بهشت در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بهشت در لغت ریشهی اوستایی دارد و به معنای خوشتر، نیکوتر،
جهان بهتر (
فردوس، خلد، جنت). جای خوش
آب و
هوا، فراوان
نعمت و آراسته است که نیکوکاران پس از
مرگ در آن جاودان باشند.
قرآن کریم در مقام ترسیم چهره و ویژگیهای بهشت و بهشتیان آیات فراوانی را اختصاص داده است؛ مانند:
۱ـ باغهای طربانگیز که زیر درختان آن نهرها جاری است. این بیان
حدود ۷۰ بار در قرآن آمده است.
۲ـ درختان و سایههای آن مانند میوههایش همیشگی است: «اکلها دائم و ظلها».
۳ـ
فرشتگان بر بهشتیان وارد میشوند و
سلام و
تحیت میگویند.
۴ـ لباسهای آنان از حریر و پرنیان است.
۵ـ بر تختها تکیه زده، نه
آفتاب سوزان میبینند و نه سرما.
۶ـ سایه درختان بهشتی بر سر بهشتیان و میوههایش در دسترس آنان است.
۷ـ ساقیان زیبارو و حوریان با جامهای سیمین و بلورین بر آنان دور میزنند.
۸ـ شرابهایی مینوشند که طبعش چون
زنجبیل و عطرآگین است.
۹ـ چشمه
سلسبیل در آن جاست.
۱۰ـ جهانی است بزرگ و کشوری است پر نعمت.
۱۱ـ لباسشان از استبرق و دستبندهایشان نقره فام است.
۱۲ـ ساقی شرابشان پروردگار، و شرابشان طاهر و پاک است.
۱۳ـ در رخسارشان شادمانی نعمتهای بهشتی پایدار است.
۱۴ـ شرابشان ناب و سر به مهر و دست نخورده است.
۱۵ـ ترکیب طبع آن
شراب این که به
مشک مهر کردهاند و از عالم بالا است: «و مزاجه من تسنیم».
برخی از چشمههای بهشتی خالص و ناب است، مانند چشمه تسنیم و برخی از چشمهها مزیجی و امتزاجی از تسنیم دارد مانند چشمهی رحیق.
۱۶ـ آبهای بهشت هیچگاه گندیده نمیشود و طعمش تغییر نمیکند.
۱۷ـ نهرهایی از شراب ناب که برای نوشندگان لذتبخش است و چشمههایی از
شیر که طعمش تغییر نیابد و چشمههایی از
عسل مصفا در آن جاست.
۱۸ـ جایگاه
امن،
امان و سلامتی است.
۱۹ـ در آن جا برای بهشتیان از همهی میوهها به اضافه لطف و بخشش پروردگارشان هست.
و آنچه که
انسان بخواهد و چشمها را به شوق و لذت اندازد مهیاست و انسان در آن جاوید باشد: «و فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین و انتم فیها خالدون».
گفتنی است قرآن در اوصاف بهشت و همچنین در ویژگیهای جهنم، به بیان آن دسته از مطالبی که برای همگان قابل ادراک است پرداخته، با بیان نمونههایی که در این جهان وجود دارد مطلب را نزدیک ساخته است و گرنه، نظام
آخرت با نظام
دنیایی تفاوت اساسی دارد و واژهی
دنیایی توان
تفسیر کنه آن را ندارد؛ آنسان که جنین در رحم مادر توان درک واقعیتهای خارج از رحم را ندارد. از این رو
قرآن در موارد زیاد به مثال و نمونه اکتفا کرده، میفرماید: «مثل الجنة التی وعد المتقون تجری من تحتها الانهار»
و «مثل الجنة التی وعد المتقون فیها انهار من ماء غیر آسن...»
وگرنه نعمتهایی فراهم آورده است که از دسترس فهم و ادراک بشر خارج و خرد را توان
تعقل آنها نیست، بلکه هیچ کس بر آنها آگاه نیست: «فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قرة اعین جزاء بما کانوا یعملون»؛
هیچ کس نمیداند که
پاداش نیکوکاریش چه نعمتها و لذتهای روشنیبخش دل و دیده است و در
عالم غیب برای او چه ذخیره شده است. با این که میدانیم قرآن مقام و مرتبه رضا و
خشنودی خداوند را نسبت به بسیاری از مقامها برتر به شمار آورده است: «و رضوان من الله اکبر ذلک هو الفوز العظیم».
بنابراین، نعمتها و لذتهای بینهایت که روشنیبخش دل و دیده است به مراتب باید برتر از مقام رضا باشد.
امام خمینی با استناد به برخی آیات و روایات، ویژگیهایی برای بهشت و جهنم برمیشمارد و بر این باور است اهل بهشت دارای لذتهای جسمانی و روحانی هستند و حتی اولیای الهی که به مرتبه بالای تجرد عقلانی رسیدهاند، جسم و وجود برزخی دارند و از لذتهای جسمانی در بهشت برخوردارند.
به باور ایشان بهشت و نعمتهای آن قابلمقایسه با نعمتهای
دنیایی نیست، بلکه تمام
دنیا در مقابل یک تار از حلههای بهشتی قابلمقایسه نیست
و ادراک و فهم انسان از آن نعمتها بهمانند کوری است که زیباییهای
دنیا را برای او وصف میکنند
بلکه برخی اهل معرفت بر این اعتقادند ازآنجا که عالم آخرت دار تزاحم نیست، لذتها و شهواتی که در بهشت است همه لذتها را به همراه دارد. برای مثال لذتهایی که با گوش درک میشوند لذتهایی که مربوط به دیدن است را نیز به همراه دارد.
امام خمینی با استناد به روایتی معتقد است اهل بهشت میتوانند؛ مانند خداوند سلطنت کنند و این سلطنت و قدرت الهی که به بندگان داده میشود به این جهت است که آنان اراده و هواهای نفسانی خود در
دنیا ترک کرده و اراده حق را در مملکت وجود خود نافذ کردهاند و این سبب میشود که حقتعالی اراده آنان را در عالم آخرت نافذ کند و آنان را مثل اعلای خود قرار دهد و این یکی از اسرار عبادت است که قوای ملکی و ملکوتی انسان مسخر اراده الهی میگردد.
همچنین ایشان از جمله ویژگیهای جهنم را شعور و ادراک آتش جهنم میداند یعنی
آتش جهنم دارای حیات است و از روی شعور و ادراک، اهلش را عذاب میدهد
از دیگر ویژگیهای جهنم احاطه آتش جهنم است؛ زیرا آتش در
دنیا محیط بر سطح بوده و با باطن اشیا تماس ندارد برخلاف آتش جهنم که محیط بر ظاهر و باطن است و چنین آتشی در
دنیا تصویر ندارد.
مقام رضا نازلتر از مقام تسلیم محض است و
کمال تسلیم برتر از کمال رضاست. البته در اینگونه از مقامها مجالی برای التذاد، توجه به لذت و مانند آن مطرح نیست، بلکه
زمینه انقطاع از ماسوی الله و برتر از آن، یعنی کمال انقطاع فراهم است که از محدودهی بحث کنونی بیرون است.
همانطور که برای پرهیزکاران کامل مقامهایی است که اوج آنها نامعلوم است، برای تبهکاران لدود، عنود و کنود درکاتی است که عمق حفره آنها معلوم نیست و کیفیت تعذب
نفس پلید آنان در آن حفره معلوم نیست؛ چنان که ظاهر جملهی «و بدا لهم من الله ما لم یکونوا یحتسبون»؛
و آنچه تصورش را نمیکردند، از جانب خدا برایشان آشکار گردید، از چنین مکان سحیفی خبر میدهد.
انسانی که نشئهی مادهی عنصری زندگی میکند بسیاری از داوریها و انتظارات او هم صبغهی عنصری و مادی دارد. او برای هر چیز، جا و
مکان مادی تصور میکند و فرآیند همه امور را در راستای
زمان و مکان طبیعی مینگرد. حال اگر از او پرسیده شود جای مسالهی ۴=۲+۲ کجاست، یا جای معادلهی ۹=X+۴ کجاست؟ خواهد گفت: این مسالهای ریاضی یا معادلهای جبری است و نمیتواند جایی داشته باشد. امری است که جنبهی متافیزیکی دارد و خارج از محدوده
تاریخ و مکان، بلکه اساسا
علوم و دانشهای بشری ذاتا مجرد از ماده است و
زمان و مکان ندارد و از
جان انسان بیرون نیست. از این رو با رفتن
روح از بدن
علوم هم همراه او میشوند. بهشت و جهنم نیز از محدودهی تاریخ
دنیایی و
زمان و مکان خارج است و قبل، بعد، کی و کجای دنیوی بر نمیدارد، و چنانچه ما بخواهیم آنها را تصور کنیم باید به تعبیرهای قرآن و
احادیث معصومین (علیهمالسّلام) رو آورده بگوییم:
بهشت نزد سدرة المنتهی است.
در احادیث فراوانی «سدرة المنتهی»، «جنة الماوی»، «
عرش»، «
کرسی»، «
معراج» و «ملکوت» همه کنار هم قرار گرفته است؛ یعنی همه در آسمانها قرار گرفته است.
فراوانی روایات در این
زمینه موجب قطع میشود که معنای محسوس و ظاهری واژههای عرش و کرسی و مانند آنها مراد نیست. بنابراین، چه مانع دارد که از دیدگاه روایات فراوان بهشت و دوزخ را همراه
دنیا و بعد از
دنیا موجود بدانیم؛ چنان که حارثة بن مالک آنها را دید و از آنها خبر داد و
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ائمه طاهرین (علیهمالسّلام) از آن خبر دادند و قرآن میفرماید: «و ازلفت الجنة للمتقین غیر بعید»؛
بهشت برای پرهیزکاران نزدیک شده و هیچ دور نیست. از این رو مفسران گفتهاند «ازلفت» بدان معنا نیست که در آینده، نزدیک میشود و تعبیر از آینده به فعل ماضی برای آن باشد که مستقبل محقق الوقوع در حکم ماضی است، بلکه حقیقة موجود و این موجود خارجی نزدیک شده است. همچنین است واژهی «اعدت».
صالح بن سعید گوید: بر حضرت ابوالحسن سوم،
امام علی النقی (علیهالسّلام) وارد شدم و عرض کردم: فدایت گردم
هدف آنان (
بنی عباس) در همه کار، خاموش ساختن
نور شماست. در حق شما کوتاهی میکنند تا به حدی که شما را در کاروانسرای پست و سرای گدایان (خان الصعالیک) جای دادهاند!!.
امام دهم (علیهالسّلام) فرمود: ای پسر سعید
معرفت تو در حق ما همین اندازه است؟! سپس با
دست مبارک اشاره کرد و فرمود: بنگر. وقتی نظر کردم دیدم باغهای سرسبز، با طراوات و شگفتیزا که در میان آنها حوریان خوشبو و عطرآگین چونان لؤلؤ، پرندگان، آهوان، جویبارهای جوشنده و... چنان که مرا مدهوش ساخت و چشمم خیره ماند. آن گاه فرمود: ما هر جا باشیم اینها برایمان آماده است و در کاروانسرای گدایان نخواهیم بود.
میتوان گفت امام دهم، حضرت هادی (علیهالسّلام) در واقع درجه و گوشهای از
بهشت را به صالح نموده است و او
ملکوت را به مشاهده نشسته و در حالی که همین بدن عنصری را داشت همراه
امام (علیهالسّلام) به
آسمان سیر معنوی کرد و به «جنة الماوی» و نزد «سدرة المنتهی» عروج روحی کرده است.
قرآن کریم درباره
قیامت نیز میفرماید: «انهم یرونه بعیدا ـ و نراه قریبا»؛
کافران آن را دور، ولی ما آن را نزدیک میبینیم: «اقتربت الساعة»؛
قیامت نزدیک است؛ چون کافران قیامت را در طول
زمان ارزیابی میکردند و میگفتند: اگر راست باشد بعد از
زمان دنیا آفریده و برپا خواهد گردید. قرآن میفرماید: چنین نیست و اگر صلاح بود میدیدند که هم اکنون
آتش زبانه میکشد و جهنمیان معذبند؛ آنگونه که حارثة بن مالک دید و از آن
خبر داد.
بنابراین دیدگاه نباید بهشت و
جهنم و بسیاری از معارف قطعی اسلام را در چهارچوب
زمان و مکان
دنیایی ارزیابی کرد. آنها آسمانی است و اندیشهی آسمانی میطلبد و برای نامحرمان هرگز درهای آسمان گشوده نخواهد شد؛ چنان که قرآن کریم دربارهی مکذبان آیات الهی میفرماید: «ان الذین کذبوا بآیاتنا و استکبروا عنها لا تفتح لهم ابواب السماء و لا یدخلون الجنة»؛
آنان که آیات خدا را
تکذیب کنند و از سر
تکبر و نخوت بر آنها سر فرود نیاورند هرگز درهای آسمان بر روی آنان گشوده نشود و به بهشت وارد نمیشوند. بنابراین، مراد از آسمانها همان مقام یا مقامهای عالی انسانیت است که بهشت را در خود جای داده است، نه این فضای بیکران و جای گردش کهکشانها و اجرام مادی و اگر مراد از آسمان، جهان اجرام باشد، کافران امروزه آن را گشوده و به آن راه یافتهاند. بنابراین، ابواب آسمانها، درهای ظاهری فضا نیست، بلکه درهای فضای ملکوت است که بر
کافران هیچگاه گشوده نمیشود.
گویا هنوز جامعه بشری به آن درجه از رشد و تکامل نرسیده است که
حقیقت معاد و مسائل مربوط به آن، مانند بهشت، جهنم، کیفیت برزخ، وجود برزخی، جسم برزخی، جسم اخروی را برای آنان بتوان رسما تدریس کرد. هر مساله زمانی میطلبد.«بیان
استاد علامه طباطبایی ـ قدس سره.»
غرض آن که، نباید تصور کرد
بهشت و جهنم از
انسان جداست، بلکه به مجرد مردن پردهها کنار میرود و
انسان یکباره خود را در بهشتی میبیند که وسعتش آسمانها و
زمین است و برای انسان آماده شده است: «و جنة عرضها السماوات و الارض اعدت للمتقین».
بهشت همراه با انسان به بهشت بزرگ
جهان آخرت مرتبط است.
این در حالی است که هنوز تشییعکنندگان باخبر نشدهاند تا
بدن مرده را به گورستان بسپارند.
گفتنی است که گروهی، مسائل یاد شده را در آسمانهای ظاهری و آن هم بر پایهی
هیئت بطلمیوسی میدانستند. از این رو در
توجیه و تفسیر آنها به تکاپو میافتادند و با خرق و التیام روبرو میشدند؛ زیرا
افلاک نهگانه موهوم به آنان
اجازه ورود نمیداد. پس با افلاک دست و پنجه نرم میکردند، گاهی مغلوب شده و گاهی چیره میگشتند و توجهی به آسمان معارف نمیکردند؛ گرچه آسمان را از سمو و رفعت میگرفتند اما کاربرد آن را در فرآیند آسمانهای ظاهری خلاصه میکردند. از این رو با مشکلات بیشماری روبرو میشدند. شگفتا هنوز در جستجوی راه حل بودند که سقف هیئت بطلمیوسی بر سر آنان فرو ریخت و زیر آوارهای فرو ریخته اوهام «رب ارجعون»
میگفتند.
در پایان این بخش سخن را با حدیثی از پیامبر خاتم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ختم میکنیم. به نقل
امام صادق (علیهالسّلام) پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «ما بین بیتی و منبری روضة من ریاض الجنة و منبری علی ترعة من ترع الجنة و قوائم منبری ربت فی الجنة. قال: قلت: «هی روضة الیوم»؟ قال: «نعم، لو کشف الغطاء لرایتم»؛
میان
خانه من و
منبر من باغی از باغهای بهشت است... گویند: گفتم: آیا هم اکنون موجود است؟ فرمود آری اگر پرده برداشته شود خواهید دید. بنابراین، برای بهشت مکانی که با جهان ماده مزاحم باشد، نیست.
اینگونه از
ادله نقلی، تمثل بهشت یا ظهور آن را در
زمین خاص و
زمان مخصوص ارائه میکند و چون وجود مثالی از سنخ وجود طبیعی نیست، بلکه در طول آن است لذا جریان تداخل اجرام، تزاحم اجسام، تمانع ابعاد و مانند آن مطرح نخواهد شد.
بهشت؛
آب چشمه بهشت (قرآن)؛
آب روان بهشت (قرآن)؛
آب زلال بهشت (قرآن)؛
آبشارهای بهشت (قرآن)؛
آرزوی بهشت (قرآن)؛
آسایش بهشتیان (قرآن)؛
آسایش بهشتیان (قرآن).
•
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «بهشت در قرآن» ۹۴/۱۲/۰۹. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.