• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مقداد بن عمرو

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقداد یکی از اصحاب پیامبر اسلام بوده است و جزء افرادی است که نخستین اسلام و مسلمانی خود را اظهار کردند.



در سال شانزدهم عال الفیل، مقداد به دنیا آمد و به مقداد بن اسود کندی معروف گردید. نام پدرش عمرو بوده است. مقداد سیزدهمین نفری است که مسلمان شد؛ از‌این‌رو جزء سابقین در اسلام است و هم‌چنین جزء هفت نفری است که نخستین بار اسلام خود را اظهار نمودند، او دو دفعه هجرت نمود و معروف به (هاجر الهجرتین) است، یک‌بار براساس دستور پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله همراه عده‌ای از مسلمانان به حبشه هجرت کرد و مرتبه دوم به مدینه هجرت نموده است. مقداد در جنگ‌های متعدد در زمان پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ شرکت داشته و در جنگ احد نیز جزء معدود افرادی است که تا پای جان به دفاع از پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ پرداخته است.
مقداد در سال شانزده م عام‌الفیل یعنی ۲۴ سال قبل از بعثت، به دنیا آمد.نام پدرش عمرو بوده است


از آنجا که عمرو با طایفه معروف (کنده) که در سرزمین حضرموت (از نواحی یمن) می‌زیستند، در بعضی از امور هم‌پیمان شده بود، گاهی هم مقداد را حضرمی یا کندی می‌خوانند.
[۱] محمدی، محمد، سیمای مقداد، ص ۲۳ و ۱۳، بی‌جا، بی‌تا.



مقداد دو دفعه هجرت کرده است؛ ازاین‌رو او را با عنوان (هاجر الهجرتین) یاد کرده‌اند، یک بار در اوایل بعثت که طبق فرمان پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ گروهی از مسلمانان از شدت سخت‌گیری دشمنان به ستوه آمده بودند و به کشور حبشه پناهنده شدند. مقداد در میان سومین گروه مسلمانان که به حبشه مسافرت کردند به حبشه رفت و پس از مدتی به مکه برگشت و در مکه همراه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بود تا جریان هجرت پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ به مدینه پیش آمد و بار دوم به مدینه هجرت کرده است که زمان هجرتش به مدینه به‌خوبی روشن نبوده؛ ولی براساس وجود قرائن فراوانی در سال اول هجرت در ماه شوال در سریه ابوعبیده به مسلمانان پیوست و همراه آنان به مدینه هجرت نمود.
[۲] شوشتری، محمد تقی، قاموس الرجال، ج ۹، ص ۱۱۴، بی‌جا، بی‌تا.



امام رضا ـ علیه‌السلام ـ می‌فرماید: جبرئیل بر پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ نازل شد و عرض کرد خدا به شما سلام می‌رساند و می‌فرماید: دوشیزگان به‌سان میوه هستند؛ چون میوه رسید باید آن را چید و خورد؛ وگرنه تابش خورشید آن را فاسد می‌کند، اگر دوشیزگان را شوهر دهند، از فساد و فتنه ایمن خواهند بود. حضرت پس از این جریان به منبر رفت و کلام خدا را به مردم ابلاغ فرمود و آنان را از آنچه که جبرئیل آورده بود مطلع ساخت، از حضرت پرسیدند: هم‌شأن ما کیست؟ با چه کسی ازدواج کنیم؟ حضرت فرمود: مؤمنین کفّو هم هستند؛ سپس از منبر پایین نیامد تا آنکه ضباعة دختر عموی خود (دختر زبیر بن عبدالمطلب) را به ازدواج مقداد درآورد.

۴.۱ - تبار شناسی ضباغه همسر مقداد

ضباعة از بانوان سرشناسی است که از سابقین به اسلام است و همراه مسلمانان به مدینه مهاجرت کرده بود، از او یازده حدیث از پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ نقل شده است. پیامبر صباعة را با این‌که از نظر طایفه و حسب و نسب بسیار باشخصیت بود، همسر مقداد کرد و فرمود: من دختر عموی خود ضباعة را همسر مقداد نکردم؛ مگر آنکه مردم موضوع ازدواج را سهل و آسان بگیرند، به هر مؤمنی دختر دهند و حسب و نسب را در مورد ازدواج به نظر نیاورند.
[۵] علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۶، ص ۷۷۹ طبع کمپانی، بی‌تا.


مقداد دارای دو فرزند بود: یکی دختر به نام کریمه که روایاتی هم از پدرش نقل می‌کند و دیگری پسر به نام معبد که در جنگ جمل جزو یاران عایشه بوده و در همان جنگ به قتل رسیده است.
[۶] قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ص ۱۶۱، انتشارات بهزاد، ۱۳۸۱.



مقداد در تمام جنگ‌هایی که در زمان رسول اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ اتفاق افتاده شرکت کرد و به‌عنوان یک افسر جانباز در میان سپاه اسلام از حریم آیین خود دفاع می‌کرد، نقش مقداد در جنگ بدر و احد صفحات تاریخ را رونق و صفا داده است، او نخستین سواره‌ای بود که با دشمنان جنگید. در جنگ بدر، در سپاه مسلمانان دو اسب‌سوار بودند که یکی از آنها زبیر و دیگری مقداد بوده است. در جنگ احد نیز مقداد نقش بسزایی داشته است، به‌طوری که در اواخر نبرد آن زمانی که همه پا به فرار گذاشتند، طبق نقل بزرگان تاریخ با پیامبر نماند جز علی علیه‌السلام، طلحه، زبیر، ابودجانه، عبدالله بن مسعود ومقداد.
[۸] طبقات ابن سعد، ج ۳، ص ۱۱۴.
[۹] محمدی، محمد، سیمای مقداد، ص ۳۷، بی‌جا، بی‌تا.



بعد از رحلت پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ نیز مقداد جزء معدود افرادی است که در راه دفاع از حق و حقیقت و ولایت علوی ـ علیه‌السلام ـ ثابت‌قدم باقی مانده و در برابر حوادث ناگوار که بعد از وفات رسول گرامی اسلام اتفاق افتاد، تزلزلی در او ایجاد نشده و در چنین موقع حساسی، مقداد با سلمان و ابوذر از علی ـ علیه‌السلام ـ دست برنداشتند و به دنبال دیگران نرفتند. بر همین اساس است که ابی‌بکر حضرمی می‌گوید: امام باقر علیه‌السلام فرمود: مردم بعد از رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ از مرام و مسیر پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ برگشتند جز سه نفر سلمان و ابوذر و مقداد.
[۱۰] قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ص ۱۶۰، انتشارات بهزاد، ۱۳۸۱.



در مورد فضایل و کمالات اخلاقی مقداد بحث‌های مفصلی شده و روایات فراوانی رسیده که بعضی از آن عبارتند از:
از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل شده که آن حضرت فرمود: خداوند مرا به دوستی با چهار نفر فرمان داد و به من خبر داد که آنها را دوست بدارم، از آن حضرت سؤال شد که آن چهار نفر کیانند؟ سه بار فرمود: علی ـ علیه‌السلام ـ از آنهاست، سه نفر دیگر ابوذر و سلمان و مقداد هستند.
[۱۱] قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ص ۱۶۰، انتشارات بهزاد، ۱۳۸۱.
امام صادق علیه‌السلام فرمود: دوستی با افرادی که پس از پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ منحرف نشدند، بر مسلمانان واجب است؛ سپس عده‌ای از آنان را شمرد که از آنان سلمان، ابوذر و مقداد است.
[۱۳] علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۶، ص ۷۴۹، بی‌جا، بی‌تا.
از انس ابن مالک روایت شده که روزی رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ فرمود: بهشت مشتاق چهار نفر از امت من است و وقتی که حضرت علی علیه‌السلام از حضرت درباره آنان سؤال کرد، پیامبر فرمود: به خدا سوگند تو اولی ایشان هستی و آن سه نفر دیگر، مقداد، سلمان و ابوذر هستند.
[۱۴] قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ص ۱۶۰، انتشارات بهزاد، ۱۳۸۱.
از امام صادق ـ علیه‌السلام ـ نقل شده است: ایمان ده درجه دارد، مقداد در درجه هشتم و ابوذر در درجه نهم و سلمان در درجه دهم است.
[۱۵] حیوة القلوب، ج ۲، ص ۸۸۳، به نقل از محمدی، محمد، سیمای مقداد، ص ۶۱، بی‌جا، بی‌تا.


۸.۱ - ارکان اربعه

از اصطلاحات رایج بین علمای حدیث و مورخان اسلامی، اصطلاح ارکان اربعه است. مشهور و معروف بین آنها این است که ارکان اربعه، عبارتند: از سلمان، مقداد، ابوذر و عمار. علما و دانشمندان حدیث و تاریخ، زمانی که دیدند در روایات و اخبار اهل بیت علیهم‌السلام مکرر از این چهار نفر به عناوین گوناگون ستایش شده است و یا آن همه فضایل و مناقب درباره این چهار نفر وجود دارد که پس از ائمه علیهم‌السلام نظیر ندارد؛ از‌این‌رو ایشان را به‌عنوان پایه‌های دین و ستون‌های محکم ایمان یاد کرده و با اصطلاح ارکان اربعه معرفی نموده‌اند.
[۱۶] قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ص ۱۶۰، انتشارات بهزاد، ۱۳۸۱.
[۱۷] محمدی، محمد، سیمای مقداد، ص ۹۰ و ۹۱، بی‌جا، بی‌تا.


۸.۲ - نخستین شیعیان

اصطلاح شیعه در زمان پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ رایج شده و اولین کسانی که به‌عنوان شیعه معروف بودند، عبارتند از: سلمان، ابوذر، مقداد و عمار یاسر.
[۱۸] محمدی، محمد، سیمای مقداد، ص ۹۰، بی‌جا، بی‌تا.


۸.۳ - وفاکننده به آیه مودت

مقداد از اداکنندگان پاداش رسالت و وفاکنندگان به آیه مودت است.
در ذیل آیه مودت (قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی) ای رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ به مردم بگو من از شما مزد رسالت نمی‌خواهم جز این‌که نسبت به اهل بیت و عترت من دوستی بورزید، روایاتی را بسیاری از علمای سنی و شیعه با این مضمون نقل کرده‌اند که پاداش و زحمات پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ در راه ابلاغ اسلام، دوستی با خویشان آن حضرت است.
امام صادق ـ علیه‌السلام ـ می‌فرماید: وقتی که این آیه نازل شد، رسول اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ به مردم فرمود: خداوند برای من بر عهده شما حقی گذاشته است، آیا آن را ادا می‌کنید؟ هیچ‌کس جواب حضرت را نداد، روز بعد هم رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ همین سؤال را کرد، کسی جواب نداد. روز سوم هم این مطلب تکرار شد و کسی جواب نداد و آن‌گاه رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ فرمود: این مطلب، طلا و نقره یا خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها نیست. گفتند: پس آن چیست؟ حضرت آیه مذکور را خواند و فرمود: این آیه از طرف خدا نازل شده است، گفتند ما دستور آیه را می‌پذیریم.
امام صادق ـ علیه‌السلام ـ اضافه فرمود: به خدا سوگند کسی به این آیه وفا نکرد؛ مگر هفت نفر که عبارت بودند از: سلمان، ابوذر، مقداد، عمار، جابر بن عبدالله انصاری، یکی از غلامان در خانه پیامبر و زید بن ارقم، این هفت نفر نسبت به عترت پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ کاملاً وفاداری و محبت نمودند و پاداش رسالت پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله را به‌خوبی انجام دادند.
[۲۰] محمدی، محمد، سیمای مقداد، ص ۹۶، بی‌جا، بی‌تا.


۸.۴ - اعتراض به خلافت خلفا

مقداد در موارد متعددی علیه خلافت خلفا اعتراض کرده و به دفاع از حق خاندان عصمت و طهارت پرداخته است.
[۲۱] محمدی، محمد، سیمای مقداد، ص ۱۱۲، بی‌جا، بی‌تا.

او در سال ۳۳ هجری در سن هفتاد سالگی در جرف (نقطه وسیعی است که در یک فرسخی مدینه به سمت شام قرار گرفته که برای سپاه اسلام شبیه اردوگاه بوده است) درگذشت.
[۲۲] محمدی، محمد، سیمای مقداد، ص ۱۱۳، بی‌جا، بی‌تا.



۱. محمدی، محمد، سیمای مقداد، ص ۲۳ و ۱۳، بی‌جا، بی‌تا.
۲. شوشتری، محمد تقی، قاموس الرجال، ج ۹، ص ۱۱۴، بی‌جا، بی‌تا.
۳. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۶، ص ۲۲۳.    
۴. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۰۳، ص ۳۷۱.    
۵. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۶، ص ۷۷۹ طبع کمپانی، بی‌تا.
۶. قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ص ۱۶۱، انتشارات بهزاد، ۱۳۸۱.
۷. علامه امینی، الغدیر، ج ۹، ص ۱۱۶.    
۸. طبقات ابن سعد، ج ۳، ص ۱۱۴.
۹. محمدی، محمد، سیمای مقداد، ص ۳۷، بی‌جا، بی‌تا.
۱۰. قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ص ۱۶۰، انتشارات بهزاد، ۱۳۸۱.
۱۱. قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ص ۱۶۰، انتشارات بهزاد، ۱۳۸۱.
۱۲. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۲۸، ص ۱۲۴.    
۱۳. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۶، ص ۷۴۹، بی‌جا، بی‌تا.
۱۴. قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ص ۱۶۰، انتشارات بهزاد، ۱۳۸۱.
۱۵. حیوة القلوب، ج ۲، ص ۸۸۳، به نقل از محمدی، محمد، سیمای مقداد، ص ۶۱، بی‌جا، بی‌تا.
۱۶. قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ص ۱۶۰، انتشارات بهزاد، ۱۳۸۱.
۱۷. محمدی، محمد، سیمای مقداد، ص ۹۰ و ۹۱، بی‌جا، بی‌تا.
۱۸. محمدی، محمد، سیمای مقداد، ص ۹۰، بی‌جا، بی‌تا.
۱۹. شوری (۴۲)، آیه ۲۲.    
۲۰. محمدی، محمد، سیمای مقداد، ص ۹۶، بی‌جا، بی‌تا.
۲۱. محمدی، محمد، سیمای مقداد، ص ۱۱۲، بی‌جا، بی‌تا.
۲۲. محمدی، محمد، سیمای مقداد، ص ۱۱۳، بی‌جا، بی‌تا.



پایگاه اسلام کوئست.    






جعبه ابزار