انبیا و حکومت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از مهمترین اهداف انبیا،
حکومت، داوری و پایان دادن به اختلافات مردم است.
حکومت،
داوری و حل اختلافات مردم، از اهداف
بعثت انبیاست:
•• «كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ
وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللّهُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ»؛
«مردم (در آغاز) يک دسته بودند؛ (و تضادى در ميان آنها وجود نداشت. بهتدريج جوامع و طبقات پديد آمد و اختلافات و تضادهايى در ميان آنها پيدا شد، در اين حال) خداوند،
پیامبران را برانگيخت؛ تا مردم را
بشارت و بيم
دهند و کتاب آسمانى، که به سوى حق
دعوت مىکرد، با آنها نازل نمود؛ تا در ميان مردم، در آنچه
اختلاف داشتند، داورى کند. (افراد باايمان، در آن اختلاف نکردند؛) تنها (گروهى از) کسانى که کتاب را دريافت داشته بودند، و نشانههاى روشن به آنها رسيده بود، به خاطر
انحراف از
حق و ستمگرى، در آن اختلاف کردند. خداوند، آنهايى را که ايمان آورده بودند، به
حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، رهبرى نمود. (اما افراد بىايمان، همچنان در گمراهى و اختلاف، باقى ماندند.) و خدا، هر کس را بخواهد، به راه راست
هدایت مىکند».
بعد از بیان حال
مؤمنان و
منافقان و
کفار در
آیات پیشین، در این
آیه به سراغ یک بحث اصولی و کلی و جامع در مورد پیدایش
دین و
مذهب و اهداف و مراحل مختلف آن میرود.
نخست میفرماید: انسانها (در آغاز) همه امت واحدی بودند (کان امة واحدة).
و در آن
روز تضادی در میان آنها وجود نداشت، زندگی بشر و اجتماع او ساده بود، فطرتها دست نخورده، و انگیزههای هوا و هوس و اختلاف و کشمکش در میان آنها ناچیز بود، خدا را طبق فرمان
فطرت میپرستیدند و وظایف ساده خود را در پیشگاه او انجام میدادند (این مرحله اول زندگانی انسانها بود)، که احتمالا فاصله میان زمان
آدم و نوح را پر میکرد.
سپس زندگی انسانها شکل اجتماعی به خود گرفت و میباید همچنین شود؛ زیرا
انسان برای تکامل آفریده شده و تکامل او تنها در دل اجتماع تأمین میگردد (و این مرحله دوم زندگی انسانها بود).
ولی به هنگام ظهور اجتماع، اختلافها و تضادها به وجود آمد، چه از نظر
ایمان و عقیده و چه از نظر
عمل و تعیین حق و حقوق هر کس و هر گروه در اجتماع و در اینجا بشر تشنه قوانین و تعلیمات
انبیاء و هدایتهای آنها میگردد تا به اختلافات او در جنبههای مختلف پایان دهد (این مرحله سوم بود).
در اینجا
خداوند پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت
دهند و
انذار کنند (فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین). (و این مرحله چهارم بود).
در این هنگام انسانها با هشدارهای انبیا و توجه به مبدأ و
معاد و
جهان دیگر که در آنجا
پاداش و کیفر
اعمال خویش را درمییابند برای گرفتن
احکام الهی و قوانین صحیح که بتواند به اختلافات پایان دهد و
سلامت جامعه و سلامت انسانها را تأمین کند، آمادگی پیدا کردند.
و لذا میفرماید: (خداوند با آنها کتاب آسمانی به حق نازل کرد تا در میان مردم در آنچه اختلاف داشتند،
حکومت کند) (و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه).
و به این ترتیب ایمان به
انبیا و تمسک به تعلیمات آنها و
کتب آسمانی، آبی بر
آتش اختلافات فرو ریخت و آن را خاموش ساخت (و این مرحله پنجم بود).
این وضع مدتی ادامه یافت ولی کمکم وسوسههای شیطانی و امواج خروشان هوای نفس کار خود را در میان گروهی کرد و با تفسیرهای نادرست تعلیمات انبیا و کتب آسمانی و تطبیق آنها بر خواستههای دلشان،
پرچم اختلاف را بار دیگر برافراشتند؛ ولی این
اختلاف با اختلافات پیشین فرق داشت سرچشمه اختلافات پیشین
جهل و بیخبری بود که با بعثت انبیا و نزول کتب آسمانی بر طرف گردید در حالی که سرچشمه اختلافات بعد همان ستمگری و
لجاجت و انحراف آگاهانه از راه حق و در یک کلمه (بغی) بود و لذا در ادامه این
آیه میفرماید: (در آن اختلاف نکردند مگر کسانی که کتاب آسمانی را دریافت داشته بودند و
بینات و نشانههای روشن به آنها رسیده بود آری آنها به خاطر انحراف از حق و ستمگری در آن اختلاف کردند) (و ما اختلف فیه الا الذین اوتوه من بعد ما جاءتهم البینات بغیا بینهم). (و این مرحله ششم بود).
در اینجا مردم به دو گروه
تقسیم شدند
مؤمنان راستین که در برابر حق تسلیم بودند آنها برای پایان دادن به اختلافات جدید به کتب آسمانی و تعلیمات انبیا بازگشتند و به حق رسیدند و لذا میفرماید: (خداوند، مؤمنان از آنها را به
حقیقت آنچه در آن اختلاف داشتند به فرمان خود هدایت فرمود) (در حالی که افراد بیایمان و ستمگر و خودخواه همچنان در گمراهی و اختلاف باقی ماندند) (فهدی الله الذین آمنوا لما اختلفوا فیه من الحق باذنه). (و این مرحله هفتم بود).
و در پایان آیه میفرماید: (خداوند هر که را بخواهد (و لایق ببیند) به راه مستقیم هدایت میکند) (و الله یهدی من یشاء الی صراط مستقیم).
اشاره به اینکه
مشیت الهی که آمیخته با
حکمت اوست گزاف و بیحساب نیست و از هرگونه
تبعیض ناروا بر کنار است.
تمام کسانی که دارای
نیت پاک و
روح تسلیم در برابر حقاند مشمول هدایتهای او میشوند.
اشتباهات عقیدتی آنها
اصلاح میگردد و از روشنبینیهای مخصوصی برخوردار میشوند بر
توفیق آنان برای یافتن راه راست میافزاید و آنها را از اختلافات و مشاجرات دنیاپرستان بیایمان بر کنار میدارد و
آرامش روح و اطمینان خاطر و سلامت جسم و جان به آنها میبخشد.
از
آیه فوق، به طور ضمنى این
حقیقت نیز روشن شد که آغاز پیدایش
دین و مذهب به معنى واقعى کلمه، همان زمان پیدایش جامعه انسانى به معنى حقیقى بوده است؛ بنابراین جاى
تعجب نیست که نخستین پیامبر
اولوا العزم و صاحب
کتاب و
قانون و
شریعت،
حضرت نوح (علیهالسلام) بوده است نه حضرت آدم.
علامه طباطبایی در
المیزان بعد از آنکه
معصوم بودن پیامبران را به سه شاخه
تقسیم مىکند: ۱. عصمت از خطا به هنگام دریافت وحى؛ ۲.
عصمت از خطا در
تبلیغ رسالت؛ ۳. عصمت از
گناه و آنچه مایه هتک حرمت
عبودیت است و مىگوید: آیه مورد بحث دلیل بر عصمت از
خطا در تلقى وحى و تبلیغ رسالت است؛ زیرا هدف از
بعثت آنها این بوده که مردم را
بشارت و
انذار دهند و حق در
اعتقاد و
عمل را روشن سازند و از این طریق آنها را
هدایت کنند و مسلما این هدف بدون عصمت در تلقى
وحی و تبلیغ رسالت ممکن نیست.
شاخه سوم عصمت را نیز از
آیه مىتوان استفاده کرد؛ چراکه اگر خطایى در تبلیغ رسالت صورت گیرد خود عاملى براى
اختلاف خواهد بود و اگر ناهماهنگى میان عمل و گفتار مبلغان وحى از طریق
عصیان حاصل شود آن نیز عامل اختلاف است؛ بنابراین از آیه فوق مىتوان اشاراتى به عصمت در هر سه بخش استفاده کرد.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۸۸، برگرفته از مقاله «انبیا و حکومت».