• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

امام حسن و قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در سیمای تابناک امام حسن (علیهالسلام) می‌توان نظاره‌گر ابعاد مختلف از جمله شخصیّت علمی‌ و قرآنی حضرت بود؛ تمام لحظات زندگی امام حسن (علیهالسلام) آمیخته و متبرک با قرآن کریم بود و امام به مقتضای امامت آگاه‌ترین، مانوس‌ترین و عامل‌ترین فرد به کتاب الهی بودند.



شیخ ابوالفتوح نقل کرده که حسن بن علی بن ابی‌طالب (علیهماالسلام) در ۷ سالگی، در مجلس رسول‌ اللّه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) حاضر می‌شد. وحی را می‌شنید و آن را حفظ می‌کرد. آن گاه به خانه بر می‌گشت و برای مادرش باز می‌گفت. از این روی هر وقت امام علی (علیهالسلام) به خانه بر می‌گشت متوجه می‌شد که همسرش فاطمه (سلام‌الله‌علیها) هم از آنچه نازل شده، مطلع است. یک روز که در این باره پرسید: فاطمه (علیهاالسّلام) فرمود: از فرزندت حسن شنیدم. بعد از آن، روزی علی (علیهالسلام) در خانه پنهان شد و حسن (علیهالسلام) طبق معمول به خانه آمد و خواست آنچه را شنیده بود، بازگوید، اما زبانش بند آمد. حضرت فاطمه شگفت‌زده شد و حسن گفت: مادرجان! تعجب نکن؛ زیرا بزرگواری سخن مرا می‌شنود و شنیدن او مرا (از سخن گفتن) باز داشته است. حسن بن علی (علیهما‌السّلام) گاه از نقش راهنمایی قرآن سخن می‌گوید، زمانی از تفسیر و شیوه‌ها و نبایدهایش سخن می‌گوید. از تاثیر آن در جلای سینه‌ها، تاثیرش در قیامت و احوال مؤمنان و شرایط تمسّک به قرآن و... سخن دارد.

۱.۱ - ثقل اکبر

امام حسن (علیهالسّلام) بعد از بیعت مردم با ایشان فرمود: ما حزب پیروز خداییم، نزدیک‌ترین خاندان پیامبریم، اهل بیت پاکیزه و پاک اوییم. «احد الثقلین الّذین خلّفهما رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فی امّته و الثانی کتاب الله فیه تفصیل کل شی ء لایاتیه الباطل من بین یدیه و لامن خلفه؛ ما یکی از آن دو ثقل هستیم که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) در امّت خود به یادگار نهاد و دومی‌ آن، کتاب خداست که «در آن بیان هر چیز است و از پیش روی آن و از پشت سرش باطل به سویش نمی‌آید.»

۱.۲ - امام هدایت

امام حسن (علیهالسّلام) فرمود: «ما بقی فی الدنیا بقیّه غیرهذا القرآن فاتّخذوه اماماً یدلّک علی هداکم و انّ احقّ النّاس بالقرآن من عمل به و ان لم یحفظه و ابعدهم منه من لم یعمل به و ان کان یقراه؛ در دنیا غیر از این قرآن چیزی نمانده است. پس آن را امام خود قرار دهید تا شما را به هدایت راهنمایی کند. سزاوارترین مردم به قرآن کسی است که به آن عمل کند، هرچند آن را حفظ نکرده باشد و دورترین فرد از قرآن کسی است که به آن عمل نکند، هرچند آن را بخواند.»

۱.۳ - راهبر در قیامت

امام حسن (علیهالسّلام) فرمود: «انّ هذا القرآن یجی ء یوم القیامه قائداً و سائقاً یقود قوماً الی الجنّه احلّوا حلاله و حرّموا حرامه و آمنوا بمتشابهه و یسوق قوماً الی النّار ضیّعوا حدوده و احکامه و استحلّوا محارمه؛ این قرآن در روز قیامت در حالی که راهبر است می‌آید؛ مردمی‌ را که حلال قرآن را، حلال و حرام آن را، حرام گرفته‌اند و به متشابه آن ایمان آورده‌اند، به بهشت رهنمون می‌شود و مردمی‌ را که حدود و احکامش را ضایع کرده‌اند و حرام‌هایش را روا شمرده‌اند، به آتش می‌اندازد.»

۱.۴ - شفای سینه‌ها

از امام حسن (علیهالسّلام) است که فرمود: «انّ هذا القرآن فیه مصابیح النّور و شفاء الصّدور فلیجل جال بضوءه و لیلجم الصّفه قلبه، فانّ التّفکیر حیاه القلب البصیر کما یمشی المستنیرفی الظلمات بالنّور؛ چراغ‌های نور و شفای سینه‌ها در این قرآن است. پس باید سالک، در نور آن راه بپیماید و با این ویژگی، دل خود را لگام زند؛ زیرا این‌اندیشیدن حیات دل بیناست، همان گونه که آدمی‌در تاریکی‌ها با نور روشنایی می‌گیرد.»

۱.۵ - طرف محاسبه

کسی از امام حسن (علیهالسّلام) تقاضای‌ اندرز کرد... امام فرمود: با نعمت‌های خداوندی خود را بازدارید و از‌اندرزها سود برید که خدا برای پناه جوئی و یاوری کافی است. «وکفی بالکتاب حجیجاً و خصیماً و کفی بالجنّه ثواباً و...؛ و قرآن حجّت و طرف محاسبه‌ای تمام است و بهشت برای ثواب و...»

۱.۶ - تمسّک به قرآن

امام حسن (علیهالسّلام) در ضمن موعظه‌ای طولانی پیرامون تمسّک به قرآن فرمود: «واعلموا علماً یقیناً انّکم لن تعرفوا التقی حتّی تعرفوا صفه الهدی و لن تمسّکوا بمیثاق الکتاب حتّی تعرفوا الذی نبذه و لن تتلوا الکتاب حقّ تلاوته حتّی تعرفوا الذی حرّفه فاذا عرفتم ذلک عرفتم البدع والتکلّف و رایتم الفریه علی الله و التحریف و رایتم کیف یهوی من یهوی و...؛ یقین داشته باشید تا ویژگی هدایت را نشناسید، تقوا را نخواهید شناخت و تا آنانی را که قرآن را پشت سر‌انداختید، نشناسید، به پیمان قرآن نتوانید آویخت و تا تحریف‌کنندگان قرآن را نشناسید، آن را چنان که حقّ تلاوت آن باشد، نخواهید خواند. پس وقتی اینها را شناختید، بدعت‌ها و پیرایه‌ها را نیز خواهید شناخت و افتراها بر خدا و تحریف را می‌بینید و پی می‌برید آن که سقوط کرد، چگونه سقوط نمود.»

۱.۷ - تفسیر به رای

از نگاه امام حسن (علیهالسّلام) « تفسیر» باید روشمند باشد. بر این اساس، « تفسیر به رای» حرام است. «من قال فی القرآن برایه فاصاب فقد اخطاء؛ هرکسی درباره قرآن با رای خود سخن گوید و به حق باشد، باز گناه کرده است.»

۱.۸ - تلاوت قرآن

از امام حسن (علیهالسّلام) نقل است که فرمودند: «من قرا القرآن کان له دعوه مجابه امّا معجّله و امّا مؤجّله؛ هرکس قرآن بخواند، یک دعای مستجاب دارد؛ دیر یا زود.» همچنین فرموده‌اند: «من قرا ثلاث آیات من آخر سوره الحشر اذا اصبح فمات من یومه ذلک طبع بطابع الشّهداء و ان قرا اذا امسی فمات فی لیلته طبع بطابع الشهداء؛ هرکسی هنگام صبح سه آیه آخر سوره حشر را بخواند، و در آن روز بمیرد، مُهر شهدا خواهد خورد و چون شب شود و بخواند و بمیرد، نیز ممهور به مهر شهدا می‌شود.»


اگرچه نام امام حسن (علیهالسلام) نیز همانند نام پدر گرامشان حضرت علی (علیهالسلام) و سایر اهل بیت ظاهرا در قرآن نیامده است اما به لحاظ شخصیّت پاک، مطهر و والایی که داشتنه‌اند، برخی از آیات قرآن در شان ایشان نازل شده است. برخی از سوره‌ها یا آیاتی که درباره امام حسن (علیهالسلام) می‌باشد، عبارتند از:
۱. آیه مباهله
۲. آیه تطهیر
۳. آیه مودت
۴. سوره انسان
۵. آیه اولی الامر
۶. آیه فتلقی آدم
۷. آیه ان الابرار

۲.۱ - آیه مباهله

در موضوع مباهله با نصارای نجران، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم)، مامور گشت آنان را به مباهله دعوت کند. خداوند به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) دستور می‌دهد که به آنان بگوید: «.. فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ ابْناءَنا و ابْناءَکُم و نِساءَنا و نِساءَکُم و انْفُسَنا و انْفُسَکُم ثمّ نَبْتَهِلْ و نَجْعَلْ لَعْنَه اللّهِ عَلَی الکاذِبینَ؛ پس هر کس با تو درباره عیسای مسیح (علیهالسّلام) پس از آنکه تو را علم آمده محاجّه و ستیز کند، بگو: بیایید ما پسرانمان را و شما پسرانتان را و ما زنانمان را و شما زنانتان را و ما خودمان را و شما خودتان را (کسانی را که مانند جان ماست) فرا خوانیم، آن گاه به یکدیگر نفرین کنیم، پس لعنت خدا را بر دروغ‌گویان قرار دهیم. (پیامبر در این قصه حسنین را به عنوان ابناء و فاطمه را به عنوان نساء و علی را به عنوان نفس خود به مباهله آورد و کفار تسلیم شدند). » این می‌رساند که امام مجتبی مصداق «ابنائنا» می‌باشد.
رازی در تفسیرخود می‌نویسد: آیه مباهله دلالت می‌کند بر اینکه حسن و حسین دو فرزند رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) هستند؛ زیرا آن حضرت وعده داد، فرزندانش را برای مباهله بخواند، و حسن و حسین را آورد، پس این دو فرزندان او هستند. و یکی از مواردی که این مطلب (نوه دختری فرزند انسان محسوب می‌شود) را تاکید می‌کند سخن خداوند در سوره انعام است: «وَ مِن ذُرِّیَّتِهِ دَاوُودَ وَ سُلَیَْمانَ» تا آنجا که خداوند می‌فرماید: «وَ یَحْیَی وَ عِیسَی» زیرا معلوم است که نسبت عیسی به ابراهیم به وسیله مادر است؛ پس ثابت شد که گاهی نوه دختری، فرزند نامیده می‌شود؛ والله اعلم.

۲.۲ - آیه تطهیر

قرآن مجید، به عصمت و طهارت اهل بیت (علیهم‌السّلام) تصریح می‌کند، و یادآور می‌شود: «... انَّما یُرِیدُ اللّه لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا؛ خداوند می‌خواهد پلیدی‌ها و ناپاکی‌ها را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.»
مراد از این البیت، بیت خشت و گلی نیست، بلکه بیت وحی و رسالت است، و مراد از «اهل» کسانی هستند که با این خانه پیوند روحی دارد. همچنان که باید توجه نمود که مراد، همسران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) نیست، زیرا قرآن آنجا که درباره همسران رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) سخن می‌گوید، واژه بیت را با صیغه جمع به کار می‌برد و می‌فرماید: «و َقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ» و «و اذْکُرْنَ ما یُتلی فِی بُیوتکُنِّ» درحالی که در آیه مورد بحث، «بیت» به صورت مفرد به کار رفته است و این گواه بر آن است که این بیت غیر از آن بیوت است، و اهل این بیت غیر از اهالی آن بیوت متعدّد می‌باشد.
مقصود از این اهل البیت همان پنج تن آل عباست که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) همگان را تحت کساء قرار داد و گفت: اللّهم انَّ لِکُلّ نبیٍّ اهل بیتٍ و هؤلاءِ اَهلُ بَیتی» «پروردگارا! هر پیامبری خاندانی دارد، و آنان اهل بیت من هستند». «ثعلبی» از « مجمع البیان» نقل می‌کند: وقتی مادرم از «عایشه» درباره جنگ «جمل» و دخالت او در آن جنگ ویرانگر سؤال کرد (با تاسف) گفت: این یک تقدیر الهی بود!، و هنگامی‌که درباره علی (علیهالسّلام) از او سؤال کردند، چنین گفت: «تَسْئَلُنِی عَنْ اَحَبِّ النَّاسِ کانَ الی‌ رَسُولِ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وَ زَوْجِ اَحَبِّ النَّاسِ، کانَ الی‌ رَسُولِ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) لَقَدْ رَاَیْتُ عَلِیّاً وَ فاطِمَه وَ حَسَناً وَ حُسَیْناً عَلَیْهِمُ السَّلامُ وَ جَمَعَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بِثَوْبٍ عَلَیْهِمْ ثُمَّ قالَ: اللَّهَّم هؤُلاءِ اهْلُبَیْتِی وَ حامَّتِی فَاذْهَبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِیراً، قالَتْ: فَقُلْتُ یا رَسُولَ اللَّهِ! (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اَنَا مِنْ اَهْلِکَ قالَ: تَنَحِّی فَاِنَّکَ الی‌ خَیْرٍ!؛ آیا از من درباره کسی سؤال می‌کنی که محبوبترین مردم نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود، و از کسی می‌پرسی که همسر محبوبترین مردم نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود؟ من با چشم خود، «علی» و «فاطمه» و «حسن» و «حسین» را دیدم که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آنها را در زیر لباسی جمع کرده بود، و فرمود: خداوندا! اینها خاندان منند، و حامیان من، رجس را از آنها ببر و از آلودگی‌ها پاکشان فرما، من عرض کردم: ‌ای رسول خدا آیا من هم از آنها هستم؟ فرمود: دور باش! تو بر خیر و نیکی هستی.» (اما جزء این جمع نمی‌باشی).
روایات بسیار فراوانی در مورد حدیث کساء به طور اجمال با این مضمون (اللهم هؤلاء اهل بیتی و خاصتی فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا) وارد شده که از همه آنها استفاده می‌شود، پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم‌السّلام) را فرا خواند و یا به خدمت او آمدند؛ پیامبر عبایی بر آنها افکند، و گفت: خداوندا! اینها خاندان منند، رجس و آلودگی را از آنها دور کن، در این هنگام آیه‌ اِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ‌ نازل گردید. دانشمند معروف حاکم حسکانی نیشابوری در شواهد التنزیل این روایات را به طرق متعدد از راویان مختلفی گرد آوری کرده است‌.

۲.۳ - آیه مودت

قرآن مجید به پیامبر دستور می‌دهد که به مردم بگوید: «قُلْ لا اَسْاَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجرا الاَّ المَودَّه فِی القُربی؛ بگو من هیچ پاداشی جز دوستی نزدیکانم از شما درخواست نمی‌کنم.» مقصود از «القُربی (نزدیکانم)» بستگان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) است. تو گویی «ال» در «القربی» عوض از مضاف الیه است و تقدیر آیه چنین است: «الاَّ المودّه فِی قُربایَ» در منابع اهل سنت و شیعه از شخص پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روایاتی نقل شده که نشان می‌دهد منظور از قربی اهل بیت و نزدیکان و خاصان پیامبر و خصوصا پنج تن آل عبا هستند که امام مجتبی (علیهالسّلام) یکی از ایشان می‌باشد.

۱- احمد در فضائل الصحابه با سند خود از سعید بن جبیر از عامر چنین نقل می‌کند: لما نزلت‌ قُلْ لا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْراً اِلَّا الْمَوَدَّه فِی الْقُرْبی‌ قالوا: یا رسول اللَّه! من قرابتک؟ من هؤلاء الذین وجبت علینا مودتهم؟ قال: علی و فاطمه و ابناهما (علیهم‌السّلام) و قالها ثلاثا: هنگامی‌که آیه «قُلْ‌ لا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْراً اِلَّا الْمَوَدَّه فِی الْقُرْبی‌» نازل شد اصحاب عرض کردند‌: ‌ای رسول خدا! خویشاوندان تو که مودت آنها بر ما واجب است کیانند؟ فرمود: علی و فاطمه و دو فرزند آن دو، این سخن را سه بار تکرار فرمود!
۲- در مستدرک الصحیحین از امام علی بن الحسین (علیهالسّلام) نقل شده که وقتی امیر مؤمنان علی (علیهالسّلام) به شهادت رسید، حسن بن علی (علیهالسّلام) در میان مردم خطبه خواند که بخشی از آن این بود: «انا من اهل البیت الذین افترض اللَّه مودتهم علی کل مسلم فقال تبارک و تعالی لنبیه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قُلْ لا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْراً اِلَّا الْمَوَدَّه فِی الْقُرْبی‌ وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَه نَزِدْ لَهُ فِیها حُسْناً فاقتراف الحسنه مودتنا اهل البیت؛ من از خاندانی هستم که خداوند مودت آنها را بر هر مسلمانی واجب کرده است، و به پیامبرش فرموده: قل لا اسئلکم... منظور خداوند از «اکتساب حسنه» مودت ما اهل بیت است.»
۳- سیوطی در الدر المنثور در ذیل آیه مورد بحث از مجاهد از ابن عباس نقل کرده که در تفسیر آیه «قُلْ لا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْراً اِلَّا الْمَوَدَّه فِی الْقُرْبی‌» گفت: ان تحفظونی فی اهل بیتی و تودوهم بی؛ منظور این است که حق مرا در اهل بیتم حفظ کنید، و آنها را به سبب من دوست دارید.

۲.۴ - سوره انسان

به تصدیق مفسران، بخشی از آیات سوره انسان که در زبان مردم به « سوره هل اتی» معروف است، در حقّ دخت گرامی‌ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) و همسر وی و دو فرزندش حسن و حسین (علیهماالسلام) نازل شده است. خدا آنها را به خاطر وفا به نذری که کرده بودند، چنین توصیف می‌کند: «یُوفُونَ بِالنَّذرِ وَ یَخافُونَ یوما کانَ شَرُّهُ مُستَطِیرا• و یُطْعِمُونَ الطَّعامَ علی حُبِّهِ مسْکِینا و َیَتَیما وَ اَسِیرا؛ آنها به نذر خود وفا می‌کنند و از روزی که شر و عذابش گسترده است، می‌ترسند و غذای خود را با این که به آن نیاز دارند، به مستمند و یتیم و اسیر می‌دهند...»
عبداللّه شبراوی در کتاب «الاتحاف بِحُبِّ الاشراف» حدیث مفصلی را از امیر مؤمنان نقل می‌کند که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) در خطاب به حسن و حسین فرمود: «انتما الامامان و لاُمِّکما الشفاعه؛ شما دوتن، پیشوایان امت هستید، و مادرتان حق شفاعت دارد.»
[۵۸] شبراوی، عبد الله بن محمد، الاتحاف بحب الاشراف، ص۳۸.


۲.۵ - آیه اولی الامر

جابربن عبدالله انصاری می‌گوید: نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) بودم که این آیه نازل شد: «یا ایها الذین آمنوا اطیعو الله و اطیعو الرسول و اولی الامر منکم؛ ‌ای مؤمنان! از خدا و رسول و صاحبان فرمان که در میان خودتان هستند پیروی کنید.» پرسیدم: «یا رسول الله! خدا را شناختیم و اطاعتش کردیم. تو را نیز شناختیم و اطاعتت نمودیم، اما اولی الامر چه کسانی هستند؟» رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) فرمود: «آنان جانشیان و حاکمان پس از من هستند که اولین‌شان برادرم، علی، و سپس حسن و حسین... و آخرین‌شان محمد بن الحسن مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) است که زمین را از عدل و داد پر می‌کند، پس از آنکه از ظلم و جور پر شده باشد.»
حدیثی زیبا از امام باقر (علیهالسّلام) در شاءن نزول این آیه در تفسیر عیاشی است. ابی بصیر از امام باقر (علیهالسّلام) آمده که فرمود: آیه شریفه: (اطیعوا الله...) درباره علی بن ابی‌طالب (علیهالسّلام) نازل شده، من عرضه داشتم: مردم می‌گویند اگر درباره علی (علیهالسّلام) نازل شده چرا نام علی و اهل بیتش در قرآن نیامده؟ امام ابو جعفر (علیهالسّلام) فرمود: به ایشان بگویید به همان دلیل که خدای تعالی نماز را در قرآن مجیدش واجب کرده ولی نامی‌ از سه رکعت و چهار رکعت نبرد، تا آن که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نماز را برای مردم تفسیر کرد و به همان دلیل که حج را واجب کرد، ولی نفرمود: هفت طواف کنید تا آن که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آن را تفسیر فرمود: و همچنین خدای تعالی آیه: (اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم) را درباره علی و حسن و حسین (علیهم‌السّلام) نازل کرد ولی نام آنان را نبرد، این رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود که فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه؛ هر کس که من به حکم و اطیعوا الرسول مولای اویم، علی به حکم (اولی الامر منکم) مولای او است.» و نیز درباره همه اهل بیتش فرمود: «اوصیکم بکتاب الله، و اهل بیتی انی ساءلت الله ان لا یفرق بینهما حتی یوردهما علی الحوض فاعطانی ذلک؛ من شما را وصیت می‌کنم به کتاب خدای تعالی و اهل بیتم، من از خدای تعالی خواسته‌ام بین آن دو را جدایی نیندازد، تا هر دو را کنار حوض، به من وارد کند، و خدای تعالی این درخواستم را به من داد.»
امام حسن (علیهالسّلام) نیز بعد از بیعت مردم با ایشان در خطبه‌ای فرمودند: از ما پیروی کنید که اطاعت ما، چون همراه اطاعت خدای سبحان و پیامبرش باشد، واجب است. خدا فرمود: «یا ایهاالذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرّسول و اولی الامر منکم فان تنازعتم فی شی ءٍ فردّوه الی الله و الرّسول؛‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خدا را اطاعت کنید و از فرستاده او و صاحبان امرتان (که جانشینان معصوم پیامبرند) اطاعت نمایید. پس اگر درباره چیزی (از امور دین یا دنیا) نزاع داشتید آن را به خدا و رسولش برگردانید.» «ولو ردّوه الی الرّسول و اولی الامر منهم لعلمه الذین یستنبطونه منهم؛ و اگر آن را به پیامبر و اولیای امرشان برگردانند، قطعاً در بین آنان کسانی هستند که آن را دریابند و شما را بر حذر می‌دارم از گوش دادن به داد و فریاد شیطان که دشمن آشکار شماست...»

۲.۶ - آیه فتلقی آدم

وقتی حضرت آدم (علیهالسّلام) به دلیل ترک اولایش از بهشت رانده شد، سال‌های زیادی گریه کرد و از خدا ‌خواست توبه‌اش را بپذیرد. تا سرانجام روزی همان‌ طور که می‌گریست و به آسمان می‌نگریست، ناگهان با چشم باطن دید روی عرش الهی چنین نوشته شده: «محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین». آن گاه فهمید اینها، هر که هستند، از مقربان درگاه الهی‌اند. پس خدا را به حق ایشان قسم داد و در اینجا بود که توبه‌اش پذیرفته شد. به عقیده‌ اکثر مفسّران شیعه آیه‌ زیر به همین ماجرا اشاره کرده است: «فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه؛ آدم از خدایش کلماتی را آموخت که باعث پذیرش توبه او گردید.»
در روایات متعددی که از طرق اهل بیت وارد شده است می‌خوانیم: که مقصود از کلمات، تعلیم اسماء بهترین مخلوق خدا یعنی محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهالسّلام) بوده است، و آدم با توسل به این کلمات از درگاه خداوند تقاضای بخشش نمود و خدا او را بخشید. مرحوم کلینی در کافی گفته: در روایتی در تفسیر جمله: (فتلقی آدم من ربه کلمات)، آمده: که فرمود: خدا را بحق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین سوگند داد. این معنا را صدوق و عیاشی و قمی‌ و دیگران نیز روایت کرده‌اند، و قریب به آن از طرق اهل سنت و جماعت نیز روایت شده، همچنانکه در الدر منثور از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمده که فرمود: وقتی آدم آن گناه را مرتکب شد، سر بسوی آسمان بلند کرده گفت: از تو بحق محمد مسئلت می‌کنم، که مرا بیامرزی، پس خدا بدو وحی کرد: که محمد کیست؟ گفت: ‌ای خدا که نامت والا است، وقتی مرا آفریدی، سر بسوی عرش تو بلند کردم، دیدم در آنجا نوشته شده، لا اله الا اللّه، محمد رسول اللّه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، فهمیدم که در درگاه تو احدی عظیم المنزله تر از او نیست که نامش را با نام خود قرار داده‌ای، پس خدای تعالی وحی کرد: که‌ ای آدم، او آخرین پیامبران از ذریه تو است، و اگر او نبود، تو را خلق نمی‌کردم.

۲.۷ - آیه ان الابرار

تعبیر ابرار در آیات مختلفی از کتاب الله عزیر آمده است. حسن بن علی (علیهالسّلام) در حدیثی می‌فرمایند: «کلما فی کتاب اللَّه (عزّوجلّ) من قوله ان الابرار فو اللَّه ما اراد به الا علی بن ابی‌طالب و فاطمه و انا و الحسین (علیهالسّلام): هر جا در قرآن مجید ان الابرار آمده به خدا سوگند منظور پروردگار از آن علی بن ابی‌طالب و فاطمه و من و حسین است.» زیرا ما به سبب پدران و مادران خود «ابرار» هستیم و دل‌های ما با عبادات و نیکی‌ها بالا رفته و از دنیا و دوستی آن بیزار شده است و ما در همه فرائض الهی از او اطاعت می‌کنیم و به وحدانیّت او ایمان داریم و پیامبرش را تصدیق می‌کنیم.


امام حسن علیهالسلام که خود از اهل بیت (علیهم‌السّلام) است و در شمار پاکان از رجس قرار دارد، رفتاری برگرفته از آموزه‌های قرآنی داشت. ایشان با آیات الهی زندگی می‌کرد و در هر موقعیتی آیات مختلف قرآن کریم را تلاوت می‌فرمود. گاه در نماز جمعه، گاه در برخوردهای شخصی، گاه در اجتماعات، گاه در میدان جنگ. ایشان در حقیقت قرآن ناطقی بودند که تمام اعمال و رفتارهایشان تبلور کلام الله مجید بود. در ذیل به نمونه‌های کوچکی از دریای بیکران رفتار و خوی قرآنی آن حضرت اشاره می‌کنیم.

۳.۱ - عفو و گذشت

نمونه‌ای از رفتار قرآنی امام پیرامون صفت عفو و گذشت است. در روایات آمده است که یکی از کارگران امام حسن (علیهالسّلام) گناهی کرد که کیفر داشت. وقتی به دستور امام خواستند او را کیفر دهند، گفت: مولای من! «و العافین عن النّاس» سپس امام فرمودند: تو را بخشیدم. کارگر گفت: «واللّه یحبّ المحسنین» سپس امام فرمودند: در راه خدا آزادی و دو برابر آنچه به تو بخشیدم، نزد من داری.

۳.۲ - موعظه قرآنی

موعظه‌های امام حسن (علیهالسّلام) هم رنگ و بوی قرآنی داشت. از جمله می‌فرمود: ‌ای فرزند آدم! از حرام‌های خدا خود را بازدار تا عابد باشی و به آنچه خدا قسمت تو کرده است راضی باش، تا بی نیاز شوی و همسایگی همسایه خود را نیکودار تا مسلمان باشی و... ‌ای فرزند آدم! از روزی که زاده شدی پیوسته در تباه عمر خود بوده‌ای. اینک باقی مانده‌اش را برای آخرت خود دریاب که مؤمن توشه برمی‌دارد و کافر سرگرم بهره کنونی‌اش است. امام بعد از این انذار، این آیه را تلاوت فرمود: «و تزوّدوا فانّ خیرالزاد التّقوی؛ برای خود توشه بردارید که به راستی بهترین توشه پرهیزکاری است.»

۳.۳ - توسّل قرآنی

شخصی برای بچه‌دار شدن از امام تقاضای مطلبی کرد. امام فرمود: برتو باد به استغفار کردن. او مشغول انجام این توصیه شد تا جایی که گاه روزی تا هفتصد مرتبه استغفار می‌کرد. وی به زودی صاحب ده فرزند شد. وقتی از امام دلیل این توصیه را پرسید: فرمود: آیا سخن خدای سبحان را در قصه هود نشنیده‌ای؟ «و یزدکم قُوَّه الی قُوّتکم؛ و نیرویی بر نیروی شما بیفزاید.» ؛ و در قصه نوح نشنیده‌ای «و یمددکم باموال و بنین؛ و شما را به اموال و پسران یارای کند.»

۳.۴ - استشهاد به آیات

امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) در سخنانش همواره از کلام الهی استفاده می‌کرد و به خاطر عشق و علاقه، سخنش را مزیّن به آن می‌ساخت و مواقعی هم به شاهد آوردن از آیات در ذیل کلام خود می‌پرداخت. این دسته از سخنان حضرت را می‌توان تحت عنوان «استشهاد و استفاده از آیات» گردآورد که البته حجّم وسیعی هم دارند و ما تنها به ذکر نمونه بسنده می‌کنیم:

۳.۴.۱ - صبر بر جهاد

امام حسن (علیهالسّلام) بعد از اطلاع از حرکت لشکر معاویه ، خطبه‌ای خواند و فرمود: به راستی خداوند جهاد را بر بندگان خود واجب فرمود و آن را ناگوار نامید. سپس به مؤمنان مجاهد فرمود: «واصبروا انّ الله مع الصّابرین؛ صبر پیشه کنید که خدا با صابران است.» ‌ای مردم! شما به آنچه می‌خواهید نمی‌رسید مگر با صبر بر آنچه ناگوار است.

۳.۴.۲ - تقوا سبب نجات

امام حسن (علیهالسّلام) در سخنی طولانی به عامل تقوا اشاره کرده و می‌فرمایند: «... خدا شما را به تقوا سفارش کرد و آن را نهایت خشنودی خود قرار داد که تقوا درِ هر توبه و سرآمد هر حکمت و شرف هر کاری است: به سبب تقوا پارسایان رستگار شدند. خداوند متعال فرمود: «انّ للمتّقین مفازاً؛ به راستی که پرهیزکاران را رستگاری است.» و فرمود: «ویُنجی الله الذّین اتقوا بمفازتهم لا یمسّهم السّوء و لاهم یحزنون؛ و خدا کسانی را که پارسایی پیشه کنند، به کارهایی که مایه رستگاری آنها شد، نجات می‌دهد. بدی به آنان نمی‌رسد و غمگین نمی‌شوند.» پس‌ ای بندگان خدا! از خدا پیروی کنید و بدانید هر که از خدا پروا کند، خدا راهی برای بیرون رفتن از فتنه‌ها به رویش می‌گشاید و در کارش درستی بخشد و هدایتش را فراهم کند و حجّت او را پیروز کند و روسفیدش سازد.»

۳.۴.۳ - ذکر رمز اجابت

از امام حسن (علیهالسّلام) نقل است که فرمودند: ‌ای مردم!... با ذکر فراوان خود را از خدا ( غضب و عذاب) بازدارید و با پارسایی از او بترسید و با فرمانبرداری به خدا تقرّب جویید که او نزدیک و پاسخگو است. خداوند می‌فرماید: «و اذا سالک عبادی عنّی فانّی قریب اجیب دعوه الدّاعی اذا دعان فلیستجیبوا لی و لیؤمنوا بی لعلّهم یرشدون؛ هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند، من نزدیکم و دعای دعاکننده را چون مرا بخواند، اجابت می‌کنم. پس باید فرمان مرا برند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند.» پس خدا را فرمان ببرید و به او ایمان آورید.


۱. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۳، ص۳۳۸.    
۲. شیخ عباس، انوار البهیه فی تواریخ الحجج الالهیه، ج۱، ص۸۸.    
۳. ابن شهر آشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی‌طالب (علیهم‌السّلام)، ج۳، ص۱۷۵.    
۴. قرشی، باقر شریف، حیاة الامام الحسن (علیهالسّلام)، ج۱، ص۶۱.    
۵. فصلت/سوره۴۱، آیه۴۲.    
۶. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۱۱.    
۷. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۳، ص۳۵۹.    
۸. شوشتری، قاضی نور الله، احقاق الحق، ج۱۱، ص۲۰۶.    
۹. قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده لذو القربی، ج۱، ص۷۴.    
۱۰. دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۶۱.    
۱۱. جمعی از نویسندگان، دانشنامه امام حسن (علیهالسّلام)، ص۶۲۸.    
۱۲. جمعی از نویسندگان، دانشنامه امام حسن (علیهالسّلام)، ص۶۲۸.    
۱۳. دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۶۱.    
۱۴. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷۸، ص۱۱۲.    
۱۵. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۹۲، ص۳۲.    
۱۶. ابن شعبه الحرانی، الحسن بن علی، تحف العقول، ص۲۳۶.    
۱۷. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷۸، ص۱۱۰.    
۱۸. ابن شعبه الحرانی، الحسن بن علی، تحف العقول، ص۲۲۷.    
۱۹. جمعی از نویسندگان، دانشنامه امام حسن (علیهالسّلام)، ص۶۲۸.    
۲۰. دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۶۱.    
۲۱. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۹۲، ص۲۰۴.    
۲۲. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۹۲، ص۳۱۰.    
۲۳. آل عمران/سوره۳، آیه۶۱.    
۲۴. قرشی، باقر شریف، حیاة الامام الحسن (علیهالسّلام)، ج۱، ص۷۴.    
۲۵. انعام/سوره۶، آیه۸۴.    
۲۶. انعام/سوره۶، آیه۸۵.    
۲۷. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۲، ص۴۱۲.    
۲۸. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۴، ص۱۰۴.    
۲۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۵۷۸.    
۳۰. علامه طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۳، ص۳۵۴.    
۳۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۵۸۲.    
۳۲. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.    
۳۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.    
۳۴. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۴.    
۳۵. شیخ طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۱۵۷.    
۳۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۳۰۰.    
۳۷. علامه طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۴۷۳.    
۳۸. قرشی، باقر شریف، حیاة الامام الحسن (علیهالسّلام)، ج۱، ص۶۹.    
۳۹. حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۲، ص۱۰۷.    
۴۰. شوری/سوره۴۲، آیه۲۳.    
۴۱. ابن شهر آشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی‌طالب (علیهم‌السّلام)، ج۳، ص۱۷۰.    
۴۲. قرشی، باقر شریف، حیاة الامام الحسن (علیهالسّلام)، ج۱، ص۶۷.    
۴۳. شوری/سوره۴۲، آیه۲۳.    
۴۴. شوشتری، قاضی نور الله، احقاق الحق، ج۳، ص۲.    
۴۵. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۶، ص۲۴.    
۴۶. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۸۸.    
۴۷. محب الدین طبری، احمد ابن عبد الله، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ص۱۳۸.    
۴۸. ابن حجر هیثمی، احمد بن محمد، الصواعق المحرقة علی اهل الرفض والضلال والزندقه، ج۲، ص۶۵۱.    
۴۹. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، ج۷، ص۳۴۹.    
۵۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۰، ص۴۱۰.    
۵۱. علامه طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۷۳.    
۵۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۰، ص۴۱۱.    
۵۳. انسان/سوره۷۶، آیه۷.    
۵۴. انسان/سوره۷۶، آیه۸.    
۵۵. قرشی، باقر شریف، حیاة الامام الحسن (علیهالسّلام)، ج۱، ص۷۷.    
۵۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۴۱۱.    
۵۷. علامه طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۲۱۲.    
۵۸. شبراوی، عبد الله بن محمد، الاتحاف بحب الاشراف، ص۳۸.
۵۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۳۴۳.    
۶۰. علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف الیقین، ص۳۷۱.    
۶۱. نسا/سوره۴، آیه۵۹.    
۶۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۴۳۵.    
۶۳. علامه طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۴، ص۶۵۵.    
۶۴. نسا/سوره۴، آیه۵۹.    
۶۵. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۶۹۱.    
۶۶. بقره/سوره۲، آیه۳۶.    
۶۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۱۹۷.    
۶۸. علامه طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱، ص۲۲۳.    
۶۹. انسان/سوره۷۶، آیه۵.    
۷۰. آل عمران/سوره۳، آیه۱۹۳.    
۷۱. انفطار/سوره۸۲، آیه۱۳.    
۷۲. مطففین/سوره۸۳، آیه۱۸.    
۷۳. مطففین/سوره۸۳، آیه۲۲.    
۷۴. حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، ج۵، ص۵۳۳.    
۷۵. ابن شهر آشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی‌طالب (علیهم‌السّلام)، ج۳، ص۱۷۰.    
۷۶. جمعی از نویسندگان، دانشنامه امام حسن (علیهالسّلام)، ص۳۱۱.    
۷۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۲۹۰.    
۷۸. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۲۴، ص۳.    
۷۹. آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۴.    
۸۰. جمعی از نویسندگان، دانشنامه امام حسن (علیهالسّلام)، ص۷۳۳.    
۸۱. فتح/سوره۴۸، آیه۲۹.    
۸۲. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۳، ص۳۵۲.    
۸۳. آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۴.    
۸۴. هود/سوره۱۱، آیه۵۲.    
۸۵. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۰۴، ص۸۶.    
۸۶. بقره/سوره۲، آیه۱۹۷.    
۸۷. جمعی از نویسندگان، دانشنامه امام حسن (علیهالسّلام)، ص۳۱۴.    
۸۸. انفال/سوره۸، آیه۴۶.    
۸۹. ابو الفرج اصفهانی، علی بن الحسین، مقاتل الطالبیین، ص۶۹.    
۹۰. ابو الفرج اصفهانی، علی بن الحسین، مقاتل الطالبیین، ص۳۹.    
۹۱. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۴، ص۵۰.    
۹۲. جمعی از نویسندگان، دانشنامه امام حسن (علیهالسّلام)، ص۲۸۰.    
۹۳. قرشی، باقر شریف، حیاة الامام الحسن (علیهالسّلام)، ج۲، ص۷۰.    
۹۴. ابوحامد عبدالحمید، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۳۸.    
۹۵. نبا/سوره۷۸، آیه۳۱.    
۹۶. زمر/سوره۳۹، آیه۶۱.    
۹۷. ابن شعبه الحرانی، الحسن بن علی، تحف العقول، ص۲۳۲.    
۹۸. بقره/سوره۲، آیه۱۸۶.    
۹۹. ابن شعبه الحرانی، الحسن بن علی، تحف العقول، ص۲۲۷.    



پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه، برگرفته از مقاله «امام حسن مجتبی»، بازنویسی توسط گروه پژوهشی ویکی فقه.    




جعبه ابزار