وادی (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وادی از
واژگان نهجالبلاغه به معنای سیلگاه و درّه است و جمع آن
أَوْديَه میباشد. از این ماده هفت مورد در
نهجالبلاغه آمده است.
وادیبه معنای سیلگاه و درّه است.
در
مصباح گوید:
«وَدَی الشّیء» یعنی جاری شد و وادی به معنی دره از آنست.
بعضی از مواردی که در
نهجالبلاغه استفاده شده به شرح ذیل میباشد.
درباره دوست خودش فرموده:
«كانَ لي فيما مَضَى أَخٌ في اللّهِ، ... وَ كانَ ضَعيفاً مُسْتَضْعَفاً! فَإِنْ جاءَ الْجِدُّ فَهُوَ لَيْثُ غابٍ وَصِلُّ وَادٍ.»«در گذشته برادرى در راه خدا داشتم ... كه (در آرامى) ضعيف بود و چون كار جدّى پيش مىآمد گوئى كه شير بيشه و مار بيابان است،»
(شرحهای خطبه:
)
گويند منظور از آن «اخ» ابوذر، به قولى مقداد بن اسود كندى و به قولى اين كلام «مثل» است.
جمع وادى اوديه است.
چنانكه درباره قرآن فرموده:
««فَهُوَ مَعْدِنُ الاْيمَانِ ... وَ أَوْدِيَةُ الْحَقِّ وَ غِيطَانُهُ.»» «قرآن معدن ايمان ... و واديهاى حق و جاهاى امن و گسترده آن است.»
(شرحهای خطبه:
)
در رابطه با خلقت
زمین فرموده:
«خَدَّ أَوْدِيَتَهَا.» «واديهاى آن را شكاف و به وجود آورد. »
(شرحهای خطبه:
)
از این مادّه هفت مورد در
نهجالبلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «وادی»، ج۲، ص۱۱۲۸.