رَحْمَت (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رَحْمَت (به فتح راء و سکون حاء و فتح میم) از
واژگان قرآن کریم به معنای مهربانی است.
مشتقات
رحمت که در آیات قرآن آمده عبارتند از:
رَحْم (به ضم راء و سکون حاء) به معنای رحمت و مهربانی
رُحْم (به ضم راء و سکون حاء) به معنای رحمت و مهربانی
رَحْمان (به فتح راء و سکون حاء) از اسماء حسنای الهی به معنای احسانكننده و نعمتدهنده؛
رَحیم (به فتح راء) از اسماء حسنای الهی است. رحيم چون بر خدا اطلاق شود مراد از آن نعمت دهنده و احسان كننده است و چون بر غير خدا گفته شود مقصود از آن مهربانى و رقّت قلب است؛
رُحَماء، جمع رَحیم است؛
مَرْحَمَت نیز به معنای رحیم است.
رَحْمت به معنای مهربانى است.
راغب میگويد:
رحمت، مهربانى و رقتّى است كه مقتضى
احسان است. نسبت به شخص
مرحوم گاهى فقط در مهربانى و گاهى فقط در احسان بكار میرود مثل:
رَحِمَ اللَّهُ فُلَاناً. و چون خدا با
رحم وصف شود مراد از آن فقط احسان است نه رقّت قلب لذاست كه روايت شده:
رحمت از خدا انعام و تفضّل و از آدميان رقّت قلب و عاطفه است.
در
المیزان ذيل تفسير
بسمله میگويد:
رحمت انفعال و تأثر خاصى است كه در وقت ديدن محتاج عارض قلب میشود و شخص را به رفع احتياج و نقيصه طرف وادار میكند اين معنى بحسب تحليل بعطاء و فيض برمیگردد و به همين معنى خداوند سبحان با
رحمت توصيف میشود. يعنى
رحمت در خدا به معنى عطا و احسان است نه تأثر و انفعال قلب زيرا در ذات بارى انفعال نيست.
طبرسی در موارد بسيارى از جمله در تفسير
سوره حمد و ذيل
آیه ۱۵۷ بقره رحمت را
نعمت معنى كرده است
و در سوره حمد پس از ذكر قول
ابن عباس میگويد: خدا با رقّت و انفعال توصيف نمیشود پس مراد از
رحمت نعمت و افضال است (نقل آزاد).
زمخشری در تفسير بسمله گويد: اگر گوئى معنى توصيف خدا با
رحمت يعنى چه؟ با آنكه
رحمت به معنى عاطفه و مهربانى است؟ گويم: آن مجاز است از انعام خدا به بندگانش چون فرمانروا آنگاه كه به مردم مهربان باشد به آنها انعام و احسان میكند.
كوتاه سخن آنكه
رحمت به معنى مهربانى و رقت قلب است كه از ديدن شخص محتاج عارض میشود و شخص را به احسان وامیدارد
ولى در خدا فقط به معنى احسان و نعمت است كه خدا با رقّت و انفعال توصيف نمیشود.
در
نهج البلاغه خطبه ۱۷۹ فرموده :
«رَحِيمٌ لَا يُوصَفُ بِالرِّقَّةِ.» یعنی: «و
رحيم است امّا نه به اين معنا كه نازکدل باشد.»
(شرحهای حکمت:
)
(وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ) «بال
تواضع را براى آنها از روى مهربانى بخوابان.»
(وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً) (و در ميانتان محبت و
رحمت قرار داد.)
(مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ ...) «هر كه آن روز
عذاب از وى دفع شود خدا احسانش كرده است.»
(يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ يَرْحَمُ مَنْ يَشاءُ ...) «هر كه راخواهد عذاب كند و هر كه را خواهد مىبخشد و از عذاب نجاتش میدهد.»
(أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ) «آنان را از پروردگارشان عنايات و احسانى است.»
(وَ رَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ ...) «خداى تو بى نياز و صاحب احسان و نعمت است.»
(خَيْراً مِنْهُ زَكاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً) (فرزندى پاكتر و با محبّتتر به آن دو بدهد.)
رحم (بر وزن قفل) در اكثر كتب لغت مثل (
رَحْم) به معنى مهربانى است. چنانكه در
قاموس ،
صحاح ،
اقرب،
نهایه و غيره آمده است لذا
رُحْم در آيه به معنى مهربانى است نه از
رَحِم به معنى قرابت معنى «
أَقْرَبَ رُحْماً» يعنى «نزديكتر از جهت مهر و عاطفه».
بنا بر آنچه گذشت همه نعمتهاى خدا
رحمت اواند و بعضى از چيزها در قرآن به خصوص با كلمه
رحمت توصيف شدهاند كه ذيلا به بعضى اشاره میشود:
۱-
بهشت (وَ أَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِي رَحْمَتِ اللَّهِ) (و امّا آنها كه چهرههايشان سفيد است، در
رحمتِ خداوند، جاودانه خواهند بود.)
۲-
قرآن (وَ لَقَدْ جِئْناهُمْ بِكِتابٍ فَصَّلْناهُ عَلى عِلْمٍ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ) (ما كتابى براى آنها آورديم كه اسرار و رموز آن را با آگاهى شرح داديم؛ كتابى كه مايه هدايت و
رحمت براى گروهى است كه ايمان مىآورند.)
۳-
تورات (وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً) (و پيش از آن، كتاب موسی كه پيشوا و
رحمت بوده.)
۴-
نبوّت (يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ آتانِي مِنْهُ رَحْمَةً) (اى قوم من! به من خبر بدهيد اگر دليل آشكارى از پروردگارم داشته باشم، و
رحمتى از جانب خود به من داده باشد.)
۵-
پیغمبر (وَ لِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَ رَحْمَةً مِنَّا وَ كانَ أَمْراً مَقْضِيًّا) ( تا او را براى مردم نشانهاى قرار دهيم؛ و
رحمتى باشد از سوى ما؛ و اين امرى است پايان يافته (و گفتگو ندارد).)
و
(وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ) (ما تو را جز براى
رحمت جهانيان نفرستاديم.)
۶-
باران (فَانْظُرْ إِلى آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها) (به آثار
رحمت الهى بنگر كه چگونه زمين را بعد از مردنش زنده مىكند.)
ايضا
آیه ۴۶ روم .
خداوند
رحمت را بر خود حتمى فرموده و رحمتش به تمام موجودات شامل است و او از تمام مهربانها مهربانتر است.
(كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ) (پروردگارتان،
رحمت را برخود لازم شمرده است.)
(رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً) (پروردگارا!
رحمت و علم تو همه چيز را فرا گرفته است.)
(وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ) (و تو مهربانترين مهربانانى.)
(وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ) (و خداوند مهربانترين مهربانان است.)
ناگفته نماند
رحمت خدا دو گونه است:
يكى
رحمت عام كه شامل تمام موجودات است و آن
رحمت خلقت و رزق و غيره است چنانكه فرموده
(وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ) (و
رحمتم همه چيز را فرا گرفته.)
(رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً) (پروردگارا!
رحمت و علم تو همه چيز را فرا گرفته است.)
و يكى
رحمت خاصّ كه مخصوص اهل
ایمان است و ديگران در آن سهيم نيستند مثل
(أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ) (آنها كسانى هستند كه الطاف و
رحمت خدا شامل حالشان شده.)
(وَ اللَّهُ يَخْتَصُ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ) (در حالى كه خداوند، هركس را بخواهد، ويژه
رحمت خود سازد.)
(وَ كانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً) (او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است.)
رَحْمان از نامهاى خداوند سبحان است و غير خدا با آن توصيف نمیشود و ۱۶۹ بار در قرآن مجيد آمده است صد و سيزده بار در اوّل سورهها ضمن
بسمله و پنجاه و شش بار در اثناء آيات.
اكثريت قريب به اتفاق اهل لغت و تفسير آن را كلمه عربى و مشتق از
رحمت گرفتهاند و احسانكننده و نعمتدهنده معنى كردهاند.
در
صحاح میگويد:
رحمان و
رحیم دو اسماند
مشتق از
رحمت مثل ندمان و نديم و هر دو بيك معنىاند و چون صيغه دو اسم مختلف باشد تكرار آنها بر وجه تأكيد جايز است چنانكه گفتهاند: جاد مجد تنها فرق آنست كه
رحمان مختص به خداست به خلاف
رحيم.
راغب نيز هر دو را از
رحمت گرفته و
رحمان را كسی كه رحمتش به هر چيز وسعت داده و
رحيم را كثير
الرحمة معنى كرده است.
ابن اثیر در
نهایه گويد:
رحمان و
رحيم هر دو از
رحمت مشتقاند مثل ندمان و نديم و هر دو
صیغه مبالغه اند و
رحمان از
رحيم رساتر است.
رحمان اسم خاصّ خداست غير خدا با آن توصيف نمیشود بر خلاف
رحيم.
طبرسی فرموده:
رحمان و
رحيم براى مبالغهاند و هر دو از
رحمت مشتق میباشند جز آنكه وزن فعلان در مبالغه از فعيل رساتر است.
همچنين است قول
زمخشری و
بیضاوی كه هر دو را از
رحمت گرفته و
رحمان را در مبالغه از
رحيم رساتر گفتهاند.
المنار گويد:
رحمان صيغه مبالغه است دلالت بر كثرت دارد و
رحيم صفت مشبهه است دلالت بر ثبوت دارد و اين دو تأكيدهم نيستند بلكه هر يك معنى مستقل دارد.
المیزان نيز مانند المنار
رحمان را صيغه مبالغه و
رحيم را صفت مشبهه گرفته و گويد: لذا مناسب است كه
رحمان دلالت بر
رحمت كثيره كند كه بر
مؤمن و
کافر افاضه شده و آن
رحمت عامّ است و در قرآن اكثرا در اين معنى بكار رفته .... و لذا مناسب است كه
رحيم دلالت بر نعمت دائم و
رحمت ثابت داشته باشد كه بر مؤمن افاضه میشود چنانكه فرموده
(وَ كانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً) ... و براى همين است كه گفتهاند:
رحمان بر مؤمن و كافر عموميّت دارد و
رحيم خاصّ مؤمن است.
صدوق رحمهاللّه در كتاب
توحید بعد از ذكر معناى
رحمان فرموده:
رحمان براى جميع عالم و
رحيم فقط براى مؤمنان است.
خلاصه سخن آنكه:
رحمان و
رحيم هر دو از
رحمت مشتقّاند و هر دو صيغه مبالغه و يا
رحمان صيغه مبالغه و
رحيم صفت مشبهه است. ناگفته نماند اگر هر دو از
رحمت باشند بهتر است
رحمان را صيغه مبالغه و
رحيم را صفت مشبهه بگيريم تا تكرار لازم نيايد و نيز خيلى جالب است كه گفته شود
رحمان دلالت بر كثرت و
رحيم دلالت بر دوام دارد.
ناگفته نماند يكى از مختّصات «
رحمان» آن است كه در قرآن هر جا كلمه
رحمان آمده میشود به جاى آن «
الله» ذكر كرد و بالعكس بر خلاف نامهاى ديگر خدا. مثلا در جاى
(لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ) (و خداى شما، خداوند يگانهاى است، كه غير از او معبودى نيست!. اوست بخشنده و مهربان (و داراى
رحمت عام و خاصّ).)
میشود گفت «هُوَ اللّهُ
الرَّحِيمُ» و به جاى
(وَ هُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ) (درحالى كه به خداوندى كه رحمتش عام است، كفر مىورزند.)
میشود گفت: «وَ هُمْ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ»
(إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْكَ) (من از تو، به خداى
رحمان پناه مىبرم.)
(إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً) (من براى خداوند
رحمان روزهاى نذر كردهام.)
(إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُ الرَّحْمنِ) (هنگامى كه آيات خداوند
رحمان بر آنان خوانده مىشد.)
در آيات فوق نيز میشود به جاى
رحمان، اللّه گذاشت و خلاصه تمام موارد استعمال
رحمان در قرآن چنين است.
از طرف ديگر میشود به جاى اللّه،
رحمان گذاشت چنانكه آمده
(وَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً) (و گفتند :«خداوند، فرزندى براى خود انتخاب كرده است.»)
و
(وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً) (و گفتند: «خداوند
رحمان فرزندى اختيار كرده است.»)
هر يک به جاى ديگرى است.
(إِنْ أَتاكُمْ عَذابُ اللَّهِ) (اگر عذاب پروردگار به سراغ شما آيد.)
و
(إِنِّي أَخافُ أَنْ يَمَسَّكَ عَذابٌ مِنَ الرَّحْمنِ) (من از اين مىترسم كه ازسوى خداوند
رحمان عذابى به تو رسد.)
در اين دو آيه نيز يكى به جاى ديگرى آمده و متعلق هر دو عذاب است.
در آيه
(قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ) (بگو: « «اللّه» را بخوانيد يا «
رحمان» را.»)
نيز هر دو مساوى آمدهاند.
(جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمنُ عِبادَهُ) (باغهاى جاويدان بهشتى كه خداوند
رحمان بندگانش را به آن وعده داده است.)
و
(أَطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً) (آيا او از غيب آگاه گشته، يا نزد خداوند
رحمان عهد و پيمانى گرفته است؟!)
نظير اين دو آيه چنين است
(وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ ... جَنَّاتِ عَدْنٍ) (خداوند به مردان و زنان باايمان، باغهاى بهشتى وعده داده.)
و
(قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً) (بگو: «آيا پيمانى از خدا گرفتهايد؟!»)
اين مطلب نشان میدهد كه
رحمان با الله مساوى و هر دو به يک معنىاند نه اينكه
رحمان صفتى از صفات خدا باشد.
اين مطلب كه گفته شد در صفات ديگر عموميّت ندارد مثلا در جاى
(وَ كانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً) (او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است.)
نمیشود گفت «و كان بالمؤمنين اللَّه» و در جاى
(وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ) (كه من توبهپذير و مهربانم.)
نمیشود گفت «و انا التواب اللَّه» همچنين ساير اسماء حسنى كه دلالت بر معناى خاصّ دارند.
از طرف ديگر
رحمان مثل اللّه در همه جا آمده نه فقط در موارد
رحمت مثلا
رحيم پيوسته در موارد
رحمت به كار رفته
ولى رحمان مثل اللّه در موارد
رحمت و عذاب و سلطنت و غيره استعمال گرديده مثل
(وَ هُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ) (درحالى كه به خداوندى كه رحمتش عام است، كفر مىورزند.)
(إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً) (من براى خداوند
رحمان روزهاى نذر كردهام.)
(إِنِّي أَخافُ أَنْ يَمَسَّكَ عَذابٌ مِنَ الرَّحْمنِ) (من از اين مىترسم كه ازسوى خداوند
رحمان عذابى به تو رسد.)
(أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمنِ وَلَداً • وَ ما يَنْبَغِي لِلرَّحْمنِ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً) (از اين رو كه براى خداوند
رحمان فرزندى قائل شدند! در حالىكه سزاوار نيست خداوند
رحمان، فرزندى اختيار كند!)
ملاحظه میشود كه اين موارد محل
رحمت نيستند بلكه محل عذاب و اقتدار و كفراند.
(الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى) (همان بخشندهاى كه بر عرش مسلّط است.)
(وَ إِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمنُ ...) (و پروردگار شما خداوند
رحمان است.)
(وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ) (و همه صداها در برابر (عظمت) خداوند
رحمان، خاضع مىشود.)
(الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُ لِلرَّحْمنِ وَ كانَ يَوْماً عَلَى الْكافِرِينَ عَسِيراً) (حكومت در آن روز از آنِ خداوند
رحمان است؛ وآن روز، روز سختى براى كافران خواهد بود!)
(وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً) (بندگان خاصّ خداوند
رحمان، كسانى هستند كه آرام و بى تكبّر بر زمين راه مىروند.)
(وَ قالُوا لَوْ شاءَ الرَّحْمنُ ما عَبَدْناهُمْ) (آنان گفتند: «اگر خداوند
رحمان مىخواست ما آنها
[فرشتگان
] را پرستش نمىكرديم.»)
(ما تَرى فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ) (در آفرينش خداوند
رحمان هيچ تضاد و عيبى نمىبينى.)
(لا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ) (و هيچ يک، جز به اذن خداوند
رحمان، سخن نمىگويند.)
ملاحظه اين آيات و غيره شكى نمیگذارد در اينكه
رحمان با الله مساوى است و همچون اوصاف ديگر خدا نمیباشد كه به يک معنى خاصّ دلالت داشته باشد.
اين سخن مؤيد آن است كه
رحمان مثل الله از نامهاى خداست و وصف نيست و از
رحمت مشتق نمیباشد و عربى نيست بلكه دخيل است. و در غير لغت عربى به معنى الله و خدا و «گاد» انگليسى میباشد.
طریحی در
مجمع البحرین ماده رهم سخنى از
حضرت نوح نقل كرده كه وقت نشستن
کشتی گفت «رهمان اتقن» و گويد: معنايش آن است پروردگارا احسان كن.
اين جمله میرساند كه رهمان در لغت نوح همان
رحمان عربى است و به معنى الله میباشد. طبرسى (
رحمهاللّه) گويد: از ثعلب حكايت شده كه
رحمان عربى نيست و از لغات ديگر است و با آيه «
قالُوا وَ مَا الرَّحْمنُ»
(مىگويند: «
رحمان چيست؟!»)
كه كفار
مکه آن را انكار میكردند استدلال كرده
ولى طبرسى آنرا قبول نمیكند و میگويد: اين لفظ در نزد عرب مشهور و در اشعار آنها موجود است شنفرى گفته
أ لا ضربت تلك الفتاة هجينها | | أ لا قضب الرَّحْمَنُ رَبِّي يَمِينَهَا |
| | |
و سلامة بن جندل گفته است:
و ما يشاء الرَّحْمَنُ يعقد و يطلق | | |
| | |
ولى فرمايش طبرسى (
رحمهالله) سخن پيشين ما را كه
رحمان با الله مساوى استعمال شده است و مانند صفات ديگر خاصّ نيست رد نمیكند دو شعر فوق در تفسير ابن كثير ذيل آيه بسمله نيز نقل شده است و نيز ابن كثير از
ابن انباری از مبرّد نقل میكند كه
رحمان عبرانى است و عربى نيست و از زجاج از احمد بن يحيى نقل كرده كه
رحيم عربى و
رحمان عبرانى است لذا ميان آن دو در (بسمله) جمع شده است.
حبيب اللّه نوبخت در كتاب ديوان دين ص ۱۰۳ از كتاب
المزهر و
اتقان سیوطی نقل نموده كه
رحمان عبرى و معرّب رخمان است و در ص ۱۲۹ میگويد: كلمه
رحمان چنانكه در كتاب المزهر آمده و نيز در ضمن معربات ابن نقيب، لغتى است معرّب و عبرى و نظير رخمان.
آیه ۶۰ فرقان نيز مؤيد و يا دليل اين مطلب است.
(وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمنِ قالُوا وَ مَا الرَّحْمنُ أَ نَسْجُدُ لِما تَأْمُرُنا وَ زادَهُمْ نُفُوراً) (و هنگامى كه به آنان گفته شود: «براى خداوند
رحمان سجده كنيد.» مىگويند: «
رحمان چيست؟! ما اصلًا
رحمان را نمىشناسيم! آيا براى چيزى سجده كنيم كه تو به ما دستور مىدهى؟!» اين سخن را مىگويند و بر نفرتشان افزوده مىشود.)
كلمه «
وَ مَا الرَّحْمنُ» اگر از روى عناد نباشد میرساند كه آنها از
رحمان بى اطلاع بودند و نمیدانستند كه
رحمان از نامهاى خداست در مجمع از زجاج نقل میكند: كه
رحمان نامى از نامهاى خداوند است و در كتب قبلى ذكر شده و (عرب) آنرا از نامهاى خدا نمیدانستند به آنها گفته شد كه
رحمان از نامهاى خداست.
در جريان
صلح حدیبیّه نقل شده كه
رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) به
علی (علیهالسّلام) فرمود: بنويس
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ سهيل بن عمرو و
مشرکان گفتند: ما
رحمان را نمىشناسيم مگر صاحب يمامه (مسيلمه كذاب) بنويس: بسمك اللّهم. اين سخن نيز حاكى از عدم شناسائى آنها از
رحمان است.
ابن كثير در تفسير بسمله گويد: اين سخن را از روى عناد و لجاجت گفتهاند و گرنه
رحمان در اشعارشان مذكور است آنگاه دو شعر گذشته را شاهد آورده است.
الميزان گويد: «
وَ مَا الرَّحْمنُ» سؤال از هويّت و ماهيت است و اين از آنها مبالغه در تجاهل و استكبارى است نسبت به خداوند.
و خلاصه آنكه: لفظ
رحمان يا غير عربى است و به معنى الله میباشد و از اين جهت هر يک در جاى ديگرى واقع میشوند و معنى
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ چنين میشود: «بنام خدا، خدائی كه مهربان است.» و يا به واسطه دلالت بر
رحمت عامه در جاى الله به كار میرود
ولى اين اشكال میماند كه در قرآن پيوسته در مواقع
رحمت به كار نرفته است.
رَحيم به معنای مهربان است. از
اسماء حسنی است و دويست و بيست و هفت بار در قرآن به كار رفته است صد و سيزده بار در ضمن
بسمله و صد و چهار ده بار در اثناء آيات و آن بر خدا و غير خدا اطلاق میشود چنانكه درباره حضرت رسول (صلّىاللهعليهوآله) آمده
(عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ) (رنجهاى شما بر او سخت است؛ و اصرار بر هدايت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است.)
در تمام قرآن فقط يک مورد فوق آمده و در موارد ديگر صفت پروردگار سبحان واقع شده است و آن به عكس
رحمان فقط در موارد
رحمت به كار رفته است.
وصف
رحيم مخصوص براى
آخرت نيست بلكه بيشتر آيات عموميّت آن را میرساند.
(فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ) (
ولى آن كس كه ناچار شود، در صورتى كه ستمكار و متجاوز نباشد، گناهى بر او نيست؛ زيرا خداوند آمرزنده مهربان است.)
(تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ) (اين كتابى است كه از سوى خداوند بخشنده مهربان نازل شده است.)
و دهها آيه ديگر و اگر بگوئيم
رحيم يعنى خدائی كه فقط براى مؤمنان
رحيم است آن هم در
قیامت. اين سخن را قرآن تصديق نمیكند در
دعای ۵۴ صحیفه سجّادیه آمده :
«يَا رَحْمَنَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ رَحِيمَهُمَا» چنانكه ملاحظه میشود هر دو درباره
دنیا و آخرت به كار رفته است.
رحيم چون بر خدا اطلاق شود مراد از آن نعمت دهنده و احسان كننده است و چون بر غير خدا گفته شود مقصود از آن مهربانى و رقّت قلب است محال است در خداوند تأثر و انفعال بوده باشد.
مولا امیرالمؤمنین (صلواتاللّهوسلامهعليه) در
خطبه ۱۷۹ نهج البلاغه در وصف خدا فرموده :
«بَصِيرٌ لَا يُوصَفُ بِالْحَاسَّةِ رَحِيمٌ لَا يُوصَفُ بِالرِّقَّةِ» يعنى «خدا بيناست
ولى نمیشود گفت
چشم دارد.
رحيم است
ولى با رقت و تأثر و انفعال توصيف نمیشود.»
(شرحهای حکمت:
)
صدوق (
رحمهاللّه) در
توحید در معنى
رحيم فرموده: معنى
رحمت نعمت است و
راحم به معنى منعم است ... معناى
رحمت (در خدا) رقّت نيست كه آن از خدا منتفى است فقط به شخص رقيق القلب
رحيم گويند كه بسيار
رحم كننده باشد.
مَرْحَمَت نيز به معنى
رحمت است.
(وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ) (و يكديگر را به شكيبايى و مهربانى توصيه مىكنند.)
جمع
رحيم در قرآن
رُحَماء آمده است.
(أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ) (در برابر كفّار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند.)
•
قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «رحمة»، ج۳، ص۶۹.