بغی (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَغْی (به فتح باء و سکون غین) از
واژگان قرآن کریم به معنای طلب توام با تجاوز از حدّ است. این تجاوز از حد به دو نوع ممدوح و مذموم تقسیم میشود.
بَغْی به معنای طلب توام با تجاوز از حدّ است. این معنی با مطلق تجاوز قابل جمع است زیرا تجاوز از طلب جدا نیست، هر جا که تجاوز هست طلب نیز هست.
تجاوز چنان که
راغب تصریح میکند دو جور است یکی تجاوز ممدوح مثل تجاوز از
عدالت به
احسان و از عمل
واجب به
مندوب، یعنی عمل به هر دو، و دیگری تجاوز مذموم، مثل تجاوز از
حق به
باطل.
بیضاوی در ذیل
آیه ۲۷ سوره شوری گوید: «اصل الْبَغْی طلب تجاوز الاقتصاد فیما یتحری کمیّته او کیفیّته»
راغب گفته: «الْبَغْی طلب تجاوز الاقتصاد فیما یتحری»
ابن اثیر در
نهایه آورده: «اصل البغی مجاوزة الحدّ».
این معنی (طلب توام با تجاوز) که از راغب و ابن اثیر و بیضاوی نقل شد در تمام موارد استعمال این کلمه صادق است. کسانی که آن را به معنی مطلق طلب گرفتهاند ناچاراند استعمال آن را در تعدی و ظلم و
زنا از باب
اشتراک لفظی بگیرند.
(اِنَّ قارُونَ کانَ مِنْ قَوْمِ مُوسی فَبَغی عَلَیْهِمْ) «
قارون از قوم
موسی بود و بر آنها برتری کرد». این کلمه را در آیه،
ظلم،
تکبّر، طلب فضل و غیره گفتهاند، ولی ذیل قضیّه میرساند که مراد تکبّر و برتری است در اثر قدرت مالی و شخص متکبّر، طالب تجاوز از حدّ خود است.
(وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِی الْاَرْضِ) «در زمین
فساد مجوی». در اینجا مراد از «تبغ» قهرا طلب شدید است چنانکه راغب در «بغی و ابتغی» به افاده کثرت تصریح میکند
(لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ) «در گذشته بسیار طلب فتنه کردهاند».
(لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ اَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّکُمْ) «بر شما
گناه نیست که فضل پروردگارتان را بیشتر طلب کنید».
انْبِغَاء برای قبول «بغی» است علی هذا
انبغاء را به معنی شایسته است و سهل است گرفتهاند، که قبول در هر دو مندرج است
(وَ ما یَنْبَغِی لِلرَّحْمنِ اَنْ یَتَّخِذَ وَلَداً) «شایسته نیست که
خدا فرزندی بگیرد»
(لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَها اَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ) «برای آفتاب میسّر نیست که ماه را بگیرد.» یعنی قبول این فعل برای او نیست.
(وَ لا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَی الْبِغاءِ اِنْ اَرَدْنَ تَحَصُّناً) «کنیزان جوان خود را به زنا وادار نکنید اگر طالب
عفّت باشند.» به زنا از آن جهت «
بغاء» گفته شده که آن یک نوع تجاوز از حدّ است زیرا حدّ
زن آن است که زنا نکند. همچنین است
(وَ لَمْ اَکُ بَغِیًّا) (زن آلودهاى نبودهام!)
(یُنْفِقُونَ اَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ) «اموال خود را برای بیشتر طلبیدن مرضات خدا، انفاق میکنند».
(وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ اُوتُوا الْکِتابَ اِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ) (و كسانى كه
کتاب آسمانی به آنان داده شد، با يكديگر اختلاف نكردند، مگر بعد از آگاهى و از روى ستم و حسدورزى)
کلمهی «
بَغْیاً» را در این آیه و نظائر آن
حسد و ظلم و دشمنی معنی کردهاند و همه از مصادیق تجاوزاند.
(فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا اِثْمَ عَلَیْهِ) «هر که مضطرّ شود بیآنکه طالب و متعدّی باشد گناهی بر او نیست.» یک دفعه این است که شخص مضطرّ، طالب خوردن
میته است و
اضطرار را دستاویز کرده و در خوردن نیز افراط میکند برای چنین کسی خوردن میته حلال نیست و یک دفعه این است که مایل و طالب نباشد و در خوردن نیز به سدّ رمق اکتفا کند چنین کسی در خوردن گناهکار نیست، آیه شریفه صورت دوّم را بیان میکند.
(وَ یَبْغُونَ فِی الْاَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ) «در روی زمین بنا حق ظلم و تعدی میکنند». قید «بِغَیْرِ الْحَقِّ» ظاهرا برای افاده ظلم است و گرنه «یَبْغُونَ» به تنهائی افاده ظلم نمیکند. نظیر این آیه،
آیه ۲۳ سوره یونس است. مثلا در آیهی
(اَ فَغَیْرَ دِینِ اللَّهِ یَبْغُونَ) (آيا آنها آيينى غير از آيين خدا مىطلبند؟!)
و نظائر آن میبینیم که افاده ظلم نمیکند و برای طلب شدید است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «بغی»، ج۱، ص۲۰۷.