• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پنجه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پَنْجه (پنج+ های نسبت)، پیکره و نقش دست از مچ‌ تا سرپنج انگشت که آن را از مس ، برنج ، ورشو ، نقره یا طلا می‌سازند و یا بر روی کاغذ ، پارچه و چیزهای دیگر می‌اندازند و همچون نماد قدرت و قداست و یا طلسم و تعویذِ دفع شرّ و بلا به‌کار می‌برند.





۱.۱ - نیروی جاودانه ۵

در فرهنگ و ادبیات دینی و غیردینی ایرانی و اسلامی عدد ۵ یک منبع مفهومی و از اعداد نمادینی بوده که ارزش فرهنگی ـ اجتماعی داشته است. مردم برای عدد ۵ توان و خاصیت جادویی اثرگذار می‌پنداشته‌اند، و آن را در گاه‌شماری سالنماها، زندگی روزانه و حیات معنوی ـ دینی برجسته و مقدس و همچون افسون ضد شر و چشم‌بد (ه‌ م) به‌شمار می‌آورده‌اند. نقش و اهمیت مفهومی نمادین عدد ۵ در فرهنگ ایران و دین مزدیسنا در این شاخصه‌ها آشکار می‌شود: ۵ روز بودن هریک از گاهنبارهای ششگانه سال و برپا کردن جشن در روز پنجم هرگاهنبار؛ افزودن ۵ روز به پایان آخرین ماه از ماههای ۳۰ روزۀ سال به نام «پَنْجه» یا «پَنْجَک» (پنجۀ دزدیده= خمسۀ مسترقه)
[۱] کرسیتن سن، آرتور، ج۲، ص۴۷۹، نخستین انسان و نخستین شهریار، ترجمه احمد تفضلی و ژاله آموزگار، تهران، ۱۳۶۸ش.
برگذاری مراسم یادآوری مردگان در ایام پنجه
[۲] بلوکباشی، علی، ج۱، ص۶۴، نوروز، جشن نوزایی آفرینش، تهران، ۱۳۸۰ش.
تفأل زدن به هریک از روزهای پنجه (در مازندران «پیتَک» یا «پِتَکْ)) در اونِما ( آبان ماه)، آخرین ماه سال طبری، و پیش‌بینی کردن وضعیت کشاورزی در ۵ ماه آغاز سال
[۳] بلوکباشی، علی، ج۱، ص۴۹، نوروز، جشن نوزایی آفرینش، تهران، ۱۳۸۰ش.
به حکومت برگزیدن میرنوروزی (ه‌ م) یا پادشاه نوروزی در ۵ روز پنجه و فرمانروایی ۵ روزۀ او: «سخن در پرده می‌گویم، چو گل از غنچه بیرون آی/که بیش از ۵ روزی نیست، حکم میرنوروزی» !
[۴] بلوکباشی، علی، ج۱، ص۴۱، نوروز، جشن نوزایی آفرینش، تهران، ۱۳۸۰ش.
[۵] حافظ، دیوان، ج۱، ص۳۱۷، به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، زوار.
نوشتن افسون رماندن زهر جانوران گزنده در فاصله دو طلوع فجر و شمس در روز ۵ اسفند (روز اسفندارمذ از ماه اسفندارمذ).
[۶] بیرونی، ابوریحان، ج۱، ص۲۲۹، الآثار الباقیة، به کوشش زاخاو، لایپزیگ، ۱۹۲۳م.
[۷] بیرونی، ابوریحان، ج۱، ص۲۵۹-۲۶۰، التفهیم، به کوشش جلال‌الدین همایی، تهران، ۱۳۱۸ش.
[۸] تفضلی، احمد، ج۱، ص۱۷۸، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، ۱۳۷۶ش.
[۹] تفضلی، احمد، ج۱، ص۱۷۹، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، ۱۳۷۶ش.


۱.۲ - رابطه عدد ۵ با ارکان دین و احکام

پیوند و رابطه عدد ۵ با ارکان دین و احکام الاهی و شخصیت‌های مقدس دینی در فرهنگ اسلامی، مانند ۵ ستون دین؛ ۵گاه نماز روزانه؛ ۵ رکن حج نزد شافعی
[۱۰] آنندراج، محمد پادشاه، ج۲، ص۹۴۳، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۱۱] برای آگاهی بیش‌تر دربارۀ این ۵ رکن، نک‌، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۸، شیخ‌الاسلام، محمد، راهنمای مذهب شافعی، تهران، ۱۳۳۷ش.
[۱۲] برای آگاهی بیش‌تر دربارۀ این ۵ رکن، نک‌، ج۲، ص۱۴۰-۱۴۴، آنندراج، محمد پادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۵ش.
۵ پیامبر اولوالعزم ؛ پنج تن آل‌عبا علیه‌السلام یا «خمسه طیّبه»؛ و ۵ قدیس بزرگ: بهاءالحق مولتانی، رکن عالم لکهنویی، شمس تبریزی مولتانی، مخدوم جهانیا جهانگشت اوچه و فریدالدین «شکر گنج» پَتَن در فرهنگ شبه‌قارۀ هند.
همچنین عدد ۵ و مضارب آن، مانند «پنج و پانزده» و «پنج و پنجاه» همچون طلسم ضد چشم بد در برخی جامعه‌های مسلمان به‌کار برده می‌شدند. مثلاً مسلمانان مراکش باور داشتند که سفری که ۵ روز یا ۵ ماه یا ۵سال طول بکشد، نیروی جادویی عدد ۵ مسافر را از هرگونه گزند حفظ می‌کند.

۱.۳ - عدد ۵ برای حفاظت اشیاء

عدد ۵ را برای حفاظت اشیاء بی‌جان نیز به کار می‌بردند و نقش آن را روی سفال‌ها ، سینی‌ها، کیسه‌ها، گلیم‌ها ، قالی‌ها و جز آن می‌انداختند تا آن‌ها را از آسیب دور سازند. امروزه نقش ۵ بر روی این چیزها خصوصیت جادویی گذشته خود را از دست داده، و به صورت نقش تزیینی درآمده است.
[۱۳] شیخ‌الاسلام، محمد، ج۱، ص۳۳، راهنمای مذهب شافعی، تهران، ۱۳۳۷ش.


۱.۴ - قدرت حفاظتی عدد ۵

پنجشنبه ، روز پنجم هفته نیز به واسطه عدد ۵ دارای قدرت حفاظتی دانسته می‌شد. از این‌رو به باور مردم مسلمان مراکش با ادای عبارت «پنج و پنجشنبه» می‌توان از گزند چشم‌بد مصون ماند. یا برای دفع شر از سخن کسی که دربارۀ کودکی به گونه‌ای سخن بگوید که احتمال آسیب رساندن به سلامت او برود. می‌توان با گفتن عبارت «او در پنج و پنجشنبه زاده شده»، کودک را از گزند دورساخت.
[۱۴] شیخ‌الاسلام، محمد، ج۱، ص۲۸-۲۹، راهنمای مذهب شافعی، تهران، ۱۳۳۷ش.



به همان اندازه که کاربرد عدد ۵ برای دفع چشم‌بد سودمند به نظر می‌رسید، کاربرد آن گاهی نزد برخی بزرگان ناروا و ناشایست به‌شمار می‌رفته است. در فاس مراکش هدیه دادن ۵ قلم از یک چیز را ناخجسته می‌دانستند و از آن پرهیز می‌کردند؛ مثلاً گرفتن هدایایی مانند ۵ کله قند، ۵ ماکیان و... را رد می‌کردند.
[۱۵] شیخ‌الاسلام، محمد، ج۱، ص۲۹، راهنمای مذهب شافعی، تهران، ۱۳۳۷ش.



دست (= پنجه)، به ویژه دست راست، در فرهنگ‌ها و ادیان مردم بسیاری از سرزمین‌های جهان، به سبب دربرداشتن ۵ انگشت، همچون عدد ۵ نیروی جاودانه و قدسیانه یافته، و مظهر قدرت، شوکت، فضیلت، عدالت ، راستی و پاکی به‌شمار رفته است.
[۱۶] بلوکباشی، علی، ج۱، ص۱۳، «مفاهیم و نمادگارها در طریقت قادری»، مردمشناسی و فرهنگ عامه ایران، تهران، ۱۳۵۶ش، شم‌ ۳.
بنابر یک روایت اسطوره‌ای در فرهنگ ایران، جمشید پادشاه پیشدادی نخستین کسی بود که انگشتری به دست چپ کرد. از او پرسیدند «که چرا زینت به چپ دادی و فضیلت راست راست؟! گفت: راست را زینت راستی تمام است».
[۱۷] سعدی، گلستان، ج۱، ص۲۱۴، به کوشش عبدالعظیم گرگانی، تهران، ۱۳۱۰ش.

بر روی مهرهای استوانه‌ای شکل به دست آمده در بین‌النهرین دستی با پنجه گشادۀ بالا نگاه داشته شده میان دو الاه دلالت بر قدرت الاهی یا پادشاهی داشت و به «دست عدالت» شناخته شده است. نقش دست بودا ـ که گاهی نماد چرخ قانون بر کف آن نگاشته شده است ـ بر تعلیم و حمایت دلالت دارد.
[۱۸] هال، جیمز، ج۱، ص۲۴۴-۲۴۵، فرهنگ نگاره‌ای نمادها در هنر شرق و غرب، ترجمه رقیه بهزادی، تهران، ۱۳۸۰ش.
در انجیل دست نمادی از قدرت خداوند و ارشادکنندۀ بندگان است. در قرآن بارها به دست و قداست و اهمیت آن اشاره شده، و در آیه مبایعه، دستِ بیعت با رسول خدا دست بیعت با خدا ، و دست خداوند بالای دستها دانسته شده است.


تصور دربارۀ قدرت تأثیرگذاری پنجه، آن‌چنان بوده است که در میان برخی جامعه‌های ابتدایی و سنتی چنین می‌پنداشتند که پنجه بریدۀ مردگانی که در جنگ یا اعدام و یا در یک رویداد کشته شده‌اند، و پنجه کودکانی که در رحم مادر یا به هنگام زایش مرده‌اند، دارای قدرت فوق‌العادۀ اثرگذاری است. از این‌رو، ساحران، افسونگران، درمانگران و برخی مردم از این اندام در اعمال جادویی استفاده می‌کردند. همچنین دراز کردن پنجه دست راست ونگهداشتن آن در برابر چشم اشخاص شور چشم و گفتن «۵ در چشمت» یا «۵ روی چشمت» مؤثرترین راه حفظ خود در برابر چشم‌ زخم بوده است.


همان‌طور که دست یا پنجه را مردم حافظ شخص از گزند نگاه دیگران می‌پنداشتند، همین نیرو و خاصیت را هم برای هر چیزی که شکل دست یا پنجه را بنماید، قائل بودند. در جادو تفاوت میان واقعیت و تصویر از میان می‌رود و تصویر همان نقش و اهمیت شیء را در حیطه عمل می‌یابد.
نقش‌هایی از «دست» با خاک سرخ اُخرا در هنر غاری پیش از تاریخ بازمانده که احتمالاً بیشتر برای حفاظت در برابر چشم‌بد و بدبختی‌های دیگر بوده است. در بین‌النهرین طلسم‌هایی به صورت پنجه گشوده یا مچ‌گره کرده رایج بود که هرکس آن‌ها را همراه خود می‌کرد، از گزند چشم‌زخم در امان می‌ماند.
[۲۰] هال، جیمز، ج۱، ص۲۴۴، فرهنگ نگاره‌ای نمادها در هنر شرق و غرب، ترجمه رقیه بهزادی، تهران، ۱۳۸۰ش.



در میان مسلمانان پنجه فلزی یا نقش پنجه، مظهر قدرت و نمادی از اولیاء انگاشته می‌شود و آن را به مثابه طلسم ، حرز ، تعویذ دفع شر و چشم‌بد و حفظ سلامت و خوشبختی به کار می‌برند. در برخی سرزمین‌های اسلامی پنجه‌ای را که معمولاً از طلا یا نقره می‌ساختند و یا نقش پنجه‌ای را که بر روی مدال کنده‌کاری می‌کردند، «دست فاطمه» می‌نامیدند که شیعیان آن را نمادی از ۵ تن می‌پندارند. کارادوو طلسم «دست فاطمهْ» رایج در میان مسیحیان را برگرفته از فرهنگ مذهبی شیعیان و صورتی دیگر از پنجه مظهر ۵ تن دانسته است. به نظر او پیشینه این نماد به دورۀ پیش از اسلام می‌رسد و احتمالاً بیانگر مفهوم خورشید است؛ در ادبیات هندو نیز پرتو خورشید به انگشتان دست یا پنجه تشبیه شده است.


در ادبیات فارسی هم پرتو خورشید را به «پنجه» تشبیه کرده‌اند و می‌گویند «پنجه خورشید» یا «پنجه آفتاب»، «چون به قصد رقص گردد پای کوبان سرو او/آسمان از پنجه خورشید دستک می‌زند».
[۲۱] آنندراج، محمد پادشاه، ج۲، ص۹۴۵، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۵ش.
پرتوهای خورشید، نماد خدای آتن، به پنجه‌هایی ختم می‌شود که بر قدرت آفرینندگی او دلالت دارد.
[۲۲] هال، جیمز، ج۱، ص۲۴۴، فرهنگ نگاره‌ای نمادها در هنر شرق و غرب، ترجمه رقیه بهزادی، تهران، ۱۳۸۰ش.



پنجه فلزی نصب شده بر سر پرچمها ، علم‌ها و علامتهای چند تیغه در دسته‌های عزاداری را شیعیان عموماً مظهری از ۵ تن و یا دست‌بریدۀ حضرت ابوالفضل عباس علیه‌السلام
[۲۳] بلوکباشی، علی، ج۱، ص۱۰۰، نوروز، جشن نوزایی آفرینش، تهران، ۱۳۸۰ش.
و مسلمانان جنوب هند نمادی از دست علی ، فاطمه و عباس علمدارعلیه‌السلام می‌دانند. هندیان مسلمان پنجه‌ای را در روزهای اول، سوم یا چهارم محرم به هنگامی که «عاشورا خانه‌ها» را می‌آرایند، کنار علم می‌گذارند و زیارت می‌کنند. ایرانیان مقیم ترکیه در ایام محرم علمی به نام علم پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله را در دسته‌ها می‌گردانند. روی پارچه‌های این علم نقش پنجه‌ای همراه کتیبه‌هایی گلدوزی شده است. هر یک از حسینیه‌های هزاره‌جات افغانستان دو علم بزرگ و کوچک دارد که علم بزرگ را در بیرون، و علم کوچک را در داخل حسینیه می‌گذارند. بر سر علم کوچک پنجه‌ای مسی نصب کرده‌اند که روی آن آیه‌هایی از قرآن مجید حک شده است. هزاره‌ها این پنجه را همچون دیگر شیعیان نمادی از دست علمدار کربلا، حضرت عباس علیه‌السلام می‌دانند و در پای آن عزاداری و حاجت‌خواهی می‌کنند.
[۲۴] فرهنگ، محمدحسین، ج۱، ص۳۰۸، جامعه‌شناسی و مردم شناسی شیعیان افغانستان، قم، ۱۳۸۰ش.

مسلمانان جزیرۀ سوماترای اندونزی در ماه محرم ـ که آن را «سورا» (احتمالاً برگرفته از عاشورا ) می‌نامند، پنجه‌ای چوبی را شب هنگام با پارچه و برگ و گل می‌پوشانند. آنان این پنجه را مظهر انگشتان امام حسین علیه‌السلام می‌دانند.
[۲۵] شهرستانی، صالح، ج۱، ص۳۶۲-۳۶۳، عزای حسین علیه‌السلام، از زمان آدم علیه‌السلام تا زمان ما، تهران، ۱۳۹۳ق.
[۲۶] بلوکباشی، علی، ج۱، ص۲۸-۲۹، نوروز، جشن نوزایی آفرینش، تهران، ۱۳۸۰ش.

روز سوم محرم در دربار ناصرالدین‌شاه علمی به نام علم‌شاه ـ که بر سر آن پنجه بزرگ ساخته از زرناب نصب گردیده بود ـ به اندرون می‌آورند و زنان در پای آن عزاداری، سینه‌زنی و نوحه‌خوانی می‌کردند. سپس گروهی علم‌شاه را به حرکت درآورده، به تکیۀ دولت (ه‌ م) می‌بردند و مراسم عزاداری و تعزیه‌خوانی در پای آن اجرا می‌گردید.
[۲۷] معیرالممالک، دوستعلی، ج۱، ص۱۰۶، یادداشت‌هایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، تهران، ۱۳۵۱ش.

جریده (ه‌ م) های کاشان همه دارای نشانی از دو دست فلزی با ۵ انگشت بسته هستند. این دو دست یا پنجه را بر سر برگهای دو سوی جریده نصب کرده‌اند که آن‌ها را مظهر دستهای از تن جدا شدۀ حضرت ابوالفضل علیه‌السلام می‌دانند.
[۲۸] معتمدی، حسین، ج۱، ص۵۵۹، عزاداری سنتی شیعیان، تهران، ۱۳۷۸ش.



شیعیان به نیت برآورده شدن حاجات و گشایش گره از کارشان پنجه‌هایی ساخته‌شده از طلا یا نقره و یا فلزهای دیگر را به در و ضریح امام‌زادگان و پنجره‌ و دیوار سقاخانه‌ها (ه‌ م) دخیل می‌بندند. بر سر برخی گنبدها و گلدسته‌های امام‌زادگان و مساجد پنجه‌هایی با انگشتان گشوده یا بسته، احتمالاً به نشانه قدرت و شوکت الاهی، یا «خمسه طیبه» کار گذاشته‌اند. در درون جام‌های برنجین یا مسین برخی سقاخانه‌ها یا سقاهای دسته‌های سینه‌زنی محرم نیز پنجه‌های فلزی نصب می‌گردد که آن را نماد دست سقای کربلا حضرت ابوالفضل علیه‌السلام می‌دانند.
[۲۹] یادداشتهای مؤلف.



پنجه‌های فلزی همواره رایج‌ترین طلسمهای دفع‌ چشم‌زخم در میان مردم مشرق زمین بوده است. شیعیان نقش پنجۀ روی کاغذ و پارچه را برای دفع چشم‌زخم و دور کردن گزند و بلا همراه خود می‌کردند و یا در خانه‌های خود می‌آویختند.
[۳۰] یادداشتهای مؤلف.
در فاس مراکش زنان در هریک از زیارتگاهها پنجه‌هایی را نصب می‌کردند. در قبایل بربر، پسران حلقه‌ای به شکل پنجه به گوش راستشان می‌آویختند. در قدیم کمتر خانه‌ یا دکانی در شهرهای مراکش یافت می‌شد که به در ودیوار آن‌ها پنجه نصب نگردیده باشد.


برخی پنجه‌های فلزی یا کاغذی، نقش‌دار یا کتیبه‌دار هستند. روی ۵ انگشت برخی پنجه‌ها نام ۵تن، یا بر کف دست پنجه‌ها کلمه الله یا ابوالفضل علیه‌السلام را کنده یا نوشته‌اند. بر روی کف دست پنجه‌ها نیز گاه نقش چشمی را انداخته‌اند.
[۳۱] بلوکباشی، علی، ج۱، ص۱۰۰، نوروز، جشن نوزایی آفرینش، تهران، ۱۳۸۰ش.



پیکره و نقش چشم نیز از وسیله‌های رایج در باطل سحر (ه‌ م) و بی‌اثر کردن نیروی زیان‌رسان چشم‌بد بوده است. به نظر وسترمارک همان ‌طور که در پندار مردم آسیب و گزند می‌تواند از چشم انتقال یابد، همان‌طور هم چشم‌ یا نقش چشم می‌تواند این گزند را دور سازد. از این‌رو، چشمِ خشک‌شدۀ حیوان و پرنده و تصویر چشم یا چیزی شبیه چشم در برخی فرهنگها، از جمله فرهنگ ایرانی، همچون طلسم و تعویذی ضد چشم بد به کار برده می‌شود.
پنجه دست با نقش چشم بر کف آن بجز در میان مردم ایران در میان هندی‌ها، عرب‌ها، افریقایی‌ها و کلیمیان به صورت طلسم و تعویذ نگهدارندۀ انسان و اشیاء و دورکنندۀ چشم‌بد از آن‌ها به کار می‌رود.
[۳۲] بلوکباشی، علی، ج۱، ص۱۰۰، نوروز، جشن نوزایی آفرینش، تهران، ۱۳۸۰ش.



پنجه گشوده در الجزایر ، تونس ، سوریه و فلسطین ، و در میان صناریها و کبابیهای سودان و نیز در میان مردم یونان معمول است. در الجزایر ، تونس، سوریه و فلسطین معمولاً پنجه را با عبارات «۵ در چشم شما»، یا «۵ روی چشم شما»، یا «۵ برشما» و یا «۵ در صورت دشمنان» تلفیق می‌کنند.



(۱) آنندراج، محمد پادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۵ش.
(۲) بلوکباشی، علی، «مفاهیم و نمادگارها در طریقت قادری»، مردمشناسی و فرهنگ عامه ایران، تهران، ۱۳۵۶ش، شم‌ ۳.
(۳) بلوکباشی، علی، نخل‌گردانی، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۴) بلوکباشی، علی، نوروز، جشن نوزایی آفرینش، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۵) بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیة، به کوشش زاخاو، لایپزیگ، ۱۹۲۳م.
(۶) بیرونی، ابوریحان، التفهیم، به کوشش جلال‌الدین همایی، تهران، ۱۳۱۸ش.
(۷) تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، ۱۳۷۶ش.
(۸) حافظ، دیوان، به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، زوار.
(۹) سعدی، گلستان، به کوشش عبدالعظیم گرگانی، تهران، ۱۳۱۰ش.
(۱۰) شهرستانی، صالح، عزای حسین علیه‌السلام، از زمان آدم علیه‌السلام تا زمان ما، تهران، ۱۳۹۳ق.
(۱۱) شیخ‌الاسلام، محمد، راهنمای مذهب شافعی، تهران، ۱۳۳۷ش.
(۱۲) فرهنگ، محمدحسین، جامعه‌شناسی و مردم شناسی شیعیان افغانستان، قم، ۱۳۸۰ش.
(۱۳) قرآن مجید.
(۱۴) کرسیتن سن، آرتور، نخستین انسان و نخستین شهریار، ترجمه احمد تفضلی و ژاله آموزگار، تهران، ۱۳۶۸ش.
(۱۵) معتمدی، حسین، عزاداری سنتی شیعیان، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۱۶) معیرالممالک، دوستعلی، یادداشت‌هایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، تهران، ۱۳۵۱ش.
(۱۷) هال، جیمز، فرهنگ نگاره‌ای نمادها در هنر شرق و غرب، ترجمه رقیه بهزادی، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۱۸) یادداشتهای مؤلف.


۱. کرسیتن سن، آرتور، ج۲، ص۴۷۹، نخستین انسان و نخستین شهریار، ترجمه احمد تفضلی و ژاله آموزگار، تهران، ۱۳۶۸ش.
۲. بلوکباشی، علی، ج۱، ص۶۴، نوروز، جشن نوزایی آفرینش، تهران، ۱۳۸۰ش.
۳. بلوکباشی، علی، ج۱، ص۴۹، نوروز، جشن نوزایی آفرینش، تهران، ۱۳۸۰ش.
۴. بلوکباشی، علی، ج۱، ص۴۱، نوروز، جشن نوزایی آفرینش، تهران، ۱۳۸۰ش.
۵. حافظ، دیوان، ج۱، ص۳۱۷، به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، زوار.
۶. بیرونی، ابوریحان، ج۱، ص۲۲۹، الآثار الباقیة، به کوشش زاخاو، لایپزیگ، ۱۹۲۳م.
۷. بیرونی، ابوریحان، ج۱، ص۲۵۹-۲۶۰، التفهیم، به کوشش جلال‌الدین همایی، تهران، ۱۳۱۸ش.
۸. تفضلی، احمد، ج۱، ص۱۷۸، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، ۱۳۷۶ش.
۹. تفضلی، احمد، ج۱، ص۱۷۹، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، ۱۳۷۶ش.
۱۰. آنندراج، محمد پادشاه، ج۲، ص۹۴۳، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۵ش.
۱۱. برای آگاهی بیش‌تر دربارۀ این ۵ رکن، نک‌، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۸، شیخ‌الاسلام، محمد، راهنمای مذهب شافعی، تهران، ۱۳۳۷ش.
۱۲. برای آگاهی بیش‌تر دربارۀ این ۵ رکن، نک‌، ج۲، ص۱۴۰-۱۴۴، آنندراج، محمد پادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۵ش.
۱۳. شیخ‌الاسلام، محمد، ج۱، ص۳۳، راهنمای مذهب شافعی، تهران، ۱۳۳۷ش.
۱۴. شیخ‌الاسلام، محمد، ج۱، ص۲۸-۲۹، راهنمای مذهب شافعی، تهران، ۱۳۳۷ش.
۱۵. شیخ‌الاسلام، محمد، ج۱، ص۲۹، راهنمای مذهب شافعی، تهران، ۱۳۳۷ش.
۱۶. بلوکباشی، علی، ج۱، ص۱۳، «مفاهیم و نمادگارها در طریقت قادری»، مردمشناسی و فرهنگ عامه ایران، تهران، ۱۳۵۶ش، شم‌ ۳.
۱۷. سعدی، گلستان، ج۱، ص۲۱۴، به کوشش عبدالعظیم گرگانی، تهران، ۱۳۱۰ش.
۱۸. هال، جیمز، ج۱، ص۲۴۴-۲۴۵، فرهنگ نگاره‌ای نمادها در هنر شرق و غرب، ترجمه رقیه بهزادی، تهران، ۱۳۸۰ش.
۱۹. فتح/سوره۴۸، آیه۱۰.    
۲۰. هال، جیمز، ج۱، ص۲۴۴، فرهنگ نگاره‌ای نمادها در هنر شرق و غرب، ترجمه رقیه بهزادی، تهران، ۱۳۸۰ش.
۲۱. آنندراج، محمد پادشاه، ج۲، ص۹۴۵، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۵ش.
۲۲. هال، جیمز، ج۱، ص۲۴۴، فرهنگ نگاره‌ای نمادها در هنر شرق و غرب، ترجمه رقیه بهزادی، تهران، ۱۳۸۰ش.
۲۳. بلوکباشی، علی، ج۱، ص۱۰۰، نوروز، جشن نوزایی آفرینش، تهران، ۱۳۸۰ش.
۲۴. فرهنگ، محمدحسین، ج۱، ص۳۰۸، جامعه‌شناسی و مردم شناسی شیعیان افغانستان، قم، ۱۳۸۰ش.
۲۵. شهرستانی، صالح، ج۱، ص۳۶۲-۳۶۳، عزای حسین علیه‌السلام، از زمان آدم علیه‌السلام تا زمان ما، تهران، ۱۳۹۳ق.
۲۶. بلوکباشی، علی، ج۱، ص۲۸-۲۹، نوروز، جشن نوزایی آفرینش، تهران، ۱۳۸۰ش.
۲۷. معیرالممالک، دوستعلی، ج۱، ص۱۰۶، یادداشت‌هایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، تهران، ۱۳۵۱ش.
۲۸. معتمدی، حسین، ج۱، ص۵۵۹، عزاداری سنتی شیعیان، تهران، ۱۳۷۸ش.
۲۹. یادداشتهای مؤلف.
۳۰. یادداشتهای مؤلف.
۳۱. بلوکباشی، علی، ج۱، ص۱۰۰، نوروز، جشن نوزایی آفرینش، تهران، ۱۳۸۰ش.
۳۲. بلوکباشی، علی، ج۱، ص۱۰۰، نوروز، جشن نوزایی آفرینش، تهران، ۱۳۸۰ش.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «پنجه»، ج۱۳، شماره۵۵۵۷.    


رده‌های این صفحه : آداب و رسوم | فرهنگ و اجتماع




جعبه ابزار