کتاب اخلاق (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کتاب اخلاق ترجمه ی «
الاخلاق» عالم بزرگ
آیت الله مرحوم
سید عبدالله شبر قدس سره میباشد که حجة الاسلام و المسلمین آقای
شیخ محمدرضا جباران آن را ترجمه نموده است.
از جمله عواملی که مترجم را به ترجمه ی این کتاب وا داشته، ارزش اخلاقی و جایگاه معنوی نویسنده است نه نحوه ی تالیف و شیوه ی نگارش و امثال آن و در مورد اثر این کتاب میگوید: اثری که این کتاب در خواننده ی خود باقی میگذارد بیش از آنکه مرهون خصوصیات کتاب باشد مدیون ویژگیهای روحی و برجستگیهای اخلاقی مؤلف است. مرحوم شبر در تطبیق کتاب خویش با دیگر کتب اخلاقی چنین به نظر میرسد که بیش از هر چیز تحت تاثیر «
احیاء العلوم غزالی» بوده است چنانچه در بسیاری از مباحث، عین عبارت احیاء العلوم را نقل کرده است و میتوان گفت نوشته مرحوم شبر خلاصهای اصلاح شده از کتاب غزالی است که در
سال ۱۲۲۵ ه ق
روز چهارشنبه در ۲۷
ربیع الاول به پایان رسیده است. نوع ترجمه ی بکار گرفته شده چیزی است بین ترجمه ی آزاد و ترجمه ی تحت اللفظی، و ترتیب و عناوین کتاب را بر مبنای اصل قرار داده بجز بحث صفات
رسول گرامی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم که برای جلوگیری از تکرار، آن را ترتیبی دیگر داده است. اولین بار چاپ قسمتی از آن توسط مؤسسه ی نشر روح در
ایران در سال ۱۳۶۴ ه ش بوده و سپس چاپ کاملش با اصلاحاتی توسط انتشارات هجرت در اختیار خوانندگان قرار گرفت.
کتاب مرحوم سید شبر مشتمل بر یک مقدمه و چهار رکن است. و شیوه ی ایشان در طرح مباحث این است که
آیات مربوطه را در ابتدای بحث آورده و
روایات را گاهی لابه لای مطالب و گاهی مقدم بر آنها بعنوان دلیل و شاهد ذکر میکند. در بیان
علت این که کتاب را به چهار رکن تقسیم کرده میفرماید: برای این که خلق نیکو را بشناسیم لازم است قبلا ارکان و اعضاء صورت باطنی
انسان را بشناسیم، صورت باطنی هر انسانی چهار رکن دارد که عبارتند از: ۱. قوه ی
علم. ۲. قوه ی
غضب. ۳. قوه ی
شهوت. ۴. قوه ی ارتباط عادلانه بین قوای سه گانه ی مذکور. هنگامی که این چهار رکن در باطن کسی زیبا شد حسن خلق بدست میآید. و نیز بعد از بحث در این چهار رکن و
افراط و
تفریط آنها، پایههای
اخلاق حسنه را به چهار قسمت (
حکمت و
شجاعت و
عفت و
عدل) تقسیم میکند و میگوید: این چهار حالت، زیبایی چهار جزء صورت باطنی انسانند و هیچ کس به جز رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در این زیباییها به حد کمال نرسیده و بخاطر همین امر، خداوند در قرآن او را مدح کرده است. «انک لعلی خلق عظیم»
مقدمه ی کتاب شامل سه فصل میباشد و در ابتدای مقدمه، خلق را به افعالی که از هیئت ثابت نفسانی صادر میشوند، تعریف کرده و سعی میکند بعد از مشخص کردن
خلق خوب و خلق بد، چگونگی
تهذیب را بیان کند. و آنگاه که صفات رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را در بحث مطرح میکند، برترین آنها را
حسن خلق ذکر کرده و به آیه ی «انک لعلی خلق عظیم»
استناد میکند و تمامی مؤمنین را به تبعیت از آن حضرت دعوت میکند که «لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة»، .
رکن اول، به اسرار عبادت مثل
طهارت و
نماز - و
نماز جمعه و
عیدین و
آیات - و
قرائت قرآن و
دعا و اسرار
زکات و
روزه و
حج و
زیارت مشاهد مشرفه اختصاص داده است. در بحث طهارت، ابتدا از
نیت و ارزش آن بحث کرده و سپس طهارت ظاهری را مقدمه ی طهارت باطنی ذکر میکند و طبق شیوه ی خویش، روایاتی در تایید و توضیح آنها بیان میدارد. در بحث نماز، وقت
اذان را موقع امتحان
نفس دانسته و آمادگی انسان برای
رد امانت الهی و یا بی توجهی یا کم توجهی او به اول وقت آن و سائر شرایط آن را مورد بحث قرار داده و بعد از تاکید شرط
حضور قلب در نماز و
خضوع و
خشوع آن، دلائلی ذکر میکند. در بحث قرائت قرآن، اهمیت مکالمه ی عبد و
مولا را ذکر کرده و برای قاری قرآن سه چیز را ضروری میشمارد: ۱.
قلب خاشع. ۲. بدن فارغ. ۳. محل خلوت که با اجتماع این شرایط، انس با قرآن حاصل گشته و بعد از تامل در آیاتش، خودش را با آن تطبیق دهد. در بحث
آداب دعا نیز شرط مهم
استجابت را توجه قلب به مبدا اعلی ذکر میکند و ذکر حاجت و با تمام وجود به خدا روی آوردن و
تسلیم او بودن را لازم میشمارد. در اسرار زکات و احسان، راز
وجوب زکات و
انفاق مال را
آزمایش بنده ذکر کرده و معیار
صداقت درجه ی
محبت میشمارد چرا که اموال هم جزء محبوبهای انسان هستند. و در وظائف انفاق کننده ی و سائل، مطالب ذی قیمتی را متذکر میشود. در اسرار روزه، بعد از ذکر روایاتی در اهمیت آن میگوید: اگر در روزه فائدهای جز ترقی از لذائذ نفس حیوانی به قله ی همسانی با ملائکه ی روحانی نبود، برای فضل و برتری روزه کافی بود. این که از میان تمام
عبادات، روزه به خدا اختصاص داده شده در حالی که همه ی عبادات برای خداست، همانند نسبت دادن
کعبه به خودش در روی
زمین، محبوبیت و
فضیلت آن را نشان میدهد. و سپس روزه داری را به سه درجه تقسیم کرده و روزه ی قلب از همتهای پست و افکار دنیوی و بازداشتن آن از غیر خدا را تاکید میکند. در بیان اسرار
حج و
زیارت نبی اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و
مشاهد متبرکه، فراغت قلب از اشتغالات غیر خدائی و
توکل بر خدا و
تسلیمقضا و قدر او بودن و لباس
صدق و صفا پوشیدن و خضوع را پیشه ی خود کردن و غیر ذکر خدا را بر خود حرام کردن و
لبیک صادقانه سر دادن و بر پیمان بندگی تا قیامت پایدار ماندن را، مهم و لازم شمرده و خلوص را شرط این سفر معرفی میکند که باید خود را از دیون و ناپاکیها و مظالم پاک ساخته و سفر آخرت را بیاد آورد. سپس مؤلف، اعمالی از حج را توضیح داده و در آخر اهتمام و
کمال خشوع و ادب برای قصد زیارت نبی اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و ائمه ی
بقیع و [
صدیقه طاهره
حضرت فاطمه زهرا صلوات الله علیهم و دیگر مشاهد متبرکه در
مدینه را بیان میکند.
در رکن دوم بحث از
حقوق است همانند الفت و برادری و حب و بغض، آداب
زندگی در کلام فرزانگان، اقسام و
حقوق دوستان و برادران،
حقوق مسلمان و مؤمن،
حقوق همسایگی،
حقوق خویشان و نزدیکان،
حقوق پدر و مادر و
فرزند، و... در این قسمت، بحث از حقوقی است که از جوانب مختلف
اجتماع بر
انسان متوجه است. لذا اولین باب، اختصاص به
رسالة الحقوقامام چهارم علیهالسّلام دارد که حضرت در آن پنجاه و یک مورد از حقوق لازم را ذکر میکنند. از جمله ی بحثهای این رکن، الفت و برادری است، همان نعمتی که خداوند در قلوب مسلمین، نسبت به یکدیگر نهاده و در قرآن شریف به «رحماء بینهم»
توصیف میکند و در جای دیگر در حالی که منت بر بندگان گذارده میفرماید: «لو انفقت ما فی الارض جمیعا ما الفت بین قلوبهم و لکن الله الف بینهم».
سپس بحث
حب و
بغض را مطرح کرده و اقسام آن را شکافته و فضل حب و بغض بخاطر خدا را با
دلیل عقلی و نقلی مطرح میسازد. و در تقسیم دوستان و برادران، برادران را دو گروه تقسیم کرده، برادران مورد اطمینان که در هر گرفتاری یار انسانند و برادران مجالس شادی و خنده که در گرفتاری، انسان را به حال خود رها میکنند و سفارش اکید
ائمه علیهمالسّلام را در مورد حفظ برادران مورد اطمینان یادآوری کرده و آنان را از
کبریت احمر کمیاب تر ذکر میکند. در مورد حقوق دوستان و برادران، حقوق آنها را در هشت مورد ذکر کرده از
مال و
جان و
زبان و
قلب و
عفو و
دعا و
اخلاص و
وفا و
سبکباری و
ترک تکلفات و تکلیفات که حق آنها ادا میشود. سپس حقوق مسلمان و مؤمن در جامعه ی اسلامی بحکم مسلمان بودنش، ۲۶ مورد برمی شمارد و بعد خلاصهای از حقوق برادران دینی را بصورت کلی بیان میکند.
در رکن سوم، موانع
رشد انسان (مهلکات) را مطرح کرده است و از جمله ی موانع،
شهوت شکم و
شهوت جنسی و
شهوت کلام (زبان) و
غضب و
ریاء و
کبر و تعدادی از رذائل اخلاقی را با
روایات مربوطه ی خودشان بیان کرده است و در هر مورد صفت مقابل و متضاد (صفت فضیله ی) آن را بیان کرده. بعد از نتیجه گیری، راههای درمان آن رذائل را هم بصورت اجمالی و هم تفصیلی در اختیار خواننده میگذارد و در بابهای آخر این رکن و قسمت بحث
دنیا و
آخرت و مال و
فقر و
جاه طلبی و فریب خوردگی را مورد بررسی قرار داده و جنبههای
خیر و
شر و نافع و ضار هر یک را با روایت و گاهی با مثالهای مفید گوشزد میکند.
رکن چهارم، به عوامل رشد انسان (منجیات) اختصاص دارد، عناوین اصلی این قسمت از کتاب را بحثهای
توبه و
رضایت به قضا و
شکر و
خوف و
رجا و
زهد و
محبت خدا و
یقین و
توکل و
صدق و ادای امانت و
محاسبه و
مراقبه و
تفکر و
تدبر و یاد
مرگ و کوتاهی
آرزو (و بحثی در آرزوی دراز) تشکیل میدهند.
در بحث توبه، ابتدا حقیقت توبه را که سه چیز متوالی (علم و حال و فعل) تشکیل میدهد، بیان کرده و سپس وجوب و ارزش توبه را با استناد به
آیات و
روایات تبیین میکند و بعد فوریت آن را در تمامی حالات با ادله ذکر کرده و دو شرط لازم را برای پذیرش توبه (محو آثار گناهان با طاعات و عدم فاصله ی زمانی بین
گناه و توبه) بیان میکند و در ادامه ی بحث، اقسام گناهانی را که باید از آنها توبه کرد و عوامل تبدیل
گناه صغیره به
کبیره و تجزیه ی توبه (توبه از بعضی گناهان) را مورد بحث قرار میدهد.
در بحث
صبر، فضیلت صبر را بررسی کرده و همراهی خداوند با صابرین و نعمتهایی که بغیر از صابرین به هیچ کس عطا نشده و نیز اینکه هیچ طاعتی جز صبر، اجرش بدون حساب نیست - و روزه هم چون مولود صبر است، اجرش با دیگر عبادات متفاوت است - از مقامات صابرین ذکر میکند و آنگاه که صبر را تعریف میکند گوید: صبر عبارتست از ثبات انگیزه ی دین در مقابل انگیزه ی
شهوت. و این حالت ثبات را بر دو قسم کرده (صبر بدنی و صبر نفسی) و نامهای مختلفی از صبر نفسی که در اثر مقاومت نفس یا آزادی آن حاصل میشود، عبارتند از:
عفت و حفظ نفس و ناشکری و
ترس و
حلم و
غضب و
سعه صدر و ضیق و
کتمان و پخش و
اذاعه و
حرص و
قناعت و شره باشند، به اجمال بحث نموده و اختیاری بودن و غیر اختیاری بودن آن و اقسام صبر (در عبادات و شدائد و مصائب) را با راههای تحصیل آن توضیح میدهد. «یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر والصلاة ان اللـه مع الصابر ین» «ای افرادی که ایمان آوردهاید! از صبر (و استقامت) و نماز، کمک بگیرید! (زیرا) خداوند با صابران است.»
«ان اللـه مع الصابر ین»
در بحث رضایت از
قضا الهی آن را به اعتراض نکردن و خشمگین نشدن از آنچه پیش میآید، تعریف نموده و در مقام مدح صاحبان این صفت حسنه، توصیف خداوند به «رضی الله عنهم و رضوا عنه»،
را شاهد میآورد و سپس روایاتی در تمجید آنان ذکر میکند. و از این اشکال که چگونه کسی راضی به گرفتاری و ابتلاء میشود؟ جواب میدهد که رضایت فرع محبت است و با وجود محبت، رضا خود بخود بدست میآید، و راه تحصیل آن را شناخت و علم به این که مقدرات خداوند برای بنده اش خیر محض است و به جز مقدرات، چیزی بوقوع نخواهد پیوست.
در بحث شکر، ابتدا از فضائل شکر در کنار ذکر خدا بودن را میشمارد که «اذکرونی اذکرکم و اشکروا لی و لا تکفرون»،
در حالی که خداوند فرموده: «و لذکر الله اکبر»،
و بعد
پاداششاکرین را با استناد به
روایت، همانند اجر روزه دارانی که فقط برای خدا روزه میگیرند، ذکر میکند و افزایش عطا و نعمت الهی را در اثر ذکر آنها و شکر نعمت دانسته. شکر نعمت را به اجتناب از
محرمات تفسیر کرده و اداء شکر کامل را ذکر «الحمد لله رب العالمین»
معرفی میکند و در مورد راه تحصیل شکر، شناخت خدا و
تفکر در مصنوعاتش و توجه به فقراء و نیز حالات دوستان خدا را از عوامل شکر و رضایت از موقعیت خود بیان میکند.
از عوامل رشد انسان،
خوف و
رجا را بعنوان دو بال مقربین جهت طی سختترین راههای
آخرت ذکر میکند و رجا را به سرور و نشاط - قلب بخاطر انتظار آنچه محبوب است به شرط آنکه وقوعش متوقع و منتظر بوده و سببی عقلائی داشته باشد و انتظار انسان بخاطر این باشد که اکثر - اسباب آن فراهم است، تعریف میکند.
در این صورت است که نام رجا را بر این انتظار
صادق میداند و الا انتظار بدون سبب را
غرور و
حماقت نامگذاری کرده و اگر سببش معلوم نباشد،
تمنی میداند و خوف و رجاء را به حالتی تفسیر میکند که مورد تردید باشد نه
یقین. و آثار رجا در انسان، دوام مجاهده توسط اعمال و مواظبت بر اعمال در تمامی حالات است و امیدواران به
رحمت خداوندی،
مؤمنین و
مهاجرین و
مجاهدین در راهش هستند.
ارزش رجا و ترجیح آن بر خوف، عبادتی که از امید ناشی میشود، بهتر از عبادتی است که از خوف سرچشمه میگیرد، چرا که محبت، موجب غلبه ی رجا بر قلب میشود.
در اخبار جناب یعقوب علیهالسّلام چنین آمده: خدای تعالی به
یعقوب علیهالسّلام
وحی کرد: آیا میدانی چرا بین تو و
یوسف علیهالسّلام جدائی افکندم؟ بخاطر اینکه گفتی: انی اخاف ان یاکله الذئب و انتم عنه غافلون
چرا از
گرگ ترسیدی و به من امیدوار نبودی؟ و چرا به غفلت برادرانش توجه داشتی ولی از محافظت من غافل بودی؟. در بحث داروی رجا دو چیز را عنوان میکند یکی
عبرت که با تدبر در کثرت نعمتهای خدا بر بندگان در
دنیا، وعده ی پاداشهای بزرگ بدون استحقاق و اینکه مهرش از مهر
مادر دلسوز بر
فرزندان خردش بیشتر است و اینکه رحمتش در آخرت گسترده تر از دنیاست، میتوان فهمید که رحمتش در آخرت نیز مافوق تصور است و دیگری بررسی آیات و اخبار درباره ی فضل رجاء مخصوصا در
ادعیه ماثوره از ائمه ی هدی علیهمالسّلام که امید آخرین هستند. در تعریف
خوف گوید: عبارتست از تالم و سوزش قلب به سبب تصور امری ناخوشایند که انتظار میرود در آینده به انسان وارد بشود. و از عوامل خوف، شناخت خدا و صفات او، سبب کثرت
جنایت و ارتکاب
معاصی و شناخت عیوب نفس و
جلال پروردگار ذکر میکند. لذا پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم میفرمایند: من بیش از همه ی شما از خدا خوف دارم (انا اخوفکم لله)
و قرآن میفرماید: انما یخشی الله من عباده العلماء.
در بحث از پائینترین مرتبه ی خوف که اثرش در اعمال ظاهر میشود میگوید: خودداری از
حرام است که
ورع مینامند و اگر تقویت شد
تقوی گویند چون تقوی عبارتست از ترک مشکوک و عمل به غیر مشکوک. خوف را ثمره ی
ایمان به
خدا و رسول و معارفی چون
حساب،
عذاب و عقاب در روایات آمده، معرفی میکند و برای دستیابی به خوف دو راه را نشان میدهد: از راه شناخت و
بصیرت و آگاهی و دیگری از راه
تقلید و پیروی از اولیاء و علماء الهی. سپس در درجات و مراتب خوف و اسباب آن و اینکه خوف برتر است یا رجا، مطالبی را ذکر میکند.
در بحث
زهد، ابتدا
فضیلت آن را با استناد به
آیات و
روایات یادآوری میکند از جمله اینکه از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نقل میکند که: به دنیا بی رغبت باش تا خدا دوستت داشته باشد و به آنچه در دست مردم است بی رغبت باش تا محبوب مردم باشی. در حدیث آمده: خدای تعالی به دنیا
وحی کرد: هر کس مرا خدمت کند تو خدمتش کن و هر کس تو را خدمت کرد زندگیش را تیره کن. و سپس در تعریف زهد گوید: زهد عبارتست از بی رغبتی به دنیا و اینکه با قلبت طالب دنیا نباشی مگر به قدر ضرورت جسم. بنابر آنچه درباره ی معنی دنیا تحقیق شده، معلوم میشود که زهد در دنیا با وجود ثروت و خدمه و امثال آن منافات ندارد مگر آنکه کسی قلبا ثروت را دوست داشته باشد و ثروت از یاد خدا غافلش کند چنانچه از مولای متقیان علیهالسّلام نقل شده که: تمام زهد در دو کلمه ی قرآن خلاصه میشود: لکیلا تاسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم.
سپس مراتب زهد را بیان کرده و از نشانههای زاهد حقیقی، بی رغبتی به مال و تساوی ستایش و نکوهش در نظرش و انس با خداوند را با استناد به روایت
حضرت علی علیهالسّلام میشمارد و از ثمرات مهم زهد،
سخاوت را ذکر میکند.
در بحث حقیقت انس و محبت به خداوند، منشاش را شناخت معرفی کرده است که
شناخت هر چه قوی تر و عمیق تر و شدیدتر باشد، محبت به آن قوی تر و عمیق تر خواهد بود و البته بصیرت باطنی و درک آن قوی تر از دید ظاهری است. و بعد همه ی محبوبها را به خداوند برگشت داده و محبوبی جز او را نفی کرده است. سپس قول کسانی را که محبت را نسبت به خدا ممتنع دانسته و محبت بین دو همجنس را ممکن میدانند، با نقد و بررسی بطلانش را ثابت کرده و از محبت اولیاء خدا، شاهد میآورد. و بعد محبت را به میل نفسانی و احساس لذت از آن چیز تعریف کرده و این معنی را در مورد محبت خدا به بنده منتفی دانسته و میگوید: معنی محبت خدا به بنده اینست که حجابها را از قلبش بر میدارد تا با
چشم دل او را ببیند و او را برای رسیدن به مقام والای قرب توان میبخشد و این اراده ی خدا نسبت به بنده ی خویش، محبت اوست. و در آخر، حدیث تقرب بنوافل را ذکر میکند. مرحوم شبر راه تحصیل حب خدا و تقویت آن را پاک نمودن
قلب از شواغل دنیوی و وابستگیها به
دنیا و بریدن از دنیا و حرکت به سوی خدا معرفی میکند که با فکر و ذکر خدا و اخراج محبت غیر، از قلب تکمیل میشود.
در بحث
یقین؛ در مقام مدح یقین، یقین را کل
ایمان توصیف کرده و با استناد به روایتی که حد یقین را نترسیدن از چیزی جز خدا میگوید، استشهاد میکند. و در تعریف حقیقت یقین گوید: اینکه همه چیز را از خدای سبب ساز بدانی و به وسائط توجه نکنی. و سپس حدیثی از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نقل میکند که از آن استفاده میشود ازدیاد یقین را نهایتی نیست و برتری بندگان نیز به یقینشان بستگی دارد.
و در بحث
توکل، آن را از مقامات اهل یقین بلکه از معانی درجات مقربین توصیف میکند و ارزش آن را به ضمانت کفایت خدا در آمدن، میداند و استناد به آیات و از جمله «ا لیس الله بکاف عبده»،
را میآورد که هر کس از غیر خدا طلب کفایت کند، دست از توکل کشیده و این آیه را تکذیب کرده است و توکل را در مرحله ی علم پیچیده و در مقام عمل مشکل میداند. و در تحقیق مطلب میفرماید: توکلی که در
شرع مقدس به آن امر شده، عبارتست از آنکه قلب در تمام امور به خدا اعتماد نموده و از غیر او منقطع شود. بنابراین تحصیل اسباب با توکل قلب، منافات ندارد مشروط به اینکه انسان بر اسباب تکیه نکند و بداند که خدا میتواند بدون این اسباب، مطلوبش را از طریقی که گمان نمیکند، عطا فرماید، چنانچه میتواند اسباب را بی خاصیت کند که اثر طبیعی خود را نبخشند. و تخطئه کرده کسانی را که توکل را دست از کسب و تلاش کشیدن و تحصیل معاش را رها کردن و یا تدبیر
عقل را کنار گذاشتن معنی کردهاند زیرا این
جهل محض است و شرعا
حرام چرا که انسان،
مکلف است بوسیله ی اسباب از طریق
حلال در
طلب روزی سعی کند.
و در بحث
صدق و امانت، آن را تمجید کرده و آیات و روایات را شاهد آورده و مراتب
صدق در گفتار و اعمال و احوال را عنوان کرده و توضیح داده است. و
صدق در
وفا به تصمیم را اهمیت داده و آیه ی «
رجال صدقوا ما عاهدو الله علیه»
را استشهاد کرده و پائینترین مرحله ی
صدق را عدم مخالفت زبان با قلب و قلب با زبان ذکر نموده و حقیقت
صدق را در شخص
صادق به شخص محتضری تشبیه میکند که
مرگ را بیشتر از حیات دوست دارد.
از مباحث عوامل رشد
انسان، محاسبه و مراقبه را با اهتمام بیشتر و استناد به آیات و روایات مطرح کرده و محاسبه ی انسان، خویش را قبل از حساب
آخرت به محاسبه ی شخص تاجر با شریک خود تشبیه کرده و بر دقت در آن تاکید نموده زیرا طبق روایت
امام صادق علیه السلام، قیامت پنجاه موقف دارد و هر کدام نیز هزار سال طول میکشد و سپس حضرت آیه ی «فی یوم کان مقداره خمسین الف سنة»
را تلاوت کرد.
و معنی
محاسبه را به اینکه انسان قبل از هر چیز از
نفس خویش بخواهد واجبات را که بمنزله ی سرمایه ی او هستند، انجام دهد و... تعریف میکند. و لزوم
مراقبه را امری مهم شمرده که هنگام عمل با دیدهای بیدار از نفس خویش مراقبت کند زیرا نفس اگر رها شود، طغیان کرده، خود و دیگران را فاسد میکند و خدا را
بصیر و مطلع و مراقب بر اعمالش بداند «ا لم یعلم بان الله یری»
و «ان الله کان علیکم رقیبا»
و میگوید: مراقبت، حاصل شناخت خدا است.
از عوامل رشد، تفکر و تدبر را ذکر میکند و با استشهاد به آیات و روایات،
تفکر را بهترین
عبادت و سبب روشنی قلب و عبادت الهی میداند. و از تفکر در ذات الهی پرهیز میدهد ولی دعوت به تفکر در عظمت مخلوقاتش میکند و نیز تفکر در
حسنات و
سیئات که آیا اعمال خالصانه انجام گرفته یا نه و نیز تفکر در صفات و افعال الهی که چون لطف و احسان خدا به بندگان خویش هستند.
از دیگر عوامل رشد را یاد
مرگ و کوتاهی آرزو میشمارد چرا که یاد مرگ، لذتها را نابود کرده و شدائد را بر انسان آسان میکند و اگر بداند که با چه سرعتی، مرگ انسان را دنبال میکند پی دنیا را نگرفته و بلکه آن را دشمن میدارد و هیچ آرزوئی به دلش نباشد چون بندگی خدا و چاره فراموش نکردن مرگ را بریدن از اشتغالات دنیوی بیان میکند که باعث فراغت
قلب از
شهوات دنیا و ایجاد فکر در عالم بقا و مسائل معنوی میشود. در قسمت پایانی این قسمت، بحث مختصری از آرزوی دراز که ناشی از
جهل و دنیا دوستی است به میان میآورد و استطرادا جهت اجتناب از رغبت به دنیا این بحث را پیش کشیده که دوری از طول امل نیز سبب رشد معنوی انسان میشود.
نرم افزار نور الجنان، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.