آبروریزی (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این مقاله آیات مرتبط
با آبروریزی معرفی میشوند.
دختردار شدن، نوعى آبروريزى در نگاه
عرب جاهلى:
«وإذا بشّر أحدهم بالأنثى ظـلّ وجهه مسودًّا وهو كظيم • يتورى من القوم من سوء ما بشّر به أيمسكه على هون أميدسّه فى التّراب ألا سآء ما يحكمون. ؛
و هر گاه يكى از آنان را به دختر مژده آورند، چهرهاش سياه مىگردد، در حالى كه
خشم -و اندوه- خود را فرو مىخورد. از بدى آنچه بدو بشارت داده شده، از
قبیله -خود- روى مىپوشاند. آيا او را
با خوارى نگاه دارد، يا در
خاک پنهانش كند؟ وه چه بد
داوری مىكنند. »
حرام و ناپسند بودن هتك حيثيّت:
۱. «لایحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم...؛
خداوند دوست ندارد كسي
با سخنان خود بديها را اظهار كند مگر آن كسي كه مورد ستم واقع شده باشد...» مقصود از «سوء من القول» بنا بر يك احتمال به قرينه «إلّا من ظلم»، افشاى بدى و عيب، و ملازم
با آبروريزى است.
۲. «الذین یلمزون المطوعین من المؤمنین فی الصدقـت والذین لایجدون الا جهدهم فیسخرون منهم سخر الله منهم ولهم عذاب الیم؛
كساني كه از صدقات مومنان اطاعت كار عيبجوئي ميكنند، و آنهائي را كه دسترسي جز به مقدار (ناچيز) توانائيشان ندارند مسخره مينمايند
خدا آنها را مسخره ميكند (كيفر استهزا كنندگان را به آنها ميدهد) و براي آنان عذاب دردناكي است.»
۳. «والذین یؤذون المؤمنین والمؤمنـت بغیر ما اکتسبوا فقد احتملوا بهتـنا واثما مبینا؛
و كسانى كه مردان و زنان
مؤمن را بىآنكه مرتكب -
عمل زشتى- شده باشند آزار مىرسانند، قطعاً
تهمت و گناهى آشكار به گردن گرفتهاند.»
۴. «یـایها الذین ءامنوا لایسخر قوم من قوم عسی ان یکونوا خیرا منهم و لا نساء من نساء عسی ان یکن خیرا منهن و لا تلمزوا انفسکم و لا تنابزوا بالالقب بئس الاسم الفسوق بعد الایمن.... .
»
۵. «... اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم و لا تجسسوا و لا یغتب بعضکم بعضا...؛
... از بسياري از گمانها بپرهيزيد، چرا كه بعضي از گمانها گناه است، و هرگز (در كار ديگران) تجسس نكنيد، و هيچيك از شما ديگري را غيبت نكند...»
۶. «هماز مشاء بنمیم سنسمه علی الخرطوم؛
كسي كه بسيار عيبجو و سخن چين است....به زودي ما بر بيني او علامت و داغ ننگ مينهيم.»
۷. «ویل لکل همزة لمزة؛
واي بر هر عيب جوي مسخره كننده اي!»
آبروریزی عوامل مختلفی می تواند داشته باشد که در
قرآن کریم به بسیاری از اینها اشاره شده است.
اجرای حد از
عوامل هتک آبرو است.
محاربه با خدا و
افساد در
زمین ، مستوجب کیفری رسوا کننده:
«انما جزؤا الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلف او ینفوا من الارض ذلک لهم خزی فی الدنیا...؛
كيفر آنها كه
با خدا و
پیامبر به
جنگ بر ميخيزند و در روي زمين دست به فساد ميزنند. (و
با تهديد به
اسلحه به
جان و
مال و
ناموس مردم حمله ميبرند) اين است كه
اعدام شوند يا به دار آويخته گردند يا (چهار
انگشت از)
دست راست و پاي چپ آنها بريده شود و يا از سرزمين خود تبعيد گردند، اين رسوائي آنها در دنياست ...»
ارتکاب
زنا ، سبب اجرای آشکار
حد و هتک آبرو :
«الزانیة والزانی فاجلدوا کل وحد منهما مائة جلدة ولاتاخذکم بهما رافة فی دین الله ان کنتم تؤمنون بالله والیوم الاخر ولیشهد عذابهما طـائفة من المؤمنین؛
زن و مرد زناكار را هر يك، صد
تازیانه بزنيد، و هرگز در دين
خدا رافت (و
محبت كاذب) شما را نگيرد اگر به
خدا و روز جزا ايمان داريد، و بايد گروهي از مؤ منان مجازات آنها را مشاهده كنند.»
کفر پس از
ایمان ، سبب
روسیاهی و بی آبرویی در
قیامت :
«یوم تبیض وجوه و تسود وجوه فاما الذین اسودت وجوههم اکفرتم بعد ایمنکم...؛
(آن عذاب عظيم) روزي خواهد بود كه چهره هايي
سفید، و چهره هايي
سیاه ميگردد، اما آنها كه صورتهايشان سياه شده، (به آنها گفته ميشود:) آيا بعد از ايمان (و
اخوت و
برادری در سايه آن) كافر شديد؟ ... » روسياهى، كنايه از بىآبرويى و بىاعتبارى است.
استکبار قوم عاد ، سبب
خواری و بی آبرویی آنان در
دنیا و
آخرت :
«فاما عاد فاستکبروا فی الارض بغیر الحق... • ... لنذیقهم عذاب الخزی فی الحیوة الدنیا و لعذاب الاخرة اخزی...؛
اما
قوم عاد به ناحق در زمين
تکبر ورزيدند... تا عذاب خوار كننده را در زندگي دنيا به آنها بچشانيم، و عذاب آخرت از آن هم خوار كننده تر است ...»
مسخره و
هجو کردن
مؤمن، موجب هتک آبروی وی:
«یا ایها الذین ءامنوا لایسخر قوم من قوم... و لا تلمزوا انفسکم...؛
اي كساني كه ايمان آورده ايد نبايد گروهي از مردان شما گروه ديگر را استهزا كنند... و يكديگر را مورد طعن و عيبجوئي قرار ندهيد...» اگرچه در آيه پيشين از آبروريزى سخنى به ميان نيامده است، نهى از تمسخر احتمال دارد به سبب اين باشد كه مسخره كردن، مايه
وهن و شكستن اعتبار افراد مىشود.
افشای
فحشا ، باعث هتک آبرو:
«ان الذین یحبون ان تشیع الفحشة فی الذین ءامنوا لهم عذاب الیم فی الدنیا و الاخرة...؛
کسانى که دوست دارند که زشتکارى در میان آنان که
ایمان آوردهاند،
شیوع پیدا کند، براى آنان در دنیا و آخرت عذابى پر درد خواهد بود، و
خدا مىداند و شما نمىدانید.» علاقه به شيوع فحشا، تأكيد بر نهى از اشاعه آن است.
تهدید سخت افراد ياد شده، چه بسا به اين سبب باشد كه اشاعه فحشا در باره مؤمنان، باعث آبروريزى آنان مىشود.
اصرار بر
کفر و قلب حقایق،
عامل رسوایی در دنیا:
«یا ایها الرسول لایحزنک الذین یسرعون فی الکفر... یحرفون الکلم من بعد مواضعه... اولـئک الذین لم یرد الله ان یطهر قلوبهم لهم فی الدنیا خزی...؛
اي فرستاده (
خدا) آنها كه
با زبان ميگويند ايمان آورده ايم و قلب آنها ايمان نياورده و در مسير كفر بر يكديگر سبقت ميجويند تو را اندوهگين نكنند... آنها سخنان را از محل خود تحريف ميكنند، ... آنها كساني هستند كه
خدا نخواسته دلهايشان را پاك كند، در دنيا رسوائي نصيب آنان خواهد شد.» يكى از معانى «خزى» فضاحت و رسوايى است.
نسبت دهندگان
دروغ به
خدا، مردمی بی آبرو در
قیامت :
«و یوم القیمة تری الذین کذبوا علی الله وجوههم مسودة...؛
و روز قيامت كساني را كه بر
خدا دروغ بستند ميبيني كه صورتهايشان سياه است...»
فاش کردن عیوب مؤمنان، از
عوامل هتک آبرو :
«لایحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم...؛
خداوند دوست ندارد كسي
با سخنان خود بديها را اظهار كند مگر آن كسي كه مورد ستم واقع شده باشد...» قصود از «الجهر بالسّوء من القول» افشاى بدى است. ممنوع بودن آن جز در مورد
ظالم مىتواند به اين دليل باشد كه افشاى بدى افراد، سبب هتك آبروى آنان مىشود.
تجسس در زندگی دیگران، از
عوامل هتک آبرو:
«... و لاتجسسوا...؛
... و هرگز (در كار ديگران) تجسس نكنيد...» نهى از تجسّس در امور مؤمنان چه بسا به اين جهت باشد كه به طور
معمول سبب دست يافتن به چيزهايى مىشود كه وهن و بىآبرويى را در پى دارد.
تحریف حقایق و معارف نازل شده از سوی
خدا، درپی دارنده ذلتی فضاحت بار :
«... یحرفون الکلم من بعد مواضعه... لهم فی الدنیا خزی...؛
ا... آنها سخنان را از محل خود تحريف ميكنند،... در دنيا رسوائي نصيب آنان خواهد شد.»
نظر سوء
قوم لوط و تعرض آنان به
میهمانان وی، باعث آبروریزی برای او :
۱. «... قال یقوم هؤلاء بناتی هن اطهر لکم فاتقوا الله و لاتخزون فی ضیفی...؛
...گفت اي قوم من! اينها دختران منند، براي شما پاكيزهترند (
با آنها ازدواج كنيد و از
اعمال شنيع صرفنظر نمائيد) از
خدا بترسيد و مرا در مورد ميهمانهايم رسوا مسازيد...»
۲. «قال ان هؤلاء ضیفی فلا تفضحون • واتقوا الله و لاتخزون؛
(لوط) گفت اينها ميهمانان منند، آبروي مرا نريزيد!و از
خدا بپرهيزيد و مرا شرمنده نسازيد!»
گرفتار شدن به
ذلت دنیایی و آخرتی، در پی
تکذیب آیات الهی :
«... و کانوا بـایتنا یجحدون • ... لنذیقهم عذاب الخزی فی الحیوة الدنیا و لعذاب الاخرة اخزی...؛
...آنها (به خاطر اين پندار) پيوسته آيات ما را انكار ميكردند... تا عذاب خوار كننده را در زندگي دنيا به آنها بچشانيم، و عذاب آخرت از آن هم خوار كننده تر است ...»
تکذیب
حق،
عامل گرفتار شدن به خواری و رسوایی در دنیا :
۱. «کذب الذین من قبلهم... • فاذاقهم الله الخـزی فی الحیوة الدنیا...؛
كساني كه قبل از آنها بودند نيز آيات ما را تكذيب نمودند... خداوند خواري را در زندگي اين دنيا به آنها چشانيد....»
۲. «و یوم القیمة تری الذین کذبوا علی الله وجوههم مسودة...؛
و
روز قیامت كساني را كه بر
خدا دروغ بستند ميبيني كه صورتهايشان
سیاه است... »
متّهم كردن ديگران، باعث هتك آبرو و به دوش كشيدن
گناه آشكار:
۱. «و من یکسب خطیئة او اثما ثم یرم به بریئا فقد احتمل بهتنا و اثما مبینا؛
و هر كس
خطا يا گناهى مرتكب شود؛ سپس آن را به بىگناهى نسبت دهد، قطعاً
بهتان و
گناه آشكارى بر دوش كشيده است.»
۲. «والذین یؤذون المؤمنین والمؤمنـت بغیر ما اکتسبوا فقد احتملوا بهتـنا واثما مبینا؛
و كسانى كه مردان و زنان
مؤمن را بىآنكه مرتكب -
عمل زشتى- شده باشند آزار مىرسانند، قطعاً
تهمت و گناهى آشكار به گردن گرفتهاند.»
دشمنی کردن
با پیامبر خدا ، سبب عذابی رسواگر:
«الم یعلموا انه من یحادد الله و رسوله فان له نار جهنم خلدا فیها ذلک الخزی العظیم؛
آيا نميدانند هر كس
با خدا و رسولش دشمني كند، براي او آتش دوزخ است كه جاودانه در آن ميماند، اين يك رسوائي بزرگ است! »
دشمنی با خدا، سبب عذابی رسواگر و فضاحت بار:
«الم یعلموا انه من یحادد الله و رسوله فان له نار جهنم خلدا فیها ذلک الخزی العظیم؛
آيا نميدانند هر كس
با خدا و رسولش دشمني كند، براي او آتش دوزخ است كه جاودانه در آن ميماند، اين يك رسوائي بزرگ است! »
اظهار
سوء ظن ،
عامل ریخته شدن آبروی
مؤمن :
«یا ایها الذین ءامنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم...؛
اي كساني كه ايمان آورده ايد! از بسياري از گمانها بپرهيزيد، چرا كه بعضي از گمانها گناه است...»نهى از سوءظن به اعتبار اظهار و ترتيب اثر بر آن است، نه مجرد
بدگمانی در
قلب، زيرا اظهار سوءظن، حيثيّت مؤمن را خدشهدار مىكند.
شریک قرار دادن برای
خدا، مایه بی آبرویی در آخرت:
۱. «براءة من الله و رسوله الی الذین عهدتم من المشرکین • ... و ان الله مخزی الکفرین؛
اين اعلام بيزاري
خدا و پيامبر او به كساني از مشركان است كه
با آنها عهد بسته ايد.... خداوند خوار كننده كافران است»
۲. «ثم یوم القیمة یخزیهم و یقول این شرکاءی الذین کنتم تشقون فیهم... ان الخزی الیوم و السوء علی الکفرین؛
سپس روز قيامت
خدا آنها را رسوا ميسازد، و ميگويد شريكاني كه شما براي من ساختيد، و بخاطر آنها
با ديگران دشمني ميكرديد كجا هستند؟ ... رسوائي و بدبختي، امروز بر كافران است. »
شیطان ، تحریک کننده
آدم علیهالسلام و
حوا برای تناول از
درخت ممنوع و باعث
برهنگی و آبروریزی آنان:
۱. «فوسوس لهما الشیطان لیبدی لهما ما وری عنهما من سؤءتهما...؛
سپس شيطان آنها را وسوسه كرد تا آنچه را از اندامشان پنهان بود آشكار سازد....»
۲. «فدلـهما بغرور فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سؤءتهما...؛
و به اين ترتيب آنها را
با فريب (از مقامشان) فرود آورد، و هنگامي كه از آن درخت چشيدند اندامشان (عورتشان) براي آنها آشكار شد....»
۳. «یا بنی ءادم لایفتننکم الشیطان کما اخرج ابویکم من الجنة ینزع عنهما لباسهما لیریهما سؤءتهما...؛
اي فرزندان آدم! شيطان شما را نفريبد آنچنان كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد و لباسشان را از تنشان بيرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد....»
۴. «فوسوس الیه الشیطان قال یا ءادم هل ادلک علی شجرة الخلد و ملک لایبلی • فاکلا منها فبدت لهما سوءتهما...؛
ولي شيطان او را وسوسه كرد و گفت اي آدم! آيا ميخواهي تو را به درخت عمر جاويدان و ملك فناناپذير راهنمائي كنم؟! سرانجام هر دو از آن خوردند (و لباس بهشتيشان فرو ريخت) و عورتشان آشكار گشت...»
گرفتار شدن به
آتش جهنم و
عذاب آخرت، موجب رسوایی و بی آبرویی:
۱. «ربنا انک من تدخل النار فقد اخزیته...؛
پروردگارا، هر كه را تو (به خاطر اعمالش) به آتش افكني، او را خوار و رسوا ساخته اي....»
۲. «ولو انا اهلکنهم بعذاب من قبله لقالوا ربنا لولا ارسلت الینا رسولا فنتبع ءایتک من قبل ان نذل و نخزی؛
و اگر ما آنها را قبل از آن (قبل از نزول
قرآن)
با عذابي هلاك ميكرديم (در قيامت) ميگفتند پروردگارا چرا براي ما پيامبري نفرستادي تا از آيات تو پيروي كنيم پيش از آنكه ذليل و رسوا شويم.»
۳. «... و لعذاب الاخرة اخزی...؛
... و عذاب آخرت از آن هم خوار كننده تر است....»
گرفتار شدن به
عذاب استیصال ، باعث رسوایی و
فضاحت:
۱. «فلما جاء امرنا نجینا صلحا و الذین ءامنوا معه برحمة منا و من خزی یومئذ...؛
هنگامي كه فرمان ما (دائر به
مجازات اين
قوم) فرا رسيد
صالح و كساني را كه
با او ايمان آورده بودند به رحمت خود (از آن عذاب) و از رسوائي آن روز رهائي بخشيديم....» يكى از معانى «خزى» فضاحت و رسوايى است.
۲. «فارسلنا علیهم ریحا صرصرا فی ایام نحسات لنذیقهم عذاب الخزی فی الحیوة الدنیا و لعذاب الاخرة اخزی...؛
سرانجام تند بادي شديد و هول انگيز و
سرد و
سخت در روزهائي
شوم و پر غبار بر آنها فرستاديم، تا عذاب خوار كننده را در زندگي دنيا به آنها بچشانيم، و عذاب آخرت از آن هم خوار كننده تر است ....»
عصیان و نافرمانی از عوانل بیآبرویی است.
تخلف از فرمان
جهاد پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ، درپی دارنده بی آبرویی در
جامعه:
«وعلی الثلثة الذین خلفوا حتی اذا ضاقت علیهم الارض بما رحبت وضاقت علیهم انفسهم...؛
(همچنين) آن سه نفر را كه (در
مدینه) بازماندند (و از شركت در تبوك خودداري كردند و
مسلمانان از آنان قطع رابطه نمودند) تا آن حد كه زمين
با همه وسعتش بر آنها تنگ شد وحتي) جائي در وجود خويش براي خود نمييافتند.... »
طبق شأن نزول، آيه درباره متخلّفان از
غزوه تبوک است كه به سبب تخلّفشان از جهاد، چنان انگشتنما شده بودند كه عرصه بر آنها تنگ شده بود.
تخلف آدم علیهالسلام ، از
نهی خدا در
تناول درخت ممنوع، موجب عریان شدن و آبروریزی او:
۱. «و یا ءادم اسکن انت و زوجک الجنة فکلا من حیث شئتما و لا تقربا هذه الشجرة... • فوسوس لهما الشیطان لیبدی لهما ما وری عنهما من سوءتهما و قال ما نهـکما ربکما عن هذه الشجرة الا ان تکونا ملکین... • ... فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوءتهما... و نادیهما ربهما الم انهکما عن تلکما الشجرة....؛
و اي آدم تو و همسرت در بهشت ساكن شويد و از هر جا كه خواستيد بخوريد اما به اين درخت نزديك نشويد...سپس شيطان آنها را
وسوسه كرد تا آنچه را از اندامشان پنهان بود آشكار سازد و گفت پروردگارتان شما را از اين درخت نهي نكرده مگر به خاطر اينكه (اگر از آن بخوريد)
فرشته خواهيد شد... و هنگامي كه از آن درخت چشيدند اندامشان (عورتشان) براي آنها آشكار شد... پروردگارشان آنها را ندا داد كه آيا شما را از آن درخت نهي نكردم و نگفتم شيطان براي شما دشمن آشكاري است ؟»
۲. «فوسوس الیه الشیطان قال یا ءادم هل ادلک علی شجرة الخلد و ملک لایبلی • فاکلا منها فبدت لهما سوءتهما...؛
ولي شيطان او را وسوسه كرد و گفت اي آدم! آيا ميخواهي تو را به درخت عمر جاويدان و ملك فناناپذير راهنمائي كنم؟! سرانجام هر دو از آن خوردند (و لباس بهشتيشان فرو ريخت) و عورتشان آشكار گشت....»
یکی از
عوامل آبروریزی عهد شکنی است.
عهدشکنی اهل کتاب ، باعث خواری و رسوایی آنان:
«و اذ اخذنا میثقکم لاتسفکون دماءکم و لا تخرجون انفسکم من دیرکم ثم اقررتم و انتم تشهدون • ثم انتم هؤلاء تقتلون انفسکم و تخرجون فریقا منکم من دیرهم تظهرون علیهم بالاثم و العدون و ان یاتوکم اسری تفدوهم و هو محرم علیکم اخراجهم افتؤمنون ببعض الکتب و تکفرون ببعض فما جزاء من یفعل ذلک منکم الا خزی فی الحیوة الدنیا و یوم القیمة یردون الی اشد العذاب...؛
و هنگامي را كه از شما
پیمان گرفتيم كه
خون يكديگر نريزيد، و يكديگر را از سرزمين خود بيرون نكنيد، و شما
اقرار كرديد (و بر اين پيمان) گواه بوديد. اما اين شما هستيد كه يكديگر را به
قتل ميرسانيد، و جمعي از خودتان را از سرزمينشان بيرون ميكنيد و در اين گناه و
تجاوز به يكديگر كمك ميكنيد (و اينها همه نقض پيماني است كه
با خدا بسته ايد) ولي اگر بعضي از آنها به صورت
اسیران نزد شما آيند
فدیه ميدهيد و آنها را آزاد ميسازيد! در حالي كه بيرون ساختن آنان بر شما
حرام بود، آيا به بعضي از دستورات كتاب آسماني ايمان ميآوريد و به بعضي كافر ميشويد؟! براي كسي كه اين
عمل (تبعيض در ميان احكام و قوانين
خدا) را انجام دهد جز رسوائي در اين جهان، و باز گشت به شديدترين عذابها در روز رستاخيز، چيز ديگري نخواهد بود.... »
عهدشکنی کافران، باعث صدور فرمان جهادی درپی دارنده خواری و فضاحت برای آنان:
«و ان نکثواایمنهم من بعد عهدهم... فقتلوا ائمة الکفر... • الا تقتلون قوما نکثوا ایمنهم... • قـتلوهم یعذبهم الله بایدیکم و یخزهم...؛
و اگر پيمانهاي خود را پس از عهد خويش بشكنند ...
با پيشوايان كفر پيكار كنيد ....آيا
با گروهي كه پيمانهاي خود را شكستند پيكار نميكنيد؟ ....
با آنها پيكار كنيد كه خداوند آنان را به دست شما
مجازات ميكند و آنها را رسوا ميسازد ....»
بازگویی
عیب دیگران
حرام و مایه آبروریزی آنان:
۱. «الذین یلمزون المطوعین من المؤمنین... فیسخرون منهم سخر الله منهم و لهم عذاب الیم،
كساني كه از
صدقات مومنان اطاعت كار عيبجوئي ميكنند... مسخره مينمايند
خدا آنها را مسخره ميكند (كيفر استهزا كنندگان را به آنها ميدهد) و براي آنان
عذاب دردناكي است.»
۲. «... و لا تلمزوا انفسکم و لا تنابزوا بالالقب بئس الاسم الفسوق بعد الایمن...؛
... و يكديگر را مورد طعن و عيبجوئي قرار ندهيد، و
با القاب زشت و ناپسند ياد نكنيد، بسيار بد است كه بر كسي بعد از
ایمان نام كفر بگذاريد... » «لمز» در لغت به معناى غيبت و به دنبال عيب كسى رفتن است.
۳. «هماز مشاء بنمیم... • سنسمه علی الخرطوم؛
كسي كه بسيار عيبجو و سخن چين است....به زودي ما بر
بینی او
علامت و
داغ ننگ مينهيم. »
۴. «ویل لکل همزة لمزة؛
واي بر هر عيب جوي مسخره كننده اي!» «همز» در لغت به معناى غيبت كردن
و «همزة» به كسى گفته مىشود كه بسيار مرتكب غيبت شود.
و مقصود از آن، شكستن حريم ديگران و ريختن آبروى آنان است.
عیب جویی از مؤمن، به منزله عیب جویی از خود و مایه آبروریزی:
«یا ایها الذین ءامنوا لایسخر قوم من قوم... و لاتلمزوا انفسکم...؛
اي كساني كه ايمان آورده ايد نبايد گروهي از مردان شما گروه ديگر را استهزا كنند... و يكديگر را مورد طعن و عيبجوئي قرار ندهيد...»
غیبت ، از
عوامل هتک آبرو:
«... و لا یغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا فکرهتموه...؛
... و هيچيك از شما ديگري را غيبت نكند، آيا كسي از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ (به يقين) همه شما از اين امر كراهت داريد...»
فسق ، زمینه ساز گرفتار شدن به خواری فضاحت بار:
«... و لیخزی الفسقین؛
... فاسقان را خوار و رسوا كند»
قذف ، سبب آبروریزی
زنان پاکدامن:
«و الذین یرمون المحصنت ثم لم یاتوا باربعة شهداء فاجلدوهم ثمـنین جلدة و لاتقبلوا لهم شهدة ابدا... • الا الذین تابوا من بعد ذلک و اصلحوا...؛
و كساني كه زنان پاكدامن را متهم ميكنند سپس چهار شاهد (بر ادعاي خود) نميآورند آنها را هشتاد تازيانه بزنيد، و شهادتشان را هرگز نپذيريد....مگر كساني كه بعد از آن
توبه كنند و جبران نمايند .... »دستور
حدّ براى تهمتزننده به زن
پاکدامن، از نكته ياد شده حكايت دارد.
کفر، سبب گرفتار آمدن به ذلتی فضاحت بار:
۱. «... افتؤمنون ببعض الکتب و تکفرون ببعض فما جزاء من یفعل ذلک منکم الا خزی فی الحیوة الدنیا و یوم القیمة یردون الی اشد العذاب....؛
... آيا به بعضي از دستورات
کتاب آسمانی ايمان ميآوريد و به بعضي كافر ميشويد؟! براي كسي كه اين
عمل (تبعيض در ميان احكام و قوانين
خدا) را انجام دهد جز رسوائي در اين جهان، و باز گشت به شديدترين عذابها در روز
رستاخیز، چيز ديگري نخواهد بود، و خداوند از
اعمال شما غافل نيست. »
۲. «... و ان الله مخزی الکفرین،
... خداوند خوار كننده كافران است»
۳. «ثم یوم القیمة یخزیهم... ان الخزی الیوم و السوء علی الکفرین؛
سپس روز قيامت
خدا آنها را رسوا ميسازد،... رسوائي و بدبختي، امروز بر كافران است. »
جدال ناآگاهانه درباره خدابرای گمراه ساختن دیگران، باعث خواری:
«و من الناس من یجدل فی الله بغیر علم... • ... لیضل عن سبیل الله له فی الدنیا خزی...؛
و گروهي از مردم درباره
خدا بدون هيچ دانش به
مجادله برمي خيزند.... ميخواهند مردم را از راه
خدا گمراه سازند، براي آنها در دنيا رسوائي است....»
جلوگیری از
مساجد و یاد
خدا، درپی دارنده خواری همراه
با بی آبرویی در
دنیا :
«و من اظلم ممن منع مسجد الله ان یذکر فیها اسمه... لهم فی الدنیا خزی...؛
چه كسي ستمكارتر از كساني است كه از بردن نام
خدا در مساجد او جلوگيري ميكنند... بهره آنها در دنيا رسوائي است....»
هتک آبرو باعث گرفتار شدن به
کیفر دنیوى و اخروى :
«إنّ الّذین یحبّون أن تشیع الفاحشة فى الّذین ءامنوا لهم عذاب ألیم فى الدّنیا و الأخرة....؛
کسانى که دوست دارند که زشتکارى در میان آنان که
ایمان آوردهاند،
شیوع پیدا کند، براى آنان در دنیا و آخرت عذابى پر درد خواهد بود، و
خدا مىداند و شما نمىدانید.»
هتک آبرو باعث گرفتار شدن به
لعن در
دنیا و
آخرت :
۱. «إنّ الّذین یرمون المحصنت الغفلت المؤمنت لعنوا فى الدّنیا و الأخرة...؛
بىگمان، كسانى كه به زنان پاكدامن بىخبر -از همه جا- و
با ايمان نسبت
زنا مىدهند، در دنيا و آخرت
لعنت شدهاند، و براى آنها عذابى سخت خواهد بود.»
۲. «ویل لکلّ همزة لمزة • کلا لینبذنّ فى الحطمة؛
واى بر هر بدگوى
عیبجویی ، که مالى گرد آورد و برشمردش. پندارد که مالش او را جاوید کرده، ولى نه! قطعاً در آتش خردکننده فرو افکنده خواهد شد.»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱، ص۹۶، برگرفته از مقاله «آبروریزی».