قدر (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قَدر (به فتح قاف)،
قُدْرَت (به ضم قاف) و
مُقدرة (به ضم میم) از
واژگان نهج البلاغه به معنای توانائی، تنگ گرفتن، اندازهگیری و اندازه است. این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
قِدر (به کسر قاف) به معنای دیگ و
قَدَر (به فتح قاف و دال) به معنای اندازه گیریهای
خداوند است در نظام خلقت.
حضرت علی (علیهالسلام) درباره خداوند متعال و ... از این واژه استفاده نموده است.
قَدر،
قُدرت و
مُقدرة (بر وزن عقل) به معنای توانایی، تنگ گرفتن، اندازهگیری و اندازه آمده است.
قِدر (مثل جسر) به معنای
دیگ است.
قضاء و قدر، اندازه گیریهای خداوند است در نظام خلقت که در «قضا و قدر» آمده است.
امام (صلواتاللهعلیه) در
حکمت ۷ فرموده است:
«إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّكَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْهِ.» «چون بر دشمنت قادر شدی و بر او دست یافتی،
عفو از او را
شکر قدرتت قرار بده.»
(شرحهای حکمت:
) اینجا «قدر» به معنای توانایی است که در «عفو» گذشت.
درباره حق تعالی فرموده است:
«لاَ تَنَالُهُ الاَْوْهَامُ فَتُقَدِّرَهُ، وَلاَ تَتَوَهَّمُهُ الْفِطَنُ فَتُصَوِّرَهُ.» «
وهم و خیالها به او نرسد تا او را اندازهگیری کند، و زیرکان
علم او را به فهم نیاورند تا تصوّرش نمایند.»
(شرحهای خطبه:
)
و در
حکمت ۱۳۳ نیز فرموده است:
«تَنْزِلُ الْمَعُونَةُ عَلَى قَدْرِ الْمَؤُونَةِ» «یاری خدا و
نعمت او به قدر لازم نازل شود.»
شرحهای حکمت: (
)
و در
حکمت ۱۶ فرموده است:
«تَذِلُّ الاُْمُورُ لِلْمَقَادِيرِ، حَتَّى يَكُونَ الْحَتْفُ في التَّدْبِيرِ.» «کارها در مقابل مقدّرات چنان خاضع و بیتاثیر هستند تا جائیکه تدبیر نجات، منجّر به
مرگ میشود.»
(شرحهای حکمت:
)
مواردی این ماده در
نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «قدر»، ج۲، ص۸۴۶.