• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

هویت اسلامی جامعه نبوی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ابتدای ظهور پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در حجاز جامعه در ورطه جهالت خاصی بود تا اینکه حضرت به پیامبری مبعوث شدند که مردم زمان را از جهالت برهانند و دفینه‌های عقول را بیدار و به سوی کمالات سوق دهند.



جامعه‌ای که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در آن ظهور کرد، جامعه‌ای یک‌پارچه نبود، بلکه بر عکس از قبایل، گروه‌ها و جماعات متفرق و پراکنده‌ای شکل گرفته بود. این قبایل خود نیز در درون به زیرمجموعه‌های متخاصمی تقسیم می‌شدند. فقدان دولت مرکزی و نبود دین واحد سبب شده بود که هیچ‌گونه وجه هویتی «هویت یعنی آنچه موجب شناسایی شخص باشد. به نقل از: معین، محمد، فرهنگ فارسی»
[۱] معین، محمد، فرهنگ فارسی، ج۴، ص۵۱۰۷، تهران، امیر کبیر، ۱۳۸۰.

«هویت در معنای اجتماعی آن می‌تواند آن ساختار و یا شکل و قالبی باشد که موجب شناسایی جامعه گردد» مشترکی نداشته باشند و لذا بخش مهمی از حیات سیاسی – اجتماعی آنها در تخاصم و جنگ با یک‌دیگر سپری می‌شد.


با تلاش رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) این جامعه متفرق و پراکنده‌ به جامعه‌ای یک‌دست با هویت اسلامی تبدیل شد که شاخصه‌های آن عبارتند از:

۲.۱ - نفی نژادپرستی و قومیت‌گرایی

از شاخص‌های هویت جامعه نبوی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نفی نژادپرستی و قومیت‌گرایی و تعصب ناروا و ناپسند بود. زیرا اسلام از آن جهت مقبول همه ملت‌ها بود که رنگ نژادی و قومی نداشت. قرآن می‌فرماید: «یا اَیهَا النَّاسُ اِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَاُنثَی وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنداللَّهِ اَتْقَاکُمْ اِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ» «ای مردم ما شما را از دو جنسِ مرد و زن آفریدیم و شما را به شکل ملت‌ها و قبیله‌ها درآوردیم تا یکدیگر را بشناسید.»
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هم با آن تبعیض‌ها (نژادپرستی و قومیت‌گرایی و تعصب ناروا) به مبارزه برخاستند و به تدریج ارزش تقوا را ملاک منصب‌ها و منزلت‌های اجتماعی معرفی کردند: «مردم در اسلام برابرند، به یک‌اندازه، فرزند آدم و حوایند، عرب را بر عجم و عجم را بر عرب جز به پرهیزکاری و ترس از خداوند برتری نیست»، «انسان‌ها از روزگار آدم تاکنون همانند دندانه‌های شانه (برابر) هستند، عرب بر عجم و سرخ پوست بر سیاه پوست برتری ندارد، مگر به تقوا....»، «هر کس‌ اندکی در دلش تعصب باشد خداوند روز قیامت او را با اعراب جاهلیت محشور می‌کند» و «کسی که به عصبیّت فرا خواند، از ما نیست و کسی که بر اساس عصبیّت بجنگد، از ما نیست و کسی که بر اساس عصبیّت بمیرد، از ما نیست.»
[۱۲] سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۲، ص۴۶۶، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۱.

در همین رابطه آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) افرادی مانند «زید بن حارثه» را فرمانده سپاه اسلام در سریه‌های متعددی از جمله سریه‌های عیص، طرف، الجموم، حسمی و قرده، وادی القری و مدین قرار داده، «بلال حبشی» را مؤذن ویژه خود منصوب نمودند ایشان از «سلمان فارسی» تجلیل کردند و فرمودند: «سلمان از ما اهل بیت است.»
و به این ترتیب در جامعه نبوی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، محور نبودن نژاد و قوم به‌ صورت یک ارزش و هویت اسلامی درآمده بود.

۲.۲ - پرهیز از منکرات

اسلام برای سالم‌سازی جامعه و تعالی و رشد انسان‌ها، توجه و اهتمام ویژه‌ای به پرهیز از برخی اعمال ناپسند دوره جاهلیت نشان داد به گونه‌ای که نماد هویت جامعه نبوی‌ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شدند، همانند:

۲.۲.۱ - تحریم شراب و قمار

از عادت‌های زشت عرب جاهلی شراب‌خواری و قمار بود. این عادات، چنان در جامعه آنان نفوذ داشت که جزء سرشت آن قوم شده بود. علاقه‌ی آنان به «شراب» به حدی بود که برخی به خاطر نهی اسلام از آن، از گرویدن به اسلام خودداری می‌کردند. گام بزرگ برای سالم‌سازی جامعه، بیدار کردن افکار عمومی و توجه دادن جامعه به ضررها و مفاسد شراب و قمار بود. از این رو، تحریم شراب و قمار از نمادهای جامعه نبوی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به شمار می‌رود.
قرآن کریم درباره حرمت شراب و قمار بیان می‌فرماید:
«از تو در مورد شراب و قمار می‌پرسند، بگو: در آن دو گناهی بزرگ است و سودهایی برای مردم و گناهشان از سودشان بیشتر است.» یسئلونک عن الخمر و المیسر قل فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما.»
«تحقیقاً شراب و انواع قمار و بت‌پرستی و یا سنگ‌هایی که برای قربانی نصب شده و چوبه‌های قرعه (برای کشف امور غیبی)، پلیدی از کارهای شیطان است، از آن دوری گزینید، شاید رستگار شوید.» یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا انّما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون.»
«شیطان می‌خواهد کینه‌توزی و دشمنی را از طریق شراب و قمار در میان شما بیفکند و تضادهای داخلی را تشدید نماید و شما را از یاد خدا و نماز باز دارد، آیا باز هم دست از آن بر نمی‌دارید.» انما یرید الشّیطان ان یوقع بینکم العداوة و البغضاء فی الخمر و المیسر...» رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هم در این باره فرمودند: «قطعا خداوند شراب و قمار....را حرام کرده است».

۲.۲.۲ - حفظ عفت عمومی

بدون تردید حفظ «عفت عمومی» برای سلامت و پایداری هر جامعه‌ای ضرورتی انکار ناپذیر است. روابـط نـاسـالم مـیـان مرد و زن و قوانین نادرست ازدواج در دوران جاهلیت عرب، عـفـت عـمـومـی را کـمـرنـگ و سـلامـت نسل را به خطر‌ انداخته بود. اسـلام در‌ ایـن جنبه از زندگی جاهلی تحوّلی چشم‌گیر پدید آورد. مقام انسانی زن را زنده کرد و بـرای وی حـقـوق اجـتماعی ویژه‌ای در نظر گرفت. قوانین مربوط به ازدواج و طلاق را معین و مـدوّن سـاخـت و انـواع ازدواج‌هـای عـرب جـاهـلی را کـه پـاکـی و سـلامـت نسل را از میان می‌برد ممنوع اعلام کرد.
[۵۲] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۶، ص۱۳۲ – ۱۳۳، بیروت، دارالفکر، افست دارالطباعة العامره استانبول.

قرآن در زمینه رعایت عفت، بانوان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را مورد خطاب قرار داده می‌فرماید: «با نامحرمان (با ناز و کرشمه و هوس‌انگیز) سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند». فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض‌.» سپس چنین می‌فرماید: «و شما در خـانـه‌هـای خـود بمانید و همچون جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید (و‌ اندام و وسـائل زینت خـود را در معرض تماشای دیگران قرار ندهید).» وقرن فی بیوتکن ولا تبرجن تبرج الجاهلیة الاولی.»
همچنین خداوند متعال برای اینکه حریم ناموس مسلمانان حفظ شود، نگاه‌های هوس‌آلود را از طرف زن و مرد نامحرم، ممنوع اعلام کرده می‌فرماید: «ای رسول ما! به مردان مومن بگو چشم‌های خود را از نگاه به نامحرمان بپوشانند...و به زنان با ایمان نیز اعلام کن تا دیدگان خود را از هر نامحرمی فروبندند.» قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم‌....و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهم.»
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درباره نگاه‌های هوس‌آلود فرمودند: «نگاه به نامحرم، تیری از تیرهای شیطان است. هر کس آن را به خاطر ترس از خدا ترک کند، خداوند نیز به او ایمانی می‌بخشد که در دلش لذت شیرینی آن را احساس می‌کند.» «النّظّر سهم من سهام ابلیس فمن ترکها خوفاً من الله اعطاه الله ایماناً یجد حلاوته فی قلبه.»، «در مورد زنان مردم عفت بورزید تا دیگران نیز در مورد زنان شما عفت بورزند و زنان شما از تعرض نامحرمان در امان بمانند». «عفُّوا عَن نساء الناس تَعِفَّ نُساءَکم». «در (مجامع عمومی) میان زنان و مردان نامحرم فاصله ایجاد کنید»
[۶۱] خطاب رعینی، محمد بن محمد، مواهب الجلیل، ج۲، ص۵۷۸-۵۷۹، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۶.
و «بر زنان سزاوار نیست که از وسط جاده عبور کنند، ولی آنان باید از کنار دیوار و جاده بروند».

۲.۳ - علم و دانش

هنگام طلوع خورشید اسلام در حجاز نشانی از رشد فکری و گسترش علمی نبود. شیوه سخنوری، فن شاعری، و خرافه‌گویی، از مظاهر علمی و فرهنگی عرب جاهلی بود. لذا شاخصه ویژه هویت جامعه نبوی‌ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، توجه بنیادین به علم و دانش است. این اهمیت با توجه به نخستین آیات نازل شده بر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که با «خواندن»، «علم» و «قلم» آغاز می‌شود روشن می‌گردد.در این جامعه صاحبان علم برتری داشتند. و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هم مسلمانان را به فراگیری دانش تشویق می‌کردند: دانش را بجویید، هر چند در چین باشد، زیرا جستجوی دانش، بر هر مسلمانی واجب است. دانش پژوهان محبوب خدایند. نگریستن به چهره دانشمند، عبادت است.
[۸۱] سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۵۶، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۱

آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شرط آزادی اسیران باسواد را تعلیم ده تن از صحابه و فرزندان آنها قرار دادند. این عمل موجب شد که بسیاری از کودکان مسلمان خواندن و نوشتن بیاموزند که زید بن ثابت در زمره آنان خواندن و نوشتن آموخت. طبق گزارشی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عبدالله بن سعید را مامور کردند تا در مدینه به مردم خواندن و نوشتن بیاموزد.
همین فراگیری علم و دانش مسلمانان پویایی و پیشرفت جامعه نبوی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را به دنبال داشت.

۲.۴ - ایمان به خدا و رسولش

بی‌تردید اساسی‌ترین شاخص هویت جامعه نبوی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ایمان به خدا (توحید) و به رسالت رسولش (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با ندای قولوا لااله الا الله تفلحوا، سعادت را برای همه بشارت داد و پرچم اصالت الله را در مقابل همه انواع شرک برافراشت. در جامعه‌ای که لذات جسمانی و هواهای نفسانی اصل بود و هدف از خلقت را بهره‌گیری از لذات دنیوی می‌دیدند‌، آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جامعه‌ای را بنیان گذاشت که ستون خیمه آن خدامحوری، اطاعت از فرامین الهی و اطاعت از رسولش بود. اینجاست که خط تمایز اسلام و شرک و کفر برجسته می‌شود و نزول سوره کافرون در مکه و نیز آیه برائت در مدینه عملا تجلی بخش تمایز مسلمانان از مشرکان می‌شود.
تلاش در ایجاد چنین هویت واحدی در کلام آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به خوبی آشکار می‌کند که فرمودند: «یا معشر قریش و یا معشر العرب، ادعوکم الی عبادة الله (وحده) وخلع الانداد والاصنام وادعوکم الی شهادة ان لااله الا الله وانی رسول الله»
این انقلاب فرهنگی که به منظور مبارزه با‌ اندیشه‌های شرک آلود و غیر توحیدی صورت می‌پذیرفت، زمینه‌ساز به وجود آمدن نوعی وحدت فرهنگی در محیط آن زمان شد و تشتت و تخالف اعتقادی جای خود را به پیدایش هویت دینی واحد فکری داد که همراه نمادهایی بود مانند:

۲.۴.۱ - نماز

نماز که در لسان رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ستون دین شمرده شده
[۹۲] سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۳، ص۱۲۱، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۱.
به عنوان مولفه اصلی تربیت دینی نقش اصلی را در ایجاد هویت دینی در جامعه نبوی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ایفا کرد. به وِیژه نماز جماعت و تشکیل صفوف به‌هم فشرده مسلمانان به خوبی بیانگر هویت جامعه مسلمانان از دیگر جوامع بود. چه از اجتماع کوچک سه نفری رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و حضرت علی (علیهالسّلام) و حضرت خدیجه (علیهالسّلام)، در هنگام نماز جماعت در کنار کعبه، که اولین تجلی هویت اسلامی در مکه بود. و چه زمانی که در مدینه در مساجد در صفوف نماز جماعت و جمعه همه در کنار یکدیگر در برابر پروردگار یکتا روبه سوی یک قبله لب به حمد و ثنای آن یگانه می‌گشودند. و هماهنگ با یکدیگر سرود توحید را زمزمه می‌کردند. سفارشات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مورد حضور در نماز جماعت و برخورد با کسانی که در نماز جمعه و جماعت شرکت نمی‌کردند در منابع آمده است مانند:
[۹۶] عاملی، شیخ حر، وسائل الشیعه، ج۸، ص۲۹، قم، آل البیت (علیهم‌السّلام)، ۱۴۰۹.
به هر روی نماز جماعت‌ علاوه ‌بر آثار عبادی ‌و اخلاقی‌، فواید سیاسی ‌و اجتماعی ‌بسیاری ‌دارد، از جمله ‌هویت ‌یافتن ‌جامعه اسلامی‌ بود.

۲.۴.۲ - اذان

اذان یکی از شعارهای مهم اسلام است که ضمن اشاره به اهمیت نماز، وجه ممیز و فصل مشخص دین اسلام و جامعه اسلامی از سایر ادیان و جوامع بود، زیرا در آن روزگار مسیحیان برای فراخواندن هم‌کیشان خود به کلیسا ناقوس می‌نواختند و یهودیان بوق می‌زدند، اما در اسلام نیز برای این امر مهم، اذان تشریع شد تا نشانه‌ای برای تجمع مسلمانان و آمادگی آنان برا ی نماز باشد.

۲.۴.۳ - قبله

قبله به عنوان شعار اسلام و عامل هویت بخش مسلمانان از صدر اسلام تاکنون مد نظر قرآن کریم، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و جامعه مسلمان بوده است، و تغییر آن در سال دوم هجرت به دنبال بهانه‌گیری یهود و سرزنش ایشان نسبت به رسول اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم مرز تشخیص هویت واقعی مسلمانان از غیر آنان شد و به منزله اتمام حجت بر مخالفین پیامبر و اتمام نعمت بر مسلمانان همه اعصار تلقی شد.
قرآن کریم انتظار رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را به گونه‌ای ترسیم می‌کند که چشم به آسمان دوخته است تا مسئله تغییر قبله از بیت‌المقدس که قبله مشترک سه دین اسلام، یهود و مسیحیت بود به گونه‌ای حل شود، زیرا یهودیان و حتی مشرکان بخاطر عدم هویت مستقل مسلمانان از یهودیان، مسلمانان را تمسخر می‌کردند، تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه موجب شد تا استقلال فرهنگی امت اسلامی تقویت شود و هویت خاصی یابد.
امروزه با گذشت هزار و چهار صد و‌اندی سال از تغییر و تحویل قبله به سمت مکه، مسلمانان با داشتن ملیت‌ها و قومیت‌ها و وجوه تمایز متفاوت، همچنان در هنگام انجام اعمال عبادی به این مکان مقدس توجه می‌کنند. و هویت اسلامی و حقانی بودن دین و شریعت خود را برای همگان ثابت می‌کنند و گرچه بعد مسافت آنها را از هم جدا کرده، لکن قبله مشترک، دین، خدا و پیامبر واحد که همگی مظاهر و شعائر اسلام است قلوب آنها رابه هم پیوند زده است.

۲.۴.۴ - مسجد

مسجد در شکل گیری، انسجام تقویت فرهنگ و هویت اسلامی جامعه مسلمان حایز اهمیت بسیار است. مسجد مرکز عبادت و تجلی ایمان و عمل مسلمانان است و نیز نقطه تجمع و رجوع مناسک عبادی و معنوی مسمانان می‌باشد و مکانی است که انسان می‌تواند هویت‌ دینی خویش را که در هر سرزمینی باشد بشناسد و آن را در خود تجلی دهد. نخستین مسجدی که در اسلام بر پایه تقوا ساخته شد، مسجد قبا بود. پس از آن، مسجد النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در یثرب یا مدینة النبی ساخته شد. به دنبال آن، طوایف عرب هر کدام در ناحیه خود مسجدی بنا کردند. آنان از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) می‌خواستند تا در مسجدشان نماز بگزارد و از باب تبرک، محل نماز آن حضرت را به عنوان مسجد خود انتخاب می‌کردند. ابن شبه فهرستی از مساجدی که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در آنها نماز خوانده به دست داده است.

۲.۵ - فرهنگ برادری و همدلی

از ابتکارات بی‌سابقه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جهت اتحاد، همبستگی و همدلی مسلمانان ایجاد اخوت و برادری بود که نتیجه آن به وجود آمدن هویت جدید اسلامی بود.
پیمان برادری در ابتداء دو به دو میان نود نفر و به قولی صد نفر از مهاجر و انصار ایجاد شد و در طول ده سال اقامت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مدینه، ادامه پیدا کرد.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) می‌فرماید: «المسلمون اخوة تتکافی دماؤهم» مسلمانان با هم برادرند و خونشان برابر است.
اصولاً رابطه معنوی و انفکاک‌ناپذیر ملیّت در اسلام، به شکل باشکوه‌تری جلوه می‌کند، زیرا این رابطه جنبه برادری به خود گرفته اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ اِخْوَةٌ و طبق همین قانون اسلامی وحدت خونی جای خود را به وحدت اساسی‌تر دیگری که از آن به «ایمان» تعبیر می‌کنیم، می‌دهد. از آنجا که این رابطه معنوی و برادری با پذیرش اختیاری ایمان صورت می‌گیرد، لذا همواره ریشه این پیوند که با دل و جان امت آمیخته شده است، همچون منبعی پایدار و استوار، محیط جامعه را حرارت و صفا می‌بخشد و جامعه بزرگ انسانی را به یک محیط امن و لذت‌بخش و با صفای خانوادگی تبدیل می‌کند.

۲.۶ - هویت‌سازی بر پایه امّت اسلامی

یکی از اقدامات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در جهت یک هویت جدید امت‌سازی است که همه اعضای جامعه در قبال یک‌دیگر و جامعه احساس مسئولیت می‌کنند.
از این رو، قرآن کریم امت اسلامی در عصر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را بهترین امت و جامعه‌ای دانسته است که تا آن زمان تشکیل شده بود.

۲.۶.۱ - ویژگی‌های قرآنی امت

از ویژگی‌هایی که قرآن برای امت نمونه و شاهد یاد کرده، این است:
در کارهای یک‌دیگر نظارت می‌کنند و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند. همکاری در کارهای پسندیده و نیک در میان آنها اصالت دارد، ولی همکاری در اهداف باطل و اعمال نادرست و ظلم و ستم مطلقاً ممنوع است. برادری ایمانی در میان آنان در آن حد و‌ اندازه است که از خود می‌گذرند و ایثار می‌کنند. در جستجوی وضعیت یکدیگر به تجسس و جاسوسی اقدام نمی‌کنند. غیبت و تهمت و افتراء در میانشان نیست. اختلافات را با رجوع به خدا و رسولش (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حل و فصل می‌کنند. در همه امور اصل بر تقوا و عدالت و قسط نهاده می‌شود و عفو و گذشت را حتی نسبت به قاتل در نظر می‌گیرند و اصالت را به قصاص و قتل نمی‌دهند هر چند که قصاص و امور دیگری از این دست حق ایشان است. به یک معنا از حق خویش برای تقویت همبستگی می‌گذرند و اصول همدلی و همراهی را در خود تقویت می‌کنند و از یک‌دیگر انتقام نمی‌گیرند. بر دشمنان سخت‌گیر و محکم اما نسبت به یک‌دیگر دلسوز و بخشنده و مهربان و برادر هستند.
مال و جان و عرض یک‌دیگر را محترم می‌شمارند و امنیت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی را برای جامعه فراهم می‌آورند و عوامل ایجاد آرامش و آسایش در جامعه را تقویت می‌کنند و...بسیاری دیگر از مسائلی که در قرآن بدان پرداخته و به تفصیل توضیح داده شده است.

۲.۶.۲ - سفارشات پیامبر بر امت

رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در جهت یک همبستگی ایمانی مسلمانان و ایجاد یک امت واحده و روح وحدت در بین جامعه در راستای برپایی یک هویت اسلامی سفارشاتی کردند که به گوشه‌هایی از آن می‌پردازیم:
مسلمانان برادر یک‌دیگرند، آنان همگی چون فردی هستند که هرگاه یکی از اعضای پیکرش به درد آید، دیگر اعضای او با آن همدردی می‌کنند، امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند،
[۱۴۷] ابن ابی فراس، ورام، مجموعه ورام، ج۲، ص۲۳۹، قم، مکتبة الفقیه.
دیگر مسلمانان را آزار نمی‌دهند،
[۱۴۸] دیلمی، حسن، ارشاد القلوب، ج۱، ص۷۶-۷۷، قم، انتشارات رضی، ۱۴۱۲.
به امور مشکلات مسلمانان اهتمام دارند و فریادرس مظلومان هستند،
[۱۵۴] راوندی، فضل الله، النوادر، ص۲۱، قم، دارالکتاب.
[۱۵۵] سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۲، ص۵۷۲، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۱
دنبال لغزش عیب یکدیگر نیستند و آبرو و شخصیت اجتماعی دیگر مسلمانان را حفظ می‌کنند،
[۱۵۸] طبرسی، ابوالفضل علی بن حسن، مشکاة الانوار، ص۱۰۷، نجف، کتابخانه حیدریه، ۱۳۸۵ق.
به عهد و پیمان خود وفادارند،
[۱۶۰] حرانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، ج۴، ص۴۵، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
فضائل اخلاقی در بین آنها رواج دارد. لذا با هم حسن خُلق دارند و از کینه و بدخواهی پرهیز می‌کنند، از تفرقه و دوری از جامعه گریزان هستند.
[۱۶۳] ابن ابی فراس، ورام، مجموعه ورام، ج۲، ص۲۶۶، قم، مکتبة الفقیه.
[۱۶۵] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۳، ص۸۸، بیروت، دارالفکر، افست دارالطباعة العامره استانبول.
[۱۶۶] نسائی، حافظ، السنن الکبری، ج۵، ص۳۳، تحقیق عبدالغفار سلیمان البنداری و سید کسروی حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱.
از این رو، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای ساخت یک امت و هویت جدید اسلامی در جامعه جاهلی آن روز موفق شد با استفاده از شیوه‌ها و ابزارهای فرهنگی، نبوت و رهبری را به جای شیخ قبیله، ارزش‌های اسلامی را به جای ارزش‌های جاهلی، توحید و یکتاپرستی را به جای شرک و چندخدایی، مسئولیت‌پذیری را به جای مسئولیت‌گریزی، عقیده به معاد را به جای آینده پوچ و عبث، کار و تولید را به جای رخوت و سستی، فضایل اخلاقی را به جای رذایل اخلاقی، کمک به نیازمندان و آزاد کردن بردگان را به جای به بیگاری کشاندن انسان‌های مستضعف، حکومت جهانی را به جای حکومت قبیله‌ای، منافع اسلامی و انسانی را جایگزین منافع قبیله‌ای، اعتماد را به جای بی‌اعتمادی مسابقه در خیرات را به جای مسابقه در شرور، ایثار و عدل و انصاف را به جای غارت و ظلم و تلاش برای دستیابی به آینده بهتر را به جای رکود و تلاش برای حفظ وضع موجود قرار داد.
[۱۶۷] لک‌زایی، نجف، سیره پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در گذر از جامعه جاهلی به جامعه اسلامی، ص۲۱۶، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۵



۱. معین، محمد، فرهنگ فارسی، ج۴، ص۵۱۰۷، تهران، امیر کبیر، ۱۳۸۰.
۲. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۳‌.    
۳. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۰، قم، اهل البیت (علیهم‌السّلام).    
۴. حرانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، ص۳۴، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.    
۵. مقریزی، تقی الدین، امتاع الاسماع بما للنبی من الاحوال و الاموال و الحفدة و المتاع، ج۱، ص۳۹۳، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۰.    
۶. شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الاختصاص، ص۳۴۱، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، ۱۴۱۳.    
۷. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۳۰۸، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.    
۸. عاملی، شیخ حر، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۳۷۱، قم، آل البیت (علیهم‌السّلام)، ۱۴۰۹.    
۹. سجستانی، ابن الاشعث، سنن ابی داود، ج۴، ص۳۳۲، تحقیق سعید محمد اللحام، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۰.    
۱۰. متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۳، ص۵۱۰، تصحیح صفوة السقا، بیروت، الرساله، ۱۹۸۹.    
۱۱. ابن عدی، عبدالله، الکامل، ج۴، ص۶۳، تحقیق یحیی مختار غزاوی، بیروت، دارالفکر، چاپ سوم، ۱۹۸۸.    
۱۲. سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۲، ص۴۶۶، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۱.
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۲۰۱، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۹۰ق.    
۱۴. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۷۷، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷.    
۱۵. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۶۶-۶۷، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸.    
۱۶. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۵۵۳، بیروت، اعلمی، چاپ سوم، ۱۴۰۹.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۲۰۱، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۹۰ق.    
۱۸. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۷۷، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷.    
۱۹. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۶۷، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸.    
۲۰. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۵۵۵، بیروت، اعلمی، چاپ سوم، ۱۴۰۹.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۲۰۱، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۹۰ق.    
۲۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۷۷، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷.    
۲۳. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۶۶، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸.    
۲۴. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۷۷، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷.    
۲۵. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۶۷، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸.    
۲۶. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۵۵۵، بیروت، اعلمی، چاپ سوم، ۱۴۰۹.    
۲۷. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۰، بیروت، دارالمعرفه.    
۲۸. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۷۷، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷.    
۲۹. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۶۸، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸.    
۳۰. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۳۵، بیروت، دارالمعرفه.    
۳۱. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۶، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸.    
۳۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۷۳، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷.    
۳۳. ابن سید الناس یعمری، محمد بن محمد، عیون الاثر، ج۱، ص۲۳۵، بیروت، دارالقلم، چاپ اول، ۱۴۱۴.    
۳۴. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۰۹، بیروت، دارالمعرفه.    
۳۵. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۳۱، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸.    
۳۶. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۲۷۰.    
۳۷. بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۴۰۰، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۵.    
۳۸. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۱، ص۷۰، بیروت، دارالمعرفه.    
۳۹. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۸۸، بیروت، دارالمعرفه.    
۴۰. حمیری کلاعی، ابوالربیع، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و الثلاثة الخلفاء، ج۱، ص۲۲۷، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۰.    
۴۱. ابن سید الناس یعمری، محمد بن محمد، عیون الاثر، ج۱، ص۱۶۰، بیروت، دارالقلم، چاپ اول، ۱۴۱۴.    
۴۲. بقره/سوره۲، آیه۲۱۹.    
۴۳. مائده/سوره۵، آیه۹۰.    
۴۴. مائده/سوره۵، آیه۹۱.    
۴۵. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الرسائل العشر، ص۲۵۸، قم، جامعه مدرسین.    
۴۶. ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج۱، ص۲۷۴، بیروت، دارصادر.    
۴۷. تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، ج۲، ص۱۹، مصر، دارالمعارف، ۱۳۸۵ق.    
۴۸. نساء/سوره۴، آیه۴.    
۴۹. نساء/سوره۴، آیه۷.    
۵۰. نساء/سوره۴، آیه۲۲.    
۵۱. نساء/سوره۴، آیه۳۲.    
۵۲. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۶، ص۱۳۲ – ۱۳۳، بیروت، دارالفکر، افست دارالطباعة العامره استانبول.
۵۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۲.    
۵۴. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.    
۵۵. نور/سوره۲۴، آیه۳۰ – ۳۱.    
۵۶. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج‌۱۰۱، ص۳۸، تهران، اسلامیه.    
۵۷. شعیری، تاج الدین، جامع الاخبار، ص۹۳، قم، شریف رضی، ۱۳۶۳ش.    
۵۸. متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۵، ص۳۲۹، تصحیح صفوة السقا، بیروت، الرساله، ۱۹۸۹.    
۵۹. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۵۵۴، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.    
۶۰. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۳۸، قم، شریف رضی، ۱۴۱۲.    
۶۱. خطاب رعینی، محمد بن محمد، مواهب الجلیل، ج۲، ص۵۷۸-۵۷۹، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۶.
۶۲. عجلونی، اسماعیل، کشف الخفاء، ج۱، ص۲۷۹، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ سوم، ۱۴۰۸.    
۶۳. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۵۱۸، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.    
۶۴. ابن ابی جمهور، محمد بن علی، عوالی اللئالی، ج۳، ص۳۰۹، قم، سیدالشهداء (علیهالسّلام)، ۱۴۰۵.    
۶۵. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۵۹، قم، شریف رضی، ۱۴۱۲.    
۶۶. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۶۲، قم، اهل البیت (علیهم‌السّلام).    
۶۷. یوسفی غروی، محمدهادی، موسوعة التاریخ الاسلامی ج‌۱، ص۱۳۶-۱۳۹، قم، مجمع‌اندیشه اسلامی، چاپ اول‌، ۱۴۱۷.    
۶۸. علق/سوره۹۶، آیه۱-۴.    
۶۹. قلم/سوره۶۸، آیه۱.    
۷۰. مجادله/سوره۵۸، آیه۱۱.    
۷۱. زمر/سوره۳۹، آیه۹.    
۷۲. فاطر/سوره۳۵، آیه۲۸.    
۷۳. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۳۰، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.    
۷۴. دیلمی، حسن بن ابی الحسن، اعلام الدین، ص۸۱، مؤسسه آل البیت (علیهم‌السّلام)، قم، ۱۴۰۸.    
۷۵. دیلمی، حسن، ارشاد القلوب، ج۱، ص۳۱۶، قم، انتشارات رضی، ۱۴۱۲.    
۷۶. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۱، ص۱۷۸، تهران، اسلامیه.    
۷۷. شعیری، تاج الدین، جامع الاخبار، ص۳۸، قم، شریف رضی، ۱۳۶۳ش.    
۷۸. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوارالجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۱، ص۱۹۵، تهران، اسلامیه.    
۷۹. ابن ابی جمهور، محمد بن علی، عوالی اللئالی، ج۴، ص۷۳، قم، سیدالشهداء (علیهالسّلام)، ۱۴۰۵.    
۸۰. حلی، ابن فهد، عدة الداعی، ص۶۶، دارالکتاب الاسلامی، ۱۴۰۷.    
۸۱. سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۵۶، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۱
۸۲. متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۵، ص۸۸۰، تصحیح صفوة السقا، بیروت، الرساله، ۱۹۸۹.    
۸۳. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۶، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸.    
۸۴. مقریزی، تقی الدین، امتاع الاسماع بما للنبی من الاحوال و الاموال و الحفدة و المتاع، ج۱، ص۱۱۹، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۰.    
۸۵. ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج‌۳، ص۹۲۰، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، ۱۹۹۲.    
۸۶. ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۳، ص۱۵۸، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۹.    
۸۷. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۱۰۶، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۹۰ق.    
۸۸. راوندی، قطب الدین، قصص الانبیاء، ص۳۱۸، مشهد، مؤسسه البعاث الاسلامیه، ۱۴۰۹.    
۸۹. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۵۲۹، قم، دارالثقافه، ۱۴۱۴.    
۹۰. ابن ابی جمهور، محمد بن علی، عوالی اللئالی، ج۱، ص۳۲۲، قم، سیدالشهداء (علیهالسّلام)، ۱۴۰۵.    
۹۱. برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج۱، ص۲۸۶، قم، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ق.    
۹۲. سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۳، ص۱۲۱، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۱.
۹۳. ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج‌۳، ص۱۲۴۲، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، ۱۹۹۲.    
۹۴. ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۳۵۹، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۲.    
۹۵. صالحی دمشقی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۲، ص۲۹۷، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۴.    
۹۶. عاملی، شیخ حر، وسائل الشیعه، ج۸، ص۲۹، قم، آل البیت (علیهم‌السّلام)، ۱۴۰۹.
۹۷. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۷۳، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷.    
۹۸. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۰۸، بیروت، دارالمعرفه.    
۹۹. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۹-۱۹۰، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸.    
۱۰۰. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۳، ص۳۰۲، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.    
۱۰۱. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۰۸-۵۰۹، بیروت، دارالمعرفه.    
۱۰۲. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۹۰، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸.    
۱۰۳. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۵۰-۵۵۱، بیروت، دارالمعرفه.    
۱۰۴. ابن خیاط، خلیفه، تاریخ خلیفه، ص۳۶، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵.    
۱۰۵. بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۵۷۱-۵۷۵، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۵.    
۱۰۶. بقره/سوره۲، آیه۱۴۴.    
۱۰۷. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۴، بیروت، دارالمعرفه.    
۱۰۸. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۸، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸.    
۱۰۹. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۶۳-۲۶۴، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷.    
۱۱۰. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۱۹۸، بیروت، دارالفکر.    
۱۱۱. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۶، بیروت، دارالمعرفه.    
۱۱۲. النمیری، ابن شبه، تاریخ المدینة، ج۱، ص۵۷-۷۹، تحقیق فهیم محمد شلتوت، قم، دارالفکر، ۱۴۱۰.    
۱۱۳. خرگوشی نیشابوری، ابوسعید، شرف المصطفی، ج۲، ص۳۹۲، مکه، دارالبشائر الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۲۴.    
۱۱۴. دیار بکری، شیخ حسین، تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۳۵۳، بیروت، دارصادر.    
۱۱۵. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۴، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸.    
۱۱۶. عامری، عماد الدین یحیی، بهجة المحافل و بغیة الاماثل، ج۱، ص۱۶۸، بیروت، دارصادر.    
۱۱۷. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۴، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸.    
۱۱۸. خرگوشی نیشابوری، ابوسعید، شرف المصطفی، ج۲، ص۳۹۲، مکه، دارالبشائر الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۲۴.    
۱۱۹. ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۷۱، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۲.    
۱۲۰. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۵۴۲، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.    
۱۲۱. شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۳۱، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵.    
۱۲۲. شیخ مفید، محمد بن محمد، الامالی، ص۱۸۷، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳.    
۱۲۳. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۰.    
۱۲۴. بقره/سوره۲، آیه۱۴۳.    
۱۲۵. بقره/سوره۲، آیه۱۴۳.    
۱۲۶. آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۴.    
۱۲۷. مائده/سوره۵، آیه۲.    
۱۲۸. مائده/سوره۵، آیه۲.    
۱۲۹. حشر/سوره۵۹، آیه۹.    
۱۳۰. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲.    
۱۳۱. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲.    
۱۳۲. نور/سوره۲۴، آیه۵۱.    
۱۳۳. بقره/سوره۲، آیه۱۷۸.    
۱۳۴. فتح/سوره۴۸، آیه۲۹.    
۱۳۵. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۰.    
۱۳۶. نساء/سوره۴، آیه۲۹.    
۱۳۷. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۴۰۳، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.    
۱۳۸. شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۳۱، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵.    
۱۳۹. تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، ج۱، ص۳۷۸، مصر، دارالمعارف، ۱۳۸۵ق.    
۱۴۰. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۱، ص۹۳، تحقیق یوسف عبدالرحمن المرعشی.    
۱۴۱. ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج۳۰، ص۳۲۳، بیروت، دارصادر.    
۱۴۲. نیشابوری، مسلم، صحیح، ج۴، ص۱۹۹۹، بیروت، دارالفکر.    
۱۴۳. علی بن الجعد، مسند ابن الجعد، ص۱۰۲، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۶.    
۱۴۴. بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج۳، ص۴۹۲، دارالفکر.    
۱۴۵. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۶، قم، شریف رضی، ۱۴۱۲.    
۱۴۶. تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، ج۱، ص۳۶۸، مصر، دارالمعارف، ۱۳۸۵ق.    
۱۴۷. ابن ابی فراس، ورام، مجموعه ورام، ج۲، ص۲۳۹، قم، مکتبة الفقیه.
۱۴۸. دیلمی، حسن، ارشاد القلوب، ج۱، ص۷۶-۷۷، قم، انتشارات رضی، ۱۴۱۲.
۱۴۹. شعیری، تاج الدین، جامع الاخبار، ص۱۴۷، قم، شریف رضی، ۱۳۶۳ش.    
۱۵۰. فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، ج۲، ص۲۹۳، قم، انتشارات رضی.    
۱۵۱. ابن ابی جمهور، محمد بن علی، عوالی اللئالی، ج۱، ص۳۶۱، قم، سیدالشهداء (علیهالسّلام)، ۱۴۰۵.    
۱۵۲. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۱۶۳، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.    
۱۵۳. کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، ص۸۸، تهران، مکتبة نینوی الحدیثه.    
۱۵۴. راوندی، فضل الله، النوادر، ص۲۱، قم، دارالکتاب.
۱۵۵. سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۲، ص۵۷۲، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۱
۱۵۶. متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۱۱، تصحیح صفوة السقا، بیروت، الرساله، ۱۹۸۹.    
۱۵۷. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۳۵۵، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.    
۱۵۸. طبرسی، ابوالفضل علی بن حسن، مشکاة الانوار، ص۱۰۷، نجف، کتابخانه حیدریه، ۱۳۸۵ق.
۱۵۹. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۳۶۴، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.    
۱۶۰. حرانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، ج۴، ص۴۵، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
۱۶۱. شهید ثانی، زین الدین بن علی، منیة المرید، ص۳۲۱، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۰۹.    
۱۶۲. عجلونی، اسماعیل، کشف الخفاء، ج۲، ص۲۹۴، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ سوم، ۱۴۰۸.    
۱۶۳. ابن ابی فراس، ورام، مجموعه ورام، ج۲، ص۲۶۶، قم، مکتبة الفقیه.
۱۶۴. محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج۶، ص۵۰۷، قم، آل البیت (علیهم‌السّلام)، ۱۴۰۸.    
۱۶۵. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۳، ص۸۸، بیروت، دارالفکر، افست دارالطباعة العامره استانبول.
۱۶۶. نسائی، حافظ، السنن الکبری، ج۵، ص۳۳، تحقیق عبدالغفار سلیمان البنداری و سید کسروی حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱.
۱۶۷. لک‌زایی، نجف، سیره پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در گذر از جامعه جاهلی به جامعه اسلامی، ص۲۱۶، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۵



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «هویت اسلامی جامعه نبوی» ۹۵/۰۵/۱۲.    






جعبه ابزار