محمد بن عبدالوهاب ثقفی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ثقفی،
محمد بن عبدالوَهّاب،
محدّث،
فقیه شافعی،
متکلم و
عارف قرن سوم و چهارم است.
کنیه اش ابوعلی و به
قبیله ثقیف منسوب است.
نسبش با شش واسطه به
حَجّاج بن یوسف میرسد، ازاین رو حجاجی نیز خوانده شده و چون مقیم
نیشابور بوده، او را ثقفی نیشابوری نیز نامیده اند.
به وی
لقب شیخ
خراسان نیز داده اند.
پدرش، عبدالوهّاب بن عبدالرحمان، به همراه عبداللّه بن طاهر (از والیان عهد
مأمون عباسی ) از
بصره به
خراسان رفت و از طرف او والی قُهِستان/ قوهستان گردید.
ثقفی در ۲۴۴ در آنجا به دنیا آمد و بعدها مقیم نیشابور شد.
ثقفی در بغداد از محمدبن جَهم سِمَّری و احمدبن حَیّان بن مُلاعِب، در
ری از موسی بن نصر رازی، و در نیشابور از محمدبن عبدالوَهّاب فَرّاء
حدیث شنید.
ابوبکر محمدبن اسحاق صِبغی، ابوالولید
حسان بن
محمد فقیه، ابوعلی نیشابوری و محمدبن محمدحجاجی از جمله کسانیاند که از وی حدیث نقل کرده اند.
ابواحمدمحمدبن
محمد حاکم نیشابوری (متوفی ۳۷۸) نیز در مجلس
وعظ او شرکت میکرده و از او حدیث نقل کرده و در شرح حال او سخن بسیار گفته است.
ثقفی
فقه را نزد ابوعبداللّه محمدبن نصر مَروزی (متوفی ۲۹۴) و ابن خُزَیمه آموخت و خود نیز به
تدریس فقه پرداخت.
ابوالولید
حسان بن
محمد قرشی (متوفی ۳۴۹)،
فقیه شافعی، از شاگردان وی بود.
ثقفی سرآمد دیگر
فقیهان خراسان گشت و گفتهاند که
ابن خزیمه ، با اینکه
استاد او بود، برای خود و دیگر
فقیهان خراسان اِفتا را
جایز نمیدانست و پاسخ
استفتائات را به او واگذاشته بود.
همچنین گفتهاند که ثقفی کتابی با نظر به
الجامع الصغیر محمدبن
حسن شیبانی نوشته بوده است.
ثقفی در مسائل متعدد، به ویژه در
مسائل کلامی ، با ابن خزیمه مخالف بود، از جمله در مسئله
ایمان و
توفیق و
خذلان .
وی برخی مسائل کلامی را بر خلاف
عقاید رایج مردم بیان میکرد و همین امر باعث شد تا پایان
عمر خانه نشین و متحمل سختیهای فراوان شود.
وی در
تصوف نیز شهرت فراوان دارد.
به نظر برخی، وی ابتدا به تصوف گروید و در کهنسالی به فراگیری
علوم شرعی پرداخت، اما به نظر برخی دیگر، او ابتدا علوم شرعی را فرا گرفته و سپس به تصوف روی آورده و با گرویدن به تصوف، بیشتر این
علوم را کنار گذاشته بوده است.
ثقفی از مریدان ابوحفص
حدّاد نیشابوری و
حَمدون قصّار، شیخ ملامتیه، بود.
بدین ترتیب، آشنایی او با تصوف از طریق ملامتیه بوده و گفتهاند که وی در اشاعه آرای ملامتی در خراسان مؤثر بوده است.
برخی او را عامل ظهور تصوف در نیشابور میدانند،
اما با توجه به سابقه حضور
کرامیان و
ملامتیان در نیشابور، این سخن درست به نظر نمیآید و شاید بتوان گفت که ترویج تصوف در نیشابور مرهون مساعی او بوده است.
ثقفی در مجلس وعظ خود در باب عیوب نفس آدمی و آفات اعمال سخن میگفت.
گفتهاند که
ابوبکر شبلی (متوفی ۳۳۴) یکی از
اهل علم را به
خراسان فرستاد و به او مأموریت داد تا یک
سال ،
صبح و
شام ، ناشناس در مجلس
وعظ ثقفی شرکت کند و سخنان او را بنویسد.
او نیز چنین کرد و مطالب را به شبلی داد.
شبلی سخنان مجلس صبحگاهی او را ارجمند، و آنها را ناشی از
شب زنده داری و
خلوت شبانه او دانست.
ثقفی در ۲۳
جمادی الاولی ۳۲۸ درگذشت و پس از
تشییع جنازه باشکوهی به
خاک سپرده شد.
برخی، بخصوص سُلَمی،
سخنان و اشعاری پندآموز و حکیمانه از وی نقل کرده اند.
(۱) ابن قاضی شهبه، طبقات الشافعیه، چاپ حافظ عبدالعلیم خان، بیروت: دارالندوه الجدیده، ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۲) ابن مُلَقِّن، طبقات الاولیاء، چاپ نورالدین شریبه، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۳) عبدالرحیم بن
حسن اسنوی، طبقات الشافعیه، چاپ کمال یوسف حوت، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۴) عبداللّه بن
محمد انصاری، طبقات الصوفیه، چاپ
محمد سرورمولائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۵) ذهبی.
(۶) عبدالحسین زرین کوب، ارزش میراث صوفیه، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۷) عبدالحسین زرین کوب، جستجو در تصوف ایران، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۸) عبدالوهاب بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، چاپ محمودمحمد طناحی و عبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
(۹) محمدبن
حسین سلمی، طبقات الصوفیه، چاپ نورالدین شریبه، قاهره ۱۳۸۹/۱۹۶۹.
(۱۰) سمعانی.
(۱۱) صفدی.
(۱۲) محمدبن ابراهیم عطار، تذکره الاولیاء، چاپ
محمد استعلامی، تهران ۱۳۴۶ ش.
(۱۳) عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمه رساله قشیریه، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۱۴) عبداللّه بن اسعد یافعی، مرآه الجنان و عبره الیقظان، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «محمد بن عبدالوهاب ثقفی»، شماره۴۲۵۷.