• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

استقسام ازلام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قرآن کریم در آیات ۱۴۱ صافات/۳۷ از «سهام»، ۴۴ آل‌عمراناز «اقلام»، ۹۰ مائده/۵ از «ازلام» و در ۳ مائده/۵ از «استقسام به ازلام» سخن گفته و در دو مورد اخیر از آن نهی کرده است. آن‌چه نهی بدان تعلّق گرفته، چگونگی استفاده از ازلام و نوعی از استقسام به آن است.



واژه‌شناسان، استقسام را در لغت به‌معنای تمایل به انجام یکی از دو کار یا انتخاب یکی از دو چیز،
[۷] تهذیب اللغه، ج‌۱۳، ص‌۲۱۸.
طلب تعیین سهم خود از سهام دیگران
[۸] لسان‌العرب، ج‌۱۱، ص‌۱۶۳.
و کوشش و جست‌جو برای دانستن مقدار سهم خود از سهام دیگران
[۹] جامع‌البیان، مج۴، ج۶، ص۱۰۱.
[۱۰] بلوغ الأرب ج‌۳، ص‌۶۸.
دانسته‌اند. عرب جاهلی به سه منظور، به ازلام استقسام می‌کرد:
[۱۱] المحبر، ص‌۳۳۲.
[۱۲] بلوغ‌الارب، ج‌۳، ص‌۶۷.



نوعی از استقسام به ازلام نزد عرب جاهلی معمول بود که از آن به «مَیْسِر» هم تعبیر کرده‌اند. عرب جاهلی در سال‌های قحطی شترانی را ذبح و گوشت آن‌ها را میان مستمندان توزیع می‌کردند و پرداخت بهای شتران با اجرای عملیّاتی مشتمل بر برد و باخت (مَیْسِر) بر عهده بازندگان بود.
پیدایش میسر به جهت قسمت‌های اضافی گوشت بود. یکی از افتخارات عرب جاهلی شرکت او در میسر بود و اگر ثروتمندی در میسر شرکت نمی‌کرد، او را نکوهش کرده «بَرَمْ» می‌نامیدند. به‌ظاهر، ذیل آیه‌۲۱۹ بقره(و‌یَسـَلونَکَ ماذَا یُنفِقونَ قُلِ العَفوَ)، به انفاق قسمت‌های اضافی گوشت اشاره دارد. در اشعار فراوانی، استقسام به ازلام در معنای میسر آمده است یا أیسار مدح شده‌اند و الفاظ و اصطلاحات فراوانی برای اعمال آن وضع شده است.

۲.۱ - تیرها در مراسم میسر

در مراسم میسر، از ۱۰ عدد تیر استفاده می‌شد که سه عدد آن به نام سفیح، منیح، مضعّف پوچ بود و ۷ عدد دیگر هر یک به تناسب سهم خود نامی خاص داشت:
۱. فَذْ یک سهم؛ ۲. توأم دو سهم؛ ۳.‌ ضریب سه سهم؛ ۴. حِلْس ۴ سهم؛ ۵.‌ نافس ۵ سهم؛ ۶‌. مُسْبَل ۶ سهم؛ ۷. معلّی ۷‌ سهم که مجموع آن ۲۸ سهم می‌شد ضمناً نام تیرها و مقدار سهم آن‌ها را روی تیرها نوشته بودند. اندازه این ازلام با هم مساوی بود.

۲.۲ - زمان مراسم میسر

مراسم میسر و استقسام به ازلام به‌طور معمول در شب انجام می‌شد.

۲.۳ - چگونگی مراسم میسر

آنان پس از تقسیم گوشت و انتخاب سهام، شخصی را که از طبقه فرو‌دست بود و هیچ وقت گوشت خریدنی نخورده بود و «حُرْضه»اش می‌نامیدند، می‌آوردند و پارچه ‌سفیدی در برابر او می‌گستردند و ازلام را در جعبه مخصوص به خود که «ربابه» نام داشت، قرار می‌دادند و آن را روی پارچه سفید می‌گذاشتند.
دورِ دستِ راست حُرضه، پارچه‌ای ضخیم می‌پیچیدند تا نتواند با لمس تیرها، سهام آن را تشخیص دهد و از این راه تیری خاصّ را برگزیند؛ سپس شخصی که او را «رقیب» نام داده بودند، پشت سر حُرْضه می‌ایستاد. حُرضه روی خود را از ازلام برمی‌گرداند و با دست چپ خود، آن‌ها را درون جعبه به هم می‌زد.
هر تیری که بر می‌آمد (از جعبه برمی‌جهید)، با دست راست آن را گرفته، بی‌آن‌که بدان نگاه‌ کند، آن را به رقیب که پشت سر وی ایستاده بود می‌داد. رقیب نوشته روی آن را می‌خواند. اگر پوچ بود، آن را به تیردان باز می‌گرداند و اگر سهام‌دار بود، به همان مقدار از گوشت به صاحب آن می‌دادند. این کار ادامه می‌یافت تا برندگان مشخّص شوند و مقدار گوشت باقی مانده از مقدار سهام تیرها کم‌تر شود. گوشت را برندگان می‌بردند و بهای آن را بازندگان می‌پرداختند. برنده به‌اندازه سهمی که برگزیده بود، گوشت می‌برد و بازنده به‌اندازه سهم خود، بهای گوشت را می‌پرداخت.

۲.۴ - اشاره قرآن به حکم میسر

گاهی بازندگانی که بسیار می‌باختند، با برندگان نزاع می‌کردند و کار به جنگ می‌کشید و خون‌ها ریخته می‌شد
[۱۵] المیسر والقداح، ص‌۳۶.
[۱۶] المحبر، ص‌۳۳۲‌ـ‌۳۳۵.
[۱۷] تاریخ یعقوبی، ج۱، ص‌۲۵۹ـ ۲۶۱.

که به نظر می‌رسد صدر آیه‌۲۱۹ بقره/۲ و آیه‌۹۱ مائده/۵ به آن اشاره دارد.


باخبر شدن از آینده و غیره از نگرانی‌های بزرگ بشر بوده و در اعصار مختلف اقوام مختلف، دنبال راه‌هایی برا نیل به این هدف بودند.

۳.۱ - احساس نیاز انسان به خبر از آینده

تعیین تکلیف در موارد حیرت، آگاهی از آینده و گذشته و از همه مهم‌تر، دانستن اراده خداوند در امور، همواره از نگرانی‌های بزرگ بشر بوده است.
[۲۰] تاریخ الحضارات، ج‌۱، ص‌۱۶۹‌ـ‌۱۷۰.
[۲۱] تاریخ تمدن،ج‌۳، ص‌۷۳‌ـ‌۷۴.

انسان از دیرباز در جستوجوی راهی ‌بود تا با تکیه بر آن بتواند از موارد یاد ‌شده آگاه شود و به این منظور در معابد خود، پیش‌گو (عریف، عرافه) و گذشته‌گو (کاهن، کهانه) داشت.
[۲۲] تاریخ الحضارات، ج‌۱، ص‌۱۶۹.

اقوام و ملل گوناگون برای دست‌یابی به خواسته خود (آگاهی از آینده و تعیین نیک و بدکاری) از ابزار مختلفی چون نگریستن در اجرام آسمانی و دقّت در حرکت آن‌ها، پرواز پرندگان، جگر حیوانات، شعله آتش و‌... استفاده می‌کردند.
[۲۳] تاریخ تمدن، ج‌۳، ص‌۷۴.
[۲۴] تاریخ الحضارات، ج‌۱، ص‌۱۶۹‌ـ‌۱۷۰.
[۲۵] تاریخ ادیان، ج‌۱، ص‌۱۵۰.


۳.۲ - استقسام در ملل مختلف

بسیاری از آنان از‌جمله رومیان،
[۲۶] تاریخ تمدن، ج‌۳، ص‌۷۴.
[۲۷] تاریخ جامع ادیان، ص‌۹۸.
یونانیان و اهالی ژاپن
[۲۸] تاریخ تمدن، ج‌۲، ص‌۱۹۸.
[۲۹] تاریخ ادیان، ج‌۱، ص‌۱۳۳‌ـ‌۱۳۴.
[۳۰] تاریخ ادیان، ج‌۱، ص‌۱۵۰.

و‌... در کارهای مهمّ خود چون جنگ، صلح، سفر، بنای شهر و‌... با رفتن به معابد و اماکن مقدس خود و با تقدیم هدایا و نذرهای گرانبها و با استمداد از کاهنان و متولّیان معابد و بت‌خانه‌ها درصدد دانستن اراده خدایان خود برمی‌آمدند.

۳.۳ - استقسام در عرب جاهلی

عرب جاهلی نیز برای دانستن اراده خدایان خود (بت‌ها) در امور گوناگون زندگی و دانستن نیک و بد کارها،و آگاهی از آینده و گذشته چون ازدواج، سفر، تجارت، جنگ و صلح، شروع به ‌کار، بهبود یافتن بیمار، بازگشت مسافر و گم‌شده و‌... از ازلام استفاده می‌کرد.
[۳۱] اخبار مکه، ج‌۱، ص‌۱۱۷‌ـ‌۱۱۸.
[۳۲] جامع‌البیان، مج‌۴، ج‌۶، ص‌۱۰۱.
[۳۳] جامع‌البیان، مج‌۴، ج‌۶، ص‌۱۰۴.
[۳۴] الاصنام، ص‌۲۸.


۳.۴ - تیرهای استقسام

تیرهایی که به این منظور به‌کار گرفته می‌شد، سه عدد بود و روی آن‌ها به‌ترتیب عبارت‌های «افعل، لاتفعل، غَفْل» (پوچ) یا «امرنی ربّی، نهانی ربّی، غفل» یا «لا، نعم، غفل» و «خیر، شر، غفل» نوشته شده بود.
[۳۵] جامع‌البیان، مج‌۴، ج‌۶، ص‌۱۰۱.
[۳۶] ‌بلوغ الارب، ج‌۳، ص‌۶۶‌ـ‌۶۸.

این سه تیر نزد کعبه، بت‌ها، کاهنان، داوران و خود افراد وجود داشت. اگر کسی می‌خواست از نیک و بد یا سرانجام کاری آگاه شود، گاه خود به استقسام اقدام می‌کرد و گاهی و به‌ویژه در کارهای مهم نزد کاهن، داور و نزد بت خود می‌رفتند و با‌خواندن اورادی از بت می‌خواستند تا آن‌ها را به‌کار درست راهنمایی کند و اغلب نزد متولّیان بت‌خانه رفته، مبلغی هم بدو می‌دادند تا مراسم را اجرا کند.
[۳۷] بلوغ الارب، ج‌۳، ص‌۶۸.
[۳۸] اخبار مکه، ج‌۱، ص‌۱۱۸.
[۳۹] جامع‌البیان، مج‌۴، ج‌۶، ص‌۱۰۳.

این مراسم درون کعبه، نزد بت بزرگ هبل انجام می‌شد.
[۴۰] اخبار مکه، ج‌۱، ص‌۱۱۸.
[۴۱] ‌جامع‌البیان، مج‌۴، ج‌۶، ص‌۱۰۴.


۳.۵ - طریقه استقسام

مراسم استقسام در این موارد بدین‌گونه بود که متصدّی یا خود شخص سه تیر را در ظرفی (ربابه) قرار می‌داد و رو برمی‌گرداند و آن‌ها را به‌هم می‌زد (می‌چرخاند)؛ سپس یکی را که بر‌می‌آمد، بیرون می‌آورد. اگر امر یا نهی بیرون می‌آمد، به مضمون آن عمل می‌کردند و اگر تیر پوچ بیرون می‌آمد، آن را به ظرف بازگردانده، کار را ادامه می‌دادند تا وضع روشن شود.
[۴۲] المیسر والقداح، ص‌۳۳.
[۴۳] جامع‌البیان، مج‌۴، ج‌۶، ص‌۱۰۱‌ـ‌۱۰۳.
[۴۴] احکام‌القرآن، جصاص، ص‌۴۴۰.

گاهی اگر نهی‌ می‌آمد، تا یک سال صبر می‌کردند؛ سپس مراسم را تکرار می‌کردند.
[۴۵] سیره ابن‌هشام، ج‌۱، ص‌۱۵۲‌ـ‌۱۵۳.
[۴۶] اخبار مکه، ج‌۱، ص‌۱۱۷‌ـ‌۱۱۸.
[۴۷] جامع‌البیان، مج‌۴، ج‌۶، ص‌۱۰۴.

آنان از این عمل به استخاره تعبیر می‌کردند.
[۴۸] المحبر، ص‌۱۹۶.
[۴۹] المنمّق، ص‌۱۶۶.


۳.۶ - مصادیقی از استقسام

گویند: سراقةبن مالک در شب هجرت پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)، برای دانستن نیک و بد تعقیب آن حضرت به ازلام استقسام کرد.
[۵۱] لسان‌العرب، ج‌۱۱، ص‌۱۶۳.

نیز امیّة‌بن خلف برای شرکت در جنگ بدر استقسام کرد و نهی آمد؛ ولی او شرکت کرد و کشته شد.
امرئ القیس نیز برای انتقام گرفتن از قاتل پدرش نزد بت ذوالخلصه سه بار به ازلام استقسام کرد و هر سه بار نهی آمد. وی تیرها را شکست و بر صورت بت کوبید و گفت: ای ذوالخلصة اگر مثل من خون‌خواه می‌بودی، به گزاف از انتقام نهی نمی‌کردی.
[۵۴] صحیح‌البخاری، ج‌۵، ص‌۱۳۱.
[۵۵] السیرة‌النبویه، ج‌۱، ص‌۸۶.
[۵۶] الاغانی، ج‌۹، ص‌۱۱۱.

نیز هنگامی که جریربن‌ عبدالله بجلی از ‌طرف پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) برای ویران کردن بت و بت‌خانه ذوالخلصه رفت، مردی را آن‌جا دید که در حال استقسام به ازلام بود.
[۵۷] صحیح البخاری، ج‌۵، ص‌۱۳۱.

هم‌چنین ابوسفیان هنگامی که در جنگ حنین شرکت داشت، ازلام خود را در تیردان داشت.
[۵۸] ‌تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۱۶۸.



به نوشته مورّخان، درون کعبه، نزد بت هبل هفت تیر بود که مردم برای تعیین نسب مشکوک، تعیین پرداخت‌کننده دیه و مشخّص کردن قاتل و مواردی مانند آن از آن‌ها استفاده می‌کردند.

۴.۱ - متصدی انجام استقسام

انجام مراسم استقسام درون کعبه، برعهده متصدّی مخصوص یا خادم کعبه بود. مردم با مراجعه به او و اهدای ۱۰۰ درهم یا یک شتر به او (بسته به اهمّیّت کار) تقاضای حلّ مشکل از طریق استقسام به ازلام می‌کردند.

۳.۵ - طریقه استقسام

حلّ هر مشکلی تیرهایی ویژه داشت؛ به‌طور مثال روی تیرهایی که برای تعیین نسب به‌کار می‌بردند «منکم، من غیرکم و ملصق -وابسته» و روی تیرهای تعیین پرداخت کننده دیه «العقل -دیه» و «الغفل -پوچ» نوشته شده‌بود.
متصدّی ازلام تیرها را درون ظرف مخصوص می‌گذاشت و با خواندن وردهایی، صورت خود را برمی‌گرداند و آن‌ها را درهم می‌آمیخت.
[۵۹] اخبار مکه، ج‌۱، ص‌۱۱۷‌ـ‌۱۱۸.
[۶۰] بلوغ الارب، ج‌۳، ص‌۶۶‌ـ‌۶۷.

اگر «منکم» بیرون می‌آمد، آن شخص یا طفل را به مدّعی نسبت ملحق می‌کردند و اگر «من غیرکم» بیرون می‌آمد، از او دوری می‌جستند و اگر «ملصق» بیرون می‌آمد، مجهول النسب باقی می‌ماند.
[۶۱] بلوغ‌الارب، ص‌۶۷.

به روایت دیگری اگر تیر بیرون آمده «منکم» بود، کودک یا شخص، به مدّعی نسبت ملحق می‌شد و اگر «من غیرکم» بود، حلیف (‌هم‌پیمان) به‌شمار می‌رفت و اگر «ملصق» بود، نه حلیف بود و نه دارای ‌نسب.
[۶۲] اخبار مکه، ج‌۱، ص‌۱۱۸.
[۶۳] جامع‌البیان، مج‌۴، ج‌۶، ص‌۱۰۴.


۴.۳ - استقسام در ملل پیشین

این نوع استقسام، میان ملّت‌های پیشین نیز بود. قرآن کریم در آیه‌۴۴ آل‌عمران/ ۳ ، از اجرای این نوع استقسام میان یهود و به‌ویژه بزرگان و روحانیان آنان هنگام اختلاف بر سر کفالت حضرت مریم خبر داده است: «...و‌ما کُنتَ لَدَیهِم اِذ یُلقونَ اَقلـمَهُم اَیُّهُم یَکفُلُ مَریَمَ وما کُنتَ لَدَیهِم اِذ یَختَصِمون -تو نزد آنان نبودی؛ آن‌گاه که برای تعیین کفالت مریم، اقلام (ازلام) خود را می‌انداختند و نزدشان نبودی؛ آن‌گاه که نزاع می‌کردند.»
[۶۶] التفسیر الکبیر، ج‌۴، ص‌۴۸.

هم‌چنین این نوع استقسام میان اقوام ساکن در شمال عراق (نینوا -موصل) رایج بوده است. خداوند در ماجرای یونس و قوم او، این نوع قرعه را یاد‌ کرده است: «و‌اِنَّ یونُسَ لَمِنَ المُرسَلین • اِذ اَبَقَ اِلَی الفُلکِ المَشحون • فَساهَمَ فَکانَ مِنَ المُدحَضین • فَالتَقَمَهُ الحوتُ وهُوَ مُلیم -یونس از فرستادگان بود؛ آن‌گاه که به‌سوی کشتی پُر (از جمعیت و بار) گریخت. پس با آن‌ها قرعه انداخت و مغلوب شد (قرعه به نام او درآمد)؛ پس ماهی او را بلعید و او در خور نکوهش بود»
[۶۸] التحریر‌والتنویر، ج‌۲۳، ص‌۱۷۳.


۴.۴ - استقسام در روایات و سیره

در خصال صدوق در روایتی از امام باقر(علیه السلام)، به‌ترتیب از مساهمه (قرعه بوسیله تیر انداختن) برای تکفّل مریم، به آب افکندن یونس و کار عبدالمطّلب سخن به‌میان آمده است.
پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) برای همراه بردن یکی از همسران خود در جنگ‌ها میان آنان با تیر، قرعه می‌زد.
[۷۱] التحریروالتنویر، ج‌۲۳، ص‌۱۷۵.
[۷۲] تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۱۱۲.

حضرت در تعیین بنده آزاد شده به وصیّت مولا نیز با استفاده از تیر قرعه زده است.
[۷۳] التحریروالتنویر، ج‌۲۳، ص‌۱۷۵.
[۷۴] تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۱۱۲.

امیرمؤمنان(علیه السلام) نیز آن‌گاه که از ‌طرف پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) به یمن رفته بود، بین دو کودک که پدر و مادر آن‌ها زیر آوار مانده بودند و یکی از آن دو بنده و یکی آزاد بود، قرعه زد و آن را که قرعه به نامش در آمد، میراث داد و آن دیگری را آزاد کرد.
در برخی روایات و منابع تاریخی آمده است که عبدالمطّلب استقسام به ازلام و نوشیدن شراب را منع کرده بود.
[۷۸] المنمّق، ص‌۴۲۲.

بنا به نقل منابع دیگر خود او برای تعیین قربانی، بین پسرش عبداللّه و شتران، به ازلام استقسام کرد.
هر چند به ظاهر، این دو متعارض است، باید دانست که آن گرامی، استقسام به‌معنای میسر را نهی کرده بود و آن‌چه خود انجام داد، استقسام به‌معنای قرعه بود؛ بنابراین، میان آن دو تعارضی نیست.


۱. صافات/سوره۳۷، آیه۱۴۱.    
۲. آل‌عمران/سوره۳، آیه۴۴.    
۳. مائده/سوره۵،آیه۹۰.    
۴. مائده/سوره۵،آیه۳.    
۵. مائده/سوره۵،آیه۳.    
۶. مائده/سوره۵،آیه۹۰.    
۷. تهذیب اللغه، ج‌۱۳، ص‌۲۱۸.
۸. لسان‌العرب، ج‌۱۱، ص‌۱۶۳.
۹. جامع‌البیان، مج۴، ج۶، ص۱۰۱.
۱۰. بلوغ الأرب ج‌۳، ص‌۶۸.
۱۱. المحبر، ص‌۳۳۲.
۱۲. بلوغ‌الارب، ج‌۳، ص‌۶۷.
۱۳. تفسیر‌قرطبی، ج‌۶، ص‌۴۰.    
۱۴. بقره/سوره۲، آیه۲۱۹.    
۱۵. المیسر والقداح، ص‌۳۶.
۱۶. المحبر، ص‌۳۳۲‌ـ‌۳۳۵.
۱۷. تاریخ یعقوبی، ج۱، ص‌۲۵۹ـ ۲۶۱.
۱۸. بقره/سوره۲، آیه۲۱۹.    
۱۹. مائده/سوره۵، آیه۹۱.    
۲۰. تاریخ الحضارات، ج‌۱، ص‌۱۶۹‌ـ‌۱۷۰.
۲۱. تاریخ تمدن،ج‌۳، ص‌۷۳‌ـ‌۷۴.
۲۲. تاریخ الحضارات، ج‌۱، ص‌۱۶۹.
۲۳. تاریخ تمدن، ج‌۳، ص‌۷۴.
۲۴. تاریخ الحضارات، ج‌۱، ص‌۱۶۹‌ـ‌۱۷۰.
۲۵. تاریخ ادیان، ج‌۱، ص‌۱۵۰.
۲۶. تاریخ تمدن، ج‌۳، ص‌۷۴.
۲۷. تاریخ جامع ادیان، ص‌۹۸.
۲۸. تاریخ تمدن، ج‌۲، ص‌۱۹۸.
۲۹. تاریخ ادیان، ج‌۱، ص‌۱۳۳‌ـ‌۱۳۴.
۳۰. تاریخ ادیان، ج‌۱، ص‌۱۵۰.
۳۱. اخبار مکه، ج‌۱، ص‌۱۱۷‌ـ‌۱۱۸.
۳۲. جامع‌البیان، مج‌۴، ج‌۶، ص‌۱۰۱.
۳۳. جامع‌البیان، مج‌۴، ج‌۶، ص‌۱۰۴.
۳۴. الاصنام، ص‌۲۸.
۳۵. جامع‌البیان، مج‌۴، ج‌۶، ص‌۱۰۱.
۳۶. ‌بلوغ الارب، ج‌۳، ص‌۶۶‌ـ‌۶۸.
۳۷. بلوغ الارب، ج‌۳، ص‌۶۸.
۳۸. اخبار مکه، ج‌۱، ص‌۱۱۸.
۳۹. جامع‌البیان، مج‌۴، ج‌۶، ص‌۱۰۳.
۴۰. اخبار مکه، ج‌۱، ص‌۱۱۸.
۴۱. ‌جامع‌البیان، مج‌۴، ج‌۶، ص‌۱۰۴.
۴۲. المیسر والقداح، ص‌۳۳.
۴۳. جامع‌البیان، مج‌۴، ج‌۶، ص‌۱۰۱‌ـ‌۱۰۳.
۴۴. احکام‌القرآن، جصاص، ص‌۴۴۰.
۴۵. سیره ابن‌هشام، ج‌۱، ص‌۱۵۲‌ـ‌۱۵۳.
۴۶. اخبار مکه، ج‌۱، ص‌۱۱۷‌ـ‌۱۱۸.
۴۷. جامع‌البیان، مج‌۴، ج‌۶، ص‌۱۰۴.
۴۸. المحبر، ص‌۱۹۶.
۴۹. المنمّق، ص‌۱۶۶.
۵۰. تفسیر قرطبی، ج‌۶، ص‌۴۰.    
۵۱. لسان‌العرب، ج‌۱۱، ص‌۱۶۳.
۵۲. البدایه والنهایه، ج‌۳، ص‌۱۴۶.    
۵۳. سبل الهدی، ج‌۴، ص‌۲۱.    
۵۴. صحیح‌البخاری، ج‌۵، ص‌۱۳۱.
۵۵. السیرة‌النبویه، ج‌۱، ص‌۸۶.
۵۶. الاغانی، ج‌۹، ص‌۱۱۱.
۵۷. صحیح البخاری، ج‌۵، ص‌۱۳۱.
۵۸. ‌تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۱۶۸.
۵۹. اخبار مکه، ج‌۱، ص‌۱۱۷‌ـ‌۱۱۸.
۶۰. بلوغ الارب، ج‌۳، ص‌۶۶‌ـ‌۶۷.
۶۱. بلوغ‌الارب، ص‌۶۷.
۶۲. اخبار مکه، ج‌۱، ص‌۱۱۸.
۶۳. جامع‌البیان، مج‌۴، ج‌۶، ص‌۱۰۴.
۶۴. آل‌عمران/سوره۳، آیه۴۴.    
۶۵. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۷۴۷.    
۶۶. التفسیر الکبیر، ج‌۴، ص‌۴۸.
۶۷. صافات/سوره۳۷، آیه۱۳۹‌‌۱۴۲.    
۶۸. التحریر‌والتنویر، ج‌۲۳، ص‌۱۷۳.
۶۹. الخصال، ج‌۱، ص‌۱۵۶‌‌۱۵۷.    
۷۰. من لایحضره الفقیه، ج‌۳، ص‌۸۹‌‌۹۱.    
۷۱. التحریروالتنویر، ج‌۲۳، ص‌۱۷۵.
۷۲. تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۱۱۲.
۷۳. التحریروالتنویر، ج‌۲۳، ص‌۱۷۵.
۷۴. تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۱۱۲.
۷۵. تهذیب الاحکام، ج‌۶‌، ص‌۲۳۹.    
۷۶. من لایحضره الفقیه، ج‌۴، ص‌۳۶۵.    
۷۷. الخصال، ج‌۱، ص‌۳۱۳.    
۷۸. المنمّق، ص‌۴۲۲.
۷۹. الخصال، ص‌۵۶‌‌۵۷.    
۸۰. الخصال، ص‌۱۵۷.    



دانشنامه موضوعی قرآن.    
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل‌بیت علیهم‌السلام، ج‌۱، ص‌۴۰۲-۴۰۳.    






جعبه ابزار