اسرار طواف
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«
طواف» به ما میآموزد که میتوان در تمامی حرکتها و تلاشها و سعی و کوششهای
انسان در
بازار و خانه و
مسجد و مدرسه و میدان
جنگ و عرصه صلح و بی آنکه کمترین لطمه یا صدمهای به فعالیت و حرکت وی وارد شود، رضای خداوندی و خشنودی او را در نظر گرفت. در طواف، انسان دوره کاملی را به گرد
کعبه طی میکند که در آن، انسان با شانه راست خود محیط دایره کاملی را از
شرق تا
غرب و از
جنوب تا
شمال و در همه این سوها، طی میکند؛ هیچ نقطهای روی این محیط، طی نشده بر جای نمیماند.
در «طواف» اسراری نهفته است که میخواهد
اخلاص را به انسان آموزش دهد که به جنبه دشوار رابطه انسان با
خداوند متعال اشاره دارد، در این مبحث به برخی از اسرار طواف اشاره میشود:
حجگزارانی که از دور و نزدیک به
مکه مشرف میشوند، در هر شرایطی بر گرد کعبه طواف کرده و آن را محور گردش خود قرار میدهند. این گردش مستمر _که در قالب طواف
واجب و برترین عمل
مستحب در
مسجد الحرام انجام میگیرد_ نماد نظام واحد جهان و احدیت پروردگار است: قل هو الله احد.
گردش پروانهوار بر گرد کعبه، نفی همه ابعاد
شرک و
اقرار و
اعتراف به احدیت ذات اقدس پروردگار است.
منظره طواف _که انسانهایی از نژادهای مختلف، فرهنگهای گوناگون و شکلهای مختلف همه بر گرد یک نشانه میگردند_ حقیقت
توحید را تداعی میکند. اگر بنا باشد عینیت توحید در تصویری نشان داده شود، آن نقش «طواف» است. در
روایات آمده است:
«کعبه چهار گوش است، چون
بیت المعمور چنین است و کعبه برابر با بیت المعمور در آسمانها است، و آن چهار ضلعی است؛ چون عرش دارای چهار ضلع است و بیت المعمور برابر
عرش الهی است. عرش الهی نیز چهار گوش است؛ چون کلمات بنیادی
دین چهار جمله است: سبحان الله، الحمدلله، لا اله الاالله الله و الله اکبر».
این که
حقیقت این برابری چیست: آیا مکانی است یا رتبی؛ بسیار سخن دارد؛ ولی ارتباط کعبه و چهار ضلع بودن آن با این چهار جمله، بسیار قابل توجه است.
«سبحان الله»،
نفی هر گونه نقص و کاستی از ذات اقدس الهی است.
«الحمدلله»، انتساب همه ستایشها به خداوند و روا بودن آن برای پروردگار یگانه است.
او صفات جمال را در خود دارد و برای هرگونه
ستایش سزاوار است.
«لااله الاالله»، نفی هر معبود در مرحله
توحید نظری است؛ چرا که
ذات دارای همه صفات کمال و مبرا از هر گونه نقص و کاستی، تنها معبود شایسته هستی است و دومی ندارد.
«والله اکبر»، بیان
توحید عملی است که گوینده هیچ چیز را از او بزرگتر نمیداند. از این رو مراعات
حق او را از همه حقوق بالاتر دانسته و در مقام عمل نیز این حق را مراعات میکند.
قرآن و آموزههای آن،
مسلمانان را یک امت و یک پیکره میداند: ان هذه امتکم امة واحدة و انا ربکم فاعبدون؛
از این رو هر گونه تفرق را ناپسند دانسته و مسلمانان را به ترک جدالهای بی مورد فراخوانده است و با تکیه بر محور
وحدت _که قرآن و سنت و رهنمودهای آن است_ آنان را به تشکیل یک امت و مجموعه واحد دعوت کرده است.
طواف _که از مهمترین
ارکان حج است و علاوه بر مقدار
واجب، تکرار آن نیز مستحب است_ الگویی از همزیستی و در کنار یکدیگر قرار گرفتن است. نژادها، رنگها، مذهبها، سلیقهها، فرهنگها و همه در چرخش طواف به حد اکثر همآهنگی میرسند و در عین تفاوتها، در حرکتی هماهنگ و منظم، در کنار یکدیگر قرار میگیرند.
از
طواف میتوان آموخت که مسلمانان از هر
نژاد،
قبیله،
فرهنگ، ملیت و با هر سطح از برخورداری و میتوانند بر محور توحید و
عبودیت خدای یگانه، در کنار هم قرار گیرند، و به صورت یکپارچه خود را در
جهان مطرح سازند و آنچه را که مانع این همدلی و همراهی است، به کناری نهند.
یاد خدا، یکی از اهداف طواف است؛
پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «و امر بالحج و الطواف لاقامة ذکر الله». آن حضرت یکی از اسرار وجوب طواف را به پاداشتن یاد خدا دانسته است؛ چون انسان با تکرار طواف و گردش به دور خانه او، یاد او را همیشه به پا میدارد.
سربازان به منظور اعلام آمادگی کامل، در برابر فرمانده کل
رژه رفته و
اطاعت از او را اعلام میکنند. طواف کنندگان نیز با طواف خود، بندگی و اطاعت از خداوند بزرگ را در خانه دوست، به وی و جهانیان اعلام میدارند.
آن که بر گرد کعبه طواف میکند، باید بداند که پیرامون عرش الهی میگردد و با طوافکنندگان اطراف عرش هم نوا میشود:
و تری الملائکة حافین من حول العرش یسبحون بحمد ربهم.
محی الدین عربی میگوید: کعبه نیز زبان حالش، تقاضای طواف از حجگزار است؛ یعنی، اگر حاجی علاقه مند طواف است، کعبه نیز همانند او به وی علاقه مند است.
قرآن کریم در دو
آیه، از کعبه به عنوان
بیت عتیق نام برده است:
ثم لیقضوا تفثهم و لیوفوا نذورهم و لیطوفوا بالبیت العتیق
و لکم فیها منافع الی اجل مسمی ثم محلها الی البیت العتیق.
با توجه به معنای عتیق (آزاد)، طواف کننده باید خود را از هر چه غیر خدایی است آزاد و تمام بندهای مادی را پاره کند و تسلیم خداوند بزرگ شود.
یکی از اسرار باطنی طواف، بازگشت به
خدا و پاک شدن از
گناهان است.
از
امام صادق (علیهالسّلام) نقل شده است: «با پدرم
امام باقر(علیهالسّلام) در
حجر اسماعیل بودیم و ایشان مشغول به
نماز بود که مردی آمد و سلام کرد. (آن گاه) گفت: سه سؤال دارم: نخست این که فلسفه طواف این خانه چیست؟ پدرم فرمود: خداوند متعال وقتی
ملائکه امر فرمود
آدم را
سجده کنند و ملائکه در آغاز نپذیرفتند، خداوند بر آنان غضب کرد!! سپس ملائکه از خداوند طلب آمرزش و توبه نمودند. خداوند امر کرد تا به طواف بیت المعمور مشغول شوند. برای فرزندان آدم نیز
کعبه قرار داد تا سبب آمرزش گناهان آنان شود.
طواف همانند
نماز ، یک عبادت است که در دو شکل (یکی متحرک و دیگری ساکن) انجام میشود.
عشق در رفتار عاشق، به دو گونه تجلی مییابد: یا با
آرامش و گوشهنشینی و زمزمه عشق سرودن (نماز)، و یا برخاستن و به جنبش در آمدن و از خود بی خود شدن (طواف). البته طواف رمزی فراتر از نماز دارد؛ چون در نماز استقبال و روی آوردن به کعبه شرط است؛ ولی در طواف، سالک خدا را در یک جهت نمیبیند، بلکه خدا را همیشه و در همه جا حاضر و ناظر میداند. از این رو در طواف به طرف
قبله بودن شرط نیست و طواف کننده با تمام وجود درک میکند که: و لله المشرق و المغرب فاینما تولوا فثم وجه الله ان الله واسع علیم.
بنابراین طواف، نماد درک حضور
خداوند در همه جهات و ابعاد است.
طواف، یک سیر کامل اعتقادی است؛ از توحید گرفته تا
معاد. حجگزار با شروع طواف از گوشه کعبه، به آغاز حیات خود و آفرینندهاش (خداوند) متوجه میشود و توحید را سر لوحه اعمال و رفتارهای خود قرار میدهد. آن گاه در مسیر خود، مابین
مقام ابراهیم و خانه خدا، اعتقاد خود را به
پیامبران و
اطاعت و تبعیت از آنان نشان میدهد. در ادامه وقتی حجر اسماعیل و مستجار را دور میزند، یاد و نام پیشوایان معصوم را گرامی میدارد و
ولایت و
امامت آنان را،
اعتقاد و
شعار خود قرار میدهد. پس در پایان به مکان نخستین باز میگردد و این همان توجه به معاد و بازگشت به مقصد اصلی (انا لله و انا الیه راجعون) است. علاوه بر این منظره طواف (ورود مداوم عدهای به مطاف و خروج جمعی دیگر از آنان)، میتواند اشارهای به حضور انسانها در این جهان (مبدا) و خروج از آن داشته باشد (معاد). یاد آوری این نکته، علاوه بر یاد کرد رستاخیز و رشد انسانها، درس دیگری از
توحید و پایبندی به مسائل اعتقادی میدهد.
طواف، پناهندگی به درگاه الهی و التجا به پیشگاه رحمت و لطف او است. در این مدار، او خواستهها، دعاها و نیازهایش را صمیمانه و عاجزانه مطرح میسازد. تنها از او یاری میخواهد و دامان لطف و عنایت او را بهترین پناهگاه میداند. ملتزم به حریم عنایت او و پناهنده باب مرحمت او میشود. تنها به او التجا میکند و از مدار لطف و بخشندگی او خارج نمیشود.
امام سجاد(علیهالسّلام) میفرماید: هربار که به در کعبه رسیدی، بر پیامبر او درود بفرست و در طواف بگو: «خدایا! به تو نیاز دارم و بیمناک و پناهندهام، نامم را عوض نکن و جسمم را تغییر مده» (اللهم انی الیک فقیر و انی خائف مستجیر)».
علاوه بر این طواف، مبارزهای مداوم و خستگی ناپذیر با شیطان و شکستن زنجیرهای اسارت و درماندگی است. طواف؛ یعنی پناهندگی به درگاه حضرت حق و استمداد از او، برای رهایی از وسوسهها و توطئههای شوم شیاطین. امام سجاد(علیهالسّلام) هر گاه به حجر میرسید، سرش را بلند کرده، میگفت: «خدایا! به رحمت خود مرا وارد
بهشت کن شر فاسقان
جن و انس و شر فاسقان
عرب و
عجم را از من دور ساز» (و ادرا عنی شر فسقة الجن و الانس).
طواف در عین حال که عبادتی فردی است؛ ولی با حضور در جمع گسترده
مسلمانان صورت میگیرد و این نشان میدهد که حضور همه جانبه و با شکوه در جمع، عموما مطلوب بوده و گوشه گیری و انزوا و فردگرایی، مورد توجه
دین نیست.
در واقع شکوه و زیبایی این
عبادت، با حضور همگانی و گسترده مسلمانان صد چندان میگردد و تسبیح و تنزیه الهی، با شور و اشتیاق هر چه بیشتر به جای آورده میشود. به همین جهت مطاف هیچ وقت خالی از جمعیت نمیشود و عدهای همواره در حال طواف خانه خدا هستند؛ باشد که مورد لطف و عنایت حق تعالی قرار گیرند (ان الله یباهی بالطائفین) و به
یقین نظر رحمت الهی به جمع مسلمانان، بیشتر و یقینیتر است.
طواف تجلی کامل «
عشق و
محبت» انسان به آفریدگار خود و حد اعلای دل سپردگی و شیفتگی به محبوب حقیقی است. حج گزار با طواف و چرخیدن گرد خانه دوست، اشتیاق و علاقه وافر خود را به محبوب واقعی اعلام میدارد و تنها او را شایسته دوستی و عشق ورزی میداند. در نزد اهل فرهنگ و ادب نیز، گرد کسی چرخیدن نشانه عشق شدید به وی و بیانگر پیوند و ارتباط وثیق با او است.
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه خلقی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو مقصود تویی، کعبه و بتخانه بهانه
یکی از نویسندگان گفته است: «طواف و به گرد چیزی چرخیدن، علامت کمال
علاقه و نشانه محبت است تا آنجا که
انسان خود را فدای محبوب میسازد و بلا گردان او میشود. آن چنان که پروانه عاشق شمع، آن قدر برگرد شمع میچرخد که عاقبت خود را با بال و پری سوخته به پی شمع میافکند. حاجی واقعی نیز که
آتش اشتیاق لقای پروردگار در دلش شعله ور شده و بار سفر بسته و از وطن مالوف و خانه و کاشانه و فرزند و زن بریده و لبیک گویان خود را به پای دیوار خانه محبوب رسانیده است؛ پروانه وار گرد شمع فروزان خانه توحید میچرخد و با
حرکت دایرهای بر گرد خانه حق نشان میدهد که جز
حق، چیزی نمیخواهد و جز حق، چیزی نمیجوید و مجذوب هیچ عاملی جز حق نیست».
طواف میتواند رمزی از
حیرت و سرگردانی و بیان خوف و رجای انسان باشد. وی از طرفی اعمال و گفتارهای ناپسند خود را به یاد میآورد و از عاقبت بد فرجام خود، به هراس میافتد. پس به درگاه معبود میشتابد و حیران و خائف، به گرد آن میچرخد تا لطف او را به خود جلب کند و از این سرگردانی به در آید.
از طرفی رحمت و کرامت محبوب را به یاد میآورد و ضیافت قدسی او را نشانهای از
آمرزش خود میداند و در طواف چشم امید به آن دارد. این خوف و رجا، یکی از پسندیدهترین حالتهای انسان است که میتوان به خوبی در طواف بیت العتیق آن را مشاهده کرد و تلاش حج گزاران را برای رسیدن به
آرامش و رستگاری ستود.
طواف، با همه بودن و در عین حال، بی همه بودن است؛ یعنی، هرچند حج گزار در جمع با شکوه و عظیم طائفان قرار میگیرد و در کنار سیاه و سفید،
زن و
مرد، جوان و پیر، به طواف خانه خدا میپردازد؛ با این حال با بی توجهی نسبت به دیگران و حضور قلب فراوان، به
عبادت و تسبیح آفریدگار خود میپردازد و دل در سودای او میبازد. وجود دیگران (به خصوص نامحرمان)، او را از توجه به حق باز نمیدارد و مانع عشق ورزیاش نمیشود.
او بجد مشغول ذکر و
دعا میشود و به مناجات و راز و نیاز با معبود میپردازد و در حالی که با خیل عظیم مسلمانان در حرکت است؛ دل و فکر خود را معطوف حضرت حق میدارد و این سر ماندگاری و زیبایی طواف است.
طواف نقطه اتصال موحدان و صالحان در طول تاریخ زندگی
بشر است. از زمان حضور
حضرت آدم بر روی
زمین و ساخت بنای کعبه، یکتاپرستان و مؤمنان به خدا، همواره در این خانه مقدس به
عبادت پرداختهاند. بیتالله الحرام، شاهد حضور خالصانه و عابدانه، بسیاری از پیامبران و اوصیای آنان بوده است (چنان که عدهای هم در آنجا مدفون شدهاند).
این یادآور پیشینه طولانی خداپرستی و حق خواهی و مبارزه با بتپرستی و
کفر است و هر حج گزار باید این خاطرات را زنده نگه دارد و پیوند و
پیمان خود را با همه صالحان و مؤمنان اعلام نماید.
امام صادق(علیهالسّلام) در این باره میفرماید: «جعله محل انبیائه و قبلة للمصلین الیه، فهو شعبة من رضوانه»؛
«آنجا را جایگاه پیامبران و قبله گاه نمازگزاران قرار داده است، پس آن شعبهای از رضای الهی است».
طواف خانه سنگی و تحمل بعضی از سختیها و شدتهای آن (از جمله فشار و ازدحام جمعیت و)، نوعی آزمون و ابتلای مردم است تا میزان تعبد و تسلیم بودن آنان آشکار شود
امام علی(علیهالسّلام) در خطبه قاصعه فرموده: «آیا نمیبینید که خداوند، پیشینیان را از زمان
حضرت آدم(علیهالسّلام) تا آخرین
انسان این عالم، به وسیله سنگهایی آزمود که نه زیان میرساند و نه سود، نه میبیند و نه میشنود» (الاترون ان الله جل ثنائه اختبر الاولین من).
امام صادق (علیهالسّلام) نیز در پاسخ اعتراض ابی العوجای ملحد _که میگفت تا کی این خرمن را با پاها میکوبید و به این
سنگ پناه میآورید و همچون شتران فراری در این خانه هروله (طواف) میکنید_ فرمود:
«این خانهای است که
خداوند به وسیله آن، بندگانش را به پرستش خود فرا خوانده است تا در انجام آن، میزان طاعتشان را بیازماید پس آن شعبهای از رضای الهی و راهی به سوی آمرزش خدایی است» (هذا بیت استعبدالله به خلقه لیختبر طاعتهم فی اتیانه).
طواف، اوج شکوه و عظمت مسلمانان و کانون وحدت و همدلی و یک رنگی آنان است. وحدت و پیوند مسلمانان، از هر نژاد و کشوری در طواف تجلی میکند و دشمنیها، خود خواهیها و کینه توزیها در آن به فراموشی سپرده میشود.
انسان در طواف، احساس تنهایی و بیگانگی نمیکند؛ بلکه خود را جزئی از امت با شکوه
اسلام میداند؛ امتی که در یک مسیر و هماهنگ و هم شکل در حرکت مداوم هستند و بر گرد یک کانون محوری میگردند و یک هدف و مقصد دارند. این عظمت و همدلی لرزه بر پشت دشمنان میاندازد و نور امید بر دل دوستان میافکند و برتری و فضیلت امت اسلام را نشان میدهد.
یکی از وظایف
مسلمانان، بزرگداشت حدود و مقررات الهی و کوچک نشمردن آنها و پرهیز از تجاوز به حریم آنها است. این امر در طواف مورد توجه قرار گرفته است. در حقیقت
طواف به جهت مسائل مختلف آن، تمرینی است تا مسلمانان بتوانند حدود و مقررات الهی را پاس بدارند: «ولیحفظوا بالبیت العتیق ذلک و من یعظم حرمات الله فهو خیرله».
معاونت امور روحانیون، پیش درآمدی بر فرهنگ نامه اسرار و معارف حج، ج۱، ص۲۰۴، برگرفته از مقاله «اسرار طواف».