• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

همسر و فرزند حضرت مهدی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



سر بودن پنهان زیستی حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) بسیاری از چگونگی‌های زندگی آن حضرت را در هاله‌ای از ابهام و اختلاف دیدگاه، قرار داده است. از آن جا که روایت صریح و روشنی درباره خانوادۀ آن حضرت، در دست نیست و روایت‌های موجود نیز بیان‌های گوناگونی را ارائه می‌کنند، دیدگاه‌های متفاوتی در این رابطه وجود دارد.



دیدگاه‌های متفاوتی بین دانشمندان شیعه پدید آمده است:
۱. حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) ازدواج کرده و دارای فرزندانی نیز هست.
[۱] محدث نوری، نجم الثاقب، ص۴۰۲.

۲. حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) ازدواج نکرده است. (البته برخی بزرگان، دیدگاه سومی را مطرح کرده‌اند که در آن، احتمال داده شده آن حضرت ازدواج کرده است؛ ولی دارای فرزند نیست.)
[۲] صدر، سیدمحمد، تاریخ الغیبة الکبری، مقدمه، ص۲۳.



دیدگاه نخست: اثبات همسر و فرزند:
کسانی که بر این باورند، اعتقاد دارند آن حضرت به طور قطع ازدواج کرده، و دارای فرزندانی نیز هست. ایشان به طور عمده، دو دسته دلیل برای این ادعا ذکر کرده‌اند:
۱. ازدواج، امری مستحب است و ساحت حضرت ولی عصر (علیهالسّلام) از ترک این مستحب، مبرا می‌باشد.
۲. در کتاب‌های روایی، برخی روایت‌ها و ادعیه، بر همسر و فرزند داشتن حضرت دلالت دارد.

۲.۱ - استحباب ازدواج

برخی افرادی که این احتمال را ترجیح داده‌اند، در پاسخ منکران وجود همسر و فرزند برای حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) چنین نوشته‌اند:
چگونه ترک خواهند کرد چنین سنت عظیمه جد اکرم خود را با آن همه ترغیب و تحریص که در فعل آن و تهدید و تخویف در ترک آن شده، و سزاوارترین امت در اخذ به سنت پیغمبر، امام هر عصر است، و تاکنون کسی ترک آن سنت را از خصایص آن حضرت نشمرده است.
[۳] محدث نوری، نجم الثاقب، ص۴۰۲.

نیز یکی از دانشوران معاصر در این باره نوشته است:
بنابراین آن حضرت، فرزندان و نوادگان زیادی خواهد داشت که شمارش آن‌ها به سادگی ممکن نیست. اگر در این زمینه (داشتن همسر و فرزند) هیچ نقل روایی وجود نداشت، و فقط همین مطلبی که آن حضرت با وجود سن زیاد از نظر جسمی جوانی قوی البنیه است... و نیز می‌دانیم که آن حضرت به سنت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌واله‌و‌سلم) عمل می‌کند، در قبول این مطلب که آن جناب همسر و فرزندانی دارد کافی بود.
[۴] علی سعادت پرور، ظهور نور، ص۱۲۳.

بررسی این دیدگاه: استدلال پیشین، دارای دو مقدمه است:
۱. ازدواج، سنت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌واله‌و‌سلم)، و کاری شایسته و مستحب است.
۲. حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) ناگزیر این سنت را انجام می‌دهد.

۲.۱.۱ - مقدمۀ نخست

شکی نیست که استحباب ازدواج از آیات. و روایات (النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منی) فراوانی استفاده می‌شود.
با توجه به آیات و روایات و وجود کلمات امر، مانند (انکحوا) در آیات، و تشویق به ازدواج در روایات، و سفارش در عمل به سنت پیامبر خدا، استحباب شرعی ازدواج قابل استنباط است.

۲.۱.۲ - مقدمۀ دوم

لزوم عمل امام (علیهالسّلام) به امر شرعی و سنت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌واله‌و‌سلم) پرسش‌هایی را پدید می‌آورد؛ از جمله این که:
با توجه به انبوه کارهای مستحب، آیا امام (علیهالسّلام) به همۀ آن‌ها عمل می‌کند؟ یا از آن امور انتخاب کرده و گزینشی عمل می‌کند؟
با توجه به دو مقدمه‌ای که گذشت، برخی بر این باورند امام زمان (علیهالسّلام) در عصر غیبت ازدواج کرده و صاحب همسر و فرزند است.
در نقد این دلیل گفته شده است: اگر انجام ازدواج را بر استحباب نیز حمل کنیم، نکتۀ قابل توجه این است که این استحباب، با مسالۀ بسیار مهم غیبت و فلسفۀ آن، در تعارض است.
این پرسش پیش می‌آید که اهمیت ازدواج، در جایگاه یک مستحب بیشتر است یا امر بسیار مهم [[|امر به معروف و نهی از منکر]]؟ ناگزیر پاسخ داده خواهد شد: امر به معروف مهم‌تر است. حال آیا امام عصر (علیهالسّلام) از این همه منکری که رخ می‌دهد خبر دارد یا خیر؟ نیز گفته می‌شود: خبر دارد؛ پس چرا نهی از منکر نمی‌کند؟ خواهد گفت: با مقام غیبت حضرت در تعارض است. حال این پرسش پیش می‌آید که آیا واجبی به این اهمیت در تعارض با غیبت ترک می‌شود؛ اما امر مستحب نه؟ نه فقط امر به معروف که بسیاری از شؤونات امام است که به دلیل غیبت او به صورت موقت ترک می‌شود.
افزون بر این که روایت نبوی می‌گوید: فمن رغب عن سنتی فلیس منی؛ و آن، بدین معناست که با آن، به مخالفت برخیزد. بر ما روشن است که هر کس اگر به دلیل‌هایی نتوانست ازدواج کند، به این معنا نیست که با آن مخالف است.

۲.۲ - برخی روایات و ادعیه

افزون بر دلیل پیشین که مهم‌ترین دلیل در این باره است، دلیل‌های دیگری بر فرزنددار بودن آن حضرت نیز بیان شده است:

۲.۲.۱ - روایت نعمانی و طوسی

شیخ طوسی از مفضل بن عمر نقل کرده است که امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: ان لصاحب هذا الامر غیبتین احداهما تطول حتی یقول بعضهم مات و یقول بعضهم قتل و یقول بعضهم ذهب حتی لا یبقی علی امره من اصحابه الا نفر یسیر لا یطلع علی موضعه احد من ولده و لا غیره الا المولی الذی یلی امره:
برای صاحب این امر، دو غیبت است که یکی از آن‌ها، به اندازه‌ای طولانی می‌شود که برخی از مردم گویند از دنیا رفته است؛ برخی گویند: کشته شده و برخی گویند: آمده و رفته است؛ جز اندکی از شیعیان، بر باور خود استوار نماند. کسی از فرزندانش و غیر آنان، از اقامتگاه او آگاه نمی‌شود؛ جز کسی که متصدی امور او است.
بررسی کوتاه: استدلال به این روایت، از چند جهت محل تامل است:
الف. نعمانی همین روایت را نقل کرده است؛ در حالی که به جای (من ولده)، (من ولی) آورده است.
با توجه به این که کتاب الغیبة نعمانی به مراتب بر کتاب الغیبة شیخ طوسی مقدم بوده و بخشی از سند هر دو کتاب مشترک است و نیز بین کلمه (ولی) و (ولد) از نظر نوشتار، نزدیکی وجود دارد، احتمال تصحیف، بسیار قوی می‌نماید؛ بنابراین، استدلال به این روایت، بی اعتبار خواهد شد. یکی از دانشمندان معاصر پس از ذکر هردو روایت می‌نویسد: با وجود این اختلاف، استناد به نقل (غیبت شیخ) اطمینان بخش نیست؛ بلکه نقل (غیبت نعمانی) از برخی جهات، مانند علو سند و لفظ حدیث، معتبرتر به نظر می‌رسد.
[۱۰] صافی گلپایگانی، لطف الله، پاسخ ده پرسش، ص۵۴.

یکی دیگر از اندیشه‌وران معاصر پس از اشاره به اختلاف نقل شیخ طوسی و نعمانی، دربارۀ این روایت نوشته است: کمترین احتمالی که در این باره وجود دارد، این است که مقصود از عبارت: هیچ یک از فرزندان و نه دیگران، از جای آن حضرت آگاه نیستند، مبالغه در شدت پنهانی باشد؛ بدین معنا که اگر هم بر فرض آن حضرت را فرزندی باشد، حتی او هم از شخصیت حقیقی حضرت آگاه نخواهد بود، تا چه رسد به دیگران و لذا (چنان که واضح است) این عبارت دلیلی بر وجود فرزند بالفعل نمی‌باشد. و همین اندازه که چنین معنایی برای روایت محتمل باشد، برای ساقط کردن استدلال بدان کفایت می‌کند؛ زیرا آنگاه که احتمال به میان آید، استدلال باطل است.
[۱۱] صدر، سیدمحمد، تاریخ غیبت کبرا، ترجمه سید حسن افتخار زاده، ص۸۵.

ب. دربارۀ روایت شیخ طوسی گفته می‌شود که مورد تحریف واقع شده است؛ زیرا در این روایت، ضمیر مفرد، به جای جمع استفاده شده است:
(در روایات) می‌گوید: از فرزندان او و دیگری؛ در حالی که صحیح این بود که بگوید: از فرزندان او و دیگران. مگر این که کسی بگوید ضمیر هاء در کلمه ولده از سوی نسخه نویسان اضافه شده است یا این که بگویند مقصود روایت اشاره به این مطلب است که امام (علیهالسّلام) فقط یک فرزند دارد. یا این که بگوید مراد از لفظ ولد اسم جنس است و برای مراعات این نکته ضمیر مفرد به کار رفته است.
[۱۲] مرتضی، سیدجعفر، جزیرة خضرا در ترازوی نقد، ترجمه: محمد سپهری، ص۲۱۸.


۲.۲.۲ - حکایت جزیره خضراء

حکایت جزیرۀ خضرا که سخن از فرزندان حضرت در جزیره‌ای دور دست دارد. در آن داستان، ادعا شده است برخی فرزندان حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در جزایری دور دست و ناشناخته، بر شهرهایی حکومت می‌کنند. این داستان، ابتدا به وسیلۀ علامۀ مجلسی در [[|بحار الانوار]] و پس از نزدیک دو قرن، به وسیله محدث نوری در کتاب نجم الثاقب
[۱۴] طبرسی نوری، میرزا حسین، نجم الثاقب، باب هفتم، حکایت ۳۷.
(با وجود این که وی حکایت را از بحار الانوار نقل کرده است، ولی تفاوت‌های فراوانی با نقل علامه مجلسی دارد.) شهرت یافت. در محل خود به ساختگی بودن این داستان اشاره شد (جزیره خضرا) ازاین رو استدلال به این داستان و مانند آن، بر این مساله غیر قابل پذیرش است.

۲.۲.۳ - روایت علامه مجلسی

علامه مجلسی می‌گوید: نگارنده کتاب مزار کبیر به اسناد خود از ابو بصیر از امام صادق (علیهالسّلام) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: کانی اری نزول القائم فی مسجد السهلة باهله و عیاله: گویی می‌بینم فرود آمدن قائم را در مسجد سهله، با اهل و عیالش.
این روایت برای آن حضرت همسر و فرزند اثبات کرده است؛ ولی هیچ دلالتی ندارد در دوران غیبت نیز دارای زن و فرزند است؛ چرا که احتمال دارد این زن و فرزند پس از ظهور برای او حاصل آید. به ویژه آن که فضای روایت مربوط به دوران ظهور است.

۲.۲.۴ - روایت سیدبن طاووس

در روایتی که ابن طاووس از امام رضا (علیهالسّلام) در صلوات بر امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) نقل کرده است، این عبارت به چشم می‌خورد: ... اللهم اعطه فی نفسه و اهله و ولده و ذریته و امته و جمیع رعیته ما تقر به عینه و تسر به نفسه و تجمع له ملک المملکات کلها قریبها و بعیدها و عزیزها و ذلیلها حتی یجری حکمه علی کل حکم و یغلب بحقه کل باطل...:
خدایا! به او و خاندان و فرزندان و نسل و تمام پیروانش، چیزی ببخش که مایۀ روشنی چشم و خوشحالی دل او شده و حکومت تمام حکومت‌های دور و نزدیک، عزیز و ذلیل را در اختیار او قرار دهد؛ به گونه‌ای که حکومت او، بر همۀ حکومت‌ها چیره و حق، بر همۀ باطل‌ها غلبه می‌کند.
برخی بزرگان دربارۀ روایت پیشین نوشته‌اند:
اولا: سند روایت قابل اعتماد نیست. ثانیا: بیشترین چیزی که از این دعای نقل شده از امام رضا (علیهالسّلام) که حدود پنجاه سال پیش از ولادت امام زمان (علیهالسّلام) فرموده‌اند، می‌توان استنباط کرد، این است که امت اسلام، دارای مهدی است و او دارای فرزندانی خواهد شد؛ اما در روایت اشاره‌ای به زمان ولادت فرزندان حضرت نشده است. سیاق کلام، حاکی از آن است که این موضوع به عصر ظهور و قیام و حکومت ایشان مربوط می‌شود.
[۱۷] مرتضی، سیدجعفر، جزیره خضرا در ترازوی نقد، محمد سپهری، ص۲۲۰.


۲.۲.۵ - روایت دوم سیدبن طاوووس

روایت دیگری که سید بن طاووس نقل کرده است که امام رضا (علیهالسّلام) فرمود: اللهم صل علی ولاة عهده و الائمة من ولده...: پروردگارا! درود فرست بر والیان عهد وی و پیشوایان از فرزندان او.... ،
این روایت نیز به دلایلی بر مدعا غیر قابل پذیرش است.
الف. روایت از نظر سند ضعیف است.
ب. این روایت بنابر تصریح خود ابن طاووس، دارای متن دیگری نیز می‌باشد که به این شکل است: اللهم صل علی ولاة عهده و الائمة من بعده...: که در آن، کلمه من ولده نیست. البته شیخ طوسی در کتاب مصباح المتهجد و کفعمی در مصباح به همین صورت دوم نقل کرده‌اند.
ج. بر فرض هم که درستی روایت را بپذیریم، باز هم در روایت، نکته‌ای که حاکی از زمان ولادت فرزندان امام باشد، وجود ندارد و ممکن است به فرزندان آن حضرت پس از ظهور اشاره کرده باشد.

۲.۲.۶ - روایت میرزای نوری

میرزای نوری در نجم الثاقب با عنوان (دفع شبهه نبودن اولاد برای آن حضرت) آورده است:
سید بن طاووس در اواخر کتاب جمال الاسبوع گفته که: من یافتم روایتی به سند متصل به این که از برای مهدی گروهی از اولاد است که والیان‌اند در اطراف شهرها که در دریا است و ایشان دارایند غایت بزرگی و صفات نیکان را.
[۲۲] طبرسی نوری، میرزا حسین، نجم الثاقب، ص۴۰۲.
در جمال الاسبوع، نه فقط سندی بر این ادعا نیاورده، بلکه مشخص نکرده این سخن از چه کسی ذکر شده است.
البته به روایات دیگری نیز استدلال شده که به نظر می‌رسد آنچه ذکر شد، اهمیت بیشتری دارد و آن هم که ملاحظه شد، قابلیت استدلال بر این موضوع را ندارند.

۲.۲.۷ - روایات دیگر

افزون بر روایات، به برخی از ادعیه و زیارت نامه‌ها نیز استدلال شده که در آن‌ها نیز استدلال ناتمام است؛ زیرا استناد قطعی آن‌ها به معصوم (علیهالسّلام) مورد تردید است. یکی از بزرگان، دربارۀ برخی از آنچه به عنوان دلیل قائلان به زن و فرزنددار بودن حضرت آمده است، می‌نویسد:
بعضی از روایات، مثل خبر کمال الدین انباری و خبر زین الدین مازندرانی از جهت غرابت و ضعف ظاهری که در متن آن‌ها است، قابل استناد نمی‌باشد و بعضی دیگر، همچون فقرات برخی از ادعیه و زیارات نیز صراحت ندارد و قابل حمل بر عصر ظهور می‌باشد.
[۲۳] صافی گلپایگانی، لطف‌الله، پاسخ ده پرسش، ص۵۴-۵۵.
پس دلیل دوم قائلان به ازدواج آن حضرت که روایات است، مخدوش می‌شود و جایی برای استفاده و استدلال به آن باقی نمی‌ماند؛ لذا نمی‌توانیم به آن روایات تمسک کنیم.


در این احتمال نیز به دو دلیل تمسک شده است:
الف. ازدواج با فلسفۀ غیبت منافات دارد؛
ب. روایاتی که به ازدواج نکردن تصریح دارد.

۳.۱ - منافات ازدواج با فلسفه غیبت

در این احتمال، گفته شده همسر داشتن برای حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) با فلسفۀ غیبت در تعارض است؛ چرا که فلسفۀ غیبت، دور و پنهان بودن از مردم است، تا این که گزندی به او نرسد، و از شر دشمنان در امان باشد؛ ازاین رو هرچیزی که خلاف آن باشد، بر آن حضرت روا نیست و ازدواج با این امر و فلسفه منافات دارد. بنابراین ازدواج کاری مستحب، پسندیده و مهم است و حفظ اسرار و پنهان زیستی و حفظ جان از گزند دشمنان امری مهم‌تر است؛ پس هرگاه امری دایر شود بین مهم و مهم‌تر، عقل، مهم‌تر را بر می‌گزیند.
به عبارت دیگر، مصلحت فلسفۀ غیبت از مصلحت ازدواج بیشتر است؛ از این رو فلسفۀ غیبت، مانعی است برای ازدواج و می‌تواند از تحقق ازدواج جلوگیری کند. حال که ازدواج مانع دارد، ازدواج نکردن آن حضرت نمی‌تواند روگردانی از سنت به شمار آید؛ چون آن حضرت اعراض نکرده، بلکه امر مهم‌تر را برگزیده است.

۳.۲ - استدلال بر روایات

این گروه، افزون بر آنچه یاد شد، به روایاتی نیز استدلال کرده‌اند:

۳.۲.۱ - روایت مسعودی

مسعودی در اثبات الوصیه نقل کرده است: علی بن حمزه و ابن سراج و ابن ابی سعید مکاوی به محضر امام رضا (علیهالسّلام) وارد شدند. علی بن ابی حمزه سخن را آغاز کرده، گفت: برای ما از پدرانتان نقل شده است که تمام وظائف امام، پس از رحلت به امامی مانند او منتقل می‌شود. امام رضا (علیهالسّلام) به او فرمود: خبر بده مرا از حسین بن علی علیهماالسلام امام بود یا نه؟ گفت: امام بود. حضرت فرمود: پس چه کسی جانشین او شد؟ عرض کرد: علی بن حسین علیهماالسلام. این پرسش و پاسخ ادامه یافت تا این که ابن ابی حمزه گفت: برای ما روایت شده است که امام در نخواهد گذشت، تا این که جانشین و نسل خود را ببیند. امام رضا (علیهالسّلام) فرمود: آیا در این روایت، بیش از این چیزی برای شما گفته نشده است؟ گفت: نه. حضرت فرمود: بلی و الله لقد رویتم فیه الا القائم...؛ بله؛ به خدا سوگند! برایتان روایت شده است، مگر قائم....؛ ابن ابی حمزه (با حالتی شبیه اعتراض) گفت: این قسمت در حدیث است؟ امام رضا (علیهالسّلام) فرمود: ویلک کیف اجترات علی بشیء تدع بعضه: وای بر تو! چگونه جرأت کردی به چیزی که بخشی از آن را رها کرده‌ای، بر من احتجاج کنی؟
[۲۴] علی بن حسین مسعودی، اثبات الوصیة، ص۲۰۸.

افزون بر مسعودی، کشی نیز در رجال خود این روایت را با اندک تفاوتی آورده است. روشن است که این روایت نه فقط در دوران غیبت، بلکه در تمام عمر آن حضرت داشتن فرزند برای حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) را منتفی می‌داند.

۳.۲.۲ - روایت شیخ طوسی

شیخ طوسی در کتاب الغیبة نزدیک به همین مضمون را در روایتی دیگر آورده است. حسن بن علی خزاز گفت: علی بن ابی حمزه بر امام رضا (علیهالسّلام) وارد شد و پرسید: آیا تو امام هستی؟ حضرت فرمود: آری. علی بن ابی حمزه گفت: از پدربزرگ شما جعفر بن محمد (علیهماالسّلام) شنیدم که امامی نیست، مگر این که فرزندی دارد. امام فرمود: آیا فراموش کردی یا خود را به فراموشی زدی؟ این چنین که گفتی نفرمود. بلکه فرمود: لا یکون الامام الا و له عقب الا الامام الذی یخرج علیه الحسین بن علی (علیهالسّلام) فانه لا عقب له: امامی نیست، مگر این که فرزندی داشته باشد مگر امامی که حسین بن علی (علیهماالسّلام) برای او خارج می‌شود (رجعت می‌کند)؛ پس همانا او فرزندی نخواهد داشت. علی بن ابی حمزه گفت: راست فرمودی. این چنین فرمود جد بزرگوارت.
دو روایت پیشین در اثبات ادعا کافی است؛ ولی برخی امور دیگری را می‌توان شاهد آورد:

۳.۲.۳ - همراهی خضر با امام

روایاتی حضرت خضر را کسی معرفی کرده است که وحشت تنهایی حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) را در دوران غیبت برطرف می‌سازد، در حالی که اگر آن حضرت زن و فرزند داشت، به ملازم و همراه نیازی نبود. امام رضا (علیهالسّلام) فرمود: ان الخضر شرب من ماء الحیاة فهو حی لا یموت... و سیؤنس الله به وحشة قائمنا فی غیبته:
خضر (علیهالسّلام) از آب حیات نوشید و او زنده است... خداوند سبحانه و تعالی به واسطه او تنهایی قائم ما را در دوران غیبتش به انس تبدیل کند و غربت و تنهایی‌اش را با وصلت او مرتفع سازد.

۲.۲.۷ - روایات دیگر

در روایات فراوانی از آن حضرت با القاب فرید (تک) و وحید (یگانه) یاد شده است و این، با زن و فرزند داشتن منافات دارد.
دسته‌ای از روایات، ملازمان حضرتش را در دوران غیبت، فقط سی تن از یاران خاص آن حضرت ذکر کرده است. امام صادق (علیهالسّلام) در این باره فرمود:
صاحب این امر، از غیبتی ناگزیر است و در غیبت خود، ناچار از گوشه‌گیری و کناره جویی از دیگران است. طیبه (مدینه) خوش منزلی است و با وجود سی تن (یا به همراهی سی نفر) در آن جا وحشت و ترسی نیست.

علامه محمد تقی شوشتری دربارۀ فرزنددار بودن امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) نوشته است:
باید گفت: در هیچ خبری وارد نشده است که آن حضرت پیش از ظهور فرزند داشته باشد، و در خصوص فرزنددار شدن آن امام پس از ظهور هم اختلاف است.
[۳۲] جزیره خضراء افسانه یا واقعیت، ص۲۲۶.
[۳۳] شوشتری، محمدتقی، الاخبار الدخیلة، ج۲، ص۷۲.



در پایان، توجه به این نکته خالی از لطف نیست که با عنایت به این که حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) نزدیک به هفتاد سال از عمر خود را در دوران غیبت صغری سپری کرده و محذورات این دوران در ازدواج کردن، به مراتب کمتر از دوران غیبت کبری بوده است، و نیز این که در هیچ یک از منابع معتبر یا سخنان نواب خاص به این نکته اشاره‌ای نشده است، می‌توان دیدگاه زن و فرزند نداشتن را ترجیح داد. و خداوند سبحانه و تعالی آگاه‌تر است.


۱. محدث نوری، نجم الثاقب، ص۴۰۲.
۲. صدر، سیدمحمد، تاریخ الغیبة الکبری، مقدمه، ص۲۳.
۳. محدث نوری، نجم الثاقب، ص۴۰۲.
۴. علی سعادت پرور، ظهور نور، ص۱۲۳.
۵. نساء/سوره۴، آیه۳.    
۶. مجلسی، سیدمحمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۲۰.    
۷. مجلسی، سیدمحمدباقر، بحار الانوار، ج۱۰۰، ص۲۲۰.    
۸. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص۱۶۲.    
۹. نعمانی، محمدبن ابراهیم، الغیبة، ص۱۷۲.    
۱۰. صافی گلپایگانی، لطف الله، پاسخ ده پرسش، ص۵۴.
۱۱. صدر، سیدمحمد، تاریخ غیبت کبرا، ترجمه سید حسن افتخار زاده، ص۸۵.
۱۲. مرتضی، سیدجعفر، جزیرة خضرا در ترازوی نقد، ترجمه: محمد سپهری، ص۲۱۸.
۱۳. مجلسی، سیدمحمدباقر، بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۵۹.    
۱۴. طبرسی نوری، میرزا حسین، نجم الثاقب، باب هفتم، حکایت ۳۷.
۱۵. مجلسی، سیدمحمدباقر، بحار الانوار، ج۵۲، ص۳۸۱، باب۲۷.    
۱۶. سیدبن طاووس، جمال الاسبوع، ص۵۰۳.    
۱۷. مرتضی، سیدجعفر، جزیره خضرا در ترازوی نقد، محمد سپهری، ص۲۲۰.
۱۸. سیدبن طاووس، جمال الاسبوع، ص۵۱۲.    
۱۹. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۴۰۹.    
۲۰. کفعمی، ابراهیم ین علی، المصباح، ص۵۴۸.    
۲۱. سید بن طاوس، جمال الاسبوع، ص۵۱۲.    
۲۲. طبرسی نوری، میرزا حسین، نجم الثاقب، ص۴۰۲.
۲۳. صافی گلپایگانی، لطف‌الله، پاسخ ده پرسش، ص۵۴-۵۵.
۲۴. علی بن حسین مسعودی، اثبات الوصیة، ص۲۰۸.
۲۵. کشی، محمدبن عمر، رجال الکشی، ص۴۶۳-۴۶۵.    
۲۶. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص۲۲۴.    
۲۷. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۳۹۰، ح۴.    
۲۸. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، باب۲۶، ح۱۳.    
۲۹. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۴۰، ح۱۶.    
۳۰. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص۱۶۲.    
۳۱. نعمانی، محمدبن ابراهیم، الغیبة، ص۱۸۸.    
۳۲. جزیره خضراء افسانه یا واقعیت، ص۲۲۶.
۳۳. شوشتری، محمدتقی، الاخبار الدخیلة، ج۲، ص۷۲.



فرهنگنامه مهدویت، خدامراد سلیمیان، ص۴۷۹-۴۸۹، برگرفته از مقاله «همسر و فرزند مهدی (عجّل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف)».    




جعبه ابزار