تاریخ تحقیقات تصوف در غرب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تحقیقات و پژوهشهای دانشگاهی در زمینۀ
تصوف در اروپا از سدۀ ۱۲ق/۱۸م با ترجمۀ متون عرفانی و ادبی، و انتشار آثار محققان دربارۀ
صوفیه آغاز شد و به تدریج بخشی از رشته مطالعاتی گردید که با اصطلاح «
شرقشناسی» شناخته میشود.
پژوهش دربارۀ تصوف در
ایران و دیگر کشورهای شرقی نیز با دو
سده تأخیر، پس از شکلگیری دانشگاههای امروزی در این کشورها آغاز گردید.
بدیهی است که نخستین گامها در زمینه تحقیقات
تصوف، با تصحیح متون کهن
صوفیه و ارائۀ نسخههایی قابل اعتماد، چاپی و خوشخوان، همراه با حاشیهها و توضیحات برداشته شد.
اما ناپختگی شیوههای علمی، در دسترس نبودن نسخههای متعدد از متنی خاص، و محدودیت امکانات چاپی مانع از انتشار متنهایی بینقص میشد و این خود انگیزههایی برای ادامۀ کار، و کوشش برای به کمال رسانیدن متون منتشر شده پدید میآورد.
پیشگام بودن پژوهشگران این زمینه و تازگی موضوع تحقیق آنان در هر
کشور نیز به ناچار هر محقق را به یافتهها و پژوهشهای خود او متکی و محدود میکرد، زیرا امکان سرمشق گرفتن از روشهای دیگر محققان، و بهرهبردن از تجربیات و حاصل کار ایشان برای پژوهندگان نسل اول وجود نداشت.
از این رو، در آثار آنان کمتر میتوان تحقیقاتی با رویکرد تطبیقی، و یا بررسی ترجمهها و پژوهشهای دیگران یافت.
افزون بر این، با مطالعۀ آثار این گروه از محققان این نکته نیز آشکار میشود که کیفیت آثار و موضعگیریهای آنان رابطۀ مستقیمی با میزان همدلی و همنوایی آنان با
اندیشه و
جهانبینی صوفیان دارد.
چه بسیار تحقیقاتی که به رغم کنجکاوی و موشکافی بسیار، به سبب دور بودن پژوهشگر از فضای
تفکر صوفیه و بیگانگی او با دغدغههای آنان مصداق هیاهو برای هیچ بوده، و
ابتر ماندهاند.
دیگر آنکه بیشتر در جریان این پژوهشها، به
عارفان نامدار و صوفیان مشهوری که دربارۀ زندگی و اندیشۀ آنان منابع بیشتری در دسترس بوده، بیش از دیگران پرداخته شده است و بقیۀ آنان نسبتاً در سایه ماندهاند.
برای نمونه، تنها در
ایران در فاصلۀ سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۸۰ش، حدود ۷۰۰ مقاله دربارۀ
مولوی نوشته شده است، در حالی که در همین دوره دربارۀ
شمس تبریزی،
پیر و
مرشد او، مقالات انگشت شمار است.
این رویکرد به نوبۀ خود حلقههای گمشده و موارد ناشناخته یا کمتر شناخته شدهای را آشکار ساخت که موضوع تحقیقات پژوهشگران بعدی بوده است.
در این مقاله به محققان و آثار آنان در این زمینه، در حوزۀ غرب پرداخته میشود.
نخستین مواجهۀ غربیان با
متون عرفانی فارسی ــ که بیشتر به وسیلۀ جهانگردان و بازرگانان، یعنی افرادی غیرمتخصص، اما علاقهمند به اروپا وارد شده بود ــ به
سدۀ ۱۱ق/۱۷م باز میگردد و پس از این تاریخ است که تحقیقات گسترده دربارۀ این متون به تدریج به شکل تصحیح، ترجمه و شرح صورت میگیرد و آثار متعدد مستشرقان غربی در این زمینه به ظهور میرسد.
نخستین آشنایی آلمانی زبانها با یکی از آثار عرفانی ـ ادبی ایران، مرهون تلاش خاورشناس اتریشی، یوزف هامرپورگشتال (۱۷۷۴-۱۸۵۴م) بود که ترجمه و تفسیری از دیوان حافظ شیرازی را در دو جلد به ایشان عرضه داشت.
با
الهام از همین ترجمه بود که گوته بیشتر سرودههای «دیوان شرقی از مؤلف غربی» را نوشت.
هامرپورگشتال همچنین
گلشن راز شیخ محمود شبستری و
قصیدۀ تائیۀ ابن فارض را نیز به نظم آلمانی ترجمه کرد.
پس از هامرپورگشتال، خاورشناس هممیهن وی، روزنویک شواناو (۱۷۹۱-۱۸۶۵م) ترجمهای منظوم از
دیوان حافظ را به زبان آلمانی در ۳ جلد منتشر کرد.
ترجمۀ وی کلمه به کلمه و به دقت بر اساس نظم
شعر آلمانی، و مبتنی بر ترجمۀ سودی، شارح ترک
حافظ بود.
وی پیش از این، «گزیدههایی از دیوان بزرگترین
شاعر صوفی
ایرانی، جلالالدین رومی» (مشتمل بر ترجمۀ
اشعار) را نیز منتشر کرده بود.
پس از این دو خاورشناس اتریشی، آلویس اشپرنگر (۱۸۱۳-۱۸۹۳م)، متخصص در کتابشناسی و تاریخ و جغرافیای کشورهای اسلامی، معجم الصوفیة اثر
عبدالرزاق کاشانی و اصطلاحات الصوفیة را چاپ و منتشر کرد.
هربرت ویلهلم دودا (۱۹۰۰-۱۹۷۵م) دیگر خاورشناس اتریشی نیز، دو اثر «روح تصوف در ایران» (مجلۀ علوم دینی، وین، ۱۹۳۴م) و «جلالالدین رومی، نغمهسرای تصوف اسلامی» را به حوزۀ پژوهشهای
تصوف افزود.
یوهان ولفگانگ فونگوته (۱۷۴۹-۱۸۳۲م)، از پیشگامان شرقشناسی در آلمان به شمار میرود که در بسیاری از علوم و معارف زمان خود همچون
حکمت،
الاهیات،
ادبیات و
زبانشناسی صاحب نظر بود.
وی به دنبال تأثیر عمیقی که از مطالعۀ ترجمۀ دیوان حافظ به قلم هامرپورگشتال پذیرفت، از ۱۸۱۴م بر آن شد که معانی و مضامین مورد توجه خود از
ادبیات ایران زمین را در قالب
شعر آلمانی درآورد.
نتیجۀ تأملات او در این زمینه، به تألیف کتاب «دیوان شرقی از مؤلف غربی» انجامید.
گوته در این کتاب نشان داد که مقاصد حافظ را دریافته است و ضمن ابراز همدلی و همزبانی با حافظ، و ستایش از مقام معنوی او،
پیامبر اسلام (ص)،
قرآن و
شعرای نامدار ایرانی نظیر
مولانا،
سعدی،
نظامی،
فردوسی و
انوری را نیز ستود.
اهمیت کتاب گوته در فرهنگ اروپایی چنان بود که به تعبیر برتولد اشپولر،
در
سدههای ۱۹-۲۰م، به پیروی از آن جریانی پیوسته از ترجمهها و تفاسیر
اشعار فارسی به آلمانی شکل گرفت و مردم آن دیار را چنان با
ادبیات فارسی آشنا کرد که نمونۀ آن دربارۀ فرهنگ دیگر کشورهای اسلامی سابقه نداشت و محققان آلمانی در پیروی از راهی که گوته گشود، تاکنون وفادار ماندهاند.
به پیروی از همین جریان بود که آوگوست گراففون پلاتن (د ۱۸۳۵م) دیوان حافظ را در ۳ جلد به آلمانی ترجمه کرد
و فریدریش روکرت (د ۱۸۶۶م) گزیدهای از
غزلیات حافظ، و
بوستان و قصائد سعدی را ترجمه کرد و بخشی از
مثنوی معنوی را نیز به
شعر آلمانی درآورد.
پس از این کوششها، رویکرد تخصصیتری در حوزۀ مطالعات
تصوف شکل گرفت، چنانکه آوگوست ل فلوگل (د ۱۸۷۰م) «معانی اصطلاحات صوفیه»، تألیف
ابن عربی را همراه با متن التعریفات
میر شریف جرجانی تصحیح و منتشر کرد،
و تئودُر ویلهلم آلوارت (۱۹۰۹م) نیز جلد دوم از کتاب ۱۰ جلدی خود با عنوان «فهرست کتابخانۀ برلین» را به تصوف اختصاص داد
و کارل هرماناته (د ۱۹۱۷م)، استاد زبانشناسی،
رباعیات ابوسعید ابوالخیر را به آلمانی ترجمه کرد و رسالهای با عنوان «
شعر عرفانی، تعلیمی و تغزلی»، و مقالهای با عنوان «صوفیگری و سه نمایندۀ آن در
شعر فارسی» نوشت.
هانس باوئر (د ۱۹۳۷م)، متخصص زبانهای سامی نیز، بخشی از تحقیقات خود را بر آثار
غزالی متمرکز کرد و آثاری منتشر نمود که برخی از آنها عبارتاند از: «ترجمه، شرح و ویرایش
اخلاق اسلامی»؛ «دربارۀ
نیت، قصد پاک و حقیقت در آثار غزالی»؛ «اصولگرایی غزالی»؛ «
حلال و
حرام در آثار غزالی».
ژرژ یاکوب (د ۱۹۳۷م)، محقق آلمانی دیگری بود که تا پایان
عمر خود ۲۶ جلد از مجموعۀ «کتابشناسی ترکی» را منتشر ساخت و جلد ۹ آن مجموعه را به «فرازهایی در شناخت
طریقۀ بکتاشیه» اختصاص داد.
وی همچنین کتابی با عنوان «
بکتاشیه و روابط آن با نمونههای مشابه» نوشت و ترجمهای از
اشعار حافظ با عنوان «اتحاد صوفی،
شوق و
درک»، و نیز مقالهای با عنوان «اولیا چلبی» منتشر ساخت.
ارنست بانرت دیگر زباندان و خاورشناس آلمانی نیز در ترکیه به
طریقۀ مولویه پیوست و آثاری در زمینۀ
تصوف به وجود آورد که اینهاست: منهاج العابدین (ترجمه و شرح)؛ «دیوان صوفی مراکشی، شعیب ابومدین» (تحقیق و ترجمه)؛ مراتب الوجود اثر عبدالکریم جیلی (گردآوری، ترجمه و شرح)؛ «دربارۀ بنیانگذار و مراسم ویژۀ
صوفیان دمرداشیه در قاهره»؛ «
رفاعیه در
مصر»؛ «ویژگیهای انسانی
شاذلیه در مصر» و «
ذکر و
خلوت از دیدگاه ابن عطا».
هانس هنریش شایدر (د ۱۹۵۷م)، محقق برجستۀ آلمانی نیز رسالهای با عنوان «
حسن بصری، پیشوای
تابعین و رهبر
زاهدین» نوشت و در آن، افزون بر استفاده از کتب رجالی نظیر طبقات
ابن سعد ــ که از حسن بصری چهرهای مخدوش ارائه میکردند ــ به کتابهای
طبقات صوفیه نیز استناد کرد و دربارۀ گرایشهای دینی و زاهدانه در
سدۀ ۱ق، و حتی
مذاهب کلامی در
اسلام تحقیق نمود.
دیگر مقالههای او دربارۀ حافظ و
تصوف اسلامی اینهاست: «دیدگاه حافظ دربارۀ زندگی و صورت غنایی» در کتاب تجربۀ روحانی شرق نزد گوته (۱۹۲۸م)، «آیا توصیف تحول روحی حافظ، امکانپذیر است؟»، «شرح تصوف اسلامی»، «رسائل کوچک
ابن عربی»، «اسطورۀ بنیانگذار طریقۀ بکتاشیه» و «نظریۀ
مسلمانان دربارۀ موضوع
انسان کامل».
هلموت ریتر (د ۱۹۷۱م)، دیگر محقق آلمانی بود که از ۱۹۲۷ تا ۱۹۴۹م مدیر نمایندگی انجمن شرقی آلمان در استانبول بود و از اینرو، به فرصت مغتنمی برای استفاده از نسخ خطی کتابخانههای استانبول دست یافت و این آثار را منتشر ساخت: الاهینامۀ
فریدالدین عطار؛ سوانحِ
احمد غزالی؛
ترجمۀ گزیدههایی از فارسی و عربی به آلمانی؛ کتاب من اناب الی الله تعالی اثر
حارث محاسبی.
آثار تخصصی او نیز اینهاست: «دریای جان:
انسان،
عالم و
خدا در حکایتهای فریدالدین عطار»؛ «حسن بصری»؛ و «آغاز
فرقۀ حروفیه».
وی همچنین مؤلف مدخلهای متعددی در زمینۀ تصوف در ویرایش دوم «دائرة المعارف اسلام» بوده است.
اتواشپیس (د ۱۹۸۱م)، خاورشناس مشهور آلمانی نیز، مدیر مجلۀ «دنیای اسلام» و مؤسسههای خاورشناسی و زبانهای شرقی بود.
آثار او اینهاست: «سه اثر دربارۀ زندگی
صوفیان»؛ «اشراق
ایرانی در
اسلام»؛ «اثر ویژۀ مغلطای دربارۀ شهدای
عشق»؛ «سه رساله دربارۀ تصوف از
شهابالدین سهروردی مقتول» همراه با شرحی از زندگی و
اشعار او (ترجمه و ویرایش)؛ تصحیح رسالۀ مونس العشاقِ سهروردی و بخشهایی از کتاب الصبر و الرضا اثر حارث محاسبی.
آنه ماری شیمل (د ۲۰۰۳م)، محقق برجستۀ تصوف، استاد مطالعات اسلامی و متخصص در شناخت زندگی، آثار و افکار
جلالالدین رومی بود.
وی در دانشگاههای مختلف آلمان، آمریکا و ترکیه به تدریس پرداخت و ترجمۀ
اشعار عارفان مسلمان از زبانهای فارسی، عربی، ترکی و اردو به زبان منظوم آلمانی، نشان رُکرت را که ویژۀ ترجمههای برجسته است، برای وی به ارمغان آورد.
شیمل به تحقیقات گستردهای در زمینۀ زندگی اجتماعی و فرهنگی مسلمانان دست یازید که حاصل آن انتشار کتابهای متعدد و دریافت نشانهای علمی از کشورهای مختلف است.
وی برای
عرفان اسلامی، هویتی مستقل از دیگر
مکاتب عرفانی قائل بود و آن را گوهر و اصل باطنی اسلام میدانست. اما دلبستگی اصلی او تحقیق در آثار و اندیشههای مولانا بود. شیمل خود اذعان میکند که کتاب شکوه شمس را پس از ۴۰ سال انس با آثار مولوی تألیف کرده است.
از بخشهای ابتکاری این کتاب تبویب و تنظیم خیالپردازیهای مولانا در
اشعار اوست که در ۱۵ مقولۀ جداگانه با توضیحاتی دقیق و عالمانه همراه شده است.
وی همچنین با ترجمۀ فیه ما فیه مولوی و تألیف «
جلالالدین رومی بلخی»، و «رومی، من بادم تو
آتش»، گرایش درونی خود را به زندگی و آثار مولانا بیش از پیش آشکار کرده است.
برخی از دیگر آثار او نیز اینهاست: تصحیح سیرۀ
ابن خفیف شیرازی (۱۹۵۵م)؛ «ابعاد عرفانی اسلام»؛ «
حلاج شهید راه عشق»، که در آن به مقایسۀ میان حلاج و
مسیح پرداخته است؛ «
ابن عطاء الله، تنگناها فرش لبریز از رحمتاند»؛ «درد و لطیف»، که تحقیقی است دربارۀ
خواجه میر درد و
شاه عبداللطیف، دو
عارف و نویسندۀ سدۀ ۱۸م در هند اسلامی؛ «عشق به معبود یکتا» که متونی از سنت عرفان اسلامی در هند است.
تحقیقات مربوط به
تصوف در اسپانیا با نام پژوهشگر شهیر آن دیار، میگل آسین پالاسیوس (د ۱۹۴۴م) پیوند خورده است.
بیشتر تحقیقات وی دربارۀ
ابن عربی، و پس از آن دربارۀ
محمد غزالی است.
یکی از ویژگیهای آثار او اشارات الهامبخشی است که در برابر پژوهشگران بعدی آفاق تازهای گشود و تحقیقات آنها اشارههای گذرای او را تأیید کرد.
نخستین اثر وی دربارۀ غزالی همان رسالۀ دکتری او با عنوان «غزالی: اندیشهها، اخلاق و زهد، در مجموعۀ تحقیقات عربی» بود.
دیگر آثار او دربارۀ غزالی و ابن عربی اینهاست: «تصوف غزالی، روحانیت غزالی» (مشی غزالی در تصوف) در ۴ جلد بزرگ؛ «ماهیت
وجد صوفیانه از دیدگاه دو
صوفی بزرگ
مسلمان: غزالی و ابن عربی»؛ سلسله مقالاتِ «ماهیت اعتقاد از نظر غزالی»؛ تحلیل منهاج العابدین غزالی؛ «ابن عربی، صوفی مُرسی» در ۴ بخش مستقل که از ۱۹۲۵ تا ۱۹۲۸م در آرشیو آکادمی سلطنتی تاریخ، منتشر شد؛ «اسلام در صورت
مسیحی» این کتاب در ۳ بخش «زندگینامۀ ابن عربی، فلسفۀ او و ترجمۀ متون برگزیده» که منتخبی از ۷ کتاب مهم ابن عربی است، در بیش از ۵۰۰ صفحه تنظیم شده است.
آسین پالاسیوس در این کتاب به بیان وحدت میان تاریخ و فرهنگ انسانی، و تأثیرات اسلام بر
تصوف مسیحی اسپانیا در
عصر رنسانس نیز پرداخته است.
عبدالرحمان بدوی این کتاب را بهترین کتاب پالاسیوس دربارۀ ابن عربی میداند و آن را با عنوان ابن عربی: حیاته و مذهبه، به عربی ترجمه، و در ۱۹۶۵م در قاهره منتشر کرد؛ «علم النفس نزد
محییالدین ابن عربی»؛ «تحقیقی دربارۀ ابن عربی»؛ «ترجمۀ زندگی
صوفیان اندلس»، اثر ابن عربی؛ تصحیح رسالة القدس، اثر ابن عربی؛ ترجمۀ محاسن المجالس، یگانه اثر به جا مانده از
ابن عریف (د ۵۳۶ ق) و انتشار آن همراه با متن عربی.
آسین پالاسیوس در مقدمۀ کتاب، شرح حال کاملی از ابن عریف را بر پایۀ منابع دست اول فراهم کرده است.
مقالات دیگر آسین پالاسیوس دربارۀ
تصوف اسلامی اینهاست: «شاذلیه و تنویر»؛ «تشابه
خانقاهها در عرفان اسلامی و عرفان قدیسه تِرِسا»، «تأثیر یک
متفکر مسلمان بر قدیس یوحنای صلیبی».
آشنایی خاورشناسان انگلیسی با تصوف به اواخر
سدۀ ۱۸م باز میگردد.
در این سالها، سِر ویلیام جونز (د ۱۷۹۴م) در ضمن مقالهای که در باب
اشعار عرفانی فارسی و هندی برای انجمن آسیایی بنگال نوشت، از
نینامۀ مثنوی ترجمهای به دست داد.
جونز همچنین نخستین بار ۱۰ غزل از حافظ را به نثر انگلیسی، و سپس به
شعر فرانسوی چنان استادانه ترجمه کرد که شیوۀ ترجمۀ او سرمشق فیتز جرالد، گرترود بل و لوگالی ین قرار گرفت.
وی آثار
شاعران و صوفیۀ
ایرانی را میستود و
جلالالدین رومی را با شکسپیر، و مثنوی او را با آثار نمایشی او برابر میدانست
چندی بعد، با انتشار آثار ویلیام اوزلی (د ۱۸۴۲م) که اغلب آنها در زمینۀ
شعر و
ادب فارسی و
ادبیات صوفیه بود، چشمانداز تازهای از اینگونه متون در برابر انگلیسی زبانان گشوده شد.
در اواخر سدۀ ۱۹ و ابتدای سدۀ ۲۰م نیز پژوهشها، ترجمهها و تصحیحهای دیگری منتشر شد که به برخی از آنها میتوان اشاره کرد: «
تصوف شرقی» یا مقصد اقصی از
عزیزالدین نسفی توسط ادوارد هنری پالمر (د ۱۸۸۲م)؛ «تعلیمات
حافظ و
اشعاری از
دیوان حافظ» (لندن، ۱۸۹۸م)، حاوی ترجمۀ ۴۳
غزل از دیوان، توسط مارگارت لوئین گرترود بل (د ۱۹۲۶م)،
شاعر و ایرانشناس انگلیسی؛ «حافظ شیرازی، برگزیدۀ
اشعار»، توسط هرمن بیکنل (د ۱۸۷۵م)
«رباعیات حافظ» (۱۹۱۰م)، که مجموعهای از ۶۵
رباعی بود که لنتسلت الفرد کرنمر بینگ به تقلید از ترجمۀ
رباعیات خیام فیتز جرالد، ترجمه و منتشر کرد.
با این همه، ظهور ادوارد گرنویل براون (د ۱۹۲۶م) فصل جدیدی در پژوهشهای مربوط به تصوف گشود.
علاقۀ فراوان براون به زبانهای شرقی او را به فراگیری عربی، فارسی و ترکی وا داشت و نه تنها بخش بزرگی از زندگی علمی او در پژوهش زبان و ادبیات فارسی سپری شد، بلکه از این رهگذر
حیات معنوی او نیز تحت تأثیر
صوفیان قرار گرفت. از اینرو، آثار او دربارۀ تصوف از سر همزبانی و همدلی نوشته شده است.
بخشهایی از اثر بزرگ و مهم او، تاریخ ادبی ایران که در ۴ جلد و ۳۰۰، ۲ صفحه و پس از صرف ۳۰ سال عمر پدید آمد، دربارۀ تصوف است.
دیگر آثار او اینهاست: «یادداشتهای بیشتری دربارۀ ادبیات
حروفیه و ارتباط آن با سلسلۀ دراویش
بکتاشیه»؛ «گزیدۀ
اشعار دیوان شمس تبریزی» (تصحیح، ترجمه و مقدمه)؛ ترجمۀ کشف المحجوب
هجویری.
وی همچنین در کتاب یک سال در میان ایرانیان، در فصل ششم به تصوف، و در فصل هفدهم به جزئیات زندگی و غرایب احوال
قلندران پرداخته است.
همزمـان با ادوارد براون، ادوارد ویلسـون، شرقشنـاس دیگر انگلیسی ترجمه و شرح دفتر دوم مثنوی جلالالدین رومی را در ۲ جلد، «علاقۀ صوفیان به صفات آفریدگار در اسلام» (۱۹۳۱م)، و «
صوفیه و
شعر شرقی» را منتشر نمود.
پس از این دو، رینولد الین نیکلسن (د ۱۹۴۵م) بزرگترین خاورشناس و تصوف پژوه انگلیسی است که در ۱۹۰۱م استاد زبان فارسی در دانشگاه لندن شد و سال پس از آن با همین سمت به دانشگاه کیمبریج رفت.
وی پس از مرگ استادش، ادوارد براون جانشین او در کرسی زبان عربی توماس آدامز گردید.
نیکلسن با دانشی جامع از تصوف، و آشنایی کمنظیر با زبانهای عربی و فارسی، به تصحیح و ترجمۀ آثار
عارفان مسلمان پرداخت که از میان آنها، تصحیح و ترجمۀ
مثنوی مولانا اهمیتی ویژه دارد.
تصحیح این اثر ــ که نیکلسن چندین سال از عمـر خـود را صرف آن کـرد ــ ویرایشی پاکیـزه از مثنـوی بـه وجود آورد که هنوز از بهترین ویراستهای آن به شمار میرود.
افزون بر این، نیکلسن آثار دیگری چون تذکرة الاولیاء
عطار؛ منتخبات دیوان
شمس تبریزی (تصحیح و ترجمۀ ۴۸ غزل، همراه با مقدمه)؛ اللمع فی التصوف، اثر
ابونصر سراج؛ و ترجمان الاشراق ابن عربی را نیز تصحیح و (برخی را همراه با ترجمه) منتشر کرد.
وی همچنین آثار ماندگاری نیز در زمینۀ تصوف دارد که از برخی از آنها میتوان نام برد: «
عارفان اسلام»، که حاصل ۲۰ سال پژوهش مؤلف در این باره است؛ «تحقیقات در تصوف»؛ «شرح حال
عمر بن فارض و ابن عربی»؛ «معنای شخصیت در
تصوف اسلامی»؛ «یک
ایرانی مقدم بر دانته»، که در آن نیکلسن نشان داده است که
سنایی غزنوی با سرودن سیر العباد الی المعاد مقدم بر دانته بوده است؛ «افکار و عقاید شخصی در تصوف»؛ «تحقیقات دربارۀ
شعر انگلیسی»؛ «داستانهای عرفانی» (ترجمۀ ۵۱ قطعه از مثنوی، همراه با مقدمه)؛ رومی (ترجمۀ ۱۱۲ قطعه از مثنوی، ۵ غزل از دیوان شمس، و ۲ قطعه از فیه مافیه همراه با شرح حال مولانا)؛ ترجمۀ کشف المحجوب هجویری.
تصوفپژوهی در ایتالیا توسط الساندرو باوزانی (د ۱۹۸۸م)، و بیشتر در زمینۀ شناخت مولانا شکل گرفت.
باوزانی پارهای از
آثار ادبی فارسی از جمله
اشعار مولوی را ترجمه و شرح کرد و دربارۀ آراء و اندیشههای فلسفی
مولوی و نمادگرایی نظامی تحقیقاتی انجام داد.
وی نظامی را استاد بیان رمزی آفاقی و انفسی، و نمایندۀ پیوند میان سنت گنوسی و اخلاقیات توحیدی اسلامی میدانست که صوفیان دروغین زمانۀ خود را به باد
طعنه گرفت.
باوزانی در کتاب مهم خود دربارۀ
تاریخ ادبیات ایران در
دورۀ اسلامی، تحلیلی زبانی ـ مفهومی و ذوقی، بهویژه در زمینۀ سیر تحول غزل، و تنوع مضامین حماسی ـ عشقی و عرفانی در مثنوی ارائه کرد.
وی غزل را اساساً نوافلاطونی میدانست و دربارۀ برخی مایههای مکرر در غزل، بهویژه دربارۀ نمادهایی چون
می مغانه و
پیر مغان دیدگاههای خاص خود را داشت.
برخی از آثار او اینهاست: «افکار دینی
مولانا جلالالدین رومی بلخی»؛ «سه رسالۀ عرفانی اسلامی»، مشتمل بر ترجمه و تفسیر معراجنامۀ منسوب به
ابن سینا و رسالۀ عقل سرخ از
شهابالدین سهروردی و رسالهای مالزیایی تألیف شمسالدین سوماترایی
«جلالالدین رومی فرزند بهاءالدین سلطانالعلما ولد بن حسین بن احمد خطیبی»؛ «
یکتاپرستی و
وحدت وجود در آثار رومی»؛ «یادداشتهایی دربارۀ
شاه ولی الله دهلوی»؛ «جنبههای عرفانی اسلام»؛ «یادداشتهایی دربارۀ جُنگ منتشر نشدهای از
اشعار عرفانی
ایرانی همراه با ترجمۀ
اشعار به زبان مالایی».
بیانکا ماریا اسکارچیا آمورتّی، پژوهشگر ایتالیایی نیز دربارۀ برخی از متون مانند آثار
خواجه نصیرالدین طوسی،
نجمالدین کبری،
ملا حسین واعظ کاشفی، و همچنین تأثیر مشرب حروفی در
شعر فارسی
عمادالدین نسیمی، و تأثیر عرفان مولانا در
نینامۀ جامی تحقیقاتی کرده است.
جان روبرتو اسکارچیا، اسلامشناس ایتالیایی و شاگرد باوزانی نیز مقالاتی در زمینۀ
تصوف دارد که از آن جمله است: «تصوف»؛ «حافظ،
شمسالدین محمد»؛ «چشماندازی از حافظ»؛ «مثنوی»؛ «رومی»؛ «گلشن راز قدیم»؛ «
ابلیس در
شعر عطار»؛ «گریز از باد در سیرالعباد سنایی».
ایرانشناسان و تصوفپژوهان روسی فعالیتهای تحقیقی خود را از نیمۀ
سدۀ ۱۹م آغاز کردند و در این زمینه گامهای بزرگی برداشتند.
برخی از برجستهترین آنان را میتوان یاد کرد: والنتین آلکسیویچ ژوکوفسکی (د ۱۹۱۸م)، که متخصص در
زبان،
ادبیات،
فرهنگ،
مردمشناسی و
تصوف ایران بود، آرامگاه
فردوسی را در جایی که در اصل باغ شخصی او بود، پیدا کرد.
تصحیح و انتشار اسرار التوحید و کشف المحجوب از کوششهای اوست.
ولادیمیر آلکسیویچ ایوانف (د ۱۹۷۰م)، زبانشناس و محقق در تاریخ
اسماعیلیه، که در ۱۹۵۹م در
ایران ساکن شد و در
تهران درگذشت.
از آثار اوست دربارۀ تصوف: «زندگینامۀ شیخ
احمد جام»؛ «منابع نفحات جامی»؛ «طبقات الصوفیۀ
انصاری به زبان قدیم هرات»؛ «اسناد جدید فارسی دربارۀ
حلاج»؛ «بوسیدن دست
درویش»؛ «زبان ویژۀ
دراویش دورهگرد
ایرانی»؛ «چند آواز درویشی به فارسی»؛ «زندگینامۀ
روزبهان بقلی»؛ «تفسیر اسماعیلیه بر
گلشن راز»؛ «اصالت دستنوشتههای جامی»؛ «دستنوشتۀ دیگری از جامی»؛ پندیات جوانمردی؛ متون اهل حق، عابدان راستین کردستان (تصحیح متن فارسی و تحلیل)؛ «
شمس تبریزی مولتان»؛ «تصوف و اسماعیلیه: چراغنامه»؛ «اثری از
علی اللٰهیها».
یوگنی ادواردویچ برتلس (د ۱۹۵۷م)، متخصص در زبان و
ادبیات فارسی و تاریخ
فلسفۀ اسلامی و تصوف است.
برخی از آثار او در زمینۀ تصوف اینهاست: تصوف و
ادبیات تصوف؛ تحقیقاتی در غزلیات
عطار؛ «شرح جامی بر رباعیات عطار»؛ «رباعیات
نجمالدین کبری»؛ «رباعیات
مجدالدین بغدادی»؛
انوار سهیلی، اثر
ملا حسین واعظ کاشفی؛ اللمع فی التصوف، اثر
ابونصر سراج؛ «
عین القضاة همدانی»؛
«
اشعار ملا محسن فیض کاشانی»؛ «تراشنامه، منظومۀ آموزشی دراویش جلالی»؛ «یادداشتهایی دربارۀ اصطلاحات
شاعرانۀ صوفیان»؛ «اساس تاریخ تکاملی علم
اشعار عرفانی در ایران»؛ «جنبههای اصلی پیشرفت و تکامل
اشعار صوفیانه»؛ عصر جامی زندگی و آثار او.
از میان محققان سوئدی که در زمینۀ تصوف تحقیقاتی داشتهاند، میتوان به تور آندرا (د ۱۹۴۷م)، هنریک ساموئل نیبرگ (د ۱۹۷۴م) و بوآندرس اوتاس اشاره کرد.
تور آندرا، اسلامشناس و محقق در تاریخ ادیان، از جمله پیشگامان تحقیقات تطبیقی در زمینۀ تصوف بود و در این زمینه آثاری چون خاستگاههای
اسلام و
مسیحیت، «
زهد و
رهبانیت» و در باغ سبز عرفان، را نوشت که در آنها ضمن بررسی روابط نخستین زهاد و صوفیان مسلمان با
راهبان و
زاهدان مسیحی، چگونگی تأثیر احتمالی عقاید و آداب مسیحی را در تصوف نشان داد.
هنریک ساموئل نیبرگ نیز اثری با عنوان «تألیفات کوچک
ابن عربی» به چاپ رساند و مقدمۀ آلمانی ممتازی بر آن نوشت.
بوآندرس اوتاس هم در زمینۀ تصوف دارای این آثار است: «توصیف ادبی
تصوف ایرانی»؛ «تصوف در ادبیات شرقی»؛ مناجات یا الاهینامۀ
عبدالله انصاری.
تیتوس بورکهارت (د ۱۹۸۴م) از جملۀ محققان و اندیشمندان نامدار سویسی است که بیش از هر چیز دلبستۀ هنرهای نمادین و رمزی اسلامی بود و اعتقاد داشت که اروپای امروزی فاقد چنین هنرهایی است.
از همینرو، وی شیفتۀ تصوف اسلامی شده بود، زیرا این دو را وابسته به یکدیگر میدید.
وی افزون بر آثاری که در زمینۀ هنر و فرهنگ اسلامی دارد، کتابها و مقالاتی در زمینۀ تصوف نوشته که از جملۀ آنهاست: گزیدههایی از کتاب
انسان کامل فی معرفة الاواخر و الاوائل اثر عبدالکریم جیلی؛ «رمز روحانی اخترشناسی از دیدگاه
محییالدین ابن عربی»؛ درآمدی بر آیین تصوف؛ درآمدی بر آموزههای باطنی
اسلام؛ «نقش نمادین آیینه در
تصوف اسلامی»؛
«صلوات ابن مشیش»؛ ترجمۀ
فصوص الحکم ابن عربی.
فریتس مایر (د ۱۹۹۸م)، دیگر خاورشناس سویسی بود که در بازل (بال) به دانشگاه رفت و معارف اسلامی، عرفان، ادبیات سامی و فقه اللغه آموخت و به توصیۀ استادش، رودلف چودی برای دستیاری هلموت ریتر به استانبول
سفر کرد.
پس از آن بود که توانست رسالۀ دکتری خویش را با عنوان حیات شیخ ابواسحاق کازرونی تألیف کند (۱۹۳۷م) و یک سال بعد، تصحیح فردوس المرشدیه اثر محمود بن عثمان را با مقدمهای بسیار جامع دربارۀ
شیخ ابواسحاق کازرونی منتشر سازد.
مایر در ۱۹۶۲م به جانشینی استادش چودی برگزیده شد و کرسیهای شرقشناسی،
تاریخ ادیان و
ادبیات فارسی را برعهده گرفت.
از ویژگیهای مایر یکی تبحر در کشف معانی و نکات ناشناخته، و دیگری علاقۀ فراوان به تحقیق دربارۀ موضوعات نادر و شخصیتهای خاص است.
اثر عمدۀ وی کتاب بهاء ولد، زندگی و
عرفان او (۱۹۸۷م) است که نخستین گام جدی برای شناخت افکار و شخصیت بهاء ولد بنا بر گزارشهای خودنوشت او ست که در کتاب معارف وی گرد آمده است.
به اعتقاد مایر عرفان بهاء ولد نوع بکری از
عرفان اسلامی است که تا کنون دربارۀ آن پژوهش و بررسی نشده است.
مایر توانست با مهارت تمام، خطوط اصلی عرفان بهاء ولد را روشن کند و در چارچوبی منسجم ارائه نماید.
اثر دیگر او، کتاب
ابوالسعید ابوالخیر، حقیقت و افسانه، سیر اندیشه و پژوهشهای علمی مایر در
جهان اسلام را نشان میدهد.
در این کتاب نه تنها از
عرفان ابوسعید، بلکه از تاریخ و بنیادهای تصوف،
فِرَق مذهبی، مکاتب گوناگون
فقهی و
کلامی، نظام خانقاهها و تحولات سیاسی و اجتماعی آن عصر گزارش شده است.
فرق
نقشبندیه (۱۹۹۴م)، یعنی آخرین کتاب مایر نیز پژوهشی گسترده دربارۀ رابطۀ قلبی
مرید و
شیخ، و اعمال قدرت و تصرف نزد
مشایخ است.
مهمترین آثار مایر دربارۀ
تصوف نیز اینهاست: «مقالاتی دربارۀ پرهیزگاری و عرفان اسلامی»؛ «شیخ احمد جام»؛ «منابع نفحات الانس جامی» و تحقیقات گسترده دربارۀ شیخ نجمالدین کبری و کتاب او فوائح الجمال و فواتح الجمال.
کهنترین پژوهشی که به زبان فرانسه در باب
آثار صوفیه انتشار یافته است، به آغاز
سدۀ ۱۹م باز میگردد.
در این زمان آنتوان سیلوستر دوتاسی (د ۱۸۳۸م) ترجمۀ پندنامۀ شیخ عطار را همراه با مقدمهای محققانه منتشر کرد که بیانگر درک عمیق معانی کتاب از سوی اوست.
کار وی را شاگردش ژوزف هلیودُر گارسَن دوتاسی (د ۱۸۷۸م) دنبال کرد و گسترش داد.
دوتاسی منطق الطیر عطار و کشف الاسرار
عزالدین بن قاسم مقدسی را به فرانسه ترجمه کرد و همراه با متن اصلی و تعلیقاتی محققانه به شیوۀ استادش چاپ نمود.
تألیف دیگر وی در همین زمینه،
شعر فلسفی و دینی در میان ایرانیان است.
در پایان سدۀ ۱۹م نیز کلمان هوار (د ۱۹۲۶م)، متخصص در زبانها و ادبیات شرقی و اسلامی، و صاحب مقالات متعدد در «دائرة المعارف اسلام»، تحقیقات چندی در زمینۀ
ادبیات تصوف از خود بر جای نهاد که از آن جمله است: رباعیات
باباطاهر عریان به زبان پهلوی در عصر
اسلام (ترجمه و تحشیه)؛ «رباعیات جدیدی از باباطاهر عریان»؛ «دراویش بکتاشی»؛
سلمان فارسی؛ «قدیسانِ دراویش چرخان» (ترجمۀ مناقب العارفین
شمسالدین احمد افلاکی و تحشیه بر آن)؛ «جامی»؛ «متون
ایرانی دربارۀ
فرقۀ حروفیه» (ترجمه و تحشیه).
در این دوره همچنین باید به اثر دیگری دربارۀ تصوف، با عنوان طریقههای اسلامی در
حجاز (پاریس، ۱۸۸۷م)، تألیف آلفرد لوشاتلیه (د ۱۹۲۹م) نیز اشاره کرد. وی در ۱۹۰۷م به انتشار مجلۀ «جهان اسلام» همت گماشت.
در اوایل سدۀ ۲۰م برنارد کارادوو (د ۱۹۵۲م)، محقق در زمینۀ فلسفه و تاریخ اسلام، بخشی از جلد چهارم از کتاب ۵ جلدی خود با عنوان «متفکران اسلامی» را به
علوم الاهی، عرفان، جوامع حکیمان و جز آنها اختصاص داد. وی تائیۀ
ابن فارض را نیز در ۷۴۶ بیت ترجمه کرد.
تألیفات دیگر او نیز «حکمت اشراق، شهابالدین سهروردی» و «غزالی» (۱۹۵۲م) است.
آلفرد اکتاوبل (د ۱۹۴۵م) نیز محقق دیگر فرانسوی است که مدتی طولانی در شمال افریقا اقامت داشت و مقالۀ «تصوف در مغرب اسلامی»، مندرج در «سالنامۀ مطالعات شرقی» (۱۹۳۴-۱۹۳۵م) را نوشت.
آرتور گای (د ۱۹۲۸م)، متخصص در زبان و
ادبیات عربی و
تاریخ اسلام هم ترجمهای منظوم از
دیوان حافظ را با مقدمهای دربارۀ زندگینامه و محیط زندگی وی منتشر کرد.
لوئی ماسینیون (د ۱۹۶۲م) بزرگترین خاورشناس فرانسوی در زمینۀ
فرهنگ و
علوم اسلامی، و بهویژه عرفان و تصوف، و افکار و شخصیت
حلاج است.
وی از جمله محققان غربی است که برای تصوف، خاستگاه مستقل اسلامی و مبادی مأخوذ از
قرآن و
سنت نبوی قائل است.
ماسینیون مدخلهای متعددی از «دائرةالمعارف اسلام» (از جمله «حلاج» و «
حلول») را نوشت.
نخستین اثر وی دربارۀ حلاج مصائب حلاج و
طریقۀ حلاجیه بود و پس از آن آثار دیگری نیز منتشر کرد: حلاج، شیخ مصلوب؛ طواسین (متن همراه ترجمۀ فارسی و تحقیقات او بر اساس نسخههای خطیِ استانبول)؛ ۴ متن مربوط به کتاب طواسین؛ دیوان حلاج (متن همراه با ترجمه)؛ اخبار حلاج (متن و ترجمه)؛ «اسناد اخبار حلاج»؛ «زندگی حلاج پس از مرگ او»؛ «قوس زندگی حلاج»؛ «اسطورۀ منصور حلاج در مناطق ترکنشین»؛ «نوشتههای عطار دربارۀ حلاج»؛ «حلاج و
حج از نظر او»؛ «منابع جدیدی دربارۀ حلاج»؛ تصوف حلاج از نظر فلسفۀ ماوراءالطبیعه؛ داستان حلاج به زبان عامیانه؛ «
ابن سبعین و نقد نفسانی».
اما اثر اصلی ماسینیون دربارۀ حلاج مصائب حلاج، شهید تصوف در اسلام بود که همزمان با هزارمین سال
شهادت حلاج، در دو مجلد منتشر شد.
ماسینیون در این رساله پژوهش گستردهای دربارۀ کلیۀ گرایشهای
صوفیانه،
کلامی،
فلسفی و
دینی معاصر حلاج که در شکلگیری شخصیت او نقش داشتند، به دست داده است.
ماسینیون کتاب مهم دیگری نیز دربارۀ تصوف با عنوان تحقیقی دربارۀ خاستگاه اصطلاحات فنی در
تصوف اسلامی دارد.
وی در این رساله، چگونگی شکلگیری تصوف اسلامی از زمان زندگی
پیامبر (ص) تا زمان حلاج را بررسی میکند و دربارۀ اصطلاحات مهمی که در طی این دوره پدید آمد، به بحث میپردازد.
در همین رساله است که وی با ادلۀ متقن ثابت میکند که تصوف برخاسته از اصول ناب اسلامی است و نظریات افراطی خاورشناسان پیش از خود را که با مقایسۀ شباهتهای ظاهری، حکم به تأثیرات خارجی بر جریان تصوف اسلامی دادهاند، مردود میشمارد.
وی پس از انتشار این دو رساله، اثر دیگری به نام مجموعۀ متون منتشر نشده مربوط به
تاریخ تصوف در
کشورهای اسلامی را به چاپ رساند، که در آن متون عربی منتشر نشدهای را که در حکم منابع او در دو رسالۀ قبلیاش بودند، معرفی کرد.
ماسینیون آثاری نیز دربارۀ شخصیتهای مهم اسلام نوشته که اینهاست: «
مباهلۀ مدینه و
تقدیس حضرت فاطمه (ع)»؛ «
نذرهای مسلمین برای حضرت فاطمه (ع)»؛ سلمان پاک، نخستین روحانی
ایرانی در اسلام.
هانری کربن (د ۱۹۷۸م) دیگر خاورشناس برجستۀ فرانسوی است که گرایشهای عرفانی اشراقی مبتنی بر تجربۀ صوفیانه داشت و دیدگاه عقلی صرف را نمیپسندید و از همینرو توجه خود را به
فلسفۀ اشراقی سهروردی و پیروان این فلسفه در میان اندیشمندان
ایرانی معطوف کرد.
وی در زمان ریاست خود بر انجمن ایرانشناسی فرانسه از ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۲م مجموعۀ کتابشناسی
ایرانی را در قالب ۲۲ مجلد، مشتمل بر آثار صوفیان و دیگر اندیشمندان
ایرانی منتشر کرد.
برخی از آثار متعدد کربن در این زمینه اینهاست: ترجمۀ مونس العشاق سهروردی؛ ترجمۀ آواز پرجبرئیل از سهروردی، و شرح فارسی آنکه مجهول المؤلف است؛ سهروردی حلبی، مؤسس مکتب اشراق؛ مجموعۀ آثار سهروردی، بر اساس نسخ خطی گوناگون و به همراه تحقیقات خود او در دو جلد؛
ابن سینا گزارش شهودی، که بررسی اندیشههای صوفیانۀ ابن سینا با توجه به رسالههای حیّ بن یقظان، رسالة الطیر و بخش آخر اشارات و تنبیهات است؛
تخیل خلاق در تصوف
ابن عربی، که به رابطۀ
مکتب ابن عربی و مکتب اشراق میپردازد؛ سه کتاب اسماعیلی؛ دربارۀ
اسلام ایرانی در ۴ جلد؛
تجلی حق و ولادت روحانی در
عرفان اسماعیلی؛
مکاشفۀ درونی در
تصوف ایرانی.
کربن همچنین به تنهایی یا با همکاری دیگران آثار اندیشمندان
ایرانی را تصحیح و چاپ نمود که برخی از آنها عبارتاند از: ۳ کتاب جامع الاسرار، المقدمات من کتاب نص النصوص فی شرح فصوص الحکم لمحییالدین بن عربی، و فی معرفة الوجود از
سید حیدر آملی با همکاری عثمان یحیی؛ و نیز عبهر العاشقین و شرح شطحیات از
روزبهان بقلی شیرازی؛ کشف المحجوب
ابویعقوب سجستانی.
در اوایل
سدۀ ۱۳ق/۱۹م، ترجمۀ متون ادبی صوفیانه توجه اندیشمندان آمریکایی را به خود جلب نمود که از جملۀ آنها میتوان به رالف والدو امرسون اشاره کرد که منبع اصلی مطالعات او، اثر پرحجم هامرپورگشتال در گزیدههای
شعر فارسی و ترجمۀ او از دیوان حافظ بود. وی افزون بر ترجمۀ
اشعار حافظ،
اشعاری از
سعدی،
عطار،
مولوی و
خیام را به انگلیسی ترجمه کرد.
در سدۀ ۲۰م نیز محققان دیگری در زمینۀ تصوف به پژوهش پرداختند که از جمله میتوان به لویس برنر و ویلیام چیتیک اشاره کرد.
لویس برنر (ز ۱۹۳۷م) در زمینۀ تاریخ تصوف در غرب افریقا دارای تحقیقاتی است و آثاری چون واقعیتهای جداگانه: بررسی
ادبیات تصوف؛
تصوف در افریقای سدههای هفدهم و هجدهم؛ «تعلیمات صوفیانۀ تیرنو بوکر سالیف تال»؛ «شیخهای کوکه: تاریخچۀ سلسلۀ الکانمی برنو»، «
اندیشۀ اسلامی در افریقای غربی
سدۀ هجدهم: قضیۀ شیخ عثمان بن فودی» را منتشر کرده است.
ویلیام چیتیک، استاد گروه مطالعات تطبیقی ادیان در دانشگاه نیویورک و از محققان طراز اول در زمینۀ ابن عربی و مولاناست. وی در ۱۹۶۶م موفق به دریافت دکترای زبان و
ادبیات فارسی از دانشگاه تهران شد.
رسالۀ دکتری او که تصحیح کتاب نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص
عبدالرحمان جامی، همراه با مقدمه و تعلیقات بر آن بود، نشان از دقت نظر علمی و تسلط کامل او بر تصحیح متون عرفانی به زبانهای فارسی و عربی دارد.
انتشار این رساله یکی از مهمترین آثار مربوط به
عرفان نظری را از
انزوا و فراموشی بیرون آورد.
کتاب راه عرفانی معرفت او، که دربارۀ تعالیم ابن عربی است، نیز ترجمه و توضیحات روشنگر چیتیک دربارۀ بیش از ۶۰۰ متن برگزیده از کتاب
فتوحات مکیۀ ابن عربی را دربر دارد.
کتاب عوالم خیال نیز از دیگر آثار چیتیک است که در آن پس از ارائۀ طرحی کلی از نظام
خداشناسی و
انسانشناسی ابن عربی، به تبیین مسئلۀ کثرت ادیان از دیدگاه او میپردازد.
تجلی حق: اصول
کیهانشناسی ابن عربی نیز کتاب دیگر وی دربارۀ
عرفان ابن عربی است.
وی آثاری در زمینۀ عرفان مولانا نیز دارد که از آن جمله میتوان به راه عرفانی عشق و آموزههای صوفیانۀ رومی اشاره کرد.
از ویژگیهای آثار چیتیک در این دو کتاب، نخست ارائۀ ترجمههایی تازه و سنجیده از
اشعار مولانا، و دیگر شرح غوامض
اشعار مولانا به کمک
اشعار خود او ست، آنچنان که مخاطب آثار او بتواند مولوی را از زبان مولوی بشناسد؛ و سوم، طرح چارچوبهایی روشن و تبویب و تنظیم موضوعات به شکلی منطقی است، آنچنانکه بتوان تصویری کلی از دنیای مولوی در پیش رو داشت، و این خود ناشی از احاطۀ مؤلف به همۀ مباحث
تصوف و
عرفان نظری است.
وی افزون بر آثاری در زمینۀ معارف و
عرفان شیعه، کتابهای دیگری نیز دربارۀ تصوف داشته که اینهاست: درآمدی بر
عرفان اسلامی؛ ترجمه و شرح لمعات
فخرالدین عراقی.
(۱) آربری، آ ج، جونز
ایرانی، روزگار نو، تهران، ۱۹۴۴م، شم ۴.
(۲) آزاد، اسدالله، شرح احوال و آثار نیکلسن، مشکٰوة، مشهد، ۱۳۶۷ش، شم ۲۰.
(۳) آژند، یعقوب، درآمدی بر آیین تصوف، تهران، ۱۳۷۴ش.
(۴) آشتیانی، جلالالدین، مقدمه بر نقد النصوص فی شرح الفصوص عبدالرحمان جامی، به کوشش ویلیام چیتیک، تهران، ۱۳۵۶ش.
(۵) آقا شیخ محمد، مریم، گلزار مشاهیر، تهران، ۱۳۷۷ش.
(۶) اشپولر، برتولد، سهم آلمان در ایرانشناسی، کاوه، تهران، ۱۳۴۳ش، س ۲.
(۷) افشار، ایرج، سواد و بیاض، تهران، ۱۳۴۴ش.
(۸) بایبوردی، مهرآفاق، مقدمه بر بهاء ولد، زندگی و عرفان او، اثر فریتس مایر، ترجمۀ مهرآفاق بایبوردی، تهران، ۱۳۸۲ش.
(۹) بدوی، عبدالرحمان، موسوعة المستشرقین، بیروت، ۱۹۸۴م.
(۱۰) پروین، جلیل، مقدمه بر درآمدی بر تصوف و عرفان اسلامی، اثر ویلیام چیتیک، ترجمۀ جلیل پروین، تهران، ۱۳۸۲ش.
(۱۱) پورجوادی، نصرالله، آخرین دیدار با پروفسور ایزوتسو، نشر دانش، تهـران، ۱۳۷۱ش، س ۱۳، شم ۲.
(۱۲) پـوررفعتـی، علیرضا، احـوال و آثار استـاد بدیعالزمان فروزانفـر، تهران، ۱۳۸۳ش.
(۱۳) پیه مونتسه، آنجلومیکله، ایرانشناسی در ایتالیا، ترجمۀ مرتضی اسعدی، نشر دانش، تهران، ۱۳۷۱ش، س ۱۲، شم ۵.
(۱۴) تانسل، فوزیه عبدالله، مقدمه بر صوفیان نخستین در ادبیات ترک، ترجمۀ توفیق هاشمپور سبحانی، تهران، ۱۳۸۵ش.
(۱۵) تمیمداری، احمد، مؤلفههای تمدن و فرهنگ در خاورشناسی، کیهان فرهنگی، تهران، ۱۳۷۴ش، س ۱۲، شم ۱۲۳.
(۱۶) چیتیک، ویلیام، عوالم خیال، ترجمۀ قاسم کاکایی، تهران، ۱۳۸۴ش.
(۱۷) خاورشناسان بزرگ انگلیسی، روزگار نو، لندن، ۱۹۴۳م، ج ۱۳، شم ۱.
(۱۸) ذکاوتی قراگزلو و دیگران، هفت روز پس از وداع با دکتر زرینکوب، کارنامۀ زرین، به کوشش علی دهباشی، تهران، ۱۳۷۹ش.
(۱۹) زرینکوب، عبدالحسین، با کاروان حله، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۲۰) زرینکوب، عبدالحسین، بحر در کوزه، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۲۱) زرینکوب، عبدالحسین، پلهپله تا ملاقات خدا، تهران، ۱۳۷۱ش.
(۲۲) زرینکوب، عبدالحسین، حکایت همچنان باقی است، تهران، ۱۳۷۶ش.
(۲۳) زرینکوب، عبدالحسین، سرّنی، تهران، ۱۳۶۸ش.
(۲۴) سروش، عبدالکریم، بحر کبیر عشق، کارنامۀ زرین، به کوشش علی دهباشی، ۱۳۷۹ش.
(۲۵) شیمل، آ، شکوه شمس، ترجمۀ حسن لاهوتی، تهران، ۱۳۶۷ش.
(۲۶) شیمل، آ، مصاحبه، نشر دانش، تهران، ۱۳۶۵ش، س ۷، شم ۲.
(۲۷) صدیق، عیسی، در تکریم مرحوم پرفسور ر ا نیکلسن، روزگار نو، تهران، ۱۳۲۴ش.
(۲۸) طاهری، ابوالقاسم، سیر فرهنگ ایران در بریتانیا یا تاریخ دویست سالۀ مطالعات
ایرانی، تهران، ۱۳۵۲ش.
(۲۹) طباطبایی، جواد، دربارۀ یادنامۀ فرانسوی هانری کربن، نشر دانش، تهران، ۱۳۶۴ش، س ۵، شم ۳۰.
(۳۰) عباسی، شهابالدین، مقدمه بر راه عرفانی عشق، اثر ویلیام چیتیک، ترجمۀ شهابالدین عباسی، تهران، ۱۳۸۵ش.
(۳۱) عباسی، شهابالدین، مولوی در چشم و دل زرینکوب، کارنامۀ زرین، به کوشش علی دهباشی، تهران، ۱۳۷۹ش.
(۳۲) غلامی، علیرضا، ریشههای آسمان، شهروند امروز، تهران، ۱۳۸۶ش، س ۲، شم ۸.
(۳۳) فرهنگ خاورشناسان، تهران، ۱۳۷۶-۱۳۸۲ش.
(۳۴) فیاض، علیاکبر، مقدمه بر بحثی در تصوف، اثر قاسم غنی، تهران، ۱۳۳۱ش.
(۳۵) لاهوتی، حسن، مقدمه بر شکوه شمس.
(۳۶) محمدخانی، علیاصغر، زندگی نامۀ استاد دکتر عبدالحسین زرینکوب، درخت معرفت، جشننامۀ استاد دکتر عبدالحسین زرینکوب، تهران، ۱۳۷۶ش.
(۳۷) محمدی، احمد و احمد میرعلایی، مقدمه بر عرفان مولوی، اثر خلیفه عبدالحکیم، ترجمۀ احمد محمدی و احمد میرعلایی، تهران، ۱۳۵۶ش.
(۳۸) معتمدی، منصور، مقدمه بر تاریخ تصوف در هند، اثر سیداطهر عباس رضوی، ترجمۀ منصور معتمدی، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۳۹) میرانصاری، علی، اسنادی از مشاهیر ادب معاصر ایران، تهران، ۱۳۷۱ و ۱۳۸۱ش.
(۴۰) نیکبین، نصرالله، فرهنگ جامع خاورشناسان مشهور و مسافران به مشرقزمین، تهران، ۱۳۷۹ش.
(۴۱) هاشمپور سبحانی، توفیق، عبدالباقی گولپینارلی، آینده، تهران، ۱۳۶۳ش، س ۹، شم ۲.
(۴۲) هاشمپور سبحانی، توفیق، مختصری دربارۀ زندگانی و آثار استاد عبدالباقی، نشریۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز، تبریز، ۱۳۶۲ش.
(۴۳) هاشمپور سبحانی، توفیق، مقدمه بر صوفیان نخستین در ادبیات ترک، اثر محمدفؤاد کوپریلی، ترجمۀ همو، تهران، ۱۳۸۵ش.
(۴۴) هاشمپور سبحانی، توفیق، مقدمه بر مولویه بعد از مولانا، اثر عبدالباقی گولپینارلی، تهران، ۱۳۳۶ش.
(۴۵) یزدانی خرم، مهدی، حلول روح نوگرایی در کالبد آدمی، شهروند امروز، تهران، ۱۳۸۶ش، س ۲.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تصوف»، ج۱۵، ص۵۹۵۷.