انواع گریه برای امام حسین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
انواع گریه برای امام حسین، یکی از مباحث مرتبط به فلسفه عزاداری برای
امام حسین (علیهالسّلام) است. گریه انواع گوناگونی دارد که میتوان همه آنها را در سه نوع کلی دسته بندی کرد: گریه ناشی از علاقه به خود، گریه ناشی از مهرورزی و گریه برای تعالی. گریه برای امام حسین (علیهالسّلام) برآمده از رحمت و رافت و سوزش دل در داغ عزیزان، همچنین برای مظلومیت آنان، و به جهت از دست دادن برترین انسانها در فضل و کمال و پاکی بوده است. گریههای کسانی که با تایید و تشویق امامان معصوم و با آگاهی از اجـر عظیم گریه بر امام حسین (علیهالسّلام)، اقدام به برپایی مجالس عزا برای آن حضرت میکردند و به یاد مصائب او میگریستند، برای مظلومیت آن حضرت، و برآمده از عقیده بـوده است. گریستن و گریاندن و همچنین
تباکی در مصائب امام حسین (علیهالسّلام) و اهل بیت و یارانشان در منابع روایی مورد تایید و تاکید فراوان قرار گرفته است.
گریستن همچون خندیدن یک رفتار هیجانی مخصوص به انسانهاست. هر انسانی کمابیش این حالت را تجربه کرده و یا گریستن دیگران را دیده، و بـه وضـوح دریافته که گریه ـ مانند
خنده برآمده از شدیدترین حالات احساسی انسان است.
گریه انواع گوناگونی دارد که میتوان همه آنها را در سه نوع کلی دسته بندی کرد:
گریه ناشی از علاقه طبیعی انسان به خود و متعلقات خویشتن، یا ناشی از دردی جسمی است، که بیشتر در افراد کم سن و سال رخ میدهد، و یا برخاسته از غم واندوهی است که در مواجهه با حوادث ناگوار، فضای درونی انسان را پر میکند؛ حوادثی چون از دست دادن بستگان و آشنایان یا فراق آنان، از دست رفتن شیء محبوب یا فرصت مطلوب، نرسیدن به موفقیتی مهـم، و یا ناکامی در مسابقات ورزشی. گریه در این حالت، سبب تخلیه روانی و هیجانی میشود و درنتیجه فرد آرامشی نسبی پیدا میکند. در برخی موارد کهاندوه شدیدی برای افراد پیش میآید و گریه نیز به تخلیه روانی نمیانجامد، ممکن کار به
افسردگی بکشد.
در مواقعی که این گریه از روی ضعف روحی و سستی
اراده، یا ناشی از ناکامی در دستیابی به هدفی نه چندان مهم باشد، نشانه خواری و زبونی دانسته میشـود؛ اما در بسیاری از موارد، چنین نیست؛ از جمله گریستن در فقدان یا فراق عزیزی که انسان به او انـس داشته و از او مهر و خوبی میدیده، رفتاری طبیعی و از نشانههای تعادل روحی است. در داغ از دست دادن عزیزان، این نوع از گریه در افراد بازمانده بروز مییابد، و خاستگاه آن احساس فراق و جدا شدن از آن عزیز است. تجربه چنین گریهای، معمولاً برای همه افراد، در سنین، جوامع و جایگاههای مختلف پیش میآید؛ چنـان کـه درباره
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز چنین حالتهایی را گزارش کردهاند.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
صحابه ایشان به خاطر از دست دادن عزیزان خود غمگین میشدند و گریه میکردند که موارد متعددِ آن در متون
شیعه و
اهل سنت نقل شده، از جمله گریه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر درگذشت
حضرت عبدالمطلب،
و
حضرت ابوطالب،
گریه ایشان در کنار مزار مادر گرامیشان
حضرت آمنه،
گریه در وفات
فاطمه بنت اسد همسر حضرت ابوطالب و مادر حضرت
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام)،
و گریه در مرگ
ابراهیم فرزند عزیزشان،
همچنین گریه ایشان در شهادت
حضرت حمزه،
و شهادت
جعفر بن ابی طالب در
جنگ موته،
و موارد متعدد دیگری که در منابع گزارش شده است. به همین دلیل گریستن برای درگذشتگان، در جایگاه یک رسم اجتماعی تایید شده از سوی شرع در میان مسلمانان رواج یافت و از اخبار برمی آید که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز آن را در قول و فعل تایید نمودهاند.
جا دارد از نوع دیگری از گریه یاد کنیم که حالتی ویژه دارد، و میتوان آن را به گریه ناشی از علاقه انسان به خود و متعلقاتش ملحق کرد؛ اما بر خلاف موارد دیگر که بر اثر غم واندوه رخ میدهد، ویژگی این نوع خاص در این است که در حالت شادمانی شدید پیش میآید، و معمولاً «
گریه شوق» نامیده میشود. این گریه زمـانی دست میدهد که انسان پس از پشت سر گذاشتن دورهای از فـراق، و ناامیـد شـدن در رسیدن به آن مطلوب یا محبوب، به آن خواسته نایافته میرسد. انسان در این هنگام، از شدت شوق و هیجان، بی اختیار میگرید. گریه شوق، از جلوههای زیبای احساس و دلدادگی روحی است.
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز هنگامی که جعفر بن ابی طالب پس از سالهـا حضور در
حبشه، به
مدینه بازگشت، به استقبال او رفت و از شوق دیدارش گریست.
انسان به طور طبیعی موجـودی نوع دوست و مهرورز است که از بروز حوادث ناگوار برای دیگران متاثر میشود و حتی برای آنان میگرید. در حوادثی همچون سیل، زلزله، قحطی و بلایای طبیعی دیگر، که معمولاً به شماری از انسانها آسیب میرسد و آنان در وضعیتی وخیم قرار میگیرند، حتی کسانی که خارج از صحنه حادثهاند، با آگاه شدن از آن وضعیت، بسیار متاثر میشوند و گاهی ناخواسته میگریند. این حالت، آنان را برای یاری رساندن به آسیب دیدگان بر میانگیزد. گونه دیگری از گریه نوع دوستانه، گریه بر مظلوم است. انسان هـا ازروی رافت و دلسوزی، از ستم کشیدن همنوعان خود متاثر میشوند و حتی برای آنان اشک میریزند. گریه برای حضرت امام حسین (علیهالسّلام) مصداق بارز این نوع گریه است.
در
جهان بینی الهی، کمال انسان در
تقرب به خداست. در این جهان بینی، آموزههای خاصی مطرح است که به گونههای خاصی از گریه، معنا و مفهوم میبخشد؛ مانند این آموزه که گریه از
خوف خدا، زمینه ساز قرب الهی؛
«عن ابی جعفر (علیهالسّلام) قال: فِيمَا نَاجَى بِهِ اَللَّهُ مُوسَى ع عَلَى اَلطُّورِ أَنْ يَا مُوسَى أَبْلِغْ قَوْمَكَ أَنَّهُ مَا يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ اَلْمُتَقَرِّبُونَ بِمِثْلِ اَلْبُكَاءِ مِنْ خَشْيَتِي...»؛
«
امام باقر (علیهالسّلام) فرمود: از سخنان
خداوند به
موسی در
کوه طور ایـن بـود: ای موسی به قوم خود این سخن مرا برسان که هیچ چیز مانند گریه از خوف من، متقربان را به من نزدیک نمیکند.» و مایه دستیابی به
رحمت خداوند است؛ در مناجاتی از
امام سجاد (علیهالسّلام) چنین آمده است:
«... عَبْرَةَ مَنْ بَكَى مِنْ خَوْفِكَ مَرْحُومَةٌ»؛
«خداوندا! اشک چشم کسی که از خوف تو میگرید، در سایه رحمت توست.» بر این اساس مؤمنان و زهد پیشگان خاشعانه در پیشگاه خداوند زانو میزنند، از خطاها و گناهان خویش توبه میکنند، عجزشان را در برابـر عقوبت اعمالشان به یاد میآورند، و با اشک و آه، از خداوند آمرزش میطلبند.
همچنین برخی گریهها هم ناشی از فضیلتطلبی و کـمـالخـواهی،
و برخاسته از اعتقاد به کمالات انسانی و کوشش برای رسیدن به آن کمالات است. برای رسیدن به این هدف عالی، ره پویان از شمع وجود انسانهای بافضیلت و بـه کمـال رسیده، ماننـد پیشوایان و بزرگان دین، معلمان و مربیان اخلاق، بهره میجویند، و از این رو فقـدان ایشان، داغی بزرگ بر دل آنان مینهد؛ چنان که
ام ایمن پس از رحلت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سخت میگریست.
عمر بن خطاب از او پرسید: «چرا گریه میکنی؟ مگر نه اینکه رسـول خدا در پیشگاه خداوند است؟» ام ایمن پاسخ داد: «گریـه مـن بـرای از دست دادن رسول خدا نیست؛ بلکه برای آن است که با درگذشت او، دست ما از
وحی و اخبار آسمان، کوتاه شده است».
اکنون که گریه و انواع آن را شناختیم، باید ببینیم گریه بر امام حسین (علیهالسّلام) از کدام نوع است. پیش از هر چیز باید به یاد داشته باشیم که عزاداری برای امام حسین (علیهالسّلام) از دیرباز در بسترهای زمانی و مکانی مختلف انجام شده، و طیف وسیعی از گریه کنندگان را در بر میگرفته است. از این رو بدون توجه به تفاوت شرکت کنندگان در سوگواری و مراحل مختلف آن، نمیتوان به درک درستی از نوع گریه بر امام حسین (علیهالسّلام) دست یافت. گریه اهل بیت و ائمه معصوم برای حضرت امام حسین (علیهالسّلام) برآمده از رحمت و رافت و سوزش دل در داغ عزیزان، همچنین برای مظلومیت آنان، و به جهت از دست دادن برترین انسانها در فضل و کمال و پاکی بوده است. گریههای کسانی که با تایید و تشویق امامان معصوم و با آگاهی از اجـر عظیم گریه بر امام حسین (علیهالسّلام)، اقدام به برپایی مجالس عزا برای آن حضرت میکردند و به یاد مصائب او میگریستند، برای مظلومیت آن حضرت، و برآمده از عقیده بـوده است. مظلومیت امام حسین (علیهالسّلام) و دیگر شهیدان کربلا، عاملی بسیار مهم در برانگیختن احساسات و هیجانات همه انسانهای پاکدل بوده، بسیاری از افراد غیر شیعه و حتی غیر مسلمان را در زمره سوگواران حسینی درآورده است. گریستن و گریاندن و همچنین تباکی در مصائب امام حسین (علیهالسّلام) و اهل بیت و یارانشان در منابع روایی مورد تایید و تاکید فراوان قرار گرفته است.
در روایات اسلامی، گریه و گریاندن برای امام حسین (علیهالسّلام) و شهدای کربلا مورد تأکید و توصیه قرار گرفته و فضائل متعددی برای گریستن و گریاندن در عزای امام حسین ذکر شده است. که برای نمونه، برخی از آنها را بیان میکنیم:
«عن ابی عمارة المنشد عن ابی عبد اللّ قالَ لی: یا ابا عُمارَةَ، انشِدنی فِی الحُسَینِ علیه السلام، قالَ: فَاَنشَدتُهُ فَبَکی، قالَ: ثُمَّ انشَدتُهُ فَبَکی. قالَ: فَوَاللّه ِ، ما زِلتُ اُنشِدُهُ ویَبکی حَتّی سَمِعتُ البُکاءَ مِنَ الدّارِ. فَقالَ لی: یا ابا عُمارَةَ، مَن انشَدَ فِی الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیهماالسلام شِعرا فَاَبکی خَمسینَ فَلَهُ الجَنَّةُ، ومَن انشَدَ فِی الحُسَینِ (علیهالسّلام) شِعرا فَاَبکی اربَعینَ فَلَهُ الجَنَّةُ، ومَن انشَدَ فِی الحُسَینِ (علیهالسّلام) شِعرا فَاَبکی ثَلاثینَ فَلَهُ الجَنَّةُ، ومَن انشَدَ فِی الحُسَینِ (علیهالسّلام) شِعرا فَاَبکی عِشرینَ فَلَهُ الجَنَّةُ، ومَن انشَدَ فِی الحُسَینِ (علیهالسّلام) شِعرا فَاَبکی عَشَرَةً فَلَهُ الجَنَّةُ، ومَن انشَدَ فِی الحُسَینِ (علیهالسّلام) شِعرا فَاَبکی واحِدا فَلَهُ الجَنَّةُ، ومَن انشَدَ فِی الحُسَینِ (علیهالسّلام) شِعرا فَبَکی فَلَهُ الجَنَّةُ، ومَن انشَدَ فِی الحُسَینِ (علیهالسّلام) شِعرا فَتَباکی فَلَهُ الجَنَّةُ.»«به نقل از ابو عُماره شعرخوان: امام صادق (علیهالسّلام) به من فرمود: «ای ابو عُماره! در باره حسین (علیهالسّلام) برایم شعر بخوان». من هم برای ایشان شعر خواندم و ایشان گریست. باز هم شعر خواندم و ایشان گریست. به خدا سوگند، من همین طور شعرخوانی را ادامه دادم و ایشان گریه میکرد تا این که صدای گریه را از خانه شنیدم. آن گاه به من فرمود: «ای ابو عُماره! هر کس در باره حسین بن علی (علیهالسّلام) شعری بخواند و پنجاه نفر را بگریاند، بهشت برایش حتمی میشود، و هر کس در باره حسین (علیهالسّلام) شعری بخواند و چهل نفر را بگریاند، بهشت برایش حتمی میشود، و هر کس در باره حسین (علیهالسّلام) شعری بخواند و سی نفر را بگریاند، بهشت برایش حتمی میشود، و هر کس در باره حسین (علیهالسّلام) شعری بخواند و بیست نفر را بگریاند، بهشت برایش حتمی میشود، و هر کس در باره حسین (علیهالسّلام) شعری بخواند و ده نفر را بگریاند، بهشت برایش حتمی میشود، و هر کس در باره حسین (علیهالسّلام) شعری بخواند و یک نفر را بگریاند، بهشت برایش حتمی میشود، و هر کس در باره حسین (علیهالسّلام) شعری بخواند و بگرید، بهشت برایش حتمی میشود، و هر کس در باره حسین (علیهالسّلام) شعری بخواند و تظاهر به گریه کند، بهشت برایش حتمی میشود».»
«عن ابی هارون المکفوف دَخَلتُ عَلی ابی عَبدِ اللّه ِ (علیهالسّلام) فَقالَ لی: انشِدنی، فَاَنشَدتُهُ، فَقالَ: لا، کَما تُنشِدونَ، وکَما تَرثیهِ عِندَ قَبرِهِ، فَاَنشَدتُهُ: اُمرُر عَلی جَدَثِ الحُسَینِ فَقُل لِاَعظُمِهِ الزَّکِیَّةِ قالَ: فَلَمّا بَکی امسَکتُ انَا، فَقالَ: مُرَّ، فَمَرَرتُ، قالَ: ثُمَّ قالَ: زِدنی زِدنی، قالَ: فَاَنشَدتُهُ: یا مَریَمُ قومی فَاندُبی مَولاکِ وعَلَی الحُسَینِ فَاَسعِدی بِبُکاکِ ۰ قالَ: فَبَکی وتَهایَجَ النِّساءُ، قالَ: فَلَمّا ان سَکَتنَ، قالَ لی: یا اباهارونَ! مَن انشَدَ فِی الحُسَینِ (علیهالسّلام) فَاَبکی عَشَرَةً فَلَهُ الجَنَّةُ، ثُمَّ جَعَلَ یَنقُصُ واحِدا واحِدا حَتّی بَلَغَ الواحِدَ، فَقالَ: مَن انشَدَ فِی الحُسَینِ (علیهالسّلام) فَاَبکی واحِدا فَلَهُ الجَنَّةُ، ثُمَّ قالَ: مَن ذَکَرَهُ فَبَکی فَلَهُ الجَنَّة.»«خدمت
امام صادق (علیهالسّلام) رسیدم. به من فرمود: «برایم شعر بخوان». من هم خواندم. فرمود: «نه! آن گونه که خود میخوانید و همان گونه که در کنار قبرش مرثیهسرایی میکنی». من هم خواندم: «از کنار قبر حسین، عبور کن و به استخوانهای پاکش بگو» به این جا که رسیدم، امام (علیهالسّلام) گریست و من خواندن را متوقّف کردم. فرمود: «ادامه بده». ادامه دادم. آن گاه فرمود: «بیشتر، بیشتر» بخوان. من این شعر را خواندم: «ای
مریم! برخیز و بر مولایت، مویه کن و با گریه ات به حسین یاری برسان.» امام (علیهالسّلام)، گریه کرد و زنان، به فغان آمدند. وقتی آنان آرام گرفتند، امام (علیهالسّلام) به من فرمود: «ای ابوهارون! هر کس در باره حسین (علیهالسّلام) مرثیه بخواند و ده نفر را بگریانَد،
بهشت برای او حتمی است». سپس شروع کرد و یکی یکی، از عدد ده کم نمود و وقتی به عدد یک رسید، فرمود: «هر کس برای حسین (علیهالسّلام) مرثیه بخواند و یک نفر را بگریانَد، بهشت برایش حتمی است». آن گاه فرمود: «هر کس یاد حسین (علیهالسّلام) کند و بگِرید، بهشت، برایش حتمی است».»
«عن زید الشحّام: کُنّا عِندَ ابی عَبدِ اللّه ِ (علیهالسّلام) ونَحنُ جَماعَةٌ مِنَ الکوفِیّینَ، فَدَخَلَ جَعفَرُ بنُ عَفّانَ عَلی ابی عَبدِ اللّه ِ (علیهالسّلام) فَقَرَّبَهُ وادناهُ، ثُمَّ قالَ: یا جَعفَرُ! قالَ: لَبَّیکَ جَعَلَنِیَ اللّه ُ فِداکَ، قالَ: بَلَغَنی انَّکَ تَقولُ الشِّعرَ فِی الحُسَینِ (علیهالسّلام) وتُجیدُ، فَقالَ لَهُ: نَعَم، جَعَلَنِیَ اللّه ُ فِداکَ! فَقالَ: قُل، فَاَنشَدَهُ [۲۵] [۲۶] (علیهالسّلام) ومَن حَولَهُ حَتّی صارَت لَهُ الدُّموعُ عَلی وَجهِهِ ولِحیَتِهِ. ثُمَّ قالَ: یا جَعفَرُ! وَاللّه ِ، لَقَد شَهِدَکَ مَلائِکَةُ اللّه ِ المُقَرَّبونَ،هاهُنا یَسمَعونَ قَولَکَ فِی الحُسَینِ علیه السلام، ولَقَد بَکَوا کَما بَکَینا او اکثَرَ، ولَقَد اوجَبَ اللّه ُ تَعالی لَکَ ـ یا جَعفَرُ ـ فی ساعَتِهِ الجَنَّةَ بِاَسرِها، وغَفَرَ اللّه ُ لَکَ. فَقالَ: یا جَعفَرُ! الا ازیدُکَ؟ قالَ: نَعَم یا سَیِّدی. قالَ: ما مِن احَدٍ قالَ فِی الحُسَینِ (علیهالسّلام) شِعرا فَبَکی وابکی بِهِ، الّا اوجَبَ اللّه ُ لَهُ الجَنَّةَ وغَفَرَ لَهُ.»«به نقل از
زید شحّام: تعدادی کوفی در خدمت امام صادق (علیهالسّلام) بودیم که
جعفر بن عَفّان به محضر امام صادق (علیهالسّلام) وارد شد. امام (علیهالسّلام) او را به خود نزدیک کرد و در کنار خود جا داد و آن گاه فرمود: «ای جعفر!». جعفر گفت: گوش به فرمانم. خدا، مرا فدایت کند! فرمود: «به من خبر رسیده که تو در باره حسین (علیهالسّلام) شعر میگویی و خوب هم میگویی». او گفت: آری، خدا مرا فدایت گرداند! فرمود: «بگو». جعفر هم شعری خواند و امام (علیهالسّلام) گریست و کسانی که در خدمت ایشان بودند، گریستند، تا این که اشک بر گونه و محاسن امام (علیهالسّلام) جاری شد. آن گاه فرمود: «ای جعفر! به خدا سوگند، فرشتگان مقرّب خدا، پیش تو حاضر بودند و سخن تو را در باره حسین (علیهالسّلام) در این جا شنیدند و گریستند، همان گونه که ما گریستیم، و آنها بیشتر گریستند.
خداوند متعال در این ساعت ـای جعفر ـ تمام بهشت را برایت
واجب کرد و گناهت را آمرزید». آن گاه فرمود: «ای جعفر! آیا بیشتر نگویم؟». گفت: چرا، ای سَرورم! فرمود: «کسی نیست که در باره حسین (علیهالسّلام) شعری بگوید و بگرید و با آن بگریاند، مگر این که خداوند، بهشت را برایش واجب میکند و گناهش را میآمرزد».»
• در حدیث دیگری راوی میگوید: محضر
امام صادق (علیهالسّلام) بودیم؛ یادی از امام حسین بن علی کردیم، حضرت گریه کرد ما هم گریه کردیم، سپس حضرت سرش را بلند کرد و فرمود: امام حسین (علیهالسّلام) فرمود: «من کشته اشک هایم؛ هیچ مؤمنی مرا یاد نمیکند مگر آنکه میگرید».
• در روایتی از
امالی شیخ صدوق امام رضا (علیهالسلام) به
ریان بن شبیب میفرمایند: «ای پسر شبیب؛ بر حسین (علیهالسلام) گریه کن که او را مثل گوسفند سر بریدند و هجده نفر از مردان خاندانش با او کشته شدند که در روی زمین مانند ندارند و آسمانهای هفتگانه و زمینها در
قتل او گریستند.... ای پسر شبیب؛ اگر بر حسین (علیهالسلام) گریه کنی چندان که
اشک تو بر گونه هایت روان گردد، خداوند هر گناهی که کرده باشی، کوچک یا بزرگ، اندک یا بسیار میآمرزد... ای پسر شبیب؛ اگر دوست داری در درجات بالای
بهشت با ما باشی، به سبب
حزن ما محزون، و برای شادمانی ما شاد باش.»
•
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در حدیثی میفرمایند: «هر دیدهای
روز قیامت، گریان و هر چشمی بیدار است، مگر
چشم کسی که خداوند او را بر
کرامت خود اختصاص داده باشد و بر هتک حرمتی که از حسین (علیهالسلام) و خاندان پیامبر میشود، گریسته باشد.»
•
امام باقر (علیهالسلام) از پدر گرامشان
روایت میکند که
امام سجاد (علیهالسلام) فرمودند: «هر مؤمنی که برای کشته شدن امام حسین (علیهالسلام) گریان شود به طوری که اشک بر صورتش جاری شود، خداوند متعال غرفههایی در بهشت برای او آماده میکند که مدتی طولانی در آنها ساکن باشد، و هر مؤمنی که به دلیل
آزار و اذیتی که از
دشمنان در
دنیا به ما رسیده، گریان شود، به گونهای که اشک بر صورتش جاری شود، خدای متعالی در بهشت، او را در جایگاه
صدق ساکن میگرداند.»
تباکى خود را به گریه واداشتن است یعنی اگر به
انسان حالت گریه دست نداد، خود را به گریه وادارد؛ چنان که
ابن اثیر آن حالت را «تکلف البکاء» معنی میکند.
در فرهنگ روایی
شیعه، در موارد مختلفی توصیه به تباکی شده است مانند تباکی در
نماز واجب یا هنگام درخواست
حاجت از خداوند؛ در روایتی از امام صادق (علیهالسلام) چنین آمده است: «هنگام دعا اگر گریه ات نیامد، خود را به گریه وادار کن».
سعید بن یسار میگوید: به امام صادق (علیهالسلام) عرض کردم: هنگام دعا، گریهام نمیگیرد؛ اما خود را وادار به گریه میکنم. فرمود: اشکالی ندارد. گریه کن؛ هرچند به اندازه سر یک
مگس باشد.
یکی از مواردی که در احادیث توصیه به تباکی، شده تباکی در عزای امام حسین (علیهالسلام) و سایر اهل بیت است:
«عن ابی عمارة المنشد، عن ابی عبدالله قال: قَالَ لِي يَا أَبَا عُمَارَةَ أَنْشِدْنِي لِلْعَبْدِيِّ فِي الْحُسَيْنِ ع قَالَ فَأَنْشَدْتُهُ فَبَكَى قَالَ ثُمَّ أَنْشَدْتُهُ فَبَكَى قَالَ فَوَ اللَّهِ مَا زِلْتُ أُنْشِدُهُ وَ يَبْكِي حَتَّى سَمِعْتُ الْبُكَاءَ مِنَ الدَّارِ فَقَالَ لِي يَا أَبَا عُمَارَةَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع فَأَبْكَى خَمْسِينَ فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ ع فَأَبْكَى أَرْبَعِينَ فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ ع فَأَبْكَى ثَلَاثِينَ فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ ع فَأَبْكَى عِشْرِينَ فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ ع فَأَبْكَى عَشَرَةً فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ شِعْراً وَاحِداً فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ ع شِعْراً فَبَكَى فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ ع شِعْراً فَتَبَاكَى فَلَهُ الْجَنَّةُ»؛
«ابوعماره نوحه سرا گوید:
امام صادق (علیهالسلام) به من فرمود: ای اباعماره؛ شعری در
سوگ حسین (علیهالسلام) برایم بخوان. من خواندم و حضرت گریست. باز خواندم و آن حضرت گریست، و باز خواندم و باز امام گریست. به خدا
قسم، پیوسته شعر میخواندم و آن حضرت میگریست، تا آنکه از اندرون خانه صدای
گریه شنیدم. در این هنگام امام فرمود: «ای اباعماره؛ هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و پنجاه نفر را بگریاند،
بهشت پاداش اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و چهل نفر را بگریاند، بهشت
اجر اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و سی نفر را بگریاند، بهشت برای اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و بیست تن را بگریاند، بهشت از آن اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و ده نفر را بگریاند، بهشت برای اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و یک نفر را بگریاند، بهشت برای اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و خود بگرید، بهشت از آن اوست، و هرکس در عزای حسین شعری بخواند و
تباکی کند، بهشت از برای اوست».»
از روایاتی که پیشتر به نقل از
ائمه اطهار (علیهمالسلام) آوردیم، روشن شد که در سوگ
امام حسین (علیهالسلام) گریستن، گریاندن و خود را به گریه واداشتن، پاداشهایی عظیم دارد و مایه دستیابی به
رحمت الهی، سعادتمندی، و دخول در
بهشت جاویدان میشود. در برخی از
روایات، تصریح شده است که پاداشهای مذکور در برابر گریهای اندک، به فرد گریه کننده عطا میشود. بی گمان این روایات در برپایی عزاداری امام حسین (علیهالسلام)، بقا و تداوم آن نقشی فراوان داشته، همواره مایه
تشویق سوگواران حسینی بوده است.
آن چه نباید از نظر دور داشت این است که هر گریهای برای امام حسین (علیهالسّلام) بدون تحقق شرایط و انگیزه معقول و مناسب آن نمیتواند موجب آن همه
پاداش و ثوابهایی شود که در روایات به آن اشاره شده است، اگر چه همه این گریهها بدون
ثواب و
اجر نخواهد بود. لذا نباید از مساله عزاداری و گریه کردن بر امام حسین (علیهالسّلام) سوء استفاده و به تعبیر بهتر برداشت بد و ناصواب شود، به گونهای که متاسفانه گاهی اینگونه تصور میشود که هر گناهی مرتکب شویم و با گریه برای
اهلبیت (علیهمالسلام) آن را پاک نماییم.
و به بیان
شهید آیتالله مطهری (رحمةاللهعلیه): «... آن حضرت را به صورت سنگر گناهکاران در میآورد، قیام او را
کفّاره عمل به دیگران قرار میدهد. امام حسین کشته شد که گناهکاران از
عذاب الهی بیمه شوند! جواب گوی گناه گناهکاران باشد. (به گونهای که) به شخصی گفتند تو چرا
نماز نمیخوانی،
روزه نمیگیری، مشروب میخوری؟ گفت من؟! شب
جمعه در هیئت،
سینه زنی سه ضربه مرا ندیدی؟! (این همان فکر
مسیحی است که
حضرت عیسی (علیهالسّلام) را
فدیه و کفاره گناهان مسیحیان میدانند) ... و مکتب امام حسین (علیهالسّلام) به جای اینکه مکتب احیاء
احکام دین باشد ... مکتب
ابن زیاد سازی و (گناهکار پروری) میشود.»
بنابراین گریه و اشک بر مصائب امام حسین (علیهالسّلام) در صورتی موجب بهشتی شدن و همنشینی با آن حضرت خواهد شد که:
اولاً: گریه اش آمیخته با
اعتقاد صحیح و شناخت درست و
عمل صالح باشد و اشکی که میریزد به منزله آه حسرتی در برابر کوتاهیها و بی توجهیهایی باشد که ممکن است در زندگی در برابر
خدا و
اولیای الهی نموده باشد.
و ثانیاً: گریه کردن و گریاندن، به
انگیزه زنده نگهداشتن و تجلیل از خاطره بزرگ و درد آور عاشورا باشد. «تا
هدف کلّی این
نهضت برای همیشه زنده بماند و امام حسین (علیهالسّلام) هر سال در میان مردم به این صورت ظهور کند و (در واقع) مردم از زبان مبارک آن حضرت بشنوند که: «الا ترون انّ الحق لا یعمل به و انّ الباطل لایتناهی عنه» (آیا نمیبینید که
حق به آن عمل نمیشود و از
باطل (و انحراف)
نهی نمیشود.) و مردم همیشه (و در هر
محرم) بشنوند: «لا اری الموت الا سعادة و الحیاة مع الظالمین الا برما» (آیا نمیبینید که به حق عمل نمیگردد و از باطل باز داشته نمیشود.
مرگ را به جز
سعادت چیز دیگری نمیدانم، و زندگی با ستمگران را جز ننگ و عار نمیدانم.) مردم بشنوند این ندائی را که با
حماسه سروده شده است و ببینند این تاریخی را که با
خون نوشته شده است.»
بنابراین واقعیت است که گریه کردن بر مصائب اهلبیت خصوصا امام حسین (علیهالسلام) با وجود شرایط و تحقق انگیزه مقدس آن، اگر از ته دل و عمق جان که بیانگر حقیقت باور انسان گریه کننده است باشد و این گریه خالصانه گواه بر صداقت کردار و اعمال صحیح بوده و با انجام
واجبات الهی و
ترک محرمات همراه گردد، در این صورت
بهشت و
رضوان خداوند شامل حال چنین شخصی گشته و موجب
تقرب انسان و رسیدن به درجات والای معنوی و برآورده شدن حاجات دنیا و آخرت میگردد آنگونه که
روایات معصومین (علیهمالسلام) معرفت به امام حسین (علیهالسّلام) را شرط قبولی گریه و ورود به بهشت میدانند که لازمه این معرفت، داشتن
ایمان حقیقی و عمل صالح میباشد.
افزون بر مطالب فوق، باید بر این نکته نیز پای فشرد که در پیشگاه خداوند، همه اعمال محاسبه میشوند، و این همه
فضیلت که برای گریه بر امام حسین (علیهالسلام) بیان شده و اینکه اشک چشم،
آتش دوزخ را فرو مینشاند و غمگین شدن در سوگ
شهیدان کربلا ایمنی از
عذاب است، در صورتی است که
گناه،
فسق و آلودگی
انسان به قدری نباشد که مانع رسیدن این فیضهای الهی شود.
• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۳۱۷-۳۲۴.