• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مناظره درباره دلالت حدیث غدیر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



با توجه به قرائن حالیه و مقامیه در حدیث غدیر از میان معانی متعددی که برای «مولی» بیان می‌شود، معنایی که مناسب با حال و مقام و شان نزول و اهمیت مطلب باشد جز معنای «ولایت در تصرّف و حکومت» نمی‌تواند باشد.



دانشمند سنی: شیعیان معمولاً از حدیث غدیر دم می‌زنند در حالی که این حدیث بر فرض صحت، دلالتی بر نصبت مولانا علی (کرّم اللهُ وجهه) به مقام خلافت و امامت ندارد.
مؤلف: آیا حاضری در مورد این حدیث به مناظره بنشینیم.
دانشمند سنی: به به! چه خوب پس ابتدا شما حدیث غدیر را بیان کنید تا استفاده کنیم.


مؤلف: حدیث غدیر از متواترات است که ۱۱۰ نفر صحابی و ۸۴ نفر تابعی و بسیاری از علماء و محدثین در قرون بعدی الی زماننا هذا آن را نقل کرده‌اند که مجمل شان صدور آن این است: پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به مردم برای خروج به سوی حج در سال دهم هجری اذن داده و حداقل ۹۰ هزار نفر با او حرکت کردند، پس از به جا آوردن مناسک حج و در حال بازگشت از مکه و مدینه به غدیر (دَرّه) خُم رسیدند و آن روز پنج شنبه هشتم ذی الحجّه بود که جبرئیل امین از ناحیه‌ خداوند بر آن حضرت نازل و آیه شریفه: «یا ایّها الرّسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک؛‌ای پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است کاملا (به مردم) برسان و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده‌ای»، را قرائت نمود.
پس حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) امر به بازگشت جلورفتگان و رسیدن و نگاه‌داشتن عقب‌ماندگان نمود، تا این که همه بار افکندند و ندای نماز ظهر داده شد و نماز جماعت خوانده شد. سپس در مقام خطابه میان قوم بر جهاز شتران بپا خواست و پس از حمد و ثنا بر خداوند سبحان و گرفتن اقرار از حاضرین به توحید و نبوت و معاد و وصیّت ثقلین (کتاب و عترت) و بیان این که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) از مؤمنین به خودشان اولی است دست امام علی بن ابیطالب را گرفت و بالا برد، تا آن جا که روایت شده سفیدی زیر بغل حضرت می‌درخشید و همه قوم او را شناختند.
سپس فرمود: «من کنت مولاه فعلیّ مولاه» و این مطلب را سه مرتبه تکرار فرمود. سپس برای محبین او دعا و برای دشمنانش نفرین نمود و فرمود که حاضرین و شاهدین، غائبین را از این ماجرا آگاه نمایند و هنوز متفرق نشده بودند که جبرئیل امین نازل شد و شریفه: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا؛امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آئین (جاودان) شما پذیرفتم»، را تلاوت فرمود. سپس حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: «اللهُ اکبر علی اکمال الدّین و اتمام النّعمه و رضی الرّب برسالتی و الولایه لعلیّ من بعدی».
سپس مردم تهنیت‌گویان هر یک آمدند، در حالی که در پیشاپیش آنان ابوبکر و عمر بودند، با حضرت مصافحه کردند و چنین تهنیت گفتند. «بخّ بخّ لک یا ابن ابیطالب اصبحت مولای و مولی کلّ مؤمن و مؤمنه؛ خلافت مبارک باد! مبارک باد بر تو‌ای فرزند ابیطالب. از این پس مولای من و مولای هر زن و مردی هستی.
دانشمند سنی در حالی که لبخندی مصنوعی می‌زد گفت: آفرین، لیکن این تازه آغاز بحث است.
مؤلف: اشکال خود را بیان نما تا پیرامون آن سخن بگویم.


دانشمند سنی: شما کلمه «مولی» را چه چیزی معنا کردید؟
مؤلف: به معنای اولی به تصرف در شئون مؤمنین و سرپرست و حاکم.
دانشمند سنی: معلوم می‌شود که معانی لغات را نمی‌دانید. بهتر است ابتدا به کتاب‌های لغت رجوع کنید تا معنای «مولی» برایتان روشن شود. آن گاه برای ادامه بحث تشریف بیاورید.
مؤلف: معانی «مولا» را بیان فرمایید تا استفاده کنیم.
دانشمند سنی: احسنت، اکنون از راه صواب در آمدی. بدان که مولی از کلماتی است که مشترک است بین معانی فراوان. شما چه گونه از بین این همه معانی مولی را به «سرپرست» ترجمه می‌کنید؟!
مؤلف: معانی «مولی» را بیان فرمایید.
دانشمند سنی: مولی به معنای: رب، عمو، ابن، ابن الاخت، مُعتِق، عبد، مالک، منعم ٌعلیه، شریک، حلیف، صاحب (همراه)، جار (همسایه)، نزیل (میهمان) و قریب و...آمده است که من تمام آن معانی را در خاطر ندارم.

۳.۱ - قرائن حالیه

مؤلف: قرائن حالیه (مقامیه) حاکی از آن است که اگر بپذیریم کلمه «مولی» مشترک است بین معانی بسیاری که بعضی از بزرگان شما گفته‌اند، باز در این مقام و شان نزول حدیث، جز در معنای «اُولی به تصرف» را نتوان مراد داشت، زیرا: اگر «مولی» را به معنای «رب» (خدا) بگیریم مستلزم کفر است زیرا علی (علیه‌السّلام) خدا نبود.
و اگر آن را به معنای «عمو»، و «ابن» و «ابن الاخت»، و «مُعْتق» (آزاد کننده غلام) و «عبد» و «مالک»، و «منعمُ علیه» و «شریک» و «حلیف» بگیریم بی‌تردید کذب است زیرا حضرت علی (علیه‌السّلام) هیچ یک از اوصاف فوق را نداشت. یعنی امام علی (علیه‌السّلام) عمو، پسر، پسر خواهر، آزاده کننده غلام، مالک و... رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نبود.
معنای صاحب (همراه)، و جار (همسایه) و نزیل (میهمان) و قریب گرفتن از کلمه مولی نیز صحیح نیست، به خاطر سخافت و سبکی خصوصاً در آن اجتماع عظیم و در بین راه و گرما گرم روز و آن وضعیت سخت و مشکل؛ آیا خنده‌دار نیست که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) مرادش این باشد که هرکس من میهمان، همسایه، و نزدیک اویم، علی (علیه‌السّلام)، همسایه و میهمان و نزدیک اوست؟! !
و اگر بخواهیم «مولی» را به معنای مُنعِم بگیریم ملازمه‌ای وجود ندارد بین این که هر کسی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بر او انعام کرد، علی (علیه‌السّلام) نیز بر او انعام نماید.
اما مولی به معنای ناصر و محِبّ (دوستدار) نیز در این روایت بی‌معناست چه کلام رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را خبری بدانیم یا انشایی (امری) چرا که این سخن که «هر کس من دوستدار اویم از این پس علی دوستدار و یاور اوست خبری یا انشایی (امری) مسئله‌ای مجهول نبود و آن قدر اهمیت نداشت تا ابلاغ آن در شرائط سخت و دشوار بر پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) واجب گردد.
بنابر آن چه گفته شد از میان معانی متعددی که برای مولی بیان نموده‌اید معنایی که مناسب با حال و مقام و شان نزول و اهمیت مطلب باشد جز معنای «ولایت در تصرّف و حکومت» نمی‌تواند باشد. و این همان است که «تفتازانی» از علمای بزرگ اهل سنت بدان اقرار نموده ولی گفته روایت غدیر متواتر نیست. (خدایا به او انصاف مرحمت کن!)
همو گوید: مخفی نیست که ولایت بر مردم و تولّی و مالکیت برای تدبیر امور آنان و تصرف در امورشان همانند تصرف و ولایت نبی، همان امامت است.

۳.۲ - قرائن مقالیه

اما بعضی قرائن مقالیه:
الف. صدر حدیث چنان که از ۶۴ عالم حافظ از اهل سنت نقل شده چنین است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: «الست اولی بکم من انفسکم»؛ آیا من از جانتان بر شما اولی نیستم؟ که همگی گفتند: بلی یا رسول الله. حال قرینه سخن این جاست که حضرت جمله «فمن کنت مولاه فعلیّ مولاه» را بوسیله «فاء» تفریع بر آن اقرار (صدر) متفرع نمود. پس کلمه «مولی» به همان معنای «اَولی» در صدر است.
ب. این که حضرت بر اکمال دین در زمانی که جمعیت هنوز متفرق نشده بود و جبرئیل امین آیه شریفه «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا؛امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آئین (جاودان) شما پذیرفتم» را بر آن حضرت نازل کرد تکبیر گفت. حال سخن این جاست که آن چیز چه معنایی بود که دین بدان به کمال رسیده و نعمت تمام می‌شود و پروردگار در عرض رسالت بدان راضی می‌گردد، جز امامتی که به برکت آن اتمام رسالت و کمال نشر آن استحکام پایه‌های آن محقق می‌گردد.
ج. پیامبر خدا مرگ و رحل اقامت خود را در آینده به مردم ابلاغ نمود و جز این نیست که خلاء ‌هائل وجود مبارک آن حضرت تنها با نصب امیر مؤمنان علی بن ابیطالب (علیه‌السّلام) در مقام ولایت می‌توانست پر شود.


دانشمند سنی: آفرین ‌ای استاد بزرگ. اما خداوند خود می‌داند که سؤالی هست که لحظه‌ای مرا آرام نمی‌کند.
مؤلف: سؤالت را بپرس.
دانشمند سنی: اگر حدیث غدیر در مقام نصب علی (علیه‌السّلام) بر خلافت و جانشینی و ولایت بعد از پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) دلالت داشت پس چرا صحابه آن را به عنوان محور و مقیاس بعد از نبی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نگرفتند، و صحیح نخواهد بود که صحابه و جمهور امت اجتماع نمایند بر رد کردن آن چه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در آن اجتماع عظیم ابلاغ نمود.
مؤلف: هر کس به تاریخ صحابه رجوع نماید امثال تخلفات صحابه بعد از اوامر پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را فراوان خواهد یافت که اکثراً سیاسی بوده‌اند
[۸] ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه.
و ترک عمل به حدیث غدیر و اعراض از آن نیز از همین قبیل است و مانند سایر تخلفات صحابه چون تخلف از همراهی با «اسامه» در سریّه‌ای که به نام او معروف است و نیز اعتراض گروهی از صحابه به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در مورد صلح حدیبیه و غیره که مرحوم «سید شرف الدین موسوی» صاحب «المراجعات» حدود هفتاد و‌اندی از تخلفات صحابه را در کتاب دیگرش «النصّ و الاجتهاد» ذکر نموده است.
اشکال اهل سنت آن است که بر عمل صحابه لباس عصمت پوشاندند، گو این که هرگز به‌اندازه سر سوزنی از کتاب و سنت تخلف ننموده‌اند فلذا بر آنان قول به مخالفت با نص نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و تنصیص امام علی (علیه‌السّلام) گران آمد.
سخن که به این جا رسید دانشمند سنی عرق شرم از پیشانی خود پاک کرد و آن گاه نگاهی به ساعت خود ‌انداخت و گفت: استاد! بسیار محظوظ شدیم انشاء الله اگر عمری باقی ماند بحث را در فرصتی دیگر پی می‌گیریم و آن گاه آرام برخاست و رفت.


۱. مائده/سوره۵، آیه۶۷.    
۲. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۵، ص۵۸.    
۳. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۷، ص۱۹۶.    
۴. مائده/سوره۵، آیه۳.    
۵. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۷، ص۱۹۵.    
۶. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۷، ص۱۹۵.    
۷. مائده/سوره۵، آیه۳.    
۸. ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه.



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «مناظره درباره دلالت حدیث غدیر»، تاریخ بازیابی ۹۵/۷/۲۹.    






جعبه ابزار