پناهندگی زنان مهاجر (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در عهدنامههایی که بین
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و مردم
مکه برقرار گردیده نوشته شده است که اگر از اهل مکه مردی ملحق به
مسلمانان شد، مسلمانان موظفند او را به
اهل مکه برگردانند، ولی اگر از مسلمانان مردی ملحق به اهل مکه شد اهل مکه موظف نیستند او را به مسلمانان برگردانند. و در عهدنامه درباره
زنان چیزی نیامده.
در عهدنامه
حدیبیه، نسبت به بازگرداندن
زنان مهاجر مؤمن پناهنده چیزی نیامده است.
یـایها الذین ءامنوا اذا جاءکم المؤمنـت مهـجرت... فلاترجعوهن الی الکفار...ای کسانی که
ایمان آوردهاید! هنگامی که
زنان باایمان بعنوان
هجرت نزد شما آیند، ... آنها را بسوی
کفار بازنگردانید... .
از
شأن نزول آیه استفاده میشود که آیه شریفه، به
پیمان حدیبیه نظر دارد. طبق این پیمان،
مؤمنان مدینه ملزم بودند، کسانی را که پس از آن تاریخ، از مکه به مدینه هجرت کنند، به مکیان برگردانند.
در این آیه سخن از حب فی الله و برقرار ساختن پیوند با کسانی است که از
کفر جدا میشوند و به ایمان میپیوندند.
در نخستین آیه از زنان مهاجر، سخن میگوید، و جمعا هفت دستور در این آیه وارد شده که عمدتا درباره زنان مهاجر، و قسمتی نیز درباره زنان
کافر است.
در دستور بعد میفرماید: هر گاه از عهده این امتحان برآمدند و آنها را مؤمن واقعی دانستید، آنها را به سوی
کفار بازنگردانید (فان علمتموهن مؤمنات فلا ترجعوهن الی الکفار). درست است که یکی از مواد تحمیلی پیمان حدیبیه این بود که افرادی را که به عنوان
مسلمان از مکه به مدینه هجرت میکنند به مکه بازگردانند، ولی این ماده شامل زنان نمیشد، و لذا پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم هرگز آنها را به کفار باز نگرداند، کاری که اگر انجام میشد با توجه به ضعف فوق العاده زنان در آن جامعه سخت خطرناک بود.
برخی از زنان مؤمن، برای پناهندگی و هجرت از مکه اقدام میکردند:
یـایها الذین ءامنوا اذا جاءکم المؤمنـت مهـجرت...ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که زنان باایمان بعنوان هجرت نزد شما آیند ... .
سیاق و زمینه این
آیه شریفه چنین میرساند که بعد از
صلح حدیبیه نازل شده. و در عهدنامههایی که بین
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و
مردم مکه برقرار گردیده نوشته شده است که اگر از اهل مکه مردی ملحق به
مسلمانان شد، مسلمانان موظفند او را به اهل مکه برگردانند، ولی اگر از مسلمانان مردی ملحق به اهل مکه شد اهل مکه موظف نیستند او را به مسلمانان برگردانند. و نیز از آیه شریفه چنین بر میآید که یکی از
زنان مشرکین مسلمان شده، و به سوی
مدینه مهاجرت کرده و
همسر مشرکش به دنبالش آمده و درخواست کرده که رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم او را به وی برگرداند، و رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در پاسخ فرموده: آنچه در عهدنامه آمده این است که اگر مردی از طرفین به طرف دیگر ملحق شود باید چنین و چنان عمل کرد، و در عهدنامه درباره زنان چیزی نیامده، و به همین مدرک رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم آن
زن را به شوهرش نداد، و حتی مهریهای را که
شوهر به همسرش داده بود به آن مرد برگردانید. اینها مطالبی است که از آیه استفاده میشود، و آیه شریفه دلالت بر احکامی مناسب این مطالب نیز دارد، البته احکام مربوط به زنان.
پناهندگی زنان مؤمن مهاجر، سبب انقطاع همسری آنها با شوهران
کافر میشد:
... اذا جاءکم المؤمنـت مهـجرت... فلاترجعوهن الی الکفار لا هن حل لهم ولا هم یحلون لهن...... هنگامی که زنان باایمان بعنوان هجرت نزد شما آیند،... آنها را بسوی
کفار بازنگردانید نه آنها برای کفار حلالند و نه کفار برای آنها
حلال ... .
جمله «لا هن حل لهم و لا هم یحلون لهن» بر وقوع جدایی
زن مؤمن پناهنده و
همسر کافرش دلالت دارد.هر چند
مرد مشرک او را
طلاق ندهد.
در سومين دستوری که در این آیه آمده مرحلهای كه در
حقیقت دليلى است براى
حکم قبل اضافه مىكند: نه اين
زنان بر آنها حلالند، و نه آن مردان كافر بر اين زنان با ايمان (لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ).بايد هم چنين باشد چرا كه ايمان و كفر در يك جا جمع نمىشود، و
پیمان مقدس
ازدواج نمىتواند رابطه در ميان
مؤمن و كافر برقرار سازد، چرا كه اينها در دو خط متضاد قرار دارند، در حالى كه پيمان ازدواج بايد نوعى
وحدت در ميان دو
زوج برقرار سازد و اين دو با هم سازگار نيست.
البته در آغاز
اسلام كه هنوز
جامعه اسلامی استقرار نيافته بود زوجهايى بودند كه يكى كافر و ديگرى
مسلمان بود، و
پیامبر از آن نهى نمىكرد تا اسلام ريشه دوانيد، ولى ظاهرا بعد از صلح حديبيه دستور جدايى كامل داده شد و آيه مورد بحث يكى از دلائل اين موضوع است.
بازگرداندن زنان مؤمن مهاجر پناهنده، به همسران کافرشان حرمت دارد:
... اذا جاءکم المؤمنـت مهـجرت... فان علمتموهن مؤمنـت فلاترجعوهن الی الکفار...... هنگامی که زنان باایمان بعنوان هجرت نزد شما آیند هر گاه آنان را مؤمن یافتید، آنها را بسوی کفار بازنگردانید... .
اما شما کافی است که
علم عادی به دست آورید. و در جمله فان علمتموهن مؤمنات فلا ترجعوهن الی الکفار، میتوانست بفرماید: فان علمتموهن صادقات، ولی چنین نفرمود، بلکه
صفت ایمان را دوباره ذکر کرد، و فرمود: اگر دیدید مؤمنند، و این برای آن است که به علت
حکم اشاره نموده، فهمانده باشد اینکه گفتیم چنین زنانی را نزد خود نگهدارید، برای ایمان آنان است، چون ایمان باعث انقطاع علقه
زوجیت بین
زن مؤمن و
مرد کافر است.
پرداخت مخارج و
مهریه زنان مؤمن مهاجر پناهنده، به شوهران کافرشان، در صورت مطالبه آنها ضروری میباشد:
یـایها الذین ءامنوا اذا جاءکم المؤمنـت مهـجرت... ولیسـلوا ما انفقوا ذلکم حکم الله یحکم بینکم والله علیم حکیم. ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که زنان باایمان بعنوان هجرت نزد شما آیند، ... حق دارید مهری را که پرداختهاید مطالبه کنید همان گونه که آنها حق دارند مهر زنانشان را که از آنان جدا شدهاند) از شما مطالبه کنند این حکم خداوند است که در میان شما حکم میکند، و خداوند دانا و حکیم است!
برداشت یاد شده از جمله «ولیسئلوا ما انفقوا» میباشد که به معنای
حق مطالبه مهریههایی است که پرداخت کردهاند.
در آخرین
حکم که در
آیه ذکر شده
سخن از
مهر زنانی است که از
اسلام جدا شوند و به اهل
کفر بپیوندند، میفرماید: هر گاه کسی از زنان شما از اسلام جدا گشت شما
حق دارید مهری را که پرداختهاید مطالبه کنید، همانگونه که آنها حق دارند مهر زنانشان را که از آنها جدا شده و به اسلام پیوستهاند مطالبه کنند (و سئلوا ما انفقتم و لیسئلوا ما انفقوا). و این مقتضای
عدالت و
احترام به حقوق متقابل است. و در پایان آیه به عنوان تاکید بر آنچه گذشت میفرماید: اینها
حکم الهی است که در میان شما حکم میکند و خداوند
دانا و
حکیم است (ذلکم حکم الله یحکم بینکم و الله علیم حکیم). احکامی است که همه از
علم الهی سرچشمه گرفته، و آمیخته با
حکمت است و حقوق همه افراد در آن در نظر گرفته شده، و با اصل عدالت و
قسط اسلامی کاملا هماهنگ است، و توجه به این
حقیقت که همه از سوی خدا است بزرگترین ضمانت اجرایی برای این احکام محسوب میشود.
آزمودن ایمان
زنان مهاجر پناهنده، قبل از پناه دادن به ایشان، رهنمود الهی به
مؤمنان میباشد:
یـایها الذین ءامنوا اذا جاءکم المؤمنـت مهـجرت فامتحنوهن...اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه زنان باايمان بعنوان
هجرت نزد شما آيند، آنها را
آزمایش كنيد... .
نخستین دستور درباره آزمایش زنان مهاجرات است، روی سخن را به مؤمنان کرده، میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که زنان با ایمان به عنوان هجرت نزد شما آیند، آنها را از خود نرانید، بلکه آزمایش کنید (یا ایها الذین آمنوا اذا جاءکم المؤمنات مهاجرات فامتحنوهن).
دستور به
امتحان، با اینکه آنها را مؤمنان نامیده به خاطر آن است که آنها ظاهرا
شهادتین را بر
زبان، جاری میکردند و در سلک اهل ایمان بودند، اما امتحان برای این بود که اطمینان حاصل شود که این ظاهر با باطن هماهنگ است. اما نحوه این امتحان چنان که گفتیم به این ترتیب بود که آنها را
سوگند به
خدا میدادند که مهاجرتشان جز برای قبول
اسلام نبوده، و آنها باید سوگند یاد کنند که به خاطر دشمنی با
همسر و یا علاقه به
مرد دیگری، یا علاقه به سرزمین
مدینه و مانند آن هجرت ننمودهاند. البته ممکن است کسانی در آن سوگند و این
بیعت نیز خلاف بگویند اما مقید بودن بسیاری از مردم حتی
مشرکان در آن زمان به مساله بیعت و سوگند به خدا سبب میشد که افراد کمتر
دروغ بگویند، و به این ترتیب امتحان مزبور، گرچه همیشه دلیل قاطعی بر ایمان واقعی آنها نبود اما غالبا میتوانست بیانگر این واقعیت باشد. لذا در جمله بعد میافزاید: خداوند از درون دل آنها و ایمانشان آگاهتر است (الله اعلم بایمانهن).
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۲۳۹، برگرفته از مقاله «پناهندگی زنان مهاجر».