مؤمنان در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
چهره مؤمنان در قرآن و نقش
ایمان در دست یابی
انسان مؤمن به مقامات عالی انسانی از مباحث پرکاربرد در
قرآن کریم میباشد.
در ساختار
اخلاق اسلامی، ایمان به عنوان عالیترین
صفت نفسانی هدایت گر مورد تاکید فراوان واقع شده و به همین دلیل تحصیل
مبادی و
مقدمات آن همانند
علم و
یقین نیز به شدت مورد
ترغیب و
تشویق قرار گرفته است و ابزارها و راههایی که میتواند
آدمی را به این صفات نفسانی ارزشمند برساند، همانند
تفکر و خواطر و الهامات پسندیده، جایگاه ویژهای در نظام اخلاقی اسلام دارند.
در مقابل، صفات نفسانی معارض و مانع پیدایش ایمان در آدمی، از قبیل «
جهل» اعم از
بسیط و مرکب، «
شک و
حیرت»، «
جربزه» و «خاطرات نفسانی نکوهیده» و «
وسوسههای شیطانی» همواره مورد
مذمت و
نهی واقع شدهاند.
در باب
حقیقت ایمان و شرایط آن از دیرباز گفت و گوهای دامنه داری در میان پیروان
مکاتب الهی ـ به ویژه متکلمان
مسلمان ـ صورت گرفته است.
در قرآن کریم و
روایات که دو منبع اصلی
اخلاق اسلامی هستند، در بیان اهمیت و جایگاه ایمان گفتههای فراوانی وجود دارد که خلاصهای از آن در زیر میآید.
در بیان
منزلت و جایگاه رفیع ایمان همین بس که
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در نصایح خویش به
ابوذر میفرماید:
ای ابوذر، هیچ چیز در نزد
خداوند، محبوب تر از ایمان به او و خودداری از آنچه نهی میکند، نیست.
روشن است که خودداری از
نواهی خداوند فقط در سایه ایمان به او مقدور است و در واقع از برکات
ایمان به خداوند است.
امام صادق (علیهالسّلام) نیز در این باره میفرماید:
خداوند
دنیا را هم به کسانی میدهد که دوستشان دارد و هم به کسانی که بر آنها غضبناک است، ولی ایمان را نمیدهد مگر به آنان که دوستشان میدارد.
و هم ایشان در توصیف منزلت و جایگاه
مؤمن میفرمایند:
هرگاه
حجاب از چشمان مردم برداشته شود و به وصل میان خداوند و
بنده مؤمن او نظر کنند، آن گاه گردنهای آنها در مقابل مؤمنان
خاضع، امور مؤمنان برای آنان آسان و
اطاعت از مؤمنان بر ایشان نرم و لطیف، خواهد شد.
این همه منزلت و
جایگاه بلندی که در روایات برای ایمان بیان شده است، به دلیل نقشی است که ایمان در
سعادت و
کمال آدمی دارد. ایمان از یک سو آخرین حلقه وصل به مقام
خلیفه الهی و جوار قرب معنوی است و از سوی دیگر بر اساس آنچه در قرآن و روایات آمده است،
مبدا و مفتاح همه صفات پسندیده نفسانی و نیکیهای رفتاری، ایمان است.
اگر چه در باب حقیقت و
ماهیت ایمان، اختلاف نظرهایی در میان
متکلمان مسلمان وجود دارد، ولی ویژگیهای مهم آن بدین قرار است:
اولا، ایمان عبارت است از
تصدیق و اذعان قلبی که نوعی صفت و
حالت نفسانی نسبت به یک امر است. بنابر این با صرف شناخت و
معرفت، متفاوت است.
ثانیا، جایگاه تحقق ایمان
نفس و
قلب است و اگرچه آثار قولی و فعلی دارد، تحقق حقیقت آن متوقف بر
قول یا
عمل نیست.
ثالثا، نسبت میان
اسلام و ایمان
عام و خاص مطلق است؛ یعنی هر مؤمنی مسلمان است، ولی ممکن است برخی از مسلمانان فقط در ظاهر
تسلیم حق باشند.
ایمان دارای اصناف و درجاتی ی باشد که به عبارت زیر است:
اولا، در یک تقسیم، ایمان به دو نوع «مستقر» و «مستودع و عاریهای» تقسیم میشود. قرآن کریم میفرماید:
«و هو الذی انشاکم من نفس واحدة فمستقر و مستودع قد فصلنا الآیات لقوم یفقهون»
و او همان کسی است که شما را از یک تن پدید آورد. پس (برای شما)
قرارگاه و محل امانتی (مقرر کرد). بی تردید، ما
آیات خود را برای مردمی که میفهمند به روشنی بیان کردهایم.
امام کاظم (علیهالسّلام) در
تفسیر این آیه میفرماید:
ایمان «مستقر» ایمانی است که تا روز
قیامت ثابت و ماندگار است و ایمان «مستودع» ایمانی است که قبل از
مرگ، خداوند آن را از انسان باز میستاند.
امام علی (علیهالسّلام) نسبت به
انواع ایمان میفرماید:
برخی از ایمانها دردلها برقرار است، و برخی دیگر میان دلها و سینهها
عاریت و ناپایدار؛ تا
روزگار سرآید ـ و مرگ درآید ـ پس اگر از کسی بیزارید، او را واگذارید تا مرگ بر سر او آید، آنگاه از او بیزار بودن یا نبودن شاید.
ثانیا، حقیقت ایمان، دارای مراتب و درجات و قابل
نقصان و کاهش است.
قرآن کریم و روایات علاوه بر تاکید بر این حقیقت، سرشارند از عباراتی که اسباب زیادی یا نقصان ایمان را بیان میدارند از جمله در قرآن کریم آمده است:
«انما المؤمنون الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم واذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایمانا وعلی ربهم یتوکلون»
مؤمنان، همان کسانی هستند که چون خدا یاد شود، دل هاشان بترسد، و چون آیات او بر آنان خوانده شود بر ایمانشان بیفزاید، و بر پروردگار خود
توکل میکنند.
و امام صادق (علیهالسّلام) به یکی از پیروان خود فرمود:
ای عبدالعزیز، به راستی که ایمان ده درجه است، به مانند
نردبان که میبایست پله پله از آن بالا رفت. پس کسی که دارای دو درجه از
ایمان است به آن که دارای یک درجه است، نباید بگوید تو را ایمانی نیست و همین طور (دومی به سومی) تا به دهمی برسد و آن را که در درجه پایین تر از تو است نباید ساقط از ایمانش پنداری (که اگر چنین باشد) آن که در درجه بالاتر از تو است میبایست تو را ساقط پندارد. بلکه پایین تر از خود را که دیدی با
مهربانی به درجه خودت برسان و آنچه را که تواناییش را ندارد بر او بار مکن که کمرش خواهد شکست و به حق، کسی که
دل مؤمنی را بشکند بر او لازم است که جبرانش کند و بهبودش بخشد.
شیخ صدوق در کتاب
خصال در پایان این روایت میافزایند که
مقداد در درجه هشتم، و
ابوذر در درجه نهم و
سلمان در درجه دهم از ایمان بودند.
البته باید توجه داشت که تعیین ده درجه برای ایمان در این
روایت به مفهوم
انحصار در ده مرتبه نیست، بلکه مراد صرفا بیان بسیاری
درجات ایمان است. از همین رو، در روایات دیگر درجات کمتر یا بیشتری نیز برای ایمان شمردهاند.
در نظام اخلاقی اسلام، ایمان به چه چیزی موجبات
هدایت و زمینه آراستگی به
فضایل اخلاقی و سیر معنوی را فراهم میسازد؟ اصلیترین متعلقات ایمان بر پایه آنچه در قرآن و سنت
معصومان (علیهمالسّلام) آمده به قرار زیر است.
قران کریم یکی از شروط بهره مندی و هدایت یابی از کتاب الهی را
ایمان به غیب و قوای غیبی یعنی
ملائکه میداند و در این باره میفرماید:
«ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین الذین یؤمنون بالغیب...»
این کتابی است که در (حقانیت) آن هیچ تردیدی نیست، (و) هدایت
تقوا پیشگان است، آنان که به غیب ایمان دارند و...
مراد از عالم غیب، حقایقی است که با
حواس ظاهری قابل ادراک نیستند، بلکه با سیر عقلانی و یا
شهود باطنی میتوان به آنها دست یافت. اصولا شرط ورود به سراپرده
دیانت و گذار از منجلاب
الحاد و مادیت، باور به
غیب و حقایق و قوا و
امدادهای غیبی است.
«لیس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب و لکن البر من آمن بالله والیوم الآخر...»
و تنها با چنین پیش فرضی میتوان الفبای
کتاب هدایت را خواند و در پرتو
نور آن به سر منزل
رستگاری رسید.
قرآن کریم در طی آیات متعددی ضرورت
ایمان به خداوند را یادآور میشود؛ از جمله میفرماید:
«فآمنوا بالله و رسوله و النور الذی انزلنا و الله بما تعملون خبیر»
پس به خدا و
پیامبر او و آن نوری که ما فرو فرستادیم ایمان آوردید، و خدا به آنچه میکنید
آگاه است.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در پاسخ کسی که از
علامتهای ایمان پرسید، فرمود:
نشانههای ایمان چهار چیز است: اقرار به
یگانگی خداوند، و ایمان به او، و ایمان به
کتاب او، و ایمان به
رسولان الهی .
ایمان به معاد و چگونگی آن نقش ضمانت اجرا برای میزان کار آمدی
اخلاق اسلامی را ایفا میکند. قرآن کریم نیز پس از ایمان به خداوند و یگانگی او بیشترین تاکید را بر معاد و چگونگی آن از قبیل ایمان به سؤال در
قبر،
عذاب در قبر، روز
رستاخیز، حسابرسی در
قیامت، وجود
میزان برای سنجش اعمال، عبور از
صراط و باور به
بهشت و
دوزخ، دارد. در زیر به بعضی آیات و روایات اشاره میشود؛
قرآن کریم در این باره میفرماید:
«ان الذین آمنوا و الذین هادوا و الصابئون و النصاری من آمن بالله و الیوم الآخر و عمل صالحا فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون»
کسانی که ایمان آورده و کسانی که
یهودی و
صابئی و مسیحیاند، هر کسی به خدا و روز بازپسین ایمان آورد و کار نیکو کند، پس نه بیمی برایشان است نه اندوهگین خواهند شد.
امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید:
ایمان آن است که آدمی
دین حق را به دل بشناسد و به زبان
اقرار کند و به اعضای
تن وظایف آن را انجام دهد و به
عذاب قبر و
منکر و نکیر و زنده شدن پس از مرگ و
حساب و صراط و میزان اقرار داشته باشد و اگر بیزاری از دشمنان خدای ـ عزوجل ـ نباشد، ایمانی وجود ندارد.
در سخن دیگری از پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ایمان به بهشت و جهنم نیز دو
رکن مهم معاد ضروری دانسته شده است.
بنابر این ایمان به معاد و ارکان اساسی آن از مهمترین پایههای هدایتگر در
اخلاق اسلامی است.
یکی از مبانی بهره مندی از
تعالیم دینی و رویکرد به دین، به ویژه اخلاق اسلامی، باور به
عجز و قصور آدمی در شناسایی درست
کمال و
سعادت خویش و گزینش
ابزار و روشهای صحیح برای راهیابی به آن است. به حتم کسی که در این
حقیقت تردید دارد، نمیتواند به
رسالت انبیا و محتوای دعوت آنان ایمان و
اطمینان داشته باشد و بدون
اعتماد و اطمینان، از خیراندیشی هیچ خیر خواهی نمیتواند بهره جست.
بر همین مبنا در اخلاق اسلامی تکیه فراوانی بر ایمان به رسالت
رسولان و کتب ایشان شده است. از طرفی چون همه آنان رسالت و
هدف واحدی را جست و جو میکردهاند، ایمان به مجموعه آنان توصیه شده است.
در قرآن کریم آمده است: «آمن الرسول بما انزل الیه من ربه و المؤمنون کل آمن بالله...»
پیامبر (خدا) بدان چه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است، ایمان آورده است، و مؤمنان همگی به خدا و
فرشتگان و کتابها و فرستادگانش ایمان آوردهاند (و گفتند: ) «میان هیچ یک از فرستادگانش فرق نمیگذاریم» و گفتند: «شنیدیم و
گردن نهادیم. پروردگارا،
آمرزش تو را (خواستاریم) و
فرجام به سوی تو است.»
براساس مبانی کلامی شیعه ایمان به جریان
امامت، شرط رستگاری و از پایههای اخلاق اسلامی است. روایات فراوانی در
منابع حدیثی شیعه در این باره وجود دارد. علاوه بر این روایات، این امر را با استفاده از قرآن و بهره گیری از حوادث مسلم
تاریخ در تفسیر آن میتوان اثبات کرد.
در قرآن کریم آمده است: «... الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون الیوم
اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا...» .
امروز کسانی که
کافر شدهاند، از (
کارشکنی در)
دین شما نومید گردیدهاند. پس، از ایشان مترسید و از من بترسید. امروز دین شما را برایتان
کامل و
نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را بر شما (به عنوان) آیینی برگزیدم.
دو پرسش اساسی درباره این آیه مطرح است:
اولا، روز مورد نظر چه روزی است؟
ثانیا، حادثهای که در آن روز اتفاق افتاد و موجب
کمال دین و تتمیم نعمت خداود بر بندگانش شد، چه بوده است؟
بر اساس شواهد تاریخی غیر قابل انکار و مورد قبول همه
فرق اسلامی، آن روز، روز هجدهم
ذی الحجه سال دهم هجری است و حادثهای که در آن روز در
غدیر خم اتفاق افتاد، انتخاب
امام علی (علیهالسّلام) از سوی
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به جانشینی خویش و شروع جریان امامت بود. (جهت اطلاع جامع در این باره به کتاب علامه عبد الحسین أحمد امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب مراجعه شود.)
اکنون با توجه به آنچه درباره ضرورت ایمان به رسالت انبیا و محتوای کتاب آنها که در اصطلاح از آن به «دین» یاد میکنیم، و با عنایت به مفاد
آیه پیش گفته مبنی بر این که جریان امامت
جزء کامل کننده دین است و دین بدون آن ناقص خواهد بود، از منظر قرآن کریم ایمان به امامت نیز امری لازم بوده و از پایههای مستحکم
اخلاق اسلامی محسوب میگردد.
بر اساس آنچه در
قرآن و روایات وارد شده است، انجام عمل نیک عمدهترین شرط ایمان است. در بسیاری از
آیات قرآن، ایمان در کنار عمل نیکو مطرح شده است و در اکثر آنها بلافاصله پس از ایمان،
عمل صالح و پسندیده مطرح شده است. اگر چه عمل نیک از عناصر گوهرین ایمان نیست، ولی ایمان بدون عمل نیکو،
سود و بهره مطلوب را در پی نخواهد داشت. بنابر این انجام عمل شایسته را میتوان شرط بهره وری ایمان دانست. در قرآن کریم آمده است:
«و اما من آمن و عمل صالحا فله
جزاء الحسنی و سنقول له من امرنا یسرا»
و اما هر که ایمان آورد و کار شایسته کند،
پاداشی (هر چه) نیکوتر خواهد داشت، و به
فرمان خود، او را به کاری آسان وا خواهیم داشت.
قرآن ادعای مؤمن بودن را بدون عمل نیک، ادعایی دروغین میداند:
«و یقولون آمنا بالله و بالرسول و اطعنا ثم یتولی فریق منهم من بعد ذلک و ما اولئک بالمؤمنین»
و میگویند: «به خداوند و پیامبر (او) گرویدیم و
اطاعت کردیم.» آنگاه دستهای از ایشان پس از این (
اقرار) روی بر میگردانند، و آنان
مؤمن نیستند.
امام علی (علیهالسّلام) نیز با همین بیان میفرماید: «کسی که به
دستورات الهی عمل کند، فقط او است که مؤمن است.»
بنابر این از نظرگاه اخلاق اسلامی ادعای ایمان بدون پایبندی به دستورات الهی،
گزاف و دروغین است؛ مگر آن که فرد مؤمن
قدرت و
فرصت عمل را نداشته باشد.
در
متون دینی از عوامل مختلفی به عنوان موجبات پیدایش،
ثبات و
کمال ایمان نام برده شده است:
بخشی از آنها
ماهیت معرفتی دارند؛ مانند
علم،
عقل و
فقاهت در دین که مقدمات نظری ایمان را فراهم میسازند و در
علم کلام فراهم میآیند.
دستهای دیگر نوعی
صفت و
ملکه نفسانی هستند؛ مانند
تقوا،
دوستی و
دشمنی در راه خدا،
صبر،
حلم،
توکل،
رضا و....
پارهای نیز مربوط به حوزه
رفتار آدمیاند؛ مانند
انفاق، اهتمام به
نماز،
احسان به دیگران، خودداری از گناهان و ...
این که معارف نظری خاص ـ مانند
فقاهت در دین، صفات مختلف نفسانی و اعمال و رفتارهای شخصی
انسان ـ میتواند در ایمان آفرینی و تثبیت و
تکمیل آن مؤثر باشد، منافاتی با این حقیقت ندارد که این به نوبه خود زمینه انجام عمل صالح را فراهم میآورد و موجبات پیدایش بسیاری از صفات و ملکات نیکوی نفسانی است، و حتی باعث پیدایش برخی
معارف نظری در انسان میگردد؛ زیرا میان حوزههای سه گانة وجود
آدمی، تاثیر و تاثر متقابل برقرار است. بنابر این ایمان به عنوان یک حالت نفسانی روشنگر، هم بر روی حوزههای دیگر تاثیر میگذارد و هم از آنها تاثیر میپذیرد.
این آثار و فواید همانند اسباب و موجبات ایمان، هم ماهیت علمی دارند، هم حالات نفسانیاند و هم برخی از مقوله اعمال و رفتارند. در این جا به پارهای از مهمترین آنها اشاره میشود.
یکی از بالاترین لذتها برای انسان
سکینه و آرامش روانی است.
اضطراب و نگرانی از بزرگترین دردهای
بنی آدم و منشا بسیاری از انحرافات و ناکامیها است. تلاشهای بشری برای خلاصی از این درد جانکاه گویای تجربههای تلخی در این باره است. خداوند رسیدن به ساحل آرامش و
سکون را در سایه ایمان میسر میداند؛ در آنجا که میفرماید:
«هو الذی انزل السکینة فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایمانا...»
او است آن کسی که دردلهای مؤمنان
آرامش را فرو فرستاد تا ایمانی بر
ایمان خود بیفزایند.
«الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون...»
آگاه باشید که بر
دوستان خدا نه بیمی است و نه آنان
اندوهگین میشوند؛ همانان که ایمان آورده و
پرهیزگاری ورزیدهاند.
در بیانی رساتر آرامش و اطمینان خاطر را در پرتو
زندگی با
ذکر و یاد خود قابل تحصیل میداند و اعلام میدارد:
«الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب»
همان کسانی که ایمان آوردهاند و دل هایشان به
یاد خدا آرام میگیرد. آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش مییابد.
از نظر
قرآن ایمان موجب روشن بینی و
بصیرت انسان در مقام تشخیص حق از باطل میگردد. آن جا که میگوید:
«یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا...»
ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر از خدا
پروا دارید، برای شما (نیروی) تشخیص (
حق از
باطل) قرار میدهد.
از سوی دیگر افراد فاقد ایمان را
کور و
نابینا میداند:
«ان الذین لا یؤمنون بالآخرة زینا لهم اعمالهم فهم یعمهون»
کسانی که به
آخرت ایمان ندارند، کردارهایشان را در نظرشان بیاراستیم (تا هم چنان)
سرگشته بمانند.
از مقایسه دو
آیه بالا میتوان فهمید که ایمان و
تقوا از یک سو موجب زدودن خود پسندیها و خود خواهیها است و از سوی دیگر با اتصالی که به نور
الهام و
هدایت الهی دارد، به روشن بینی میانجامد.
یکی از
ملکات نفسانی نادر وارزشمند که از ارکان زندگی سعادتمند و لذت بخش است،
توکل و اعتماد به پروردگار است. در سایه این حالت، بسیاری از دغدغهها از وجود آدمی رخت بر میبندد و طوفانهای سهمگین حوادث سر فرود میآورند.
امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: ایمان بنده
راست نباشد، جز آنگاه که
اعتماد او بدانچه در
دست خدا است بیش از اعتماد وی بدانچه در دست خود او است، باشد.
در قرآن کریم آمده است: «ولو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض...؛
و اگر
مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعا برکاتی از
آسمان و
زمین بر ایشان میگشودیم.»
.
یعنی ایمان نه تنها آثار و فواید مثبت اخروی در پی دارد، بلکه موجبات
نعمتها و برکات دنیایی را نیز فراهم میسازد. اگر کسی در پی بهره مندی از نعمتهای دنیوی از طریق صحیح است، باید در مقام جست و جوی ایمان برآید.
علاوه بر این که انجام
عمل صالح شرط اساسی ایمان است، از آثار و فواید ایمان نیز میباشد؛ چرا که ایمان آبشخور عمل و عمل نیکو
ثمره و نمود ایمان درونی است. به گفته علامه طباطبایی رحمةاللهعلیه :
ایمان زمینه ساز عمل و
شرط لازم آن است و سهولت یا دشواری عمل صالح، به
شدت و ضعف ایمان انسان بستگی دارد و متقابلا عمل صالح و تکرار آن به تعمیق ایمان و افزایش آن
مدد میرساند و این هر دو به نوبه خود به وجود آمدن
ملکات اخلاقی که باعث صدور اعمال صالحه از فرد بدون
تردید و
تامل میشود، کمک میکنند.
یکی دیگر از فواید دنیوی ایمان،
محبوب دلهای مردم شدن است. همه دوست دارند که محبوب قلوب دیگران باشند و دیگران آنها را به دیده محبت بنگرند و شاهد بروز آثار محبت دیگران نسبت به خود باشند. لذتی که انسانها از اظهار محبت دیگران نسبت به خود میبرند آن قدر شیرین است که هرگز حاضر نیستند آن را با هیچ چیز سودا کنند. بدون تردید محبت ارزشمندترین مواهب دنیایی است که هر مشکلی را آسان و هر تلخی را شیرین و هرخاری را به گل مبدل میکند. خداوند میفرماید که اگر جویای محبت بی شائبه هستید، در کوی مؤمنان در آیید.
«ان الذین آمنوا وعملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا»
کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، به زودی (خدای) رحمان برای آنان محبتی (در دلها) قرار میدهد.
غایت و
نهایت همه آن آثار و برکات و فواید ایمان،
فلاح و رستگاری مؤمنان است و چه پایانی از این خوش تر. خداوند در پرسشی معنا دار از مؤمنان، میفرماید:
«یا ایها الذین آمنوا هل ادلکم علی تجارة تنجیکم من عذاب الیم...»
ای کسانی که ایمان آوردهاید، آیا شما را بر
تجارتی راه نمایم که شما را از عذابی دردناک میرهاند؟ به خدا و
فرستاده او بگروید و در راه خدا با
مال و جانتان
جهاد کنید. این (گذشت و
فداکاری) اگر بدانید، برای شما بهتر است.
لقمان حکیم در
نصیحتی خیر خواهانه به
فرزند خویش میگوید:
ای فرزندم، به درستی که دنیا دریای ژرفی است که عالمان فراوانی در آن
هلاک شدهاند، پس
کشتی نجات خویش را درآن، ایمان به خداوند قرار ده.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «مؤمنان در قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۲/۰۴