نیروی جاذبه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نیروی
جاذبه بدین معناست که کلیه اجسام بزرگ و کوچک در یکدیگر تأثیر متقابل دارند و همدیگر را جذب میکنند.
نیروی
جاذبه یا
قانون جاذبه عمومی بدین معناست که کلیه اجسام بزرگ و کوچک در یکدیگر تأثیر متقابل دارند و همدیگر را
جذب میکنند.
برخی صاحبنظران و مفسران برآنند که
قرآن کریم در چند مورد به نیروهای جاذبه اشاره کرده است که عبارتنداز: «الله الذی رفع السموات بغیر عمد ترونها»
«خدا (همان) کسی است که آسمانها را بدون ستونهایی که آنها را ببینید برافراشت.»
«خلق السموات بغیر عمد ترونها»
«آسمانها را بیهیچ ستونی که آن را ببینید خلق کرد.»
«الم نجعل الارض کفاتا»
«آیا
زمین را جایگاه گرفتن و جذب قرار ندادیم؟» (برخي از مترجمان قرآن(
ترجمه قران استاد فولادوند)،
آیه را اينگونه ترجمه كردهاند: مگر زمين را محل
اجتماع نگردانيديم.)
«ان الله یمسک السموات و الارض ان تزولا و لئن زالتا ان امسکهما من احد من بعده انه کان حلیما غفورا»
«همانا
خدا آسمانها و زمین را نگاه میدارد تا نیفتند و اگر بیفتند بعد از او هیچکس آنها را نگاه نمیدارد؛ اوست بردبار آمرزنده.
و نیز همین مضمون در
آیه ۶۵
سوره حج آمده است.
۱ـ آیات فوق در بستر شمارش نشانهها و نعمتهای خداست. تا مردم به القای
خدا ایمان آورند (رعد) و اینکه ببینند دیگران نمیتوانند مثل خدا چنین مخلوقاتی داشته باشند (
لقمان) و هنگامی که این آیات برای انسانها گفته شد اگر کسی باز هم
تکذیب آیات الهی کند بد عاقبتی دارد و وای به حال او (
سوره مرسلات).
۲ـ کلمه «عمد» (بر وزن قمر) جمع
عمود به معنی «
ستون» است.
برای جمله «ترونها» دو
تفسیر گفتهاند یکی اینکه
صفت برای «عمد» باشد یعنی: «آسمانها را بدون ستونی که دینی باشد برافراشتیم» که لازمه آن وجود ستونهای
نامرئی برای
آسمان است.
دیگر آنکه «بغیر عمد»
متعلق به جمله «ترونها» باشد (ترونها بغیر عمد) یعنی: «همانگونه که میبینید آسمان بدون
ستون است». البته برخی نیز جمله ترونها را معترضه گرفتهاند. و همین معنای دوم را پذیرفتهاند(استاد
مصباح یزدی (تذکر: شاید نظر ایشان
جمله استینافیه باشد و گر نه
جمله معترضه در اینجا معنای محصلی نداردو از نظر ادبی صحیح نیست و اصولاً با همان معنای دوم (بغیر عمد متعلق به ترونها باشد) یک معنا کردهاند پس تفاوتی از نظر معنی ندارد)).
تفسیر دوم
خلاف ظاهر آیه است چرا که لازمه آن
تقدیم و
تأخیر است.
برخی معتقدند که (بعد از
اشارات علمی قرآن و روایات
اهل بیت (ع))
ابوریحان بیرونی (۴۴۰ ق) اولین کسی بود که به نیروی جاذبه پی برد.
اما
مشهور آن است که نیروی جاذبه عمومی اولین بار توسط
نیوتن (
اسحاق نیوتن (۱۶۴۳ـ۱۷۲۷ م)
منجم و
ریاضیدان معروف انگلیسی، کاشف نیروی جاذبه و بنیانگذار حساب عنصرهای بینهایت کوچک و
تئوری نور است، معروفترین اثر او «
اصول ریاضی فلسفه طبیعت» نام دارد) (در
قرن هفدهم میلادی)
کشف شد. (برخي معتقدند كه نيوتن در كشف قانون جاذبه ، مبتكر نبود زيرا «
کوپرنیک» و «
کپلر» هر دو قبل از او به اين مطلب توجه كرده بودند . لكن نيوتن نخستين كسي است كه اين موضوع را تحت فرمول و حساب درآورد
داستان افتادن
سیب از
درخت و انتقال ذهنی نیوتن به نیروی جاذبه معروف است. (برخی کتابها مثل جهانهای دور، ص ۴۲ و ۲۰۱ و دنیای ستارگان، ص ۱۵۰ و قهرمانان تمدن، ص ۱۸۲
داستان سیب را نقل میکنند و حتی میگویند هر چند که این درخت در سال ۱۸۱۴ از بین رفت ولی پیوندی از آن درخت را در
باغ نیوتن
کالج کامبریج داشتند اما
کتاب تاریخ علوم، ص ۲۶۲ در
صحت این داستان
شک میکند.)
نيوتن بر اساس
قوانین کلی حرکت سیارات را اينگونه تبيين كرد:
الف ـ بر طبق قانون جاذبه عمومي كليه اجسام همديگر را
جذب ميكنند و اين كشش به دو چيز بستگي دارد:
جرم و فاصله يعني با جرم
نسبت مستقیم دارد و هر قدر جرم يك جسم بيشتر باشد نيروي كشش آن نيز زيادتر ميشود. براي مثال جرم
خورشید ۳۳۰ هزار برابر جرم
زمین است و لذا نيروي جاذبه خورشيد نيز ۳۳۰ برابر نيروي جاذبه زمين است و بر همين اساس است كه زمين تحت تأثير نيروي جاذبه كمتر ميشود و به نسبت
مجذور اين فاصله نيروي جاذبه كاهش مييابد مثلاً اگر اين فاصله دو برابر شد نيروي جاذبه چهار برابر كمتر ميشود.
ب ـ بر طبق
قانون گریز از مرکز هر جسمي كه برگرد مركزي
حرکت كند در آن جسم طبعا كششي بوجود ميآيد كه مي خواهد از آن مركز دور شود. مثل قطعه سنگي كه به ريسماني بستهايم و ميگردانيم.
حركت
زمین،
سیارات،
قمرها و اجرام آسماني در مدارهاي خود و گرد همديگر در نتيجه
ترکیب دو نيروي جاذبه و گريز از مركز است همين دو نيرو است كه
اجرام فضائی را در
مدار خود نگاه ميدارد و از
سقوط آنها و از
تصادم و
اصطکاک آنها باهم جلوگيري ميكند.
در مورد
انطباق آيات فوق با يافتههاي
اخترشناسی نوین بسياري از صاحبنظران و مفسران
سخن گفتهاند كه در اينجا به پارهاي از آنها اشاره ميكنيم:
( بغير عمد ترونها )
۱ـ
آیه الله مکارم شیرازی در هر دو مورد به نات علمي آيه اشاره ميكند و آن را يكي از معجزات علمي
قرآن مجید ميداند. و پس از ذكر دو
تفسیر براي آيه و
ترجیح تفسيري كه « ترونها» را صفت « عمد » ميداند مينويسند:
« مقيد ساختن آن (عمد) به «ترونها» دليل بر اين است كه آسمان ستونهاي مرئي ندارد مفهوم اين سخن آن است كه ستونهايي دارد اما قابل
رؤیت نيست... اين تعبير لطيفي به قانون جاذبه و
دافعه كه همچون ستوني بسيار نيرومند اما
نامرئی كرات آسماني را در جاي خود نگه داشته.»
و سپس به حديثي از
امام رضا(ع)
استشهاد ميكند كه :
حسین بن خالد ميگويد از
امام رضا(ع) پرسيديم:
اينكه
خداوند فرموده: « والسماء ذات الحبك» « سوگند به آسمان كه داراي راههاست»
يعني چه؟ فرمود: « اين آسمان راههائي به سوي زمين دارد.
حسین بن خالد ميگويد: عرض كردم چگونه ميتواند راه ارتباطي با زمين داشته باشد در حالي كه
خداوند ميفرمايد: آسمانها ، بيستون است.
امام فرمود: « سبحانالله، اليس الله بقول بغير عمد ترونها؟ قلت بلي، فقال ثم عمد و لكن لاترونها.»
« عجيب است آيات خداوند نميفرمايد : بدون ستوني كه قابل مشاهده باشد؟ من عرض كردم: آري . فرمود پس ستونهايي هست لكن شما نميبينيد.»
سپس ايشان متذكر ميشوند كه اين آيات و احاديث برخلاف تفكرات نجومي آن زمان
هیئت بطلمیوسی بود.
۲ـ
آیة الله حسین نوری نيز با ذكر
آیه ۲
سوره رعد همين مطلب را از
آیه برداشت كرده و حديث مذكور را از امام رضا(ع) در
تفسیر آيه ميآورد . سپس متذكر نكته لطيفي در تعبي « عمد» ميشوند و مينويسند:
« ميان « ستون» كه تكيهگاه و نگاه دارنده است، با جسمي كه بر آن تكيه كرده است، لازم است
تناسب و
محاسبه كامل رعايت شود. يعني هر اندازه جسم سنگينتر است بهمان نسبت بايد « ستون» داراي
قدرت و
مقاومت بيشتري باشد...
بنابراين نيروي جاذبه و ساير قوانين حركت مربوط به اين اجرام با نظام دقيق و فرمول مخصوص خود مورد محاسبه قرار گرفته است تا توانسته هر يك از آنها را در
ارتفاع و
مدار معين در طي ميلياردها
سال نگاه بدارد.
با توجه به اين نكته روشن ميشود كه تعبيرات قرآن ـ كه راهنماي سعادت بشر است ـ چه اندازه اعجازآميز و لطيف است.»
تذكر: منظور ايشان اين است كه تعبير عمد ( ستون) علاوه بر اينكه به اصل نيروي جاذبه اشاره دارد به لزوم تناسب كمي و كيفي بين ستون ( نيروي جاذبه) و دو طرف
ستون نيز اشاره دارد.
۳ـ برخي نويسندگان معاصر نيز به اين دو
آیه استناد كرده و
ستون نامرئی را به معناي نيروي جاذبه دانستهاند. كه
قرآن هزار و چهار صد سال قبل از نيوتن پرده از روي معماي آن برداشته است. و سپس روايات مذكور را از
امام رضا(ع) آورده است.
۴ـ آية الله مصباح پس از اينكه دو
تفسیر براي آيه( بغير عمد ترونها) ذكر ميكند ( ترونها صفت عمد باشد يا
جمله معترضه باشد) مينويسند:
« به هر حال هر دو تفسير قابل تصور است و ظاهرا مانعي براي تصور هيچيك از دو وجه وجود ندارد.»
۵ـ برخي ديگر از نويسندگان و صاحبنظران معاصر نيز به دو آيه مورد بحث در مورد نيروي جاذبه استناد كردهاند كه عبارتند از :
محمد حسن هیتوو
آیة الله معرفت كه بحث مفصلي پيرامون نيروي جاذبه و آيات فوق دارند
و
لطیف راشدی.
اسرار علمي آيه سوم ( كفاتا)
:
۱ـ آية الله مصباح يزدي در مورد
آیه فوق مينويسند: « كفات موضعي است كه اشياء در آن جمعآوري ميگردد. و در اصل معناي آن گرفتن و ضميمه كردن (قبض و ضم) وجود دارد. از همينجا ميتوان بهره برد كه زمين اشياء را به خود جذب ميكند، ميگيرد. و بعيد نيست كه اشاره به نيروي جاذبه زمين باشد كه با توجه به سرعت شگرف حركت زمين، اگر اين نيروي جاذبه نميبود، همه اشياء روي زمين در فضا پراكنده ميشد و سپس اشاره ميكند كه كفات به معناي
سرعت هم آمده است اما معناي دوم را ضعيفتر ميداند.
۲ـ يكي ديگر از صاحبنظران از معناي لغوي
کلمه كفات چند مطلب را
استخراج ميكند.
حرکت وضعی و
انتقالی زمین و
سرعت طیران آن در
فضا ـ وجود مواد مذاب داخل زمين ـ تغييرات سطحي و عمقي كره
خاک ـ نيروي جاذبه زمين ايشان به معناي لغوي « كفات » استناد ميكند كه : الكفات: موضع يكفت فيه الشيئ اي يضم و يجمع .
۳ـ برخي از نويسندگان و يكي از مفسران معاصر نيز از اين
آیه نيروي جاذبه را استفاده كرده است.
اسرار علمي آيه چهارم « يمسك السموات و الارض ان تزولا»
:
۱ـ
آیة الله حسین نوری پس از آنكه بحث مفصلي در مورد نيروي جاذبه ميكند و به آيه فوق استشهاد ميكند، كلمه « تزولا» را به معناي «
انحراف » گرفته است.
۲ـ برخي از نويسندگان معاصر نيز اين آيه را ذكر كرده و مينويسند : « مگر اين نگاه داشتن غير از همان نيروي جاذبه عمومي است كه
خداوند در بين كرات قرار داده تا از مدارشان منحرف نشوند.»
۳ـ برخي از مفسرين براي آيه فوق دو گونه
تفسیر كردهاند:
يكي تأكيد آيه بر مسأله حفظ نظام عالم هستي يعني همان چيزي كه در بحثهاي فلسفي به اثبات رسيده كه ممكنات در بقاي خود همانگونه نيازمند به
مبدأ هستند كه در
حدوث خود.
دوم اينكه كرات آسماني ميليونها
سال در
مدار خود در حركت هستند و اين مطلب از نيروي جاذبه و
دافعه سرچشمه ميگيرد.
در مورد انطباق قانون جاذبه عمومي با آيات مورد بحث تذكر چند نكته لازم است:
۱ـ در تفسير
آیه اول و دوم ( بغير عمد ترونها ) به نيروي جاذبه دو نكته قابل تأمل است:
اول : آنكه كلمه « عمد »
جمع است و به معني « ستونها » ميباشد، پس هر چند
تفسیر آن به نيروي جاذبه ممكن است ولي امكان دارد كه مقصود از ستونها چندين نيروي متفاوت باشد كه يكي از آنها نيروي جاذبه است و چه بسا دانشمندان ديگري پيدا شوند و آنها را
کشف كنند. پس حصر عمد(ستونها) در نيروي جاذبه صحيح بنظر نميرسد.
دوم: آنكه كلمه « سماوات » در
قرآن معاني متعددي دارد ( مثل : جهت بالا، جو زمين، كرات آسماني، آسمانهاي معنوي، ستارگان و سيارات و ...
»و در اينجا در صورتي تفسير آيه به نيروي جاذبه صحيح است كه آسمان را به معناي « كرات آسماني » معنا كنيم.
اما با توجه به
سیاق آیه ۱۰
سوره لقمان که در مورد
نزول باران از
آسمان سخن میگوید و
آسمانها را در مقابل
زمین به کار میبرد و در آیه ۲
سوره رعد که بدنبال ذکر آسمانها از خورشید و ماه و سپس زمین (در آیه بعد۹ سخن میگوید، معلوم میشود که قدر
متیقن از آسمان در این موارد همان آسمان مادی (یعنی کرات آسمانی یا طبقات
جو زمین و...) است.
۲ـ در مورد
آیه چهارم: «ان الله یمسک السموات و الارض ان تزولا»
که میفرماید: «همانا خدا آسمانها و زمین را نگاه میدارد. تا نیفتد» (یا تا منحرف نشوند) نیز سه نکته قابل تأمل است: یکی اینکه در اینجا هم باید آسمانها را به معنای کرات آسمانی فرض کنیم. و دوم اینکه نگهداری آسمان و زمین توسط
خدا را به معنای نگهداری آنها توسط نیروی جاذبه معنا کنیم. آری ممکن است که
خداوند توسط وسایل و نیروهای متعددی آسمانها و زمین را نگهداری کند تا منحرف نشوند که نیروی جاذبه یکی از آنهاست نه تمام آنها پس
انحصار معنای آیه فوق نیز در نیروی جاذبه صحیح نیست. سوم اینکه این آیه دو
تفسیر دارد (همانطور که گذشت۹ و بر اساس یکی از آنها قابل انطباق با نیروی جاذبه است.
۳ـ آیه سوم (کفاتا) در
لغت حداقل به معنای: جمع، سرعت آمده است.
و برخی آن را به معنای جمع انسانها (
مرده و
زنده) در
زمین و برخی به معنای حرکت زمین گرفتهاند همانگونه که برخی به معنای جاذبه گفتهاند. پس تفسیر نیروی جاذبه زمین در مورد کفات یکی از احتمالات آیه است و به صورت قطعی نمیتوان این مطلب را به آیه فوق استناد داد. مفسران بزرگی مثل
علامه طباطبائی (ره) و صاحب
تفسیر نمونه اشارهای به این احتمال ـ استفاده نیروی جاذبه از آیه نکردهاند). و آیه را به معنای جمع مردم (زنده و مرده) در زمین گرفتهآند. یعنی معنای «جمع» را برای «کفات» ترجیح دادهاند.
احتمال
دلالت آيات اول و دوم، بر نيروي جاذبه قوي است،ولي معناي آيات فوق منحصر در نيروي جاذبه نيست،بلكه نيروي جاذبه يكي از مصاديق « عمد» (ستونها) است . اما بهر حال اين يك اشاره علمي
قرآن به شمار ميآيد كه با توجه به عدم اطلاع مردم و دانشمندان
عصر نزول قرآن از نيروي جاذبه ، عظمت قرآن كريم را در بيان اسرار علمي روشن ميسازد. و ميتواند
اعجاز علمی قرآن به شمار آيد.
دانشنامه موضوعی قرآن.