احسان به پدر (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
طبق
آیات قرآن اولویت در احسان،
پدر و مادر میباشند، احسان به آنها، از عوامل مؤثر در شمول
عفو الهی نسبت به
انسان و سبب پذیرش
اعمال نیک انسان است،
و خداوند در چندین
آیه به امر مهم سفارش کرده است.
احسان به
مادر در مقایسه با
پدر، به دلیل تحمل سختیهای بارداری
و رضاع اولویت دارد:
و وصینا الانسـن بولدیه حملته امه وهنا علی وهن وفصــله فی عامین ان اشکر لی ولولدیک الی المصیر.
و ما به
انسان درباره پدر
و مادرش سفارش کردیم مادرش او را با ناتوانی روی ناتوانی حمل کرد (به هنگام بارداری هر روز
رنج و ناراحتی تازهای را متحمل میشد)،
و دوران شیرخوارگی او در دو سال پایان مییابد (آری به او
توصیه کردم) که برای من
و برای پدر
و مادرت شکر بجا آور که بازگشت (همه شما) به سوی من است!
و وصینا الانسـن بولدیه احسـنا حملته امه کرها ووضعته کرها وحمله وفصــله ثلـثون شهرا حتی اذا بلغ اشده وبلغ اربعین سنة قال رب اوزعنی ان اشکر نعمتک التی انعمت علی وعلی ولدی...
ما به انسان توصیه کردیم که به پدر
و مادرش نیکی کند، مادرش او را با ناراحتی حمل میکند
و با ناراحتی بر
زمین میگذارد
و دوران حمل
و از
شیر بازگرفتنش سی
ماه است تا زمانی که به کمال
قدرت و رشد برسد
و به چهل سالگی
بالغ گردد میگوید: «پروردگارا! مرا توفیق ده تا شکر نعمتی را که به من
و پدر
و مادرم دادی بجا آورم
و کار شایستهای انجام دهم که از آن خشنود باشی،
و فرزندان مرا
صالح گردان من به سوی تو بازمیگردم
و توبه میکنم،
و من از مسلمانانم!»
این آیات
و آیات آینده در
حقیقت توضیحی است درباره دو گروه
ظالم و محسن که در آیات قبل به سرنوشت آنها اجمالا اشاره شده است.
نخست به وضع
نیکوکاران پرداخته،
و از مساله نیکی به پدر
و مادر
و شکر زحمات آنها که مقدمهای است برای شکر پروردگار شروع میکند، میفرماید: ما
انسان را توصیه کردیم که درباره پدر
و مادرش نیکی کند (
و وصینا الانسان بوالدیه احسانا).
وصیت و توصیه به معنی مطلق سفارش است،
و مفهوم آن منحصر به سفارشهای مربوط به ما بعد از
مرگ نیست، لذا جمعی در اینجا آن را به معنی امر
و دستور
و فرمان تفسیر کردهاند.
سپس به دلیل لزوم
حق شناسی در برابر مادر پرداخته میگوید: مادر، او را با
اکراه و ناراحتی حمل میکند،
و با ناراحتی بر زمین میگذارد،
و دوران حمل
و از شیر باز گرفتنش سی ماه است (حملته امه کرها
و وضعته کرها
و حمله
و فصاله ثلاثون شهرا). مادر در طول این سی ماه بزرگترین
ایثار و فداکاری را در مورد فرزندش انجام میدهد.
از نخستین روزهای انعقاد
نطفه حالت مادر دگرگون میشود،
و ناراحتیها پشت سر یکدیگر میآید، حالتی که به حالت
ویار نامیده میشود
و یکی از سختترین حالات مادر است روی میدهد
و پزشکان میگویند: بر اثر کمبودهایی است که در
جسم مادر به خاطر ایثار به
فرزند رخ میدهد، هر قدر
جنین رشد و نمو بیشتر میکند مواد بیشتری از شیره
جان مادر میگیرد،
و حتی روی استخوانهای او
و اعصابش اثر میگذارد، گاه
خواب و خوراک و استراحت و آرامش را از او میگیرد،
و در آخر دوران حمل راه رفتن
و حتی نشست
و برخاست برای او مشکل میشود اما با
صبر و حوصله تمام
و به
عشق فرزندی که به زودی
چشم به
دنیا میگشاید
و بر روی مادر
لبخند میزند تمام این ناملائمات را تحمل میکند. دوران وضع حمل که یکی از سختترین لحظات زندگی مادر است فرا میرسد تا آنجا که گاه مادر جان خود را بر سر فرزند مینهد.
به هر حال بار سنگینش را بر زمین گذارده دوران سخت دیگری شروع میشود، دوران مراقبت دائم
و شبانه روزی از فرزند، دورانی که باید به تمام نیازهای کودکی پاسخ گوید که هیچگونه قدرت بر بیان نیازهای خود ندارد، اگر دردی دارد نمیتواند محل
درد را تعیین کند،
و اگر ناراحتی از گرسنگی
و تشنگی
و گرما و سرما دارد قادر به بیان آن نیست، جز اینکه ناله سر دهد
و اشک ریزد،
و مادر باید با کنجکاوی
و صبر
و حوصله تمام یک یک این نیازها را تشخیص دهد
و برآورده کند.
نظافت فرزند در این دوران مشکلی است طاقت فرسا،
و تامین غذای او که از شیره جان مادر گرفته میشود ایثاری است بزرگ.
بیماریهای مختلفی که در این دوران دامان نوزاد را میگیرد
و مادر باید با شکیبایی فوق العاده به مقابله با آنها برخیزد مشکل دیگری است. اینکه
قرآن در اینجا تنها از ناراحتیهای مادر سخن به میان آورده
و سخنی از پدر در میان نیست نه بخاطر عدم اهمیت آن است، چرا که پدر نیز در بسیاری از این مشکلات
شریک مادر است، ولی چون مادر سهم بیشتری دارد بیشتر روی او تکیه شده است.
احسان به پدر
و مادر، همواره مورد توجه
موحدان و مایه دستیابی آنان به
بهشت بوده است:
و وصینا الانسـن بولدیه احسـنا... وانی من المسلمین• اولـئک الذین نتقبل عنهم احسن ما عملوا ونتجاوز عن سیـاتهم فی اصحـب الجنة وعد الصدق الذی کانوا یوعدون.
ما به انسان توصیه کردیم که به پدر
و مادرش نیکی کند، ....
و من از مسلمانانم. آنها کسانی هستند که ما بهترین اعمالشان را قبول میکنیم
و از گناهانشان میگذریم
و در میان
بهشتیان جای دارند این
وعده راستی است که وعده داده میشدند.
این آیات ترسیمی است از یک
انسان مؤمن بهشتی که نخست رشد جسمانی
و سپس مرحله کمال عقلی خود را پیموده، بعد به مقام
شکرگزاری در برابر نعمتهای پروردگار،
و شکر زحمات طاقت فرسای پدر
و مادر رسیده،
و به موقع از لغزشها توبه میکند،
و به انجام
اعمال صالح و از جمله تربیت فرزندان اهتمام میورزد،
و سرانجام به مقام
تسلیم مطلق در برابر فرمان الهی صعود میکند،
و همین امر سبب میشود که غرق رحمت
و غفران
و نعمتهای گوناگون خداوند شود. آری باید یک انسان بهشتی را از این صفاتش شناخت.
احسان به پدر
و مادر، موجب پذیرش تمام اعمال نیک انسان به درگاه
خدا میشود:
و وصینا الانسـن بولدیه احسـنا... وان اعمل صــلحا ترضـه واصلح لی فی ذریتی انی تبت الیک وانی من المسلمین• اولـئک الذین نتقبل عنهم احسن ما عملوا...
ما به انسان توصیه کردیم که به پدر
و مادرش نیکی کند، .... «پروردگارا! مرا توفیق ده تا شکر نعمتی را که به من
و پدر
و مادرم دادی بجا آورم
و کار شایستهای انجام دهم که از آن خشنود باشی،
و فرزندان مرا صالح گردان من به سوی تو بازمیگردم
و توبه میکنم،
و من از مسلمانانم!» آنها کسانی هستند که ما بهترین اعمالشان را قبول میکنیم.
چه بشارتی از این بالاتر که خداوند بزرگ
و قادر و منان، عمل بنده ضعیف
و ناچیزی را پذیرا شود که این خود گذشته از آثار دیگر افتخاری است بزرگ
و موهبتی است عالی
و معنوی. با اینکه خداوند همه اعمال نیک را میپذیرد چرا میگوید: بهترین اعمال آنها را پذیرا میشود؟! در پاسخ این سؤال جمعی از
مفسران گفتهاند: منظور از بهترین اعمال
واجبات و مستحبات است در برابر مباحات که اعمال خوبی است اما چیزی نیست که مورد پذیرش واقع شود،
و اجر
و ثوابی به آن تعلق گیرد.
پاسخ دیگر اینکه خداوند بهترین اعمال آنها را معیار پذیرش قرار میدهد
و حتی اعمال درجه دو،
و کم اهمیت آنها را به حساب اعمال درجه یک به
فضل و رحمتش میگذارد، این درست به آن میماند که خریداری به عنوان فضل
و کرم اجناس متفاوتی را که از طرف فروشندهای عرضه شده است به بهای جنس اعلا محاسبه کند،
و از فضل
و لطف خداوند هر چه گفته شود عجیب نیست.
احسان به پدر
و مادر، از عوامل مؤثر در شمول عفو الهی نسبت به
انسان میباشد:
و وصینا الانسـن بولدیه احسـنا... • اولـئک الذین نتقبل عنهم احسن ما عملوا ونتجاوز عن سیـاتهم...
ما به انسان توصیه کردیم که به پدر
و مادرش نیکی کند، .... «پروردگارا! مرا توفیق ده تا
شکر نعمتی را که به من
و پدر
و مادرم دادی بجا آورم
و کار شایستهای انجام دهم که از آن خشنود باشی،
و فرزندان مرا صالح گردان من به سوی تو بازمیگردم
و توبه میکنم،
و من از مسلمانانم!» آنها کسانی هستند که ما بهترین اعمالشان را قبول میکنیم
و از گناهانشان میگذریم.
احسان به پدر
و مادر، زمینه جلب
محبت الهی میشود:
واعبدوا الله ولاتشرکوا به شیـا وبالولدین احسـنا... ان الله لایحب من کان مختالا فخورا.
و خدا را بپرستید!
و هیچ چیز را همتای او قرار ندهید!
و به
پدر و مادر، نیکی کنید .. . خداوند، کسی را که
متکبر و فخر فروش است، (
و از ادای حقوق دیگران سرباز میزند،)
دوست نمیدارد.
خداوند مردم متکبر
و فخر فروش را دوست نمیدارد.
ابن عباس گوید: علت
ذکر تکبر و فخر فروشی این است که مردم متکبر
و فخر فروش از خویشاوندان
و همسایگان
فقیر خود متنفرند
و با آنها حسن
معاشرت ندارند.
این آیه، جامع ارکان
اسلام است
و انسان را بسوی
مکارم اخلاق هدایت میکند
و اگر کسی درباره آن نیکو بیندیشد از
موعظه سخنوران بی نیاز است
و هر قسمت عمدهای از علوم دانشمندان دست مییابد (منظور
علوم عملی است نظیر
اخلاق و تدبیر منزل
و...).
در روایات فرمودهاند مختال فخور،
بخیل و کسی است که مال خود را به عنوان ریاکاری در انظار مردم
انفاق میکند، اینها کسانی هستند که به خدای تعالی
شرک میورزند، چون تنها او را نمیپرستند، هوای نفسشان را نیز پرستش میکنند.
احسان به پدر
و مادر، پیمانی الهی از
بنی اسرائیل میباشد:
واذ اخذنا میثـق بنی اسرءیل لاتعبدون الا الله وبالولدین احسانا...
و (به یاد آورید) زمانی را که از بنی اسرائیل
پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید
و به پدر
و مادر ... نیکی کنید.
و اذ اخذنا میثاق بنی اسرائیل...
و هنگامی که گرفتیم پیمان از بنی اسرائیل. بیاد آورید زمانی را که پیمان از ایشان گرفتیم.
گفته شده: منظور از پیمان ادله
و براهینی است که از طرف
عقل و شرع وجود دارد.
و گفته شده: منظور پیمانهایی است که
پیامبران از امتهای خود گرفتهاند.
و پیمان گرفتن جز از راه گفتار نشاید پس گویا چنین فرموده است: امر کردیم آنان را
و سفارش کردیم
و تاکید نمودیم
و گفتیم ایشان را: لا تعبدون الا الله... نمیپرستیدند مگر خداوند را.
و بالوالدین احسانا...
و به پدر
و مادر نیکی کنید.
و نیکی کردن به پدر
و مادر که خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت همان است که بر
امت ما (مسلمانها) نیز فرض
و لازم است
و آن عبارت است از: اعمال نیک
و گفتار نیکو
و تسلیم بودن در برابر عطوفت
و رافت
و خواستن نیکی برای آنها از خداوند تبارک
و تعالی
و نظائر آن.
در
آیات گذشته نامی از پیمان بنی اسرائیل به میان آمد، ولی در این باره تفصیلی
ذکر نشد، در آیات مورد بحث، خداوند موادی از این پیمان را یادآور شده است، بیشتر این مواد یا همه آنها از اموری است که میبایست آن را جزء اصول
و قوانین ثابت
ادیان الهی دانست، چرا که در همه ادیان آسمانی این پیمانها
و دستورات به نحوی وجود دارد. در این آیات،
قرآن مجید یهود را شدیدا مورد سرزنش قرار میدهد که چرا این پیمانها را شکستند؟
و آنها را در برابر این نقض پیمان به رسوایی در این
جهان و کیفر شدید در آن جهان
تهدید میکند.
در این پیمان که بنی اسرائیل خود شاهد آن بودند
و به آن
اقرار کردند این مطالب آمده است:
۱.
توحید و پرستش خداوند یگانه، چنان که نخستین آیه میگوید: بیاد آورید زمانی را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم جز الله (خداوند یگانه) را پرستش نکنید، (
و در برابر هیچ بتی سر
تعظیم فرود نیاورید) (
و اذ اخذنا میثاق بنی اسرائیل لا تعبدون الا الله).
۲.
و نسبت به پدر
و مادر نیکی کنید (
و بالوالدین احسانا).... .
بنی اسرائیل، نسبت به احسان به
پدر و مادر پیمان شکنی کردند:
واذ اخذنا میثـق بنی اسرءیل لاتعبدون الا الله وبالولدین احسانا... ثم تولیتم الا قلیلا منکم وانتم معرضون.
و (به یاد آورید) زمانی را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز
خداوند یگانه را پرستش نکنید
و به پدر
و مادر ... نیکی کنید... سپس (با اینکه پیمان بسته بودید) همه شما (جز عده کمی) سرپیچی کردید
و (از وفای به پیمان خود) روی گردان شدید.
انسانها موظف به احسان
و داشتن رفتار نیک با پدر
و مادر، حتی در صورت
مشرک بودنشان هستند:
وان جـهداک علی ان تشرک بی ما لیس لک به علم فلاتطعهما وصاحبهما فی الدنیا معروفا واتبع سبیل من اناب الی ثم الی مرجعکم فانبئکم بما کنتم تعملون.
و هر گاه آن دو، تلاش کنند که تو چیزی را همتای من قرار دهی، که از آن آگاهی نداری (بلکه میدانی باطل است)، از ایشان
اطاعت مکن، ولی با آن دو، در
دنیا به طرز شایستهای رفتار کن
و از راه کسانی پیروی کن که
توبه کنان به سوی من آمدهاند سپس بازگشت همه شما به سوی من است
و من شما را از آنچه عمل میکردید آگاه میکنم.
از آنجا که
توصیه به نیکی در مورد
پدر و مادر، ممکن است این توهم را برای بعضی ایجاد کند که حتی در مساله
عقائد و کفر و ایمان، باید با آنها مماشات کرد، در آیه بعد میافزاید: هر گاه آن دو، تلاش
و کوشش کنند که چیزی را
شریک من قرار دهی که از آن (حداقل) آگاهی نداری، از آنها اطاعت مکن، (
و ان جاهداک علی ان تشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهما).
هرگز نباید رابطه
انسان و پدر
و مادرش، مقدم بر رابطه او با
خدا باشد،
و هرگز نباید
عواطف خویشاوندی
حاکم بر
اعتقاد مکتبی او گردد.
تعبیر به جاهداک اشاره به این است که پدر
و مادر گاه به گمان اینکه
سعادت فرزند را میخواهند، تلاش
و کوشش میکنند که او را به عقیده انحرافی خود بکشانند،
و این در مورد همه پدران
و مادران دیده میشود.
وظیفه فرزندان این است که هرگز در برابر این فشارها تسلیم نشوند،
و استقلال فکری خود را حفظ کرده، عقیده
توحید را با هیچ چیز معاوضه نکنند.
ضمنا جمله، ما لیس لک به علم، (چیزی که به آن
علم و آگاهی نداری) اشاره به این است که اگر فرضا دلائل بطلان
شرک را نادیده بگیریم، حداقل دلیلی بر اثبات آن نیست،
و هیچ شخص بهانه جویی نیز نمیتواند دلیلی بر اثبات
شرک اقامه کند.
از این گذشته اگر
شرک حقیقتی داشت، باید دلیلی بر اثبات آن وجود داشته باشد،
و چون دلیلی بر اثبات آن نیست خود دلیلی بر بطلان آن میباشد. باز از آنجا که ممکن است، این فرمان، این
توهم را به وجود آورد که در برابر پدر
و مادر
مشرک، باید شدت
عمل و بی حرمتی به خرج داد، بلا فاصله اضافه میکند که عدم اطاعت آنها در مساله کفر
و شرک، دلیل بر قطع رابطه مطلق با آنها نیست بلکه در عین حال، با آنها در دنیا به طرز شایستهای رفتار کن (
و صاحبهما فی الدنیا معروفا).
از نظر دنیا
و زندگی مادی با آنها
مهر و محبت و ملاطفت کن،
و از نظر اعتقاد
و برنامههای مذهبی، تسلیم افکار
و پیشنهادهای آنها نباش، این درست نقطه اصلی
اعتدال است که حقوق
خدا و پدر
و مادر، در آن جمع است.
احسان
و نیکی به پدر
و مادر، مورد سفارش
خدا در
آیات قرآن میباشد:
واذ اخذنا میثـق بنی اسرءیل لاتعبدون الا الله وبالولدین احسانا...
و (به یاد آورید) زمانی را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید
و به پدر
و مادر ... نیکی کنید.
واعبدوا الله ولاتشرکوا به شیـا وبالولدین احسـنا...
و خدا را بپرستید!
و هیچ چیز را همتای او قرار ندهید!
و به
پدر و مادر، نیکی کنید.
قل تعالوا اتل ما حرم ربکم علیکم الاتشرکوا به شیـا وبالولدین احسـنا...
بگو: «بياييد آنچه را پروردگارتان بر شما
حرام كرده است برايتان بخوانم: اينكه چيزى را
شریک خدا قرار ندهيد!
و به پدر
و مادر نيكى كنيد.
وقضی ربک الاتعبدوا الا ایاهوبالولدین احسـنا...
و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستيد!
و به پدر
و مادر نيكى كنيد!
ووصینا الانسـن بولدیه حسنا...
و وصینا الانسـن بولدیه حملته امه وهنا علی وهن وفصــله فی عامین ان اشکر لی ولولدیک الی المصیر.
و وصینا الانسـن بولدیه احسـنا...
ما به
انسان توصیه كرديم كه به پدر
و مادرش نيكى كند.
پدر
و مادر، در احسان نسبت به دیگران اولویت دارند:
واذ اخذنا میثـق بنی اسرءیل لاتعبدون الا الله وبالولدین احسانا وذی القربی والیتـمیوالمسـکین...
و (به یاد آورید) زمانی را که از
بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید
و به پدر
و مادر
و نزدیکان
و یتیمان و بینوایان نیکی کنید.
واعبدوا الله ولاتشرکوا به شیـا وبالولدین احسـنا وبذی القربی والیتـمیوالمسـکین والجار ذی القربی والجار الجنب والصاحب بالجنب وابن السبیل وما ملکتایمـنکم...
و خدا را بپرستید!
و هیچ چیز را همتای او قرار ندهید!
و به پدر
و مادر، نیکی کنید همچنین به خویشاوندان
و یتیمان
و مسکینان،
و همسایه نزدیک،
و همسایه دور،
و دوست و همنشین،
و واماندگان در
سفر،
و بردگانی که
مالک آنها هستید زیرا خداوند، کسی را که
متکبر و فخر فروش است، (
و از ادای حقوق دیگران سرباز میزند،) دوست نمیدارد.
از تقدیم «والدین» بر دیگران چنین استفاده میشود.
تکبر و تفاخر، از موانع احسان به پدر
و مادر میباشد:
واعبدوا الله ولاتشرکوا به شیـا وبالولدین احسـنا... ان الله لایحب من کان مختالا فخورا.
در پایان آیه با این جمله که: خداوند افراد متکبر
و فخرفروش را دوست نمیدارد،
هشدار میدهد که هر کس از فرمان
خدا سرپیچی کند
و به خاطر تکبر از رعایت حقوق خویشاوندان
و پدر
و مادر
و یتیمان
و مسکینان
و ابن السبیل
و دوستان سرباز زند محبوب
خدا و مورد لطف او نیست
و آن کس که مشمول لطف او نباشد، از هر
خیر و سعادتی محروم است.
گواه بر این معنی روایتی است که در ذیل این آیه وارد شده: یکی از یاران
پیامبر صلیاللهعلیهوآله میگوید:
در محضرش این
آیه را خواندم، پیامبر صلیاللهعلیهوآله زشتی تکبر
و نتائج سوء آن را برشمرد به حدی که من
گریه کردم، فرمود: چرا گریه میکنی؟ گفتم: من دوست دارم لباسم، جالب
و زیبا باشد
و میترسم با همین
عمل جزء متکبران باشم فرمود: نه تو اهل بهشتی
و اینها علامت تکبر نیست، تکبر آن است که انسان در مقابل
حق،
خاضع نباشد
و خود را بالاتر از مردم بداند
و آنها را
تحقیر کند (
و از ادای حقوق آنها سرباز زند).
خلاصه اینکه از جمله اخیر آیه بر میآید که سرچشمه اصلی
شرک و پایمال کردن حقوق مردم غالبا خودخواهی
و تکبر است
و ادای حقوق فوق مخصوصا در مورد بردگان
و یتیمان
و مستمندان
و مانند آنها نیاز به
روح تواضع و فروتنی دارد.
احسان به پدر
و مادر،
واجب،
و ترک آن از
محرمات الهی میباشد:
قل تعالوا اتل ما حرم ربکم علیکم الاتشرکوا به شیـا وبالولدین احسـنا...
بگو: «بیایید آنچه را پروردگارتان بر شما
حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را
شریک خدا قرار ندهید!
و به پدر
و مادر نیکی کنید!
پس از نفی
احکام ساختگی
مشرکان که در
آیات قبل، گذشت، این سه آیه اشاره به اصول
محرمات در
اسلام کرده
و گناهان کبیره ردیف اول را ضمن بیان کوتاه
و پر مغز
و جالبی در ده قسمت بیان میکند،
و از آنها دعوت مینماید که بیایند
و حرامهای واقعی الهی را بشنوند
و تحریمهای دروغین را کنار بگذارند.
نخست میگوید: به آنها بگو بیائید تا آنچه را
خدا بر شما
تحریم کرده است بخوانم
و برشمرم (قل تعالوا اتل ما حرم ربکم علیکم):
۱. اینکه هیچ چیز را
شریک و همتای
خدا قرار ندهید (الا تشرکوا به شیئا).
۲. نسبت به پدر
و مادر نیکی کنید (
و بالوالدین احسانا)... .
این آیات محرماتی را بیان میکند که اختصاص به
شریعت معینی از
شرایع الهی ندارد،
و آن محرمات عبارت است از:
شرک به
خدا، ترک احسان به پدر
و مادر ....
و بدین وسیله در
دین خدا اختلاف انداختن. شاهد اینکه محرمات
مذکور عمومی است
و اختصاصی به یک شریعت ندارد این است که میبینیم
قرآن کریم همانها را از
انبیاء علیهالسّلام نقل میکند که در خطابهایی که به امتهای خود میکردهاند از آن نهی مینمودهاند، مانند خطابهایی که از
نوح،
هود،
صالح،
ابراهیم،
لوط،
شعیب،
موسی و عیسی علیهمالسّلام نقل کرده.
احسان به پدر
و مادر
و پرهیز از سلطه جویی
و عصیان، در پی دارنده فرجامی سرشار از
سلامت و امنیت میباشد:
وحنانا من لدنا وزکوة وکان تقیا• وبرا بولدیه ولم یکن جبارا عصیا• وسلـم علیه یوم ولد ویوم یموت ویوم یبعث حیا.
و رحمت
و محبتی از ناحیه خود به او بخشیدیم،
و پاکی (دل
و جان)!
و او
پرهیزگار بود! او نسبت به پدر
و مادرش
نیکوکار بود
و جبار (
و متکبر)
و عصیانگر نبود!
سلام بر او، آن
روز که
تولد یافت،
و آن روز که میمیرد،
و آن روز که زنده برانگیخته میشود!
در این
آیات به مواهب دهگانهای که
خدا به
یحیی داده بود،
و یا او به
توفیق الهی کسب کرد، اشاره میکند.
۱. ما فرمان
نبوت و عقل و هوش و درایت را در کودکی به او دادیم (
و آتیناه الحکم صبیا).
۲. به او رحمت
و محبت نسبت به
بندگان از سوی خود بخشیدیم (
و حنانا من لدنا).
۳. به او پاکی
روح و جان
و پاکی عمل دادیم.
۴. او پرهیزگار بود،
و از آنچه خلاف فرمان پروردگار بود، دوری میکرد (
و کان تقیا).
۵. او را نسبت به پدر
و مادرش خوشرفتار
و نیکوکار و پر محبت قرار دادیم (
و برا بوالدیه).
۶. او مردی
ستمگر و متکبر و خود برتربین در برابر
خلق خدا نبود (
و لم یکن جبارا).
۷. او
معصیت کار
و آلوده به
گناه نبود. (عصیا).
و چون او جامع این صفات برجسته
و افتخارات بزرگ بود، درود ما بر او به هنگام ولادتش،
و درود ما بر او به هنگامی که مرگش،
و درود بر او در آن روز که زنده
و برانگیخته خواهد شد (
و سلام علیه یوم ولد
و یوم یموت
و یوم یبعث حیا).
تعبیر به، سلام علیه یوم ولد
و یوم یموت
و یوم یبعث حیا، نشان میدهد که در
تاریخ زندگی
انسان و انتقال او از عالمی به
عالم دیگر سه روز سخت وجود دارد، روز گام نهادن به این
دنیا، یوم ولد،
و روز
مرگ و انتقال به جهان
برزخ، یوم یموت،
و روز برانگیخته شدن در
جهان دیگر (
و یوم یبعث حیا)،
و از آنجا که این سه روز انتقالی طبیعتا با بحرانهایی روبرو است خداوند
سلامت و عافیت خود را شامل حال بندگان خاصش قرار میدهد
و آنها را در این سه مرحله طوفانی در کنف حمایت خویش میگیرد. هر چند این تعبیر تنها در دو مورد در
قرآن مجید آمده است در موارد یحیی علیهالسلام
و عیسی علیهالسلام، اما در مورد یحیی تعبیر
قرآن، امتیاز خاصی دارد، چرا که گوینده این سخن
خدا است در حالی که در مورد
مسیح علیهالسلام گوینده، خود او است.
ناگفته پیدا است کسانی که در شرائط مشابهی با این دو بزرگوار باشند مشمول این سلامت خواهند بود.
احسان
و نیکی به پدر
و مادر، از صفات بارز حضرت یحیی علیه السلام میباشد:
یـیحیی خذ الکتـب بقوة
وءاتینـه الحکم صبیا• وبرا بولدیه ولم یکن جبارا عصیا.
ای یحیی!
کتاب (
خدا) را با قوت بگیر!
و ما فرمان نبوت (
و عقل کافی) در کودکی به او دادیم! او نسبت به پدر
و مادرش
نیکوکار بود
و جبار (
و متکبر)
و عصیانگر نبود!
و برا بوالدیه: او نسبت به پدر
و مادر
نیکوکار بود
و امر آنها را
اطاعت میکرد
و میکوشید که خشنودی آنها را فراهم سازد.
و لم یکن جبارا عصیا: او اهل
تکبر و تطاول
و گناه نبود.
ابن عباس گوید: یعنی آزارش به کسی نمیرسید.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۱۶۷، برگرفته از مقاله «احسان به پدر».