وظایف مربوط به امر به معروف خود به سه دسته تقسیم میشود :
۱. وظایف مربوط به حقوق اللّه، که دینیِ محض است.
در این حالت محتسب گاهی به عموممردمامر میکند (مانند امر به برپایی نماز جمعه که شرط تشکیل آن حضور حداقل شمار خاصی نمازگزار است به جمعه، بخش :۳ نماز جمعه) و گاه یکایک مردم را امر به معروف میکند (مانند امر به اقامه نماز در وقت شرعی آن).
۲. وظایف مربوط به حقوق مردم، که بخشی از آن جنبه عمومی و بخشی دیگر جنبه خصوصی و شخصی دارد.
مثلاً برای مرمتدیوارشهر و مسجدها و تأمین آب آشامیدنی و رسیدگی به حال درماندگان، که جنبه عمومی دارد، محتسب موظف است به کمک بیتالمال یا مردم توانگر اقدام کند، در موردی که حقالناس جنبه خصوصی دارد، مانند بدهکاری که از پرداخت بدهی خود در موعد مقرر سر باز زند، محتسب او را به پرداخت دین وامیدارد.
۳. وظایف مربوط به حقوقمشترک میان خدا و مردم، مانند امر به اولیایفرزندان در اقدام به ازدواج آنان و امر به اربابان برای رعایت حقوق بردگان .
با اینهمه، مؤلفان کتابهای حسبه، مانند ابناخوه، شیزری، ابنبسام و ابنعبدون، وظایف محتسب را براساس صنفهای اقتصادی و اجتماعی، تنظیم کردهاند که خلاصه آنها بدین قرار است :
محتسب برای نظارت بر مشاغل گوناگون از فردی آگاه در هر صنف، که خود از بازاریان و تاجران بود، کمک میگرفت.
این فرد، که عَریف نام داشت، مأمور بود وضع فعالیتهای شغلی هر صنف را گزارش دهد.
[۷]عبدالرحمانبن نصر شیزری، کتاب نهایةالرتبة فی طلب الحسبة، ج۱، ص۱۲، چاپ سید باز عرینی، بیروت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
[۱۵]داود سلمان علی، «الحسبة فی الطب و الجراحة عندالعرب»، ج۱، ص۳۸ـ ۳۹، در دراسات فی الحسبة و المحتسب عندالعرب، بغداد: جامعة بغداد.
[۱۶]مهدى محقق، دومین بیستگفتار در مباحث ادبى و تاریخیو فلسفى و كلامى و تاریخ علوم در اسلام، بهانضمام زندگینامه و كتابنامه، ص۲۱۴ـ ۲۱۸، تهران ۱۳۶۹ش.
محتسبان باتوجه به تخصص پزشکان از آنان امتحان میگرفتند.
[۱۷]عبدالرحمانبن نصر شیزری، کتاب نهایة الرتبة فی طلب الحسبة، ج۱، ص۹۸ـ ۱۰۱، چاپ سید باز عرینی، بیروت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
از وظایف و اختیارات محتسب، نظارت بر برگزاری آیینهای مذهبی به ویژه نماز، نظارت بر اداره مسجدها و نگهداری و مرمت آنها بود.
محتسب وظیفه داشت همسایگان مسجد را امر به اقامه نماز در مسجد کند و در برپایی نماز جمعه با آداب مخصوص خود بکوشد؛ در ایامی که مردم در مساجد ازدحام میکنند کسانی را برگمارد تا از حضور افراد لاابالی و بیتوجه به آداب مسجد و نماز جلوگیری کنند؛ مانع اعمالی شود که سبب آلودگی و حرمتشکنی مسجد میشود، مانند خرید و فروش، غذا خوردن، گدایی کردن، داد و فریاد کردن؛
[۱۸]مؤذن و خادمان مسجد نظارت کند تا وظایف خود را درست انجام دهند، (۲۷) امام خمینی، کتابالبیع، قم.
[۱۹]علیبنمحمدماوردی، الاحکامالسلطانیة و الولایات الدینیة، ج۱، ص۳۹۵ـ۳۹۷، چاپ خالد عبداللطیف السبع العلمی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
[۲۰]عبدالرحمانبن نصر شیزری، کتاب نهایةالرتبة فی طلب الحسبة، ج۱، ص۱۱۰ـ ۱۱۳، چاپ سید باز عرینی، بیروت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
[۲۱]ابنعبدون (رسالة فیالقضاء و الحسبة)، ص۲۱۱، چاپ لوى پرووانسال.
[۲۲]ابنعبدون (رسالة فیالقضاء و الحسبة)، ص۲۱۶، چاپ لوى پرووانسال.
[۲۳]عمربن محمد سُنامی، نِصابالاحتساب، ج۱، ص۱۶۳ـ۱۷۶، چاپ مریزن عسیری، مکه ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۲۴]عمربن محمد سُنامی، نِصابالاحتساب، ج۱، ص۳۶۴ـ ۳۶۷، چاپ مریزن عسیری، مکه ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۳۴]ابناخوه، کتاب معالم القربة فی احکام الحسبة، ج۱، ص۲۷۱ـ۲۷۴، چاپ محمدمحمود شعبان و صدیق احمد عیسی مطیعی، مصر ۱۹۷۶.
مجالسِ وعظ زمان خود را مکانی برای تفریح و خوشگذرانی و ملاقات افراد با یکدیگر دانسته و گفته که منع و نه [[]] ی آنها شایسته است.
نظارت بر فالگیران و پیشگویان نیز از وظایفِ محتسب بود.
[۳۵]ابناخوه، کتاب معالم القربة فی احکام الحسبة، ج۱، ص۲۷۵ـ ۲۷۶، چاپ محمدمحمود شعبان و صدیق احمد عیسی مطیعی، مصر ۱۹۷۶.
او همچنین میبایست از شعبدهبازی و سحر و گفتارهای کفرآمیز منع میکرد.
[۳۶]۲۶۱، عمربن محمد سُنامی، ج۱، ص۱۹۲، نِصابالاحتساب، چاپ مریزن عسیری، مکه ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
در شهرهایی که سقایانآب مصرفی مردم را از نهرها تأمین میکردند، محتسب میبایست مراقب بود که سقایان از جایی آب بردارند که آبشخورحیوانات نباشد و زنان در نزدیکی آن شستشو نکنند
[۴۶]ابنعبدون، (رسالة فیالقضاء و الحسبة)، ص۲۲۲، چاپ لوى پرووانسال.
[۴۷] عبدالرحمانبن نصر شیزری، ج۱، ص۳۳، کتاب نهایةالرتبة فی طلب الحسبة، چاپ سید باز عرینی، بیروت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
[۴۸] عبدالرحمانبن نصر شیزری، ج۱، ص۵۹، کتاب نهایةالرتبة فی طلب الحسبة، چاپ سید باز عرینی، بیروت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
محتسب، همچنین گرمابهدارها را موظف میکرد که روزی چند بار با آب تمیز، کف حمام را بشویند، کثافات خزینه و حوضچه را پاک کنند و حمام را روزانه دو بار با مواد خوشبو بخور دهند، ورود جذامیان و مبتلایان به برص به حمام عمومی ممنوع بود.
[۴۹]عبدالرحمانبن نصر شیزری، کتاب نهایةالرتبة فی طلب الحسبة، ج۱، ص۸۷ـ۸۸، چاپ سید باز عرینی، بیروت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
سلاخها و قصابها ملزم بودند در کشتار حیواناتبهداشت را رعایت کنند، قصابحق نداشت در جلو مغازه خود، حیوانات را ذبح کند زیرا راه عبور مردم آلوده میشد.
بایستی حیوانات در کشتارگاه بیرون بازار یا بیرون شهر ذبح میشدند، قصاب میبایست پس از پایان فروشگوشت، روی تخته قصابینمک میپاشید تا در گرمی هوا، کرم نزند و بر تخته ظرفی بزرگ و سنگین میگذاشت تا سگ آن را نلیسد و از حشرات مصون بماند.
[۵۰]ابناخوه، کتاب معالم القربة فی احکام الحسبة، ج۱، ص۱۶۳ـ۱۶۴، چاپ محمدمحمود شعبان و صدیق احمد عیسی مطیعی، مصر ۱۹۷۶.
[۵۵]ابناخوه، کتاب معالم القربة فی احکام الحسبة، ج۱، ص۱۵۹ـ۱۶۰، چاپ محمدمحمود شعبان و صدیق احمد عیسی مطیعی، مصر ۱۹۷۶.
رعایت بهداشت در تهیه نان ضروری بود و محتسب نانوایان را ملزم میکرد ظروف خود را با آب پاکیزه بشویند، روی ظرف خمیر را بپوشانند و هرگز با پا یا آرنج، خمیر به عمل نیاورند، آستینهایلباسشان تنگ باشد و دهانبند داشته باشند و نیز بر یقه خود، دستار سفید ببندند، موهای دست خود را بزدایند و اگر هنگام روز خمیر میگیرند کسی را برای مگس پراندن بگمارند، کارگران بر کیسههای آرد نخوابند و کیسهها را پس از شستن بر طناب بیاویزند.
[۵۶]عبدالرحمانبن نصر شیزری، کتاب نهایةالرتبة فی طلب الحسبة، ج۱، ص۲۲، چاپ سید باز عرینی، بیروت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
[۵۷]ابناخوه، کتاب معالم القربة فی احکام الحسبة، ج۱، ص۱۵۴ـ۱۵۵، چاپ محمدمحمود شعبان و صدیق احمد عیسی مطیعی، مصر ۱۹۷۶.
محتسب بر بنای ساختمانهای عمومی و خصوصی نظارت میکرد و مراقب بود که بازارها فراخ و مرتفع ساخته شوند؛ اگر بازارسنگفرش نیست در دو سوی بازار، پیادهروهاسنگفرش شوند؛ مغازهها در ردیف منظم ساخته شوند و پیشخوان مغازهها به اندازهای باشند که مزاحم عبور و مرور نشوند.
هر صنفی جای خاصی در بازار داشت و از قرار گرفتن اصناف نا متجانس در کنار هم پرهیز میشد.
[۵۸] عبدالرحمانبن نصر شیزری، ج۱، ص۱۱ـ۱۲، کتاب نهایةالرتبة فی طلب الحسبة، چاپ سید باز عرینی، بیروت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
[۶۱]عبدالرحمانبن نصر شیزری، کتاب نهایةالرتبة فی طلب الحسبة، ج۱، ص۱۴، چاپ سید باز عرینی، بیروت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
حمل و نقل هیزم و خار در بازارها که موجب پارگی لباس مردم میشد، آب زدن راهها به حدی که لغزنده شوند، انداختن پوست میوه و زباله در راهها، همگی ناروا و منکر بودند و محتسب از آنها جلوگیری میکرد.
[۶۲]ابناخوه، کتاب معالم القربة فی احکام الحسبة، ج۱، ص۱۳۵ـ۱۳۶، چاپ محمدمحمود شعبان و صدیق احمد عیسی مطیعی، مصر ۱۹۷۶.
[۶۳]عمربن محمد سُنامی، نِصابالاحتساب، ج۱، ص۳۴۶ـ۳۶۳، چاپ مریزن عسیری، مکه ۱۴۰۶/۱۹۸۶.