أُمَّت (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
أُمَّت: (کَانَ النَّاسُ اُمَّةً واحِدَة) «اُمَّت» از مادّه
«اُمّ» به معنای هر جماعتی است که نوعی رابطه و
وحدت در میان آنها باشد؛ خواه
وحدت دینی یا از نظر زمان و مکان، و یا هدف و مرام، و در اصل از مادّه
«امّ» به معنای هر چیزی است که اشیاء دیگری به آن ضمیمه گردد؛ به معنای مادر نیز آمده، بنابراین به اشخاص متفرق و پراکنده
«امّت» گفته نمیشود. این کلمه به معنای
«وقت و زمان» نیز آمده؛ چرا که اجزای زمان به هم پیوستهاند، و یا به خاطر این که هر جماعت و گروهی در عصر و زمانی زندگی میکنند، و از بررسی موارد استعمال آن، در
قرآن که به ۶۴ مورد بالغ میشود این واقعیت تایید میگردد. خواهاین
وحدت، اختیاری بوده باشد و یا بدون اختیار. بعضی از
مفسران،
«امّت واحده» را در اینجا به معنای
«دین واحد» گرفتهاند، ولی این
تفسیر با ریشه لغوی
«امّت»، سازگار نیست. بعضی دیگر نیز گفتهاند که منظور از
«امّت» در
سوره «انبیاء»، همه انسانها در تمام قرون و اعصارند؛ یعنیای انسانها همه شما یک امّتید،
پروردگار شما یکی است و مقصد نهایی همه شما یک مقصد است.
(كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ وَ أَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللّهُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ) (مردم در آغاز
امت واحدى بودند؛ بتدريج جوامع و طبقات پديد آمد و اختلافاتى پيدا شد؛ در اين حال خداوند، پيامبران را برانگيخت؛ تا مردم را بشارت و بيم دهند و
کتاب آسمانی را، كه به سوى
حق دعوت مىكرد، با آنها نازل نمود؛ تا در ميان مردم، درباره آنچه اختلاف داشتند، داورى كند. تنها (گروهىاز) كسانى كه كتاب را دريافت داشته بودند، پس از آنكه نشانههاى روشن به آنها رسيده بود، به سبب انحراف از حق و ستمگرى، در آن اختلاف كردند. ولى خداوند، كسانى را كه
ایمان آورده بودند، بر حقيقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش،
هدایت نمود؛ و خدا، هر كس را بخواهد، به راه راست هدايت مىكند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: اين
آیه سبب
تشریع اصل دين را بيان مىكند، كه چرا اصلا دينى تشريع شده، و مردم مكلف به پيروى آن دين شوند؟ و در نتيجه بينشان اختلاف بيفتد، يك دسته به دين خدا بگروند، دستهاى ديگر
کافر شوند، و اين معنا را اينطور بيان كرده: كه انسان- اين موجودى كه به حسب فطرتش اجتماعى و تعاونى است- در اولين اجتماعى كه تشكيل داد يك
امت بود، آن گاه همان فطرتش وادارش كرد تا براى اختصاص دادن منافع به خود با يكديگر اختلاف كنند، از اينجا احتياج به وضع قوانين كه اختلافات پديد آمده را برطرف سازد پيدا شد، و اين قوانين لباس دين به خود گرفت، و مستلزم
بشارت و
انذار و
ثواب و
عقاب گرديد، و براى اصلاح و تكميلش لازم شد عباداتى در آن تشريع شود، تا مردم از آن راه
تهذیب گردند، و به منظور اين كار پيامبرانى مبعوث شدند، و رفته رفته آن اختلافها در دين راه يافت، بر سر معارف دين و مبدأ و معادش اختلاف كردند، و در نتيجه به
وحدت دينى هم خلل وارد شد، شعبهها و حزبها پيدا شد، و به تبع اختلاف در دين اختلافهايى ديگر نيز در گرفت، و اين اختلافها بعد از تشريع دين به جز دشمنى از خود مردم ديندار هيچ علت ديگرى نداشت، چون دين براى حل اختلاف آمده بود، ولى يك عده از در ظلم و طغيان خود دين را هم با اينكه اصول و معارفش روشن بود و حجت را بر آنان تمام كرده بود مايه اختلاف كردند.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(وَ لْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) (و براى رسيدن به
وحدت بايد از ميان شما، جمعى دعوت به نيكى، و امر به معروف و نهى از منكر كنند. و رستگاران آنها هستند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: اينكه فرمود:
(وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ) بعضى از مفسرين گفتهاند: كلمه من براى تبعيض است، چون
امر به معروف و نهی از منکر و به كلى دعوت به سوى خير از واجبات كفايى است و مثل
نماز و
روزه واجب عينى نيست و قهرا وقتى در هر جامعهاى عدهاى اين كار را بكنند، تكليف از سايرين ساقط مىشود.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(وَ لَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ لَّيَقُولُنَّ مَا يَحْبِسُهُ أَلاَ يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَ حَاقَ بِهِم مَّا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ) (اگر مجازات را تا زمان محدودى از آنها به تأخير اندازيم، از روى استهزا مىگويند: «چه چيز مانع آن شده است؟!» آگاه باشيد، آن روز كه
عذاب به سراغشان آيد، از آنها بازگردانده نخواهد شد؛ و آنچه را مسخره مىكردند، دامانشان را مىگيرد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
(إِلى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ) كلمه
امت به معناى حين و وقت است هم چنان كه در آيه
(وَ قالَ الَّذِي نَجا مِنْهُما وَ ادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ) به اين معنا آمده است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَ اجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللّهُ وَ مِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُواْ فِي الأَرْضِ فَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ) (ما در هر
امّتى رسولى برانگيختيم كه: «خداى يكتا را بپرستيد؛ و از پرستش طاغوت اجتناب كنيد.» خداوند گروهى از آنان را هدايت كرد؛ و گروهى از آنان ضلالت وگمراهى دامانشان را گرفت؛ پس در روى زمين بگرديد وببينيد عاقبت تكذيبكنندگان چگونه بود!)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: اينكه فرمود:
(لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا) اشاره است به اينكه مساله
بعثت رسول، امرى است كه اختصاص به
امتى ندارد، بلكه سنتى است كه در تمامى مردم و همه اقوام جريان مىيابد، و ملاكش هم احتياج است، و خدا به حاجت بندگان خود واقف است، هم چنان كه در آيه قبلى بطور اجمال به عموميت بعثت رسول اشاره نموده و فرمود:
(كَذلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ) .
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ) (اين است
امّت شما كه همگى
امّت واحدى بودند و پيرو يك هدف)؛ و من پروردگار شما هستم؛ پس مرا
پرستش كنيد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه امة به معناى جماعتى است كه مقصد
واحدى آنها را جمع كرده باشد. خطاب در آيه شريفه به طورى كه
سیاق به آن گواهى مىدهد خطابى است عمومى، كه تمامى افراد مكلف بشر را در بر مىگيرد. و مراد از
امت در اينجا
نوع انسان است، كه معلوم است نوع براى خود
وحدتى دارد، و همه انسانها در آن نوع واحدند، و اگر اسم اشاره هذه را مؤنث آورده به مناسبت تانيث خبر ان است كه همان كلمه
امت مىباشد.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «أُمَّت»، ص۶۹.