امّت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
امت به معنی
قوم،
قبیله و نیز ملت یا جامعهای مذهبی که تحت لوای
هدایت یک
پیامبر قرار دارد.
اُمَّت، واژهای با بُرد معنایی بسیار وسیع که میتواند جامع مفاهیمی چون
قوم،
قبیله،
عشیره، گروههای نژادی و نیز ملت یا جامعهای مذهبی که تحت لوای
هدایت یک
پیامبر قرار دارد، باشد.
این واژه بار اسلامی دارد، ولی با این
وصف ، در
قرآن بر غیر مسلمانان نیز اطلاق شده است، و از این رو، میتواند به معنای «
شعب » نیز نزدیک باشد.
با اینهمه، معنای اصطلاحی امت، چنانکه ماسینیون اشاره کرده، جماعتی از مردم است که
خداوند برای آنان پیامبری مبعوث کرده، و آنان به او
ایمان آورده، و از این رو، با خداوند
پیمان بسته، و با او ارتباط یافتهاند.
اما همان طور که یاد شد، واژه امت در معنایی نزدیک به شعب نیز به کار میرود
طبعاً در این کاربرد مقصود از امت گروه بزرگی از مردم است که دارای زبان یکسان یا
دین واحد و یا سرزمین جغرافیایی یکسانی هستند.
واژه امت در
قرآن کریم ۶۵ بار به صورت مفرد یا جمع آمده است.
در قرآن امت به معنی مردم
و یا عدهای از انسانها که با یکدیگر پیوند دینی دارند،
آمده، و در
حدیث که بارها به صورتهای «امت محمد»، یا «امتی» (از زبان پیامبر)، یا «اُمَم» وارد شده، به معنی جماعتی به کار رفته است که از یک پیامبر پیروی میکنند. «اُمَم» نیز به معنی اقوام پیشین و ملتهایی که خداوند برای آنان پیامبری گسیل داشته، به کار رفته است.
به هر حال، امت افزون بر مفهوم دینی خود، میتواند به مفهوم همبستگی زبانی، فرهنگی، طبیعی، یا نژادی،... نیز باشد.
در اینجا ابعاد مختلف مفهوم امت در فرهنگ اسلامی در چند عنوان مورد بررسی قرار میگیرد:
نخستین نکته در باب امت
پیامبر خاتم - صلیاللهعلیهوآلهوسلم- این است که این امت نیز همچون امتهای پیشین مخاطب
وحی الهی قرار گرفته، و حامل
رسالت الهی شده است.
رسالت پیامبر- صلیاللهعلیهوآلهوسلم- نیازمند امتی است که ضمن پذیرش و
ایمان به آن و حفظ و نگاهبانی از آن، آن را به دیگر امتها منتقل کند و از این رو، وظیفه
تبلیغ آن بر عهده امت است.
بنابراین، امت حافظ
وحی الهی در
تاریخ است.
قرآن خود بر مسأله حفظ و نگاهبانی از
ذکر ( قرآن) تأکید کرده است.
این امت، امتی برگزیده است
و بنا بر روایات، حتی
تورات به آن مژده داده است.
این امت، امت فرجامین است و امت «
آخرالزمان » امت
پیامبر خاتم - صلیاللهعلیهوآلهوسلم-
پیامبر این امت، پیامبر خاتم است که در پایان سلسلهای از پیامبران و رسولان گذشته مبعوث شده است و در همان سنت انبیای الهی که
مخاطب وحی بودهاند، جای میگیرد.
در عین حال پیامبرِ امت آخرین، همانند انبیای گذشته و
انبیای بنی اسرائیل نیست که فقط به سوی قومشان مبعوث میشدند، بلکه او برای همه مردم فرستاده شده بود.
امت برگزیده حامل وحی الهی در
زمین ، و تمثل و نماینده اراده الهی است.بنابراین، مقام جانشینی خداوند بر زمین در اصل از آنِ امت برگزیده است.
امت از همان آغاز براساس آیات قرآنی چنین دریافتی داشت که بنابر سنت الهیِ خلافت و جانشینی خداوند بر زمین، هماینک
وارث زمین شده است.
از آنجا که رسالت نبوی، رسالتی جهانی بود، امت پیامبر- صلیاللهعلیهوآلهوسلم- میبایست امر «دعوت» را سامان میداد و جهانی میکرد.
امت از طریق امر دعوت خواهد توانست که این رسالت جهانی را به جهانیان
تبلیغ کند و بنابر وعده قرآنی زمین را در اختیار گیرد و وارث همه امتهای پیشین شود.
از این رو، دیری نپایید امت دریافت که میبایست امر دعوت را به بیرون از
جزیرةالعرب گسترش دهد و پیام حضرت
رسول - صلیاللهعلیهوآلهوسلم- را به دیگر امتها تبلیغ کند.
شافعی ، امت یا جماعت اسلامی را به عنوان جماعت حافظ
قرآن و جماعت برگزیده خداوند، جماعتی میداند که بر خطا و برخلاف سنت پیامبر- صلیاللهعلیهوآلهوسلم-
اجماع نمیکنند.
اجماع تمامی امت نماینده
اراده الهی است.
از همین رو، در
فقه ، بحث اجماع به عنوان یکی از منابع فقه به میان آمده است.
حافظ «جماعت مسلمین» و محور شکلگیری جماعت و
وحدت آن در اندیشه عالمان اسلام سنّی بر دو پایه طاعت از امام و دیگری پیروی از سنت پیامبر- صلیاللهعلیهوآلهوسلم- (و سنت سلف)، و به هر حال چیزی که علما آن را تبیین میکنند، است.
از این رو، در اندیشه اسلام سنی امت (جماعت) میبایست رشته ارتباط خود را با سلطه سیاسی از یک سو، و علما (و سنت جماعت) از سوی دیگر حفظ کند.
در اندیشه اسلام سنی علما به جانشینی از امتِ برگزیده،
خلیفه خداوند بر زمین شمرده میشوند و به دلیل تبیین کتاب
خدا و
سنت رسول- صلیاللهعلیهوآلهوسلم-، جانشین پیامبر- صلیاللهعلیهوآلهوسلم- و مرجع
تأویل قرآن و بازتاب دهنده
اراده و
سنت الهی هستند و اجماع علما
کاشف از
اجماع امت خواهد بود.
پیامبر- صلیاللهعلیهوآلهوسلم- در اصل، هم حامل
وحی الهی و به عبارت دیگر سخنگوی خداوند بود و هم وظیفه تأویل وحی را برعهده داشت.
پیامبر- صلیاللهعلیهوآلهوسلم-
قرآن و
شریعت را به
اصحاب خویش منتقل کرد و آنان نیز به نوبه خود آن را به امت پیامبر- صلیاللهعلیهوآلهوسلم- منتقل کردند.
امت از طریق سنت و پیروی از آن ارتباط خود را با پیامبر خویش در طول تاریخ نگاه میدارد، و سنت در واقع ضامن حضور و استمرار امت (جماعت) در تاریخ است.
شافعی به طور برجسته در باب سنت سخن گفته است.
سنت پیامبر- صلیاللهعلیهوآلهوسلم- را غایب از شاهد اخذ کرده، و به نسلهای بعدی امت منتقل کرده است
امت،
سنت را از طریق حاملان علم نبوی که
وارث، حافظ و مبلغ آنند، اخذ و پیروی میکند.
در اندیشه اسلام سنی در واقع
ختم نبوت، تنها در سایه وجود این عالمان میتواند محقق شود؛ عالمانی که میکوشند از سنت در برابر
بدعت
دفاع کنند و حافظ
وحدت و تحقق
جماعت باشند.
علما به ویژه در اندیشه اسلام سنی، با وجود مقاومت سلطه سیاسی در دو قرن اول هجری در این مورد، وارثان نبوت تلقی میشدند
علما سخت از نقش خود به عنوان بیانگر سنت نبوی دفاع میکردند و خود را واسطه میان
پیامبر - صلیاللهعلیهوآلهوسلم- و امت در تعلیم شرایع
دین میپنداشتند
در اندیشه شیعی و به ویژه
امامیه ،
امامت
امام معصوم به عنوان جانشین
نبوت در میان امت مطرح است، چه، در اندیشه شیعی، مفهوم امت کاملاً متفاوت است و در همین راستا نظریه مصون بودن امت از خطا که در اسلام سنی مطرح شده است، جای خود را به نظریه
عصمت امام در اندیشه شیعی امامی میدهد؛ از این رو، نقش علما در این دو منظومه دینی یکسان نیست و
اجماع نیز در
فقه شیعی امامی کاملاً با نظیر خود در عالم
اهل سنت متفاوت است.
از نظر اهل سنت، آنچه به
وحدت امت آسیب میرساند و موجب افتراق میگردد، پیروی از
بدعت در برابر سنت است؛ اما در دیدگاه
شیعه ،
انحراف از
امام معصوم موجب این افتراق میشود.
بر طبق روایات منسوب به
پیامبر - صلیاللهعلیهوآلهوسلم-، امت به ۷۳ فرقه تقسیم میشود که از این میان تنها یک فرقه
رستگار است.
اهل سنت و جماعت، فرقه ناجیه را کسانی میدانند که به پیروی از جماعت ملتزمند (یعنی پیروان سنت و مطیعان
امام یا
خلیفه)
گروهها، جماعتها و فرقههایی که از امت (جماعت) منحرف میشوند و راه تفرقه در پیش میگیرند و وحدت جماعت را به مخاطره میاندازند، از نظرگاه اهل سنت، منحرف هستند.
بحث سنّت -
بدعت در نظرگاه اهل سنت ارتباطی روشن با مسأله
هویت و نقش و جایگاه تاریخی
اهل سنت در تاریخ مقدس دارد: منظری که اهل سنت نسبت به خود در مسیر تاریخ قائل هستند.
از دیدگاه ایشان تا پیش از
قتل
خلیفه عثمان ، امت بر مسیر سنت حرکت میکرد و
وحدت آن مانع هرگونه تفرقه بود
فتنه از هنگام
قتل عثمان آغاز شد و همین امر سبب افتراق گردید و فرقههایی چون
خوارج،
رافضه،
قدریه و
مرجئه پیدا شدند؛ اما نکته مهم در این تصویرپردازی از تاریخ این است که امت همواره در کنار حضور و استمرار جماعت
شاهد شرور ، فتنهها و بدعتهاست، ولی با این وصف، همواره جماعت حضور خود را استمرار خواهد بخشید.
در عصر فتنهها و بدعتها، باید همواره جانب «جماعت مسلمین» و محوریت آن، یعنی «امام مسلمین» را گرفت و اگر جماعت به دلیل عدم وجود
امام تحقق خارجی نداشت (و البته چنین چیزی به ندرت و فقط در وقت فتنهها پیش میآید)، میباید از همه فرق دوری کرد و از همراهی با هر امامی اجتناب نمود و صرفاً
ایمان خود را حفظ کرد.
این نکته در احادیث منسوب به پیامبر- صلیاللهعلیهوآلهوسلم- نیز تأیید شده است.
جامعه اسلامی اساساً بر مبنای
امر به معروف و
نهی از منکر قوام میگیرد.
دعوت مهمترین وظیفه امت در تاریخ مقدس است. الگوی دعوت در
اسلام، امر به معروف و نهی از منکر است.
با اصل امر به معروف و نهی از منکر، امت اسلامی با جهان بیرون از خود مواجه میشود و همین امر نیز زمینه
جهاد را فراهم&zgt;wnj; مینماید.
در اینکه امت چگونه و از طریق چه نهاد و یا شخصی، وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را سامان میدهد، اختلاف بوده است؛ اما علما بر این نکته تأکید ورزیدهاند که این امر وظیفه همگی امت است.
سلطه سیاسی همواره این وظیفه را تنها برای خویش محفوظ میدانسته، و خود را نماینده امت در اجرای آن میپنداشته است.
به هر حال، اعتقاد عمومی چنین بوده است که امت میتواند با نهادهای مدنی خود (و از جمله علما) حتی در برابر سلطه سیاسی از حق دینی امر به معروف و نهی از منکر بهره گیرد.
از دیدگاه
اسلام
سنی مهمترین رکناستمرار و حضور
جماعت، تضمین
وحدت آن است.
وحدت جماعت تنها در سایه
طاعت از
امام یا
خلیفه ، و
تضمین وحدت آن و وحدت
ارض محقق میشود، از این رو، همواره بر ضرورت طاعت امام برای حفظ وحدت امت تأکید شده است.
در واقع
خلیفه (
امام) نمادِ امت (
جماعت) تلقی میشود.
در نظر
اهل سنت، مشروعیت سیاسی را امت تعیین میکند و
امر امامت به امت واگذار شده است.
امت با انتخاب (
اختیار) امام و با
بیعت با او براساس
پیمان (
عقد) اجتماعی، بهقدرت مشروعیت میدهد.
البته علمای اهل سنت ناچار شدند این نظریه را صرفاً در حد گزینش امام از سوی «
اهل حل و عقد » فرو کاهند که در واقع در بیشتر تاریخ اسلام حضوری نمادین و نه واقعی داشته است.
در میان برخی فرق اسلامی نیز این اعتقاد وجود داشته است که با
نفی هرگونه
سلطه و
امامت یک تن بر امت، ضرورت وجود
امام را جز در مواقع ضروری و در دوره محدود نفی میکردهاند.
در واقع در این نظرگاه وظایف دینی به همه امت و نه به یک شخص واگذار میشود. این دیدگاه با اصالت دادن به امت و نه امام، راه را برای هرگونه سلطه و مشروعیتی جز برای امت میبندد.
در برابر چنین دیدگاهی، نظرگاهی افراطی از سوی برخی و به ویژه
امویان
تبلیغ میشد که طبق آن سخن از سلطان در کنار
قرآن به میان میآمد و به نظریه «
خلافت الله» منتهی میشد.
(۱) محمد آجری، اخلاق العلماء، به کوشش حسین خطاب و فاروق حماده، دمشق، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
(۲) عبدالحمید ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸-۱۳۸۴ق/۱۹۵۹-۱۹۶۴م.
(۳) عمرو ابن ابی عاصم، السنة، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
(۴) عبیدالله ابن بطة عکبری، الابانة عن شریعة الفرق الناجیة، به کوشش رضا بن نعسان معطی، ریاض، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۸م.
(۵) عبیدالله ابن بطة عکبری، الشرح و الابانة، به کوشش هانری لائوست، دمشق، ۱۹۵۸م.
(۶) احمد ابن تیمیه، الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، به کوشش صلاحالدین منجد، بیروت، ۱۳۹۶ق/ ۱۹۷۶م.
(۷) احمد ابن تیمیه، رسالة الی السلطان الملکالناصر فی شأن التتار، به کوشش صلاحالدین منجد، بیروت، ۱۹۷۶م.
(۸) عبدالرحمان ابن جوزی، المنتظم، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۹ق.
(۹) ابراهیم، مشیخة ابن طهمان، به کوشش محمدطاهر مالک، دمشق، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۱۰) محمد ابن ماجه، السنن، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۳۷۲ق/۱۹۵۲م.
(۱۱) محمد ابن وضاح، البدع و النهی عنها، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
(۱۲) ابوالفدا، تقویم البلدان، به کوشش رنو و دوسلان، پاریس، ۱۸۴۰م.
(۱۳) محمد ابویعلی، المعتمد فی اصولالدین، به کوشش ودیع حداد، بیروت، ۱۹۸۴م.
(۱۴) احمد بن حنبل، مسند، المکتبة الاسلامیه، ۱۳۸۹ق/۱۹۶۹م.
(۱۵) علیاشعری، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۸۹ق/۱۹۶۹م.
(۱۶) محمد باقلانی، اعجاز القرآن، به کوشش احمد صقر، قاهره، دارالمعارف.
(۱۷) محمد باقلانی، التمهید، به کوشش محمود خضیری و محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
(۱۸) محمد بخاری، صحیح، به کوشش کرل، لیدن، ۱۸۶۲-۱۹۰۸م.
(۱۹) بغدادی، عبدالقاهر، اصولالدین، استانبول، ۱۳۴۶ق/۱۹۲۸م.
(۲۰) محمد بخاری، الفرق بین الفرق، بیروت، ۱۹۷۷م.
(۲۱) احمد بیهقی، دلائل النبوة، به کوشش احمد صقر، قاهره، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م.
(۲۲) عبدالمجید ترکی، «اجماع امت مؤمنان، از جوهر عقیدتی تا واقعیت تاریخی»، تحقیقات اسلامی، تهران، ۱۳۶۸ش، س ۴، شم ۱-۲.
(۲۳) محمد ترمذی، سنن، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م.
(۲۴) محمد حاکم نیشابوری، المستدرک، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۴ق.
(۲۵) حسینحلیمی، المنهاج فی شعب الایمان، بیروت، ۱۹۷۹م.
(۲۶) احمد خطیب بغدادی، شرف اصحاب الحدیث، به کوشش محمد سعید خطیب اوغلی، آنکارا، ۱۹۷۱م.
(۲۷) احمد خطیب بغدادی، الفقیه و المتفقه، به کوشش اسماعیل انصاری، بیروت، ۱۹۷۵م.
(۲۸) احمد خلال، الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، به کوشش عبدالقادر احمد عطا، قاهره، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.
(۲۹) عبدالله دارمی، سنن، به کوشش عبدالله هاشم یمانی، مدینه، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
(۳۰) محمد شافعی، الرسالة، به کوشش احمد محمد شاکر، قاهره، ۱۳۵۸ق/۱۹۳۹م.
(۳۱) طبری، اختلاف الفقهاء، لیدن، ۱۹۳۳م.
(۳۲) طبری، تاریخ.
(۳۳) عبدالحمید کاتب، رسائل، به کوشش احسان عباس، عمان، ۱۹۸۸م.
(۳۴) محمد غزالی، احیاء علومالدین، قاهره، ۱۲۸۹ق.
(۳۵) محمد غزالی، فضائح الباطنیة، به کوشش عبدالرحمان بدوی، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
(۳۶) محمد فارابی، آراء اهل المدینة الفاضلة، به کوشش البیر نصری نادر، بیروت، ۱۹۷۳م.
(۳۷) قاضی عبدالجبار، تثبیت دلائل النبوة، به کوشش عبدالکریم عثمان، بیروت، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
(۳۸) قرآن کریم.
(۳۹) مالک بن انس، الموطأ، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۳۷۰ق/۱۹۵۱م.
(۴۰) علی ماوردی، الاحکام السلطانیة، به کوشش انگر، ۱۸۵۳م.
(۴۱) علی، ادب الدنیا و الدین، قاهره، ۱۹۷۳م.
(۴۲) مسائل الامامة، منسوب به ناشی´ اکبر، به کوشش فان اس، بیروت، ۱۹۷۱م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «امت»، ج۱۰، ص۳۹۳۱.