علی بن فضل قرمطی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
علی بن فضل قرمطی، از داعیان
قرمطیان در
قرن سوم قمری در
یمن که ادعای
نبوت و خدایی کرد.
علی بن فضل بن احمد قرمطی، اهل یمن بود و به
کوفه سفر کرد و پیرو
حمدان بن اشعث (ملقب به قرمط) و از داعیان او شد. آنگاه به یمن بازگشت و برای مهدی منتظر دعوت کرد. بسیاری از مردم، پیرو او شدند، و او زبید و
صنعاء را تحت سلطه خود درآورد، بنی زیاد را راند و
دولت قرمطیان را برپا کرد. به خواست قرمط، مردم را به اشتراک جنسی و مالی دعوت و غارتگری را
مباح کرد تا این پدیده، میان پیروانش شایع باشد.
محرمات را نیز
حلال کرد و
حرمت زنا را برداشت.
آنگاه ادعای پیامبری کرد؛ تا آنجا که مؤذن در مجلسش هنگام اذان فریاد میزد: «و شهادت میدهم علی بن فضل رسول خدا است.» سپس
طغیان و
گمراهی او همچنان ادامه یافت و ادعای خدایی کرد و به کارگزارانش مینوشت: «از گستراننده زمین و لرزاننده و استوار کننده کوهها علی بن فضل به فلان بندهاش...».
شاعری دعوی نبوت و تحلیل فروج را به نظم کشید و در شهر «جند» از شهرهای قرمطیان در یمن بر فراز منبر قرارگرفت و گفت:
«ای یار! دف برگیر، برقص، آوای چون هزار دستانت را سربده و به طرب آی! در راس بنیهاشم، پیامبری قرار گرفت؛ و این پیامبر بنی یعرب است.
هر پیامبری آیین و قوانین و شرایعی دارد؛ و اینها شرایع این پیامبر است.
نمازهای واجب را از ما برداشت و رنج
روزه گرفتن را از ما دور کرد.
پس اگر مردم به نماز برخاستند، تو آرام باش و حرکت مکن! و اگر روزه گرفتند، تو بخور و بیاشام! در اندیشه سعی میان
صفا و
مروه و
زیارت مرقد
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در
مدینه مباش!
مانع (خویش یا بیگانه) از وصالت مشو و از آنان تن مپوشان! آخر چگونه بر این فرد غریبه حلال گشتهای، اما بر پدرت حرام هستی؟!
آیا تاک از آنِ تاک نشان نیست؟! آیا میوه از آن کسی که درخت را در خشک سالی به بار نشانده و به آن آب داده، نیست؟!
و
شراب، چون باران حلال است؛ پس مقدس باد چنین آیین و کیشی! »
مذیخره از اطراف و توابع صنعاء را پایتخت خود قرار داد و بر اثر مسموم شدن جان سپرد. گفته میشود که پزشکی از اهالی
بغداد به نام شریف او را مسموم کرد. ابن فضل حدود سیزده سال حکومت کرد.
عبدالسلام ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج۲، ص۱۷۸.