• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

منازل‌ السائرین‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




نام کامل کتاب، منازل السائرین الی الحق ؛ تالیف شیخ عارف خواجه عبدالله انصاری و به زبان عربی است. منازل السائرین شرح منازلی است که سالک در طی طریق به سوی حق تعالی می‌پیماید.



مؤلف در مقدمه کتاب می‌فرماید: برخی از مریدان که علاقه داشتند بر «منازل السائرین الی الحق» آگاه شوند، از من درخواست نمودند چنین کتابی را برایشان تالیف نمایم.
[۱] منازل السائرین، خواجه عبدالله انصاری، ص۲۶.
آقای سرژبورکوی محقق فرانسوی در کتاب سرگذشت پیر هرات می‌گوید: «سالها مریدان از وی تحریر مختصری را درباره طی منازل طریقت خواسته بودند یعنی چنان کتابی که مجمل بوده و در آن ملفوظات و حکایات دیگران ذکر نشده باشد و متن آن کافی و دقیق باشد، و دارای ابواب و فصول منظم باشد تا به خاطر سپردن آن آسان گردد و تا آن وقت هیچ کتابی در تصوف این صفات را نداشت. شیخ الاسلام خواجه عبدالله انصاری تا آن زمان زاری مریدان را می‌شنید ولی گوش به آن نمی‌داد، و تدریس شفاهی و اندرزهای شخصی را درباره طی منازل طریقت و احوال سالک ترجیح می‌داد. اگر این حالت ادامه می‌یافت، امروز درباره تدریس عرفان خواجه دیگر چیزی نبود. اما در این زمان شیخ الاسلام احساس کرد که وقت تالیف چنان کتاب فرا رسیده و دیگر او را روزگار تدریس شفاهی نخواهد ماند. همان بود که به خواهش مریدان ترتیب اثر داد و شاهکار او یعنی کتاب «منازل السائرین» به میان آمد، و آن شرح منازلی است که سالک در طی طریق به سوی حق تعالی می‌پیماید. تاریخ املا گفتن «منازل السائرین» آشکار نیست ولی از روی نام‌ها و اسنادی که در نسخه‌های خطی ذکر شده معلوم می‌شود که «منازل السائرین» بعد از سال ۴۴۸ ق (سال تالیف صد میدان) و پیش از سال ۴۷۵ ق (سالی که عبد الرزاق کاشانی شارح «منازل السائرین» نسخه خطی آن را دیده املا گفته شده است».
[۲] سرگذشت پیر هرات، سرژبورکوی، ص۱۸۹.



زبان کتاب عربی فصیح است که بطور نثر مسجع تدوین شده است. و یکی از شاهکارهای نثر مسجع عربی به شمار می‌آید. منصور الدین خواجه نصیری در مقدمه کتاب مناجات‌های خواجه عبدالله انصاری می‌گوید: «مناجات‌های خواجه عبدالله که اینک بنظر می‌رسد نثر مسجع است که دارای سوز و حال مخصوص است و شاید بتوان گفت که به معجزه می‌ماند و کسی مثل آن نتواند گفت و شیخ شیراز سعدی علیه الرحمة نثر مسجع توام با شعر را از خواجه عبدالله تقلید و آنرا تکمیل نموده است.
[۳] مناجات‌های خواجه عبدالله، خواجه نصیری، ص۲۱.
کتاب «منازل السائرین» و «مناجات خواجه عبدالله انصاری» از نظر نثر مسجع بسیار با هم شباهت دارند، تنها فرقی که دارند زبان آنهاست که «منازل» عربی و «مناجات» فارسی است، و دیگر این که «مناجات» توام با شعر است ولی «منازل» شعر ندارد مگر سه بیت که در توحید صوفیه سروده است و خاتمه کتاب «منازل السائرین» است.


آقا بزرگ تهرانی (قده) در الذریعة می‌فرماید: «منازل السائرین، تالیف شیخ عارف خواجه عبدالله انصاری است که در گازرگاه هرات مدفون است».کتاب منازل السائرین از مهم‌ترین و گران سنگ‌ترین آثاری است که در اخلاق عملی تالیف شده است، به همین خاطر از متون درسی حوزه‌های عرفان و تصوف اسلامی می‌باشد، و با تحقیق در آثار منتشره در این زمینه در می‌یابیم که کمتر کسی به خود جرات نقد و مخالفت با آن را داده است و همگان با دیده قبول به آن نگریسته‌اند. چنانکه محقق شهیر محمد بن حمزه معروف به ابن فناری در کتاب « مصباح الانس » خلاصه‌ای محققانه از منازل السائرین را مورد تحقیق قرار داده است.
[۵] مصباح الانس، ابن فناری، ص۵۷-۷۳.
همچنین عارف نامدار شیعی سید حیدر آملی در کتاب ارزشمند « جامع الاسرار و منبع الانوار »، تمام متن آخرین منزل منازل السائرین را یعنی باب توحید ، به همراه شرح آن از عبد الرزاق کاشانی و عفیف الدین تلمسانی ، نقل به عبارت کرده است.
[۶] جامع الاسرار، سید حیدر آملی، ص۳۲۶-۳۴۲.




موضوع کتاب «منازل السائرین» بیان مقامات و منازل سیر و سلوک در تصوف است، فلذا سه مطلب مهم به عنوان موضوع کتاب مطرح است، که عبارتند از:
۱. تصوف
۲. سیر و سلوک
۳. منازل.

۴.۱ - تصوف

ابو القاسم قشیری در رساله قشیریه عنوان باب چهل و دوم را در تصوف قرار داده است و می‌گوید: صفا ستوده است به همه زبان‌ها و ضد او کدورت است و آن نکوهیده است. در خبر است که روزی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بیرون آمد گونه مبارک او بگشته بود، گفت صفاوت دنیا بشد و تیرگی بماند، امروز مرگ ، مؤمن را هدیه است. و این نام غلبه گرفتست برین طایفه، گویند فلان صوفی است و گروهی را متصوفه خوانند و هر که تکلف کند تا بدین رسد او را متصوف گویند و این اسمی نیست که اندر زبان تازی او را باز توان یافت یا آن را اشتقاقی است و ظاهرترین آن است که لقبی است چون لقب‌های دیگر. اما آن که گوید این از صوف است و تصوف صوف ( پشم ) پوشیدن است، چنان که تقمص پیراهن پوشیدن، این روی (وجهی) بود و لیکن این قوم به صوف پوشیدن اختصاص ندارند. و اگر کسی گوید ایشان منسوب‌اند با صفه مسجد رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم ، نسبت با صفه بر وزن صوفی نیاید. و اگر کسی گوید: این از صفا گرفته‌اند، نسبت با صفا، دور افتد بر مقتضی لغت، و این طایفه مشهورتر از آنند که در تعین ایشان به قیاس لفظی حاجت آید یا استحقاقی از اشتقاقی. جنید را پرسیدند از تصوف، گفت: آنست که مرده گرداند ترا از تو و به خود زنده گرداند. حسین منصور را پرسیدند از تصوف، گفت: ذات او وحدانی است نه کس او را فرا پذیرد و نه او کس را. معروف کرخی گوید: تصوف فرا گرفتن کارهاست به حقیقت و نومید بودن از آنچه اندر دست مردمان است. خراز را پرسیدند از تصوف، گفت: قومی باشند که ایشان را به عطا گستاخ گردانند پس به منع نیست گردانند، پس آنگه ایشان از سر خود ندا کنند که بر ما بگریید. ابو علی رودباری گوید: تصوف آن است که آستانه دوست بالین کند و هر چند که برانند نرود. شبلی گوید: تصوف نشستن است با خدای عزّوجلّ و ترا هیچ اندوه نه.
[۷] ترجمه رساله قشیریه، ابو القاسم قشیری، ص۴۶۷.


۴.۲ - سیر و سلوک

این دو واژه گرچه با هم جمعند ولی از هم جدا هستند، سیر رابطه نهانی سالک با حق تعالی است، و سلوک رفتار ظاهری سالک با خلق است. عزیز الدین نسفی در « کتاب انسان کامل » می‌گوید: «بدان که سلوک عبارت از سیر است، و سیر الی الله باشد، و سیر فی الله باشد. سیر الی الله نهایت دارد، اما سیر فی الله نهایت ندارد، و سیر الی الله عبارت از آن است که سالک چندان سیر کند که از هستی خود نیست شود و به هستی خدا هست شود، و به خدا زنده و دانا و بینا و شنوا و گویا گردد. اگر چه سالک هرگز هیچ هستی نداشت، اما می‌پنداشت که مگر دارد آن پندار برخیزد و به یقین بداند که هستی خدا راست و بس. چون دانست و دید که هستی خدا راست، سیر الی الله تمام شد، اکنون ابتداء سیر فی الله است. سیر فی الله عبارت از آن است که سالک چون به هستی خدا هست شد، و به خدا زنده و دانا و بینا و گویا و شنوا گشت، چندان دیگر سیر کند که اشیاء را کما هی به تفصیل و تحقیق بداند و ببیند، چنان که هیچ چیزی در ملک و ملکوت و جبروت بر وی پوشیده نماند.»
[۸] الانسان الکامل، عزیز الدین نسفی، ص۱۲.
ایشان در عبارت بالا تعریف و تقسیم « سیر » را بیان کردند، و در جای دیگر از همین کتاب پیرامون « سلوک » می‌گویند: «سلوک در لغت عرب عبارت از رفتن است علی الاطلاق، یعنی رونده شاید که در عالم ظاهر سفر کند، و شاید که در عالم باطن سیر کند. و به نزدیک اهل تصوف، سلوک عبارت از رفتن مخصوص است، و آن سیر الی الله و سیر فی الله است.»
[۹] الانسان الکامل، عزیز الدین نسفی، ص۸۴.
دکتر محسن جهانگیری در کتاب محیی الدین ابن عربی چهره برجسته عرفان اسلامی در این زمینه می‌گوید: «سیر در نظر ابن عربی نوعی انتقال است انتقال از منزل عبادتی به منزل عبادتی دیگر، از عمل مشروعی به عمل مشروع دیگر، از مقامی به مقام دیگر، از اسمی به اسمی دیگر، از تجلیی به تجلیی دیگر و از نفس به نفس دیگر. بنابراین سالک کسی است که در این منازل و اعمال و مقامات و اسماء و تجلیات و انفاس در حال انتقال است.»
[۱۰] محیی الدین ابن عربی چهره برجسته عرفان اسلامی، دکتر محسن جهانگیری، ص۶۰۹.


۴.۳ - منازل

منازل و مقامات و مراحل مترادف می‌باشند، که با حالات و احوال فرق دارند، و در تعریف و تعداد آنها اختلاف بسیار است، که به ذکر یکی از آنها اکتفا می‌شود. عز الدین محمود کاشانی در کتاب « مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة » می‌گوید: «مراد از حال نزدیک صوفیان واردی است غیبی که از عالم علوی گاه گاه به دل سالک فرود آید، و در آمد شد بود تا آنگاه که او را به کمند جذبه الهی از مقام ادنی به اعلی کشد. برهان طریقت جنید رحمة‌الله‌علیه گفته است: الحال نازلة تنزل بالقلب و لا تدوم. و مراد از مقام، مرتبه‌ای است از مراتب سلوک که در تحت قدم سالک آید و محل استقامت او گردد و زوال نپذیرد. پس حال که نسبت به فوق دارد در تحت تصرف سالک نیاید، بلکه وجود سالک محل تصرف او بود، و مقام که نسبت به تحت دارد محل تصرف سالک بود. از این جهت صوفیان گفته‌اند: الاحوال مواهب و المقامات مکاسب. با آنکه هیچ مقام از مداخلت حالی خالی نبود و هیچ حال از مقارنت مقامی جدا نه، و منشا اختلاف اقوال مشایخ در احوال و مقامات، از اینجا است که یک چیز را بعضی حال خوانند و بعضی مقام، چه جمله مقامات در بدایت احوال باشند و در نهایت مقام شوند. پس جمله احوال محفوف بود به مکاسب و جمله ی مقامات محفوف به مواهب. و فرق آن است که در احوال مواهب ظاهر بود و مکاسب باطن. و در مقامات مکاسب ظاهر بود و مواهب باطن، و بعضی مشایخ خراسان گفته‌اند: الاحوال مواریث الاعمال. و از اینجا است قول علی بن ابی طالب علیه السلام: سلونی عن طرق السماوات فانی اعرف به من طرق الارض. یعنی طرق وصول به احوال که به جهت فوقیت نسبت به سماوات دارند از من پرسید.»
[۱۱] مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة، عز الدین محمود کاشانی، ص۱۲۵.
و نیز درباره تعداد منازل اختلاف نظر بسیار است، که به برخی از آنها اشاره می‌شود. برخی گویند: از تو تا خدا راه نیست، و منزل هم نیست، و اگر هست تویی خود را از میان بردار تا راه و منزل نماند. و به یقین بدان که هستی خدای را هست و بس. یک قدم بر نفس خود نه، دیگری بر کوی دوست هر چه بینی، دوست بین، با این و آنت کار نیست بعضی گویند: هفت شهر است. هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم پاره‌ای گویند: ده منزل است، چنانچه مرحوم حاج ملا هادی سبزواری در قسم اخلاق منظومه و شرح آن بیان کرده است. زمره‌ای گویند: چهل منزل است، کما این که از ابو سعید ابو الخیر منقول است. دسته‌ای گویند: صد منزل است، و این مختار جناب خواجه عبدالله انصاری در «منازل السائرین» است.گروهی گویند: هزار منزل است، و این قول را خواجه عبدالله در مقدمه «منازل السائرین» به ابو بکر کتانی نسبت می‌دهد.

۴.۳.۱ - منازل و مقامات از دیدگاه امام خمینی

امام‌ خمینی در آثار عرفانی و اخلاقی خود، به بررسی منازل و مقامات عرفانی پرداخته و باتوجه‌به متون دینی سعی در تبیین برخی از مقامات عرفانی داشته است و در برخی موارد آرا و نظریات پیشینیان را نقل کرده‌ است. ایشان با وجود عنایتی که به صد منزل خواجه عبدالله انصاری دارد، چندان مقید با آن نیست و گاهی خود تقسیم‌ها و مراتب دیگری ارائه می‌دهد می‌توان گفت امام‌ خمینی منازل و مقامات سالکان را به‌گونه‌ای ترتیب داده که از جهاتی متفاوت از طبقه‌بندی عرفای دیگر است، همچنین ایشان اخلاق و عرفان را درآمیخته و بسیاری از فضایل و رذایل اخلاقی را با رویکردی عرفان بررسی و تحلیل کرده‌ است و معتقد است طهارت سالک از رذایل اخلاق و مفاسد آن، مقدمه تطهیر قلب و قدم‌نهادن در مسیر محبت و سیر و سلوک است.
امام‌ خمینی نخستین منزل از منازل سلوک را یقظه می‌داند که بیدار شدن از خواب غفلت و هوشیار شدن از مستی عالم دنیاست اگرچه ایشان در مواضعی بر این نظر تاکید دارند که یقظه مقدمه سلوک است.
امام‌ خمینی در برخی آثار خود همسو با مشهور عرفا به اقسام صدگانه مقامات اشاره کرده و برخی از آنها را شرح داده است، لکن ایشان باتوجه‌به لطایف هفت‌گانه انسانی که معروف به هفت شهر عشق و هفت اقلیم است به اقسام مقامات و منازل پرداخته است از سوی دیگر ایشان در مواردی باتوجه‌به مبانی معرفتی، مقامات را به چهار قسم تقسیم کرده‌ است:
۱- مقام علم: گام اول در وادی سلوک مقام علم است؛ یعنی سالک به روش علمی و فلسفی، حقایق را با عقل، دانش حصولی و برهانی می‌فهمد
۲- مقام ایمان: دومین مرتبه، مرتبه‌ای که سالک باید در آن گام نهد مقام ایمان است، امام‌ خمینی معتقد است ایمان همان علم صحیح عقلی و مطابق با واقع است، پس سالک باید با اشتغال به ریاضت‌های قلبی حقایق را به قلب برساند و متحد گرداند
۳- مقام طمانینه که همان سکون نفس و آرامش قلبی است
۴- مقام مشاهده: یعنی سالک باید توجه قلب خود را از عالم کثرت و ظلمت به سوی حق متوجه سازد و از دیگران منصرف گرداند.
[۱۸] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۹، ص۴۵۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



این کتاب مشتمل است بر یک خطبه ، که در آن حمد و ثنای الهی است و درود و سلام بر حضرت رسول و خاندان او علیهم‌السّلام می‌فرستد و سپس به انگیزه تالیف کتاب می‌پردازد. کتاب دارای ده قسم است و هر قسمی شامل ده باب است و هر بابی سه مرحله دارد، که در مجموع این کتاب شامل ده قسم و صد باب و منزل و سیصد بیت و مرحله است.

۵.۱ - قسم بدایات

۱. باب یقظه : شامل تعریف یقظه و مراتب و متعلقات آن و اشاره به این که یقظه اولین منزل سالک الی الله است.
۲. باب توبه : شامل مقدمات توبه، شرایط و حقایق آن و لطایف و اسرار حقیقت توبه و مراحل آن و کمال آن.
۳. باب محاسبت : شامل تقدیم عزیمت بر توبت بر محاسبت و ارکان سه گانه عزیمت.
۴. باب انابت : شامل مراحل سه گانه بازگشت به سوی حق تعالی و بیان مقومات سه گانه هر یک از مراحل.
۵. باب تفکر : شامل تعریف تفکر و اقسام سه گانه آن و بیان هر یک از اقسام و شیوه آنها.
۶. باب تذکر: شامل تعریف تذکر و برتری آن بر تفکر و آن مبتنی بر سه چیز است و منافع آن.
۷. باب اعتصام: شامل تقسیم آن به اعتصام به حبل الله و اعتصام بالله و تعریف آن دو و بیان درجات سه گانه ی اعتصام.
۸. باب فرار: تعریف فرار و درجات سه گانه آن.
۹. باب ریاضت : شامل تعریف ریاضت و بیان درجات آن.
۱۰. باب سماع: شامل ثمره سماع و بیان متعلقات مراحل سه گانه ی آن.

۵.۲ - قسم ابواب

۱۱. باب حزن : شامل تعریف آن و مراحل آن و اشاره به این که مرحله سوم که مرتبه محقق است حزن ندارد بلکه تحزن دارد.
۱۲. باب خوف : شامل تعریف آن و درجات آن و اشاره به این که درجه سوم که مقام خاص الخاص است خوف ندارد بلکه هیبت دارد.
۱۳. باب اشفاق: شامل تعریف آن و بیان درجات سه گانه آن.
۱۴. باب خشوع : شامل تعریف آن و بیان مراحل سه گانه آن.
۱۵. باب اخبات : شامل تعریف آن و بیان مراحل آن.
۱۶. باب زهد : شامل تعریف آن و اقسام آن و درجات آن.
۱۷. باب ورع : شامل تعریف آن و اشاره به این که ورع آخرین مقام زهد عامه و اولین مقام زهد مرید است و بیان درجات آن.
۱۸. باب تبتل: شامل تعریف آن و بیان مراحل آن.
۱۹. باب رجاء : شامل تعریف آن و بیان مراحل آن و اشاره به این که رجاء کمترین منزل مرید است زیرا دارای معارضه و اعتراض و رعونت است.
۲۰. باب رغبت : شامل تعریف آن و بیان مراتب آن و برتری آن بر رجاء.

۵.۳ - قسم معاملات

۲۱. باب رعایت: شامل تعریف و بیان درجات آن و تبیین آنها.
۲۲. باب مراقبت : شامل تعریف و بیان درجات آن.
۲۳. باب حرمت : شامل تعریف و بیان درجات آن و تبیین درجات.
۲۴. باب اخلاص : شامل تعریف و بیان مراتب آن.
۲۵. باب تهذیب : شامل تعریف و بیان مدارج آن.
۲۶. باب استقامت : شامل تعریف و بیان مراحل آن.
۲۷. باب توکل : شامل تعریف آن و بیان درجات آن و اشاره به این که توکل دشوارترین منزل عامه و آسان‌ترین راه خاصه است.
۲۸. باب تفویض : شامل تعریف آن و بیان مراتب آن و مقایسه بین تفویض و توکل و بیان این که تفویض از توکل لطیف تر و وسیع تر است.
۲۹. باب ثقت: شامل مدارج آن و اشاره به این که ثقت مردمک چشم توکل و مرکز دایره تفویض و نهان خانه دل تسلیم است.
۳۰. باب تسلیم : شامل مراتب آن و اشاره به این که برترین درجه عامه است و در توکل و تفویض و ثقت و تسلیم نقصان است.

۵.۴ - قسم اخلاق

۳۱. باب صبر : شامل تعریف آن و بیان اقسام آن و تبیین اقسام از آیتی از قرآن ، و آن دشوارترین منزل عامه و وحشت انگیزترین منزل عاشق و ناگوارترین منزل موحد است.
۳۲. باب رضا : شامل تعریف آن و بیان مدارج آن و تبیین شرایط سه گانه درجه ی اول و دوم.
۳۳. باب شکر : شامل تعریف آن و بیان معانی سه گانه شکر و تبیین درجات آن.
۳۴. باب حیاء : شامل بیان مراتب آن.
۳۵. باب صدق : شامل تعریف و بیان مراحل آن.
۳۶. باب ایثار : شامل تعریف و بیان مدارج و شرایط آن.
۳۷. باب خلق : شامل تعریف آن به اجماع طایفه و شرایط و مراتب آن.
۳۸. باب تواضع : شامل تعریف و بیان مراحل آن.
۳۹. باب فتوت : بیان رمز و درجات آن.
۴۰. باب انبساط: شامل تعریف و بیان مدارج آن.

۵.۵ - قسم اصول

۴۱. باب قصد: شامل تعریف و بیان درجات آن.
۴۲. باب عزم : شامل تعریف و بیان مدارج آن.
۴۳. باب ارادت: شامل تعریف و بیان مراتب آن.
۴۴. باب ادب : شامل تعریف و بیان مراحل آن.
۴۵. باب یقین : شامل تعریف و بیان منازل آن که علم الیقین و حق الیقین و عین الیقین است و آن آخرین درجه ی عامه و اولین درجه ی خاصه است.
۴۶. باب انس : شامل تعریف و بیان درجات آن و مقام و الهین.
۴۷. باب ذکر : شامل تعریف و بیان اقسام آن که ذکر ظاهری و خفی و حقیقی است.
۴۸. باب فقر : شامل تعریف و بیان منازل آن.
۴۹. باب غنا : شامل تعریف و بیان مراتب آن و تبیین مراحل سه گانه ی مرتبه ی سوم.
۵۰. باب مراد: شامل بیان مدارج آن و اشاره به فرق میان مراد و مرید و برتری مقام مراد بر مقام مرید و مراد از آن.

۵.۶ - قسم اودیه

بخش وادی‌ها
۵۱. باب احسان : شامل تعریف و بیان درجات آن.
۵۲. باب علم : شامل تعریف و بیان اقسام آن که علم، جلی و خفی و لدنی است.
۵۳. باب حکمت : شامل تعریف و بیان منازل آن.
۵۴. باب بصیرت : شامل تعریف و بیان مراحل آن.
۵۵. باب فراست : شامل معنی و تعریف و بیان مراتب آن.
۵۶. باب تعظیم : شامل تعریف و بیان مدارج آن.
۵۷. باب الهام : شامل بیان درجات آن و اشاره به این که الهام برتر از فراست است و آن را غایتی است که اشاره بدان ممکن نیست.
۵۸. باب سکینت: شامل بیان اقسام و مدارج آن و این که آن فقط بر قلب نبی یا ولی تجلی می‌کند.
۵۹. باب طمانینت: شامل تعریف و بیان منازل آن و تبیین دو فرق میان طمانینت با سکینت.
۶۰. باب همت : شامل تعریف و بیان مراحل آن.

۵.۷ - قسم احوال

۶۱. باب محبت : شامل تعریف و بیان مراتب آن و اشاره به این که آن اول وادی فناء و آخر منزل عامه است و علامت طایفه و عنوان طریقت و جایگاه پیوستگی است.
۶۲. باب غیرت : شامل تعریف و بیان غیرت عابد، مرید و عارف.
۶۳. باب شوق : شامل تعریف و بیان مدارج آن و تبیین نقصان شوق در تصوف و عرفان که به همین خاطر در قرآن شوق استعمال نشده است.
۶۴. باب قلق: شامل تعریف و بیان مراتب آن.
۶۵. باب عطش: شامل عطش مرید، سالک و محب.
۶۶. باب وجد: شامل تعریف و بیان مراحل آن.
۶۷. باب دهشت: شامل تعریف آن و بیان دهشت مرید، سالک و محب.
۶۸. باب هیمان: شامل تعریف و بیان منازل آن و دوام آن از دهشت.
۶۹. باب برق: شامل تعریف و بیان درجات آن و فرق برق با وجد.
۷۰. باب ذوق: شامل بیان مدارج آن و برتری ذوق بر وجد و برق.

۵.۸ - قسم ولایات

۷۱. باب لحظ (ملاحظه): شامل تعریف آن در این باب و بیان درجات آن.
۷۲. باب وقت : شامل تعریف و بیان معانی و مدارج آن.
۷۳. باب صفا : شامل تعریف آن و بیان صفاء علم، حال و اتصال.
۷۴. باب سرور : شامل تعریف آن و بیان سرور ذوق، شهود و سماع اجابت و تبیین برتری آن بر فرح و این که فرح مربوط به دنیا و سرور به آخرت است.
۷۵. باب سر : شامل بیان طبقات و درجات آن.
۷۶. باب نفس (دم): شامل وجه تسمیه و بیان مراتب آن.
۷۷. باب غربت: شامل تعریف آن و بیان غربت وطن، حال و همت.
۷۸. باب غرق: شامل تعریف و بیان مراحل آن.
۷۹. باب غیبت : شامل تعریف آن و بیان غیبت مرید، سالک و عارف.
۸۰. باب تمکن: شامل بیان تمکن مرید، سالک و عارف و برتری بر طمانینت.

۵.۹ - قسم حقایق

۸۱. باب مکاشفت: شامل تعریف آن و بیان مکاشفت علمی، حالی و عیانی.
۸۲. باب مشاهدت: شامل تعریف آن و بیان مشاهدت معرفت، معاینت و جمع.
۸۳. باب معاینت: شامل بیان معاینت بصری، قلبی و روحی.
۸۴. باب حیات : شامل بیان حیات علم، وحدت و وجود .
۸۵. باب قبض: شامل تعریف و بیان فرق سه گانه ی آن.
۸۶. باب بسط: شامل تعریف و بیان معانی و طوایف آن.
۸۷. باب سکر: شامل تعریف و بیان علائم آن.
۸۸. باب صحو: شامل مقایسه صحو و سکر و برتری این بر آن.
۸۹. باب اتصال: شامل بیان اتصال اعتصام و شهود و وجود.
۹۰. باب انفصال: شامل بیان درجات آن.

۵.۱۰ - قسم نهایات

۹۱. باب معرفت : شامل تعریف آن و بیان معرفت صفات، ذات و استغراق در معرفت و تبیین ارکان سه گانه ی هر یک از مراتب.
۹۲. باب فنا: شامل تعریف آن و بیان فناء از معرفت، شهود و فنا.
۹۳. باب بقا: شامل تعریف آن و بیان بقاء معلوم، مشهود و حق.
۹۴. باب تحقیق: شامل تعریف آن و بیان تحقیق از حق، به حق و در حق.
۹۵. باب تلبیس: شامل تعریف آن و بیان تلبیس اهل تفرقه و اهل غیرت و اهل تمکن.
۹۶. باب وجود: شامل تعریف آن و بیان وجود علم لدنی، حقانی و الهی.
۹۷. باب تجرید : شامل تعریف و بیان منازل آن.
۹۸. باب تفرید: شامل تعریف آن و بیان تفرید بسوی حق، به حق و از حق.
۹۹. باب جمع: شامل تعریف آن و بیان جمع علم، وجود و عین.
۱۰۰. باب توحید : شامل تعریف آن و بیان توحید عامه، خاصه و خاصة الخاصة.


استاد سرژبورکوی می‌گوید: «درک افکار خواجه عبدالله انصاری کار دشواری است. این مطلب محض آرزوی موجودیت چندین شرح که درباره ی کتاب «منازل السائرین» که توسط اهل تصوف دارای تمایلات مختلف، نگاشته شده است، واضح می‌گردد. منازل السائرین یگانه اثر جامع است که خواجه در ارشاد طریقت نوشته است، چه طرفداران وحدت الشهود و چه طرفداران وحدت الوجود هر کدام، خویشتن را مفسر واثق طریقت خواجه عبدالله انصاری به شمار می‌آورند و هر کدام او را مرشد خویش می‌گویند. خواجه عبدالله انصاری مدرس نظری نبود، در امور تصوف و خداشناسی از عقل و تعقل ادبی بسیار حذر می‌کرد، در مناظره استاد نص را معتبرتر از جدال می‌شمرد. در تصوف و سلوک اشارات را بر عبارات ترجیح می‌داد.»
[۱۹] سرگذشت پیر هرات، سرژبورکوی، ص۱۵.
[۲۰] سرگذشت پیر هرات، سرژبورکوی، ص۱۶.
و در جای دیگر همین کتاب می‌گوید: «این کتاب «منازل السائرین» که به زبان عربی می‌باشد و بر جریانات مختلف تصوف ما بعد جهان اسلام تاثیر عظیم آورد. در منازل السائرین که به زبان عربی است اکثر آنچه را در صد میدان به زبان دری است باز می‌یابیم.اما با مقایسه صد میدان با منازل السائرین روشن می‌شود که از زمان تالیف اولی (صد میدان) تا زمان تالیف دومی (منازل السائرین) احوال روحانی و طرز ارشاد و کلام شیخ الاسلام پختگی و کمال بیشتر یافت. در صد میدان، محبت میدان آخر است ولی در منازل السائرین محبت منزل شصت و یکم و آغاز قسم احوال است و آخرین منزل توحید است، که سر منزل راه سالک می‌باشد.»
[۲۱] سرگذشت پیر هرات، سرژبورکوی، ص۱۸۹.



مهم‌ترین ترجمه کتاب از دکتر روان فرهادی است که به زبان فارسی دری است. و اما شرح‌های «منازل السائرین»، دکتر روان فرهادی در مقدمه «منازل السائرین»می‌گوید: «استاد سرژبورکوبی در مقاله عمده‌ای که در نتیجه سالیان متمادی تحقیق درباره ساختمان «منازل السائرین» به زبان فرانسوی نگاشته است، فهرست شرح‌های عمده «منازل السائرین» را که مورد مطالعه او بوده می‌آورد و آن عمده‌ترین شرح‌ها به زبان عربی و یکی هم بزبان دری می‌باشند.»
۱. عبد المعطی لخمی اسکندری ، آغاز قرن هفتم، چاپ قاهره، به کوشش استاد سرژبورکوی ۱۹۵۴ میلادی.
۲. عفیف الدین تلمسانی ، قرن هفتم، از پیروان ابن عربی و وحدت الوجودی است، نسخه خطی استانبول .
۳. عبد الرزاق کاشانی ، آغاز قرن هشتم، وی نیز میل به وحدت وجود دارد، چاپ سنگی تهران، ۱۳۱۵.
۴. شمس الدین تستری ، آغاز قرن هشتم، بر شرح تلمسانی خورده گیری می‌کند، نسخه خطی استانبول.
۵. محمد درگزینی ، آغاز قرن هشتم، در شرح خویش مطالب عبد المعطی اسکندری را در نظر داشته است، نسخه خطی انجمن آسیایی بنگال کلکته .
۶. ابن القیم الجوزیة ، آغاز قرن هشتم، نام این شرح « مدارج السالکین » و با نگرش وحدت الوجود مخالف است، چاپ قاهره ، ۱۹۱۵ میلادی.
۷. شرح محمود فرکاوی (پرگاوی)، اخیر قرن هشتم، فرکاوی اکثر شرح اسکندری را خلاصه می‌کند، چاپ قاهره، ۱۹۵۳ میلادی.
۸. جمال الدین یوسف الفارسی ، قرن نهم، نسخه خطی ایاصوفیه استانبول ، و اصرار کرده است که «منازل السائرین» را در هزار مقام ابو بکر کتانی منطبق نماید.
۹. زین الدین ابو بکر خافی هروی ، متوفی شوال ۸۳۸، نسخه استانبول.
۱۰. شمس الدین تبادکانی ، اخیر قرن نهم، به زبان دری، نسخه خطی کمبریج .
۱۱. عبد الروف مناوی ، اخیر قرن نهم، نسخه خطی استانبول.
۱۲. محمود المنوفی ، معاصر، نگارنده معاصر و از شاذلیه است، چاپ قاهره، مقدمه «منازل السائرین».


اسم کتاب «منازل السائرین»، تالیف العارف الکامل عبدالله الانصاری، اعداد و تقدیم علی الشیروانی، المطبعة قدس، قم ، التاریخ الاولی ۱۴۱۷ ق، الکمیة ۳۰۰۰، الناشر مؤسسة دار العلم، الصف و الاخراج مؤسسة السجاد.


۱. ترجمه رساله قشیریه، با تصحیحات و استدراکات بدیع الزمان فروزانفر، چاپ چهارم ۱۳۷۴، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران.
۲. جامع الاسرار و منبع الانوار، به انضمام رساله ی نقد النقود فی معرفة الوجود، شیخ سید حیدر آملی، با تصحیحات و دو مقدمه ی هنری کربن و عثمان اسماعیل یحیی، مترجم مقدمه‌ها سید جواد طباطبایی، چاپ دوم ۱۳۶۸، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی و انجمن ایران شناسی فرانسه.
۳. الذریعة الی تصانیف الشیعة، العلامة الشیخ آقا بزرگ الطهرانی، الجزء الثانی و العشرون، الطبعة الثانیة، بیروت، دار الاضواء.
۴. سرگذشت پیر هرات خواجه عبدالله انصاری، اثر سرژبورکوی، ترجمه ی دکتر روان فرهادی، انتشارات مولی، ۱۳۶۰.
۵. شرح بر مقامات اربعین، دکتر سید محمد دامادی، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۵.
۶. شرح منظومه، حاج ملا هادی سبزواری.


۱. منازل السائرین، خواجه عبدالله انصاری، ص۲۶.
۲. سرگذشت پیر هرات، سرژبورکوی، ص۱۸۹.
۳. مناجات‌های خواجه عبدالله، خواجه نصیری، ص۲۱.
۴. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج۲۲، ص۲۴۷.    
۵. مصباح الانس، ابن فناری، ص۵۷-۷۳.
۶. جامع الاسرار، سید حیدر آملی، ص۳۲۶-۳۴۲.
۷. ترجمه رساله قشیریه، ابو القاسم قشیری، ص۴۶۷.
۸. الانسان الکامل، عزیز الدین نسفی، ص۱۲.
۹. الانسان الکامل، عزیز الدین نسفی، ص۸۴.
۱۰. محیی الدین ابن عربی چهره برجسته عرفان اسلامی، دکتر محسن جهانگیری، ص۶۰۹.
۱۱. مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة، عز الدین محمود کاشانی، ص۱۲۵.
۱۲. خمینی، روح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۶۱-۱۶۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.    
۱۳. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۱۰-۱۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۴. خمینی، روح‌الله، سرّ الصلاة، ص۳-۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۵. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۵۷-۵۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۶. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۹۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۷. خمینی، روح‌الله، سرّ الصلاة، ص۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۸. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۹، ص۴۵۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۱۹. سرگذشت پیر هرات، سرژبورکوی، ص۱۵.
۲۰. سرگذشت پیر هرات، سرژبورکوی، ص۱۶.
۲۱. سرگذشت پیر هرات، سرژبورکوی، ص۱۸۹.



• نرم افزار نور الجنان‌، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
دانشنامه امام خمینی    ، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    ، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار