استخوان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
استخوان از اجزاء معروف بدن است.
از استخوان در باب هاى
طهارت،
نکاح،
قصاص و
دیات، سخن رفته است.
۱) تكّه ی جدا شده از
مردار كه مانند استخوان،
روح و حیات ندارد، پاك است، مگر آن كه استخوان حیوان
نجس العین مانند سگ باشد.
۲) به
قول مشهور، تماس با عضو استخوان دار جدا شده از بدن انسان- اعم از زنده ومرده- پیش از
غسل آن عضویا
غسل میّت، موجب
غسل مسّ میّت مىشود.
امام خمینی در
تحریرالوسیله دراینرابطه مینویسد: «قطعهای که از بدن
انسان زنده جدا شده،
مسّ آن مانند مسّ میّت، موجب غسل است درصورتیکه دارای استخوان باشد نه خالی از آن و
احتیاط (مستحب) آن است که استخوان تنها، به گوشت دارای استخوان ملحق باشد، اگرچه بنابر اقوی ملحق نیست. اما قطعهای که از
بدن میّت جدا شده باشد مسّ هر چیزی که در وقت
اتصال به میّت غسل داشته باشد، در وقت جدا بودن از آن هم غسل دارد.»
و «اگر عضوی از بدن انسان زنده،
خشک شده و بهطورکلی بیروح شود مادامیکه به بدن
متّصل است، مسّ آن غسل ندارد و بعد از جداشدن از بدن در صورتی مسّ آن غسل دارد که دارای استخوان باشد وگرنه محل اشکال است. و همچنین اگر عضوی بریده شده و به بدن و لو با پوست متصل باشد مسّ آن غسل ندارد و پس از جداشدن در صورتی مسّ آن غسل دارد که دارای استخوان باشد.»
۳)در
وجوب غسل، در تماس با استخوان جدا شده از انسان مرده پیش از
غسل، یا استخوان جدا شده از انسان زنده اختلاف است.
۴)
واجب است عضواستخواندار باقى مانده از میّت، پس از
غسل، در پارچهاى پیچیده و
دفن شود، ولى چنانچه استخوان قسمت سینه نباشد،
نماز خواندن بر آن
واجب نیست.
۵)
تصریح كلمات برخى فقها و ظاهر كلمات برخى دیگر،
الحاق استخوان بدون گوشت به استخوان همراه با گوشت در
حکم یاد شده است.
۶) استنجاء به استخوان جایز نیست.
>
در تحریرالوسیله آمده است: استنجاء با چیزهایی که دارای
احترام میباشند،
حرام است و همچنین است بنابر
احتیاط (واجب) با استخوان و سرگین، و اگر با این چیزها خصوصاً با استخوان و سرگین استنجاء کند پاک شدن آن، محل
اشکال است، بلکه پاک شدن مخرج غائط بهوسیله مسح با هر چیزی حتی سنگ و امثال آن محل اشکال است، البته استنجاء با غیر اشیاء محترمه و غیر استخوان و سرگین بدون اشکال موجب
عفو (از نجاست) است.
۷) دست مالیدن به مخرج بول در وقت شستن واجب نیست. ولی اگر احتمال بدهد که با بول،
مذی خارج شده احتیاط (واجب) آن است که دست هم بکشد.
شكستن استخوان
عقیقه،
مکروه است.
در موردى كه
قصاص، موجب
تغریر مىشود یعنى مواردى كه در صورت
قصاص بیش از مقدار
جنایت به جانى آسیب مىرسد مانند شكستن استخوان،
قصاص،
منتفی است و به جاى آن
دیه گرفته مىشود.
امام خمینی در تحریرالوسیله دراینرابطه مینویسد: «قصاص در آنچه که در آن نفس یا عضو در معرض
خطر است ثابت نمیشود. و همچنین است در جایی که استیفای آن - بدون زیاده و کم - ممکن نیست، مانند «
جائفه» (ضربت درونی) و «
مامومه» (ضربت مغزی). و قصاص ثابت میشود در هر جرحی که در گرفتن آن نفس و عضو، در معرض خطر نیست و با قصاص سلامتی غلبه دارد، پس در حارصه و متلاحمه و سمحاق و موضحه ثابت میشود، ولی در «هاشمه» (ضربتی که استخوان را بشکند) و همچنین در «
منقله» (ضربتی که استخوان را بشکند و جابهجا کند) و همچنین برای شکستگی چیزی از استخوانها ثابت نمیشود و در روایت صحیحهای آمده که قود در دندان و
ذراع درصورتیکه عمداً شکسته شوند ثابت است. ولی عامل به این روایت کم است.»
۱) به قول مشهور،
دیه ی شكستن هر عضوى كه
دیه ی معیّنى در
شرع دارد، یك پنجم
دیه ی آن عضواست، مگر آن كه استخوان شكسته شده بدون
عیب وكجى
ترمیم شود. در این صورت، دیه ی آن، چهار پنجم دیه ی شكستن است.
۲)
دیه ی كوبیده شدن استخوان هر عضو، یك سوم دیه ی آن عضواست، مگر آن كه بدون عیب، خوب شود. در این صورت، مقدار
دیه، چهار پنجم دیه ی كوبیده شدن است.
دیه ی جدا شدن و از جا درآمدن استخوان عضو، اگر منجرّ به
فلج شدن آن شود، دوسوم
دیه ی آن عضواست و در صورت بهبودى بدون
عیب، مقدار دیه چهار پنجم دیه ی جدا شدن و جا به جایى آن است.
•
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۱، ص۴۳۳ -۴۳۴. •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی