نَسْی (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نَسْی (به فتح نون و سکون سین) و
نِسْیان (به کسر نون و سکون سین) از
واژگان قرآن کریم هم به معنای فراموش کردن و هم به معنی اهمال و بیاعتنائی میآیند.
نَسْی و
نِسْیان هم به معنی فراموش کردن آید و هم به معنی اهمال و بیاعتنائی.
فیومی در
مصباح میگوید: نِسْیَان مشترک است میان دو معنی یکی ترک از روی
غفلت و دیگری ترک از روی عمد.
(وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ..) «یعنی قصد ترک و اهمال نکنید».
راغب گوید: نِسْیَان آنست که انسان محفوظ در ذهن خود را از یاد برد بواسطه ضعف قلب یا غفلت و یا از روی قصد تا از قلب او محذوف شود و از یادش برود... هر نسیانی که خداوند ذمّ کرده نسیانی است که اصل آن از روی تعمد بوده (و بی اعتنائی کرده تا از یاد رفته است). ..
نسی (بر وزن فلس) در عرف نام چیزی است که بآن کم اعتنا میکنند.
قرآن کریم به هر دو معنی ناظر است آیاتی از قبیل
(فَلَمَّا بَلَغا مَجْمَعَ بَیْنِهِما نَسِیا حُوتَهُما..) (ولى هنگامى كه به محل تلاقى دو دريا رسيدند، ماهى خود را كه براى تغذيه همراه داشتند فراموش كردند)
(قالَ لا تُؤاخِذْنِی بِما نَسِیتُ) (موسى گفت: مرا بخاطر فراموشكاريم مؤاخذه مكن)
(سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسی) (ما بزودى
قرآن را بر تو مىخوانيم و هرگز فراموش نخواهى كرد)
درباره نسیان و فراموش کردن متعارف است.
و آیات دیگر در نسیان از روی بیاعتنائی و اهمال مثل:
(فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ اَبْوابَ کُلِّ شَیْءٍ) «چون ترک کردند و بیاعتنا شدند به آنچه تذکر داده بودیم در هر شیء را بروی آنان گشودیم».
(کَذلِکَ اَتَتْکَ آیاتُنا فَنَسِیتَها) «همانطور آیات ما بر تو آمد پس از روی بیاعتنائی آنها را از یاد بردی».
اینک نظری به چند آیه:
۱.
(وَ لَقَدْ عَهِدْنا اِلی آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً) ظاهرا مراد نسیان عهد است رجوع شود به «عزم» و «عهد».
«به
آدم راجع به نخوردن از شجره یا گوش ندادن به حرف
شیطان، توصیه کردیم ولی آن را از یاد برد و در او تصمیمی نیافتیم».
۲.
(فَالْیَوْمَ نَنْساهُمْ کَما نَسُوا لِقاءَ یَوْمِهِمْ هذا) «امروز به آنها اعتنا نمیکنیم چنانکه به ملاقات این روز به وقت ابلاغ پیامبران، اعتنا نکردند».
۳.
(وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَاَنْساهُمْ اَنْفُسَهُمْ) «نباشید مانند آنان که خدا را از روی بیاعتنائی فراموش کردند و خدا خودشان را از یاد خودشان برد» حرف فاء در «فَاَنْساهُمْ» نشان میدهد که نتیجه فراموش کردن خویش است.
۴.
(رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا اِنْ نَسِینا اَوْ اَخْطَاْنا) روشن است که مراد نسیان و خطای مسئول است که هر دو از روی بیاعتنائی به دستور خدا انجام گرفته است رجوع شود به «خطا».
۵.
(سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسی) اقْرَاء به معنی خوانا کردن است «اقَرَاَهُ: جَعَلَهُ یَقْرَاُ» در
مجمع فرموده: اقْرَاء آنست که شخص را وادار به قرائت کنی تا گوش داده اشتباهش را برطرف نمائی. ولی در آیه ظاهرا معنی اوّل مراد است یعنی: «ما تو را خوانا میکنیم در نتیجه فراموش نمیکنی» مراد از آن تمکین
رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از
حفظ قرآن است که اصلا آن را فراموش ننماید، این آیه مفید آنست که آن حضرت به مدد خدا راجع به آیات ابدا فراموشی نداشت.
۶.
(وَ ما کانَ رَبُّکَ نَسِیًّا) نَسِیّ به معنی فراموشکار است یعنی «خدای تو فراموشکار نبوده است».
۷.
(یا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هذا وَ کُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیًّا) «نسی» را در آیه به فتح و کسر نون خواندهاند و آن شیء حقیر و غیر قابل اعتنا است که به فراموشی زده شود یعنی: «ای کاش پیش از این میمردم و چیز نامعتنی به و فراموش شده بودم».
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «نسی»، ج۷، ص۶۲.