نوروز
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نوروز، نخستین روز سال خورشیدی ایرانی برابر با اول فروردین ماه و هنگام انتقال
خورشید از برج حوت به برج حَمَل را مینامند، که بیان از تحوّل و پدیدهای طبیعی است که نقطه اعتدال ربیعی و آغاز بهار و فصل رویش و جنبش و جان یافتن دوباره طبیعت پس از مرگی طبیعی است، این هنگامه همواره از دیرباز در ایران باستان با عنوان عید
نوروز همراه با برگزاری جشن و آیینهای ویژه
نوروزی بوده است.
نوروز با حفظ حیات چندهزار ساله خود علیرغم وجود بعضی شک و شبههها و مخالفت
ورزی بعضی از
اهل سنّت و نیز برخی علمای
شیعه در دورههای اخیر به بخشهای وسیعی از سرزمینهای اسلامی در شرق و غرب، راه پیدا کرده و همواره علمای اسلام و دولتها و حکومتهای به اصطلاح اسلامی مانند امویها، عباسیها تا به
صفویه و
قاجار واکنشهای متفاوتی درباره آن نشان دادهاند.
نوروز نزد اکثریت فقها و علما پذیرفته شده و درباره آن در ابواب مختلف
فقه بحث کردهاند و آدابی چون
نماز،
روزه،
غسل و
دعا در آن روز ذکر نمودهاند، اما برخی هم آنرا مخالف با
فرهنگ اسلام دانسته و دلایلی را ذکر کردهاند که در این نوشتار به همه آنها پرداخته شده است.
امروزه
نوروز در
ایران و بسیاری از کشورهای همسایه به عنوان عید، با آیینها و آداب و رسوم مختلف، جشن گرفته میشود و تعطیل رسمی است.
روز اول فروردین ماه در ایران و برخی دیگر از کشورها به عنوان روز «
نوروز» شناخته شده است. ایرانیان این روز را از زمانهای قدیم، روزی مهم در زندگی خود میدانستند.
نوروز ایرانیان که در آغاز فصل بهار جشن گرفته میشود، پیامآور نو شدگی سال و آمدن گرما و مرگ زمستان و رویش دوباره طبیعت، و زمان خروج انسان از عالم خمودگی و پیوستن به طبیعت و شروع به حیات اجتماعی دوباره در جامعه است.
نوروز، سمبل تحول و تغییر و دگرگونی است. علاوه بر اینکه طبیعت بیجان جانی تازه میگیرد، ایرانیان نیز با خانهتکانی و پوشیدن لباس نو و... سعی میکنند به استقبال این تحول بروند. بدون شک این تحول به سمت نیکویی و بهتر شدن است و به همین جهت است که بزرگداشت این روز از اهمیت خاصی برخوردار است.
عید
نوروز از زمانهای قدیم یکی از دو عید بزرگ ایرانیان بوده است، عید دیگر شانزدهم مهرماه به نام «مهرگان» بوده است.
امروزه عید مهرگان از اهمیت چندانی برخوردار نیست.
نوروز در روزگار «جمشید» چهارمین پادشاه دوره پیشدادی پدید آمد و در پادشاهی او به صورت آئین درآمد.
مسعودی در
التنیه و الاشراف آورده است: «هرمز در روز نخست ماه فروردین به مظالم (دادگری) نشست. پس آن روز را «
نوروز» نام کرد و سنت گشت».
فردوسی در داستان پدید آمدن
نوروز نقل میکند که، وقتی جمشید از کارهای کشوری بیاسود بر تخت کیانی نشست و همه بزرگان لشکری و کشوری بر گرد تخت او فراهم آمدند... جمشید آن روز را که نخستین روز از فروردین و آغاز سال بود،
نوروز نامید و جشن گرفت».
به جمشید گوهر افشاندند مر آن روز را روز نو خواندند ••• چنین روز فرخ از آن روزگار بمانده از آن خسروان یادگار
نوروز و آیینهای ویژه آن پیشینهای بلند در تاریخ دارد که در طول قرنها از عهد
آریاییان،
هخامنشیان،
اشکانیان،
ساسانیان تا به امروز با همه فرود و فرازهایش از حیات و اعتباری خاص برخوردار بوده است. جشنهای
نوروزی به دلیل همزمانی با شروع فصل پر طراوت بهار و همسویی با لطافت و نشاط و جنبش و رویش طبیعت، با حفظ حیات چندهزار ساله خود علیرغم وجود بعضی شک و شبههها و مخالفت
ورزی بعضی اهل سنّت و نیز برخی علمای شیعه در دورههای اخیر به بخشهای وسیعی از سرزمینهای اسلامی در شرق و غرب،
مصر، بعضی نواحی
عراق،
ترکیه،
افغانستان،
پاکستان،
جمهوری آذربایجان و جمهوریهای آسیای میانه راه پیدا کرده و همواره علمای اسلام و دولتها و حکومتهای به اصطلاح اسلامی مانند امویها، عباسیها تا به صفویه و قاجار واکنشهای متفاوتی درباره آن نشان دادهاند.
عیدها و آیینهای جشن و شادی و تعیین و گزینش آغاز سال و مشخص کردن یک مبدأ تاریخی همراه با مراسم و آداب ویژه، پدیدهای است که با اختلاف عقاید و آیینها و به اقتضای فرهنگ و نیازها همواره در میان همه ملّتها معمول و رایج بوده است و به ملّت و مکتب و سرزمینی اختصاص ندارد.
اعیاد گاهی دینی و مذهبی، گاه ملّی و گاهی نیز مقطعی و مخصوص به خاندان یا تبار و رژیمی است و هر یک تعریف و آیین و آثار مخصوص دارند، مانند
عید فطر،
عید قربان،
جمعه،
مبعث و
عید غدیر در
اسلام و به ویژه در
مذهب اهل بیت (علیهمالسلام) و عید فصیح و فطیر و کریسمس و مانند آن در میان
اهل کتاب،
چنانکه تعیین اوّل سال همراه با آیینهای ویژه و نیز با اختلافاتی در شکل و زمان در میان ملتها مرسوم و معمول و به اعتباراتی گونهگون بوده است؛ اوّل سال عبادی، اوّل سال تقویمی هجری قمری، هجری شمسی، میلادی و…، اوّل سال زراعی، اوّل سال آبی، اوّل سال تحصیلی و اوّل سال طبیعی.
جناب
سید رضیالدین علی بن موسی بن جعفر بن طاووس متوفای ۶۶۸ قمری در کتاب با ارزش
اقبال الاعمال درباره تعیین اوّل سال از نظر اسلام مباحث و مطالب جالب توجهی مطرح کرده و از آن جهت که در روشن شدن بعضی از زوایای بحث ما تأثیرگذار است و میتواند سودمند باشد، چکیده آن مطالب را یاد میکنیم.
وی با استناد به روایاتی از
حضرت صادق (علیهالسلام) اوّل سال را آغاز
ماه مبارک رمضان دانسته است؛ از آنرو امام صادق میفرمایند: «رأسُ السنةِ شهرُ رمضان؛
» و «شهرُ رمضانَ رأسُ السنّةِ؛
»
در روایت دیگری از حضرت صادق (علیهالسلام) از پدران معصومش (علیهمالسلام) از
حضرت علی (علیهالسلام) نقل میکند: «من اغتسل اوّل یوم من السَّنة فی ماءٍ جارٍ وصَبَّ علی رأسه ثلتینی غُرفة کان دوأ السنة وان اوّل کل ّ سنة أول یومِ من شهر رمضان؛
»
سید بن طاووس پس از بیان روایاتی که اوّل سال را اوّل
محرم دانستهاند، در مقام جمع میان روایات نظر میدهند که اوّل ماه مبارک رمضان آغاز سال عبادی و اوّل ماه محرم الحرام مبدأ و آغاز سال تقویمی و تاریخیِ اسلام است که به راهنمایی امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) مبدأ تاریخ
مسلمانان هجرت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تعیین شده است.
به هرحال، تعیین مبدأ تاریخی و یا آغاز سال امری اعتباری است که هر ملّت و مکتبی به اقتضای شرایط خاص آن را بر میگزیند.
بنابراین، با بیان و تفصیل جناب ابن طاووس آغاز سال عبادی برابر با روایات امام صادق (علیهالسلام) اوّل ماه رمضان است. و آغاز سال تقویمی با عنوان مبدأ تاریخی اوّل ماه محرم است که با راهنمایی حضرت علی (علیهالسلام) تعیین و تثبیت شده و برای هریک احکام و آداب و رسومی چون غسل و دعا و مانند آن ذکر فرمودهاند.
گذشته از مراسم جشن و شادمانی به عنوان عید
نوروز و نیز انجام سلسله کارهایی مانند پوشیدن لباس تازه، خانهتکانی، نظافت،
صله ارحام، دید و بازدید، تعطیلی بازار و مدرسهها، دادن عیدی و پاداش،
عفو و بخشودگی گروههایی از زندانیان و مانند آن، سلسله اعمالی عبادی و دینی در میان آیینهای
نوروزی، مانند غسل، نماز و روزه و حتی خواندن دعایی ویژه و نیز در مواردی برخی مواعده و قرارگزاریها در معاملات و داد و ستدها ذکر شده است که میطلبد روز
نوروز را محاسبه کرد و شناخت.
در محاسبه روز
نوروز از زمان تاجگذاری آخرین شاه ساسانی سال ۶۳۲ میلادی تا سال ۴۶۷ یا ۴۷۱ تاریخ جلالی و تا به سال ۱۳۰۴ شمسی برابر با ۱۳۴۳ قمری مطابق با ۱۹۲۵ میلادی که در
مجلس شورای ملّی آن روز تقویم شمسی به عنوان تقویم رسمی کشور ایران پذیرفته شد، مطالبی گفته و نوشته شده و تقریباً پذیرفته شده که از سال ۴۶۷ یا ۴۷۱ تاریخ جلالی روز
نوروز در همین نخستین روز فروردین ماه نقطه اعتدال ربیعی استقرار یافته و پس از آن تغییری نیافته است.
اگر کسی در تعیین روز
نوروز شک و تردید دارد و در نتیجه برای انجام اعمال آن تردید میکند، راه حلّی اصولی و قاعدهای اجتهادی وجود دارد که برای او تکلیف مسأله را روشن میکند؛
استصحاب قهقرایی.
بدون تردید در عصر حاضر و در سدههای اخیر
نوروز عَلَم و حقیقت شده است برای روز اوّل فروردین و لحظه انتقال خورشید از برج حوت به برج حَمَل. حال اگر دلایل کافی و قابل اعتماد که اثبات کند
نوروز از اوّل برای این روز خاص حقیقت بوده، در دست نباشد و یا کسی در آن ادّله اشکال کند و در نتیجه شک کند که آیا از آغاز
نوروز به همین روز گفته میشده و یا آنکه
نوروز اسم روز دیگری از روزهای سال بوده و در زمانهای متأخر به این روز نقل داده شده، به کمک قاعده (اصالة عدم نقل) که از زمان
وحید بهبهانی و شاگردش
صاحب ریاض به عنوان استصحاب قهقرایی شهرت پیدا کرده و حجیت و اعتبار آن در اصول پذیرفته شده، اثبات میکنیم که از آغاز تا به امروز
نوروز حقیقت در نخستین روز فروردین ماه بوده است.
بر اساس همین قاعده اصولی و عقلایی است که
نوروز در فقه اوّل ماه فروردین شناخته شده است. (جهت اطلاع از حقیقت استصحاب قهقرائی به کتابهای اصولی از جمله
اوثق الوسائل شیخ
موسی تبریزی،
که حاشیه بر
رسائل شیخ انصاری است مراجعه شود. و کلمات فقها در استفتائات و نیز بحث
بیع نسیه و
سلف دیده شود.)
بنابراین، در فرض اثبات استحباب غسل و نماز و روزه در
نوروز به استناد اخبار، یا
قاعده تسامح در ادلّه سنن و یا از باب رجاء مطلوبیت، چنانکه خواهد آمد، زمان انجام آنها همین نخستین روز فروردین ماه است که با عنوان
نوروز شناخته میشود.
نوروز که مرکب از دو کلمه و به معنای روز تازه است، در متون و منابع دینی اعم از حدیث، فقه و تاریخ با دو عبارت یاد شده است: (النیروز) و (
النوروز).
به طور عمده نیروز یا
نوروز در دو باب از فقه به پیروی از روایات مطرح شده است: نخست در باب مسأله غسل و نماز و روزههای مستحبی و دیگر در باب معاملات در مسأله بیع نسیه، بیع سلف و نیز مسأله
هدیّه.
با توجه به آنکه روایات مربوط به هدیههای
نوروزی و نیز عبارات فقها در باب
نوروز در بحث معاملات از قدمت و اعتبار بیشتری برخوردارند، نخست روایات و عبارات این باب را ذکر میکنیم:
مرحوم
کلینی (متوفای ۳۲۹ قمری) در کهنترین متن حدیثی از کتب اربعه یعنی
اصول کافی از
حسن بن محبوب که از
اصحاب اجماع شمرده شده از
ابراهیم کرخی که از نظر رجالی ناشناخته است، نقل کرده است.
قال: سألت ابا عبداللّه (علیهالسلام) عن الرّجل یکون له الضَیَعةُ الکبیرةُ فاذا کان یومُ المَهَرجان أو النیروز أهَدوا إلیه الشیءَ لیس هو علیهم یتقرّبون بذلک الیه؟
فقال: ألیسَ هم مُصلّین؟
قلت:بلی!
قال: فلیقبل هدیتَهُم ولیُکافِهِم؛
ابراهیم کرخی گفت: از امام صادق (علیهالسلام) درباره شخصی پرسید که مزرعه بزرگی دارد و روز مهرگان یا
نوروز که فرا میرسد کارگران و کشاورزان (به رسم
نوروز) برای او هدیه میبرند؛ آیا بپذیرد؟
امام فرمود: آیا هدیهدهندگان اهل نماز و مسلمانند؟
گفت: آری!
امام فرمود: هدیه آنها را بپذیرید و در مقابل جبران و تدارک کند.
گذشته از سند روایت که ابراهیم کرخی مجهول و ناشناخته است، نه آنکه ضعیف باشد و گذشته از آنکه مشایخ سهگانه آن را در کافی، فقیه و تهذیب نقل کردهاند و والد
مجلسی در شرح فقیه آن را صحیح شمرده، روایت دلالت دارد که در آن روزگار در میان مسلمانان رسم هدیههای
نوروزی برقرار بوده و امام هیچگونه اشکالی بر آن نکرده و بلکه به نوعی آن را تأیید فرموده است.
«اتی علّی (علیهالسلام) بهدّیةِ النیروز فقال: ما هذا؟ قالوا: یا امیرالمؤمنین الیوم النیروز. فقال: إصنَعوا لنا کلَّ یوم نیروزاً؛
هدیه
نوروزی برای امیرمؤمنان (علیهالسلام) آوردند. امام پرسید: این چیست؟ گفتند: امروز
نوروز است. (هدیه
نوروزی است) امام فرمود: هر روز را برای ما
نوروز کنید.»
«و روی انه (علّی) علیه السلام قال:
نوروزنا کل ّ یوم؛
»
بنابر این روایات، در زمان خلافت امیرمؤمنان (علیهالسلام) به مقتضای رسوم گذشته که به بزرگان هدیه
نوروزی میدادهاند، برای امام هدیه
نوروزی آوردند و امام نیز نه اصل
نوروز را و نه آیینهای آن مانند هدیهدادن را منع نفرموده است.
«أنه اهدی إلیه فالوذَجُ، فقال:ما هذا؟ قالوا: یوم نیروزٍ! قال: فَیَرِزوا إن قَدَرتُم کل ّ یوم؛
»
برای امام علی (علیهالسلام) فالوذج (حلوای
نوروزی سمنو) هدیه آوردند. امام فرمود: این چیست؟ گفتند: روز
نوروز است. فرمود: اگر میتوانید هر روز را
نوروز کنید.
با توجه به آنکه مقداری از مراسیل
شیخ صدوق در
الفقیه و
الخصال و دیگر کتابهایش که از
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) یا امیرمؤمنان (علیهالسلام) نقل کرده، بنابر تتبع به عمل آمده از کتابهای عامه سرچشمه میگیرند، به احتمال قوی این دو مرسل شیخ صدوق در فقیه همانند مرسل
دعائم الاسلام قاضی نُعمان همان است که در کتابهای اهل سنّت با قدری اختلاف و همراه با توضیح بیشتر ذکر شده است. برای نمونه مواردی از آن شمار میشود:
بخاری متوفّای ۲۵۶ قمری صاحب صحیح معروف بخاری در کتاب
التاریخ الکبیر در دو مورد جریان
نوروز را ذکر کرده است: نخست آنکه از
ایوب بن دینار از پدرش نقل میکند:
«ان علیاً کان لایقبل هدیة النیروز؛
همانا علی (علیهالسلام) هدیه
نوروزی را نمیپذیرفت.»
مورد دیگر از
حماد بن سَلَمه از
علی بن زید از
سعر تمیمی روایت کرده است.
«اتی علی ّ بفالوزج قال: ما هذا؟ قالوا: الیوم النیروز! قال: فَنیرِوزا کل ّ یوم.»
روایت دوم تاریخ بخاری همان روایتی است که از فقیه و دعائم به طور مرسل نقل شد. روایتی را
ابن ندیم متوفای ۳۸۵ قمری در
الفهرست و
زمخشری متوفای ۴۶۷ قمری در
ربیع الابرار بیهقی در
سنن خطیب در
تاریخ بغداد ابن حزم در
المحلی متقی هندی در
کنز العمال ابن خلکان در
وفیات الاعیان و
بلاذری در
انساب الاشراف به مناسبت بیان بیوگرافی
نُعمان بن ثابت مرزبان پدر و یا جد پدری
ابوحنیفه رئیس مذهب حنفیها و پیشوای معروفِ فقهیِ اهل عراق که پدر یا جدّش ایرانی تبار و اهل فارس و یا اهل کابل بوده، روایتی را نقل کردهاند که وی به رسم آیین
نوروزی فالوذج برای امام علی (علیهالسلام) هدیه آورد و در این جریان بود که امام فرمود: «
نوروزنا کل ّ یوم.» و بنابر روایتی درباره روز مهرگان فرمود: «مَهِرجونا کل ّ یوم.» با دادن هدیه هر روز ما را
نوروز و یا مَهرگان کنید.
واژه فالوذج که عربی همان فالوده است، به معنای حلوای
نوروزی و سَمَنو است که سوغاتی ایرانیان و شیرینی
نوروزی بوده است.
در روایاتی به چگونگی فراهم آوردن و پخت آن اشاره شده که مرکب از مغز گندم، روغن و عسل و شکر و یا هر ماده شیرین دیگری است که داخل دیگ جوشیده و پخته میشود.
«ان المجوس اَهدَوا إلیه (علی (علیهالسلام) یوم النیروز جاماتٍ من فِضَةٍ فیها سُکّر فقسّم السُکّرَ بین اصحابه وحسبها من جزیتهم و بَعَثَ الیه (علی (علیهالسلام) ) دهقانُ بثوبٍ منسوجٍ بالذهب فابتاعه منه عمرو بن حریث باربعةٍ الآف درهم الی العطاء؛
مجوسیها (ایرانیان قبل از مسلمانشدن) در روز
نوروز جامهای سیمین و نقرهای پر از شکر و شیرینی برای حضرت امیر (علیهالسلام) هدیه آوردند. امام هدایای آنان را پذیرفت و آن را میان مسلمانان تقسیم کرد و در مقابل جزیه و خراج آنان را بخشید.»
دهقانی (بزرگ قبیله) پارچهای زرباف برای آن حضرت هدیه کرد. امام آن را به
عمرو بن حریق به چهار هزار درهم فروختند.
روشن است که آن را برای مستمندان و یا دیگر مصارف جامعه اسلامی به مصرف رسانیدند.
روایات دیگری از
ابن عباس با همین مضمون نقل شده است که جهت رعایت اختصار از نقل آنها در میگذریم.
بنابراین در هدیههای
نوروزی که میان ایرانیان معمول و مرسوم بوده، چه آنگاه که به یک دیگر هدیه میدادهاند و یا کشاورزان به اربابها و مالکان بزرگ پیشکش میکردهاند و یا حتی در مواردی که برای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)
و امام علی (علیهالسلام) هدیه
نوروزی میدادهاند، هیچگونه مخالفت و منعی و یا اصلاحی نقل نشده است، بلکه با پذیرفتن هدایای
نوروزی و تدارک عوض آن با بخشش جزیه و خراج و یا دادن هدیه متقابل به نوعی آن را تأیید میکردهاند.
با بررسی در متون دینی روشن میشود
نوروز و آیینهای ویژه آن مانند هدیههای
نوروزی و احکام شرعی آن مانند غسل، نماز و روزه مستحبی بدون هیچگونه مخالفتی تلقی به قبول شده است. مقتضای روایات، سیره معصومان (علیهمالسلام)، سیره مسلمین، آرای فقها و نیز مذاق اسلام در تعامل با دیگر فرهنگها و سنّتها آن است که برگزاری عید ملّی و بومی
نوروز بدون انتساب به اسلام بیاشکال است و نامشروع دانستن آن فاقد دلیل معتبر شرعی و مخالف با موازین فقهی و اجتهادی است.
در خصوص
نوروز و نکو داشت آن در اسلام، روایات مختلف موجود میباشد. هر چند بیشتر روایات دلالت بر این دارند که اسلام آن را به عنوان روزی مهم، مورد تایید قرار داده است. در روایتی که
معلی بن خنیس از امام صادق (علیهالسلام)، روایت کرده، حضرت بزرگداشت این روز را به خاطر وقایعی میداند که در این روز اتفاق افتاده است.
ابن فهد حلی مینویسد: «روز
نوروز روزی جلیلالقدر است... به این روز عباداتی تعلق دارد که مطلوب شارع است».
علامه مجلسی پس از نقل روایات فراوانی در خصوص
نوروز و اهمیت این روز، در روایتی مخالف با روایات سابق مینویسد:
امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) خطاب به
منصور دوانیقی فرمودند: «من روایات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را جستجو کردهام اما برای این عید روایتی نیافتم. این روز سنت ایرانیان است که اسلام آن را محو کرده است و پناه بر خدا که ما بخواهیم آن را احیا کنیم».
علامه مجلسی سپس مینویسد: «اخبار معلی بن خنیس از جهت سند قویتر از این روایت هستند و بین اصحاب، شهرت بیشتری دارند».
(یکی از محققان مینویسد: «اسلام عید
نوروز را نه بهطور کلی رد نموده و نه به صورت کلی قبول کرده است بلکه اسلام یکسری از کارهای خوب
نوروز که جنبه الهی داشت و سعادت بشر در آن بود قبول کرد و به آن جهت شرعی و اسلامی داد و جهات منفی و بدش را که بوی شرک و خرافات و انحراف میداد ممنوع نمود.)
گفتنی است که افزون بر روایاتی که درباره پدیده
نوروز در کتب اربعه شیعه و دیگر کتابها و نیز در کتابهای حدیثی و تاریخی اهل سنّت ذکر شده، کتابهای مستقلی درباره اخبار مربوط به
نوروز نوشته شده که همانند بسیاری دیگر از کتابها مفقود و در دست نیست.
نجاشی در شرححال
نصر بن عامر سنجاری که وی را از ثقات اصحاب ما دانسته، در میان کتابهای او، کتاب «
ما روی فی یوم النوروز» را نقل میکند.
و نیز ابن ندیم در شرححال
صاحب بن عبّاد نقل میکند: «له من الکتب کتاب الاعیاد و فضائل النیروز»
ساماندادن کتابی با نام: ما روی فی یوم
النوروز. و (الاعیاد و فضائل النیروز) بهطور طبیعی باید بر مجموعهای از روایات مشتمل باشد وگرنه بر نوشتن دو یا سه و یا چهار روایت کتاب اطلاق نمیشود. به هرحال، آنچه از روایات درباره
نوروز و فضائل آن آمده، برای ما روشن نیست.
در فقه شیعه برای
نوروز آداب و احکام ذکر شده است، مانند: غُسل، نماز و روزه مستحبی. اساس و سند فقهی این احکام تا آنجا که تحقیقات نشان میدهد فقط روایت معلّی بن خنیس از امام صادق (علیهالسلام) است که نخستینبار
شیخ طوسی آن را در حاشیه کتاب
مصباح المتهجد و درباره دعا و زیارات و مستحبات نوشته و در مختصر مصباح شیخ نقل شده است.
اصل روایت چنین است: «عن المعلّی بن خنیس عن مولانا الصادق علیه السلام فی یوم النیروز قال:اذا کان یوم النیروز فَاغتَسِل واَلبِس أنظفَ یثابک وتطیَب بأطیب طیبک وتکون ذلک الیوم صائماً فاذا صلیت النوافل والظهر و العصر فصل بعد ذلک اربع رکعات تقرأ فی اوّل کل رکعة فاتحة الکتاب وعشر مرّاتِ انا انزلناه فی لیلة القدر وفی الثانیة فاتحة الکتاب و عشر مرات قل یا ایها الکافرون وفی الثالثة فاتحة الکتاب وعشر مرات قل هواللّه احد وفی الرابعة فاتحة الکتاب وعشر مرات المعوذتین وتسجد بعد فراغک فی الرکعات سجدة الشکر و تدعو فیها یُغفرُ لک ذنوب خمسین سنة.»
از معلّی بن خنیس از مولای ما امام صادق (علیهالسلام) درباره روز
نوروز نقل شده است که امام فرمود: هرگاه روز
نوروز شد غُسل کن و پاکیزهترین لباسهایت را بپوش و خود را به خوشبوترین عطرها خوشبو کن و این روز را روزه باش و آنگاه که نوافل و نماز ظهر و عصر را خواندی، چهار رکعت نماز بخوان؛ در رکعت نخست
سوره حمد و ده بار
سوره قدر را و در رکعت دوم سوره حمد و ده بار
سوره کافرون را و در رکعت سوم سوره حمد و ده بار
سوره توحید را و در رکعت چهارم سوره حمد و ده بار
سوره ناس و
سوره فلق را بخوان و پس از آن به
سجده شکر رو و دعا کن که گناهان پنجاه سال بخشوده میشود.
بسیاری از فقها پس از شیخ طوسی در مصباح
به پیروی از او در بیشتر کتابهای فقهیشان به غسل و نماز و روزه
نوروز در ردیف غسلها، نمازها و روزههای مستحبی توجه کردند و در مقام اشاره به مستند آن نیز همین حدیث معلّی بن خنیس را یادآور شدند.
ابن ادریس حلی در
السرائر الحاوی فتحریر الفتاوی،
ابن سعید حلّی در
الجامع للشرائع،
علاّمه حلّی در
قواعد الاحکام و
منتهی المطلب،
شهید اوّل در
الدروس و
الذکری و
اللمعه،
ابن فهد حلّی در
المهذب البارع،
شیخ بهائی در
جامع عباسی و
حبل المتین، علامه مجلسی در
بحار الانوار و
زاد المعاد،
شیخ بحرانی در
الحدائق،
فاضل هندی در
کشف اللثام،
شیخ جعفر کبیر در
کشف الغطاء،
فاضل نراقی در
مستند الشیعه،
محمدحسن نجفی در
جواهر الکلام،
شیخ اعظم انصاری در کتاب طهارت،
حاج آقارضا همدانی در
مصباح الفقیه،
سید محمدکاظم طباطبایی یزدی در
عروة الوثقی و حاشیه نریمان و شارحان عروه و بسیاری از فقیهان و مراجع تقلید عصر به این مسئله پرداختهاند.
در خصوص روز
نوروز در روایات مختلف آداب گوناگونی ذکر شده است که به پارهای از آنها به صورت مختصر اشاره میشود:
۱- نماز نافله، یک نماز چهار رکعتی پس از نماز ظهر و عصر، روز
نوروز نحوه خواندن این نماز در
مفاتیح الجنان در اعمال عید
نوروز ذکر شده است. و دعا کردن در سجده این نماز که موجب بخشش گناهان میشود.
۲- غسلکردن و پوشیدن لباس تمیز و استعمال بوی خوش. در روایتی امام صادق ((علیهالسلام)) میفرماید: «روز
نوروز غسل کن و پاکیزهترین لباسهایت را بپوش و خود را با بهترین عطرها خوشبو کن».
۳- ذکر گفتن خصوصا ذکر «یا ذی الجلال و الاکرام».
۴- روزه گرفتن.
۵- دعا کردن در لحظه سال.
از روزی که بحث اعمال و احکام روز
نوروز در
فقه شیعه مطرح شد و
فتوا به استحباب آن مورد قبول مشهور فقها قرار گرفت، هیچکس از محدّثان و مجتهدان که رأی و نظرش قابل اعتنا باشد، بحث مخالفت با
نوروز و یا شبهه نامشروعیت آن را مطرح نکرده است.
اگر سخنی دارند در اینباره است که روایت معلّی بن خنیس
مرسل و
ضعیف است و نمیتواند مستند حکم شرعی قرار گیرد و بعضی با استفاده از قاعده تسامح در ادلّه سنن پاسخ دادهاند و بعضی از راه احتمال مطلوبیت و قصد رجاء پیش آمدهاند. به هر حال، اگر بنا بود ماندگاری و برگزاری
نوروز و مراسم و آئینهای آنها به دلیل تعلّق داشتنش به ایران باستان و زرتشتیان خلاف
شریعت باشد و یا برگزاری مراسم آن زنده نگاه داشتن شعائر کفار، همانندی به مجوسیها، ترویج و تقویت
شرک و
آتشپرستی و فساد و فحشا و تضعیف
توحید و ارزشهای اسلامی و انسانی به شمار آید، در طول تاریخ هزارساله فقه با وجود این همه حساسیت و دغدغههای فقها باید به جای پرداختن به اشکالهای سندی برای استحباب اعمال
نوروز به اصل نامشروعیت این آیین میپرداختند.
جالب است وقتی صاحب حدائق با فتوا به استحباب غسل
نوروز مخالفت میکند و در مطالب ابن فهد حلی در بیان فضیلت
نوروز اشکال میکند، احکام شرعی را با اینگونه احتمالها و مطالب استحسانی و ذوقی اثبات شدنی نمیشمارد.
و آنگاه هیچ اشارهای به مخالفت با
نوروز نمیکند.
گفتنی است ما نیز در صدد اثبات این روایت و مستحب دانستن غسل و نماز و روزه
نوروز به استناد روایت معلّی بن خنیس و یا به کمک قاعده تسامح در ادلّه سنن نیستیم و روایت را برای اثبات چنین حکمی ناتمام و ناتوان میدانیم و در نهایت انجام اعمال
نوروز را به امید ثواب و به
قصد رجاء روا میدانیم. لذا در جریان تعارض میان روایت ابن خنیس با روایت
ابن شهر آشوب مبنی بر نفی مشروعیت
نوروز هر دو را فاقد اعتبار میدانیم و تعارض میان لاحجّت با لاحجّت را بیمعنا میدانیم و تلاش
صاحب جواهر و شیخ انصاری
را مبنی بر تقویت و تقدیم روایت ابن خنیس بر روایت ابن شهر آشوب بدلایلی چون شهرت روایت اوّل و احتمال
تقیه و در روایت دوم ناتمام میدانیم. (باتوجه به اینکه روایت ابن خنیس مشتمل بر بیان یک حکم مستحب است میتواند منشأ برای قاعده تسامح و یا احتمال مطلوبیت و قصد رجاء باشد اما روایت ابن شهر آشوب چون مشتمل بر نامشروع بودن
نوروز است نمیتواند مشمول قاعده تسامح باشد.)
غرض توجه به این واقعیت است که در میان این همه فقهای دقیق از ابن ادریس صاحب السرائر و علامه و
شهید اوّل و
شهید دوم تا به امروز هیچ فقیه فرزانهای شبهه تشبه به کفار، تعظیم شعایر کفار و یا خلاف شریعت بودن
نوروز را در ردّ آن مورد استدلال قرار نداده است و اگر بزرگانی از فقهای برجسته با تقدّس مثال زدنی مانند ابن فهد حلّی با ارائه بحث مفصلی درباره تعیین روز
نوروز تصریح میکند که «یوم النیروز یوم جلیل القدر.»
هیچ فقهی او را احیاگر سنّت
مشرکان که در تضاد با اهداف و مقاصد شریعت است و یا مخالفت با دلیل و مدرکی است، انتقاد نمیکند. در حالی که وقتی به بحث نماز و روزه در
روز عاشورا میرسند، به دلیل آنکه
بنی امیه اقدام به ساخت اخبار دروغ مبنی بر فضایل روز عاشورا نمودند و برای آن فضائلی چون نماز، روزه و صله رحم و… جعل کردند، تمام آن اخبار را ساختگی قلمداد نمودند و روزه آن روز را مورد اشکال قرار دادند. اگر قرار بود در اعمال
نوروز شبهه و شائبه تشبه به دشمن و یا احتمال تقویت جبهه مخالف و مانند آن باشد، به یقین ابراز مخالفت میکردند.
در منابع تاریخی، روایی و فقهی اهل سنّت به مناسبتهایی بحث از
نوروز و احکام و آیینهای آن به میان آمده است که در بحث روایات و
نوروز به برخی منابع اشاره شد. در اینجا بعضی منابع تاریخی و فقهی افزوده میشود.
در
تاریخ طبری و نیز
تاریخ یعقوبی مانند
تاریخ بغداد و
خطط مقریزی در بیان حوادث تاریخی و توجه حاکمان اموی
و عباسی
به عید
نوروز فُرس و هدایا و آیینهای
نوروزی اشاره شده است. از جمله آمده است که
معاویه در دوران خلافتش دستور به جمعآوری هدایای
نوروزی داد.
و
عمر بن عبدالعزیز بر خلاف معاویه از جمعآوری هدایای
نوروزی جلوگیری میکرد و در کتابهای فقهی نماز و روزه در روز عید
نوروز مکروه شناخته شده است.
ابن قدامه مینویسد: خصوص روز
نوروز و مهرجان روزه گرفتن مکروه است؛ زیرا که کفار این دو روز را بزرگ و گرامی میدارند. از اینرو خصوص این دو روز را روزه گرفتن همراهی با کفار است و همچنین در
روز شنبه و هر روز را که کفار بزرگ میشمرند و عیدی میگیرند، روزه گرفتن کراهت دارد.
(در کتاب
الفقه علی المذاهب الاربعه نیز همین فتوی برگزیده شده است.
)
و
کاشانی مینویسد: روزه روز شنبه به دلیل تشبه به
یهود و روز
نوروز و مهرجان به دلیل تشبه به
مجوس کراهت دارد.
گفتنی است بعضی از
اهل سنّت،
شیعه را مجوسی میخوانند و با توجه به اینکه استحباب غسل، نماز و روزه
نوروز به استناد روایت معلّی بن خنیس فقط در کتابهای روایی و فقهی شیعه مطرح شده، محتمل است مقصود آنها از کراهت روزه
نوروز به جهت تشبه به مجوسیها شیعه باشد، چنانکه در مواردی مانند مسأله خواندن
بسم اللّه الرحمن الرحیم و یا بلند خواندن آن در نماز و یا انگشتر به دست راست کردن و… برای اینکه تشبه به شیعه (مجوس) پیدا نکنند، به عکس شیعه عمل میکنند، هرچند ممکن است قبول داشته باشند که در واقع حق با شیعه است. (نویسنده سنی وهابی به نام
عبداللّه محمد غریب کتابی نوشته بنام: جاء دور المجوس در آن انقلاب اسلامی و امام را مجوسی خواندهاند نه اسلامی عجمی شمرده نه عربی و ایرانی کسروی دانستهاند.
) (
علامه امینی و
سید عبدالرزاق مقرم به مواردی از مخالفت با شیعه اشاره کردهاند که چون این اعمال را شعار شیعه و تشبه به آنها میدانند خلاف سنت معرفی کردهاند.
)
نکته گفتنی دیگر این است که گفتهاند در مراسم مجوسیها روزه نیست و آنها روزه گرفتن را گناه میدانند.
این نکته نیز باید افزوده شود که همانندی و تشبّه به چیزی، کاری، قصدی و ارادی است و بدیهی است که که هیچ مسلمانی به قصد تشبّه به مجوسیها روزه نمیگیرد، بلکه به استناد روایت ابن خنیس، قاعده تسامح، قصد رجاء و به فتوای مرجع تقلید به قصد
تقرب به خدا این کار را میکند.
بنابراین، تشبّه به مجوس اگر مقصود از همانندی به مجوس همانندی به کفار و زرتشتیها باشد، سنّت روزه
نوروز بیمورد و بیمعنا است و حکم به کراهت روزه در
نوروز از باب تشبّه به مجوس در هر حال بیاساس و مردود است.
با توجه به بررسیهای انجام گرفته مبنی بر نقل روایات در باب هدیههای
نوروزی و نیز احکام فقهی
نوروز مانند غسل و نماز و روزه مستحبی و همچنین با عنایت به عبارات فقها در باب معاملات، قراردادها و نیز موعدها روشن شد که هیچگونه روایت و یا عبارتی وجود ندارد که بتوان از آن به دلالت مطابقی یا تضمنی و یا التزامی، مذموم و یا ممنوع و ناپسند بودن
نوروز را برگرفت، بلکه همواره اسلام آن را به نوعی تأیید کرده و پذیرفته است.
تعیین موضع اسلام و نحوه برخورد
دین با عادتها، آداب، رسوم و فرهنگ ملتهای مختلف جهان از موضوعات مهم اجتماعی و فرهنگی است که در روزگار ما تحقیقی جدّی و همه جانبه میطلبد.
آیا اسلام اهل تعامل با ملّتها و تبادل فرهنگها و طرفدار سیاست درهای باز و همگرایی و داد و ستدهای علمی، فکری، فرهنگی، هنری و صنعتی با ملّتها و تمدّن هاست؟ یا آنکه طرفدار سیاست مرزها و درهای بسته است و با آنچه رنگ و نشان غیرخودی دارد و به ملّتهای غیر اسلامی متعلّق است، مخالفت میکند؟
از آنجایی که
دین اسلام به منزله آیینی آسمانی و مکتبی الهی با
فطرت و خواستههای واقعی و جدّی انسان در همه ابعاد منطبق است و تمام برنامه و رسالتش فراهمسازی زمینه رشد و تعالی و سعادت و بالندگی همه سویه انسان و جوامع انسانی است، قهراً باز و بسته بودن مرزهای آن بر روی واردات و صادرات در زمینههای علمی، فکری، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و صنعتی بدون لحاظ خصوصیات جغرافیایی، نژادی، قومی و مذهبی و بدون حساسیت به سنّت و یا مدرنیته و بر اساس مصالح و مفاسد و آثار و پی آمدها تنظیم و استوار میشود. هر دانش، فرهنگ و برنامه و ابزار و سازکاری که در راستای رسالت الهی و انسانی جامعه باشد و استفاده از آن در تضاد با مقاصد شریعت نباشد و زیان و خطری را برای هویت دینی، استقلال فرهنگی در پی نداشته باشد و دلیل خاص شرعی بر منع آن وجود نداشته باشد، مورد قبول و تأیید اسلام است و یا دستکم اسلام با آن مخالفتی ندارد.
عناصر سازنده و سازگار با نیازهای بشر مانند
طب،
هندسه،
هیئت،
نجوم،
فلسفه، صنعت، تکنولوژی، آداب و رسوم جالب و آموزنده که متعلّق به نوع بشر است و نژاد، زبان، آب و خاک و حتی دین و
مذهب در آن لحاظ نشده، با فرض آنکه دلیل معتبر شرعی بر مخالفت آن نباشد و نیز
عناوین ثانویه مانند
تشبّه و خودباختگی و حقارت در برابر اجانب و دشمنان، مورد تأیید اسلام است؛ خواه میراث و یادگار
روم،
یونان و ایران باستان باشد و یا از فرآوردهها و تولیدات تمدّن جدید غرب و اروپا به شمار آید.
اسلام نه سنّت شکن و تجدّدزده است و نه متحجّر و مخالف تجدّد و تمدّن؛ دین عقل، منطق، علم، ترقّی، تقدّم و تمدّن است و هرچه را در راستای تعالی و ترقّی، سعادت و سلامت انسان و جامعه انسانی باشد، با سماحت و سهولت به رسمیت میشناسد و با آنچه جمود،
جهل،
تحجّر، شرک،
بتپرستی، خرافه، انحراف، فساد و منکرات است، با کمال صراحت و به دور از هرگونه ملاحظه و مخفی کاری مخالف است.
همین عقلانیت و منطق محوری و فطری بودن دین و احکام دینی و سماحت و سهولت و حکمتِ حاکم بر احکام شریعت، علیرغم همه موانع و کارشکنیهای متجاوزان به حقوق و ناموس و جان ملّتها علیه اسلام، سبب شده که اسلام در کوتاهترین زمان با کمترین امکانات در ژرفای جان میلیونها انسان برخوردار از فطرت سالم انسانی نفوذ و تا عمق سرزمینهای تحت سلطه زورگویان پیش رود و شالوده تمدّنی نوین جناب سید رضی الدین علی بن موسی بن جعفر بن طاووس متوفای ۶۶۸ قمری در کتاب با ارزش اقبال الأعمال درباره تعیین اوّل سال از نظر اسلام مباحث و مطالب جالب توجهی مطرح کرده و از آن جهت که در روشن شدن بعضی از زوایای بحث ما تأثیرگذار است و مینگی عظیم را در سطح جهان بنا نهد و با ردّ هرگونه تنگنظری و جمود و جهالت و درهم شکستن حصارهای موهوم و غیرمنطقی راه تحصیل علم و دانش و هنر و دریافت هنر و تکنیک و فنآوری را از هرکجا و از هرجا و از هرکس بر روی مسلمان باز و هموار سازد. آنگاه با ایجاد روح خودباوری و استقلال و حرّیت و استواری بر مواضع اصولی و شایسته ضمن احترام به آداب و عادتها و فرهنگهای پسندیده اقوام و ملّتها به منزله اموری انسانی و منطقی به دور از هرگونه التقاط، انحراف و خودکمبینی و خودباختگی فرهنگی، قوّتهای علمی، فکری فرهنگی و اجتماعی دیگر ملّتها را مورد توجه قرار داده و در خدمت این انسانیت به کار گرفته است.
مخالفت نکردن اسلام با آن دسته از آداب، سنن و فرهنگهای پسندیده پذیرفته شده در میان ملّتها و حساسیّت نشان ندادن به آنچه بیزیان و ضرر است، مانند زبان، خط، گویش و نوع پوشش و یا تأیید و پذیرش آنها به هیچوجه به معنای تأثیرپذیری از فرهنگها و موضع انفعالی نیست، بلکه اینگونه موضع گیریهای واقع بینانه مبتنی بر خرد و منطق و استوار بر سماحت و سهولت و دوری از تعصّبهای بیجا و بیمورد دلیل قوّت و باعث سرعت و گسترش روزافزون اسلام بوده و اسلام را دینی جاودانه، جامع، جهانی، پرجاذبه و ماندنی ساخته و عالیترین نوع تأثیرگذاری و فرهنگسازی را در سطح جهانی داشته است. تنگ نظری، تعصّبات خشک و بیمورد، منطقهای و قومی فکر کردن سیاست بسته و نفی تعامل و ارتباط با دیگر ملّتها به دور از ساحت قدس اسلام است.
آیات قرآنی، سیرت و
سنّت پیامبر اسلام و زندگی پیشوایان دین گواه این حقیقت است.
امام علی (علیهالسلام) خطاب به
مالک اشتر با عنوان والی
مصر، سرزمینی تاریخی و کهن که تمدّنها، حکومتها و فرهنگهای بسیار دیده، درباره نحوه برخورد با آداب و رسوم رایج در میان مردم آن دیار چنین نوشته است:
«و لاتنقُض سُنّةً صالحةً عَمِل بها صدور هذه الاّمة واجتمَعت بهاالاُلفة وصَلَحَث علیها الرّعیّة ولا تُحدِثَن ّ سنّةً تَضُرّ بشیء من ماضی تلک السُّنَن فیکون الاجرُ لمن سنّها والوِزر علیک بما نَقَضتَ منها.»
قانون پسندیدهای را که مورد عمل پیشینیان بوده و همبستگی مردم را در پی داشته و امور اجتماعی مردم بر محور آن سامان یافته است، نقض نکن و قانونی را که به سنّتهای پسندیده گذشتگان زیان برساند، ایجاد نکن که در این صورت پاداش و ستایش مردم برای بنیانگذاران آن سنّتها و بار گناه سنتشکنی برای تو خواهد بود.
شارحان
نهج البلاغه عبارت «صدور هذه الاّمة» را مختلف معنا کردهاند و بعضی (این امت) را به امّت اسلام شرح کردهاند و لکن با توجه به سابقه تاریخی و فرهنگیِ مصر و دقت در سخنان حضرت امیر (علیهالسلام) به خوبی استفاده میشود که مقصود ملّت با سابقه مصر از قبل از اسلام است.
در بخش پایانی عهدنامه بر توجه به سنّتهای پسندیده و بهرهگیری بهینه از آن تأکید شده است:
«والواجب علیک أن تتذکّر ما مضی لمن تقدّمک من حکومة عادلة أوسنة فاضلة أو أثر عن نبیّنا صلی اللّه علیه و آله و سلم أو فریضة فی کتاب اللّه تعالی.»
بر تو لازم است همواره حکومتهای دادگستر پیشین، سنّتهای ارزشمند، آثار به جای مانده از پیامبر اسلام و واجباتی را که در کتاب خداست، به یاد داشته باشی.
در روایتی
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به امیرمؤمنان (علیهالسلام) فرمود: «یا علی!
عبدالمطّلب در
عصر جاهلیت پنج سنّت را پایهگذاری کرد که در اسلام مورد تأیید قرار گرفت:
۱. ازدواج فرزندان را با زنان پدرانشان حرام کرد.
۲. از گنجی که یافته بود، یک پنجم (خمس) آن را
صدقه داد.
۳. پس از حفر
چاه زمزم آن را (
سقایة الحاج) نامگذاری کرد.
۴.
دیه و غرامت کشتن یک انسان را صد شتر قرار داد.
۵.
طواف به دور خانه خدا را هفت (شوط) قرار داد.
و همه این سنتهای پسندیده که توسط عبدالمطّلب پایهگذاری شده، در اسلام به رسمیت شناخته شده و مورد تأیید و تأکید قرار گرفت.
شاید با تأملّی دقیق بتوان از این روایت نیز در بحث مورد نظر سود جست. (
علامه مجلسی در شرح حدیث بیانی دارند: شاید بنیانگذاری این سنتها توسط عبدالمطلب با الهام الهی بوده است و اسلام این سنتها را نسخ و زائل نکرد و مورد تأیید و قبول قرار داد،
و مقصود ایشان از الهام وحی و فرمان آسمانی نیست بلکه همان
عقل و خرد و منطق و فطرت انسانی است.) آری! اسلام با سنّتهای جاهلیت مخالف است که موجب گمراهی، شرک، و رواج جهل و خرافات باشد، نه آنکه با هرچه در عصر قبل از اسلام بوده است.
باید اینگونه برخوردهای واقعبینانه و استوار بر سماحت و سهولت را به منزله بحثی پایه و اصل کلّی از مختصات و جامعیت اسلام از افتخارات این آیین کامل الهی به حساب آورد.
شهید مطهری در اینباره نوشته است:
از جامعیت اسلام است که نسبت به بسیاری از امور دستور نداشته باشد و مردم را آزاد بگذارد. یک سلسله آداب و رسوم میان مردم هست که اگر آنها را انسان از طریق مثبت انجام بدهد، نه جایی خراب میشود و نه جایی آباد و اگر ترک هم بکند همین طور.
ییکی از محقّقان معاصر مینویسد:
ضمن اینکه حوزه وسیع تحت حکومت و شریعت اسلامی اداره میشد، سنّتهای اداری هر محل تا آنجا که با شریعت سازگاری داشت، حفظ شد و ادامه یافت؛ در
شام و مصر سنّت رومی و در
عراق و
فارس سنّت ساسانی.
فرهنگ و آداب و رسوم خاص هر قومی تا آنجا که در تضاد با روح اسلام، توحید، یگانگی و وحدت نباشد، ملحوظ و محترم است.
اسلام هرگز جریان فرهنگ انسانی را سد نکرده و حتی آن را به پیش رانده است. اسلام درباره امور عادی، عرفی، اجتماعی، فرهنگی و چگونگی پوشش، گویش و مانند آن به طور غالب مردم را آزاد گذاشته و در جزئیات دخالت نکرده است. البته
ارشاد و راهنمایی برای بهبود و بهینهشدن کارها و کلّیات و قواعدی دارد که با منطق و خرد و فطرت پاک انسانی منطبق است و آیین و آداب و عادتها و رسوم در هر زمان و زمینی باید با همان مقیاسها سنجیده شود. هرچه به انحراف بشر از مسیر صحیح زندگی بینجامد و با هدف آفرینش و کمال انسانی در تضاد باشد، مانند بت
پرستی، جهل، خرافه، فساد، فحشا و منکرات از نظر اسلام ممنوع و نامشروع است.
با روشن شدن موضع اسلام در برخورد با فرهنگ و سنّتهای رایج در میان اقوام مختلف جهان چه پیش از اسلام و چه پس از اسلام، سنّت دیرپای
نوروزی را به منزله آیینی باستانی و ملّی در ایران باید بررسی کرد و نظر اسلام را درباره آن جویید؛ آیا آیین و جشنهای
نوروز همراه با جنبش طبیعت، خانهتکانی، نوپوشی، اظهار نشاط و شادمانی، استفاده از بوی خوش، پخش نقل و شیرینی، دید و بازدیدها، دادن هدایا، فراموش کردن قهر و کینهها، برقراری صلح و آشتی با دوستان، عفو و بخشودگی زندانیان و… ترویج و تقویت بیدینی، شرکت و بت
پرستی و در تضاد با ارزشهای انسانی و رونق جهل و خرافات است و یا آنکه دلیلی معتبر از کتاب و سنّت بر مخالفت با
نوروز و نامشروعیت آن در دست است و یا تشریع و افتراء و دخالت و تصرّف در حوزه دین و احکام الهی است؟
مخالفت با
نوروز صرفاً به دلیل قدمت تاریخی و متعلّق به ایران باستان و عهد زرتشتیان همانند مخالفت با
زبان فارسی و مخالفت با طب و فلسفه به دلیل تعلق آن به ایران و زردشتیان
روم و یونان و مخالفت با صنعت و تکنولوژی به دلیل تعلّق آن به غرب و اروپا و… مادامی که دلیل معتبری در دست نباشد، غیرمنطقی و نامعقول و بد جلوه دادن حقیقت دین در دید جهانیان و خلاف مصالح شریعت و امور اسلامی است.
بنابراین، در صورتی که دلیل معتبری بر مخالفت شریعت با
نوروز در دست نباشد و بر این آیین باستانی و ملّی آثاری چون بدعت، تشریع، تشبّه به دشمن، شرک، فساد و تضاد با ارزشها مترتب نگردد، مقتضای اصول و قواعد کلّی اسلامی و موازین فقهی و اصولی بیاشکال بودن برگزاری مراسم
نوروزی است و به صرف اینکه سنّتی کهن و متعلّق به ایران باستان و عهد زرتشتیان است، نمیتوان با نام دین به مخالفت با آن برخاست و آن را نامشروع اعلام کرد.
برخی در مخالفت با مراسم
نوروز و نامشروع بودن آن به وجوهی استدلال کردهاند که به طور فشرده مهمترین آنها را نقل و نقد میکنیم.
اسلام جز
عید فطر،
عید قربان و
جمعه عید دیگری ندارد. بنابراین، عید
نوروز چون مورد تأکید اسلام نیست،
بدعت و خلاف شرع است.
نقد:
اولاً بنا نیست کسی عید
نوروز را جزء اعیاد اسلامی و یا مذهبی بشمرد، بلکه آن را با عنوان عید ملّی مطرح میکنند و ثانیاً سخن از تأیید نیست، بلکه بحث در این است که آیا مخالفتی با آن شده است یا نه و بر حکم به خلاف شرع و بدعت بودن
نوروز احراز مخالفت و دلیل لازم است.
مشروعیت
نوروز نیاز به اجازه شرع مقدّس دارد و بدون آن ممنوع و نامشروع است.
نقد:
اگر مقصود آن است که انجام این برنامهها به نام این و با انتساب به اسلام باشد، ممنوع است. اما اگر مقصود آیینهای
نوروزی به عنوان بومی و ملّی است، از قبیل خانهتکانی، نوپوشی، دید و بازدید، دادن هدیه، صلح و آشتی و اظهار سرور و شادمانی، بدیهی است که اینگونه امور جزء عبادات محسوب نمیشود تا توقیفی باشند و نیازمند اجازه
شرع مقدّس باشند.
اگر مقصود اعمالی مانند غسل، نماز و روزه است، البته اینها توقیفی و نیازمند به اجازه و دلیل شرعی است و کسانی که به استحباب این اعمال فتوا دادهاند، به روایت معلّی بن خنیس به ضمیمه قاعده تسامح در ادلّه سنن و باب رجاء مطلوبیت و قصد رجاء استناد کردهاند.
ابن شهر آشوب از
امام کاظم (علیهالسلام) روایت کرده است که امام از پذیرفتن تقاضای
منصور دوانیقی مبنی بر نشستن امام جهت شادباش گویی عید
نوروز و پذیرفتن هدیههای
نوروزی امتناع ورزید و فرمود:
«انّی قد فتّشت الأخبار عن جدی رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم فلم أجدِ لهذا العید خبراً؛ من میان اخباری که از جدم رسول خدا رسیده، جست و جو کردم و برای این عید خبری نیافتم.»
و این عید سنتی از فُرس است که اسلام آن را محو کرده و پناه به خدا میبرم که آنچه را اسلام از بین برده است من آن را زنده کنم.
نقد:
اولاً این روایت از جهت سندی فاقد اعتبار و اعتماد است، ثانیاً با روایت ابن خنیس که از نیمه دوم قرن پنجم همواره مورد فتوای مشهور فقها بوده، مخالف است و اگر بنای تعارض باشد، روایت ابن خنیس بر آن مقدّم است، ثالثاً از جهت متن و عبارت چندان شباهت و سنخیتی با روایات ندارد و رابعاً از جهت دلالت دچار اشکال است؛ نیافتن خبری برای این عید یا به معنای آن است که درباره اصل آن و یا درباره تأیید آن خبری پیدا نشده است؟ هر یک از دو احتمال که مقصود باشد، دلیل بر نامشروعیت آن نمیشود، بلکه باید خبری بر مخالفت با آن یافت تا به نامشروعیت حکم نشود. پس معنای روایت این است که بر اصل این عید خبری یافت نشده، نه بر مخالفت و نه بر تأیید آن. با فرض اینکه امام درصدد اثبات نامشروعیت آن به استناد اخبار جدّش رسول خداست، نه آنکه خود آن را ممنوع و خلاف شرع اعلام کند، پس جمله «وانّه سنّة الفرس ومحاها الاسلام» چه معنا میدهد؟ اسلام کجا، چگونه و به استناد کدام دلیل آن را محو ساخته است تا زنده کردن آن مخالف با اسلام باشد؟
اگر از همه اشکالات یاد شده صرف نظر شود و سند و متن و دلالت آن پذیرفته شود، برخی بزرگان مانند علامه مجلسی، صاحب جواهر و شیخ مرتضی انصاری با توجه به روایت ابن خنیس «انه یوم من ایامنا حفظه الفُرص؛
نوروز روزی از روزهای ماست که ایرانیان آن را حفظ کرده اند.»
روایت ابن شهر آشوب را حمل بر تقیه کردهاند که روزگار امام کاظم (علیهالسلام) اوج خفقان و تقیه بوده است. به هرحال، از روایت مناقب ممنوعیت و نامشروعیت عید
نوروز استفاده نمیشود و در نتیجه، اگر دلیل خاص دیگری برخلاف یا وفاق نباشد، نوبت به اجرای قواعد و اصول میرسد که مقتضای حکم عقل و شرع اباحه و جواز است. (با نظر به اینکه در حدیث مرسل ابن خنیس و دیگر احادیث مرسل.
نوروز روز ولایت علیبنابیطالب (علیهالسلام) و روز ظهور امام زمان (علیهالسلام) شناخته شده نظر فقیهان بزرگی مانند صاحب جواهر و شیخ انصاری مبنی بر حمل روایت مناقب بر تقیه با فرض درستی سند هر دو سخن دقیق و عالمانهای است و عمل بر تقیه را در کلام این بزرگان خلاف و تقیه دانستن ناشی از بیدقتی است.)
سند مشروعیت عید
نوروز و آیینهای
نوروزی روایت معلّی بن خنیس است که از جهت سندی مرسل و ضعیف است و احتمال ساختگی بودن آن توسط یهود منتفی نیست؟
نقد:
گذشته از اینکه ثابت نیست یهود چه انگیزه سیاسی، فرهنگی و یا منفعت اقتصادی از ساختن این حدیث در ترویج و تعظیم عید
نوروز داشتهاند و گذشته از اینکه در طول تاریخ و عمر هزار ساله این حدیث از زمان
شیخ طوسی تا به امروز کسی از محدّثان و فقیهان و ناقلان حدیث چنان احتمال نداده و تنها به ضعیف شمردن سند آن اشاره کردهاند، کسانی باید این احتمال را جوابگو باشند که بخواهند شرافت و فضیلت
نوروز را به استناد این روایت ثابت کنند. لکن ما نیازی به جواب از این احتمال نمیبینیم؛ زیرا معتقدیم که هیچگونه دلیل قابل اعتمادی بر نفی مشروعیت
نوروز و مقتضای قواعد و اصول وجود ندارد. افزون بر آنکه شواهدی بر جواز برگزاری مراسم
نوروزی دلالت دارند و مدعیان نامشروع بودن
نوروز باید دلیل پذیرفتهای ارائه دهند که اسلام با
نوروز مخالفت ورزیده است.
بنابراین، چون دلیل قابل اعتمادی بر مخالفت نیست، حکم به نامشروعیت سخنی گزاف مینماید و مقتضای اصول و قواعد عقلی و شرعی بیاشکال بودن مراسم
نوروزی است.
•
مجله فقهی، دفتر تبلیغات اسلامی، شماره۵۸، برگرفته از مقاله «نوروز و سنت های آن از منظر فقهی». •
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «عید نوروز در اسلام»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۱/۱۸.