فاکِهَه (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فاکِهَه (به کسر کاف) از
واژگان قرآن کریم به معنای هر چيز خوردنى سرور آور است. این واژه دارای مشتقاتی است که در
آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند:
فاکِه (به کسر کاف) به معنای متنعّم؛
تَفَكُّه (به فتح تاء و فاء و تشدید و ضم کاف) به معنای خوردن
فاكهه،
ندامت،
تمتع و
تعجّب، و
فَكِه (به فتح فاء و کسر کاف) به معنای
بذلهگو و
متکبر میباشد.
فاکِهَه به معنای هر چيز خوردنى سرور آور است. عدّهاى
فاكهه را ميوه معنى كردهاند.
در
قاموس گفته: «الْفَاكِهَةُ: الثمر كلّه».
راغب گويد:
فاكهة به قولى همه ميوه
ها و به قولى همه آنها به استثناء
انگور و
انار است.
ولى
فیومی در
مصباح گويد:
فاكهه هر آنچيزى است كه با خوردن آن متنعّم شوند خشك باشد يا تر.
در
اقرب از كتاب
مغرب نقل كرده: «الْفَاكِهَةُ ما يتنعّم بِاَكْلِهِ، الجمع
فَوَاكِهُ».
فاکهه به معنای هر چيز خوردنى سرور آور، با اصطلاح
قرآن مجید بسيار سازگار است، مثلا در آيه:
(أُولئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ • فَواكِهُ وَ هُمْ مُكْرَمُونَ) «
فواكه» بيان
رزق است، و در آيه:
(وَ نَعْمَةٍ كانُوا فِيها فاكِهِينَ) «
فاكهين» راجع به مطلق
نعمت است، نه فقط ميوه. و اينكه در آن سرور و انبساط را قيد كرديم در ذيل روشن خواهد شد.
به نعمت بهشتى، از آن
فاكهه و
فواكه گفته شده، كه
انسان از آن متنعّم و ملتذّ و مسرور میشود.
بنا بر آنكه
فاكِهه را مطلق خوردنى گفتيم، ذكر بعضى از خوردنی
ها در رديف
فاكهه از بابت اهميّت و ذكر خاصّ بعد از عامّ است، مثل:
(وَ أَمْدَدْناهُمْ بِفاكِهَةٍ وَ لَحْمٍ ...) (و همواره از انواع ميوه
ها و گوشت
ها -از هر گونه كه بخواهند- در اختيارشان مىگذاريم)
و
(فِيهِما فاكِهَةٌ وَ نَخْلٌ وَ رُمَّانٌ) (در آنها ميوههاى فراوان و
درخت خرما و
انار است).
و اللّه العالم.
فَاكِه: متنعّم و كسیكه
فاكهه در اختيار اوست. آن را صاحب
فاكهه و بذلهگو، «ذو الْفِكَاهَةِ» گفتهاند.
(فاكِهِينَ بِما آتاهُمْ رَبُّهُمْ) «
اهل بهشت با نعمتى كه پروردگارشان داده متنعّماند».
(وَ نَعْمَةٍ كانُوا فِيها فاكِهِينَ) «و نعمتى كه در آن متنعّم بودند».
تَفَكُّه: به معنى خوردن
فاكهه،
ندامت،
تمتع و
تعجب آمده، چنانكه در قاموس و مصباح و اقرب است.
به نظر نگارنده معنى آن در آيه، ذيل تعجّب است،
(لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ • إِنَّا لَمُغْرَمُونَ) يعنى: «اگر میخواستيم
زرع را خشك میكرديم پس تعجب میكرديد و میگفتيد: ما
غرامت زدگانيم».
طبرسی نيز آن را از عطاء و كلبى و مقاتل نقل كرده است.
فَكِه: را
بذلهگو و
متکبر گفتهاند، و آن در صورت اول از
فُكاهة (به ضمّ اول) است، كه راغب آنرا گفتگوى هم انس
ها،
و طبرسى
مزاح و بذلهگوئى معنى كرده است.
(وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ) يعنى: «
کفّار (پس از تحقير
مؤمنان) چون نزد كسانشان میرفتند، شادمان و بذلهگو میرفتند (از اينكه اهل ايمان را تحقير كردهاند)».
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "فاکهه"، ج۵، ص۲۰۰-۲۰۱.