار من الله است در حالي كه دلائل روشني از سوي پروردگارتان آورده، اگر دروغگو باشد دروغش دامن خود او را خواهد گرفت، و اگر راستگو باشد (لااقل) بعضي از عذابهائي را كه وعده ميدهد به شما خواهد رسيد....»
تعبير «وان يك كاذباً فعليه كذبه» از باب جدل است، و گرنه مؤمن آلفرعون به صادق بودن موسى عليهالسلام يقين داشت.
مؤمن آلفرعون، انسانى
رشد يافته و قادر بر هدايت افراد، به راه رشد:
«وقالَ الَّذى امَنَ يقَومِ اتَّبِعونِ اهدِكُم سَبيلَ الرَّشاد؛
كسي كه (از قوم فرعون) ايمان آورده بود گفت: اي قوم! از من پيروي كنيد تا شما را به راه صحيح هدايت كنم.»
سکونت مؤمن آلفرعون که در قرآن ذکر شده است عبارت است از:
کشور مصر، محلّ سكونت و
زندگی مؤمن آلفرعون:
«وجاءَ رَجُلٌ مِن اقصَا المَدينَةِ ...؛
(در اين هنگام) مردي از نقطه دور دست شهر (از مركز فرعونيان) آمد....»
مقصود از «مدينه» در آيه مذكور «مصر» است.
۲. «يقَومِ لَكُمُ المُلكُ اليَومَ ظهِرينَ فِى الارضِ ...؛
اي قوم من! امروز حكومت از آن شماست، و در اين سرزمين پيروزيد....»مقصود از «الارض» سرزمين مصر است.
۳. «ولَقَد جاءَكُم يوسُفُ مِن قَبلُ ...؛
پيش از اين يوسف به سراغ شما آمد....»
قصر فرعون، محلّ
سکونت مؤمن آلفرعون:
«وجاءَ رَجُلٌ مِن اقصَا المَدينَةِ يَسعى قالَ يموسى انَّ المَلَا يَأتَمِرونَ بِكَ لِيَقتُلوكَ فَاخرُج انّى لَكَ مِنَ النصِحين؛
(در اين هنگام) مردي از نقطه دور دست شهر (از مركز فرعونيان) با سرعت آمد و به موسي گفت اي موسي اين جمعيت براي كشتنت به مشورت نشسته اند، فورا (از شهر) خارج شو كه من از خيرخواهان توام.»
سياق آيه حاكى است كه محلّ توطئه در نزد فرعون و در كاخ وى بوده كه در بيرون شهر -مصر- قرار داشته است.
بنابراين امكان دارد گفته شود، سكونت مؤمن آلفرعون در قصر فرعون بوده است.
مبارزه مؤمن آلفرعون، با
شرک و
مشرکان:
«وقالَ الَّذى امَنَ يقَومِ اتَّبِعونِ اهدِكُم سَبيلَ الرَّشاد• ويقَومِ ما لى ادعوكُم الَى النَّجوةِ وتَدعونَنى الَى النّار• تَدعونَنى لِاكفُرَ بِاللَّهِ واشرِكَ بِهِ ما لَيسَ لى بِهِ عِلمٌ وانا ادعوكُم الَى العَزيزِ الغَفر• لا جَرَمَ انَّما تَدعونَنى الَيهِ لَيسَ لَهُ دَعوَةٌ فِى الدُّنيا ولا فِى الأخِرَةِ وانَّ مَرَدَّنا الَى اللَّهِ وانَّ المُسرِفينَ هُم اصحبُ النّار• فَسَتَذكُرونَ ما اقولُ لَكُم وافَوّضُ امرى الَى اللَّهِ انَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالعِباد؛
كسي كه (از قوم فرعون) ايمان آورده بود گفت: اي قوم! از من پيروي كنيد تا شما را به راه صحيح هدايت كنم. اي قوم! چرا من شما را به سوي نجات دعوت ميكنم، اما شما مرا به سوي آتش ميخوانيد؟! مرا دعوت ميكنيد كه به خداي يگانه
کافر شوم، و شريكهائي كه به آن علم ندارم براي او قرار دهم، در حالي كه من شما را به سوي خداوند عزيز غفار دعوت ميكنم. قطعا آنچه مرا به سوي آن ميخوانيد نه دعوت (و حاكميتي) در دنيا دارند و نه در آخرت، و تنها بازگشت ما در قيامت به سوي خدا است، و مسرفان اهل دوزخند. و به زودي آنچه را ميگويم به خاطر خواهيد آورد، من كار خود را به خداوند يكتا واگذار ميكنم كه او نسبت به بندگانش بيناست. »
سوگند مؤمن آلفرعون به سرگذشت يوسف عليهالسلام و برخورد انكارآميز مصريان با وى:
«ولَقَد جاءَكُم يوسُفُ مِن قَبلُ بِالبَيّنتِ فَما زِلتُم فى شَكٍّ مِمّا جاءَكُم بِهِ حَتّى اذا هَلَكَ قُلتُم لَن يَبعَثَ اللَّهُ مِن بَعدِهِ رَسولًا ...؛
پيش از اين يوسف با دلائل روشن به سراغ شما آمد، ولي شما همچنان در آنچه او آورده بود ترديد داشتيد، تا زماني كه از دنيا رفت، گفتيد: هرگز خداوند بعد از او رسولي مبعوث نخواهد كرد....»
«واو» در «و لقد جاءكم يوسف ...» واو قسم است، يعنى سوگند به خداوند، يوسف عليهالسلام قبلًا با دلايل واضح و ... آمد.
مؤمن آلفرعون در برخی موارد قوم خودر را ملامت و سرزنش میکرد.
سرزنش فرعونيان از سوى مؤمن آلفرعون، به سبب تصميم آنان به قتل موسى عليهالسلام به جهت
عقیده او:
«وقالَ رَجُلٌ مُؤمِنٌ مِن الِ فِرعَونَ يَكتُمُ ايمنَهُ اتَقتُلونَ رَجُلًا ان يَقولَ رَبّىَ اللَّهُ ...؛
مرد مومني از آل فرعون كه ايمان خود را پنهان ميداشت گفت، آيا ميخواهيد كسي را به قتل برسانيد بخاطر اينكه ميگويد پروردگار من الله است....»
استفهام در «أتقتلون ...» در مقام تقبيح عمل آنان است.
ملامتهاى مؤمن آلفرعون از
مصریان، به علّت ترديد در رسالت
یوسف علیهالسلام:
«وقالَ الَّذى امَنَ ...• ولَقَد جاءَكُم يوسُفُ مِن قَبلُ بِالبَيّنتِ فَما زِلتُم فى شَكٍّ مِمّا جاءَكُم بِهِ ...؛
آن مرد با ايمان گفت... پيش از اين يوسف با دلائل روشن به سراغ شما آمد، ولي شما همچنان در آنچه او آورده بود ترديد داشتيد....»
••• موقعيّت مؤمن آلفرعون در
دربار و شنود اخبار مهم و سرّى درباريان:
«وجاءَ رَجُلٌ مِن اقصَا المَدينَةِ يَسعى قالَ يموسى انَّ المَلَا يَأتَمِرونَ بِكَ لِيَقتُلوكَ فَاخرُج انّى لَكَ مِنَ النصِحين؛
(در اين هنگام) مردي از نقطه دور دست شهر (از مركز فرعونيان) با سرعت آمد و به موسي گفت اي موسي اين جمعيت براي كشتنت به مشورت نشسته اند، فورا (از شهر) خارج شو كه من از خيرخواهان توام.»
••• مؤمن آلفرعون، برخوردار از نفوذ و موقعيّت اجتماعى، در دربار و فرعونيان:
«يقَومِ لَكُمُ المُلكُ اليَومَ ظهِرينَ فِى الارضِ فَمَن يَنصُرُنا مِن بَأسِ اللَّهِ ان جاءَنا قالَ فِرعَونُ ما اريكُم الّا ما ارى وما اهديكُم الّا سَبيلَ الرَّشاد؛
اي قوم من! امروز حكومت از آن شماست، و در اين سرزمين پيروزيد، اگر عذاب الهي به سراغ ما آيد، چه كسي ما را ياري خواهد كرد؟! فرعون گفت: من جز آنچه را معتقدم به شما ارائه نميدهم، و شما را جز به طريق حق و پيروزي دعوت نميكنم (دستور همان قتل موسي است).»تعبير «يا قوم» و نيز محتوا و آهنگ كلام وى حاكى از موقعيّت ممتاز او مىكند.
مؤمن آلفرعون، از
نسل قبطیان و طايفه فرعون:
«وقالَ رَجُلٌ مُؤمِنٌ مِن الِ فِرعَونَ ...• يقَومِ لَكُمُ المُلكُ اليَومَ ظهِرينَ فِى الارضِ ...• ويقَومِ انّى اخافُ عَلَيكُم يَومَ التَّناد• وقالَ الَّذى امَنَ يقَومِ اتَّبِعونِ اهدِكُم سَبيلَ الرَّشاد• يقَومِ انَّما هذِهِ الحَيوةُ الدُّنيا مَتعٌ وانَّ الأخِرَةَ هِىَ دارُ القَرار• ويقَومِ ما لى ادعوكُم الَى النَّجوةِ وتَدعونَنى الَى النّار؛
مرد مومني از آل فرعون گفت... اي قوم من! امروز حكومت از آن شماست، و در اين سرزمين پيروزيد... اي قوم! من بر شما از روزي كه مردم يكديگر را صدا ميزنند (و از هم ياري ميطلبند و صدايشان به جائي نميرسد) بيمناكم!كسي كه (از قوم فرعون) ايمان آورده بود گفت: اي قوم! از من پيروي كنيد تا شما را به راه صحيح هدايت كنم. اي قوم من! اين زندگي دنيا متاع زودگذري است، و آخرت سراي هميشگي است. اي قوم! چرا من شما را به سوي نجات دعوت ميكنم، اما شما مرا به سوي آتش ميخوانيد؟!»
مفسّران وى را قبطى و از نزديكان فرعون دانستهاند.
یأس و نااميدى مؤمن آلفرعون از قوم خويش، پس از مشاهده بىتوجّهى آنان به
مواعظ وى:
«ويقَومِ ما لى ادعوكُم الَى النَّجوةِ وتَدعونَنى الَى النّار• فَسَتَذكُرونَ ما اقولُ لَكُم وافَوّضُ امرى الَى اللَّهِ انَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالعِباد؛
اي قوم! چرا من شما را به سوي نجات دعوت ميكنم، اما شما مرا به سوي آتش ميخوانيد؟! و به زودي آنچه را ميگويم به خاطر خواهيد آورد، من كار خود را به خداوند يكتا واگذار ميكنم كه او نسبت به بندگانش بيناست.»
از تعبير و آهنگ «فستذكرون ما اقول لكم ...» معلوم مىشود وى از هدايتهاى قوم خويش مأيوس شده بود.
کوشش مؤمن آلفرعون براى
رهایی موسى علیهالسلام از كشته شدن به دست آلفرعون:
«و قال فرعون ذرونى أقتل موسى ...• و قال رجل مؤمن من ءال فرعون يكتم إيمنه أتقتلون رجلا أن يقول ربّى اللَّه و قد جاءكم بالبيّنت من ربّكم و إن يك كذبا فعليه كذبه و إن يك صادقا يصبكم بعض الذى يعدكم ...؛
و فرعون گفت: بگذاريد من موسي را بكشم ... مرد مومني از آل فرعون كه ايمان خود را پنهان ميداشت گفت، آيا ميخواهيد كسي را به قتل برسانيد بخاطر اينكه ميگويد پروردگار من الله است در حالي كه دلائل روشني از سوي پروردگارتان آورده، اگر دروغگو باشد دروغش دامن خود او را خواهد گرفت، و اگر راستگو باشد (لااقل) بعضي از عذابهائي را كه وعده ميدهد به شما خواهد رسيد....»
اتمام حجت مؤمن آل فرعون (قرآن)،
احتجاج مؤمن آل فرعون (قرآن)،
اطاعت از مؤمن آل فرعون (قرآن)،
ایمان مؤمن آل فرعون (قرآن)،
بینش مؤمن آل فرعون (قرآن)،
تبلیغ مؤمن آل فرعون (قرآن)،
تسلیم مؤمن آل فرعون (قرآن)،
تقیه مؤمن آل فرعون (قرآن)،
توکل مؤمن آل فرعون (قرآن)،
جاسوسی مؤمن آل فرعون (قرآن)،
دعوت مؤمن آل فرعون (قرآن)،
دفاع مؤمن آل فرعون (قرآن)،
سؤال مؤمن آل فرعون (قرآن)،
شجاعت مؤمن آل فرعون (قرآن)،
شهادت مؤمن آل فرعون (قرآن)،
موعظه مؤمن آل فرعون (قرآن)،
نجات مؤمن آل فرعون (قرآن)،
هشدار مؤمن آل فرعون (قرآن).
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲۹، ص۴۸۷، برگرفته از مقاله «مؤمن آل فرعون».