شادی در سبک زندگی اسلامی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ساختار وجودی
انسان بهگونهای است که
تفریح و
شادی و
نشاط از نیازهای اساسی او محسوب میشود؛ چراکه
روح و
جسم انسان بعد از مدتی فعالیت خسته شده و نیاز دارد با راهکارهایی این خستگی را از خود دور کند. از آنجا که
اسلام کاملترین
دین و برنامه
زندگی است و برای تمامی ابعاد زندگی انسان برنامه دارد و در تکالیف و توصیهها
مصلحت انسان را در نظر میگیرد، برای شادی و نشاط او هم برنامههای خاصی را پیشنهاد میکند که مطابق با
فطرت الهی او است.
شادمانی از هیجانات بنیادی
انسان است که نقش تعیینکنندهای در تامین سلامت فرد و
جامعه دارد.
شادی، صرفنظر از چگونگی کسب آن، میتواند سلامت جسمی را بهبود بخشد. افراد شاد
احساس امنیت بیشتری دارند، آسانتر تصمیم میگیرند و روحیهی مشارکتی بالاتری دارند. شادمانی همواره با خرسندی،
خوشبینی،
امید و
اعتماد همراه است؛ از اینرو، میتواند نقشی تسهیلگر در توسعهی پایدار جوامع داشته باشد.
شادی میزان گلبولهای سفید پس از تغذیه را افزایش میدهد. به عقیده واشه، فواید روانی شادی کمتر از فواید جسمانی آن نیست، بهطوری که باعث میشود انسان، احساس
قدرت و سبکی کند و احساسات مبهم و دردناک، سردردهای گنگ و گاهگاهی، احساس تنبلی و خیالات بیپایان، نگرانیهای ناشی از خودخواهی و غیره. را از بین میبرد. حتی بیماریهای ژنتیکی به اعتقادات و روش زندگی ما وابستگی بسیاری دارند.
شادکامی میتواند انسان را برای ادامهی
زندگی به راههای بهتر راهنمایی کند؛ زیرا هیجان مثبت ناشی از شادکامی به مسئله گشایشی موفق و درنگ بیشتر در زندگی منجر میشود؛ همچنین شادکامی اثرهای مثبتی بر
ادراک،
شناخت و تعامل اجتماعی دارد و در افزایش خلاقیت و
عمر طولانی نیز مؤثر است.
در مقابل، سطح پایین رضایت از زندگی و احساس
خوشبختی، بر گرایشهای منفی به کل جامعه میانجامد و دورههای طولانی برآورده نشدن آرزوها و انتظارات، موجب ظهور نگرشهای بدبینانهای میشود که این بدبینی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود.
با این وصف،
شادابی و سرزندگی، گمشدهی زندگی شهری است. از دلایل آن میتوان به وضعیت سخت زندگی در شهرهای بزرگ اشاره کرد؛ زیرا کیفیت فضاهای شهری تفاوت در خور ملاحظهای با فضاهای طبیعی دارند که انسان به آنها نیازمند است؛ تراکم،
ازدحام، ترافیک شهری همراه با آلودگیهای صوتی و زیستی متعدد، وضعیت نامناسبی را بر انسان شهرنشین ایجاد کردهاند. از وظایف اساسی نهادهای اجتماعی و مدیریت شهری، تلاش برای ایجاد فضایی شاد و کاهش تنشهای روانی افراد جامعه است که راهکارها و روشهای دستیابی به آن پرسش اصلی است.
اساس
خلقت هستی بهگونهای است که خودبهخود، شادیهایی برای آدمی فراهم میآورد. طلوع خورشید، صبح پرلطافت، بهار طربانگیز، آبشارهای زیبا، گلهای رنگارنگ، پیوند دو انسان و بسیاری دیگر از پدیدههای
جهان، برای انسان شادیآور و مسرتبخش است. همچنین طبق آموزههای
تشیع،
شیعیان هنگام شادمانی
اهل بیت (علیهمالسلام)، شاد و هنگام
حزن و اندوه آنان، محزون هستند و این بیان لزوم وجود شادی در زندگی را نشان میدهد؛ هرچند گاهی حوادث تلخی هم رخ میدهد که باید به آنها عکسالعمل مناسب نشان داد. همچنین توصیه میشود که در زمان مواجهه با افراد، باید چهرهی شاد داشته باشیم و اگر غم واندوهی داریم، آن را در دل نگه داریم و در چهره نمایان نکنیم.
حد واندازهای که
اسلام دربارهی شادی بیان میکند، این است که
مسلمانان نباید دچار
افراط و
تفریط شوند. برای مثال اسلام شادی، نشاط و شوخیکردن با
نامحرم را نمیپسندد؛ اما شادی با
محارم را اتفاقی طبیعی و مقبول میداند. نشاط و شادمانی، گسترهای وسیع دارد؛ اما در نوعی از تقسیمبندی میتوان آن را به سه قسمت تقسیم کرد:
طبق نظراندیشمندان اسلامی، مانند:
فارابی،
ابن سینا،
غزالی و
رازی و روانشناسانی، مانند:
فروید، از دلایل اصلی کاهش نشاط و بهوجود آمدن
افسردگی، احساس فقدان و از دستدادن فرد یا شیء محبوب است. توصیههای اسلام و روانشناسان اسلامی این است که انسان سالم نبایستی به محبوبهای فناپذیر و از بین رفتنی وابستگی و دلبستگی یابد که با از دستدادن آنها دچار احساس غم و اندوه شود. در این زمینه،
حضرت علی (علیهالسّلام) در کلامی گوهربار میفرمایند: «شادی انسان، از بهدست آوردن چیزی است که هرگز آن را از دست ندهد.»
اسلام مصداق شادیهای پایدار و زوالناپذیر را راز و نیاز عاشقانه،
دعا و
نیایش با شور و حال،
نماز با
حضور قلب، کمک به انسانی افتاده، نوازش یتیمی غمگین، سیرکردن گرسنهای بینوا، دیدار بستگان، گفتوگو با دوستی صمیمی، ابراز
عشق به
همسر و فرزندان، ایجاد سرور در دلها و غیره معرفی کرده است و اینها طرب و شادی بیشتر و پایدارتری را ایجاد میکند.
این شادیها از هیجانات موقت و عوامل ساختگی و فعالیتهای زیانبار پدید میآیند، مانند شادی ناشی از مصرف مواد مخدر و موسیقیهای مبتذل. نبودن لذتهای واقعی سبب میشود که مردم بهدنبال هیجانهای تازه باشند و این هیجانها وقتی به اوج میرسند، دلتنگی بهدنبال دارند، چون هیجان تجربه میشود، اما شخص رشد نمیکند و مرزهای روانی وی افزایش نمییابد. اینگونه شادیها که همراه با هوسرانی و
شهوت است، انسان را بهسرعت از
خداوند دور میکند، از درک حقایق باز میدارد و واقعیتها را شوخی جلوه میدهد.
اسلام ضمن توجه به شادیهای واقعی، به شناخت و
انس با شادیهای معنوی و عمیق همراه با احساس مداوم زیبایی سفارش میکند و دریچهی نوینی از
شادابی پایدار را بهسوی انسان میگشاید. لذت و خوشی فقط با عوامل مادی بهدست نمیآید، بلکه عوامل معنوی نیز در ایجاد شادی مؤثرند. شادی، احساسی درونی با منشا باطنی است و آثار بیرونی هم دارد، اما تا زمانی که خود را آمادهی خوشرفتاری و
خوشرویی نکنیم، در رفتار ما تجلی پیدا نخواهد کرد.
شادی در
قرآنکریم جایگاه ویژهای دارد و بهگونههای متفاوتی
قرآن آن را تایید و بر آن توجه میکند؛ اسلام شادی بیهوده و
عبث را تایید نمیکند، بلکه شادی سازنده و همراه با اهداف الهی و انسانی را میپذیرد.
فرح، انبساط
قلب به لذتی گذرا است و احساس سبکی و زنده دلی قلب است.
قرآن حتی گاهی امر به شادی میکند و میفرماید «بگو به فضل و
رحمت خدا باید خوشحال شوند.»
در مقابل، محدودی شادی را چنین مشخص میکند که شادی همراه با غرور و خود برتربینی مذمت و نکوهش میشود.
انواع فرح و شادمانی در
قرآن عبارتاست از:
این نوع شادمانی در برابر
گناه، طغیان و
رذایل اخلاقی است. شادی به مظاهر دنیوی،
مال و
ثروت،
به
علم و دانش،
توام با فراموشی،
غفلت،
و
تمسخر از این قسم است.
مقصود از فرح و شادمانی پسندیده، شادمانی به فضل و رحمت الهی است. این نوع شادی را
قرآن تایید و به آن امر میکند و میفرماید: «بگو به فضل و رحمت خدا باید خوشحال شوند که این از همهی آنچه گردآوری کردهاند، بهتر است.»
فضل، چیزی است که زائد بر حد
اعتدال باشد و هر بخششی را فضل گویند که بر عطاکننده لازم نباشد. بهعبارتی، اگر فرد بهدلیل کارهای صالح و خیرات خویش شادمان است، بهسبب کاری نیست که انجام داده، بلکه بهعلت فضلی است که توفیق انجام کار خیر را بر او داده است؛ در این
صورت، شادمانی توحیدی و پایدار است. اگر کسی وسعت
فضل الهی را بداند، غم و غصه از دل او میرود و هیچگاه نگران نیست. چنین کسی خود را محتاج دیگران نمیبیند و در همهی پیشامدهای زندگی، اعتقاد او به گنجینههای تمام نشدنی فضل و رحمت الهی است. بنابراین ریشهی غم و غصه، جهل به پروردگار و فضل و رحمت است.
ازجمله عوامل مؤثر بر شادی میتوان به
ایمان و اعتقاد قلبی، رضایت، مبارزه با نگرانی، تبسم و
خنده، مزاح و شوخی، بویخوش، پوشیدن لباسهای روشن، حضور در مجالس شادی، ورزش، امید به زندگی، نگاهکردن به طبیعت و تفریح و سیر و سفر اشاره کرد که برای هر یک از این عوامل، مصادیق زیادی و متون روانشناسی نیز میتوان یافت.
مهمترین عامل شادی است. نداشتن نگرانی،
اضطراب و افسردگی و رسیدن به اطمینان قلبی، اساس هر نوع شادی است و این فراهم نمیشود مگر با ایمان به قدرت خداوندی که سرچشمه همه نیکیها است؛ بهطوری که در آیه ۲۷ و ۲۸
سوره رعد بیان شده است: «الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب؛ آنان که ایمان آورده و دلهای خویش را به یاد خدا آرامش بخشیدهاند، آگاه باشند که دلها با یاد خدا آرام میگیرد.»
ویلیام جیمز (Baetz، Larson، Morcoux، Bowen & Griffing.) نیز بیان میکند که زندگی در پرتو مذهب، اطمینان و آرامشی باطنی را برای انسان بهوجود میآورد.
از راههای عمده شادزیستن، رضایت و خشنودی به
قضا و قدر الهی است. مقصود از رضایت، اعتراض نداشتن به مقدرات الهی در ظاهر و باطن، به زبان و عمل است.
امام علی (علیهالسّلام) میفرمایند: «به قضای خداوند خشنود باش تا شاد و راحت زندگی کنی.» در مباحث روانشناختی نیز به مسئله رضایتمندی از زندگی بهعنوان یکی از شاخصههای سلامت روانی توجه فراوانی شده است و در ارتباط آن با شادی، بررسیهای زیادی
صورت گرفته است.
در پژوهشی که جـامعه آماری آن ایرانیـان مقیم کانادا بودند، همبستگی مثبت و معناداری بین رضایتمندی و خشنودی از زندگی با دینداری بهدست آمد و نشان داد تجربه نیایش و دینداری موجب افزایش خشنودی میشود و در فرد، احساس ارتباط با خداوند ایجاد میکند. همچنین گزارش شده است که داشتن باورهای مذهبی، صرفنظر از حضور در
کلیسا یا
مسجد، با رضایت از زندگی بهویژه در سالمندان و تحصیلکردگان، همبستگی معناداری دارد.
شوخی و مزاح از عوامل شادی آفرین است که برای
شادابی و نشاط روانی افراد، لازم و مفید است. شوخی حالتی مثبت در ذهن است و موقعی ایجاد میشود که فردی موضوعی ناهمخوان، غیرمنتظره و سرگرمکننده را بگوید. همچنین، از سنتهای اجتماعی محسوب میشود که میتوان آن را بهعنوان صنعتی قوی در پیوستگی دلبستگیهای اجتماعی قلمداد کرد.
در آموزهها و تعالیم دینی، شوخی و مزاح مورد تایید قرارگرفته و حتی شوخی و زنده دلی از ویژگیها و صفات افراد
پرهیزگار به حساب آمده است. حضرت علی (علیهالسّلام) میفرمایند: «
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هر گاه یکی از اصحاب خود را اندوهگین میدید، او را به شوخی و مزاح خوشحال میکرد. خداوند انسان شوخطبع را دوست دارد، به شرط آنکه از گناه و ناسزاگویی بپرهیزد.» همچنین پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرمایند: «همانا از همه بیشتر شوخی میکنم، اما جز حق چیزی نمیگویم.»
همینطور در جایی دیگر میفرمایند: «شش چیز نشانه
مروت و جوانمردی است، ازجمله خوش اخلاقی و شوخی بدون گناه.»
برخی از مطالعات انجام شده درباره شوخی و مزاح، بیانکننده رابطه روشنی بین شوخی و شادی است. در مطالعاتی که به وسیله راچ و کارل انجام شده، همبستگی بسیار بالایی بین شوخی و شادی بهدست آمده است.
استشمام بوی خوش و پوشیدن لباسهایی به رنگ روشن نیز در متون اسلامی از عوامل ایجاد شادی و نشاط عنوان شدهاند.
امام صادق (علیهالسّلام) فرمودهاند: رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «جامه سفید بپوشید که از بهترین رنگها است.»
در روانشناسی رنگها نیز ثابت شده است که وقتی انسان به چیز سفید نگاه میکند، انگار به آن چیز نزدیک میشود؛ اما وقتی چیزی مشکی میبیند احساس میکند از آن دور میشود.
با بهره گرفتن از
قرآنکریم و روایات معصومین (علیهمالسّلام) و تحقیقاتی روانشناسی، میتوان نتیجه گرفت که لباسهای شاد در ایجاد شادی و نشاط مؤثرند.
ورزش، تفریح و سیر و سفر، این موارد که جز فعالیتهای اوقات فراغت بهحساب میآیند، از عواملیاند که شادی و نشاط را به ارمغان میآورند. آثار ورزش در سلامت و پیشگیری از بیماریها و انحرافات و پرکردن اوقات فراغت بر کسی پوشیده نیست. ورزشهایی مثل
شنا، پیادهروی و غیره فواید زیادی دارند و از همهی آنها مهمتر، افزایش نشاط و احساس توانمندی است. امام صادق (علیهالسّلام) در روایتی میفرمایند: «ده چیز باعث نشاط است، ازجمله؛ پیادهروی،
سوارکاری، شنا در آب و نگاهکردن به
طبیعت.»
مهمترین معیارهای شادی و نشاط ممدوح در
قرآن و
روایات:
خدامحوری از مهمترین معیارهای شادی و نشاط در
قرآن و روایات دانسته شده است. از اینرو، خداوند در برخی آیات
قرآنکریم، مؤمنان را به شادی دعوت فرموده و شادی مؤمنان به فضل و
لطف الهی، ممدوح
قرآن دانسته شده است: «قل بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا هو خیر مما یجمعون.»
ای رسول خدا به خلق بگو که شما باید منحصرا به فضل و رحمت خدا شادمان شوید،
[
و به نزول
قرآن مسرور باشید.
]
که آن بهتر و مفیدتر از ثروتی است که برای خوداندخته میکنید. همچنین، هنگامیکه وعدههای الهی مبنی بر نصرت و پیروزی در میان
اهل کتاب بر مشرکان
مجوس محقق میشود، میفرماید: «و یومئذ یفرح المؤمنون بنصرالله؛ و در آن روز
[
که رومیان فاتح شدند،
]
مؤمنان به یاری خداوند شاد میشوند،
و نیز شادی
شهیدان به فضل الهی در آیه «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون فرحین بما اتاهم الله من فضله.»
نشاندهنده اهتمام
قرآن نسبت به شادی بر اساس ارزشها و اهداف مقدس است. در روایات نیز شادی در سایهسار اطاعت پروردگار مورد اهتمام ویژه قرارگرفته است؛ حضرت علی (علیهالسّلام) میفرمایند: «سرور المؤمن بطاعه ربه و حزنه علی ذنبه؛
شادی
مؤمن به طاعت پروردگار و حزنش بر گناه و
عصیان است.»
از پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله پرسش شد: بهترین بندگان خدا چه کسانی هستند؟ فرمودند: آنهایی هستند که وقتی نیکی میکنند، خوشحال میشوند و زمانی که بدی کردند، ناراحت هستند و طلب
استغفار میکنند.
امام صادق (علیهالسّلام) میفرمایند: «شادی به سه خصلت است:
وفاداری، رعایت حقوق دیگران و ایستادگی در گرفتاریها و مشکلات.»
احیای
حق یا از بینبردن
باطل نیز از مواردی است که در روایات به آن اصرار شده است؛ حضرت علی (علیهالسّلام) در نامهای به
عبدالله بن عباس میفرمایند: انسان گاهی بهدلیل رسیدن به چیزی مسرور میشود که هرگز از دست نمیدهد و گاهی برای از دستدادن چیزی محزون میشود که هرگز به آن نمیرسد. پس باید شادی تو به علت احیای حق یا نابودی باطل باشد.
قرآنکریم، شادکردن دیگران را از حسنات دانسته و افرادی را که برای ناراحتکردن دیگران تلاش میکنند، بدترین افراد شمرده است: «کسی که برای نفاقافکنی یا محزونکردن مؤمنان تلاش کند، در حقیقت در جهت اهداف
شیطان تلاش میکند و باید از چنین چیزی به خداوند پناه برد.»
از اینرو، اسلام به زدودناندوه از دل مؤمنان سفارش میکند و به استحکام پیوندها، بهویژه صله ارحام اهتمام جدی دارد؛ بهطوری که در
کتب حدیث، بابی را بدین منظور گشودهاند، (باب ادخال السرور علی المؤمنین.) که حاکمی از اهتمام اسلام به نشاط و
شادابی واقعی برای انسان است. امام صادق (علیهالسّلام) در اینباره میفرمایند: «تبسم الرجل فی وجه اخیه حسنه، و ما عبدالله بشی احب الی الله من ادخال السرور علی المؤمن؛ تبسم مؤمن به مؤمن و زدودناندوه از چهره مؤمن، از حسنات است و زدودن گرد و غبار از چهره مؤمنان، از حسنات است و بهترین
اطاعت خداوند و محبوبترین آن نزد خداوند، خوشحالکردن مؤمنان است.»
بیان مذکور، لطیفترین تعبیر برای زدودن حزن واندوه از دل است. در
نهج البلاغه نیز نخستین ویژگی فرد پرهیزگار، گشادهرویی و شادبودن در برخورد با دیگران بیان شده است: «المؤمن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه.»
از شادیهای پسندیده، شادبودن در ایام
ولادت ائمه معصومین (علیهمالسّلام) و برپایی جشن شادی و سرور است؛ حضرت علی (علیهالسّلام) پیرو واقعی خود را کسی معرفی میفرمایند که شادی و غمهایش با شادی و غمهای ائمه معصومین (علیهمالسّلام) هماهنگ است و در شادی آنها شاد و دراندوه آنها غمگین است. «ان الله تبارک و تعالی اطلع الی الارض فاختارنا و اختارلنا شیعه ینصروننا و یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا و یبذلول اموالهم و انفسهم فینا اولئک منا و الینا.»
شادی و نشاط مذموم در
قرآن و روایات معصومین (علیهالسلام):
شادی همراه گناه مورد نهی خداوند است. با تاکید بر معنای لغوی فرح و مرح و نیز عوامل اصلی آن که پیش از این بیان شد، آیاتی در
قرآن وجود دارد که با محوریت ماده «فرح» و «مرح» شادیهایی را مورد مذمت قرار میدهند که در جهت معصیت خدا هستند.
قرآنکریم در داستان
قارون که فردی خودخواه و مغرور بود و شادیهای مستانه داشت، میفرماید: «ان قارون کان من قوم موسی فبغی علیهم و اتیناه من الکنوز ما ان مفاتحه التنوا بالعصبه اولی القوه اذ قال له قومه لاتفرح ان الله لایحب الفرحین.»
شادمانی قارون از این جهت مذمت شده است که ناشی از
تکبر و قرارگرفتن در مقابل
حضرت موسی بوده است. همچنین در آیه ۱۲۰
سوره آل عمران منافقان از آن جهت مورد نکوش و شادی آنها مورد مذمت قرارگرفته که از رسیدن
رنج و ناراحتی به رسول (خدا) و مسلمانان، شادمان و از رسیدن خوبی به رسول خدا (صلیاللهوعلیهوآلهوسلم) و مسلمانان، محزون میشدند. در آیه ۸۱
سوره توبه نیز منافقان بدین خاطر مذمت شدهاند که از فرمان
جهاد، سرپیچی و سپس خوشحالی میکردند.
قرآنکریم در بیان عذابهای دوزخیان میفرماید: «ذلکم بما کنتم تفرحون فی الارض بغیر الحق و بما کنتم تمرحون.»
؛ این عذاب بهدلیل آن است که به ناحق در زمین شادی میکردید و از روی
غرور و مستی به خوشحالی میپرداختید.
مذمت شادی برای گناه در روایات، دو چندان مورد توجه قرارگرفته است؛ زیرا کسی که با گناه شادی میکند، از دو نظر دچار
معصیت است؛ یکی اینکه، مرتکب گناه و معصیت است و دیگری اینکه، بر گناه خود شادی میکند و این از خود گناه بدتر است. حضرت علی (علیهالسّلام) میفرمایند: «التبجح بالمعاصی اقبح من رکوبها؛ شادی کردن به گناه زشتتر از انجام دادن آن است.»
شادی مانند دیگر لذتها، مطلوب انسان است و همین که یک لحظه تحقق یافت،
خواهش نفسانی ادامهی آن به
صورت فزاینده است؛ بهحدی که سبب غفلت و کوتاهی در وظایف فردی و اجتماعی و مانع رسیدن به کمالات انسان میشود. از دیگر سوی، رویآوردن به چنین لذتهایی بهگونهای نیست که فرد بهاندازهای از آن
قناعت کند، بلکه بسان اعتیاد به مسکرات و مواد مخدر، رشد فزاینده و کنترلنکردنی دارد و سبب تعطیلی خرد انسانی و مانع انجام وظایف فردی و اجتماعی و رسیدن انسان به کمالات انسانی میشود. بنابراین، برخی عوامل شادیآفرین در اثر
تزاحم با مصالح مهمتر، مانع رسیدن انسان به وظایف و تکالیف انسانی میشود. از اینرو، در برخی روایات به حکمت مذمت برخی عوامل شادی آفرین اشاره شده است؛ ازجمله این
روایت که:
حسن بن محبوب از
حفص بن سالم (هر دو ثقه، بلکه از اعیان هستند.) روایت کرده که از امام صادق (علیهالسّلام) درباره یکی از
اصحاب که فردی
کثیرالصلاه است، اما فریفته
لهو و
غنا شده پرسیدم. حضرت (علیهالسّلام) فرمودند: آیا لهو و غنا او را از انجام تکالیفی چون
نماز و
روزه و
عیادت مریض و
تشییع جنازه باز میدارد؟ گفتیم: خیر؛ این کار او را از هیچ کار خیر باز نمیدارد. فرمودند: این عمل او از قدمگاههای شیطان بوده و انشاالله بخشیده میشود.
در این روایت، امام (علیهالسّلام) عدم جواز لهو و غنا را بهدلیل تزاحم آنها با مصالح مهمتر دانستهاند. با وجود اینکه غنا و مشابه آن، از گامهای شیطان شمرده شده، بر فرض که بتواند با سایر روایات که بهشکل مطلق از شنیدن غنا و علاقه به «لهو» منع میکند، معارضه کند. باز هم فرض جواز دو قید اساسی دارد:
الف: لهو و علاقه به شهوات از راه
حلال باشد؛
ب: مانعی برای رسیدن به وظایف انسانی نشود که در حقیقت، بیان قضیه فرضیه است که شاید وجود خارجی نداشته باشد.
در روایت مذکور، حکمت مجازنبودن شادیهای زودگذر، فوت مصلحت مهمتر شمرده شده، اما در کلام دیگری از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، حکمت عدم جواز شادیهای زودگذر، رفتار و حرکات سبک کودکانه بیان شده است که با اوصاف مؤمنان سازگاری ندارد.
چنانچه شادی به قیمت متوسلشدن به دروغ باشد، بهشدت در روایات اسلامی از سوی ائمه (علیهمالسّلام) مورد سرزنش قرارگرفته است؛ پیامبر اسلام (صلیاللهوعلیهوآلهوسلم) در این زمینه به
ابوذر میفرمایند: «یا اباذر ویل للذی یحدث فیکذب لیضحک به القوم ویل له ویل له ویل له؛ ای اباذر! وای بر کسی که سخنی دروغ بگوید تا مردم را بخنداند؛ وای بر او، وای بر او، وای بر او.»
یک مربی مرشد در
صورتی کامل و حقیقی است که تمام ابعاد تربیتی متربی را مورد توجه قراردهد وگرنه تربیت او ناقص خواهد بود. دستورات تربیتی و اخلاقی
قرآن بهعنوان یگانه کتاب هدایت، کامل و جامع و همراه رشد است: «انا سمعنا قرانا عجبا یهدی الی الرشد.»
بنابراین، روی آوردن به برخی شادیهای کاذب و زودگذر، اگرچه در قسمتی از زندگی همراه شادی و خوشگذرانی باشد، غفلت از وظایف انسانی، سبب ناراحتی و پریشانی در بخش دیگری از زندگی میشود. از اینرو، بیشتری مشکلات اقتصادی و اجتماعی برخی افراد که گاهی سربار دیگران و جامعه میشوند و نیز برخی نابهنجاریهای اجتماعی، ناشی از خوشگذرانیهای کاذب است.
قرآن میخواهد انسانها در تمام ابعاد زندگی، در دنیا و آخرت، نشاط و شادی واقعی و پایدار داشته باشند، نه اینکه در بخشی از عمر، پیمانه شادی را لبریز و در بخشی دیگر، در رنج و محرومیت زندگی کنند. از اینروست که از شادیهای کاذب و زودگذر، تعبیر به «لهو» فرموده است.
معصومین (علیهمالسّلام) نیز با تاسی به
قرآن، درباره خطرهای خوشگذرانیهای زودگذر بارها هشدار دادهاند. امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) فرمودهاند: «حلاوه المعصیه یفسدها الیم العقوبه؛ شیرینی معصیت را پیامدها و ناراحتیاش نابود میکند.»
همچنین فرمودند: «مَثَلُ اَلدُّنْیَا مَثَلُ اَلْحَیَّةِ لَیِّنٌ مَسُّهَا قَاتِلٌ سَمُّهَا فَاَعْرِضْ عَمَّا یُعْجِبُکَ فِیهَا؛ مظاهر دنیا مانند نرمی بدن مار است، فریبنده و زهر آن نیز همانند زهر مار، کشنده است.»
نشاط کاذب در ظاهر، نشاط و شادمانی است؛ اما در باطن، غم و اندوه است و چهره قیامتی این نشاط غبار غم و تاریکی چهره و پریشانی است. در
قرآنکریم این نوع نشاط، هم با واژه «فرح» که مقید به «غیر الحق» شده است، میآید و هم با «مرح» و عموماً از این پدیده روانی نهی شده است. شاید صریحترین آیه در این مورد، آیه ۷۵
سوره غافر است که میفرماید: «اذ لکم بما کنتم تفرحون فی الارض بغیر الحق و بما کنتم تمرحون.»
تنها در این
آیه شریفه است که «فرح» و «مرح» در کنار هم بیان شدهاند و این عظمت مسئله را میرساند. حاصل آیه یادآوریشده به نقل از
علامه طباطبایی این است که کافران به دلیل احیای باطل خود و از بینبردن حق و کوبیدن آن، فرح و مرح میکردند.
از اینرو، عاقبت کار آنان به
ضلالت (البته ضلالت کیفری) ختم میشود. درواقع، ضلالتی که خداوند بهعنوان
عذاب برای آنان مقرر فرموده است، کیفر فراموشی وظیفه آنان از سوی خودشان است و بیتوجهی به نعمتهای الهی و نه ضلالت تکوینی.
مواردی از نشاط کاذب و غیر حقیقی:
در آیات فراوانی، حقیقت
دنیا تصویر شده است؛ تعبیراتی همچون: جیفه، لهو،
لعب، حباب، سراب و غیره حکایت از کم ارزشی دنیا میکند. افزون بر این تعبیرها آیاتی هست که مستقیماً ناچیز بودن دنیا را بیان میفرماید؛ در آیه ۲۶ سوره رعد میفرماید: «الله یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر و فرحوا بالحیوه الدنیا و ما الحیوه الدنیا فی الاخره الا متاع؛ خداوند روزی را برای هرکه بخواهد گشاده یا تنگ میگرداند؛ اما آنان به زندگی دنیا شاد شدهاند و زندگی دنیا در برابر آخرت، جز بهرهای
[
ناچیز
]
نیست.» حضرت علی (علیهالسّلام) نیز تعبیری بسیار زیبا از بیارزشی دنیا و شادی برای آن را بیان فرمودهاند: «ما بالکم تفرحون بالیسر من الدنیا تدرکونه و لایحزنکم الکثیر من الاخره تحرمونه؛ شما را چه شده است که با بهدست آوردن متاعیاندک از دنیا شادمان میشوید و از متاع بسیار آخرت که از دست میدهید، اندوهگین نمیشوید.»
انسانهایی که به مال و حیات دنیا شاد میشوند، بهطبع هنگامیکه این نعمتها را نداشته باشند، غمگین میشوند و این با ویژگیهای انسان کامل سازگاری ندارد.
قرآنکریم در چند آیه، ضمن بیان تعبیر «کل حزب بما الدیهم فرحون.» تقطیع و گروه گروه شدن و دل خوشداشتن به آنچه در حزب و گروه خودشان است را مذمت فرموده است. این ویژگی مربوط به مشرکان است. در
سوره مؤمنون، خداوند متعال خطاب به پیامبر (صلیاللهوعلیهوآلهوسلم) میفرماید: «در حقیقت، این
امت شما است که امتی یگانه است و من پروردگار شمایم؛ پس از من پروا دارید. آنها کار دینشان را میان خود قطعه قطعه کردند و دسته دسته شدند. هر دستهای به آنچه نزدشان بود، دلخوش کردند. پس آنها را در ورطه گمراهیشان تا چندی واگذر.»
بر اساس فرمایش
قرآن، برخی افراد از رفتار و اعمال خود شاد و مسرور هستند. البته خطاب
قرآن به اهل کتاب است، اما صفات مذکور در آیات، به دیگران هم منطبق میشود. در
سوره آل عمران، از عهدشکنی اهل کتاب و کتمانکردن حقایق دینی آنها و معاملهای سخن گفته شده است که کردند و آنها را به بهایی ناچیز از دست دادند و سپس خداوند متعال میفرماید: البته گمان مبر کسانیکه به آنچه کردهاند، شادمانی میکنند و دوست دارند به آنچه نکردهاند مورد ستایش قرار گیرند، قطعاً گمان مبر که برای آنان نجاتی از عذاب است،
[
که
]
عذابی دردناک خواهند داشت.»
بنابراین، در درون این نشاط، عذاب الیم و دردناکی نهفته است که در قیامت گریبانگیر آنان خواهد شد. مؤمنان به آنچه خداوند عطا میکند و به اطاعت از او شادمانند و
مشرکان و
کافران به آنچه خود عمل میکنند.
گاهی افراد گمان میکنند که به مسائل معنوی شادمانند؛ در حالیکه در این مورد سخت در اشتباهند. هنگامیکه پیامبر (صلیاللهوعلیهوآلهوسلم)
وحی را به مردم ابلاغ فرمود، برخی از آنان که علم بشری داشتن و ارزش وحی را درک نمیکردند، خوشحال شده، گمان کردند همان علم خودشان برای آنان کفایت میکند و طولی نکشید که غرور و خودپسندی به سراغشان آمد و آنها را در خود فرو برد و به علم ناقص واندک خودشان پنداشتند که از دیگر عوامل شادی، حضور در مجالس شادی و جشن است. جشن و برپایی مجالس شادی به مناسبتهای مختلف در اسلام وجود دارد و تایید شده است. حضور در مجالس شادی، مشروط بر اینکه معصیتآلود و توام با
فسق و
فجور نباشد، از دیدگاه
شرع مانعی ندارد. اسلام همواره مسلمانان را به دوری از غصه و غم و ترشرویی و گرفتگی توصیه فرموده است؛ حال آنکه قرنهای متمادی به استناد برخی از روایات صوفیانه که نمیتواند هیچ ارتباط اصیلی با
قرآنکریم و سیره پیشوایان اسلام داشته باشد، تفریح و داشتن نشاط در زندگی و امثال آن را برای مسلمانان ارزنده، نقطه ضعف معرفی میکردند.
توجه جامع اسلام به خواستههای فطری انسانها، علاوه بر عرضه راهکارهای شادیآفرین و عوامل آن، مقتضیات و شرایط آن را نیز بیان فرموده است تا شادی و نشاط در بستری سالم انجام شود. از اینرو، آگاهی از شرایط و
آیین درست شادی ضرورت دارد. از آنچه در سایه آموزههای
قرآن و روایات بیان شد، میتوان دریافت که بر اساس هدف و فرجام زندگی، شادی و نشاط از دیدگاه اسلام دارای حد و مرز است. محتوا و قالب شادی و نشاط، نباید با روح توحیدی و انسانی اسلام در تضاد باشد؛ زیرا هر پدیدهای که انسان را از آرمان و غایت اصلی خویش دور کند، به هیچ وجه مقبول اسلام نخواهد بود. بنابراین، پدیده شادی و عوامل آن، بهعنوان یک نیاز اساسی و ضروری تا حدی روا و مجاز است که مانع نیل انسان به هدف اصلیاش نشود.
از آنجا که انسان در انجام هر رفتار ارادی، انگیزه و هدفی را پی میگیرد، سرور و نشاط بهعنوان یک رفتار، از این قاعده جدا نیست و هدف و انگیزهای در آن دنبال میشود. در این پدیده، اگر انگیزه و هدف، حق و در راستای هدف اصلی زندگی آدمی باشد، مفید و سودمند خواهد بود و اگر انگیزه و هدف باطل در آن نهفته و در برابر هدف اساسی زندگی انسان باشد، باطل و مضر خواهد بود. بنابراین میتوان مرز شادی و نشاط را انگیزه و هدف آن دانست.
مزاح و شوخی که از عوامل برجسته شادی است، اگر به سبکسری، بیشرمی و گستاخی بیامیزد، «هزل» نامیده میشود که در اسلام مطرود است و اگر به
تحقیر و بدگویی و
ناسزا آمیخته شود، آن را «
هجو» میخوانند و این نیز در اسلام نهی شده است.
اگر شوخی از حد خارج شود و به بیهودگی یا زیادهروی بینجامد، باز از نظر اسلام، عملی ناپسند خواهد بود؛ امام صادق (علیهالسّلام) میفرمایند: «زیاد شوخی کردن، آبرو را میبرد.»
خنده و تبسم که از دیگر عوامل نشاط و شادی است، باید صادقانه بوده، شخصیت آدمی را لکهدار نکند. خنده از نظر اسلام، وقتی مؤثر و مفید است که به شخصیت دیگران لطمه وارد نکند. خنده با انگیزه آزردن،
اهانت و تحقیر دیگری نکوهیده است. قالبهای نشاط و شادی و عوامل آن باید در شان مقام انسان و آرمانهای والای او باشد؛ زیرا گاه محتوایی مفید در قالبی نامناسب، نتیجهای معکوس دارد و بههمین دلیل در روایات، قهقهه از شیطان تلقی شده.
و تبسم، بهترین خنده دانسته شده است.
زمان و مکان شادی نیز باید با آن متناسب باشد؛ زیرا اگر این تناسب برقرار نباشد، بسیار ناپسند و زشت خواهد بود. مزاح و بذلهگویی در مراسم سوگواری و مکآنهای مقدس، شرعاً، عقلاً و عرفاً ناپسند است. بر این اساس، برخی از روایات که شادی و عوامل آن را نکوهش کردهاند، ناظر به نشاط و عواملی است که از حدود شادی مطلوب از دیدگاه اسلام پا را فراتر نهاده، به افراط و تفریط در غلتیدهاند وگرنه اسلام، اصل شادی را نه تنها ناپسند نشمرده، بلکه آن را تایید و توصیه کرده است. با این مقدمه، به برخی از روایاتی میپردازیم که به شرایط شادی و نشاط اشاره دارند.
در مجالس شادی باید از گناه و معصیت پرهیز کرد، امام صادق (علیهالسّلام) میفرمایند: «لاینبعی للمؤمن ان یجلس مجلسا یعصی الله فیه و لایقدر علی تغییره؛ سزاوار نیست مؤمن در مجلسی بنشیند که در آن معصیت خدا میشود و او نمیتواند آن را تغییر دهد.»
از شرایط شادی و تفریح این است که با اذیت و آزار دیگران همراه نباشد. متاسفانه امروزه بسیاری از شادیها همراه با اذیت و آزار دیگران است؛ مانند بلندکردن صدای موسیقی، انفجارهای تفریحی و شبهای شادی و غیره. پیامبر اکرم (صلیاللهوعلیهوآلهوسلم) فرمودند: «من اذی مؤمنا فقد اذانی؛ کسی که مؤمنی را
آزار دهد، مرا آزار داده است.»
هشام بن سالم گوید: از امام صادق (علیهالسّلام) شنیدیم که میفرمود: خداوند میفرماید: «لیاذن بحرب منی من اذی عبدی المؤمن؛ آنکس که بنده مؤمن مرا بیازارد، با من اعلان جنگ میدهد.»
در آیین اسلام، سرگرمیهای زیانبار و غفلتزا ممنوع است.
موسیقی مطرف و غنا، از سرگرمیهای زیانبار است که آدمی را از توجه به خدا و
آخرت باز میدارد؛ از اینرو، بایسته است که مؤمنان از آن پرهیز کنند. مراجعه به رسالهها و فتاوای مراجع، نمونههای زیادی از احکام مربوط به رعایت حریم شادی و تفریح را در اختیار مراجعهکنندگان قرار میدهد.
در مقابل رویکرد افراطی و مجاز شمردن هر شادی و نشاطی در زندگی انسان و نیز رویکرد تفریطی نسبت به دین مبنی بر مخالفت دین با هر شادی و نشاط که ناشی از نبود شناخت درست آموزههای دینی است، رویکردی متعادل، واقعگرا و علمی نسبت به دین وجود دارد که نشاط را با ارائه بایدها و نبایدها جهتدهی کرده است و برای فرد و اجتماع، زندگی همراه با
سعادت را بهدنبال دارد.
پیام دین به انسانها این است که راه نجات از غم واندوه، ایمان بهخدا و بیان او است که به انسان آرامش و نشاط میبخشد.
قرآنکریم، شادی را که نیاز فطری
بشر است، تایید کرده و جهت میدهد و راهنماییهای لازم را برای بهرهگیری از نشاط ارائه میکند. ضرورت شادی و نشاط در زندگی بشر با کمک متون دینی، تایید و اثبات شده است؛ زیرا زندگی یکنواخت و فشارهای کاری، خستگی و ملال روحی را بهدنبال دارد.
از اینرو، بهعنوان امری ضروری، چگونگی نشاط و عوامل نشاطآور، مانند استفاده از لذتها، سخنان نغز و شادی آفرین که میتواند از این خستگی و ملال بکاهد، در روایات متعدد بیان شده است. در روایات پیشوایان دینی، نحوه تقسیم اوقات و ساعات شبانه روز به بخشهای مختلف، مورد عنایت قرارگرفته است که یکی از آن بخشها به نشاط و شادی و لذتهای روانی اختصاص دارد. این امر دلیلی بر مثبتبودن شادی و نشاط و ضرورت آن برای انسان از دیدگاه پیشوایان دینی است.
در
قرآن و روایات اسلامی، به برخی از عوامل نشاطآور و شادیآفرین مانند: سیر و سفر، تفریح و تفرج، ورزش و دیدار دوستان، با دید بسیار مثبت نگریسته شده است. تاکید اهل بیت (علیهمالسّلام) و پیشوایان دینی به آموزش برخی از ورزشها به فرزندان و برشمردن ثمرات و فواید سیر و سفر و تفریح، دلیلی قطعی بر مطلوببودن آنها در دین است. با راهنمایی منابع دینی میتوان شادی و نشاط واقعی را از شادیهای کاذب و زودگذر بازشناخت و بر دولتمردان
جامعه اسلامی واجب است که فضای جامعه را بهگونهای طراحی کنند تا امکان پرداختن به شادی و نشاط فراهم شود که از ضروریات زندگی است.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «شادی و نشاط در سبک زندگی اسلامی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۲/۱۱.