• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سید روح‌الله خاتمی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



سید روح الله خاتمی روشنفکری متدین و مجتهدی بزرگوار و از خوبان امینی بود که اگر نتوان گفت بی نظیر مسلما کم‌نظیر بود. او با گوشت و پوست خود مبارزه را می‌فهمید و سختی‌های آن را چون شربتی گوارا می‌نوشید. او یار و پناه محرومان بود.
[۱] صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۷۰.




در سال ۱۳۲۴هـ. ق. در خطه کویر در شبی پر ستاره فرزندی پاک در خانواده‌ای روحانی و اهل علم و سیادت چشم به جهان گشود. به گفته خود وی، نام او را محمد و لقب او را روح الله گذاشتند.(«بر حسب نوشته‌ای که از پدرم در پشت قرآن باقی مانده است، پدرم نام مرا محمد گذاشته است و لقب مرا روح الله. ولی از آنجایی که من یاد دارم چون از اول نام مرا روح الله خوانده‌اند، شناسنامه را هم به نام روح الله گرفته‌اند.»)
[۲] پیام انقلاب، ش ۷۲، سال ۱۳۶۱.
والد محترم ایشان حضرت آیة الله سید محمدرضا خاتمی پس از تکمیل تحصیلات در اصفهان و نجف و کسب فیض از استادانی چون ملا محمد کاشی، آیة الله شیخ مرتضی سریزدی و مرحوم آخوند ملا محمدباقر فشارکی به زادگاه خویش بازگشت و از عالمان و مراجع آن سرزمین قرار گرفت.(وی در سال ۱۳۵۸ هـ. ق. پس از سال‌ها ارشاد خلق و ترویج و تبلیغ دین مبین اسلام در «اردکان» به قرب جوار حق پیوست.)جد مادری او آیتالله آقا محمد، معروف به اردکانی و متخلص به شیدا یکی از عالمان گران قدر و فضلای برجسته استان یزد بود.
[۳] پیام انقلاب، ش ۷۲، ۱۳۶۱.
شجره طیبه آیتالله خاتمی به حضرت امام حسن مجتبی علیه‌السّلام منتهی می‌شود.


او دوران طفولیت را در اردکان سپری کرد و از آنجا که خانواده او، هم از سوی پدر و مادر، در سلک روحانیت بودند، از همان ابتدای کودکی در مکتب به تحصیل پرداخت و تا حدود سیزده سالگی عربی و فارسی و بعضی از مقدمات را نزد استادان اردکان و پدر بزرگوارش آموخت. بعد از مدتی به علت استعداد و نبوغی که وی از خود نشان داد تصمیم به هجرت ایشان جهت تحصیل گرفته شد.
[۴] پیام انقلاب، ش ۷۲، ۱۳۶۱.



پس از تحصیلات مقدماتی در اردکان ـ به گفته خودش
[۵] یادنامه خاتمی، ص۲۲.
ـ جهت ادامه تحصیل و تکمیل آن در انتخاب بین دو حوزه علمیه نجف و اصفهان ـ که هر دو از حوزه‌های برجسته بودند ـ مردد می‌شود.(در آن زمان حوزه علمیه قم رونق نگرفته بود و حوزه نجف رتبه اول، حوزه اصفهان رتبه دوم را به عنوان معتبرترین حوزه‌ها حائز بودند.) به علت مشکلاتی که برای او در سفر به نجف وجود داشته تصمیم می‌گیرد به اصفهان سفر کند. او ۱۲ سال تمام را (۱۳۵۴-۱۳۴۲ هـ. ق.) در اصفهان از وجود عالمانی فرزانه در فقه و اصول، حکمت و معقول و بخصوص در اخلاق و تهذیب نفس استفاده نمود.
وی که از استادان خود استفاده وافی و وافر نموده بود برای سیراب نمودن عطش علم و فقاهت خود به قصد مهیا نمودن مقدمات سفر به نجف اشرف، راهی زادگاه خود اردکان شد.
پس از گذشت اندک زمانی همراه با پدر بزرگوارش جهت تهیه گذرنامه و... به تهران می‌رود که با مشکلات بسیار هر چه تلاش می‌کند موفق به دریافت آن نمی‌شود و در نهایت به اردکان بر می‌گردد. در این زمان پدر ایشان از دنیا می‌رود و زندگی قدری بر ایشان سخت می‌شود تا آنجا که مجبور به ماندن در اردکان می‌شوند و این پایان تحصیلات رسمی ایشان به حساب می‌آید.


حضرت آیتالله خاتمی دوره مقدماتی را در اردکان نزد پدر بزرگوارش و دیگر استادان اردکان گذراند. همچنین در دوران اقامت در اصفهان از محضر بزرگان و عارفان آن زمان بهره‌های فراوانی برد. همان طور که در مصاحبه‌ای در مورد استادان خود در اصفهان فرموده است:
«در همان زمان، از استادانی استفاده می‌کردم که از حیث مقام اخلاق و زهد و عرفان خیلی معروف بودند مخصوصا یکی از آن‌ها که بعد از وفاتش خیلی معروف شد و آقای مطهری هم مکرر در نوشته‌هایش نام این آقا را ذکر کرده‌اند. آن استاد مرحوم حاج میرزا علی آقای شیرازی بود که من از ابتدا با ایشان مانوس بودم. از اساتید دیگر این جانب در معقول: آقای شیخ محمد خراسانی بود که ایشان مجرب بودند. در فقه و اصول از استادانی چون مرحوم آقا سید محمد نجف آبادی، مرحوم آقا سید علی نجف آبادی و مرحوم حاج آقا رحیم ارباب که یکی از اوتاد عصر خویش بود تلمذ کردم».
[۶] پیام انقلاب، ش ۷۲، سال ۱۳۶۱ ش.



آیتالله خاتمی در خانواده‌ای ساده و بی آلایش تربیت شد و دوران طلبگی را با ساده زیستی و قناعت به سر برد. («وقتی به اصفهان رفتم پدرم شش تومان در ماه برای من شهریه قرار داد که برای من می‌فرستاد و با همان شش تومان به حساب طلبگی زندگی‌مان می‌گذشت البته هرگز آن رنج‌هایی که طلبه‌های دیگر می‌کشیدند من نکشیدم ولی زندگی من بسیار ساده و محدود بود».) وی این نوع زندگی را در خانواده خود اعمال می‌کرد و شاهد این مطلب گفته دختر(فاطمه خاتمی.) او است که می‌گوید:
«در زندگی خصوصی به کسی دستور نمی‌داد. در کار منزل یاری می‌کرد. به مزرعه می‌رفت و به کشاورزی می‌پرداخت. پیش از قبول مسئولیت امامت جمعه، غالبا پیاده به مسجد می‌رفت. بعد از پذیرش مسئولیت، از جهات امنیتی ـ که جو زمان، آن تدابیر خاص را ایجاب می‌کرد... ـ از تغییر آن رویه اظهار نارضایتی می‌کرد. در صرف بیت المال در زندگی خصوصی بسیار سخت گیر بود. از چاپلوسی به شدت نفرت داشت.»
[۷] یادنامه خاتمی، ص۵۰.

او چنین بود که امام راحل در حق او فرمود:
«پاک زیست و پاک مرد و پاک در جوار رحمت ربش آرمید.»
[۸] صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۷۰.

او همیشه اهل تهجد بود و در شبهای ماه مبارک رمضان شب زنده‌دار بود و اکثر اوقات خود را در حال دعا و مناجات شبانه و نیاز و تضرع می‌گذراند.
حضرت آیتالله خاتمی، حافظ کل قرآن بود و نکته مهم این است که در بزرگسالی به حفظ کل قرآن همت گماشت.


حضرت آیتالله خاتمی به روایت فرزندش سید محمد خاتمی (ریاست محترم جمهور):
«به نظر من آنچه آن بزرگوار را در میان عالم و سالک، روحانی و غیر روحانی ممتاز کرده بود، این است که همه این‌ها را که از بارزترین نشانه‌های دینداری و دین خواهی است، با فرزانگی توام کرده بود. مراد از فرزانگی خردمندی و اندیشه ورزی توام با آزادگی و آزادی خواهی است و فروغ خیره کننده شخصیت او حاصل التقای این دو گوهر تابناک است.
اخلاق مرحوم خاتمی، او را به هر چه کهنه و دور از واقعیت بود نمی‌کشاند و از هر چه تازه بود نمی‌رماند. وی جستجوگری بود که همواره و همه جا حقیقت را می‌خواست و می‌جست و در پیری نیز صاحب بینش و اندیشه‌ای بود که بسیاری از جوانان مدعی به پای آن نمی‌رسیدند. او هیچ گاه به بهانه معنویت از مسئولیت و مبارزه کنار نکشید و به بهانه بودن در متن جامعه و مبارزه برای مردم از تعبد و اخلاق رخ نباخت. مردی بود از سلاله پاکان که درس اخلاق و وعظ و منش و روش او دل دریای رزمندگان را از یقین و حماسه موج خیز می‌کرد و دل پاک او نیز همواره با آهنگ گام مجاهدان که از بودن در میان آن‌ها در جبهه و پشت جبهه لذت می‌برد می‌طپید.» .
[۹] یادنامه خاتمی، ص۵۳.



آیتالله خاتمی در سن ۳۰ سالگی بعد از اتمام تحصیلات در اصفهان و بازگشت‌شان به اردکان ازدواج نمودند،(آیتالله خاتمی در سال ۱۳۰۲ با دوشیزه خانم سکینه ضیائی ازدواج نمود.) که ثمره آن ۳ فرزند پسر و ۴ فرزند دختر می‌باشد.


آقای حاج محمد اخوان (آقای حاج محمد اخوان فرد مسئول دفتر مرحوم خاتمی بودند که یکی از یاران صمیمی ایشان در طول حیاتشان در اردکان به حساب می‌آیند.) در یکی از خاطرات خود در مورد رابطه آیتالله خاتمی با مقام معظم رهبری چنین بیان می‌دارند:
«رهبر معظم انقلاب در موقعی که در سمت ریاست جمهوری بودند سخنرانی بسیار جالب و پرمحتوایی در سازمان ملل ابراز فرمودند که هم در اخبار سیاسی جهان و هم در داخل اثرات مثبتی داشت. حضرت آیتالله خاتمی هم بسیار از این سخنرانی مشعوف بودند. یادم نمی‌رود، روز جمعه بود، مرا خواستند و فرمودند: تلگرافی برای آقای خامنه‌ای بزنید و از سخنرانی جالب ایشان در سازمان ملل تشکر کنید.
بنده تلگراف را نوشتم و آماده مخابره کردم و به حضورشان بردم که ایشان هم ببینند، تلگراف بسیار جالبی هم شده بود. عنوان آن تلگراف را چنان که آن موقع مرسوم بود، نوشته بودم: محضر مبارک ریاست محترم جمهوری حضرت حجة الاسلام و المسلمین آقای سید علی خامنه‌ای (دامت برکاته). ایشان وقتی تلگراف را دیدند فرمودند: تلگراف بسیار جالبی است فقط عنوان آن را عوض کنید! عرض کردم: چه بنویسم، فرمودند: بنویسید: آیتالله خامنه‌ای و سپس فرمودند اگر کسانی آیتالله باشند ایشان قطعا یکی از آن‌ها هستند. گویا آن موقع هم ایشان آثار سعادت و بزرگی و رهبری را در سیمای مبارکشان می‌دیدند.» .
[۱۰] یادنامه خاتمی، ص۵۳.



امام خمینی درباره ایشان فرموده‌اند:
«... برادر عزیزم خاتمی زنده دل، چهره تابناک مبارزات خستگی ناپذیر روحانیت روشن ضمیر در دهه‌های اخیر این مرز و بوم بود....»
[۱۱] صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۷۰.
آیتالله خاتمی قبل از نمایندگی از طرف امام در اردکان، از امام اجازه نامه‌ای در مورد امور حسبیه و جمع آوری وجوهات شرعی داشت. به گفته خود آن مرحوم آشنایی او با امام از همان دوران طلبگی در اصفهان شروع شد. وی می‌گوید:
«یکی از هم بحث‌های امام ـ که بعدها از علمای بزرگ شد و الان مرحوم شده است ـ از ویژگی‌ها و بلوغ و اخلاقیات امام به قدری برای من تعریف کرده بود که دورادور شیفته امام شده بودم»
[۱۲] پیام انقلاب، ش ۷۲، سال ۱۳۶۱ ش.

این آشنایی ادامه پیدا کرد و بعد از جریان ۱۵ خرداد آیتالله خاتمی به عنوان رابط امام در اردکان به حساب آمد. وی اطلاعیه‌هایی را که از طرف حضرت امام صادر می‌شد در میان مردم توزیع می‌کرد و در آگاهی مردم نسبت به امام و اسلام می‌کوشید.
یکی دیگر از فعالیت‌های سیاسی آن مرحوم قبل از انقلاب حمایت از امام و ارسال نامه در دفاع از امام بر علیه انجمن‌های ایالتی و ولایتی بود که بعدها حتی حضرت امام به نقش ایشان و دیگر علما اشاره نمودند.
در تمامی صحنه‌های انقلاب می‌توان حضور ایشان را مشاهده نمود به طوری که حضرت امام او را یک مبارز خستگی ناپذیر خطاب نمود. وی در رسیدگی به وضع عالمان و در ایجاد اتحاد بین آن‌ها سخت کوشید. ایشان در زمانی که حضرت امام در نجف بودند نامه‌ای به امام نوشت و از تفرقه بین علما گلایه کرد و در این زمینه راه حلی به حضرت امام پیشنهاد نمود که حضرت امام از آن استقبال نمودند. دیدار ایشان با عالمان تبعیدی در همین راستاست. مقام معظم رهبری در خاطره‌ای در این زمینه می‌فرمایند:
«زمانی که در ایرانشهر تبعید بودم در اوج تنهایی و اندوه در شهر غریب، روزی حضرت آیتالله خاتمی با آن کهولت سن، با اتوبوس به دیدنم آمد و یک روز، صبح تا غروب، در کنار هم بودیم و ایشان بعد از سرکشی و رسیدگی مادی و معنوی به تبعیدیان، عازم یزد شدند.» .
[۱۳] یادنامه خاتمی، ص۵۳.

آیتالله خاتمی در ابتدای ورود حضرت امام به ایران، به استقبال ایشان آمدند و تا هنگام پیروزی انقلاب اسلامی، حضرت امام را در مبارزات یاری می‌نمودند. بعد از پیروزی انقلاب نیز عمل به فرامین و رهنمودهای امام را بر خود فرض می‌دانستند به نحوی که تخلف از آن را گناه کبیره می‌شمردند.

۹.۱ - سخن خاتم یزدی

آیتالله سید عباس خاتم یزدی در مورد رابطه ایشان با حضرت امام می‌گوید:
«نسبت به حضرت امام یک دید وسیعی داشت و نظریات مبارک ایشان را چنان مطابق با واقع می‌دانست که می‌گفت: تمام مردم بالاخص روحانیت باید از آن متابعت کنند و تخلف از نظریات حضرت امام را از گناهانی نابخشودنی می‌دانست.» .
[۱۴] یادنامه خاتمی، ص۴۰.


۹.۲ - سخن آیتالله فاضل

آیتالله العظمی فاضل لنکرانی می‌گوید:
«در رابطه انقلاب و خط امام نه تنها کوچکترین تردیدی نداشت بلکه او را بعنوان یک قدم مترقی و یک دفاع واقعی از اسلام و مقاومت در برابر ظلم نگاه می‌کرد.»
[۱۵] یادنامه خاتمی، آیةالله فاضل لنکرانی، ص۴۱.


۹.۳ - دوران جنگ تحمیلی

ایشان در طول ۸ سال دفاع مقدس، بارها به جبهه‌های حق علیه باطل عزیمت نمودند و از کمک‌های مادی و معنوی خود به سربازان اسلام دریغ نکردند. محافظ ایشان (محافظ پاسدار آیتالله خاتمی، آقای حاج محمد نیک است که خاطرات ایشان در کتاب یادنامه خاتمی و تندیس دینداری و فرزانگی آمده است.) خاطرات بسیاری را از سفر آن مرحوم به جبهه‌های غرب و جنوب نقل نموده است.


آیتالله خاتمی از طرف حضرت امام، به امامت جمعه اردکان و پس از شهادت شهید محراب آیتالله محمدعلی صدوقی به امامت جمعه یزد منصوب شد.(قسمتی از حکم حضرت امام در انتصاب آیتالله خاتمی به امامت جمعه یزد: «به دنبال شهادت جانگداز سومین شهید محراب، صدوقی عزیز، و اتفاق نظر علمای بزرگ یزد، و محبوبیت در نزد اهالی محترم جنابعالی را که موصوف به علم و تقوی می‌باشید به سمت نماینده و امام جمعه یزد منصوب مینمایم».)
[۱۶] صحیفه امام، ج۱۶، ص۳۷۳.
وی تا آخرین لحظات عمر خود در راه خدمت به انقلاب و اسلام کوشید.


آیتالله خاتمی یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های خطه کویر یزد بود. همان طور که حضرت امام در پیامی به مناسبت رحلت ایشان فرمودند:
«اسلام و ایران یکی از پرفروغ‌ترین چهره‌های تقوا و خلوص و ایمان خود را از دست داد.»
[۱۷] صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۷۰.


۱۱.۱ - امام خامنه‌ای

هیچ شخصیت و مقامی نیست که با این بزرگوار برخورد داشته باشد و به مقام والای او اعتراف نکرده باشد. مقام معظم رهبری در مورد شخصیت ایشان می‌فرمایند:
«ایشان ضمن این که مردی عالم و دارای مقام علمی بودند و تحصیلاتشان را در اصفهان انجام داده بودند از لحاظ بینش اجتماعی و فهم سیاسی و احساس مسئولیت سیاسی و اجتماعی و تشخیص جهت گیری‌های موجود در جامعه و جریان‌های فکری و سیاسی یک فرد کم نظیری بودند که در طول دوران آشنایی مستمری که من با ایشان داشتم قبل از انقلاب و همچنین بعد از انقلاب این خصوصیات را همواره در ایشان مشاهده می‌کردم.»
[۱۸] یادنامه خاتمی، ص۳۱کیهان ۴/۸/۶۸.


۱۱.۲ - آیتالله مصباح یزدی

آیتالله مصباح یزدی در مورد شخصیت علمی ـ اخلاقی ایشان می‌گوید:
«از نظر علمی مرحوم آقای خاتمی هم از نظر وسعت معلومات و هم از نظر تعمق، از شخصیت‌های علمی بسیار ممتاز بود. از نظر وسعت معلومات، علاوه بر تحصیلات زیادی که در فقه و اصول داشتند در زمینه منطق و کلام و فلسفه بهره وافری داشتند که این مجموعه در کمتر کسی یافت می‌شود اصولا ایشان شخصی علم دوست و عالم پرور بودند.
اما از بعد اخلاقی باید گفت: مرحوم آقای خاتمی مجسمه اخلاق بود. هرکس معاشرتی با ایشان داشت شیفته رفتار و اخلاق و منش ایشان می‌شد و از بعد اجتماعی، ایشان از معدود افرادی بود که بینش اجتماعی خوبی داشت مسائل سیاسی و مسائل بین المللی را خوب درک می‌کرد و می‌توانست در موارد مختلف موضع اتخاذ کند.»
[۱۹] یادنامه خاتمی، ۷ ص۹۳.



او یک عمر با تحجر و واپس گرایی مبارزه کرد و یکی از طرفداران بی بدیل اسلام ناب محمدی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در عصر فریب و خودپرستی بود.
[۲۰] صحیفه امام، ج۲۱، ۱۷۰.

آیتالله خاتمی یکی از چهره‌های اندیشمند و متفکر عصر خود بود که با سخنرانی‌ها و خطابه‌های خود در زمینه‌های مختلف، اسلام ناب محمدی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را در قلب مؤمنان جای می‌داد.
ایشان در مورد نقش روحانیت در انقلاب اسلامی می‌فرمایند:
«گمان نمی‌کنم برای هیچ کس شبهه‌ای باشد که در این انقلاب اسلامی، تنها عامل مؤثر در برپایی انقلاب روحانیت است. دیدیم که این انقلاب مردمی است و در آن، تمام مردم از هر قشری شریک و سهیم‌اند و دارند فعالیت می‌کنند. در جنگ، اقتصاد، فرهنگ و در همه شئون، همه مردم در صحنه هستند. هیچ نیرویی نمی‌تواند این طور جامعه را برانگیزد که همه افراد جامعه و همه اقشار جامعه در انقلاب شرکت داشته باشند.»
[۲۱] یادنامه خاتمی، ۷ ص۹۳.

آیتالله خاتمی نسبت به اندیشه‌های تازه، جستجوگر بود و بخصوص در حوزه آثار دینی هر پدیده‌ای را که برآمده از اندیشه‌ای نو بود مورد بررسی و تحلیل قرار می‌داد. او همواره دیگران را به خواندن و اندیشیدن و به مقتضای آن عمل کردن تشویق می‌کرد و به ایستادگی در برابر رژیم وابسته ضد آزادی از یکسو و سنت پرستان اندیشه ستیز از سوی دیگر فرمان می‌داد.
او معتقد بود که برای زنده نگه داشتن دین باید از تواناترین اندیشه‌ها و تجربه‌های بشری مدد گرفت. او بر این باور بود که دین اگر نتواند دیندار را در دنیا سربلند کند و زندگی افتخار آمیزی برای او بیافریند دچار کاستی و محکوم به شکست است.
[۲۲] یادنامه خاتمی، مقاله سید محمد خاتمی، ص۵۳.

برای آشنایی با اندیشه‌های دیگر ایشان می‌توان شرح دعای مکارم الاخلاق ایشان را ملاحظه کرد که سلسله درس‌های اخلاق ایشان در ارکان بوده است.
از نمونه‌های دیگر آن می‌توان به کلام ایشان در مورد نقش روحانیت در انقلاب اسلامی نام برد:
«گمان نمی‌کنم برای هیچ کس شبهه‌ای باشد که در این انقلاب اسلامی تنها عامل مؤثر آن، روحانیت باشد. دیدیم که این انقلاب مردمی است و در آن تمام مردم از هر قشری شریک و سهیم‌اند.... روحانی مرتبط با همه مردم است و حرفش هم در مردم نفوذ دارد. بنابراین دیدیم که انقلاب به اتفاق همه و به گفته همه و به فرمایش امام از مسجد شروع شد...»


ایشان پس از ۸۵ سال خدمت مخلصانه به اسلام و انقلاب در واپسین ساعات روز پنجشنبه ۴ آبان سال (۱۳۶۷ش.) برابر با ۱۶ ربیع الاول ۱۴۰۹ قمری دیده از جهان فرو بستند و به دیار ابدیت شتافتند.
[۲۳] روزنامه اطلاعات، فرهیختگان دارالعباده، ۸/۸/۶۷.
و امام و امت اسلامی به خصوص مردم یزد را سوگوار نمودند. پیکر پاک وی پس از تشییع باشکوه در شهر یزد، به زادگاهش اردکان منتقل و در آنجا به خاک سپرده شد.


۱. صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۷۰.
۲. پیام انقلاب، ش ۷۲، سال ۱۳۶۱.
۳. پیام انقلاب، ش ۷۲، ۱۳۶۱.
۴. پیام انقلاب، ش ۷۲، ۱۳۶۱.
۵. یادنامه خاتمی، ص۲۲.
۶. پیام انقلاب، ش ۷۲، سال ۱۳۶۱ ش.
۷. یادنامه خاتمی، ص۵۰.
۸. صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۷۰.
۹. یادنامه خاتمی، ص۵۳.
۱۰. یادنامه خاتمی، ص۵۳.
۱۱. صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۷۰.
۱۲. پیام انقلاب، ش ۷۲، سال ۱۳۶۱ ش.
۱۳. یادنامه خاتمی، ص۵۳.
۱۴. یادنامه خاتمی، ص۴۰.
۱۵. یادنامه خاتمی، آیةالله فاضل لنکرانی، ص۴۱.
۱۶. صحیفه امام، ج۱۶، ص۳۷۳.
۱۷. صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۷۰.
۱۸. یادنامه خاتمی، ص۳۱کیهان ۴/۸/۶۸.
۱۹. یادنامه خاتمی، ۷ ص۹۳.
۲۰. صحیفه امام، ج۲۱، ۱۷۰.
۲۱. یادنامه خاتمی، ۷ ص۹۳.
۲۲. یادنامه خاتمی، مقاله سید محمد خاتمی، ص۵۳.
۲۳. روزنامه اطلاعات، فرهیختگان دارالعباده، ۸/۸/۶۷.



سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله «روح ‌الله خاتمی».    




جعبه ابزار