نَصْب (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نَصْب (به فتح نون و سکون صاد) از
واژگان قرآن کریم به معنای رنج دادن و رنج دیدن و برپا داشتن است و
نُصْب (به ضم نون و سکون صاد) و
نَصَب (به فتح نون و فتح صاد) به معنای رنج و
تعب است. از مشتقات این واژه در
آیات قرآن عبارتند از:
نَصیب (به فتح نون) به معنای بهره معیّن و ثابت،
ناصِب (به کسر صاد) به معنای رنج دهنده و به زحمت افتاده و
اَنْصاب (به فتح الف و سکون نون) به معنای هر چیز
منصوب و برپا داشته است که
معبود واقع شود و یا برای
بتها بر روی آن
قربانی شود.
نَصْب (بر وزن فَلْس) به معنای رنج دادن و رنج دیدن و برپا داشتن است. «
نَصَبْتُ الشّیء: اقمته» آن را برپا داشتم گویند: «
نَصَبَهُ الهمّ: اتعبه» و «
نصب الشیء: وضعه وضعا ثابتا».
نُصْب و
نَصَب: (بر وزن قُفْل و فَرَس) به معنی
رنج و تعب است.
در آیه
(اَ فَلا یَنْظُرُونَ اِلَی الْاِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ... وَ اِلَی الْجِبالِ کَیْفَ نُصِبَتْ) مراد ثابت شدن است، مثل:
(وَ الْجِبالَ اَرْساها)، «کوهها را ثابت کرد»؛ یعنی: «آیا نمیبینند
شتر چطور خلق شده... و کوهها چطور ثابت گشته و برپا داشتهاند».
(لَقَدْ لَقِینا مِنْ سَفَرِنا هذا نَصَباً) «از این سفر به رنج و
خستگی افتادیم».
(اَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ) «
شیطان به من رنج و
عذاب رساند».
در دو
آیه اخیر
نصب در آیه اوّل بر وزن فَرَس و در دوّم بر وزن قُفْل است.
(فَاِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ • وَ اِلی رَبِّکَ فَارْغَبْ) آیه خطاب به
حضرت رسول (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و نتیجه آیات قبل است است یعنی: «حالا که به تو
شرح صدر داده و بلند آوازهات کردیم و بار گران را از تو برداشتیم و با هر دشواری آسانیای هست پس چون از
واجب فارغ شدی در
عبادت و
دعا بکوش و خودت را به رنج انداز و به خدایت رغبت جو».
در
مجمع از
امام باقر و
صادق (علیهماالسّلام) نقل شده:
«فَاِذا فَرَغْتَ مِنَ الصَّلَاةِ الْمَکْتُوبَةِ فَانْصَبْ اِلَی رَبِّکَ فِی الدُّعَاءِ وَ ارْغَبْ اِلَیْهِ فِی الْمَسْاَلَةِ».
زمخشری در
کشّاف درباره آیه گوید: منظور آنست که آن بزرگوار عبادات را پشت سر هم انجام دهد و اوقات خویش را خالی از عبادت نگذارد و چون از یکی فارغ شد دیگری را شروع کند. آنگاه گوید: از جمله بدعتها آنکه بعضی از
رافضیان «
فانصِب» را در آیه بکسر صاد خوانده یعنی: علی را بر
خلافت منصوب گردان اگر اینطور خواندن بر رافضی روا باشد صحیح است که
ناصبی آن را همینطور بخواند و بگوید: یعنی
ناصبی بودن را که
بغض و
عداوت علی است در میان مردم بگذار.
زمخشری میتوانست قول بعضی از
شیعه را که خودش نقل کرده (اگر چنین قائلی یافته شود) به نحو آبرومندی ردّ کند و بگوید: این سخن قابل قبول نیست. ولی حریف آوردن
ناصبی حکایت از درون طوفانی و ناراحت زمخشری نسبت به
اهل بیت (علیهمالسّلام) و شیعه دارد. گوئی خیلی تکان خورده است.
فیض مرحوم در
تفسیر صافی بعد از نقل این سخن گوید:
نصب امام و خلیفه بعد از تبلیغ
رسالت یا پس از فراغ از عبادت امری معقول بلکه واجب است تا مردم بعد از آن حضرت در حیرت و ضلال واقع نشوند، پس صحیح است که مترتب بر رسالت و فراغ از عبادت باشد و اما بغض علی و عداوت
علی (علیهالسّلام) چطور معقول است که بر تبلیغ رسالت و یا عبادت مترتّب شود؟!!.
... آنگاه بر زمخشری سخت تاخته است.
نَصیب به معنای بهره معیّن و ثابت است.
(لِلرِّجالِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الْاَقْرَبُونَ وَ لِلنِّساءِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الْاَقْرَبُونَ) «برای مردان بهره ثابتی است از آنچه پدران و مادران و خویشان گذاشتهاند و برای زنان بهره ثابتی است از آنچه پدران و مادران و خویشان گذاشتهاند».
ناصِب:
اسم فاعل است به معنی رنج دهنده، گویند «هَمٌ
نَاصِبٌ» اندوهی است زحمت ده.
ناصب لازم نیز آید یعنی به زحمت افتاده.
(وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ خاشِعَةٌ • عامِلَةٌ ناصِبَةٌ) ظاهرا مراد از عمل، تلاش غیر مشروع
دنیا است که باعث رنج
آخرت است؛ یعنی: «چهرههائی در آن روز ذلیلاند، تلاشگراند در دنیا به زحمت افتادهاند در
قیامت».
چند آیه بعد آمده:
(وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناعِمَةٌ • لِسَعْیِها راضِیَةٌ) (چهرههايى در آن روز شادابند، و از
سعی و تلاش خود خشنودند)
معلوم است که ظرف رضا و
نعمت، آخرت و ظرف سعی، دنیا است.
اَنْصاب به معنای هر چیز
منصوب و برپا داشته است که
معبود واقع شود و یا برای
بتها بر روی آن
قربانی شود.
نصب (بر وزن فَلْس و قُفْل و عُنُق) هر چیز
منصوب و برپا داشته است که معبود واقع شود.
جمع
نُصُب (بر وزن عُنُق)
اَنْصاب است، به قولی
نُصُب جمع
نِصاب است.
مراد از
نُصُب و
اَنْصاب سنگهای
منصوبی است که بر روی آنها قربانی میکردند.
طبرسی در علّت این تسمیه گفته: آن سنگها را برای
عبادت برپا داشته بودند و از
ابن جریح نقل میکند:
انصاب اصنام نبودند زیرا
اصنام آنهائی است که تراشیده به صورت و نقشی در میآوردند بلکه
انصاب سنگهائی بودند در اطراف
کعبه.
راغب گفته: آن سنگها را
پرستش کرده و روی آنها قربانی میکردند.
فرق ما بین
انصاب و اصنام را که نقل شد در
اقرب الموارد نیز بهطور «قیل» آورده است.
(اِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْاَنْصابُ وَ الْاَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ) (
شراب و
قمار و بتها و ازلام
[
نوعى بخت آزمايى
]
، پليد و از عمل
شیطان است).
(وَ ما اَکَلَ السَّبُعُ اِلَّا ما ذَکَّیْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَی النُّصُبِ) (و باقيمانده
صید حيوان درنده -مگر آنكه بهموقع به آن
شکار برسيد و آن را سر ببريد- و حيوانى كه روى بتها يا در برابر آنها
ذبح مىشود).
نصب در آیه به ضمّ اول و دوّم است.
انصاب به تصریح آیه اوّل،
رجساند و این میرساند که
انصاب مورد پرستش بودهاند و در آیه دوّم آنچه بر روی آن
سنگ یا سنگها ذبح شده،
حرام گشته است؛ میشود گفت: که سنگ معبود بوده و یا صرفا برای بتها بر آن ذبح میکردهاند.
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "نصب"، ج۷، ص۶۷.