محمد یزدی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آیتالله محمد یزدی (۱۳۱۰-۱۳۹۹ ه.ش)، از علمای مبارز و انقلابی دوران ستمشاهی و از سیاستمداران
جمهوری اسلامی ایران بوده و فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی فراوانی قبل و بعد از انقلاب داشته است. وی در
اصفهان و
قم تحصیل نمود و از شاگردان
امام خمینی بود. آیتالله یزدی در کنار
تحصیل و
تدریس، به تحقیق و پژوهش و نویسندگی در موضوعات فقهی، اصولی، قرآنی، تاریخی و اعتقادی میپرداخت و آثار فراوانی از خود بهجا گذارده است.
آیتالله یزدی، نقش مهمی در شکلگیری، تداوم و پیروزی انقلاب
اسلامی، بهویژه در
شهر قم داشته است. او همراه با دیگر عالمان و فقیهان، در زمان
حکومت ستمشاهی پهلوی، با تاثر از مبانی سیاسی امام خمینی و پیروی از وی، بر علیه برنامههای غیردینی ستمشاهی، با قلم و بیان به افشاگری پرداخت و به رسالت الهی خود در راستای رفع
ظلم، استقرار
حکومت اسلامی و تحقق عدالت دینی در
جامعه، به خوبی عمل نمود.
ایشان بعد از
پیروزی انقلاب اسلامی، یار
ولایت فقیه بود و در این راستا، مسئولیتهای فراوانی را از طرف امام خمینی پذیرا شد و بعد از رحلت امام نیز مناصب متعددی را به فرمان مقام معظم رهبری،
حضرت آیتالله خامنهای برعهده گرفت، از جمله مناصب مهم ایشان ریاست قوه قضائیه، ریاست
مجلس خبرگان، عضو فقهای
شورای نگهبان، دبیر
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و ... است.
آیتالله محمد یزدی، سرانجام پس از عمری تلاش و مجاهدت علمی و سیاسی، در تاریخ ۱۹ آذر ماه سال ۱۳۹۹ شمسی، در سن ۸۹ سالگی دار فانی را وداع گفت و در شهر قم و در
حرم حضرت معصومه (
سلاماللهعلیها) به خاک سپرده شد.
شیخ محمد یزدی در سال ۱۳۱۰ش. در محله پایین دروازه شهر
اصفهان چشم به
جهان گشود. از همان اوان کودکی تحت تربیت مادری (وی دختر استاد عبدالکریم از خاندان معروف دواتگر اصفهان بود. استاد عبدالکریم از هنرمندان به نام اصفهان در امر فلزکاری و قلم زنی بود که آثار تزیینی وی تا چندین سال قبل در برخی از رواقهای حرم مطهر
امام هشتم در قالب جامها و دیگر وسایل تزیینی موجود بود).
عفیف و
باتقوا و پدری عالم و پارسا قرار گرفت تا با شکلگیری شخصیت وی، زندگیاش در راه
رضای الهی و کسب معارف و تعالیم الهی قرار گیرد. وی خواندن و نوشتن را در مکتبخانه، نزد معلمان آن شهر و تحت نظارت پدر عالمش آموخت.
رابطه عاطفی و در عینحال معقول پدر و نیز عمویش (شیخ محمد یزدی)، چهره زیبایی از
روحانیت در ذهن وی تصویر کرده بود. این ارتباط موجب شد که او تحصیل در
حوزه علمیه را با عشق و علاقه آغاز کند. وی در دوازده سالگی رسما بهعنوان طلبه
علوم دینی به
حوزه علمیه اصفهان وارد شد. وی خود در مورد نقش پدر و مادر در تعیین مسیر زندگی، بهویژه انتخاب مسیر
کسب علم و معارف الهی، چنین میگوید:
«پدر و عموی ما، همواره سفارش میکردند که سعی کنید نگذارید رشته علم و آخوندی در خانواده شما قطع شود. بنده هم بههمین هدف علاقهمند بودهام و دوست داشتهام اولادم، همه در این مسیر باشند. تشخیص من این بوده که از
راه اجبار و الزام، نمیتوان به نتیجه رسید و بهتر است پدر با فرزندش رفاقت داشته باشد و بدون تکلیف کردن، آنها را در مسیر صحیح قرار دهد. خوشبختانه این شیوه، نتیجه بخش بوده و در حال حاضر، دو تن از فرزندان من در سلک روحانیت هستند».
شیخ محمد یزدی درسهای مقدماتی و قسمتی از سطح را در مدرسههای کاسهگران، ملاعبدالله،
جده بزرگ و
مدرسه صدر، نزد استادان آن شهر با جدیت و علاقه فراوان فراگرفت و در مدت چند سال با
ادبیات عرب،
منطق،
فقه،
اصول،
فلسفه و
کلام آشنایی خوبی پیدا کرد.
آیتالله بروجردی بر اساس درخواست و تمهیداتی که عالمان قم فراهم کرده بودند، در
سال ۱۳۲۳ش. رسما در
قم اقامت گزید. حضور آن مرجع بزرگ در قم، موجب رونق حوزه و روند رو به رشد آن شد و ذهن مشتاقان و شیفتگان علوم و معارف
اهلبیت (علیهمالسّلام) را متوجه
حوزه علمیه قم کرد. از اینرو، آنان از اقصی نقاط ایران برای کسب علوم دینی، راهی آن مکان مقدس شدند. شیخ محمد یزدی نیز، بعد از مشورت با استادان خود در اصفهان، مشتاقانه به منظور تکمیل تحصیلات و کسب مدارج عالی
علوم اسلامی در سال ۱۳۲۶ش. در سن ۱۶ سالگی به قم
هجرت کرد و نزد عالمان و دانشمندان علوم
اسلامی به تحصیل پرداخت و با علاقه و پشتکار فراوان، به درجه
اجتهاد نایل آمد.
آیتالله یزدی علاوه بر علاقه به تحصیل، انگیزه کافی، پشتکار و جدیت در تحصیل، چند عامل دیگر را در راه کسب موفقیت خویش مؤثر میداند که عبارتند از:
وی علاوه بر توانایی علمی استادان و برخورداری از بیان ساده و شیوا، دارا بودن فضایل و سجایای اخلاقی را در آنان شرط میدانست تا بتواند از آنان بهره کافی ببرد و به موفقیت برسد. از اینرو، در انتخاب استاد، دقت بسیار میکرد و هرجا احساس میکرد که از استادی بهره کافی نمیبرد، در درس استاد دیگر حاضر میشد. وی در پاسخ دوستان نسبت به تغییر استاد همواره میگفت:
«آنچه برای من مهم است، این است که شاگرد باید از اتلاف وقت پرهیز کند و هر لحظه احساس کرد که بهره مطلوب را از یک درس نمیبرد، آن را تعطیل کند و به استاد دیگری رو آورد».
آیتالله یزدی در مورد ترک
درس خارج آیتالله محقق داماد میگوید:
«در آن سنوات، مرحوم محقق داماد هم، از اساتید معروف قم بودند و اقبال طلاب به ایشان زیاد بود بنده هم مصمم شدم در درس ایشان شرکت کنم ولی پس از دو الی سه جلسه، دیگر حضور نیافتم. دوستان به من گفتند: چرا به درس ایشان نمیآیی؟ گفتم: درس ایشان مورد پسند من نیست ایشان خیلی سنگین صحبت میکنند و من نمیتوانم استفاده کنم. با این وصف، یکی از علمای بزرگ که هنوز هم در قید
حیات هستند و در یکی از شهرهای بزرگ تشریف دارند، اصرار داشتند که بنده در کلاس مرحوم آقای داماد شرکت کنم بنده هم نهایتا عرض کردم که روحیه تقلیدپذیری من زیاد است. من پای درس هر که مینشینم، تمام خصائص اخلاقی و حالات او را جذب میکنم و مشابه آن عمل میکنم. روی این اساس، از آنجا که شیوه برخورد آقای داماد را با مخالفینش (در مسائل علمی) نمیپسندم، ترس آن را دارم که من هم دچار این حالت شوم لذا اجازه بدهید که من نکات علمی موجود در دروس ایشان را از طریق شاگردانش، همچون شما دریافت کنم».
آیتالله محمد یزدی در مورد نقش نظم در موفقیت علمی خود میگوید:
«در آن ایام، حوزه علمیه قم به دلیل تازه تاسیس بودن، از
نظم و انضباط قابل توجهی برخوردار بود. به یاد دارم اکثر قریب به اتفاق طلبهها، قبل از
اذان صبح از خواب بیدار میشدند و اغلب هم برای انجام فریضه جماعت، به مسجد بالاسر میآمدند. در آنجا، چند
نماز جماعت خوانده میشد یکی از اولین نماز جماعتها، توسط مرحوم
آیتالله مرعشی نجفی خوانده شد ما قبل از نماز آقای نجفی، یک برنامه مباحثه داشتیم که تا اذان صبح به طول میانجامید بعد از نماز هم یک جلسه مباحثه با دوستان برقرار میشد و بعد از آن به حجره آمدیم و صبحانه میخوردیم. در خصوص کارهای حجره هم برنامههای جالبی برای تقسیم کار داشتیم و هرکس عهدهدار کاری بود».
اغلب درسهای حوزه، بلکه همه آنها، بهویژه درسهای خارج فقه و اصول، از راه گفتار استاد و شنیدن شاگردان صورت میگیرد و برای ثبت و قابل استفاده کردن این درسها، آنها را به نگارش در میآورند.
آیتالله محمد یزدی نیز با توجه به این امر، مطالب همه درسها را یادداشت میکرد. وی، یک دوره درس خارج اصول
امام راحل را که در مسجد سلماسی قم برگزار میشد، یادداشت کرد و نیز درسهای
آیتالله اراکی، شیخ عباسعلی شاهرودی و دیگران را نگاشت.
یکی دیگر از شیوههای تحصیلی آیتالله یزدی، علاوه بر مباحثه درسهای روزمره که معمولا در محدوده متن خاص یا یادداشتهای روزانه صورت میگیرد، مباحثه محتوایی بوده است و منظور از آن، بحث و گفت و گو در مورد موضوع از قبل تعیین شده است که لازمهاش، تحقیق و مطالعه کتابهای متعدد و مراجعه به منابع روایی و علمی میباشد. این نحوه از بحث، روحیه پژوهش را در افراد تقویت میکند و طرفین مباحثه از دسترنج علمی یکدیگر بهره میبرند و خود، نوعی تدریس است. این شیوه مباحثه، دارای اهمیت فراوانی است بهویژه برای طلابی که مراحل سطح را پشت سر گذاشته و دسترسی کمتری به استاد دارند.
وی این شیوه را بنا به سفارش امام راحل بهکار برد و از ثمرات آن بهرههای فراوان کسب کرد. آیتالله یزدی در آن زمانی که
امام خمینی (قدسسره) در
نجف اشرف اقامت داشت، با وی دیدار کرد و امام ضمن گفت و گو به وی گفت:
«از بحثهای جمعی، به قول طلبهها «کمپانی»، هم غافل نشوید. بعضی از این بحثهای جمعی، فایدهاش از حضور در درس خارج بیشتر است».
آیتالله یزدی در زادگاه خویش و نیز در
حوزه علمیه قم، از استادان بسیاری بهره علمی برده است که برخی عبارتند از:
۱. شیخ علی یزدی، (متوفای ۱۳۶۴ش.)
۲. سید مرتضی موحد ابطحی: آیتالله سیدمرتضی موحد ابطحی، از عالمان و فقیهان مشهور شهر اصفهان بود. او از شاگردان میرزا ابوالقاسم طبیب، شیخ محمدرضا نجفی، میرسیدعلی نجف آبادی و سیدمحمد نجف آبادی بود و در مسجد یزد آباد اصفهان، اقامه جماعت میکرد و به فعالیتهای مذهبی میپرداخت. گاهی نیز طبابت میکرد. آیتالله یزدی، ادبیات عرب را نزد وی فراگرفت.
۳. شیخ محمدحسن فقیه عالمی وارسته، بزرگوار و بسیار متواضع و در پرورش شاگردان، بسیار کوشا بود. آیتالله یزدی، قسمتی از معالم و لمعه را نزد آن فقیه بزرگوار فراگرفت.
۴. حاج سیدضیاءالدین علامه.
۵. شیخ عباسعلی ادیب حبیب آبادی فرزند حاج محمدجعفر و متولد ۱۳۱۵ق. بود و در قریه حبیب آباد، برخوار اصفهان متولد شد. وی در اوان جوانی، وارد حوزه علمیه اصفهان شد و نزد استادان بزرگ آن شهر مثل: میرزا احمد مدرس، محمدرضا نجفی، سیدمحمد درچهای و نورالله مسجدشاهی، علوم اسلامی را فراگرفت و به درجات عالی نایل آمد. وی ادیب و شاعری ماهر و تخلص وی «نادم» بود. اشعار بسیاری به زبان فارسی و عربی از او به یادگار مانده است. آثار بهجا مانده از آن دانشمند فقیه عبارتند از: احسن التقاویم در اوقات شرعی اصفهان و کاشان، دیوان اشعار، شرح دعای ندبه و قبلة البدان یا معرفة القبله.
۶. شیخ حسن نجف آبادی.
۷. آقا رحیم ارباب.
آیتالله یزدی، مدتی در درس فلسفه حکیم متاله، آقا رحیم ارباب، شرکت کرد.
۸. شیخ ابوالفضل زاهدی.
۹. آیتالله محمد لاکانی.
۱۰. سیدحسین بدلا، (متوفای ۱۴۲۵ق.)
۱۱. سیدرضا صدر، (متوفای ۱۴۱۵ق.)
۱۲. آیتالله بروجردی.
۱۳. امام خمینی.
۱۴. شیخ مرتضی حائری.
۱۵. آیتالله مرعشی نجفی.
۱۶. سید محمدحسین طباطبایی.
۱۷. آیتالله شیخ محمدعلی اراکی.
۱۸. شیخ عباسعلی شاهرودی.
۱۹. آیتالله میرزا هاشم آملی.
۲۰. سیدمحمدرضا گلپایگانی.
۲۱. آیتالله محمد مجاهدی.
۲۲. شیخ عبدالجواد جبل عاملی اصفهانی.
۲۳. سیدمحسن فرید اراکی.
۲۴. آیتالله سید محمدباقر سلطانی.
تدریس
معارف و
احکام اسلامی از فعالیتهای بارز و مستمر آیتالله یزدی در طول زندگی علمی او بوده است. وی در جهت نشر معارف
اسلامی و تربیت شاگردان و مبلغان علوم دینی، حتی در همان اوان طلبگی، در
قم به تدریس کتابهای رایج حوزوی، به ویژه
فقه،
فلسفه و نیز
اخلاق پرداخت. وی این کار را از عوامل موفقیت خود در امر تحقیق و تالیف به حساب میآورد.
یکی از فعالیتهای مهم علمی و مذهبی آیتالله یزدی، تبلیغ و نشر معارف و احکام
اسلامی، بر اساس وظیفه دینی و رسالت قرآنی بوده است. وی در همان اوان جوانی که توان تبلیغ علوم و آموزههای دینی را در خود احساس کرد، به این امر اهتمام فراوان ورزید. طرح مسائل مهم دینی، با توجه به نیاز جامعه، با بیان شیوا و رسا، از ویژگیهای وی بوده است بهطوری که در هرجا وارد میشد، سخنرانیهای وی مورد استقبال مردم قرار میگرفت. آیتالله محمد یزدی که خود را در این امر بسیار موفق میدید، وقت بیشتری را صرف اینکار کرد و کام تشنگان را به شهد شیرین
آیات و
روایات حیات بخش سیراب میکرد و باعث تحول روحی و اجتماعی آنان میشد.
آیتالله محمد یزدی در امر تحصیل بسیار کوشا بود و از اوقات خود در راه تحصیل و کسب معارف و آگاهیهای دینی، استفاده فراوان میکرد. از اینرو، از هرگونه مسئلهای که او را از تحصیل دور میکرد، احتراز میجست تا جایی که حتی تبلیغ در
ماه مبارک رمضان را نیز تعطیل کرده، به تحصیل بیشتر و پژوهش در علوم حوزوی روی آورد ولی با راهنمایی و ارشاد استاد خود، بین تحصیل و تبلیغ، تعادل برقرار کرد و با برنامهریزی و درک جایگاه هر کدام، به رسالت خود در هر دو جبهه عمل میکرد و نهتنها تزاحمی بین آنها احساس نکرد، بلکه هر کدام را مکمل دیگری یافت. وی در خاطراتش مینویسد:
«مناسبتهای مهم مذهبی هم مانند:
محرم،
صفر، رمضان و
فاطمیه (برای تبلیغ) بسیار بود و همین امر، باعث شد که وقت زیادی از من گرفته شود و از ادامه تحصیل باز بمانم و این امر، مورد رضایت من نبود. یکبار تصمیم گرفتم که برنامه تبلیغ را تعطیل کنم لذا در آستانه ماه رمضان، مراجعه کنندگان (که از من برای تبلیغ در شهر خود دعوت میکردند) را رد کردم و گفتم: امسال، به هیچ وجه بنا ندارم به جایی بروم تا اینکه دو شب مانده به ماه رمضان، به دیدن یکی از اساتید بزرگ به نام مرحوم سیدمحسن فرید رفتم .... ایشان تا مرا دیدند، شروع کردند به تندی کردن و پرخاش نمودن... پرسیدم:
چه فلانی سر زد از ما••••• که در سرای بستی؟
فرمود: شنیدهام که شما
وعظ و
خطابه را تعطیل کردهاید نمیدانید که الآن زمانی است که مردم، یخرجون من دین الله افواجا؟ به خدا اگر من مثل شما توان منبر رفتن داشتم، حتما با قشر جوان تماس میگرفتم و میان جامعه میرفتم. شما جواب خدا را چه خواهید داد؟ من عرض کردم: واقعیت این است که مردم وقتی با ما برخورد میکنند، به ما علاقهمند میشوند و حتی در ایام تحصیل نمیگذارند به درس و بحث مشغول باشیم. ایشان فرمود: به هر تقدیر، بنده هم حضور امثال شما را در بین مردم
واجب عینی میدانم و هم ادامه تحصیل شما را چرا که حوزه علمیه، برای پرورش شما صرف هزینه کرده است و این هزینهها نباید هدر شود. بعد از آن گفتم: حال که چنین میفرمایید، هم اینک که از خدمت شما مرخص شدم، برای هر کجا که از من دعوت به عمل آید، خواهم پذیرفت».
آیتالله یزدی بعد از این ماجرا، در امر تبلیغ مصمم شد و در هرجا که احساس نیازی کرد، با ارشادهای خود منشا هدایت و برکت در میان مردم میشد.
با مطالعه اجمالی در تاریخ دو دهه قبل از
انقلاب اسلامی، بهویژه سالهای نزدیک به پیروزی انقلاب
اسلامی، برمیآید که آیتالله یزدی، نقش مهمی در شکلگیری، تداوم و پیروزی انقلاب
اسلامی، بهویژه در شهر مذهبی
قم داشته است. او همراه با دیگر عالمان و فقیهان، در زمان
حکومت ستمشاهی پهلوی، با تاثر از مبانی سیاسی
امام خمینی و پیروی از وی، بر علیه برنامههای غیردینی ستمشاهی، با قلم و بیان به افشاگری پرداخت و به رسالت الهی خود در راستای رفع
ظلم، استقرار حکومت
اسلامی و تحقق عدالت دینی در
جامعه، به خوبی عمل نمود.
آشنایی آیتالله یزدی با مسائل سیاسی و شکلگیری شخصیت سیاسی وی، به سالهای ابتدایی ورود به قم و آشنایی با حرکت ضد طاغوتی
فداییان اسلام، به رهبری
شهید نواب صفوی، واحدی و دیگر یاران فداییان
اسلام و مطالعه اولین کتاب منتشر شده توسط آنان (حکومت
اسلامی) با مسائل سیاسی و مبانی سیاسی
اسلام تا حدودی آشنا شد و با شرکت در جلسات آنان، بر این آگاهی میافزود.
اما وی از ارشادات مستقیم و غیر مستقیم امام خمینی، بیشترین تاثیر را پذیرفت. ارتباط آیتالله یزدی با امام خمینی (قدسسره)، به سالهای شرکت در بحث اصول امام در مسجد سلماسی قم باز میگردد. وی و دیگر شاگردان بارز امام، بعد از پایان یافتن درس، گرد شمع نورانی امام حلقه میزدند و ضمن پرسش و پاسخهای علمی، به مسائل سیاسی نیز میپرداختند و امام نیز به وظایف افراد، در بخشهای مختلف سیاسی اشاره و مبانی سیاسی خود را برای ایشان تبیین میکرد. آیتالله یزدی با تاثر از رهنمودهای مستمر امام خمینی، معتقد بود که در ایام تبلیغی محرم، صفر، فاطمیه و ماه مبارک رمضان، باید ضمن بیان معارف دینی، مسائل سیاسی نیز بیان شود تا پرده از مفاسد حکومت پهلوی برداشته شود. از اینرو، در ایام تبلیغ، بر علیه حکومت ستمشاهی پهلوی به سخنرانی میپرداخت و از امام خمینی به عنوان تنها رهبر نجات دهنده مردم، از زیر سلطه طاغوت، تاکید فراوان میکرد.
۱. تاسیس هفته نامههای بعثت و انتقام، از اولین فعالیتهای سیاسی آیتالله محمد یزدی بهشمار میرود. وی، همراه
آیتالله مصباح یزدی و دیگر مبارزان، به نشر هفته نامههای بعثت و انتقام میپرداختند و در آنها، مسائل روز و مشکلات سیاسی و اجتماعی را مطرح میکردند.
۲. تشکیل جلسات محرمانه با مردم انقلابی قم، از دیگر فعالیتهای آیتالله یزدی بود. وی میگوید:
«در روزهای مبارزه با رژیم ستمشاهی، بنده به همراه جمعی از آقایان قمیها که حدود هشت تن از ایشان همچنان در شمار محترمین قم هستند، جلسه مخفیانهای ترتیب داده بودیم که البته در ابتدا علنی بود اما از آنجا که با
ساواک مشکل داشتیم و هر روز به یک بهانه این نهاد جهنمی، برای ما مزاحمت ایجاد میکرد، پیشنهاد شد که جلسه مزبور در خفا تشکیل شود. در شروع جلسه، عدد افراد به ده الی بیست نفر میرسید و بعضی از آنها در شمار بازاریان محترم قم و علاقهمند به حضرت امام بودند و گه گاه منزل خود را برای برگزاری جلسه در اختیار میگذاشتند ... البته جمع ما پر برکت بود و ثمرهاش شکلگیری چند تشکیلات مسلحانه بود که برای مبارزه با رژیم، مبادرت به ساختن سه راهی (نوعی مواد منفجره) و بمبهای دستساز میکردند ... شاید شنیده باشید که اولین حرکت مسلحانه در قم، از سوی همین دوستان سازماندهی شد و محل عملیات هم یکی از پاسگاههای اطراف قم بود فردی هم از گروه ما در آن عملیات به شهادت رسید که جنازهاش به قم منتقل شد و در ردیف شهدای انقلاب جای گرفت.
برخی از اعضای فعال این جلسات عبارت بودند از: آقای علی محمدی، عضو کنونی ستاد برگزاری نماز جمعه تهران، حاج حسین معینی، که بازاری بود، حاج حسین
سلیمانی که اکنون مقیم
مشهد است و صبوری که شغل وی هتلداری بود.
۳. مخالفت و اعتراض نسبت به چاپ قرآن سلطنتی، یکی دیگر از موضعگیریهای آیتالله یزدی بود. چاپ
قرآن، از اقداماتی بود که به انگیزه فریب عوام از سوی رژیم شاه انجام شد. قرآنها پس از چاپ به استانهای کشور فرستاده شد و استانداران و مقامات دولتی هر شهر، موظف بودند که طی تشریفاتی، قرآنها را در محلهای مناسبی که در معرض دید مردم باشد، قرار دهند تا بدین وسیله، شاه و حکومت او را قرآنی و در جهت اهداف قرآن جلوه دهند. آیتالله یزدی این حرکت را اقدامی در جهت فریب مردم دانسته و در یکی از بیاناتش چنین گفته بود: «اگر شاه واقعا به قرآن علاقهمند است، زنش را وادار به پوشیدن
حجاب کند و یا مشروبخواری را ترک کند»
و نیز گفته بود: «این همان قرآنی است که بر فراز نیزه بردند و
علی (علیهالسّلام) را با آن به کشتن دادند».
۴. یکی دیگر از برنامههایی که رژیم شاه برای از هم پاشیدگی حوزه علمیه ترتیب داده بود و آیتالله یزدی با آن مخالفت کرد، طرح مدارس اوقافی بود. برنامه چنین بود که طلاب علوم دینی، تحت برنامه اداره اوقاف به تحصیل بپردازند و بعد از فارغ التحصیل شدن، مدرک اخذ کنند. آیتالله یزدی در خاطراتش چنین میگوید: «بنده هم در جلسه درس اخلاقم (که به
مدرسه فیضیه منتقل شده بود) مخالفت خودم را با این برنامه ابراز نمودم و عنوان کردم که هدف گردانندگان این حرکت، مقابله با حوزه علمیه و پراکنده کردن طلاب میباشد و وظیفه ما این است که در راستای برنامهای که مراجع عظام تقلید برای طلبهها ریختهاند، حرکت کنیم و معنا ندارد که از برنامهای که یک ارگان دولتی و وابسته، به نام اوقاف، برای طلاب ارائه میکند و نام آن را مدارس اوقافی میگذارد، حمایت کنیم و افزود: طلبهای که در چنین مراکزی تحصیل کند، بیشک به درد
اسلام و
مسلمین نخواهد خورد و نام طلبه دینی برازنده او نخواهد بود».
۵. سخنرانی انقلابی و معرفی امام خمینی، بهعنوان رهبر و امام در
شهر بروجن.
۶. مخالفت با تاسیس و اهداف
حزب رستاخیز در سال ۱۳۵۳ش. در بندر لنگه.
۷. چاپ، تکثیر و انتشار اعلامیههای امام خمینی و ارسال آنها به شهرهای دوردست ایران.
۸. ارتباط، تایید و تقویت گروههای مسلح پیرو خط امام.
۹. ایفای نقش در
حماسه نوزده دی قم در سال ۱۳۵۶ش.
۱۰. تشکیل اولین جلسه تحصن در قم اولین اعتصابی که علیه رژیم پهلوی در
تهران انجام شد، به رهبری شهیدان بزرگوار،
مطهری و
بهشتی در دانشگاه تهران بود. آیتالله یزدی نیز برای حمایت از آنان و ایجاد حرکت انقلابی در بین مردم سراسر ایران، در قم دست به تشکیل جسله تحصن زد. وی با چند تن از دوستانش به
مسجد اعظم آمدند و در شبستان اول مسجد، نزدیک قبر آیتالله بروجردی، تجمع و اعلام تحصن کردند و مردم بسیاری به آنان پیوستند. این تحصن، چند روز به طول انجامید و بدون درگیری خاتمه یافت.
آیتالله یزدی، در پی افشاگریها و رهبری حرکتهای ضد رژیم ستمشاهی، بارها در
قم،
اهواز،
چالوس،
خمین و
کرمانشاه بازداشت شد و در زندانهای قزل قلعه تهران، کرمانشاه و
بوشهر، زندانی شد و بارها نیز به شهرهای دوردست و بد آب و هوا
تبعید شد.
کنگان، بوشهر،
اسلام آباد غرب و رودبار گیلان، از شهرهایی بودند که آیتالله یزدی در آنها به حالت تبعید زندگی کرد.
ممنوع المنبر شدن، زندانی شدن و تبعید شدن، هیچکدام نتوانست او را از راهی که در پیش گرفته بود، باز دارد. وی در خاطراتش میگوید:
«بنده هر بار که از تبعید باز میگشتم، مجددا فعالیت انقلابی و سخنرانیام را از سر میگرفتم و اینگونه نبود که از پا بنشینم و دست بردارم مقید بودم که هر بار آنقدر بهکار ادامه دهم تا مجددا بازداشت شوم. خوشبختانه در ایام
ماه مبارک رمضان، به هر منطقهای که برای سخنرانی رفتم، حرفها و مباحثم را مطرح میکردم و تا انتهای ماه، برنامهام ادامه یافت به جز یکبار که در
مسجد جامع قم برنامه داشتم و در دهه آخر ماه، بازداشت شدم و بقیه ماه را دوستان دیگر اداره میکردند».
امام خمینی که خود به
نجف اشرف تبعید شده بود، از برنامههای مبارزاتی آیتالله یزدی آگاهی داشت و بهصورت شفاهی و گاهی با ارسال نامه، وی را تشویق به استقامت و امر به پایداری میکرد. امام در خرداد ۱۳۵۷ش. خطاب به آیتالله یزدی چنین نوشت:
«پس از اهدای
سلام و تحیت، مرقوم شریف واصل،
سلامت و سعادت جنابعالی را از خداوند تعالی خواستار بحمدالله تعالی، شما پیشتازان نهضت
اسلامی، به وظایف خطیر خود عمل کرده و میکنید و مایه سرفرازی حوزههای علمیه هستید و قطع عذر کسانی که در این موقع خطیر یا با سکونت از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده یا علاوه بر آن، امر به سکوت هم میکنند، نمودهاید. هنیئا لکم».
امام خمینی (قدس سره) در قسمتی دیگر از نامه خود خطاب به آیتالله یزدی مینویسد:
پایداری فضلای محترم
حوزه علمیه قم و
صبر بر شدائد طبقه جوان، موجب کمال امیدواری به بقای عظمت آنهاست. قیام مردان حق از اعصار قبل از
اسلام و از بدو
اسلام، توام با مشکلات عظیمه بوده است که گرفتاریهای شما آقایان محترم و فشارهای دستگاه جبار، در قبال آنها سهل است. مع ذلک، با ملاحظه ظروف و مشکلات داخل و خارج، باید از این پایداری تشکر کنم...».
آیتالله یزدی تا پیروزی انقلاب
اسلامی همواره با کوشش و تحمل زحمات طاقتفرسا در کنار عالمان و مردم ظلم ستیز ایران، رسالت الهی خویش را به بهترین صورت انجام داد و بعد از
پیروزی انقلاب اسلامی نیز همچون سربازی فداکار، خالصانه، یار
ولایت فقیه بود و در این راستا، مسئولیتهای فراوانی را از طرف امام خمینی پذیرا شد و بعد از رحلت امام نیز مناصب متعددی را به فرمان مقام معظم رهبری،
حضرت آیتالله خامنهای برعهده گرفت.
پیشینه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی آیتالله یزدی، نشان از اعتقاد راسخ و باور محکم وی نسبت به لزوم تحقق
حکومت اسلامی و ایجاد نظام
اسلامی است او در عمل نیز بر این باور صحه گذاشته، از هیچ کوششی در راه پیشبرد اهداف مقدس نظام جمهوری
اسلامی دریغ نکرد و همواره بار مسئولیتهای گوناگونی را به دوش کشید تا جایی که امام خمینی او را متعهد به انقلاب و درد آشنای
اسلام و انقلاب معرفی کرد همانطوری که در حکم انتصاب وی به عضویت فقهای
شورای نگهبان چنین آمده است: «جنابعالی را که از افراد متدین، مورد وثوق و درد آشنای
اسلام و انقلاب میباشید، بهعنوان یکی از فقهای شورای نگهبان منصوب مینمایم».
ورود امام خمینی به قم، در سال ۱۳۵۷ش. و سکونت در منزل آیتالله یزدی،
نشان از عمق اعتماد امام نسبت به او و گویای قرب و منزلت ویژه وی نزد امام میباشد و این، جایگاهی بس بزرگ است که نصیب هر کس نمیشود.
آیتالله مصباح یزدی در مورد کوششهای بیدریغ آیتالله یزدی در جهت تحقق نظام جمهوری
اسلامی و تثبیت و بقای آن چنین میگوید:
«از ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی ایشان، حساسیت نسبت به مسائل دینی و اجتماعی است که همواره از دوران جوانی تاکنون، جهت فکری و رفتاری ایشان را تعیین کرده است و قبل از انقلاب، بارها در اثر سخنرانیهای اعتراض آمیز به رژیم گذشته و حمایت از نهضت امام، به زندان و تبعید کشیده شدند و بعد از پیروزی انقلاب، بنابر تشخیص وظیفه، مسئولیتهای خطیری را عهدهدار شدند».
برخی از فعالیتها و مناصب آیتالله یزدی بعد از انقلاب بهطور اختصار عبارتند از:
۱. مدیریت استقبال از امام خمینی، هنگام ورود وی به قم در سال ۱۳۵۷ش. و ترتیب دادن مقدمات سکونت وی در قم.
۲. مسئول دفتر امام در قم، در سال ۱۳۵۷ش.
۳. رئیس دادگاه انقلاب اسلامی قم.
۴. نمایندگی مجلس شورای اسلامی (دوره اول و دوم).
۵. عضو فقهای شورای نگهبان.
۶. امام جمعه موقت شیراز، بعد از شهادت آیتالله دستغیب در سال ۱۳۶۰ش.
۷. نماینده مجلس خبرگان رهبری (دوره دوم) از استان تهران.
۸. عضو هیئت بررسی پیش نویس قانون اساسی.
۹. نمایندگی امام برای حل مشکلات سیاسی و اجتماعی برخی از شهرها. امام خمینی در تاریخ ۱۳۵۸ش. طی حکمی خطاب به وی چنین نوشت: بسمه تعالی جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد یزدی دامت افاضاته لازم است جنابعالی برای تنظیم امور و ارشاد و نصیحت اهالی و قضاوت شرعیه، مسافرتی به شهرهای سقز، قهرمان شهر (کرمانشاه)، اسلام آباد، ایلام و دیگر شهرهایی که مسافرت بدانها را در استانهای غرب لازم تشخیص دادید، بروید و ضمن انجام وظایف محوله، مردم را به اتحاد و یگانگی دعوت نموده، از اختلاف و تفرقه برحذر دارید و نسبت به وظیفه خطیری که در این موقع حساس دارند، آشنا سازید. از خدای تعالی، عظمت اسلام و مسلمین و موفقیت همگان را خواستارم».
۱۰. رئیس قوه قضاییه بعد از رحلت امام خمینی.
۱۱. امام جمعه موقت تهران. ۱۲. عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
آیتالله یزدی در کنار تحصیل و تدریس، به تحقیق و پژوهش و نویسندگی در موضوعات فقهی، اصولی، قرآنی، تاریخی و اعتقادی میپرداخت و حتی در طول دوران مبارزات با حکومت ستمشاهی پهلوی که در شهرهای دور تبعید بود و در حال زندان و در سالهای بعد از انقلاب
اسلامی که دارای مناصب حکومتی بود، هیچگاه از پژوهش و تالیف دست برنداشت و پیوسته یافتههای ارزشمند خود را به رشته تحریر درمیآورد. آیتالله مصباح یزدی در این مورد میگوید:
«جناب آقای یزدی بیش از نیم
قرن است که به تحصیل و تدریس و تحقیق در علوم
اسلامی، به خصوص
فقه و
اصول اشتغال دارند و حتی در زمان تصدی پستهای حساس و وقتگیر هم از کارهای علمی برکنار نبودند و آثاری که از ایشان به چاپ رسیده، نشانهای از علاقه و توان ایشان در مسائل فقهی و تفسیری و مانند آنهاست».
از ثمرات زحمات شبانه روزی آیتالله یزدی در امر پژوهش و نگارش، خلق دهها اثر ارزشمند در علوم
اسلامی میباشد که عبارتند از :
۱. لباس مصلی این اثر، تقریر درس فقه آیتالله بروجردی است که در ۷۳۵ صفحه نگارش یافته است.
۲. کتاب بیع این کتاب، تقریر درس امام خمینی است که در ۳۸۵ صفحه نگارش یافته است.
۳. انقضاء فی الاسلام.
۴. بحث فی الغناء.
۵. المتنجس متنجس کالنجس.
۶. قاعده لاضرر.
۷. بحث حول العرش.
۸. الجهاد فی الاسلام.
۹. الذبح فی الحج و القربان فی الاسلام. این آثار، تقریرات درسهای استادان آیتالله یزدی میباشند و هنوز چاپ نشدهاند.
۱۰. مجمع الرسائل.
۱۱. مسئله خمس.
۱۲. ثلاث رسائل فقهیه.
۱. اصول الفقه این اثر، مشتمل بر یک دوره درس خارج اصول است که در ۱۱۱۸ صفحه نوشته شده است و از تقریرات درسهای اصول امام خمینی میباشد.
۲. مباحث الفاظ در ۳۱۸ صفحه که هنوز چاپ نشده است.
۱. فقه القرآن این کتاب در آیات الاحکام است و در ایام تبعید، در شهرهای کنگان، بوشهر و اسلام آباد غرب به نگارش درآمده است. وی در این مورد میگوید: «از دیگر آثار قلمی که به نگارش آن اقدام کردهام، جمعآوری و تحقیق در خصوص آیات الاحکام قرآن است. اینکار را در شهر کنگان (که نخستین تبعیدگاه من به حساب میآمد) انجام دادم .... بعد از آن، ما را به اسلام آباد منتقل کردند و مدتی را در تنهایی گذراندم و به تکمیل کتاب مذکور پرداختم .... در نهایت کتابی به دست آمد در چهار جزء که نامش را «فقه القرآن» گذاشتم. امتیازی که آیات الاحکام ما نسبت به سایر موارد از این دست دارد، این است که دارای ترتیب ممتازی است و با ترتیب متعارف در فقه ما متفاوت است حتی ابوابی در این کتاب آمده است که در سایر آیات الاحکامها موجود نیست از قبیل حکومت و ولایت». این اثر، توسط انتشارات اسماعیلیان قم، در دو جلد به چاپ رسیده است.
۲. اسس الایمان فی القرآن موضوع این کتاب، اصول دین از منظر قرآن است. این اثر، در زندان کرمانشاه، در دوران ستمشاهی، به نگارش درآمده است و هماکنون به چاپ رسیده است.
۳. تفسیر من فاتحة الکتاب.
۱. بشر و خداشناسی.
۲. گمشده شما این اثر در اصول دین و معرفی شیعه است که در سال ۱۳۴۸ش. توسط انتشارات دارالفکر قم به چاپ رسیده است.
۳. پایههای ایدئولوژی در اسلام این اثر نیز در اصول دین و معرفی توحید، عدل و نبوت است و توسط انتشارات جامعه مدرسین در سال ۱۳۶۲ش. به چاپ رسیده است.
۴. امامت در شیعه.
۵. نوشتههای من این اثر پاسخ به نامههای فردی از عالمان ضد شیعی، به نام مردوخ است و هنوز چاپ نشده است.
۶. پاسخ به تهمتهای آقای مردوخ این اثر، در سال ۱۳۴۰ش. توسط چاپخانه علمیه قم به چاپ رسیده است و در جواب تهمتهای ناروای فردی به نام مردوخ کردستانی نوشته شده است.
۷. اسلام، همگام با زمان.
۸. مجموعه مقالات این اثر، حاوی مقالات گوناگون اعتقادی هر انسانشناسی است که توسط انتشارات جامعه مدرسین، در سال ۱۳۶۲ ش. به چاپ رسیده است.
۹. درسهایی پیرامون ولایت فقیه یا حکومت اسلامی.
۱۰. نبذ من المعارف الاسلامیه این اثر، یک دوره اصول دین و مذهب به زبان عربی و به روش عقلی میباشد که به چاپ رسیده است.
۱. روشنی و شخصیت.
۲. سیری در تاریخ حدیث.
۳. سازندگی محیط.
۴. روانشناسی اسلامی.
۵. علم النفس الاسلامی (ترجمه روانشناسی اسلامی).
۶. شرح و تفسیر قانون اساسی.
۷. حسین بن علی را بهتر بشناسیم این کتاب در سالهای قبل از انقلاب به نگارش درآمده است و موضوع آن تحلیل قیام عاشورا و نهضت امام حسین (علیهالسّلام) است. در این کتاب، نقاط ضعف، در کیفیت برگزاری عزادرای و ذکر مصیبت بیان شده و بهطور مستدل آسیبشناسی شده و ضمن تحلیل آنها، راهکارهایی نیز ارائه شده است. نکته قابل توجه در این کتاب، تطبیق وقایع صدر اسلام با اوضاع زمان حکومت محمدرضا شاه پهلوی میباشد. از اینرو، بعد از چاپ اول، با اینکه مورد استقبال عموم مردم و اندیشمندان قرار گرفت، از طرف ساواک ممنوع و اقدام به جمعآروی آن شد.
آیتالله یزدی علاوه بر آثار یاد شده، مقالات و رسالههای بسیاری را به رشته تحریر درآورده است که اغلب آنها در نشریات کشور، مثل مجله نور علم به چاپ رسیدهاند.
آیتالله شیخ محمد یزدی، رئیس شورای عالی جامعه مدرسین و رئیس سابق مجلس خبرگان رهبری، سرانجام پس از عمری تلاش و مجاهدت علمی و سیاسی، در تاریخ ۱۹ آذر ماه سال ۱۳۹۹ شمسی، در سن ۸۹ سالگی دار فانی را وداع گفت و در شهر قم و در
حرم حضرت معصومه (
سلاماللهعلیها) به خاک سپرده شد.
•
سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله«محمد یزدی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۴/۲۵.