آل طباطبای یمن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دولت طباطباییان که در
عراق پاگرفته بود، فرو پاشید و از فرزندان
محمد بن ابراهیم کسی به
قدرت نرسید، اما پس از چندی یکی از نوادگان او به نام
محمد بن حسین بن جعفر بن محمد در
حبشه قیام کرد و نیز عموی او محمد
بن جعفر در کرمان به
شورش برخاست، ولی به پیروزی نرسید و به
دار آویخته شد.
پس از مدتی کمتر از یک
سده، شاخهای از همین خاندان، دولتی در
یمن بنیاد نهاد که روزگار درازی ادامه یافت.
به گفتۀ سید حسن امین از آغاز تا دگرگونی جدید در اوضاع سیاسی و اجتماعی یمن، ۶۶
امام از این خاندان فرمانروایی کردند: ۵۹ تن از نسل الهادی
یحیی بن حسین بن قاسم بن ابراهیم طباطبا، ۵ تن از نسل یکی از نوادگان
امام حسن (ع) و ۲ تن از نوادگان
علی بن محمد (ع) (۲۱۴-۲۵۴ ق/۸۲۹-۸۶۸ م)
امام دهم شیعیان بود (۱۱ /۷۰-۷۱).
این دولت توسط الهادی یحیی بنیاد نهاده شد، اما قبل از تشکیل رسمی این سلسله دو تن از عالمان و مبارزان طباطبایی زمینههای فکری و سیاسی نفوذ اینان را فراهم آوردند که عبارتند از
قاسم رسّی و فرزند او
حسین.
ترجمانالدین
قاسم بن ابراهیم رسّی (۱۷۰-۲۴۴ ق/۷۸۶-۸۵۸ م) که مردی
فقیه،
متکلم،
محقق،
مؤلف و مبارز بود، در
مدینه زاده شد و نزد پدر و دیگر عالمان خاندانش تربیت یافت و دانش آموخت.
مدتی در رسّ (= کوهی در نزدیکی مدینه) زیست.
از اینرو به رسّی شهرت پیدا کرد
و این عنوان به فرزندان و اخلاف او در یمن و
مصر و
هندوستان انتقال یافت.
پس از آنکه قیام برادرش
محمد در عراق فرو نشانده شد،
مأمون او را فرا خواند، ولی او به
هند گریخت و در ۲۴۵ ق در همانجا درگذشت و پسرش حسین به یمن بازگشت.
به گفتۀ
ابن عنبه وی در جبل الرسّ اقامت گزیده بود و مردم را به «الرضا من آل محمد» دعوت میکرد.
نیز گفته شده است که پیروانش در ۲۲۰ ق با او
بیعت کردند و در ۲۴۶ ق در رس درگذشت.
بدین ترتیب او پس از برادرش محمد امامت
زیدیان را عهدهدار شد و این
فرقه را از پراکندگی رهایی بخشید.
او در میان زیدیان از اعتبار ویژهای برخوردار است، زیرا اولاً نیای پادشاهان و
امامان زیدی یمن است و ثانیاً افکار و آرای فقهی او در گسترش
مذهب زیدی در سرزمین یمن بسیار مؤثر بوده است و بر همین اساس است که
زیدیان یمن را «
قاسمیه» نیز میگویند.
قاسم در خارج از سرزمین یمن نیز پیروانی پیدا کرد که بر اساس آموزشهای او مذهب زیدی را در جاهای دیگر پراکندند.
برخی از فرزندان و نوادگان او به
مصر کوچیدند و در آنجا به
تبلیغ پرداختند.
یکی از پیروان او جعفر
بن محمد نیروسی، از مردم نیروس رویان (بخشی از دیلمان قدیم) بود که مذهب زیدی را در رویان و کلار
تبلیغ کرد و زمینۀ گسترش
اسلام را در گیلان فراهم آورد.
برخی قاسم را
معتزلی دانستهاند،
اما این ادعا درست به نظر نمیرسد.
او دارای نوشتههایی در
فقه و
کلام و
تاریخ است که عبارتند از: الدلیل علی اللـه الکبیر؛ المکنون؛ صفه العرش و الکرسی و تفسیرهما؛ الهجره؛ العدل و التوحید و نفی الجبر و التّشبیه؛ الدلیل الصغیر؛ مسأله الطّبریّین، الامامه؛ المسترشد؛ سیاسه النّفس؛ القتل و القتال؛ المدیح الکبیر للقرآن المبین؛ المدح الصغیر؛ الناسخ و المنسوخ؛ الرَّد علی الزّندیق اللعین ابن المقفّع؛ الرّد علی الملحد؛ الرّد علی الرّوافض من اصحاب الغلوّ؛ الرّد علی النّصاری.
به گفتۀ بروکلمان غالب این آثار خطی، و در کتابخانههای انگلستان، آلمان و ایتالیا موجود است.
فرزند او
حسین رسّی نیز از فقیهان، محققان و مبارزان
خاندان طباطبایی است که در حیات پدرش به تبلیغ مذهب زیدی و آرای فقهی این
فرقه در یمن پرداخت.
بر اثر این
تبلیغات،
مذهب شیعی زیدی در سرزمین یمن در کنار
مذاهب دیگر اسلامی رشد و گسترش یافت و اندکی پس از آن بانفوذترین مذهب اسلامی در آن منطقه گردید.
رواج مذهب زیدی زمینۀ پیدایش
دولت بنی طباطبا را پدید آورد.
امامان این سلسله بدین قرارند:
الهادی الی الحق
یحیی بن حسین (۲۴۵-۲۹۸ ق/۸۵۹-۹۱۱ م)، فقیه، متکلم، محقق،
محدث،
ادیب،
شاعر، مبارز و نخستین امام شیعی زیدی یمن.
برخی تولد او را در ۲۲۰ ق/۸۳۵ م نوشتهاند.
در مدینه زاده شد
و در همان شهر رشد و تربیت یافت و نزد پدر و دیگر عالمان خاندانش علوم روزگارش را فرا گرفت.
وی در
دانش و
فقاهت شهره بود و او را به
شجاعت،
پارسایی و
عدالت ستودهاند.
گفتهاند که همواره جامۀ پشمین بر تن میکرد.
برخی از فرمانروایان و عالمان دینی یمن برای تصدی امر امامت زیدیان و خاموش کردن شعلههای
فتنه و جلوگیری از پراکندگی این فرقه، او را به یمن خواندند و او در ۲۸۰ ق/۸۹۳ م به آنجا سفر کرد، اما در یمن یاوران راست گفتار و استواری نیافت و به
مدینه بازگشت.
بار دیگر نمایندگانی از سوی بزرگان یمن نزد او آمدند و از او خواستند که به یمن بازگردد و متعهد گشتند که فرمان وی را به جد گردن نهند و با دشمنان و مخالفان او بجنگند.
بدین جهت در ۲۸۴ ق/۸۹۷ م برای بار دوم به یمن رفت و در صَعْده اقامت گزید.
در ۲۸۶ ق/۸۹۹ م به صنعا
کوچ کرد و آنجا را
مقر فرمانروایی خود ساخت.
زیدیان یمن به یاری او برخاستند،
شورش او در روزگار المعتضد عباسی ابوالعباس احمد
بن الموفق (د ۲۸۹ ق/۹۰۲ م) آغاز شد و پس از اندک زمانی کار بالا گرفت.
وی از یک سو دیگر با حکومتهای محلی یمن به جنگ پرداخت.
قدرتهای بومی مانند
آل یَعْفُر که گویا از بازماندگان حمیری در صنعا و
کحلان بودند،
آل ضحاک،
آل طریف،
دعام،
قرمطیان و پیروان
علی بن فضل قرمطی (د ۲۰۳ ق/۸۱۸ م) که رقیب سیاسی نیرومندی یافته بودند و نفوذ خود را در خطر میدیدند، با قدرت رو به رشد یحیی و زیدیان به مقابله برخاستند، اما یحیی بر آنان چیره شد و بر دامنۀ قدرت و نفوذ خود افزود.
ابوالعتاهیه همدانی که خود از ملوک یمن بود، با
قبیله و همۀ پیروانش و برخی از قبایل خولان و
بنی حارث بن کعب و
بنی عبدالمدان با او بیعت کردند.
پس از استقرار امامت یحیی، عملاً بخش عمدهای از سرزمین یمن از قلمرو خلافت عباسیان خارج گشت.
در ۲۸۸ ق/۹۰۱ م که پدرش هنوز دیده بود، مردم با او به عنوان
امام و
امیرالمؤمنین بیعت کردند و فرمانروایی او در صنعا تثبیت شد و او سکه به نام خود زد و این امر نشانۀ اعلام
استقلال او از دستگاه
خلافت بود.
نفوذ او تا آنجا گسترش یافت که حاکم مکه از او فرمان برد و ۷ سال در این شهر به نام او
خطبه خواندند.
یحیی صنعا را از وی باز پس گرفتند و بدین ترتیب دولت یحیی به شهر صعده انتقال یافت.
یکی از عوامل گسترش حکومت یحیی این بود که او میان
مسلمانان و
مسیحیان نجران و نیز قبیلههایی که با هم در
ستیز بودند،
آشتی برقرار کرد.
وی در صعده درگذشت.
یحیی از فقیهان بنام زیدیان است که آرای فقهی و کلامی او در شکلگیری و نفوذ مذهب شیعی زیدی نقش بسیاری داشت. پس از او با برخی از آرای وی مخالفتهایی پدید آمد.
فقه او به
فقه حنفی نزدیک است.
از فتاوای مشهور او این بود که
اهل ذمه (
ترسایان و
یهودیان) در حوزۀ اقتدار سیاسی و حکومتی اسلام فقط میتوانند مالک زمینهای به
ارث رسیده از نیاکان خود باشند و حق ندارند از مسلمانان
زمین بخرند و اگر پس از
فتح اسلام زمینی خریده باشند، باید به صاحبان مسلمانشان بازگردانند.
با این
فتوا او میخواست راههایی را که منجر به وابستگی مسلمانان به
کافران میشود، مسدود سازد.
بر همین اساس بود که او
واجب دانسته بود همۀ
بردگان مسلمانی که در نزد غیر مسلمانان هستند، از پول
بیت المال و یا
زکات خریداری و
آزاد گردند.
از برخی آرای او چنین بر میآید که وی اعتقادی به
امام غایب که باور همۀ مؤمنان شیعی است، نداشته است.
او با قرمطیان و دیگر
باطنیان جهادی مستمر داشت و گفتهاند که در ۷۳
جنگ شرکت کرد و غالباً رهبری آنها با وی بود.
خود او شرح برخی از جنگهایش را در بخشی از اشعارش آورده است.
اندیشههای سیاسی و فقهی او به وسیلۀ
نوهاش یحیی
بن محمد
بن هادی در شمال
ایران و دیلمان رسوخ یافت و با مذهب زیدی ناصری منسوب به ناصر الاطُروش داعی کبیر
حسن بن زید (د ۲۷۰ ق/۸۸۳ م) درهم آمیخت.
یحیی دارای تألیفات بسیاری در فقه،
حدیث،
تفسیر و کلام است که برخی از آنها بدین قرار است:
تفسیر قرآن از
سورۀ ۶۳ تا ۷۸؛ الرّد علی من زعم ان القرآن قد ذهب بعضه؛
فی تثبیت الامامة؛ تثبیت امامة امیرالمؤمنین علی
بن ابیطالب؛ جامع الاحکام فی الحلال و الحرام؛ الرضاع؛ المنتخب من الفقه؛ الفنون؛ اجوبة علی اسئله مختلفه...؛ الاستدلال علب رساله محمد؛ روایة عن الهادی الی الحق؛ موعظه للهادی الی الحق؛ عمده؛ المسترشد فی التوحید؛ مسألة فی العلم و القدره والاراده و المشیه؛ المنزله بین المنزلتین؛ الرد علی محمد
بن الحسن
بن الحنفیّه؛ الرد علی المجبّره و القدریّه؛ الرد علی اهل الزیغ من المشبّهین؛ تفسیر الکرسی؛ العرش و الکرسی؛ الدیانه؛ جواب مسأله النبوه و الامامه؛ باب اثبات النبوه؛ مانهی اللـه عنه رسول اللـه؛ فی ذکر خطایا الانبیاء؛ الجمله؛ الخشیه؛ البالغ و المدرک؛ تفسیر معانی السنه و الرد علی من زعم انها من رسول اللـه، القباس و وصیت نامۀ منطوم او که در ۵۴ بیت است.
تمام این آثار در کتابخانههای بریتانیا، ایتالیا و آلمان موجود است.
اثر دیگر او الأمالی است که به گفتۀ فؤاد سیّد این کتابها در کتابخانۀ جامع الکبیر صنعا نگهداری میشود.
المرتضی لدین اللـه
محمد بن یحیی الهادی (۲۷۸-۳۲۳ ق/۸۹۱-۹۳۵ م)،
فقیه،
خطیب، متکلم، شاعر، ادیب و دومین فرمانروای طباطبایی یمن.
او پس از پدر در اول
محرم ۲۹۹ ق/۲۹ اوت ۹۱۱ م به عنوان
امام زیدیان به قدرت رسید.
گفته شده که چون در آغاز کار مردم در امر امامت او اختلاف کردند، با مخالفان جنگید،
اما مدت کوتاهی در این مقام باقی ماند و پس از آن به سود برادرش
احمد ناصر کناره گرفت و خود نیز با وی
بیعت کرد. او پس از آن زندگی را به
انزوا،
تحقیق،
مطالعه،
تألیف و
عبادت گذراند.
از اواخر زندگی او چندان چیزی دانسته نیست. گویا مدتی در زندان آل طریف که از مخالفان فرمانروایی او بودند، به سر برده و پس از هجوم آل یعفر بر آل طریف و پیروزی بر آنان، از
زندان گریخته یا رهایی یافته است.
آثار فقهی و کلامی او بسیار است و گفتهاند به ۱۶ جلد میرسد.
از آن میان اینها را میتوان نام برد: مختصر کتاب النهی؛ السبع رسائل المنتقاه، نامهای که پس از درگذشت پدر به مردم طبرستان نوشته؛ مسائل المعقلی در فقه، این آثار در موزۀ بریتانیا موجود است
النوازل؛ جواب مسائل مهدی؛ تفسیر القرآن در ۷ جلد؛ الاصول در
عدل و
توحید؛ الایضاح؛ الرد علی الروافض و الرد علی القرامطه.
او دارای فرزندانی چند بود، از آن میان حسن معروف به اتج از دیگران معروفتر است که در
آمل (مازندران) زاده شده است.
گروهی از نوادگان او به
اصفهان کوچ کردند و به آل «
ابوالعسّاف» شهرت یافتند و تا سدۀ ۶ ق/۱۲ م در آنجا ماندند و نیز از میان آنان، جمعی در ساری،
ری و خوزستان ساکن شدن.
سال مرگ او را ۳۲۰ ق/۹۳۲ م نیز نوشتهاند.
ترجمانالدین
احمد بن یحیی الهادی معروف به احمد ناصر (۲۷۵-۳۲۵ ق/۸۸۸-۹۳۷ م)، فقیه، اصولی، متکلم، محقق، شاعر و سومین فرمانروا از آل طباطبا.
او پس از کنارهگیری برادرش محمد المرتضی لدین اللـه در ۳۰۱ ق/۹۱۴ م به
امامت رسید.
در روزگار او قرمطیان و باطنیان بار دیگر سر به
شورش برداشتند و در ۳۰۷ ق/۹۱۹ م میان آنان و احمد در نزدیکی صنعا جنگ درگرفت
و او با ۰۰۰‘۳۰ سپاهی با قرمطیان جنگید و بر آنان پیروز شد.
احمد ناصر را از ادیبان و شاعران برجستۀ
عرب دانستهاند.
از آثار اوست: النجاة در
اصول ۱۳ جلد؛ الدامغ؛ التوحید؛ الفقه؛ التنبیه؛ الرد علی القدریه.
منتجب
حسین بن احمد (د ۳۴۴ ق/۹۵۵ م)، فقیه و امام زیدی، وی پس از برادرش حسین قدرت را در دست گرفت.
در صعده میزیست و یکی از امامان بزرگ زیدی یمن شمرده میشد.
سه فرزند دیگر احمد ناصر، به نامهای جعفر الرشید
بن احمد، مختار
بن احمد و المنتجب لدین اللـه حسن یکی پس از دیگری به فرمانروایی رسیدند.
افزون بر اینان احمد ناصر فرزندان دیگری هم داشته که خود و فرزندان و نوادگان آنان در جاهای مختلف پراکنده شدند و هر کدام شاخهای از آل طباطبا را پدید آوردند.
ابوالغطمش اسماعیل یکی از پسران احمد بود که فرزندان او به خوزستان
کوچ کردند و در آنجا ساکن شدند؛ ابوالحمد داوود نیز که از
عالمان دینی بود، در
عراق اقامت گزید و از فرزندان او قاضی مجلی ابومحمد
بن ابی الحمد به خوزستان مهاجرت کرد و نوادگان او در اهواز و واسط مقیم شدند؛ یحیی
بن احمد بر سر فرمانروایی با برادرش جنگید و ملقب به منصور شد؛ ابوالفضل رشیدالدین به
حلب رفت.
برخی دیگر از فرزندان احمد به
مصر سفر کردند و در آنجا ساکن شدند.
امام منصور
قاسم بن علی عیّانی (۳۱۰-۳۹۳ ق/۹۲۲-۱۰۰۳ م)، فقیه، محقق، نویسنده و امام زیدی.
او از نوادگان قاسم رسی است و از طریق عبداللـه به قاسم میرسد. وی از اینرو به عیانی شهرت یافت که در عیان (جنوب صعده) مدفون گردید. او در ۳۸۸ ق/۹۹۸ م به امامت رسید.
نفوذ وی در سراسر صنعا و ذمار گسترده شد.
او در ۳۸۹ ق/۹۹۹ م شریف قاسم
بن حسین زیدی را حاکم و نمایندۀ خود در این دو شهر ساخت.
امیر اسعد
بن عبداللـه با او بیعت کرد و تاجالدین در
کحلان به نام او خطبه خواند و هدایایی برای او فرستاد.
اما مردم نجران و برخی از
زیدیان سر از فرمان او برتافتند و او چند بار با آنان جنگید.
سرانجام در ۳۹۲ق به نفع داعی یوسف، از مدعیان حکومت رسی، از امامت کنارهگیری کرد.
الداعی الی اللـه یوسف
بن یحیی
بن احمد ناصر (مق ۴۰۳ ق/۱۰۱۲ م)، فقیه، نویسنده و فرمانروای زیدی.
چیزی از احوال او نمیدانیم و حتی معلوم نیست که او پس از قاسم عیانی به فرمانروایی کامل دست یافته باشد.
آنچه قطعی است اینکه وی سالیانی برای تصدی امامت کوشید و سرانجام کشته شد.
او در ریده
قیام کرد و خود را «الداعی الی اللـه» خواند؛ پس از چندی وارد صعده شد و مدتی در آنجا ماند. پس از آن به سوی صنعا، نجران، ذمار و انس پیشروی کرد.
میان وی و دیگر فرمانروایان روزگارش جنگهایی روی داد.
در روزگار او آشفتگی بر
یمن چیره شد و در هر گوشهای کسی به فرمانرانی نشست.
شاید او پس از کنارهگیری قاسم عیانی به نفع وی، به قدرت رسیده باشد.
گفته شده که تألیفات او در حدود ۱۰۰ مجلد بوده است، امّا هیچیک از آنها شناخته نیست.
حسین بن قاسم عیانی (۳۷۶-۴۰۴ ق/۹۸۶-۱۰۱۳ م)، عالم، فقیه، متکلم، نویسنده و فرمانروای زیدی.
او پس از درگذشت پدر، یا احتمالاً پس از یوسف الداعی، عهدهدار امامت زیدیان شد.
در ۴۰۳ ق/۱۰۱۲ م در صنعا با امام محمد
بن قاسم
بن حسین زیدی جنگید و بر او چیره شد.
در ۴۰۴ ق/۱۰۱۳ م احمد
بن قیس
بن ضحاک از اطاعت او سر برتافت و میان آن دو جنگی روی داد.
گفتهاند که وی و پدرش برخی از آرای
مذهب عبیدیان (ﻫ م) را بر آرای زیدی ترجیح میدادهاند.
همچنین دربارۀ اینکه وی دعوی دریافت
وحی داشته، سخنانی گفته شده است، اما این سخنان ظاهراً بیاساس است.
او بنیادگذار فرقهای به نام «
حسینیّه» است.
زیدیان حسینیّه بر این باورند که حسین
امام زندۀ غایب است و روزی آشکار خواهد شد و دنیا را سراسر پر از
عدل و داد خواهد کرد.
به پیروان او نسبت داده شده است که عقیده دارند، او برتر از
پیامبر است، زیرا سخن او در مبارزه با بیدینان از کلام
رسول خدا نافذتر است.
آنان تبلیغ میکردند که هر کس جز این دربارۀ امامشان بگوید، به
دوزخ خواهد رفت.
حسینیان دو دسته شدند: گروهی معتقد بودند که امام در همان حالی که غایب است، همواره به دیدار پیروانش میآید.
دستۀ دیگر بر این اندیشه بودند که او تا هنگام ظهور و قیام بر کسی آشکار نخواهد شد و پیروانش فقط بر اساس فرمانها و نوشتههای وی عمل خواهند شد و پیروانش فقط بر اساس فرمانها و نوشتههای وی عمل خواهند کرد.
نوشتههای بسیاری به او نسبت دادهاند که گفته شده تعداد آنها به ۷۳ جلد میرسد.
از برخی از آنها با عناوین یاد شده است: منهج الحکمه؛ المعجز در
اصول دین؛ الاراده؛ الصفات؛ معرفه الصانع؛ تفسیر غریب القرآن.
روشن نیست که پس از او تا اوایل سدۀ ۶ ق/۱۲ م چه کسانی از امامان این
سلسله حکومت کردهاند.
امام
عبدالله بن حمزه (۵۵۱-۶۱۴ ق/۱۱۵۶-۱۲۱۷ م)، فقیه، متکلم، محدث، محقق، مؤلف، ادیب، شاعر و فرمانروای زیدی.
نسب او به عبداللـه
بن حسین
بن قاسم رسّی میرسد و در ۵۹۴ ق/۱۱۹۸ م به قدرت رسید.
او درگیر جنگهای طولانی با سلطان طغطکین
بن ایوب و فرزند او المعز اسماعیل و لشکریان آن دو از کردان بود.
دو بار شهر صنعا را از دست مخالفان خود رهانید: بار اول در ۵۹۴ق که امیر جکر
بن محمد کردی از امیران المعز آنجا را اشغال کرد و دیگر بار در ۶۱۱ ق/۱۲۱۴ م، پس از آنکه
ایوبیان (ﻫ م) به سستی گراییدند.
عبداللـه دارای تألیفات بسیاری است از آن میان: الشافی ۴ جلد در
کلام؛ المذهب؛ زیاده الادله العقلیّه؛ صفوه الاختیارات؛ حدیقه الحکمه النبوه فی شرح الاربعین الحدیث السلیقیه؛ الجوهره الشافقه در اصول دین؛ الرساله الناصحه بالادله الواضحه در دو جلد، یکی در
علم کلام و دیگری در فضائل
اهل بیت؛ الدره الثمینه؛ الاجوبه الکافیه؛ الفتاوی المنصوریه و دیوان بزرگ اشعار.
نوشتن تفسیری بر
قرآن را آغاز کرد اما مرگش در رسید و او تنها
تفسیر سورۀ بقره را نوشت.
از آثار او نشانی در دست نیست.
در
ادبیات و
اشعار عرب توانا بود و شاگردان بسیاری از حوزۀ درسِ او بیرون آمدند.
وی در دژ کوکبان درگذشت و در قلعۀ «ظفار داوود» به خاک سپرده شد.
احمد موطئ
بن حسین
بن احمد، فقیه، ادیب و فرمانروای زیدی.
این را میدانیم که فرمانروایی
طباطباییان زیدی یمن تا سدههای ۵ و ۶ ق/۱۱ و ۱۲ م و پس از آن ادامه یافته است، اما تاریخ این سلسله و تحولات عمومی و احوال شخصی و حتی نام امامان آن چنان دچار آشفتگی است که تشخیص و تدوین شرح زندگی و بیان احوال آنان تقریباً ناممکن است.
این آشفتگی تاریخی یکی به این دلیل است که پس از فرمانروایی احمد ناصر، این خاندان به ناتوانی سیاسی گرایید و از اینرو اختلافهای داخلی در آن بروز کرد و افراد چندی از آنان مدعی حکومت شدند و میان آنان جنگهایی پدید آمد.
امام متوکل
احمد بن سلیمان (۵۳۲-۵۶۶ ق/۱۱۳۸-۱۱۷۱ م)، نویسندۀ اصول الاحکام، المدخل در فقه و الحکمة الدریة در اصول دین، در این درگیریها کشته شد.
از سوی دیگر
حمزة بن سلیمان که از نوادگان
داوود بن حسن بن حسن (ع) و سرشاخۀ دیگری از این
خاندان بود، در
مکه سر بر آورد و آهنگ تسخیر صنعا و مطیع ساختن
دولت بنی طباطبا کرد و سرانجام بر این شهر که از مراکز عمدۀ طباطبایی بود، چیره شد.
سقوط صنعا موقتاً به حکومت خاندان احمد ناصر پایان داد و اینان به کوههای شرقی صنعا پناه بردند و پنهان شدند، اما مردم بر این باور بودند که امامت به زودی به این خاندان باز خواهد گشت.
پس از آن در ۶۴۵ ق/۱۲۴۷ م زیدیان با احمد فرزند حسین منتجب (معروف به احمد موطئ)
بیعت کردند و بدین ترتیب فرمانروایان
خاندان رسّی ادامه یافت.
از تاریخ آغاز و انجام و چگونگی فرمانروایان احمد چیزی دانسته نیست، اما
ابن خلدون گوید که امامت در خاندان احمد باقی ماند.
در سدههای ۷ و ۸ ق/۱۳ و ۱۴ م نیز کسانی از اینان حکومت داشتند.
در این روزگار افراد گوناگونی از طباطباییان مدعی
حکومت بودند. گاه نیز کسانی همزمان بخشی از قدرت و رهبری زیدیان را در منطقههای مختلف در دست داشتند.
بدین جهت در یک زمان از امامان متعددی در یمن یاد شده است.
امام مهدی ابوطیر احمد
بن حسین (۶۱۲-۶۵۶ ق/۱۲۱۵-۱۲۵۸ م)، عالم و فرمانروای زیدی.
در ۶۴۶ ق/۱۲۴۸ م امامت یافت و با سپاهیان منصور رسولی جنگید و بر شبام محل فرمانروایی وی چیره شد.
در ۶۵۶ ق/۱۲۵۸ م شیخ احمد
بن محمد رصاص به تحریک مظفر رسولی سر به
شورش برداشت و به
جنگ با ابوطیر برخاست و ابوطیر در این جنگ کشته شد و پیکر او را در ذیبین به خاک سپردند.
امام مهدی محمد
بن مطهر
بن یحیی (۶۶۵-۷۲۹ ق/۱۲۶۷-۱۳۲۹ م)، فقیه، محدث و فرمانروای زیدی.
نسب او به
یحیی الهادی میرسد؛ در هجره (نزدیکی شهاره) زاده شد؛
دانش را از پدر و دیگر عالمان آموخت.
پس از درگذشت پدر در ۷۰۱ ق/۱۳۰۲ م مردم در شهر حوث با وی بیعت کردند.
در این روزگار
دولت بنی رسول (ﻫ م) به فرمانروایی المؤید، تقریباً در سراسر یمن گسترده بود.
در ۷۰۷ ق/۱۳۰۷ م آوازۀ امام مهدی در بسیاری از مناطق یمن پراکنده شده بود و او به کمک کردان مقیم صنعا بر روستاهای نزدیک این شهر چیره شد.
مؤید با لشکری بزرگ به جنگ وی آمد و پس از درگیریهای طولانی که تا ۷۲۶ ق/۱۳۲۶ م طول کشید، سرانجام مهدی بر کلیۀ مناطق یمن دست یافت.
او آثار متعددی پدید آورده است که از آن میان اینها را میتوان نام برد: المنهاج الجلی؛ عقود العقیان فی الناسخ و المنسوخ من القرآن؛ الکواکب الدریّه، شرح ابیات البدریه؛ البغیه؛ السراج الوهاج فی حصر مسائل المنهاج؛ الجواب المنیر علی مسائل اهل الظفیر.
او در قلعۀ ذی مرمر در شمال شرقی صنعا درگذشت.
امام مهدی احمد
بن یحیی المرتضی (۷۷۵-۸۴۰ ق/۱۳۷۳-۱۴۳۶ م)،
فقیه،
متکلم،
اصولی،
ادیب،
شاعر،
محقق،
مورخ و فرمانروای زیدی.
او از نوادگان یحیی الهادی بود.
در ۷۹۳ ق/۱۳۹۱ م بزرگان صنعا و عالمان آن دیار با او بیعت کردند، اما امام منصور علی ابن صلاحالدین و پیروان وی و اغلب قبیلههای یمن سر از فرمان او برتافتند و از اینرو میان وی و مخالفانش جنگهایی روی داد تا اینکه احمد شکست خورد و اسیر شد و مدت ۸ سال در صنعا زندانی گردید.
سرانجام او ا
زندان گریخت و در ظفیر اقامت گزید و در همانجا درگذشت. او برخی از آثار خود را در
زندان نوشت.
از آثار او میتوان اینها را نام برد: در
فقه: البحر الزخّار ۵ جلد، الازهار...، الغیت المدرار فی شرح الازهار، الانتقاد فی الآیات المعتبره فی الاجتهاد، المستجاد فی شرح الانتقاد؛ در علم کلام و
اصول دین: نکت الفرائد فی معرفه الملک الواحد و شرح آن به نام غرر القلائد، القلائد فی تصحیح العقائد و شرح آن به نام درر الفرائد، الملل و النحل و شرح آن به نام المنیة و الامل، ریاضه الافهام و شرح آن به نام دامغ الاوهام در
علوم عربی: الکواکب الزاهر، المکلل...؛ تاج علوم الادب، قانون کلام العرب، اکلیل التاج...؛ در
اصول فقه: معیار العقول فی علم الاصول و شرح آن، منهاج الوصول، فائقه الاصول...، المنظومة المرسومة؛ در کتب
سنّت پیامبر: الانوار...؛ در پرهیزگاری: کتاب تکلمة الاحکام، التصفیه عن بوابطن الآثام، حیات القلب...، القمر النوار...؛ در علم واجبات: الفائض، القاموس الفائض فی الفرائض؛ در منطق؛ القسطاس؛ در تاریخ: الجواهر و الدرر...، تحفة الاکیاس... (این دو کتاب در موزۀ بریتانیا موجود است) و تزیین المجالس....
امام هادی عزالدین
بن حسن (۸۴۵-۹۰۰ ق/۱۴۴۱-۱۴۹۵ م)، فقیه،
محدث، نویسنده و فرمانروای زیدی.
در هجره (فلله) زاده شد. پس از آن برای فرا گرفتن دانش و حدیث به صعده و آنگاه به تهامه رفت. در ۸۷۹ ق/۱۴۷۴ م به
امامت رسید.
از تألیفات او شرحی بر البحر الزخّار تألیف احمد
بن یحیی و المنهاج در دو جلد است.
وی در زادگاهش درگذشت.
المتوکّل علی اللـه
یحیی شرفالدین (۸۷۷-۹۶۵ ق/۱۴۷۳-۱۵۵۳ م)، فقیه، شاعر و فرمانروای زیدی، نوادۀ
محمد بن مطهر.
در ظفیر و صنعا نزد دانشمندان یمن و از جمله پدرش شمسالدین درس خواند و در ۹۱۲ ق به امامت رسید.
میان او و سلطان عامر عبدالوهاب طاهری جنگهایی رخ داد که به پیروزی متوکل انجامید.
وی تا ۹۵۲ق در صنعا حکومت کرد و آنگاه به علت هجوم ترکان
عثمانی به یمن، حکومت را به فرزندش مطهر طی جنگهای پیشین شایستگی خود را نشان داده بود، سپرد و خود به ظفیر رفت و تا پایان عمر همانجا ماند.
مطهّر بن یحیی (۹۰۸-۹۸۰ ق/۱۵۰۳-۱۵۷۲ م).
در زمان حیات پدر به منظور مقابله با هجوم ترکان عثمانی به حکومت رسید. در حدود ۸۰ بار با ترکان جنگید و سرانجام در ۹۷۵ آنان را از
یمن بیرون راند. در ثلاء درگذشت.
امام منصور
قاسم بن محمد (۹۶۷-۱۰۲۹ ق/۱۵۶۰-۱۶۲۰م)، فقیه، متکلم، محدث، ادیب، شاعر و فرمانروای زیدی.
نسب او به
احمد ناصر میرسد. در شاهل زاده شد و در ۱۰۰۶ ق/۱۵۹۷ م به امامت رسید.
در روزگار او نیز ترکان عثمانی بر یمن حمله بردند، اما وی و فرزندش المؤید دست به مقاومت زدند و
عثمانیان را بیرون راندند و پس از آن قلمرو حکومت خود را گسترش دادند.
در آغاز، محل فرمانروایی آنان در جبل (قمر) از شهر ابوزید در حاشد بود، اما هنگامی که ترکان دست به حملهای بزرگتر زدند به «برط» نقل مکان کردند.
او در ۱۰۱۵ ق/۱۶۰۶ م در شهاره ساکن شد و
مسجد جامع را در آنجا بنیاد نهاد.
مسجد دیگری نیز در هجر تأسیس کرد.
در روزگاری که او در شهاره میزیست، عثمانیان بار دیگر بر او حمله کردند و میان وی و سپاهیان ترک جنگهایی درگرفت که به شکست عثمانیان انجامید.
ترکان که از تسخیر یمن نومید شده بودند، ناگزیر در ۱۰۲۵ ق/۱۶۱۶ م با امام منصور
پیمان صلح بستند.
پس از آن او با فراغت خاطر به کار کشورداری و گسترش علم و تحقیق و تألیف پرداخت.
پس از وی
امامان زیدی یمن «قاسمی» نیز خوانده شدند و شهر شهاره مقر فرمانروایی امامان زیدی یمن «قاسمی» نیز خوانده شدند و شهر شهاره مقر فرمانروایی امامان پس از او گردید.
از تألیفات او کتاب الاعتصام در فقه است.
قاسم در شهاره درگذشت.
المؤید بن قاسم
بن محمد، پس از پدرش به امامت رسید.
او چه در زمان
پدر و چه پس از آن بارها با ترکان عثمانی جنگید و در بیرون راندن آنان از یمن نقش برجستهای ایفا کرد.
چیزی بیش از این از احوال او دانسته نیست.
ابراهیم بن محمد مؤیدی (د ۱۰۸۳ ق/۱۶۷۲ م)، اصولی، متکلم، مورخ و فرمانروای زیدی.
نسب او به امام
عزالدین بن حسن میرسد.
وی پس از مدتی فرمانروایی، به سود امام متوکل علی اللـه
اسماعیل بن قاسم کنارهگیری کرد.
از آثار اوست: الروض الحافل (فی) شرح الکافل در اصول فقه، شرح هدایه الافکار، ۳ جلد در
فروع دین و الروض الباسم فی انساب آل الامام القاسم.
المتوکل علی الله اسماعیل
بن قاسم (۱۰۱۹-۱۰۸۷ ق/۱۶۱۰-۱۶۷۶ م)، فقیه، متکلم، محقق، نویسنده و فرمانروای زیدی.
زندگی و احوال سیاسی و اجتماعی و حتی علمی اسماعیل چندان روشن نیست.
گفته شده است که او ۲۳ سال حکومت کرد.
در روزگار وی و فرزندش قلمرو حکومت طباطباییان زیدی در یمن گسترش یافت و از جنوب به تهامه و حضرموت کشیده شد.
در آن سالها بار دیگر ترکان عثمانی از یمن بیرون رانده شدند
و شریف مکه از او فرمان میبرد.
گفتهاند که در دوران حکومت او مردم در
آسایش و
امنیت میزیستند و از
عدالت و
رفاه برخوردار بودند.
اسماعیل وقت خود را در تدبیر امور مملکت و
تدریس و
عبادت میگذراند.
از تألیفات اوست: العقیده الصحیفه و شرح آن، زیر عنوان المسائل المرتضاه الی جمیع القضاه، حاشیه بر المنهاج امام مهدی در اصول و رسالهای در طلاق ثلاث.
وی در ضوران نزدیک شهر صنعا درگذشت.
از سدۀ ۱۱ ق/۱۶ م فرمانروایی امامان زیدی دچار آشفتگی بیشتر و تبدیل به نوعی ملوک الطوایفی گردید.
در این
سده و پس از آن، حکومت اینان همواره با انقلابها و شورشهای بسیاری مواجه بود.
این نافرمانیها از سوی قبایل و رقیبان سیاسی و محلی سر میزد، مانند قیام همدانیان و
بنی حشیش و
بنی حارث در ۱۱۰۲ ق/۱۶۹۱ م و ۱۲۵۶ ق/۱۸۴۰م و شورش صنعا در ۱۲۶۰ ق/۱۸۴۴ م و درگیری پیوسته میان اینان و
بنی رسول و
آل طاهر.
گاه نیز افراد چندی از این خاندان با داعیۀ امامت و کسب قدرت سیاسی
قیام میکردند و به رقابت سیاسی بر میخاستند، مانند ستیز میان مهدی صاحب مواهب و پسر عمویش منصور حسین
بن قاسم از یک سو و میان مهدی و متوکل قاسم
بن حسین از سوی دیگر در سدۀ ۱۳ ق/۱۹ م.
از اینرو، گاه چند امام همزمان در میان
زیدیان فرمان میراندند.
در ۱۲۶۹ ق/۱۸۵۳ م فرمانروایی از آل قاسم بیرون رفت و منصور محمد
بن عبدالله به
قدرت رسید.
در همین سده ۵ امام همزمان در صنعا و پیرامون آن حکمرانی داشتند.
این درگیری مستمر داخلی سبب آشفتگی امور و تجزیۀ قدرت سیاسی و اجتماعی حکومت زیدیان گردید و در نتیجه ترکان عثمانی که در ۱۰۴۵ ق/۱۶۳۵ م به دست المؤید بیرون رانده شده بودند، در ۱۲۵۲ ق/۱۸۳۶ م بار دیگر بر یمن چیره شدند و به فرمانروایی آل منصور پایان دادند.
پس از چندی در ۱۳۰۷ ق/۱۸۹۰م امام منصور محمد
بن یحیی حمیدالدین از این خاندان به امامت رسید.
سلطۀ ترکان عثمانی تا پایان
جنگ جهانی اول (۱۳۳۲-۱۳۳۷ ق/۱۹۱۴-۱۹۱۸ م) ادامه یافت و پس از فروپاشی آن در ۱۳۳۷ ق/۱۹۱۸ م امام متوکل یحیی
بن محمد حمیدالدین بر شمال و جنوب یمن نیز دست یافت.
روزگار وی و فرزندش احمد به عنوان حکومت متوکلیان شناخته شده است که از ۱۳۳۲-۱۳۸۲ ق/۱۹۱۴-۱۹۶۲ م ادامه یافت.
طومار حکومت اینان با
انقلاب یمن به رهبری
عبدالله السلال و اعلام
جمهوری در این کشور در ۱۹۶۲ م برای همیشه در نور دیده شد.
لین پول از کسان دیگری نیز یاد کرده است که از این سلسله در صعده و صنعا حکمرانی داشتهاند،
اما از تاریخ حکومت آنان و نیز احوال و زندگیشان اطلاعی در دست نیست.
از اواخر سدۀ ۲ ق/۸ م که فقیهان و عالمان طباطبایی رسی در یمن فرصت یافتند و حکومتی پایهگذاری کردند، دانشمندان، محققان، متکلمان، ادیبان و فقیهان بنامی در این سرزمین پدید آمدند که در درازای ۱۲ سده
عقاید،
فقه،
حدیث،
کلام و
فرهنگ شیعیان زیدی را رشد و توسعه دادند.
افزون بر فقهای حکومتگرِ این طایفه، عالمان دیگری از پیروان این مذهب در یمن به بار آمدند که برخی از ایشان اینانند:
حسین
بن بدرالدین
بن محمد (۵۸۲-۶۶۲ ق/۱۱۸۶-۱۲۶۴ م)، فقیه، اصولی، محدث، محقق و نویسنده و از سلالۀ امام
یحیی الهادی است.
در هجرۀ رغافه زاده شد و در همانجا درس خواند.
از تألیفات اوست: شفاء الاوام فی احادیث الاحکام در
علم حدیث؛ المدخل؛ الذریعه؛ التقریر، ۶ جلد در فقه؛ غره الافکار فی حرب البغاه الکفار؛ ینابیع النصیحه در اصول فقه و النظام.
او در رغافه درگذشت.
حسین
بن محمد
بن بدرالدین (د ۶۶۳ ق/۱۲۶۵ م)، فقیه و محدث.
از امام
یحیی الهادی نسب میبرد. در هجرۀ رغافه زاده شد و در همان شهر رشد و کمال یافت و
علوم اسلامی را فرا گرفت.
شاگردان او از عالمان بنام یمن بودند.
دهماء بنت یحیی
بن مرتضی (د ۸۳۷ ق/۱۴۳۴ م)، فقیه، ادیب، شاعر و محقق.
او
خواهر امام مهدی احمد
بن یحیی است. نزد
برادر درس خواند و به مراتب عالی علمی رسید. با سید محمد
بن ابی الفضایل
ازدواج کرد.
دهماء در شهر «ثلاء» زیست و به تحقیق و تألیف روزگار گذراند و در همانجا درگذشت.
شرحی بر کتاب الأزهار برادرش احمد در ۴ جلد نوشته است.
احمد
بن صلاح شرفی (۹۷۵-۱۰۵۵ ق/۱۵۶۷-۱۶۴۵ م)، فقیه، مورخ، محقق و نویسنده.
نسب او به قاسم رسی میرسد. او را به
علم،
زهد و
پارسایی ستودهاند.
از تألیفات وی است: شرحی بر کتاب الأساس امام قاسم، شرحی بر کتاب الأزهار امام احمد
بن یحیی در ۴ جلد، شرحی بر کتاب البسامه سید صارم الدین
بن وزیر با عنوان اللآلیء المضیئه در ۳ جلد.
احمد
بن محمد
بن لقمان (د ۱۰۲۹ ق/۱۶۲۰م)، عالم، ادیب، فقیه، محقق و نویسنده.
نسب او به امام مهدی احمد
بن یحیی میرسد. وی از شاگردان
سید احمد شرفی (
احمد بن صلاح) بود و در مسجد جامع شهاره حوزۀ درسی داشت.
او را تألیفات متعددی است از آن میان: شرح الاساس، شرح الکافل در
اصول فقه که در ۱۳۶۰ ق/۱۹۴۱ م در صنعا چاپ شده است؛ شرح التهذیب تفتازانی در منطق؛ حاشیه بر الفصول اللؤلؤیه و شرحی بر المنهاج، تألیف امام مهدی احمد
بن یحیی.
وی در قلعۀ غمار در خولان شام درگذشت.
حسن
بن احمد جلال (۱۰۱۴-۱۰۴۸ ق/۱۶۰۵-۱۶۳۸ م)
فقیه،
عالم،
محقق،
نویسنده و
شاعر.
از
احمد ناصر نسب میبرد. در هجرۀ رغافه زاده شد و در صعده، شهاره و صنعا نزد عالمان بزرگ روزگارش دانش آموخت و خود از بنامترین فقیهان عصر خود گشت و در دانشهای گوناگون مهارت یافت.
او در روزگار المتوکل علی اللـه اسماعیل میزیست و نزد او اعتباری تام داشت.
در پایان زندگی در «جراف»، یکی از روستاهای خوش آب و هوای پیرامون صنعایِ شمالی اقامت گزید و در همانجا مرد.
دارای نوشتههای بسیاری است از جمله: ضوء النّهار که شرح بر کتاب الازها احمد
بن یحیی است؛
شرح بر مختصر المنتهی؛ شرح بر التهذیب در منطق؛ عصام المتورعین در
اصول دین؛ شرح بر کتاب القلائد احمد
بن یحیی؛ حاشیه بر حاشیۀ سعد بر کشاف.
اشعاری نیز دارد.
عبداللـه
بن احمد شرفی، عالم و
مفسر قرآن.
در سدۀ ۱۱ ق/۱۶ م میزیست و از عالمان برجستۀ این
قرن شمرده میشد.
اوراست: المصابیح در
تفسیر قرآن در ۶ جلد.
عبداللـه
بن عامر
بن علی حسنی (د ۱۰۶۱ ق/۱۶۵۱ م)، عالم، ادیب و شاعر.
پسرعموی امام منصور قاسم
بن محمد است. نمایندۀ حکومت وقت در ذیبین و وادعه بود.
از تألیفات اوست: التصریح بالمذهب الصحیح، که گزیدهای از آرای وی و امام یحیی الهادی است.
وی در هجره (حموس) وطن گزید و در حوث درگذشت.
ابراهیم
بن محمد
بن قاسم (د ۱۱۴۵ ق/۱۷۳۲ م)، عالم، فقیه،
مورخ و
قاضی.
نوۀ امام محمد (المؤید)
بن قاسم
بن محمد و از تاریخنگاران یمن در سدۀ ۱۲ ق/۱۸ م است.
از اوست: طبقات الزیدیه که در ۱۱۳۴ ق/۱۷۲۲ م نوشته است.
وی مقام قضا را از سوی امام منصور علی به عهده داشت.
(۱) آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعة.
(۲) آیتی، محمدابراهیم، اندلس، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۳) ابن اثیر، عزالدین، الکامل، بیروت، ۱۳۸۵ ق/۱۹۶۵ م.
(۴) ابن تغری بردی، یوسف، النجوم الزاهره، مصر، ۱۳۹۱ ق/۱۹۷۱ م.
(۵) ابن جوزی، عبدالرحمن، المنتظم، حیدرآباد، ۱۳۵۹ق.
(۶) ابن خلدون، العبر، بیروت، ۱۹۵۷ م.
(۷) ابن خلکان، وفیات الاعیان، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ ق/۱۹۷۸ م.
(۸) ابن دواداری، عبداللـه
بن ایبک، کنزالدرر، به کوشش صلاحالدین المنجّد، قاهره، ۱۳۸۰ ق/۱۹۶۷ م.
(۹) ابن سمره، عمر
بن علی، طبقات فقهاءِ الیمن، به کوشش فؤاد سید، قاهره، ۱۹۵۷ م.
(۱۰) ابن عنبه، احمد
بن علی، عمدة الطالب، نجف، ۱۳۸۰ ق/۱۹۶۱ م.
(۱۱) ابن عنبه، الفصول الفخریه، به کوشش جلالالدین حسینی ارموی (محدث)، تهران، ۱۳۴۶ش.
(۱۲) ابن کثیر، اسماعیل
بن عمر، البدایه و النهایه، قاهره، ۱۳۵۱ ق/۱۹۳۲ م، ۲۷۰.
(۱۳) ابن ماکولا، علی
بن هبه اللـه، الاکمال، به کوشش عبدالرحمن
بن یحیی، حیدرآباد، ۱۳۸۴ ق/۱۹۶۵ م.
(۱۴) ابن معصوم، علی، انوارالربیع، به کوشش شاکر هادی شکر، نجف، ۱۳۸۸ ق/۱۹۶۸ م.
(۱۵) ابن ندیم، محمد
بن اسحاق، الفهرست، بیروت، ۱۳۹۸ ق/۱۹۷۸ م.
(۱۶) ابن نظیف، محمد
بن علی، تاریخ المنصوری، به کوشش پطرس گریازنیویچ، مسکو، ۱۹۶۳ م.
(۱۷) اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۴۰۰ق.
(۱۸) اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، به کوشش احمد صقر، قاهره، ۱۳۶۸ق.
(۱۹) امین، حسن، دائرهالمعارف الاسلامیه الشیعیه، بیروت، ۱۳۹۵ ق/۱۹۷۰م.
(۲۰) امین، محسن، اعیان الشیعه، بیروت، ۱۴۰۳ ق/۱۹۸۳ م.
(۲۱) امینی، عبدالحسین، الغدیر، بیروت، ۱۳۸۷ ق/۱۹۶۷ م.
(۲) بامداد، مهدی، تاریخ رجال ایران، تهران، ۱۳۴۷-۱۳۵۳ش.
(۲۳) بروکلمان، کارل، تاریخ الشعوب الاسلامیه، ترجمۀ نبیه امین فارس و منیر البعلبکی، بیروت، ۱۹۸۴ م.
(۲۴) بروکلمان، کارل، تاریخ الادب العربی، ترجمۀ عبدالحلیم النّجار، قاهره، ۱۹۷۴ م.
(۲۵) بستانی، ف ذیل ابن طباطبا.
(۲۶) بغدادی، اسماعیل پاشا، ایضاح المکنون، استانبول، ۱۹۴۷ م.
(۲۷) بغدادی، اسماعیل پاشا، هدیه العارفین، استانبول، ۱۹۵۱ م.
(۲۸) تشیّد، علیاکبر، قیام سادات علوی، تهران، ۱۳۳۱ش.
(۲۹) حمیری، نشوان
بن سعید، الحورالعین، به کوشش کمال مصطفی، قاهره، ۱۳۶۷ ق/۱۹۴۸ م.
(۳۰) خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، بیروت، ۱۳۹۰ق.
(۳۱) رابینو، ﻫ ل، سفرنامۀ مازندران و استراباد، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، ۱۳۴۳ش.
(۳۲) رابینو، ﻫ ل، فرمانروایان گیلان، ترجمۀ م پ جکتاجی و رضا مدنی، رشت، ۱۳۶۴ش.
(۳۳) زبیدی، تاج العروس، ذیل طق.
(۳۴) ستوده، منوچهر، از آستارا تا استارباد، تهران، ۱۳۵۱ش.
(۳۵) سیوطی، عبدالرّحمن، تاریخ الخلفاء، به کوشش محمد محییالدین عیدالحمید، قاهره، ۱۳۷۱ ق/۱۹۵۲ م.
(۳۶) شامی، عبدالامیر، تاریخ الفرقه الزیدیه، نجف، ۱۳۹۴ ق/۱۹۷۴ م.
(۳۷) شرفالدین، احمد حسین، تاریخ الیمن الثقافی، قاهره، ۱۳۸۷ ق/۱۹۶۷ م.
(۳۸) شوکانی، محمد
بن علی، البدر الطالع، بیروت، ۱۳۴۸ق.
(۳۹) صفدی، خلیل
بن ایبک، الوافی بالوفیات، به کوشش دیدرینگ و محمد یوسف نجم، بیروت، ۱۳۹۰-۱۳۹۱ ق/۱۹۷۰-۱۹۷۱ م.
(۴۰) صنعانی، محمد
بن احمد، ائمه الیمن، تعز، ۱۳۷۲ق.
(۴۱) عرشی، حسین
بن احمد، بلوغ الحرام، بیروت.
(۴۲) العیون و الحدائق، به کوشش دخویه، لیدن، بریل، ۱۸۶۹ م.
(۴۳) فیروزآبادی، محمد
بن یعقوب، قاموس المحیط، ذیل طب.
(۴۴) قلقشندی، احمد
بن علی، صبح الاعشی، قاهره، ۱۳۸۳ ق/۱۹۶۱ م.
(۴۵) کاتب اصفهانی، عمادالدین، خریده القصر، به کوشش شکری فیصل، دمشق، ۱۹۶۴ م.
(۴۶) کربلایی تبریزی، حافظ حسین، روضات الجنان، به کوشش جعفر سلطان القرایی، تهران، ۱۳۴۴ش.
(۴۷) گردیزی، عبدالحی
بن ضحاک، تاریخ، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۴۸) لین پول، استانلی، طبقات سلاطین اسلام، ترجمۀ عباس اقبال، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۴۹) لین پول و بارتولد، ولادیمیر، تاریخ دولتهای اسلامی، ترجمۀ صادق سجادی، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۵۰) مادلونگ، و، «سلسلههای کوچک شمال ایران»، تاریخ ایران از اسلام تا سلاجقه، به کوشش ر ن فرای، ترجمۀ حسن انوشه، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۵۱) مامقانی، عبداللـه
بن حسن، تنقیح المقال، نجف، ۱۳۵۰ق.
(۵۲) محیط طباطبایی، محمد، «شوخی جدی»، یغما، س ۱۸، شم ۱، فروردین ۱۳۴۴ش.
(۵۳) مدرس، محمدعلی، ریحانه الادب، تبریز، شفق، ۱۳۴۶ش.
(۵۴) مقدسی، مطهر
بن طاهر، البدء و التاریخ، به کوشش کلمان هوار، پاریس، ۱۹۱۶ م.
(۵۵) مقریزی، احمد
بن علی، اتّعاظ الحنفاء، به کوشش جمالالدین الشّیّال، قاهره، ۱۳۶۷ ق/۱۹۴۸ م.
(۵۶) یاقوت حموی، ابو عبداللـه، معجم الادباء، بیروت، ۱۴۰۰ ق/۱۹۸۰م.
(۵۷) مسعودی، علی
بن حسین، مروج الذهب، بیروت، ۱۹۶۶.
(۵۸) زرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، ۱۹۶۹ و ۱۹۸۴ م؛
مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «آل طباطبا»، شماره۴۳۲.