• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حدیث ثقلین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حدیث ثقلین، حدیثی متواتر از پیامبر اکرم در باره ارزش و جای‌گاه قرآن و عترت نبوی می‌باشد.

فهرست مندرجات

۱ - معنای ثقل در لغت
۲ - واژه ثقل در قرآن
۳ - محتوای حدیث ثقلین
۴ - وجه تسمیه عترت و قرآن به ثقلین
۵ - سند حدیث ثقلین
       ۵.۱ - تواتر حدیث
       ۵.۲ - در منابع اهل‌سنت
       ۵.۳ - در منابع شیعه
۶ - الفاظ نقل شده حدیث ثقلین
۷ - فزونی‌های حدیث ثقلین در شیعه
۸ - نقل‌های شاذ در حدیث ثقلین
       ۸.۱ - لفظ سنتی بجای عترتی
       ۸.۲ - لفظ علی بجای عترتی
              ۸.۲.۱ - تحلیل حدیث
              ۸.۲.۲ - عدم استناد به حدیث
۹ - زمان و مکان القاء حدیث ثقلین
۱۰ - حدیث ثقلین در مباحث کلامی شیعه
       ۱۰.۱ - جای‌گاه حدیث
       ۱۰.۲ - اثبات عصمت اهلبیت
       ۱۰.۳ - افضلیت اهلبیت برای خلافت
       ۱۰.۴ - اثبات وجود امام زمان (ع)
۱۱ - تفاوت استناد علما به حدیث ثقلین
       ۱۱.۱ - ابن ابی زینب
       ۱۱.۲ - ابن بابویه
       ۱۱.۳ - شیخ مفید
       ۱۱.۴ - سید مرتضی
       ۱۱.۵ - ابوالصلاح حلبی
       ۱۱.۶ - شیخ طوسی
       ۱۱.۷ - طبری
       ۱۱.۸ - ابن شهرآشوب
       ۱۱.۹ - خوجه نصیر طوسی
       ۱۱.۱۰ - ابن طاووس
       ۱۱.۱۱ - علامه حلی
       ۱۱.۱۲ - بیاضی
       ۱۱.۱۳ - شهید ثانی
       ۱۱.۱۴ - فیض کاشانی
       ۱۱.۱۵ - سیدهاشم بحرانی
       ۱۱.۱۶ - میرحامد حسین
۱۲ - علل تفاوت استناد علما به حدیث ثقلین
       ۱۲.۱ - مباحث کلامی متقدمان
       ۱۲.۲ - مباحث کلامی معاصر
۱۳ - حدیث ثقلین در مباحث کلامی اهل‌سنت
       ۱۳.۱ - آرای هم‌سو با شیعه
       ۱۳.۲ - نقدهای برخی به حدیث
              ۱۳.۲.۱ - نقد ابن جوزی و بخاری
              ۱۳.۲.۲ - نقد کلام ابن جوزی
       ۱۳.۳ - نقد بر دلالت حدیث
       ۱۳.۴ - روایات معارض با حدیث
۱۴ - جای‌گاه حدیث ثقلین در تفسیر
       ۱۴.۱ - معنای حبل‌الله
       ۱۴.۲ - معنای المودة فی القربی
۱۵ - جای‌گاه حدیث ثقلین در کلام
       ۱۵.۱ - تحریف ناپذیری قرآن
       ۱۵.۲ - حجیت اجماع اهلبیت
       ۱۵.۳ - مباحث دیگر کلامی
۱۶ - فهرست منابع
۱۷ - پانویس
۱۸ - منابع


در لغت ، ثَقَلْ به معنای بار و کالای مسافر
[۲] ابن درید، کتاب جمهرة اللغة، ج۱، ص۴۳۰، چاپ رمزی منیربعلبکی، بیروت ۱۹۸۷ـ ۱۹۸۸.
و هر شیء گران‌بها و ارزشمندی است که باید در نگهداری آن کوشش شود.
[۳] محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج۹، ص۷۸، چاپ عبدالسلام هارون، قاهره (بی تا).
[۴] ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۱۱۴.

برخی از اهل لغت ، ثِقْل و ثَقَل را به یک معنا دانسته‌اند،
[۵] ابن فارس، ج۱، ص۳۸۲، پانویس ۱ و ۲.
[۶] ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۱۱۵.
اما برخی دیگر میان آن دو تفاوت قائل شده‌اند.
[۷] ابن درید، کتاب جمهرة اللغة، ج۱، ص۴۳۰، چاپ رمزی منیربعلبکی، بیروت ۱۹۸۷ـ ۱۹۸۸.
[۸] ابراهیم انیس و دیگران، المعجم الوسیط، ج۱، ص۹۸، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۷ ش.

جمع هر دو واژه « اثقال » است.
[۱۰] ابن درید، کتاب جمهرة اللغة، ج۱، ص۴۳۰، چاپ رمزی منیربعلبکی، بیروت ۱۹۸۷ـ ۱۹۸۸.
[۱۱] ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۱۱۲.
[۱۲] ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۱۱۵.



واژه ثِقْل یا ثَقَل در قرآن به کار نرفته، اما اَثقال در چند آیه و ثَقَلان فقط در یک آیه به کار رفته است. عموم مفسران مراد از صورت اخیر را دو گروه جن و انس
[۱۷] ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجنان و روح الجنان، ج۱۰، ص۳۹۶، چاپ ابوالحسن شعرانی و علی اکبر غفاری، تهران ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷.
[۱۹] ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، ج۴، ص۴۴۷، چاپ علی شیری، بیروت (بی تا).
و معدودی از مفسران هم مراد از آن را قرآن و عترت دانسته‌اند.
[۲۲] هاشم بن سلیمان بحرانی، البرهان فی تفسیرالقرآن، ج۴، ص۲۶۷، چاپ محمود بن جعفر موسوی زرندی، تهران ۱۳۳۴ ش.

این واژه در دسته‌ای از روایات نیز، به تَبَع قرآن، به جن و انس اطلاق شده است.
[۲۳] ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۲، ص۱۳۶، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
[۲۴] ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۲، ص۱۹۶، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
[۲۵] ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۲، ص۲۱۹، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).

در دسته‌ای دیگر مراد از این واژه را قرآن و عترت ( اهلبیت ) دانسته‌اند، که بر گرفته از حدیثِ مورد بحث در این مقاله است.


در این حدیث ، پیامبراکرم امت خود را به حرمت نهادن به دو شیء گران‌قدر ( ثقلین ) سفارش و سپس آن دو را کتاب و عترت (اهلبیت) معنا کرده‌اند.
حدیث، به سبب کاربرد همین واژه، به «ثَقَلَین» یا «ثِقْلَین» مشهور است.
برخی مفسران و لغت نویسان ، به پیروی از قرآن، ضبط اول را بر گزیده‌اند
[۲۸] محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج۹، ص۷۸، چاپ عبدالسلام هارون، قاهره (بی تا).
[۲۹] فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۳۰۹.
[۳۰] ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۱۱۴.
و برخی دیگر ضبط دوم را ترجیح داده‌اند.
[۳۱] فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، ج۵، ص۳۳۰، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۳۲] محمد واعظ زاده خراسانی، حدیث الثقلین، ج۱، ص۴۰ـ۴۲، در قوام الدین محمد وشنوی، حدیث الثقلین، (تهران) ۱۴۱۶/۱۹۹۵.



در باب نام‌گذاری عترت و قرآن به ثقلین، دو قول وجود دارد: یکی این‌که عمل به قرآن و پیروی از اهلبیت دشوار و سنگین است،
[۳۳] محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج۹، ص۷۸، چاپ عبدالسلام هارون، قاهره (بی تا).
[۳۴] فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، ج۵، ص۳۳۰، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش.
دوم این‌که مقام و جای‌گاه آن‌ها والا و گران‌قدر است.
[۳۵] ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۱۱۴.





۵.۱ - تواتر حدیث

حدیث ثقلین را علما و محدثان شیعه و اهل‌سنّت در حد تواتر و از طرق متعدد نقل کرده‌اند.

۵.۲ - در منابع اهل‌سنت

اهل‌سنت آن را از قول عده بیشماری از اصحاب پیامبر ، بنا به قولی
[۳۶] ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقة، ج۱، ص۱۵۰، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
حدود ۲۵ تن و بنا به قولی دیگر ۳۵ تن ، گزارش کرده‌اند.
همین تعدد راویان در طبقات بعدی نیز حفظ شده و بدین‌گونه این حدیث در مهم‌ترین منابع حدیثی اهل‌سنت نقل شده است، از جمله در صحیح مسلم بن حجاج ،
[۳۸] مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۲، ص۱۸۷۳، حدیث ۳۶ـ۳۷، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
مسند ابن حنبل ،
[۳۹] ابن حنبل، ج۳، ص۱۴، مسند الامام احمد بن حنبل، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
[۴۰] ابن حنبل، ج۳، ص۱۷، مسند الامام احمد بن حنبل، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
[۴۱] ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۲۶، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
[۴۲] ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۵۹، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
[۴۳] ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۶۷، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
[۴۴] ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۷۱، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
سنن دارِمی ،
[۴۵] عبداللّه بن عبدالرحمان دارمی، سنن الدارمی، ج۱، ص۸۲۸، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
سنن تِرْمِذی ،
[۴۶] محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۶۶۲ـ۶۶۳، حدیث ۳۷۸۶، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۴۷] محمد بن عیسی ترمذی، ج۵، ص۶۶۲ـ۶۶۳، حدیث ۳۷۸۸، سنن الترمذی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
المعجم الکبیر طبرانی ،
[۴۸] سلیمان بن احمد طبرانی، ج۳، ص۱۸۰، حدیث ۳۰۵۲، المعجم الکبیر، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴ـ ۱۴۰.
المستدرک علی الصحیحین حاکم نیشابوری ،
[۴۹] محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۰۹، بیروت: دارالمعرفه، (بی تا).
الدر المنثور سیوطی ،
[۵۰] سیوطی، الدرّ المنثور، ج۷، ص۳۰۱.
فرائدالسِّمْطَیْن جوینی خراسانی ،
[۵۱] ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی، فرائدالسمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمة من ذریتهم علیهم‌السلام، ج۲، ص۱۴۲ـ۱۴۷، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت ۱۳۹۸ـ۱۴۰۰/ ۱۹۷۸ـ۱۹۸۰.
[۵۲] ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی، فرائدالسمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمة من ذریتهم علیهم‌السلام، ج۲، ص۲۵۰ـ ۲۵۱، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت ۱۳۹۸ـ۱۴۰۰/ ۱۹۷۸ـ۱۹۸۰.
[۵۳] ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی، فرائدالسمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمة من ذریتهم علیهم‌السلام، ج۲، ص۲۶۷ـ۲۷۶، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت ۱۳۹۸ـ۱۴۰۰/ ۱۹۷۸ـ۱۹۸۰.
ینابیع المودة قُندوزی ، کنزالعُمّال متقی
[۵۵] علی بن حسام الدین متقی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱، ص۳۷۰ـ۳۸۹، چاپ بکری حیّانی و صفوة السقّا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
و نیز اسدالغابة ابن اثیر.
[۵۶] ابن اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج۲، ص۱۲، قاهره ۱۲۸۰ـ۱۲۸۶، چاپ افست بیروت (بی تا).

در مجموع بیش از ۱۵۰ تن از عالمان اهل‌سنّت، در طول سیزده قرن ، حدیث ثقلین را در آثار خود گزارش کرده‌اند.
[۵۷] میرحامد حسین، خلاصه عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج۱، ص۱۷ـ ۲۸، (تلخیص و تعریب) بقلم علی حسینی میلانی، تهران ۱۴۰۵.


۵.۳ - در منابع شیعه

شیعیان نیز این حدیث را به ۸۲ طریق
[۵۸] امین، ج۱، ص۳۷۰.
نقل کرده اند، از جمله صفار قمی در بصائرالدرجات ،
[۵۹] محمد بن حسن صفار قمی، بصائرالدرجات فی فضائل آل محمد «ص»، ج۱، ص۴۱۲ـ ۴۱۴، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی، قم ۱۴۰۴.
عیاشی در تفسیر خود، کلینی در کافی، قمی در تفسیر ، ابن بابویه در خصال
[۶۳] ابن بابویه، ج۱، ص۶۵، حدیث ۹۷، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ ش.
و معانی الاخبار و کمال‌الدین ، مفید در الارشاد و الامالی ، و طوسی در الامالی .
[۶۸] محمد بن حسن طوسی، الامالی، ج۱، ص۲۵۵، قم ۱۴۱۴.
[۶۹] محمد بن حسن طوسی، الامالی، ج۱، ص۵۴۷، قم ۱۴۱۴.

سیدهاشم بحرانی تمام این طرق را در غایة‌المرام
[۷۰] هاشم بن سلیمان بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام فی تعیین الامام من طریق الخاص و العام، ج۲، ص۳۲۱ـ۳۶۷، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۱.
آورده است.
در بیش‌تر این طرق، سند حدیث به پ یامبر اکرم و در موارد معدودی به ائمه علیه‌السلام ختم می‌شود.


حدیث ثقلین با اختلافِ الفاظ و برخی افزایش‌ها و کاستی‌ها، در منابع نقل شده است.
[۷۲] قوام الدین محمد وشنوی، حدیث الثقلین، ج۱، ص۱۳ـ ۱۵، (تهران) ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
[۷۳] کتاب الله و اهل البیت فی حدیث الثقلین، قم، ج۱، ص۴۳ـ ۱۴۲، دلیل ما، ۱۴۲۲.

یک صورت آن چنین است : «عن النبی (ص) قال: اِنّی اُوشِکُ اَنْ اُدْعی فَأُجیبَ و انّی تارکٌ فیکمُ الثقلینِ: کتابَ اللّهِ عزوجلَّ و عترتی ــ کتابُ اللّه حبلٌ ممدودٌ مِنَ السماءِ الی الارضِ و عترتی اَهلُ بیتی ــ و انّ اللطیفَ الخبیرَ اخْبَرَنی اَنّهُما لَنْ یَفْتَرِقا حَتی یَرِدا' علیَّ الحَوضَ، فَانْظُرونی بما تَخْلُفُونی فیهما»
[۷۴] ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۷، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
بدین معنا: «(ای مردم) بزودی (به سوی خداوند) خوانده خواهم شد و (این دعوت را) اجابت خواهم کرد، حال آن‌که دو شیء گران‌قدر را در میان شما می‌نهم: کتاب خدا و عترت خود را ـ کتاب خدا رشته‌ای است که از آسمان به زمین کشیده شده است و عترت من خاندان من‌اند.
(پس) بدانید که (خدای) آگاه مرا خبر داد که این دو هیچ‌گاه از یکدیگر جدا نخواهند شد تا ( روز قیامت ) در کنار حوض بر من وارد شوند.
پس بنگرید که پس از من چگونه با ایشان رفتار می‌کنید!».
در معدودی از روایت‌ها به جای واژه «ثقلین»، «خلیفتین»
[۷۶] ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۵، ص۱۸۱ـ۱۸۲، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
و در برخی دیگر «ما اِنْ تَمَسَّکْتُم بِهِ لَنْ تَضِلّوا بَعدی» آمده
[۷۸] محمد بن عیسی ترمذی، ج۵، ص۶۶۳، حدیث ۳۷۸۸، سنن الترمذی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
و ابن حنبل ، تعبیر اخیر را در توضیح ثقلین آورده است.
[۸۱] ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۵۹، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).

در بیش‌تر نقل‌ها، « اهلبیت »، برای توضیح مراد از «عترت» با آن همراه شده، اما در برخی نقل‌ها تنها عترت
[۸۲] ابن بابویه، ج۲، ص۶۲، حدیث ۲۵۹، عیون اخبارالرضا، چاپ مهدی لاجوردی، قم ۱۳۶۳ ش الف.
[۸۳] محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۰۹، بیروت: دارالمعرفه، (بی تا).
و در برخی دیگر تنها اهلبیت
[۸۴] ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی، فرائدالسمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمة من ذریتهم علیهم‌السلام، ج۲، ص۲۶۸، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت ۱۳۹۸ـ۱۴۰۰/ ۱۹۷۸ـ۱۹۸۰.
[۸۵] مجلسی، ج۲۳، ص۱۳۱، حدیث ۶۴، بحارالانوار.
آمده و در پاره‌ای موارد سفارش به اهلبیت تکرار شده است.
[۸۶] ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۶۷، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
[۸۷] عبداللّه بن عبدالرحمان دارمی، سنن الدارمی، ج۱، ص۸۲۸، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
[۸۸] مسلم بن حجاج، ج۲، ص۱۸۷۳، حدیث ۳۶، صحیح مسلم، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۸۹] ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی، ج۲، ص۲۵۰، فرائدالسمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمة من ذریتهم علیهم‌السلام، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت ۱۳۹۸ـ۱۴۰۰/ ۱۹۷۸ـ۱۹۸۰.
[۹۰] ، ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی، ج۲، ص۲۶۸، فرائدالسمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمة من ذریتهم علیهم‌السلام، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت ۱۳۹۸ـ۱۴۰۰/ ۱۹۷۸ـ۱۹۸۰.

برخی نقل‌ها بسیار کوتاه‌اند و پس از بر شمردن قرآن و عترت تمام می‌شوند
[۹۱] محمد بن عیسی ترمذی، ج۵، ص۶۶۲، حدیث ۳۷۸۶، سنن الترمذی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
اما در بیش‌تر موارد به عدم جدایی آن دو، تا ورودشان بر پیامبر در کنار حوض تصریح شده است.
در برخی نقل‌ها یکی از آن دو را بر دیگری ترجیح داده‌اند، نظیر «اَحَدُهُما اکبرُ مِنَ الاخَرِ»
[۹۴] محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۰۹، بیروت: دارالمعرفه، (بی تا).
و در شماری از نقل‌ها، در پایان حدیث چنین آمده است: «فَلا' تُقَدِّمُوهما فَتَهْلِکوا و لاتُقَصِّروا عنهما فَتَهْلِکوا و لاتُعَلِّمُوهم فَاِنَّهم اعلمُ مِنْکُم».
[۹۶] علی بن ابوبکر هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج۹، ص۱۶۴، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۹۷] ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقة، ج۱، ص۱۵۰، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
[۹۸] ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقة، ج۱، ص۲۲۸، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.



فزونی‌هایی در برخی نقل‌های شیعه وجود دارد که در منابع اهل‌سنت منعکس نشده، نظیر مواردی که در توضیح اهلبیت، به دوازده معصوم اشاره شده یا موردی که در آن، پیامبر برای بیان تساوی و توازی قرآن و عترت، دو انگشت اشاره خویش را کنار هم قرار دادند و تأکید کردند که قرآن و عترت مانند انگشت میانی و اشاره نیستند که یکی از آن‌ها بر دیگری فزونی داشته باشد.
در برخی دیگر از نقل‌ها، آن دو را ثقل اکبر و ثقل اصغر گفته‌اند که مراد از اولی قرآن و مراد از دومی عترت است.
[۱۰۴] محمد بن حسن صفار قمی، ج۱، ص۴۱۴، حدیث ۵، بصائرالدرجات فی فضائل آل محمد «ص»، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی، قم ۱۴۰۴.

به روایت مجلسی پیامبر اکرم در قیامت از امتش در باره رفتارشان با کتاب و عترت سؤال خواهد کرد؛ دو گروه از آنان پاسخ می‌دهند که با آن دو مخالفت و بدرفتاری کرده‌اند و در برابر، گروه سوم از حفظ حرمت کتاب و پای‌بندی به آن و نیز یاری و دوستی اهلبیت خبر می‌دهند.




۸.۱ - لفظ سنتی بجای عترتی

علاوه بر موارد مذکور، به نقل‌های شاذّی در منابع شیعه و سنی بر می‌خوریم که بر اساس قرائنی، در صحت آن‌ها تردید هست، نظیر روایتی که در آن به جای «عترتی» کلمه «سنّتی» آمده است.
[۱۰۸] علی بن حسام الدین متقی، ج۱، ص۱۸۷، حدیث ۹۴۸، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، چاپ بکری حیّانی و صفوة السقّا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.

اگرچه در روایات متعددی در منابع اهل‌سنّت، به « سنت » سفارش شده، اما نقلی که لفظ به لفظ با حدیث ثقلین مطابقت داشته باشد، در منابع معتبر اولیه نیامده است و شاید به همین دلیل این نقل در نزاع‌های کلامی بین مذاهب ، محل توجه متکلمان اهل‌سنت ، قرار نگرفته و در مقابلِ «عترت» به آن تمسک نجسته‌اند.

۸.۲ - لفظ علی بجای عترتی

مشابه این نقل، در منابع شیعه نیز آمده است که در آن به جای عترت، « علی بن ابی طالب » ذکر شده، با این توضیح که آن حضرت برتر از قرآن و مبیّن آن است (یُتَرجمُ کتابَ اللّهِ.
[۱۰۹] حسن بن محمد دیلمی، ارشاد القلوب، ج۲، ص۳۷۸، قم ۱۳۶۸ ش.
[۱۱۰] ابن شاذان، مائة منقبة من مناقب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و الائمة من ولده علیهم‌السلام، ج۱، ص۱۶۱، چاپ محمدباقر ابطحی، قم ۱۴۰۷/۱۹۸۷.


۸.۲.۱ - تحلیل حدیث

این روایت علاوه بر منحصر به فرد بودنش، مخالف روایات متعدد دیگری است که در آن‌ها، قرآنْ ثقلِ اکبر و عترت ثقلِ اصغر خوانده شده‌اند.
امام علی علیه‌السلام نیز در نهج البلاغه
[۱۱۱] نهج البلاغه، خطبه ۸۷.
از قرآن با همین تعبیر یاد کرده است.
به نظر می‌رسد راوی این حدیث برای رفع اجمالِ واژه «عترت»، نام امام را جانشین آن ساخته است.

۸.۲.۲ - عدم استناد به حدیث

ضعف و سستی آشکار این نقل نیز موجب شده تا متکلمان شیعه به آن توجه و استناد نکنند.
هر چند در احادیث دیگر بر پیوند جدایی‌ناپذیر امام علی و قرآن تأکید شده است.
[۱۱۲] کتاب الله و اهل البیت فی حدیث الثقلین، قم، ج۱، ص۳۹۶ـ۴۰۰، دلیل ما، ۱۴۲۲.



نکته دیگری که در نقل‌های حدیث ثقلین جلب توجه می‌کند تفاوت در ضبط زمان و مکان القای آن است، چنان‌که به گفته ابن حجر هیتمی ،
[۱۱۸] ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقة، ج۱، ص۱۵۰، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
رسول اکرم آن را در بازگشت از فتح مکه ، در راه طائف گفته‌اند، و دیگران چنین آورده‌اند: در روز عرفه سوار بر شتر
[۱۱۹] محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۶۶۲، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
در حجة‌الوداع در کنار غدیر خم پیش از آن‌که حاجیان متفرق شوند
[۱۲۱] ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۷۱، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
[۱۲۲] مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۲، ص۱۸۷۳، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
و حدیث غدیر در ادامه آن بیان شده است
[۱۲۴] [http://lib.eshia.ir/۲۷۰۴۵/۱/۲۳۸/۵۵ ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۳۸، حدیث۵۵، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ ش ب.
[۱۲۵] محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۰۹، بیروت: دارالمعرفه، (بی تا).]
[۱۲۶] علی بن عبداللّه سمهودی، جواهرالعقدین فی فضل الشرفین، ج۱، ص۲۳۶، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
در خطبه‌ای در روز جمعه همراه با حدیث غدیر در نماز جماعتی در مسجد خَیْف ، در آخرین روز از ایام تشریق بر فراز منبر
[۱۲۹] ابن بابویه، امالی الصدوق، ج۱، ص۶۲، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۱۳۰] ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی، فرائدالسمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمة من ذریتهم علیهم‌السلام، ج۲، ص۲۶۸، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت ۱۳۹۸ـ۱۴۰۰/ ۱۹۷۸ـ۱۹۸۰.
در آخرین خطبه‌ای که برای مردم ایراد کردند در خطبه‌ای بعد از آخرین نماز جماعت با مردم
[۱۳۳] حسن بن محمد دیلمی، ارشاد القلوب، ج۲، ص۳۴۰، قم ۱۳۶۸ ش.
و در بستر بیماری ، آن‌گاه که اصحاب بر بالین حضرتش گرد آمده بودند.
[۱۳۴] ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقة، ج۱، ص۱۵۰، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.

با تأمل در این موارد می‌توان برخی از آن‌ها را گزارش پیشامدی واحد تلقی کرد که در یک روایت به اجمال و در دیگری به تفصیل آمده است، اما قطعاً در باره برخی دیگر نمی‌توان چنین داوری کرد، زیرا بصراحت نشان می‌دهند که پیامبر اکرم در مکان‌های متعدد و مناسبت‌های گوناگون، به ویژه در آخرین روزهای زندگی، بارها به مقام این دو گوهر ارزشمند توجه داده است.
[۱۳۶] ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقة، ج۱، ص۱۵۰، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.



حدیث ثقلین که بخشی از آن در باره اهلبیت علیهم‌السلام است، در بحثهای کلامیِ بین فِرَق و مذاهب ، در مسئله امامت و خلافت مورد توجه قرار گرفته است.

۱۰.۱ - جای‌گاه حدیث

این حدیث اگرچه همچون حدیث غدیر، حدیث طَیْر مَشْویّ و حدیث منزلت بصراحت از ائمه علیه‌السلام نام نمی‌برد و به لحاظ ذکرِ تعداد ایشان هم، در مقایسه با روایاتی که به شمار دوازده‌گانه امامان اشاره دارد، مجمل است، اما به جهت دلالت بر تمامی وجوه امامت، بی‌نظیر است.

۱۰.۲ - اثبات عصمت اهلبیت

متکلمان شیعه با استناد به این‌که در این حدیث ، عترت همتای جدا نشدنی قرآن معرفی شده، حکم وجوب تبعیت بی‌کم‌وکاست از قرآن را شامل اهلبیت هم دانسته و از آن برای وجوب تبعیت از عترت استفاده کرده‌اند و چون تبعیتِ مطلق از غیر معصوم ، به مخالفت با صریحِ قرآن و سنت می‌انجامد، نتیجه منطقی آن حکم، عصمت اهلبیت خواهد بود.

۱۰.۳ - افضلیت اهلبیت برای خلافت

به علاوه، اختصاص این مقام به اهلبیت، حکایت از اعلمیت و افضلیت ایشان و شایستگی انحصاری آنان برای احراز مقام خلافت پیامبر اکرم دارد؛ در عین حال وجوب محبت ایشان، حداقل مفاد این حدیث است.

۱۰.۴ - اثبات وجود امام زمان (ع)

اختلاف کلامی شیعه و سنی در بحث امامت و خلافت، با آغاز دوره غیبت وارد مرحله تازه‌ای شد.
غیبت مسئله‌ای بسیار دشوار بود که پذیرش آن حتی در میان شیعیان و محدثان طول کشید، چنان‌که بیش از یک قرن بعد، بزرگ‌ترین متکلمان شیعه، مانند مفید و صدوق و نعمانی و سیدمرتضی علم الهدی و طوسی ، کتاب‌های مستقلی را به موضوع «غیبت» اختصاص دادند.
روشن است که قبول این موضوع برای اهل‌سنت بمراتب دشوارتر بود.
اگرچه عموم اهل‌سنّت به ظهور حضرت مهدی عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه معتقدند و حتی او را از سلاله حضرت زهرا علیهاالسلام می‌دانند، اما عموم آنان تولد و غیبت او را باور ندارند.
در پذیرش وجود امام غایب ، یا باید حجیت قول ائمه را پذیرفت و به آن قائل شد، یا باید به مبانی کلامی یا عرفانیِ ضرورت وجود حجت در تمام زمان‌ها گردن نهاد.
در این میان، حدیث ثقلین، بدون نیاز به هیچ‌یک از این مقدمات، با تأکید بر همراهی مطلق عترت و قرآن، دلیلی روشن بر وجود امام زمان است.
[۱۳۸] میرحامد حسین، خلاصه عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج۲، ص۲۶۹ـ۳۶۷، (تلخیص و تعریب) بقلم علی حسینی میلانی، تهران ۱۴۰۵.
[۱۳۹] امین، ج۱، ص۳۶۱ـ۳۷۰.
[۱۴۰] مرتضی حسینی فیروزآبادی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج۲، ص۶۱ـ۶۲، بیروت ۱۴۰۴.



شگفت آن‌که اگرچه از دیرباز، عالمان و اندیشه‌وران متقدم شیعه، به نقل این حدیث در مجموعه‌های حدیثیِ خود یا در ذکر فضائل امامان پرداخته‌اند اما در کتاب‌های کلامی، در بحث امامت و خلافت بدان استناد نکرده‌اند.

۱۱.۱ - ابن ابی زینب

چنان‌که ابن ابی زینب نعمانی (قرن چهارم) در الغیبة در تفسیر «حبل» الاهی از آن بهره گرفته و به اختصار برای وجوب تمسک به قرآن و اهلبیت از آن استفاده کرده و نیز در این‌که امامت امانتی است که از امامی به دیگری منتقل می‌شود، به این حدیث استناد نموده اما در بحث‌های دیگر امامت، از آن ذکری به میان نیاورده است.

۱۱.۲ - ابن بابویه

ابن بابویه (متوفی ۳۸۱) در باب ۲۲ کتاب کمال‌الدین در اثبات این‌که زمین هیچگاه از حجت خالی نخواهد بود، به این روایت استناد کرده است و در گزارش یک شبهه و جواب آن، از این حدیثْ عصمتِ اهلبیت را استنباط کرده، اما در فصل وجوبِ وجود امام و لزوم اطاعت از خلیفه ، وجوب عصمت امام ، وجوب معرفت امام عصر ، اثبات غیبت و غیره به آن استشهاد نکرده است.

۱۱.۳ - شیخ مفید

شیخ مفید (متوفی ۴۱۳) نیز در افصاح ، در بحث‌هایی چون امامت و افضلیت، به آن استناد نکرده، ولی در کتاب‌های حدیثی خود آن را آورده است.

۱۱.۴ - سید مرتضی

سیدمرتضی (متوفی ۴۳۶) نیز در الذخیرة فی علم‌الکلام در بحث‌های امامت، از آن یاد نکرده است.

۱۱.۵ - ابوالصلاح حلبی

ابوالصلاح حلبی (متوفی ۴۴۷) در ت قریب‌المعارف فقط در بحث عصمت از آن بهره برده است.
[۱۴۷] ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، ج۱، ص۱۸۱، چاپ فارس تبریزیان حسون، (قم) ۱۳۷۵ ش.


۱۱.۶ - شیخ طوسی

شیخ طوسی (متوفی ۴۶۰) در الغیبة به آن نپرداخته ولی در تلخیص‌الشافی ، تنها در بحث ضرورت وجود امامی از اهلبیت ، در همه زمان‌ها، به آن استناد کرده است.
[۱۴۸] محمد بن حسن طوسی، تلخیص الشافی، ج۱، جزء ۲، ص۲۴۵، چاپ حسین بحرالعلوم، قم ۱۳۹۴/۱۹۷۴.


۱۱.۷ - طبری

طبری در استدلال‌های خود در دلائل‌الامامة ، از آن بهره نگرفته، عمادالدین طبر ی (قرن ششم) نیز در بشارة‌المصطفی عنایتی به این حدیث نداشته است.

۱۱.۸ - ابن شهرآشوب

ابن شهر آشوب (متوفی ۵۸۸) در متشابةالقرآن
[۱۴۹] ابن شهر آشوب، متشابه القرآن و مختلفه، ج۲، ص۵۷، تهران ۱۳۲۸ ش، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
نصوص موجود در باب ائمه را دو دسته کرده است: دسته اول احادیثی که تعداد و مصداق را بر می‌شمارند، دسته دوم نصوصی کلی هستند؛ وی حدیث ثقلین را در شمار اولین موارد این دسته قرار داده است.

۱۱.۹ - خوجه نصیر طوسی

خواجه نصیرالدین طوسی (متوفی ۶۷۲) در تجریدالاعتقاد و به تبَع او علامه حلی (متوفی ۷۲۶) در کشف‌المراد از این حدیث یادی نکرده‌اند.

۱۱.۱۰ - ابن طاووس

ابن طاووس (متوفی ۶۶۴) در الطرائف نقل‌های مختلف این حدیث را تماماً از منابع اهل‌سنت در فضیلت و مقام اهلبیت ، پس از روایات دیگر گزارش کرده است.

۱۱.۱۱ - علامه حلی

علامه حلّی در اَلْفَیْن تنها به دلایل عقلی و قرآنی توجه کرده و طبیعتاً به این حدیث و هیچ حدیث دیگری، نپرداخته است، اما در نهج‌الحق و کشف‌الصدق
[۱۵۱] حسن بن یوسف علامه حلّی، نهج الحق و کشف الصدق، ج۱، ص۲۲۵ـ ۲۲۸، بیروت ۱۹۸۲.
در اثبات خلافت امام علی علیه‌السلام، در مرتبه بیست وپنجم و به نقل از منابع اهل‌سنّت، به حدیث ثقلین استناد کرده است.
او در کشف‌الیقین ، در خبر مُناشِدِه ( سوگند دادن) از فضائل غیراکتسابی و در بیان این‌که اولاد امام علی نیز از امامان هستند، این حدیث را آورده است.

۱۱.۱۲ - بیاضی

بیاضی (متوفی ۸۷۷) در الصراط المستقیم ،
[۱۵۴] علی بن محمد بیاضی، الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم، ج۲، ص۱۰۱ـ۱۰۲، چاپ محمدباقر بهبودی، (تهران) ۱۳۸۴.
در بحث از امامت فرزندان حضرت علی ، به این روایت هم استناد کرده و وجود ۸۹ طریق را برای آن به ابن مَرْدویه (متوفی ۴۱۰) نسبت داده است.

۱۱.۱۳ - شهید ثانی

شهیدثانی (متوفی ۹۶۵) در حقایق‌الایمان بدان اشاره‌ای ندارد.

۱۱.۱۴ - فیض کاشانی

فیض کاشانی (متوفی ۱۰۹۱) نیز در علم‌الیقین
[۱۵۶] محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، علم الیقین فی اصول الدین، ج۱، ص۵۴۴ ـ۵۴۶، قم ۱۳۵۸ش.
در بحث از جای‌گاه قرآن به آن اشاره کرده ولی در بحث‌های امامت به آن توجهی نداشته است.

۱۱.۱۵ - سیدهاشم بحرانی

سیدهاشم بحرانی (متوفی ۱۱۰۷) پس از بر شمردن تمام نقل‌های حدیث ثقلین در غایة‌المرام ،
[۱۵۷] هاشم بن سلیمان بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام فی تعیین الامام من طریق الخاص و العام، ج۲، ص۳۰۴ـ۳۶۷، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۱.
وجوب تمسک به ثقلین را استنباط کرده است.

۱۱.۱۶ - میرحامد حسین

در این میان، میرحامد حسین کنتور ی (هندی، متوفی ۱۳۰۶) با اختصاص دادن فصلی مستوفی در عَبِقات‌الانوار
[۱۵۸] میرحامد حسین، خلاصه عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج۱، ص۱ـ۳، (تلخیص و تعریب) بقلم علی حسینی میلانی، تهران ۱۴۰۵.
به این حدیث و طرق نقل آن، و از همه مهم‌تر [[|تأکید]] بر وسعت دلالت آن، با استناد به منابع اهل‌سنّت، در شناساندنِ اهمیت این حدیث، جای‌گاهی ممتاز دارد، خصوصاً اینکه در بحث امامت، آن را بر تمام احادیث دیگر مقدّم داشته و به عنوان اولین حدیث مطرح کرده است.


از آن پس، حدیث ثقلین بیش از پیش محلّ توجه قرار گرفت تا آن‌جا که در دوره معاصر مهم‌ترین حدیثی است که برای لزوم و ضرورت تمسک به حدیث اهلبیت به آن استناد می‌شود.
بدین‌گونه روشن می‌شود که نگرش متکلمان و مستندات ایشان در طول قرون چگونه تحول یافته است، تحولی که باید خاست‌گاه آن را در ضرورت‌های فرهنگی و اجتماعی اعصار مختلف جستجو کرد.

۱۲.۱ - مباحث کلامی متقدمان

از آن‌جا که مباحث کلامیِ متقدمان، به دلیل نزدیکی ایشان به عصر حضور بشدت متأثر از شیوه برخورد ائمه است، پیش از هرچیز باید چگونگی بهره‌گیری ائمه را از این حدیث باز جست.
تأملی در مباحثات ایشان نشان می‌دهد که اگرچه ائمه بعضاً خود را به عنوان یکی از دو ثقل معرفی کرده‌اند، اما در هیچ‌یک از موارد، این حدیث مشهور مبنای احتجاج قرار نگرفته و به رغم آن‌که امام علی در موارد مختلف به این حدیث استناد کرده، ظاهراً در هیچ‌یک از این موارد از آن برای اثبات حقانیت خود بهره نگرفته است.
شاید یکی از دلایل این امر، اجمال تعبیرِ « اهلبیت » باشد؛ عنوانی که بنی‌عباس نیز از آن بهره می‌بردند.
وجود نقل‌هایی از این حدیث در طرق اهل‌سنت، که با کنار گذاشتن همسران پیامبر ، آل‌علی ، آل‌جعفر و آل‌عباس یکجا، اهلبیت خطاب شده‌اند،
[۱۶۶] ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۶۷، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
[۱۶۷] مسلم بن حجاج، ج۲، ص۱۸۷۳، حدیث ۳۶، صحیح مسلم، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
بروشنی اجمال این تعبیر و زمینه بهره‌گیری نابجای عباسیان را از آن می‌نمایاند.
در چنین اوضاعی ائمه و به تبع آنان متکلمان شیعه ، در بحث امامت و خلافت ، بیشترین توجه خود را معطوف به روایاتی کرده‌اند که در آن‌ها به نام اهلبیت تصریح و فضیلت ایشان بازگو شده است.

۱۲.۲ - مباحث کلامی معاصر

در دوره معاصر که ضرورت‌های اجتماعی کاملاً تغییر کرده و تحولات اجتماعی ـ سیاسی بر اهمیت همبستگی و ضرورت وفاق مذهبی میان مسلمانان افزوده است، به نظر می‌رسد حدیث ثقلین، با تأکید بر جای‌گاه علمی اهلبیت و مرجعیت علی‌الاطلاق و انحصاری ایشان، و به تبع آن حجیت حدیثشان، بتواند راهی جدید در مباحثات بین مذاهب بگشاید.
با همین رویکرد، اثبات مرجعیت علمی ائمه و لزوم تبعیت از آنان، در بحث سیدعبدالحسین شرف‌الدین با شیخ سلیم بشری نمودی روشن یافت.
در واقع، توجه جدی آیت‌اللّه بروجردی به این حدیث ــ که زمینه را برای همکاری با علمای اهل‌سنّت در موضوع تقریب فراهم آورد ــ ادامه حرکتی بود که شرف‌الدین آغاز کرده بود.
[۱۶۹] محمد واعظ زاده خراسانی، حدیث الثقلین، ج۱، ص۳۹ـ۴۰، در قوام الدین محمد وشنوی، حدیث الثقلین، (تهران) ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
[۱۷۰] محمد واعظ زاده خراسانی، «مصاحبه با حجة الاسلام و المسلمین محمد واعظ زاده خراسانی»، ج۱، ص۲۲۲ـ ۲۲۳، حوزه، سال ۸، ش ۱و۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰).

این حرکت بعدها در جریان انقلاب اسلامی ایران با توجه جدّی به وحدت مسلمین شتاب گرفت، بدانسان که امام خمینی (ره) در وصیت‌نامه سیاسی خود همه علمای اسلام را به اجابت دعوت این حدیث فرا خواند.
[۱۷۱] روح اللّه خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، ج۱، ص۱، صحیفة انقلاب: وصیت‌نامه سیاسی ـ الهی رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران، تهران (۱۳۶۸ش).



آنچه تاکنون گفته شد، نظر متکلمان شیعی بود، در حالی که متکلمان اهل‌سنت نیز به بحث در باره این حدیث و نتایج کلامی آن پرداخته‌اند.

۱۳.۱ - آرای هم‌سو با شیعه

عده ای از ایشان با پاره‌ای از آرای شیعه هم‌سو هستند و تصریح کرده‌اند که ثقلین خواندنِ قرآن و عترت ، به دلیل دشواریِ عمل به امر و نهی این دو است.
این عالمان بر لزوم بزرگ‌داشت و پیروی از آنان و رعایت حقوقشان و نیز دوستی اهلبیت ، تأکید کرده‌اند.
نیز وجود فردی از ایشان را در همه زمان‌ها از آن استنباط کرده و حتی آنان را منحصر در اهل‌کساء دانسته‌اند و در این باره مانند شیعه می‌اندیشند.
[۱۷۲] خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۵، ص۱۳۶ـ۱۳۷، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
[۱۷۳] محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج۹، ص۷۸، چاپ عبدالسلام هارون، قاهره (بی تا).
[۱۷۴] احمد بن عبداللّه طبری، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ج۱، ص۱۶، قاهره ۱۳۵۶، چاپ افست بیروت (بی تا).
[۱۷۵] ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی، ج۲، ص۱۴۲، فرائدالسمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمة من ذریتهم علیهم‌السلام، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت ۱۳۹۸ـ۱۴۰۰/ ۱۹۷۸ـ۱۹۸۰.
[۱۷۶] ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی، ج۲، ص۲۷۲، فرائدالسمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمة من ذریتهم علیهم‌السلام، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت ۱۳۹۸ـ۱۴۰۰/ ۱۹۷۸ـ۱۹۸۰.
[۱۷۷] علی بن عبداللّه سمهودی، جواهرالعقدین فی فضل الشرفین، ج۱، ص۲۴۳ـ ۲۵۴، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
[۱۷۸] ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقة، ج۱، ص۱۵۱، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
[۱۷۹] محمد عبدالرووف بن تاج العارفین مناوی، فیض القدیر: شرح الجامع الصغیر، ج۳، ص۱۴ـ ۱۵، (بیروت) ۱۳۹۱/۱۹۷۲.
[۱۸۰] میرحامد حسین، خلاصه عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج۲، ص۲۶۹ـ۳۱۹، (تلخیص و تعریب) بقلم علی حسینی میلانی، تهران ۱۴۰۵.


۱۳.۲ - نقدهای برخی به حدیث

از سوی دیگر، برخی علمای اهل‌سنّت این حدیث را از جهات مختلف نقد کرده‌اند.

۱۳.۲.۱ - نقد ابن جوزی و بخاری

مثلاً ابن جوزی
[۱۸۱] ابن جوزی، العلل المتناهیة فی الاحادیث الواهیة، ج۱، ص۲۶۹، چاپ خلیل میس، بیروت ۱۴۰۳.
سند آن را صحیح ندانسته و آن را در شمار روایات معلَّل ــ که در متن یا سند آن‌ها ضعف یا مشکلی وجود دارد ــ آورده و بخاری آن را بر ساخته کوفیان دانسته است.

۱۳.۲.۲ - نقد کلام ابن جوزی

ولی عده‌ای دیگر از عالمان اهل‌سنّت از داوری ابن جوزی و بی‌توجهی او به طرق متعدد این حدیث، اظهار شگفتی کرده، آن را ناشی از بی‌اطلاعی یا خطای او دانسته‌اند.
[۱۸۳] ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقة، ج۱، ص۲۲۸، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
[۱۸۴] محمد عبدالرووف بن تاج العارفین مناوی، فیض القدیر: شرح الجامع الصغیر، ج۳، ص۱۵، (بیروت) ۱۳۹۱/۱۹۷۲.

این منتقدان با در نظر گرفتن این‌که ابن جوزی در کتابش تنها از یک طریقِ حدیث نام برده و به « موضوع » بودن حدیث تصریح نکرده و آن را در کتاب الموضوعات خویش نیاورده، داوری وی را ناشی از ضعف همین طریق معیّن حدیث دانسته‌اند که با وجود طرق متعدد دیگر و به ویژه اختلاف نظر علما و رجال در مورد قدح راویان ، نمی تواند اعتبار حدیث را خدشه‌دار سازد.
[۱۸۵] میرحامد حسین، خلاصه عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج۲، ص۱۸ـ۵۷، (تلخیص و تعریب) بقلم علی حسینی میلانی، تهران ۱۴۰۵.

هم‌چنان‌که در جواب اشکال دوم، که به احمد بن حنبل نسبت داده شده، عمل خود او در نقل مکرر حدیث در مسند ، دلیلی بر رد این انتساب است.
[۱۸۶] میرحامد حسین، خلاصه عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج۲، ص۹ـ۱۶، (تلخیص و تعریب) بقلم علی حسینی میلانی، تهران ۱۴۰۵.

به علاوه، پر شماریِ طرق نقل این حدیث در آثار فریقین ، (شیعه و اهل‌سنّت ) موجب می‌شود تا تضعیف سندی این حدیث با برخورداری از تواتر راویان در تمام طبقات، به آن خدشه وارد نسازد.

۱۳.۳ - نقد بر دلالت حدیث

در نقد دلالت این حدیث، برخی از عالمان اهل‌سنّت در باب لزوم تمسک به اهلبیت و تبعیت از ایشان خدشه وارد کرده‌اند، در مصادیق اهلبیت نیز گفتگو کرده و آن را از انحصار پنج تن و فرزندان معیّنی از ایشان، خارج کرده و به تمام بنی‌هاشم تعمیم داده‌اند.
اگرچه ایراد اول را حتی عده‌ای از علمای اهل‌سنّت هم نپذیرفته‌اند، اما شاید مهم‌ترین تفاوت اهل‌سنّت و شیعه در تعیین مصادیق اهلبیت این باشد که شیعه به استناد احادیث فراوانی که بیش‌تر محدثان روایت کرده‌اند، مراد قطعی از اهلبیت را روشن می‌داند.
[۱۸۷] محمد بن حسن طوسی، تلخیص الشافی، ج۱، جزء ۲، ص۲۴۰ـ۲۴۲، چاپ حسین بحرالعلوم، قم ۱۳۹۴/۱۹۷۴.
[۱۸۸] میرحامد حسین، خلاصه عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج۲، ص۳۶۷ـ ۳۷۷، (تلخیص و تعریب) بقلم علی حسینی میلانی، تهران ۱۴۰۵.
[۱۸۹] محمدرضا حسینی جلالی، تدوین السنة الشریفة، ج۱، ص۱۲۵ـ۱۳۲، قم ۱۳۷۶ش.


۱۳.۴ - روایات معارض با حدیث

جدای از بحث سند و دلالت، در نقد این روایت بعضاً روایاتی معارض با آن مطرح شده است که به جای کتاب و عترت ، در آن‌ها از کتاب و سنت نام برده شده، یا روایات دیگری که لزوم تبعیت از سنت نبوی و سنّت خلفای راشدین را بیان می‌کنند.
[۱۹۰] میرحامد حسین، خلاصه عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج۲، ص۳۳۷، (تلخیص و تعریب) بقلم علی حسینی میلانی، تهران ۱۴۰۵.

از نظر عده‌ای، این دسته از روایات در مقابل حدیث ثقلین و برای کاستن از اهمیت و مقامِ اهلبیت، ساخته شده است؛ بنابراین، کوشیده‌اند تا با بررسی سند این دسته از روایات، ضعف آن‌ها رابنمایانند و در نهایت، به فرض صحت آنها، با ضمیمه کردن روایات دیگر، معنای آن را چنان تبیین کنند که باز هم بر ائمه دلالت کند.
[۱۹۱] میرحامد حسین، خلاصه عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج۲، ص۳۳۷ـ۳۶۴، (تلخیص و تعریب) بقلم علی حسینی میلانی، تهران ۱۴۰۵.
[۱۹۲] پانویس، محمدرضا حسینی جلالی، ج۱، ص۱۲۲ـ۱۲۴، تدوین السنة الشریفة، قم ۱۳۷۶ش.

به کار رفتن تعبیر «خلفای راشدین» در برخی از این روایات، در صحت انتساب آن‌ها تردید ایجاد می‌کند، زیرا ظاهراً این اصطلاح، پس از دوره خلافت آنان، به وجود آمده و متأخر از عصر پیامبر اکرم است، اما داوری در باره روایاتی که در آن‌ها به سنّت سفارش شده، دقت و تأمل بیشتری را می‌طلبد؛ ازاین رو، عده‌ای، از جمله وشنوی ،
[۱۹۳] قوام الدین محمد وشنوی، حدیث الثقلین، ج۱، ص۳۰، (تهران) ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
این دسته از احادیث را پذیرفته و آن‌ها را مستقل از حدیث ثقلین دانسته‌اند که با آن ناسازگار نیست.
اگرچه در طرح این روایات، هر روایتی را می‌توان روایت معارض در نظر گرفت،
[۱۹۵] میرحامد حسین، خلاصه عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج۲، ص۳۸۳ به بعد، (تلخیص و تعریب) بقلم علی حسینی میلانی، تهران ۱۴۰۵.
[۱۹۶] میرحامد حسین، خلاصه عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، (تلخیص و تعریب) بقلم علی حسینی میلانی، ج ۳، تهران ۱۴۰۵.
اما از تأمل در نزاع‌های کلامی در خصوص حدیث ثقلین، چنین بر می‌آید که عموم شبهات به همین موارد باز می‌گردد و پَسینیان سخنی بیش از پیشینیان در این باره ندارند.


باید توجه داشت که این حدیث نه تنها در بحث امامت و خلافت و موضوعات مرتبط با آن، بلکه در تفسیر پاره‌ای از آیات و مباحث کلامی دیگر نیز مورد استفاده بوده است.

۱۴.۱ - معنای حبل‌الله

چنان‌که در تفسیر « حبلُ‌اللّه » در آیه «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْل اللّه» موردتوجه مفسران قرار گرفته است.
[۱۹۸] فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۲، ص۸۰۵.
[۱۹۹] ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجنان و روح الجنان، ج۲، ص۱۲۹، چاپ ابوالحسن شعرانی و علی اکبر غفاری، تهران ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷.
[۲۰۰] ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، ج۱، ص۶۱۰، چاپ علی شیری، بیروت (بی تا).
[۲۰۱] سیوطی، الدرّ المنثور، ج۲، ص۲۶۹ـ۲۷۰.


۱۴.۲ - معنای المودة فی القربی

در تفسیر «المودّة فی القربی» در آیه ۲۳ شوری نیز برای بیان حق اهلبیت به آن استناد شده است.
[۲۰۳] ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، ج۴، ص۱۸۰ـ۱۸۱، چاپ علی شیری، بیروت (بی تا).





۱۵.۱ - تحریف ناپذیری قرآن

متکلمان شیعه در مبحث تحریف‌ناپذیری قرآن به این حدیث توجه نموده‌اند و با استناد به آن، روایات بر ساخته متعددی را که در باره این موضوع در منابع فریقین آمده است، نقد کرده‌اند.
[۲۰۴] ابوالقاسم خوئی، البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۲۲۹ـ۲۳۰، قم ۱۳۹۴/ ۱۹۷۴.


۱۵.۲ - حجیت اجماع اهلبیت

همچنین به عنوان یکی از مهم‌ترین ادله حجیت اجماع اهلبیت به این حدیث استناد شده است.
[۲۰۵] محمد بن حسن طوسی، تلخیص الشافی، ج۱، جزء ۲، ص۲۳۹، چاپ حسین بحرالعلوم، قم ۱۳۹۴/۱۹۷۴.
[۲۰۶] فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۷، ص۲۳۹ـ۲۴۰.
[۲۰۷] حسن بن یوسف علامه حلّی، نهج الحق و کشف الصدق، ج۱، ص۳۸۷ـ۳۹۶، بیروت ۱۹۸۲.
[۲۰۸] محمدرضا حسینی جلالی، تدوین السنة الشریفة، ج۱، ص۱۱۳ـ ۱۱۴، قم ۱۳۷۶ش.


۱۵.۳ - مباحث دیگر کلامی

به طور کلی می‌توان گفت که در بحث‌های حجیت حدیث اهلبیت و حجیت ظواهر قرآن و مطابقت آموزه‌های این دو، یا تقدم قرآن بر کلام معصومین ، این حدیث مورد استناد قرار گرفته است.
[۲۱۰] ابوالقاسم خوئی، البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۲۸۳، قم ۱۳۹۴/ ۱۹۷۴.



(۱) قرآن.
(۲) ابن ابی زینب، کتاب الغیبة، چاپ علی اکبر غفاری، تهران (۱۳۹۷).
(۳) ابن اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، قاهره ۱۲۸۰ـ۱۲۸۶، چاپ افست بیروت (بی تا).
(۴) ابن بابویه، امالی الصدوق، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۵) ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، چاپ مهدی لاجوردی، قم ۱۳۶۳ ش الف.
(۶) ابن بابویه، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ ش.
(۷) ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ ش ب.
(۸) ابن بابویه، معانی الاخبار، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ ش.
(۹) ابن جوزی، العلل المتناهیة فی الاحادیث الواهیة، چاپ خلیل میس، بیروت ۱۴۰۳.
(۱۰) ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقة، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
(۱۱) ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
(۱۲) ابن درید، کتاب جمهرة اللغة، چاپ رمزی منیربعلبکی، بیروت ۱۹۸۷ـ ۱۹۸۸.
(۱۳) ابن شاذان، مائة منقبة من مناقب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و الائمة من ولده علیهم‌السلام، چاپ محمدباقر ابطحی، قم ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۱۴) ابن شهر آشوب، متشابه القرآن و مختلفه، تهران ۱۳۲۸ ش، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
(۱۵) ابن طاووس، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، قم ۱۳۹۹.
(۱۶) ابن فارس.
(۱۷) ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، چاپ علی شیری، بیروت (بی تا).
(۱۸) ابن مردویه، مناقب علی بن ابی طالب، چاپ عبدالرزاق محمدحسین حرزالدین، قم ۱۳۸۰ ش.
(۱۹) ابن منظور، لسان العرب.
(۲۰) ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، چاپ فارس تبریزیان حسون، (قم) ۱۳۷۵ ش.
(۲۱) ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجنان و روح الجنان، چاپ ابوالحسن شعرانی و علی اکبر غفاری، تهران ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷.
(۲۲) محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، چاپ عبدالسلام هارون، قاهره (بی تا).
(۲۳) امین.
(۲۴) هاشم بن سلیمان بحرانی، البرهان فی تفسیرالقرآن، چاپ محمود بن جعفر موسوی زرندی، تهران ۱۳۳۴ ش.
(۲۵) چاپ افست قم (بی تا).
(۲۶) هاشم بن سلیمان بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام فی تعیین الامام من طریق الخاص و العام، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۱.
(۲۷) محمد بن اسماعیل بخاری، التاریخ الصغیر، چاپ محمود ابراهیم زاید، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۲۸) علی بن محمد بیاضی، الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم، چاپ محمدباقر بهبودی، (تهران) ۱۳۸۴.
(۲۹) محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۳۰) ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی، فرائدالسمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمة من ذریتهم علیهم‌السلام، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت ۱۳۹۸ـ۱۴۰۰/ ۱۹۷۸ـ۱۹۸۰.
(۳۱) محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، بیروت: دارالمعرفه، (بی تا).
(۳۲) محمدرضا حسینی جلالی، تدوین السنة الشریفة، قم ۱۳۷۶ش.
(۳۳) مرتضی حسینی فیروزآبادی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، بیروت ۱۴۰۴.
(۳۴) روح اللّه خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، صحیفة انقلاب: وصیت نامه سیاسی ـ الهی رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، تهران (۱۳۶۸ش).
(۳۵) ابوالقاسم خوئی، البیان فی تفسیرالقرآن، قم ۱۳۹۴/ ۱۹۷۴.
(۳۶) عبداللّه بن عبدالرحمان دارمی، سنن الدارمی، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
(۳۷) حسن بن محمد دیلمی، ارشاد القلوب، قم ۱۳۶۸ ش.
(۳۸) حسین راضی، سبیل النجاة فی تتمة المراجعات، در عبدالحسین شرف الدین، المراجعات، چاپ حسین راضی، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۳۹) علی بن عبداللّه سمهودی، جواهرالعقدین فی فضل الشرفین، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
(۴۰) سیوطی، الدرّ المنثور.
(۴۱) عبدالحسین شرف الدین، المراجعات، چاپ حسین راضی، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۴۲) محمد بن حسن صفار قمی، بصائرالدرجات فی فضائل آل محمد «ص»، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی، قم ۱۴۰۴.
(۴۳) طباطبائی، تفسیر المیزان.
(۴۴) سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴ـ ۱۴۰.
(۴۵) احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، چاپ محمدباقر موسوی خرسان، نجف ۱۳۸۶/۱۹۶۶.
(۴۶) فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان.
(۴۷) احمد بن عبداللّه طبری، ذخائر العقبی ' فی مناقب ذوی القربی '، قاهره ۱۳۵۶، چاپ افست بیروت (بی تا).
(۴۸) فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۴۹) محمد بن حسن طوسی، الامالی، قم ۱۴۱۴.
(۵۰) محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت (بی تا).
(۵۱) محمد بن حسن طوسی، تلخیص الشافی، چاپ حسین بحرالعلوم، قم ۱۳۹۴/۱۹۷۴.
(۵۲) حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین، چاپ حسین درگاهی، تهران ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۵۳) حسن بن یوسف علامه حلّی، نهج الحق و کشف الصدق، بیروت ۱۹۸۲.
(۵۴) علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، بیروت (۱۳۸۷)، چاپ افست قم (بی تا).
(۵۵) محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۸۰ـ۱۳۸۱، چاپ افست تهران (بی تا).
(۵۶) محمد بن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا).
(۵۷) خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
(۵۸) محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، علم الیقین فی اصول الدین، قم ۱۳۵۸ش.
(۵۹) علی بن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی، چاپ طیب موسوی جزائری، قم ۱۴۰۴.
(۶۰) سلیمان بن ابراهیم قندوزی، ینابیع الموَدَّةِ لِذَویِ القُربی، چاپ علی جمال اشرف حسینی، قم ۱۴۱۶.
(۶۱) کتاب الله و اهل البیت فی حدیث الثقلین، قم، دلیل ما، ۱۴۲۲.
(۶۲) کلینی، اصول کافی.
(۶۳) علی بن حسام الدین متقی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، چاپ بکری حیّانی و صفوة السقّا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۶۴) مجلسی، بحارالانوار.
(۶۵) مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۶۶) ابراهیم انیس و دیگران، المعجم الوسیط، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۷ ش.
(۶۷) محمد بن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، قم ۱۴۱۳.
(۶۸) محمد بن محمد مفید، کتاب الامالی، چاپ حسین استاد ولی و علی اکبر غفاری، قم ۱۴۰۳.
(۶۹) محمد عبدالرووف بن تاج العارفین مناوی، فیض القدیر: شرح الجامع الصغیر، (بیروت) ۱۳۹۱/۱۹۷۲.
(۷۰) میرحامد حسین، خلاصه عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، (تلخیص و تعریب) بقلم علی حسینی میلانی، تهران ۱۴۰۵.
(۷۱) محمد واعظ زاده خراسانی، حدیث الثقلین، در قوام الدین محمد وشنوی، حدیث الثقلین، (تهران) ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
(۷۲) محمد واعظ زاده خراسانی، «مصاحبه با حجة الاسلام و المسلمین محمد واعظ زاده خراسانی»، حوزه، سال ۸، ش ۱و۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰).
(۷۳) قوام الدین محمد وشنوی، حدیث الثقلین، (تهران) ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
(۷۴) علی بن ابوبکر هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.


۱. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۵، ص۱۳۷، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.    
۲. ابن درید، کتاب جمهرة اللغة، ج۱، ص۴۳۰، چاپ رمزی منیربعلبکی، بیروت ۱۹۸۷ـ ۱۹۸۸.
۳. محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج۹، ص۷۸، چاپ عبدالسلام هارون، قاهره (بی تا).
۴. ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۱۱۴.
۵. ابن فارس، ج۱، ص۳۸۲، پانویس ۱ و ۲.
۶. ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۱۱۵.
۷. ابن درید، کتاب جمهرة اللغة، ج۱، ص۴۳۰، چاپ رمزی منیربعلبکی، بیروت ۱۹۸۷ـ ۱۹۸۸.
۸. ابراهیم انیس و دیگران، المعجم الوسیط، ج۱، ص۹۸، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۷ ش.
۹. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۵، ص۱۳۷، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.    
۱۰. ابن درید، کتاب جمهرة اللغة، ج۱، ص۴۳۰، چاپ رمزی منیربعلبکی، بیروت ۱۹۸۷ـ ۱۹۸۸.
۱۱. ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۱۱۲.
۱۲. ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۱۱۵.
۱۳. نحل/سوره۱۶، آیه۷.    
۱۴. زلزال/سوره۹۹، آیه۲.    
۱۵. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۱۳.    
۱۶. الرحمن/سوره۵۵، آیه۳۱.    
۱۷. ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجنان و روح الجنان، ج۱۰، ص۳۹۶، چاپ ابوالحسن شعرانی و علی اکبر غفاری، تهران ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷.
۱۸. محمد بن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۱۱۲، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا).    
۱۹. ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، ج۴، ص۴۴۷، چاپ علی شیری، بیروت (بی تا).
۲۰. طباطبائی، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۰۶.    
۲۱. علی بن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی، ج۲، ص۳۴۵، چاپ طیب موسوی جزائری، قم ۱۴۰۴.    
۲۲. هاشم بن سلیمان بحرانی، البرهان فی تفسیرالقرآن، ج۴، ص۲۶۷، چاپ محمود بن جعفر موسوی زرندی، تهران ۱۳۳۴ ش.
۲۳. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۲، ص۱۳۶، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
۲۴. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۲، ص۱۹۶، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
۲۵. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۲، ص۲۱۹، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
۲۶. مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۳۹.    
۲۷. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۳، ص۴۱۲.    
۲۸. محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج۹، ص۷۸، چاپ عبدالسلام هارون، قاهره (بی تا).
۲۹. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۳۰۹.
۳۰. ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۱۱۴.
۳۱. فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، ج۵، ص۳۳۰، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۳۲. محمد واعظ زاده خراسانی، حدیث الثقلین، ج۱، ص۴۰ـ۴۲، در قوام الدین محمد وشنوی، حدیث الثقلین، (تهران) ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
۳۳. محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج۹، ص۷۸، چاپ عبدالسلام هارون، قاهره (بی تا).
۳۴. فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، ج۵، ص۳۳۰، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۳۵. ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۱۱۴.
۳۶. ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقة، ج۱، ص۱۵۰، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
۳۷. حسین راضی، سبیل النجاة فی تتمة المراجعات، ج۱، ص۱۷۱۹، در عبدالحسین شرف الدین، المراجعات، چاپ حسین راضی، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.    
۳۸. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۲، ص۱۸۷۳، حدیث ۳۶ـ۳۷، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۳۹. ابن حنبل، ج۳، ص۱۴، مسند الامام احمد بن حنبل، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
۴۰. ابن حنبل، ج۳، ص۱۷، مسند الامام احمد بن حنبل، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
۴۱. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۲۶، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
۴۲. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۵۹، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
۴۳. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۶۷، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
۴۴. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۷۱، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
۴۵. عبداللّه بن عبدالرحمان دارمی، سنن الدارمی، ج۱، ص۸۲۸، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
۴۶. محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۶۶۲ـ۶۶۳، حدیث ۳۷۸۶، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۴۷. محمد بن عیسی ترمذی، ج۵، ص۶۶۲ـ۶۶۳، حدیث ۳۷۸۸، سنن الترمذی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۴۸. سلیمان بن احمد طبرانی، ج۳، ص۱۸۰، حدیث ۳۰۵۲، المعجم الکبیر، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴ـ ۱۴۰.
۴۹. محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۰۹، بیروت: دارالمعرفه، (بی تا).
۵۰. سیوطی، الدرّ المنثور، ج۷، ص۳۰۱.
۵۱. ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی، فرائدالسمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمة من ذریتهم علیهم‌السلام، ج۲، ص۱۴۲ـ۱۴۷، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت ۱۳۹۸ـ۱۴۰۰/ ۱۹۷۸ـ۱۹۸۰.
۵۲. ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی، فرائدالسمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمة من ذریتهم علیهم‌السلام، ج۲، ص۲۵۰ـ ۲۵۱، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت ۱۳۹۸ـ۱۴۰۰/ ۱۹۷۸ـ۱۹۸۰.
۵۳. ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی، فرائدالسمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمة من ذریتهم علیهم‌السلام، ج۲، ص۲۶۷ـ۲۷۶، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت ۱۳۹۸ـ۱۴۰۰/ ۱۹۷۸ـ۱۹۸۰.
۵۴. سلیمان بن ابراهیم قندوزی، ینابیع الموَدَّةِ لِذَویِ القُربی، ج۱، ص۹۵۱۰۶، چاپ علی جمال اشرف حسینی، قم ۱۴۱۶.    
۵۵. علی بن حسام الدین متقی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱، ص۳۷۰ـ۳۸۹، چاپ بکری حیّانی و صفوة السقّا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۵۶. ابن اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج۲، ص۱۲، قاهره ۱۲۸۰ـ۱۲۸۶، چاپ افست بیروت (بی تا).
۵۷. میرحامد حسین، خلاصه عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج۱، ص۱۷ـ ۲۸، (تلخیص و تعریب) بقلم علی حسینی میلانی، تهران ۱۴۰۵.
۵۸. امین، ج۱، ص۳۷۰.
۵۹. محمد بن حسن صفار قمی، بصائرالدرجات فی فضائل آل محمد «ص»، ج۱، ص۴۱۲ـ ۴۱۴، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی، قم ۱۴۰۴.
۶۰. محمد بن مسعود عیاشی، ج۱، ص۵، حدیث ۹، کتاب التفسیر، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۸۰۱۳۸۱، چاپ افست تهران (بی تا).    
۶۱. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۲۹۴.    
۶۲. علی بن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی، ج۱، ص۱۷۳، چاپ طیب موسوی جزائری، قم ۱۴۰۴.    
۶۳. ابن بابویه، ج۱، ص۶۵، حدیث ۹۷، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ ش.
۶۴. ابن بابویه، معانی الاخبار، ج۱، ص۹۰۹۴، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ ش.    
۶۵. ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۳۴۲۴۱، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ ش ب.    
۶۶. محمد بن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، ج۱، ص۱۸۰، قم ۱۴۱۳.    
۶۷. محمد بن محمد مفید، کتاب الامالی، ج۱، ص۱۳۵، چاپ حسین استاد ولی و علی اکبر غفاری، قم ۱۴۰۳.    
۶۸. محمد بن حسن طوسی، الامالی، ج۱، ص۲۵۵، قم ۱۴۱۴.
۶۹. محمد بن حسن طوسی، الامالی، ج۱، ص۵۴۷، قم ۱۴۱۴.
۷۰. هاشم بن سلیمان بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام فی تعیین الامام من طریق الخاص و العام، ج۲، ص۳۲۱ـ۳۶۷، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۱.
۷۱. مجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۰۴۱۶۶.    
۷۲. قوام الدین محمد وشنوی، حدیث الثقلین، ج۱، ص۱۳ـ ۱۵، (تهران) ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
۷۳. کتاب الله و اهل البیت فی حدیث الثقلین، قم، ج۱، ص۴۳ـ ۱۴۲، دلیل ما، ۱۴۲۲.
۷۴. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۷، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
۷۵. ابن بابویه، ج۱، ص۲۳۵، حدیث ۴۶، کمال الدین و تمام النعمة، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ ش ب.    
۷۶. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۵، ص۱۸۱ـ۱۸۲، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
۷۷. ابن بابویه، ج۱، ص۲۴۰، حدیث ۶۰، کمال الدین و تمام النعمة، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ ش ب.    
۷۸. محمد بن عیسی ترمذی، ج۵، ص۶۶۳، حدیث ۳۷۸۸، سنن الترمذی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۷۹. ابن بابویه، ج۱، ص۲۳۵، حدیث ۴۸، کمال الدین و تمام النعمة، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ ش ب.    
۸۰. ابن بابویه، ج۱، ص۲۳۶ ۲۳۷، حدیث ۵۳، کمال الدین و تمام النعمة، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ ش ب.    
۸۱. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۵۹، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
۸۲. ابن بابویه، ج۲، ص۶۲، حدیث ۲۵۹، عیون اخبارالرضا، چاپ مهدی لاجوردی، قم ۱۳۶۳ ش الف.
۸۳. محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۰۹، بیروت: دارالمعرفه، (بی تا).
۸۴. ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی، فرائدالسمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمة من ذریتهم علیهم‌السلام، ج۲، ص۲۶۸، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت ۱۳۹۸ـ۱۴۰۰/ ۱۹۷۸ـ۱۹۸۰.
۸۵. مجلسی، ج۲۳، ص۱۳۱، حدیث ۶۴، بحارالانوار.
۸۶. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۶۷، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
۸۷. عبداللّه بن عبدالرحمان دارمی، سنن الدارمی، ج۱، ص۸۲۸، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
۸۸. مسلم بن حجاج، ج۲، ص۱۸۷۳، حدیث ۳۶، صحیح مسلم، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۸۹. ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی، ج۲، ص۲۵۰، فرائدالسمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمة من ذریتهم علیهم‌السلام، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت ۱۳۹۸ـ۱۴۰۰/ ۱۹۷۸ـ۱۹۸۰.
۹۰. ، ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی، ج۲، ص۲۶۸، فرائدالسمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمة من ذریتهم علیهم‌السلام، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت ۱۳۹۸ـ۱۴۰۰/ ۱۹۷۸ـ۱۹۸۰.
۹۱. محمد بن عیسی ترمذی، ج۵، ص۶۶۲، حدیث ۳۷۸۶، سنن الترمذی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۹۲. ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۳۹، حدیث ۵۸، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ ش ب.    
۹۳. ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۲۳۴، حدیث ۴۴، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ ش ب.    
۹۴. محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۰۹، بیروت: دارالمعرفه، (بی تا).
۹۵. محمد بن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، ج۱، ص۱۸۰، قم ۱۴۱۳.    
۹۶. علی بن ابوبکر هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج۹، ص۱۶۴، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۹۷. ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقة، ج۱، ص۱۵۰، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
۹۸. ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقة، ج۱، ص۲۲۸، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
۹۹. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۲۹۴.    
۱۰۰. ابن بابویه، ج۱، ص۲۷۸، حدیث ۲۵، کمال الدین و تمام النعمة، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ ش ب.    
۱۰۱. مجلسی، بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۱۷.    
۱۰۲. علی بن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی، ج۱، ص۱۷۳، چاپ طیب موسوی جزائری، قم ۱۴۰۴.    
۱۰۳. مجلسی، ج۳۷، ص۱۱۳۱۱۴، حدیث ۶، بحارالانوار.    
۱۰۴. محمد بن حسن صفار قمی، ج۱، ص۴۱۴، حدیث ۵، بصائرالدرجات فی فضائل آل محمد «ص»، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی، قم ۱۴۰۴.
۱۰۵. محمد بن محمد مفید، کتاب الامالی، ج۱، ص۱۳۵، چاپ حسین استاد ولی و علی اکبر غفاری، قم ۱۴۰۳.    
۱۰۶. مجلسی، ج۳۷، ص۱۲۱۱۲۲، حدیث ۱۵، بحارالانوار.    
۱۰۷. مجلسی، ج۴۴، ص۲۴۸۲۴۹، بحارالانوار.    
۱۰۸. علی بن حسام الدین متقی، ج۱، ص۱۸۷، حدیث ۹۴۸، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، چاپ بکری حیّانی و صفوة السقّا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۱۰۹. حسن بن محمد دیلمی، ارشاد القلوب، ج۲، ص۳۷۸، قم ۱۳۶۸ ش.
۱۱۰. ابن شاذان، مائة منقبة من مناقب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و الائمة من ولده علیهم‌السلام، ج۱، ص۱۶۱، چاپ محمدباقر ابطحی، قم ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۱۱۱. نهج البلاغه، خطبه ۸۷.
۱۱۲. کتاب الله و اهل البیت فی حدیث الثقلین، قم، ج۱، ص۳۹۶ـ۴۰۰، دلیل ما، ۱۴۲۲.
۱۱۳. مجلسی، بحارالانوار، ج۲۲، ص۲۲۳.    
۱۱۴. مجلسی، بحارالانوار، ج۲۲، ص۴۷۶.    
۱۱۵. مجلسی، بحارالانوار، ج۳۲، ص۲۲۳.    
۱۱۶. مجلسی، بحارالانوار، ج۳۸، ص۳۵ ۳۶.    
۱۱۷. مجلسی، بحارالانوار، ج۸۹، ص۸۱.    
۱۱۸. ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقة، ج۱، ص۱۵۰، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
۱۱۹. محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۶۶۲، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۱۲۰. احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۳۹۱، چاپ محمدباقر موسوی خرسان، نجف ۱۳۸۶/۱۹۶۶.    
۱۲۱. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۷۱، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
۱۲۲. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۲، ص۱۸۷۳، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۱۲۳. ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۳۴،، حدیث ۴۵، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ ش ب.    
۱۲۴. [http://lib.eshia.ir/۲۷۰۴۵/۱/۲۳۸/۵۵ ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۳۸، حدیث۵۵، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ ش ب.
۱۲۵. محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۰۹، بیروت: دارالمعرفه، (بی تا).]
۱۲۶. علی بن عبداللّه سمهودی، جواهرالعقدین فی فضل الشرفین، ج۱، ص۲۳۶، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
۱۲۷. محمد بن مسعود عیاشی، ج۱، ص۴، حدیث ۳، کتاب التفسیر، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۸۰۱۳۸۱، چاپ افست تهران (بی تا).    
۱۲۸. علی بن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی، ج ۱، ص ۱۷۳، چاپ طیب موسوی جزائری، قم ۱۴۰۴.    
۱۲۹. ابن بابویه، امالی الصدوق، ج۱، ص۶۲، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۱۳۰. ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی، فرائدالسمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمة من ذریتهم علیهم‌السلام، ج۲، ص۲۶۸، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت ۱۳۹۸ـ۱۴۰۰/ ۱۹۷۸ـ۱۹۸۰.
۱۳۱. محمد بن مسعود عیاشی، ج۱، ص۵، حدیث ۹، کتاب التفسیر، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۸۰۱۳۸۱، چاپ افست تهران (بی تا).    
۱۳۲. احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۲۱۶، چاپ محمدباقر موسوی خرسان، نجف ۱۳۸۶/۱۹۶۶.    
۱۳۳. حسن بن محمد دیلمی، ارشاد القلوب، ج۲، ص۳۴۰، قم ۱۳۶۸ ش.
۱۳۴. ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقة، ج۱، ص۱۵۰، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
۱۳۵. محمد بن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، ج۱، ص۱۸۰، قم ۱۴۱۳.    
۱۳۶. ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقة، ج۱، ص۱۵۰، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
۱۳۷. عبدالحسین شرف الدین، المراجعات، ج۱، ص۷۴، چاپ حسین راضی، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.    
۱۳۸. میرحامد حسین، خلاصه عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج۲، ص۲۶۹ـ۳۶۷، (تلخیص و تعریب) بقلم علی حسینی میلانی، تهران ۱۴۰۵.
۱۳۹. امین، ج۱، ص۳۶۱ـ۳۷۰.
۱۴۰. مرتضی حسینی فیروزآبادی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج۲، ص۶۱ـ۶۲، بیروت ۱۴۰۴.
۱۴۱. ابن ابی زینب، کتاب الغیبة، ج۱، ص۴۱۴۲، چاپ علی اکبر غفاری، تهران (۱۳۹۷).    
۱۴۲. ابن ابی زینب، کتاب الغیبة، ج۱، ص۵۱ ۵۵، چاپ علی اکبر غفاری، تهران (۱۳۹۷).    
۱۴۳. ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۳۴۲۴۴، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ ش ب.    
۱۴۴. ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۹۴ ۹۵، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ ش ب.    
۱۴۵. محمد بن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، ج۱، ص۱۸۰، قم ۱۴۱۳.    
۱۴۶. محمد بن محمد مفید، کتاب الامالی، ج۱، ص۱۳۵، چاپ حسین استاد ولی و علی اکبر غفاری، قم ۱۴۰۳.    
۱۴۷. ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، ج۱، ص۱۸۱، چاپ فارس تبریزیان حسون، (قم) ۱۳۷۵ ش.
۱۴۸. محمد بن حسن طوسی، تلخیص الشافی، ج۱، جزء ۲، ص۲۴۵، چاپ حسین بحرالعلوم، قم ۱۳۹۴/۱۹۷۴.
۱۴۹. ابن شهر آشوب، متشابه القرآن و مختلفه، ج۲، ص۵۷، تهران ۱۳۲۸ ش، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
۱۵۰. ابن طاووس، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، ج۱، ص۱۱۳۱۲۲، قم ۱۳۹۹.    
۱۵۱. حسن بن یوسف علامه حلّی، نهج الحق و کشف الصدق، ج۱، ص۲۲۵ـ ۲۲۸، بیروت ۱۹۸۲.
۱۵۲. حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین، ج۱، ص۴۲۶، چاپ حسین درگاهی، تهران ۱۴۱۱/۱۹۹۱.    
۱۵۳. حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین، ج۱، ص۳۳۵، چاپ حسین درگاهی، تهران ۱۴۱۱/۱۹۹۱.    
۱۵۴. علی بن محمد بیاضی، الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم، ج۲، ص۱۰۱ـ۱۰۲، چاپ محمدباقر بهبودی، (تهران) ۱۳۸۴.
۱۵۵. ابن مردویه، مناقب علی بن ابی طالب، ج۱، ص۲۲۸، چاپ عبدالرزاق محمدحسین حرزالدین، قم ۱۳۸۰ ش.    
۱۵۶. محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، علم الیقین فی اصول الدین، ج۱، ص۵۴۴ ـ۵۴۶، قم ۱۳۵۸ش.
۱۵۷. هاشم بن سلیمان بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام فی تعیین الامام من طریق الخاص و العام، ج۲، ص۳۰۴ـ۳۶۷، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۱.
۱۵۸. میرحامد حسین، خلاصه عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج۱، ص۱ـ۳، (تلخیص و تعریب) بقلم علی حسینی میلانی، تهران ۱۴۰۵.
۱۵۹. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۰۵.    
۱۶۰. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۵۹.    
۱۶۱. کلینی، اصول کافی، ج۳، ص۴۲۳.    
۱۶۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰، ص۱۶۰.    
۱۶۳. مجلسی، بحارالانوار، ج۳۶، ص۴۰۸.    
۱۶۴. مجلسی، ج۲، ص۲۲۵، حدیث ۳، بحارالانوار.    
۱۶۵. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰، ص۳۶۹.    
۱۶۶. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۶۷، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
۱۶۷. مسلم بن حجاج، ج۲، ص۱۸۷۳، حدیث ۳۶، صحیح مسلم، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۱۶۸. عبدالحسین شرف الدین، المراجعات، ج۱، ص۷۱ ۷۶، چاپ حسین راضی، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.    
۱۶۹. محمد واعظ زاده خراسانی، حدیث الثقلین، ج۱، ص۳۹ـ۴۰، در قوام الدین محمد وشنوی، حدیث الثقلین، (تهران) ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
۱۷۰. محمد واعظ زاده خراسانی، «مصاحبه با حجة الاسلام و المسلمین محمد واعظ زاده خراسانی»، ج۱، ص۲۲۲ـ ۲۲۳، حوزه، سال ۸، ش ۱و۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰).
۱۷۱. روح اللّه خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، ج۱، ص۱، صحیفة انقلاب: وصیت‌نامه سیاسی ـ الهی رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران، تهران (۱۳۶۸ش).
۱۷۲. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۵، ص۱۳۶ـ۱۳۷، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
۱۷۳. محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج۹، ص۷۸، چاپ عبدالسلام هارون، قاهره (بی تا).
۱۷۴. احمد بن عبداللّه طبری، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ج۱، ص۱۶، قاهره ۱۳۵۶، چاپ افست بیروت (بی تا).
۱۷۵. ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی، ج۲، ص۱۴۲، فرائدالسمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمة من ذریتهم علیهم‌السلام، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت ۱۳۹۸ـ۱۴۰۰/ ۱۹۷۸ـ۱۹۸۰.
۱۷۶. ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی، ج۲، ص۲۷۲، فرائدالسمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمة من ذریتهم علیهم‌السلام، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت ۱۳۹۸ـ۱۴۰۰/ ۱۹۷۸ـ۱۹۸۰.
۱۷۷. علی بن عبداللّه سمهودی، جواهرالعقدین فی فضل الشرفین، ج۱، ص۲۴۳ـ ۲۵۴، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
۱۷۸. ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقة، ج۱، ص۱۵۱، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
۱۷۹. محمد عبدالرووف بن تاج العارفین مناوی، فیض القدیر: شرح الجامع الصغیر، ج۳، ص۱۴ـ ۱۵، (بیروت) ۱۳۹۱/۱۹۷۲.
۱۸۰. میرحامد حسین، خلاصه عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج۲، ص۲۶۹ـ۳۱۹، (تلخیص و تعریب) بقلم علی حسینی میلانی، تهران ۱۴۰۵.
۱۸۱. ابن جوزی، العلل المتناهیة فی الاحادیث الواهیة، ج۱، ص۲۶۹، چاپ خلیل میس، بیروت ۱۴۰۳.
۱۸۲. محمد بن اسماعیل بخاری، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۳۰۲، چاپ محمود ابراهیم زاید، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.    
۱۸۳. ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقة، ج۱، ص۲۲۸، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
۱۸۴. محمد عبدالرووف بن تاج العارفین مناوی، فیض القدیر: شرح الجامع الصغیر، ج۳، ص۱۵، (بیروت) ۱۳۹۱/۱۹۷۲.
۱۸۵. میرحامد حسین، خلاصه عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج۲، ص۱۸ـ۵۷، (تلخیص و تعریب) بقلم علی حسینی میلانی، تهران ۱۴۰۵.
۱۸۶. میرحامد حسین، خلاصه عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج۲، ص۹ـ۱۶، (تلخیص و تعریب) بقلم علی حسینی میلانی، تهران ۱۴۰۵.
۱۸۷. محمد بن حسن طوسی، تلخیص الشافی، ج۱، جزء ۲، ص۲۴۰ـ۲۴۲، چاپ حسین بحرالعلوم، قم ۱۳۹۴/۱۹۷۴.
۱۸۸. میرحامد حسین، خلاصه عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج۲، ص۳۶۷ـ ۳۷۷، (تلخیص و تعریب) بقلم علی حسینی میلانی، تهران ۱۴۰۵.
۱۸۹. محمدرضا حسینی جلالی، تدوین السنة الشریفة، ج۱، ص۱۲۵ـ۱۳۲، قم ۱۳۷۶ش.
۱۹۰. میرحامد حسین، خلاصه عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج۲، ص۳۳۷، (تلخیص و تعریب) بقلم علی حسینی میلانی، تهران ۱۴۰۵.
۱۹۱. میرحامد حسین، خلاصه عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج۲، ص۳۳۷ـ۳۶۴، (تلخیص و تعریب) بقلم علی حسینی میلانی، تهران ۱۴۰۵.
۱۹۲. پانویس، محمدرضا حسینی جلالی، ج۱، ص۱۲۲ـ۱۲۴، تدوین السنة الشریفة، قم ۱۳۷۶ش.
۱۹۳. قوام الدین محمد وشنوی، حدیث الثقلین، ج۱، ص۳۰، (تهران) ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
۱۹۴. مجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۶۲۱۶۴.    
۱۹۵. میرحامد حسین، خلاصه عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج۲، ص۳۸۳ به بعد، (تلخیص و تعریب) بقلم علی حسینی میلانی، تهران ۱۴۰۵.
۱۹۶. میرحامد حسین، خلاصه عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، (تلخیص و تعریب) بقلم علی حسینی میلانی، ج ۳، تهران ۱۴۰۵.
۱۹۷. آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۳.    
۱۹۸. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۲، ص۸۰۵.
۱۹۹. ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجنان و روح الجنان، ج۲، ص۱۲۹، چاپ ابوالحسن شعرانی و علی اکبر غفاری، تهران ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷.
۲۰۰. ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، ج۱، ص۶۱۰، چاپ علی شیری، بیروت (بی تا).
۲۰۱. سیوطی، الدرّ المنثور، ج۲، ص۲۶۹ـ۲۷۰.
۲۰۲. شوری/سوره۴۲، آیه۲۳.    
۲۰۳. ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، ج۴، ص۱۸۰ـ۱۸۱، چاپ علی شیری، بیروت (بی تا).
۲۰۴. ابوالقاسم خوئی، البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۲۲۹ـ۲۳۰، قم ۱۳۹۴/ ۱۹۷۴.
۲۰۵. محمد بن حسن طوسی، تلخیص الشافی، ج۱، جزء ۲، ص۲۳۹، چاپ حسین بحرالعلوم، قم ۱۳۹۴/۱۹۷۴.
۲۰۶. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۷، ص۲۳۹ـ۲۴۰.
۲۰۷. حسن بن یوسف علامه حلّی، نهج الحق و کشف الصدق، ج۱، ص۳۸۷ـ۳۹۶، بیروت ۱۹۸۲.
۲۰۸. محمدرضا حسینی جلالی، تدوین السنة الشریفة، ج۱، ص۱۱۳ـ ۱۱۴، قم ۱۳۷۶ش.
۲۰۹. محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت (بی تا).    
۲۱۰. ابوالقاسم خوئی، البیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۲۸۳، قم ۱۳۹۴/ ۱۹۷۴.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حدیث ثقلین»، شماره۴۲۶۱.    






جعبه ابزار