آل خاتون
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آل خاتون، خاندانی از عالمان شیعی جبلعامل
لبنان است.
گفتهاند جمالالدین، یکی از اجداد این خاندان که در
قرن هشتم میزیست،
در روستای اِمّیه جبلعامل
حوزه درسی داشت، یکی از سلاطین هنگام عبور از روستا تحت تأثیر
زهد او قرار گرفت و دختر خود، خاتون، را به همسری او درآورد.
از آن پس این خاندان به «آل خاتون» شهرت یافتند.
آل خاتون که بعدها در عَیناثا و جویّا (هر دو از روستاهای مهم جبلعامل) سکونت گزیدند گاه «بیت بورینی» (منسوب به بورین، در جنوب نابلس) و «بیت ابوشامه» نیز خوانده شدهاند.
جبلعامل از زمان
دانشمند بزرگ شیعی، محمد
بن مکّی جِزّینی معروف به
شهید اول (شهادت در ۷۸۶)، رونق علمی یافت و تا اواخر قرن دوازدهم از بزرگترین حوزههای علمیِ شیعی شناخته میشد.
حضور آل خاتون، از نامدارترین خاندانهای علمی جبلعامل در آن دوران در عیناثا، این منطقه را به یکی از مراکز علمی مهم
جبلعامل تبدیل کرد.
در سدههای دهم و یازدهم براثر سختگیریهای
حکومت عثمانی بر مناطق
شیعه نشینِ قلمرو خود، به ویژه جبلعامل، و نیز دعوت حکومت شیعی صفوی از عالمان جبلعامل، تعدادی از افراد این
خاندان - همانند شماری دیگر از عالمان آن دیار - به
ایران مهاجرت کردند.
مشهورترین افراد آل خاتون عبارتاند از:
شمسالدين محمد
بن على بن محمد
بن محمد
بن خاتون، نخستين
فقیه شناخته شده اين خاندان. وی از جمالالدین احمد
بن علی عاملی عیناثی
اجازه روایت داشت.
از اجازه شمسالدین به
علی بن حسین بن عبدالعالی کَرَکی (محقق کرکی/ محقق ثانی) چنین برمیآید که جمالالدین، تنها استاد وی بوده است.
در
متن این اجازهنامه و در ضمن سلسله
مشایخ شمسالدین محمد، فرد دیگری از آل خاتون ذکر نشده است.
شمسالدین محمد پس از
وفات استادش، ریاست دینی و علمی عیناثا را برعهده گرفت
و کسانی چون پسرش، ابوالعباس احمد، و محقق کرکی نزد او درس خواندند و از وی اجازه روایت گرفتند.
تاریخ اجازه ابن خاتون به کرکی سال ۹۰۰ است.
پسرِ نوه شمسالدین، شهابالدیناحمد، در اجازه خود به عبداللّه تستری، مراتب علمی شمسالدین را ستوده و از تسلط او بر علم معانی و بیان سخن گفته است.
ابوالعباس احمد، فرزند شمسالدین محمد.
نوه او، شهابالدین احمد، لقب جد خود را شهابالدین ذکر کرده است؛
اما برخی
لقب او را جمالالدین گفتهاند.
حرّعاملی،
ابوالعباس احمد ابن خاتون و جمالالدین احمد ابن خاتون را دو تن دانسته است، اما به نظر
محسن امین این دو، یک نفر هستند.
احمد از پدرش و بدرالدین
حسن بن جعفر عاملی کرکی و عزالدین
حسین بن حسام عاملی عیناثی اجازه روایت داشت.
محقق کرکی نیز در ۹۳۱ در نجف به او و دو پسرش، نعمتاللّه
علی و زینالدین جعفر، اجازه روایت داد.
فرزندش، نعمتاللّه
علی، شهیدثانی، محییالدین
بن احمد میسی،
علی بن هلال کرکی عاملی و
حسن بن محمد نباطی نزد او درس خوانده یا از وی اجازه روایت گرفتهاند.
شهیدثانی فضل و تقوای احمد ابن خاتون را ستوده است.
با توجه به تاریخ اجازه ابوالعباس به نباطی، وی در ۹۳۴
زنده بوده است.
نعمتاللّه
على، فرزند ابوالعباس احمد. برخی او را نعمتاللّه
بن علی گفتهاند و برخی دیگر، نعمتاللّه و
علی را دو فرزند احمد دانستهاند.
اما وی در اجازهنامهای که به
عبداللّه تستری داده خود را نعمتاللّه
علی بن احمد خوانده است.
به گفته امین
نعمتاللّه
لقب علی و تعبیر نعمتاللّه
بن علی ناشی از خطای ناسخانِ اجازات است.
نعمتاللّه
علی معاصر شهیدثانی (شهادت در ۹۶۶) بود.
وی از
پدر خود، و محقق کرکی، اجازه روایت داشت.
پسرش، احمد، و
حسن بن علی حانینی نزد او درس خواندند و از او
حدیث روایت میکردند.
حسن بن علی مدنی ابن
شَدْقَم در سفر حج نعمتاللّه در ۹۷۷ از وی اجازه روایت گرفت. عبداللّه تستری نیز در ۹۸۸ پس از
سفر حج به عیناثا رفت و از نعمتاللّه و پسرش اجازه روایت کتب
حدیث دریافت کرد.
مهاجر
حضور تستری در عیناثا برای گرفتن اجازه روایت از نعمتاللّه را مؤید جایگاه علمی وی و بیانگر رسیدن عیناثا به اوج شکوفایی علمی در آن
زمان دانسته است.
به گفته
افندی اصفهانی،
نعمتاللّه از شهیدثانی نیز
روایت کرده اما نعمتاللّه در اجازات خود، شهیدثانی را در
سلسله مشایخش یاد نکرده است.
همچنین افندیاصفهانی
روایت کردن مستقیم نعمتاللّه
علی را از
محقق کرکی -که شهیدثانی از او با واسطه حدیث روایت کرده بعید دانسته- اما نعمتاللّه در اجازهنامههایش، کرکی را از مشایخ روایی خود برشمرده است.
به علاوه، روایتِ با واسطه شهیدثانی از محقق کرکی به سبب ملاقات نداشتن آن دو با یکدیگر بوده است نه فاصله زمانی
به گفته
فرزند نعمتاللّه، پدرش عمری طولانی داشت.
نعمتاللّه در ۹۵۷ مقام
خضر را در عیناثا تجدید بنا کرد.
رسالهای مختصر درباره معنای
عدالت از آثار اوست.
شهابالدین احمد، فرزند نعمتاللّه
علی.
وی از پدرش حدیث روایت کرده است.
فرزندش، محمد، و
عبداللّه تستری نیز از او اجازه روایت داشتند و تستری نزد او درس خوانده بود.
به گفته افندیاصفهانی
وی از
شهید ثانی اجازه روایت داشت.شهابالدین احمد در ۹۸۸ جامع عیناثا را
بازسازی کرد.
کتاب
مقتل الحسین علیهالسلام از آثار اوست.
برادر وی، عبداللطیف، نیز از عالمان معاصر شهیدثانی بود که در ۹۷۱ کتابی درباره
اخلاق و مواعظ تألیف کرد.
افندیاصفهانی نسخهای از کتاب
الاستبصار شیخطوسی را به خط او در
اصفهان دیده است.
شمسالدين محمد، فرزند شهابالدين احمد. از
تولد و
زادگاه و تحصیلات او اطلاعی در دست نیست.
وی که مدتی در مکه سکونت داشت، از پدرش حدیث روایت کرده است.
ظهیرالدین
میرزا ابراهیم هَمَدانی در ۱۰۰۸ در مکه،
ماجد بن هاشم بحرانی،
حسین بن حیدرکرکی و
محمد بن شهاب جوزی از او اجازه روایت گرفتند.
آثار او عبارتاند از: الاُنموذَج فیالمنطق و الحکمة الطبیعی و الالهی و حاشیه بر الاَلفیه
شهید اول که در مکه نگارش یافته و نسخهای از آن به خط مؤلف در
کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.
باتوجه به عبارات پایانی این نسخه، او در ۱۰۳۹ در
قید حیات بود.
برخی منابع شرح کتاب فقهی اِرشادُ الاَذهان الی احکامِ الایمان
علامه حلّی را اثر برادرزاده شمسالدین، ابن خاتون شمسالدین ابوالمَعالی محمد دانستهاند؛
اما روضاتی
با
استناد به نسخه خطی موجود از این اثر در
اصفهان با عنوان برهان السّداد فی شرح الارشاد، نویسنده کتاب را
شمسالدین محمد بن احمد معرفی کرده و انتسابِ اشتباه کتاب را ناشی از خلط نامِ
عمو و برادرزاده دانسته است.
این اثر نیز در
زمان مجاورت او در
مکه نگارش شده است.
برادرِ محمد، یوسف، ملقب به جمالالدین (زنده در ۱۰۵۱) و فرزند یوسف،
حسین (متوفی پس از ۱۱۲۴) نیز از عالمان و صاحب تألیفات بودند.
شمسالدین ابوالمعالی محمد
بن سدیدالدین
علی،
نوه شهابالدین احمد و
خواهرزاده شیخ بهائی .
از سال تولد او اطلاعی در دست نیست.
پدرش،
علی، در
مشهد سکونت گزیده بود.
شمسالدین در طوس به
دنیا آمد و بعدها رهسپار
هند شد.
در ۱۰۰۹ در حیدرآباد سکنا گزید و در ۱۰۱۴ از محمدمؤمن حسینیاسترآبادی (عالم مشهور و صاحب نفوذ در دوره قطبشاهیان در حیدرآباد) اجازه روایت گرفت.
شمسالدین محمد در دوران
سلطنت محمد قطبشاه، در ۱۰۲۵ یا ۱۰۲۷ به پیشنهاد استرآبادی به عنوان
سفیر قطبشاهیان به دربار
صفویان رفت و مورد
احترام شاهعباس صفوی قرار گرفت.
ابنخاتون در این دوره، نزد
بهاءالدین عاملی درس خواند و از وی اجازه روایت گرفت.
اسکندرمنشی
تاریخ بازگشت او را به هند ۱۰۲۹ دانسته اما بنابر برخی گزارشها ابنخاتون پس از وفات محمد قطبشاه و در زمان
حکومت عبداللّه قطبشاه وارد حیدرآباد شد.
پس از بازگشت، به سِمَت قائممقام پیشوا (پیشوا، بالاترین مقام پس از سلطان) و دبیری منصوب شد و در ۱۰۳۸ به پیشوایی رسید.
او در ۱۰۴۱ به سبب
حسدورزی و
سعایت اطرافیان سلطان، برکنار و در ۱۰۴۳ «میرجُمله» (وزیر) شد و در ۱۰۴۵ دوباره پیشوا گردید.
وی حدود بیست
سال عهدهدار این مناصب بود.
ابنخاتون در اداره امور کشور، مدبر و نزد سلطان بسیار محترم و صاحب نفوذ بود.
کاردانی و درایت وی در حل مسائل مملکت و مردمداریاش به محبوبیت او افزود و باعث گسترش
تشیع در حیدرآباد شد.
شمسالدین محمد، عالمی جامعالاطراف بود که افزون بر مناصب دولتی، به تدریس علوم دینی و ریاضی نیز میپرداخت و شاگردان زیادی داشت.
برخی از آنها عبارتاند از:
محمدعلی کربلایی،
حسن بن علی جامعی،
میرزامحمد حسینیجزائری و
معزالدین محمد اردستانی.
وی به
شعر و
ادبیات نیز علاقهمند بود و جلسات ادبی و شعرخوانی با حضور پرشمار ادیبان به طور مرتب در
محضر او برگزار میشد.
آثار خیر و عامالمنفعهای نیز از او برجای مانده است.
به گفته بسطامی،
ابنخاتون در ۱۰۵۹ در راه
سفر حج در بندرِ مُخای
یمن از دنیا رفت.
قبر وی در حیدرآباد
زیارتگاه مردم است.
از جمله آثار وی، ترجمه و شرح فارسی الاربعون حدیثاً
شیخ بهائی است به درخواست سلطانمحمد قطبشاه که به ترجمه قطبشاهی معروف است.
شیخ بهائی بر این شرح تقریظ نگاشت و مترجم را ستود.
این کتاب در ۱۲۷۵ در
تهران و در ۱۳۰۹ در بمبئی به چاپ رسید.
سلطانمحمد قطبشاه ترجمه ابنخاتون را مختصر کرد و آن را لُبابالاحادیث قطبشاهی نامید.
سایر آثار او عبارتاند از: حاشیه بر
جامع عباسی شیخ بهائی،
در برخی منابع وی شارح یا نگارنده متمم جامع عباسی نیز ذکر شده است
که به درستی معلوم نیست همه این آثار یکی هستند یا با هم تفاوت دارند؛ حاشیه بر تَحریرالاحکام
علامه حلّی؛
بَدیعُ البَیان لمعانیالقرآن، به فارسی؛
کتابی به فارسی درباره
امامت؛ شرح فارسی
صحیفه سجادیه؛
توضیح اخلاق عبداللّه شاهی، به فارسی در شرح
اخلاق ناصری اثر
خواجه نصیرالدین طوسی؛
و
دیوان اشعار.
از آل خاتون عالمان و فقیهان دیگری نیز برخاستهاند،
از معروفترین آنها ابنخاتون، اسداللّه
بن مؤمن است که در مشهد سکونت داشت و خود و ــ به احتمال زیاد ــ پدرش در ایران متولد شده بودند.
او در ۱۰۶۷، چهارصد کتاب را
وقف کتابخانه
حرم امام رضا علیهالسلام کرد.
(۱) آستان قدس رضوی کتابخانه، فهرست کتابخانه آستان قدس رضوی، ج ۶، مشهد ۱۳۴۴ش.
(۲) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ
علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۳) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: الروضة النضرة فی علماء الماةالحادیة عشرة، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
(۴) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: الکواکب المنتشرة فی القرن الثانی بعدالعشرة، چاپ
علینقی منزوی، تهران ۱۳۷۲ش.
(۵) رضا استادی، فهرست نسخههای خطی کتابخانه عمومی حضرت آیةاللّه العظمی گلپایگانی، ج ۲، قم: دارالقرآن الکریم، (بیتا).
(۶) اسکندر منشی، عالم آرای عباسی.
(۷) عباس اطهررضوی، شیعه در هند، ج ۱، ترجمه مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی، قم ۱۳۷۶ش.
(۸) عبداللّه
بن عیسی افندیاصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱ـ.
(۹)
محسن امین، اعیان الشیعه.
(۱۰)
علی بن طیفور بسطامی، حدایقالسلاطین فی کلامالخواقین، چاپ شریف النساء انصاری، حیدرآباد (بیتا).
(۱۱) محمد
بن حسن حرّعاملی، املالآمل، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۳۸۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ش.
(۱۲) احمد حسینی اشکوری، تراجم الرجال، قم ۱۴۱۴.
(۱۳) احمد حسینی اشکوری، فهرست نسخههای خطی کتابخانه عمومی حضرت آیةاللّه العظمی مرعشی نجفی، قم ۱۳۵۴ـ۱۳۷۶ش.
(۱۴) عبدالحسین
بن محمدباقر خاتونآبادی، وقایع السنین و الاعوام، یا، گزارشهای سالیانه از ابتدای خلقت تا سال ۱۱۹۵ هجری، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران ۱۳۵۲ش.
(۱۵) خوانساری، روضات الجنات.
(۱۶) محمدعلی روضاتی، فهرست کتب خطی کتابخانههای اصفهان، ج ۱، اصفهان ۱۳۴۱ش.
(۱۷) رمضانعلی شاکری، گنج هزار ساله: کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی قبل و بعد از انقلاب، مشهد ۱۳۶۷ش.
(۱۸) احمد
بن عبداللّه صاعدی شیرازی، حدیقةالسلاطین قطبشاهی، چاپ
علیاصغر بلگرامی، حیدرآباد، دکن ۱۹۶۱.
(۱۹) عباس قمی، فوائد الرضویه: زندگانی علمای مذهب شیعه، تهران (۱۳۲۷ش).
(۲۰) مجلسی، بحارالانوار.
(۲۱) خانبابا مشار، فهرست کتابهای چاپی فارسی، تهران ۱۳۵۲ش.
(۲۲) جعفر مهاجر، جبلعامل بین الشهیدین: الحرکة الفکریة فی جبلعامل فی قرنین من اواسط القرن الثامن للهجرة/ الرابع عشر للمیلاد حتی اواسط القرن العاشر/ السادس عشر، دمشق ۲۰۰۵.
(۲۳)
حسین بن محمدتقی نوری، خاتمة مستدرک الوسائل، قم ۱۴۱۵ـ۱۴۲۰.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «آل خاتون»، شماره۶۷۱۸.