• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

یئوس و قَنوط (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





یئوس و قَنوط: (إِن مَّسَّهُ الشَّرُّ فَيَؤُوسٌ قَنُوطٌ)
يئوس و قَنُوطٌ: در اين‌كه «يئوس» و «قنوط» به يک معنى است.
يعنى انسان نوميد، يا دو معنى مختلف دارد؟ تفاوت ميان اين دو چيست‌؟
در ميان مفسران گفتگوست: بعضى هر دو را به يک معنى (در آیه براى تأكيد) دانسته‌اند.
ولى بعضى «يئوس» را از ماده «يأس» به معنى وجود نوميدى در درون قلب و «قنوط» را به معنى ظاهر ساختن آن در چهره و در عمل دانسته‌اند.



به موردی از کاربرد يئوس و قَنُوط در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - یئوس و قَنوط (آیه ۴۹ سوره فصلت)

(لَا يَسْأَمُ الْإِنسَانُ مِن دُعَاء الْخَيْرِ وَ إِن مَّسَّهُ الشَّرُّ فَيَؤُوسٌ قَنُوطٌ)
(انسان هرگز از درخواست نيكى و نعمت خسته نمى‌شود و اگر شرّ و بدى به او رسد، بسيار مأیوس و نوميد مى‌گردد.)

۱.۱.۱ - یئوس و قَنوط در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: كلمه يسئم از مصدر سامه است كه به معناى ملال و آزردگى است و كلمه يؤس و قنوط هر دو به معناى قطع شدن اميد است، كلمه دعا به معناى طلب است.
از اين آيه شريفه شروع به پايان دادن سوره شده و علت جحود و لجبازى کفار در مقابل حق صريح را بيان مى‌كند و مى‌فرمايد: انسان به خودش مغرور است، وقتى شرى به او مى‌رسد كه از دفعش عاجز مى‌ماند، از هر خيرى مايوس گشته، متوسل به دعاء و درخواست و توجه به پروردگارش مى‌شود. و اگر خيرى به او برسد به آن خير مشغول و سرگرم مى‌شود و دچار خودبينى و خودپسندى شده و همان خير، هر حق و حقيقتى را از ياد او مى‌برد.
معناى آيه اين است كه: انسان از طلب خير خسته نمى‌شود، هر چه را كه براى زندگيش نافع ببيند در طلبش برمى‌خيزد و اگر شرى به او برسد بيش از اندازه دچار نوميدى و ياس مى‌گردد، چون مى‌بيند اسبابى را كه به آن‌ها تكيه داشت همه از كار افتاده. و اين نوميدى‌اش به بيانى كه خواهد آمد منافات ندارد با اينكه در همين حال به خدا اميد ببندد.

۱.۲ - يَيْأَسُ (آیه ۸۷ سوره یوسف)

(يَا بَنِيَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن يُوسُفَ وَ أَخِيهِ وَ لاَ تَيْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ)

۱.۲.۱ - يَيْأَسُ در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: كلمه روح - به فتح راء و سكون واو - به معناى نفس و يا نفس خوش است، هر جا استعمال شود كنايه است از راحتى، كه ضد تعب و خستگى است، و وجه اين كنايه اين است كه شدت و بيچارگى و بسته شدن راه نجات در نظر انسان نوعى اختناق و خفگى تصور مى‌شود، هم چنان كه مقابل آن يعنى نجات يافتن به فراخناى فرج و پیروزی و عافیت، نوعى تنفس و راحتى به نظر مى‌رسد.

۱.۳ - اَلْقٰانِطِينَ‌ (آیه ۵۵ سوره حجر)

(قٰالُوا بَشَّرْنٰاكَ بِالْحَقِّ فَلاٰ تَكُنْ مِنَ اَلْقٰانِطِينَ‌)

۱.۳.۱ - اَلْقٰانِطِينَ‌ در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: حرف باء در كلمه بالحق باء مصاحبت است كه آيه را چنين معنا مى‌دهد، بشارت ملازم با حق و غير منفك از آن است پس تو به صرف، اينكه بعيد به نظرت مى‌رسد آن را انكار مكن تا در زمره نوميدان از رحمت خدا نباشى، اين جمله پاسخ ملائکه است به ابراهيم. ابراهيم (علیه‌السلام) هم در قبال گفته آنان به طور كنايه سخنشان را تاييد و اعتراف نموده، به عنوان استفهام انكارى گفت: كيست كه از رحمت پروردگار خود نوميد شود جز گمراهان.
چنين فهمانيد كه نوميدى از رحمت پروردگار از خصائص گمراهان است و من از گمراهان نيستم پس پرسشم پرسش يک نفر نوميد كه به خاطر نوميدى، فرزنددار شدن در اين سنين را بعيد بشمارد نيست.

۱.۳.۲ - یئوس و قَنوط در تفسیر نمونه

مرحوم طبرسى در مجمع البيان در ميان اين دو چنين فرق گذاشته كه «يأس» نوميدى از خير است و «قنوط» نوميدى از رحمت. ولى آن‌چه از موارد استعمال واژه «يأس» و «قنوط» در قرآن مجيد به دست مى‌آيد اين است كه «يأس» و «قنوط» تقريبا در يک معنى به كار مى‌رود، مثلا در داستان يوسف مى‌خوانيم كه يعقوب فرزندان خود را از يأس از رحمت الهى برحذر داشت، در حالى كه آن‌ها در مورد پيدا كردن يوسف هم قلبا مأيوس بودند و هم نشانه‌هاى يأس را ظاهر كرده بودند.
در مورد قنوط در داستان بشارت فرزند به ابراهیم مى‌خوانيم كه او از اين مسأله اظهار تعجب كرد، امّا فرشتگان به او؛
«گفتند: ما تو را به حق بشارت داديم، بنابراين از مأيوسان مباش»
(قٰالُوا بَشَّرْنٰاكَ بِالْحَقِّ فَلاٰ تَكُنْ مِنَ اَلْقٰانِطِينَ‌)

۱. فصلت/سوره۴۱، آیه۴۹.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن-دار القلم، ص۸۹۲.    
۳. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن-دار القلم، ص۶۸۵.    
۴. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۴، ص۱۲۵.    
۵. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۴، ص۲۷۰.    
۶. فصلت/سوره۴۱، آیه۴۹.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۸۲.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۶۱۰.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۴۰۲.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۸۲.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۸.    
۱۲. یوسف/سوره۱۲، آیه۸۷.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۳۲۰.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۲۳۴.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۲۸۲.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۳۹۵.    
۱۷. حجر/سوره۱۵، آیه۵۵.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۲۶۷.    
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۱۸۱.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۱۹۹.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۵۲۳.    
۲۲. یوسف/سوره۱۲، آیه۸۷.    
۲۳. حجر/سوره۱۵، آیه۵۵.    
۲۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۲۰، ص۳۱۹.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «یئوس و قَنوط »، ج۴، ص۷۵۵.    






جعبه ابزار